#یا_رب_ادرکنی
با اینکه من از رحمت تو در نظرهستم
هر سو که روم باز من اندر خطر هستم
دشمن چه قسم خورده مرا خار نماید!؟
درلحظه شیطان شدنم خود خطر هستم
وا کن به دلم باب نجاتی که غریبم
تا کی من از این جرم و گنه پشت در هستم
هرجا که سخن از تو بگویند هماندم
شرمنده ز تو وزگنهم خونجگر هستم
دنبال تمنای توأم خانه به خانه
آواره ام و خسته ام و دربدر هستم
زانو زده میکده جام طهورم
دیوانه عشقم بخدا باده پر هستم
در ابر گنه گم شده نور بصرمن
والله که محتاج دو تا چشم تر هستم
بیچاره ترین بنده درگاه منم من
لیکن به امید تو گدای سحر هستم
ایکاش که از حزب تو باشم نه زشیطان
کز دشمن مغضوب علی (ع) منزجر هستم
ایکاش دری باز شود سوی شهادت
بگذشته براه تو زجان و زسر هستم
چون طبل شب جنگ بکوبند دوباره....
در راه علمدار تو همچون سپر هستم
جز کرب و بلا راه دگر نیست سوی قدس
من دیده براه خبری تازه تر هستم
#یا_رب_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_مولا_ادركني
اي منجي رهاييِ دين خدا بيا
جبران دردهاي دل هل اتا بيا
اي آخرين سلاله ي مظلوم اهل بيت
آقا ترا به آبروي مصطفي بيا
از چاههاي كوفه چه داري خبر ؟ بگو!
اي باخبر ز درد دل مرتضي بيا
ام الائمه النُّجَبا منتظر تُراست
اي آشناي مصحف زهرا بيا بيا
از غربت غريب مدينه بگو بما
اي باخبر ز سرّ دل مجتبي بيا
سنگين ترين مصيبت تو داغ كربلاست
اي منتقم به خامس آل کسا بيا
احياگر صحيفه ي سجاديه تويي
اي شرح حال واقعه ي نينوا بيا
بي تو دم از وصيت باقر نمي زنيم
اي ميزبان روضه ي صحن منا بيا
شيخ الائمه گفت: كه خدمتگذار توست
اي مقتداي صادق آل عبا بيا
باب الحوائجي كه دخيل تو بسته است
از چاه خواند ، يوسف زهرا ترا بيا
تو نور چشم عالم آل محمدي
سوگند بر پيمبر و جان رضا بيا
از كودكي جواد الائمه بياد تست
آقا! قسم به گريه ي ابن الرضا بيا
تبعيدگاه هادي دين يك بهانه ماند
ديگر تو بر نجات امام الهدي بيا
حاجت به غير تو حسن عسگري نداشت
اي مانده از قديم ز بابا جدا بيا
سرداب سامرا ز سحر تا سحر به سوز
سر داده اين صلا به صباح و مساء بيا
عالم ز جور و ظلم پر است اي امير عدل
اي ضامن حقيقي عهد و وفا بيا
آقا قسم به درد اسيري عمه ات
با ذوالفقار حضرت مولای ما بيا
#یا_مولا_ادركني
@hajmahmoodzholideh
#یا_رب_ادرکنی
نگاه مرحمتت بنده می کند ما را
غضب مکن که سر افکنده می کند ما را
به یک عطای تو اهل نجات می گردم
عِتابِ محض تو شرمنده می کند ما را
دوباره نیمه شب آمد مُقرّبم سازد
دوباره رحمت تو زنده می کند ما را
سیاه رویم و از توبه نور می جویم
توجّهات تو زیبنده می کند ما را
ببخش عبد گنه کار خویش را یا رب
گذشتهای تو بخشنده می کند ما را
فرشته ها که صَلا می زنند : ((اَلتّوبه))
کسی ز عرش برین خنده می کند ما را
اگر اجازه دهی ذاکر علی باشم
ز مهر ، فاطمه ، آکنده می کند ما را
وگر تو اذن دهی ، بنده خودت باشم
مزیدِ شکرِ فزاینده می کند ما را
اگر تو لطف کنی ، صاحبِ شفاعت هم
نگاه لطف به پرونده می کند ما را
اگر تو دست مرا رد کنی ، یقین ابلیس
اسیرِ نفسِ فریبنده می کند ما را
غلام حلقه بگوش حسین را دریاب
که مثل ((حُرّ)) به تو رزمنده می کند ما را
چو نور کرب و بلا بر دلم شود نازل
شهید جبهۀ آینده می کند ما را
#یا_رب_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_رب_ادرکنی
وقتی گناهکار ، خطا رفت ، راه را
هرگز گمان نداشت نبخشی گناه را
فریاد یا کریم از این نفسِ پر فریب
بس ، سوء ظن دمید منِ رو سیاه را
توبه شکسته ، باز خجل ماند و سر بزیر
سرمایه چیست ؟ صاحب عمرِ تباه را
آنانکه می روند ز بیراهه ، ای دریغ
تشخیص کِی دهند رهِ تو ز چاه را
محتاجم و گدای عطا و محبتم
آنکه گداست گم نکند کوی شاه را
سنگم مزن که کلب سرای ولایتم
کهفم بده که گم نکنم قبله گاه را
حبّ علی است در دل من واعظ درون
هرگز رها نمی کنم این پیرِ راه را
ما اختیار خویش به هر کس نمی دهیم
ارباب ، بیمه کرده غلام سیاه را
هر که ز آستان ولایت کشید دست
یعنی که داد از کفِ همّت پناه را
ما راه انحراف و خطا را نمی رویم
کتمان نمی کنیم ز رهبر نگاه را
در دین ما غرور ،گناه کبیره است
کبر و غرور کوه کند مشتِ کاه را
این نفس اگر خطا برود توبه می کنیم
حاشا نمی کنیم دگر اشتباه را
یا رب بحق فاطمه ما را رها مکن
از ما مگیر لذّت این سوز و آه را
یک آزمونِ کرب و بلایی دگر بده
تا جسم و جان طواف کند قتلگاه را
#یا_رب_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_رب_ادرکنی
ای آنکه در فضای دعا می خری مرا
تا اوج وصلِ حضرت خود می بری مرا
مثل همیشه با نظر رحمتت ببخش…
حال دعا و زمزمة بهتری مرا
حال قنوت حال بکا حال بندگی
کن مرحمت زسوز دل کوثری مرا
آئینة جمال خودت را نشان بده
منّت گذار تا که کنی حیدری مرا
لطف خفّیه خوانده مرا ورنه ای کریم
شایسته نیست این سمتِ نوکری مرا
با افتخار دست نیاز آورم تو را
سائل شدم که خویش کنی سروری مرا
هردم که حالِ توبه مرا دست می دهد
گویم که هست این گنهِ آخری مرا
ایکاش پای لنگِ مرا سنگ می زدی
تا می زدود حسِّ خطا باوری مرا
آلوده شد نگاه من از دیدن گناه
حالا بخر به دیدن چشم تری مرا
تنبیه می کنی بکن اما خودت بزن
هرگز مده به دست کس دیگری مرا
با یک اشاره قلب حسینی به من بده
زهرا کند به لطف ، مگر مادری مرا
شش گوشۀ حسین دلم را ربوده است
یعنی دوباره کرده علی اکبری مرا
#یا_رب_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_رب_ادرکنی
دلم خوش بود شور انگیز تر شد
بهار دولتم گلریز تر شد
هلال ماه از وصلم خبر داد
وناگه گوش جانم تیز ترشد
«دعیتم» را که بر من میزبان گفت
شب مهمانی ام تجهیز تر شد
چنان صوت دل انگیزی شنیدم
که دنیا در نظر ناچیز تر شد
صدا، آری صدای آشنا بود
به مهمان، میزبان می ریز تر شد
خدا بود ونبی بود و علی بود
زباده ساغرم لبریز تر شد
به مهمانی کنار میزبانان
شدم دعوت نگاهم تیز تر شد
حسن بود و حسین وآل زهرا
برایم سفره رنگ آمیز تر شد
به یکتایی قسم چشم خمارم
به عشق میزبان شبخیز تر شد
دل دیوانه ام در این ضیافت
به یک باره جنون آمیز ترشد
نه یک تن چهارده ساقی کنارم
شراب وصل شور انگیز تر شد
شرابی دست من دادند کز آن
لبم کامم گلویم نیز تر شد
گرفتم رشتة حبل المتین را
به دامانی که دست آویز تر شد
ملائک دست شیطان را که بستند
دل سر گشته نا پرهیز تر شد
به مستی باده ها سر می کشیدم
تقربهای دل لبریز تر شد
مَلک هم جذب تسبیحات من بود
که آه سینه حزن آمیز تر شد
دَم گرمی زاربام گرفتم
دم و شور ونوایم ریزتر شد
به مسلخ کار مهمانی کشیده
نگاه حسرتم خونریز تر شد
دعا میکرد زیر تیغ ونیزه
سلاح او زنیزه تیز تر شد
هر آنکه فارغ از کرب بلا ماند
خزان عمر او پاییز تر شد
#یا_رب_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_رب_ادرکنی
کوبنده در کیست گنه کار تر از من
سربسته بگو کیست گرفتار تر از من
با بیم وامید آمدم امشب سر سفره
با این که کسی نیست سبکبار تر ازمن
الحمد،که مهمان توام مثل همیشه
انگار کسی نیست بهادار تر از من
گفتم که مرا نزد خودت مشتری ام کن
گفتی که تورا نیست خردیدار تر ازمن
گفتم که مرا نیست خطا پوش تر از تو
گفتی به خطا کار که ؟ ستّار تر ازمن
گفتم که هماره کرمت کرده عطایم
گفتی به کرم کیست سزاوار تر ازمن
گفتم که طمع کرده، به جود تو منم من
گفتی که نجویید وفا دار تر از من
گفتم که دلم غیر تو دلدار ندارد
گفتی که تو دل باش ، که دلدار تر از من؟
گفتم نکند غیر تو از جای بلندم
گفتی به زمین خورده چه کس یار تر از من؟
گفتم که منم طالب مرضیّ رضایت
گفتی که تَفَضّل که رضا دار تر از من
گفتم مدد توست اگر حیدر ام من
گفتی به محب نیست مدد کار تر از من
گفتم که لقای تو کجا ؟ بی سرو پا را !
گفتی بنما خواهشِ بسیار تر از من
گفتم ز ازل چون تو گرفتار حسینم
گفتی به حسین نیست گرفتار تر از من
#یا_رب_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_رب_ادرکنی
ایدل بسوز تا شب احیا نیامده
تقدیر ما هنوز بدنیا نیامده
فرقی نکرده ایم ز احیای سال پیش
گویی بما قوارۀ تقوا نیامده
قرآن به سر گرفتنِ احیاء پیش کِش
توبه چرا سراغ دل ما نیامده؟
ای دیده خون ببار برای گناه خویش
آیا هنوز وقت تمنّا نیامده؟
با اشک کودکانه خدا را صدا بزن
نجوای بی بکاء به موسی نیامده
باید برای برزخِ یک لا قَبای خویش
کاری کنیم ، تا صف عقبا نیامده
موج الحسینِ دیدۀ دریایی اَم ! بجوش
بیدار شو که خواب بدریا نیامده
با حال انقطاع به توبه شتاب کن
بشتاب تا که یوسف زهرا نیامده
دارد میآید آنکه ز ما هم کند گِله
قدری بکوش تا خودِ مولا نیامده
گویا به گوشِ عده ای از ما هنوز هم
هَل من معینِ غربتِ آقا نیامده!
کاری نکرده ایم برای ظهور یار
منّت خدای را که حالا نیامده
یک عدّه آبروی ولی را فروختند
این امتحان هنوز سوی ما نیامده
وای از دَمی که رد بِشوَد آزمون ما
ما را هنوز روز معمّا نیامده
یک عده غرق بازیِ دنیای خود شدند
با این خیالِ خام که فردا نیامده
حکمِ جهاد و جبهۀ فرهنگی آمده
هرگز مگو که حکم به امضا نیامده
آری هنوز باب شهادت گشودنی است
این جامه جز به قامت رعنا نیامده
زنده دلان هنوز به دیدار نایلند
دلمرده را چه شد که مسیحا نیامده؟
روزی ز راه ، کرب و بلایی دگر رسد
دشمن ، مگو هنوز به اینجا نیامده
سرتاسرِ جهان شده از ظلم زیر و رو
ما را هنوز حال تبرّا نیامده
دارایی و ریاسَت و امضاست امتحان
این حرفها به نوکر مولا نیامده
زیباییِ جمالِ خودت را مخور فریب
زیرا هنوز مکرِ زُلیخا نیامده
مولا اگر برای تو ویلا خریده است
دیگر مگو به بنده که ویلا نیامده
یک ناله در کنار رضا به ز صد بهشت
این گفتگو غلام سیا را نیامده؟
آری برای بنده شدن وقتمان کم است
ایدل بسوز تا شب احیا نیامده
□□□
ای سرخ پوشِ دشت بلا این چه رسمی است؟
جز غم به نام زینب کبری نیامده
ای قاتلِ تو نعشِ علی اکبرِ جوان
خواهر مگر کنار تو تنها نیامده؟
حتماً بخاطر دل طفلان خیمه است
نزد امام ، حضرت سقّا نیامده
#یا_رب_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_رب_ادرکنی
غمهای این زمانه مرا پیر می کند
از زندگی تمامِ مرا سیر می کند
گاهی میان رفتن و ماندن مُخیَّرم
دستم ولی بدست اَجَل گیر می کند
طرفی برای رفتن و ماندن نبسته ام
دل داده ام به آنچه که تقدیر می کند
رویم سیاه و موی سر و صورتم سپید
اما میان آینه تغییر می کند
باور نمی کنم که دگر وقت رفتن است
باری که مانده صحبت تأخیر می کند
از یکطرف تمام حواسم به رفتن است
از بسکه زنگ قافله تأثیر می کند
تنهاییِ امام زمان می کشد مرا
گاهی فراق و فاصله تحقیر می کند
حضرت شبانه روز بیاد من و شماست
این را عزیز فاطمه تقریر می کند
تا کی چنین جداییِ ما طول می کشد
وقتی کمندِ هجر ، به زنجیر می کند
دشمن برای غربت او کار کرده است
شیعه ولی به یاریِ او دیر می کند
خطهای انحراف ، زمان را عقب کشید
جریان فتنه هم شکمی سیر می کند
ما هم که خوابمان همه سنگین و بی خیال
گفتیم : کارِ یکشبه ، شمشیر می کند
دستی به ذوالفقارِ بصیرت نبرده ایم
هرکس بصیرتی است ، چه تفسیر می کند
خود در غلاف ، تیغ زبان را نهاده ایم
کاری نمی کنیم که اکسیر می کند
روشنگری ، تملُّکِ عمّارها که نیست
گه مالک اطلاعیه تکثیر می کند
مقداد کو ؟ حُذیفه چه شد ؟ بوذرش کجاست؟
سلمان چرا مبارزه ای دیر می کند
جُندَب چرا نشسته ؟ دلیران چرا سکوت؟
دارد عدو مبارزه با شیر می کند
از یک طرف بساط مسلمان کشی بپاست
یکسو به جنگ نرم زمین گیر می کند
از یک طرف به جبهۀ فرهنگی آمده
اهل فساد را همه تسخیر می کند
از یک طرف محاصرۀ اقتصادی است
خود نفت را مبادله با تیر می کند
با هر وسیله حکم حجاب و عفاف را
زیر سئوال برده و درگیر می کند
هر کس دمی ز امر بمعروف می زند
او را به سوی قبر سرازیر می کند
هر کس که داشت لغزشی از خطِ مستقیم
در خطِّ انحراف نمک گیر می کند
دین را اگر به خدعۀ رمّال باخت هیچ
ورنه به نام سانحه ای زیر می کند
اینها نقاط قوّت حزب خدا که نیست
این ضعفها نمایشِ تقصیر می کند
باید برای دین خدا جان فدا کنیم
وقتی علی ، خطابِ نفس گیر می کند
خونهای پاک هست مهیّای ریختن
خونِ شهید جامعه تطهیر می کند
هر عاشق بصیر که حالا شود شهید
راه حسین را به تو تدبیر می کند
بنگر که شهریارِ شهیدان عَلَم بدوش
چشمی به پرتو علم و میر می کند
تا اقتدار کشورمان از شهادت است
لبیک بر حسینِ زمانه عبادت است
#یا_رب_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_رب_ادرکنی
ای دل بیچاره گره وا نشد
پَرسه مزن تا شب احیا نشد
توبه اَت ایدل به وفا بند نیست
عیب ز درگاه خداوند نیست
هرچه نوا می کنی العفو را
بازکنی پشت به حکم خدا
رسم مناجات همین توبه نیست
توبۀ عشاق فقط ندبه نیست
حق و حقوقی است به گردن ترا
نیست همین زمزمه کردن ترا
حقِ همین آبروی داشته
این که خدا پَرچَمت افراشته
حقِ نگهداریِ احکامِ دین
حقِ هواداریِ دینِ مبین
حقِ همین اشک و مناجاتها
حقِ برآوردنِ حاجاتها
حقِ همین جایگه و اِدّعا
حقِ همین ملتمسین دعا
حقِ گرفتاری مَردم چه شد؟
از ره دین یاری مردم چه شد؟
حق پدر مادرِ کرده وفات
حقِ عزیزانِ به قید حیات
حقِ شهیدان که فراموش شد
حقِ امامی که نَه خاموش شد
حقِ فداکاری و ایثارها
یاد ز جانباز و علمدارها
یاد ز گمنامیِ آن گُل رُخان
یاد زا آن پیکرِ بی استخوان
ایدل از این حقِ دگر الامان
حق تولّای امام زمان
دست من آمادۀ یاری است؟ نَه
پای تو آمادۀ کاری است ؟ نه
روح من آمادۀ رفتن نشد
جسم تو آمادۀ مردن نشد
ایدل از این قافله هم مانده ای؟
فاتحۀ جامعه را خوانده ای؟
امر به معروف که امری رهاست
نهی ز منکر که دگر یک خطاست!
فتنه گران را که رها کرده ای
منحرفین را که دعا کرده ای
جبهۀ فرهنگی عجب شد کِساد
جامعه را سخت گرفته فساد
همتِ یاران صمیمی چه شد؟
غیرت و ایمان قدیمی چه شد؟
ایدل از این سینه زدن فیض کو ؟
بهرِ یزیدانِ زمان غیض کو ؟
دین فلان شخص اگر سوخته
فکر حرامی است که اندوخته
اهل مناجات ! غدیرت کجاست ؟
جبهه کجا ! خطّ بصیرت کجاست؟
غفلت ما راه جدا کردن است
رهبریِ خویش رها کردن است
عمر کجا خرج شد ای مدعی!؟
وقت کجا درج شد ای مدعی!؟
مدعیِ اهل ولا یار کو؟
پیروی از خطّ علمدار کو؟
ای دلِ بیچاره ز احباب شو
کلب در خانۀ ارباب شو
برگ برات است فقط کربلا
راه نجات است فقط کربلا
میرود آزاده مسیر حسین
زینبیونند اسیر حسین
ای دلِ شیدا نشده بازگرد
تا شب احیا نشده بازگرد
#یا_رب_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_رب_ادرکنی
الهی سائلی پشت در آمد
فقیر آمد فقیرِ حیدر آمد
باذن الله تا در می زنم من
دم از آقام حیدر می زنم من
علی مشکل گشای هر غم ما
علی در اصل اسم اعظم ما
علی آئینۀ ذات و صفات است
بَدَل گردان لوح سیئات است
علی با سائلانت همنشین است
علی با بی کَسان یار و معین است
صدایت می زنم یا حیِّ سرمد
بنام حیدر و نام محمد
شب تقدیر چون با نور آیم
تو گویی سوی کوه طور آیم
شب قدر تو چون بی نور باشم
من از آل پیمبر دور باشم
اگر با روسیاهی تمامم
رسد پرونده ام دست امامم
چه حالی می شود آقای خوبم
اَلی ای ربِ غفار الذّنوبم
اگر امشب مقدر شد بمیرم
چه خاکی بر سرم باید بریزم
بخاک کربلا سوگند یا رب
به احوال صبور قلب زینب
به حق مجتبی نور دو عینش
به گودال پر از خون حسینش
به اشک چشم بارانیِ عباس
به قلب پاک و نورانی عباس
به محراب علی و سجده گاهش
که در وقت سحر شد قتلگاهش
بحق کوثر قرآن الهی
به این پروندۀ ما کن نگاهی
مبادا آبروی ما بریزد
که اشک مهدی زهرا بریزد
به یک العفو درد ما دوا کن
بیا و خاک ما را کربلا کن
که شاید پاک قرآن سر بگیرم
پس از آن یار را در بر بگیرم
الهی دوست راضی گردد از ما
به لطفت بعد از این یاریم او را
ندای یا لثاراتش چو آید
نگاه تازه ای بر ما نماید
اگر مهدی قیامش راه افتد
بسیج انتقامش راه افتد
قیام کوچه را امداد سازیم
در و دیوار را آباد سازیم
اگر آلوده دامن پاک گردد
به زیر پای اکبر خاک گردد
#یا_رب_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_رب_ادرکنی
احیای دل من دیدن نگاره
با یوسف زهرا احیا مزّه داره
خدا خدا
در این دل شب بی قرارِ بی قرارِ بی قرارم
ببین ببین
با ذکر یارب ناله دار ناله دار ناله دارم
الهی العفو منو ببخش خدا خدا خدا
با گدا بسازی بسکه مهربونی
گرچه بی نیازی بنده رو می خونی
خدا خدا
تویی گواهم روسیاهم روسیاهم رو سیاهم
اگه منو
از درت برونی بی پناهم بی پناهم بی پناهم
الهی العفو منو ببخش خدا خدا خدا
این دل شیکسته چاره ای نداره
با نوای خسته قصد توبه داره
خدا خدا
بجون مهدی در و واکن در و واکن در واکن
بیا بیا
نصیب ایندل کربلا کن کربلا کن کربلا کن
الهی العفو منو ببخش خدا خدا خدا
همزبون من باش نیمة دل شب
با حسین صِدام کن امشب جون زینب
خدا خدا
به ناله های بی قرار بی قرار آل زهرا
منم می خوام
مِثِ شهیدا خون بریزم تا که باشم مال زهرا
الهی العفو منو ببخش خدا خدا خدا
یا علی که گفتم غصه ای ندارم
چون که وقت رفتن سر به پاش می ذارم
علی علی
ذکر تموم لحظه هامه لحظه هامه لحظه هامه
حسین حسین
دلیل آه و ناله هامه ناله هامه ناله هامه
الهی العفو منو ببخش خدا خدا خدا
#يا_رب_ادركني
@hajmahmoodzholideh
#یا_رب_ادرکنی
یا اله الحسن ، یا اله الحسین 2
ای بِدل مؤتَمن مونس جان من
آمدم با حسین آمدم با حسن
یا اله الحسن یا اله الحسین
تو مرا میزبان من ترا میهمان
تو مرا همنشین من ترا همزبان
گرچه یارب بَدم با کریم آمدم
ربّی یا سیّدی کِی کنی تو ردم
مَه به نیمه رسید ماه زهرا رسید
حق مبارک کند که حسن آفرید
ایکه دادی رَهَم سر بر این در نَهَم
در برویم مَبَند کَلبِ این درگهم
یا اِله الکریم ای رئوف و رحیم
ای به احسان و جود یار من از قدیم
ای به عبدت مجیر کلُّ شیئٍ قدیر
اَنَ عَبدُ الذّلیل اَنتَ نعم الامیر
بنده در می زند گه به سر می زند
نالۀ الدخیل تا سحر می زند
با تو از روبرو می کنم گفتگو
هر شبم تا سحر با تو سِرّی مگو
ماه بخشندگی است گاه شرمندگی است
ای فراری بیا موسم بندگی است
گاه از اینجا مرا می بری ایخدا
گه مدینه گهی می بری کربلا
من بذکر حسین می کنم شور و شین
با غمش می زنم شعله بر عالمین
#یا_رب_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#السلام_علیک_یا_ام_المؤمنین
#حضرت_خدیجه_کبری_س
تا سایۀ تو بر سر دردانۀ من است
این خانه ای رسول خدا خانه من است
دل شوره ام برای غریبیِ فاطمه است
این خود دلیل اشک غریبانۀ من است
مادر ندارد و نگرانم برای او
بنگر سرش چگونه روی شانۀ من است
وقتی عروس می شود این نور چشم من
آیا کسی ملازم ریحانۀ من است
نُه ساله می رود به سوی خانۀ علی
نُه سالِ بعد شعله به کاشانۀ من است
گویا کسی به خانۀ من شعله می کشد
آتش مگر حریف به پروانۀ من است
اِنسیّه را به کوچه مگر خار می کنند
سیلی مگر نوازش جانانۀ من است
ای دخترم برای علی آبرو گذار
یاریِ او دعای صمیمانۀ من است
اَمّن یجیب بر لب من نقش بسته است
ذکر علی دوای طبیبانۀ من است
میمیرم و فدای رسول خدا شوم
جبریل همکلامِ حکیمانۀ من است
پیراهن رسول خدا را بیاورید
این هدیه بر عطای فقیرانۀ من است
این پیرُهن به هفت کفن بر تنم کنید
زیرا گریز روضۀ غمخانۀ من است
آیا حسینِ من کفن از بوریا شود؟
این اولین عزا به عزاخانۀ من است
#السلام_علیک_یا_ام_المؤمنین
#حضرت_خدیجه_کبری_س
@hajmahmoodzholideh
#ولادت_امام_حسن_مجتبی_ع
ای خوش آن بنده که از خاکِ تو سر بردارد
مرحبا بر اثری کز تو اثر بردارد
هر دلی عشقِ تو آموخت خدا خواه شود
که ز سر چشمة توحید خبر بردارد
بر جمال تو قسم چهرة معصومِ ترا
دست نقاش ازل وقت سحر بردارد
صاحب کعبه تویی دورِ تو بایست طواف
آنکه حاجی است ترا بار سفر بردارد
آفتاب از نظرِ حُسن تو سر بر آوَرد
شب ز گیسوی شما قرص قمر بردارد
رطب از لعل تو در ماه مبارک رطب است
بوسه آن بوسه که از کامِ جگر بردارد
مشکل آن نیست که دل تا شب احیا نرسد
مشکل آن است که جشن تو بما جا نرسد
خانة فاطمه را مُشک ختن می ریزد
یا گل یاس به دامان چمن می ریزد
گفت پیغمبر اکرم که از الطاف خدا
ماه پاره است که بر دامن من می ریزد
ز کَرم خانة توحید خبر آمده است
کَرم و جود ز احسان حسن می ریزد
او گرفتار من و توست نَه ما عاشق او
رحمتش وقت گرفتار شدن می ریزد
گُلِ خوشبوی گلستان بهشت است حسن
که ز سبزِ نفسش دشت و دمن می ریزد
این همه نغمة زیبا که مؤذن دارد
اَشهدِ اوست که از غنچه دهن می ریزد
قاریِ فاطمه لب را به سخن بگشوده
گو به قاری نَزَند درب دگر بیهوده
سینه ها جای تو ای قبلة اَسرار حسن
شیعه ها در طلب وصل تو ای یار حسن
ما کجا و طلب روی تو ای روی خدا
ما خریدار و تویی یوسف بازار حسن
گفتگوی من و تو صحبت عبد و مولاست
دارم اُمّید دهی رخصت دیدار حسن
لا اقل این شده در نامة اعمالم ثبت
همه عمرم به تمنای تو دلدار حسن
بخدا هر دو جهان را به حسن مدیونیم
شیعه را سیره و رفتارِ تو معیار حسن
این وطن را که به ایرانِ رضا معروف است
با قدوم تو شده فتح ، علمدار ، حسن
ما اگر این همه در چشم جهان آقائیم
ما مسلمانِ حسین و حسن زهرائیم
بوی حج می دهد این قامت رعنا آقا
یعنی اوصافِ طوافی تو به معنا آقا
دست در دستِ قنوتِ تو به درگاه خداست
چه صفایی است ترا وقت تمنا آقا
رویت ای قرص قمر ماه شب چارده است
شب میلاد تو ما را شب یلدا آقا
چون علی توشة ما در دل شب پخش کنی
سائلی روز ندید آن قد و بالا آقا
با یتیمان همه جا دستِ نوازشگرِ تست
دردها از تو پذیرند مداوا آقا
دوستان را که خجالت زده فرمایی هیچ
دشمنان همه ز تو بینند مدارا آقا
خُلق نیکوی تو سوگند که دل را بِبَرد
خم ابروی تو سوگند که دل را بِبَرد
رشتة مِهر حسن جان جهان می خواهد
بخدا معرفتت تاب و توان می خواهد
نه به یک عصر ترا شیعة تو بشناسد
لشگر کامل تو طول زمان می خواهد
غربتت جمع کند اُردویی از دلها را
این غریب است که اصحابِ گِران می خواهد
صلحِ تو جاذب دلهاست خدا می داند
و شناساندنِ تو نطق و بیان می خواهد
هیچ کس مثل تو اَسرارِ دلِ کوچه ندید
سرِّ حق لَختِ جگر داغِ نهان می خواهد
به غریبیِ تو سوگند حسین است غریب
وِرنه یک روز نه هفتاد و دو جان می خواهد
دلِ مادر حسنی و دل تو مادری است
با حسین و حسن آوازة ما حیدری است
#ولادت_امام_حسن_مجتبی_ع
@hajmahmoodzholideh
#ولادت_امام_حسن_مجتبی_ع
رطب در رطب نوش ماه عسل را
شراباً طهورا مِی بی مثل را
از اینجاست ماه مبارک مبارک
که رو کرده قرصِ مه بی بَدَل را
شب خوب یلدای دلها رسیده
دلا مست واکن به دلبر بغل را
کمی از شب چارده بهره باید
ز کام شب پانزده لااقل را
کمند وفا را مهیای او کن
و تعقیب کن این غزال غزل را
کمی ذکر لاحول باید بخوانی
که بینی جمال امیر جَمَل را
ببین نجمِ ثاقب که را می شناسی
به صفّین بنگر علمدار یَل را
ز شمشیر اَلّاهیِ مجتبایی
ببین برگِ ریزان سرِ هر دغل را
حسودان یهودان جهودان بمیرند
که نتوان ببینند مرد عمل را
خدا را ز دل تا ابد شکر باید
که محتاج او کرد کلّ ملل را
که داند حسن کیست در روحِ خلقت
که خلقاً و خُلقاً نبی شد بَدَل را
جلال و جمال سپهر امامت
حسن آمده با قدی چون قیامت
علی را فقط مصطفی می شناسد
حسن را فقط مرتضی می شناسد
تَقومُ السموات و الارض یعنی
حسن را خدایی خدا می شناسد
حسن را اگر از مدینه بپرسی
علمدار خیر النسا می شناسد
حسینا ! اگرچه غلام تو هستم
تُرا هم دل از مجتبی می شناسد
ز جبریل باید بپرسی که او را
نمکدان آل عبا می شناسد
به حبّ حسن مفتخر هرکه او را
همان یوسف هل اَتا می شناسد
ز کشتی و از نوح گیرم سراغش
که او خوب این ناخدا می شناسد
ز موسی بن عمران نما جستجویش
که او را ز دست و عصا می شناسد
نگاهی به آیات قرآن بیفکن
که اوصاف شمس و ضحی می شناسد
نه هر سینه نور ولایش بگیرد
حسن را دل با خدا می شناسد
دلِ عاشقِ با صفای خدایی
حسن را نه از حق جدا می شناسد
جلال و جمال سپهر امامت
حسن آمده با قدی چون قیامت
حسن نور رحمان حسن ذکر سبحان
حسن ذات ایمان حسن ختم قرآن
حسن ماه بطحا حسن مِهر طاها
حسن عشق زهرا ، وجودش درخشان
حسن روح عزت حسن نوح عترت
حسن عرش رحمت حسن حکم باران
حسن چشم حیدر حسن وجه صفدر
حسن جان کوثر حسن شهد رضوان
حسن نور سرمد حسن خوی احمد
حسن فیض ممتد حسن جان جانان
حسن اعتقادم حسن اعتمادم
حسن عدل و دادم حسن غرق احسان
کریم دو عالم رئوفِ دمادم
امامِ مسلّم ، پناه مسلمان
شکوهِ امامت و کوه کرامت
شفیع قیامت حسن خطّ میزان
مقامش رفیع و خدا را مطیع و
محب را شفیع و به غربت کماکان
غریب مدینه غمش بی قرینه
عدویش ز کینه شده قاتل جان
دلش پر شراره جگر پاره پاره
بریزد ستاره ز خوناب چشمان
ولی با تمام غریبی که دارد
حسن سبز پوش خداوند رحمان
جلال و جمال سپهر امامت
حسن آمده با قدی چون قیامت
#ولادت_امام_حسن_مجتبی_ع
@hajmahmoodzholideh
#مهمانی_زینب_س_شب_ضربت
بابا خوش آمدی چه عجب مال من شدی
شبهای قبل وقف حسین و حسن شدی
چیزی بمن نگفتی از این راز سر به مُهر
اصلاً چه شد که سر زده مهمان من شدی
از ابتدای ماه نگاهم به این در است
لاغر شدی نهیف شدی دل شکن شدی
با من سکوتِ محض نمی کردی ای دریغ
ای ناطق خدا چقدر کم سخن شدی
بابا بجان تو دل من شور می زند
با بانوی بهشت مگر هم سخن شدی
این حالَتَت شبیه به حالات مادر است
حالا چه شد که این همه فکر کفن شدی
اینقدر ذکر آیة ((انّا اِلَیه)) چیست؟
گویا که حاملِ خبرِ پَر زدن شدی
افطار تا سحر سخن از وصل می کنی
آمادة ارادة کشته شدن شدی
مرغان خانه هم دم از این داغ می زنند
انگار خویش باعث این خواستن شدی
بابا نگفتم از حرمِ زینبت مرو؟
رفتی ز پیش زینب و خونین بدن شدی
گفتی بمن که زینبِ ام المصائبم
باید کنم نظاره که چه خونین دهن شدی
ضربت به فرق شاه ولایت روا نبود
آیا همین مقدمة کربلا نبود
#مهماني_زينب_س_شب_ضربت
@hajmahmoodzholideh
#روضه_بستر_مولا
بابا بمان که هستی زینب فدای تو
گویا نوشته اند شهادت برای تو
مانند روز آخر زهرا شدی پدر
قالب تهی مکن که نبینم عزای تو
گویا جواب کرده طبیبت حسین را
مخفی کند ولی ز همه مجتبای تو
دارد عجیب این دل من شور می زند
این کاسه های شیر نباشد دوای تو
انگار اعتماد ندارم به کوفیان
گرچه نشسته اند یتیمان بپای تو
گه گاه می رسد خبری از نگاهشان
عهد ترا وفا نکند بی وفای تو
□□□
این شیر را بنوش ولی یا علی! بدان
کوفه دهد جواب همه خوبیای تو
شبها که آمدی به در خانه های ما
آید تلافی اَش به سر بچه های تو
بسپار خوب چهرة ما را بخاطرت
با زینبت حساب شود ماجرای تو
حالا قرار ما سرِ دروازه های شهر
سنگ است و اهل بیت تو و ابتلای تو
#روضه_بستر_مولا
@hajmahmoodzholideh
#شب_شهادت_مولا
امشب انگار به دل قالب غم ریخته اند
همه آفاق و عوالم چه بهم ریخته اند
هیچ جایی خبری نیست خبرها اینجاست
خانة شیر خدا آمد و رفتِ زهراست
گاه مولا به حسن داشت وصیت می کرد
گاه این زخم سرش سخت اذیت می کرد
حسنم ! اصل مداراست به دشمن حتی
گرچه او ضربۀ کاری زده بر من حتی
عمق این زخم زیاد ، است نمک جای خودش
به یتیمان چو پدر لطف و کمک جای خودش
کوفیان شیر بیارند ولی پیش کش است
شیر آورد نشان ، نزد علی ، زجرکُش است
کوفیان هرچه ببینند تلافی بکنند
لیک در کفّة خود سنگ ، اضافی بکنند
چه نگویند تشکر – چه تشکر بکنند
شکم از لقمة ناپاک ، همه پُر بکنند
بعد من کوفه پریشان تر از اینها بشود
بر علیه تو گِره ها به جبینها بشود
توشه هایی که سر دوش و تنم می بردم
زیر لب نام حسین و حسنم می بردم
نان خرمای مرا عاقبتش پس بدهند
آنچنان فحش ، که انگار به ناکس بدهند
بعد از این جان تو و دختر محرومة من
وای بر حال دل زینب مظلومۀ من
روز روشن به حرم تیرگی شب بزنند
سنگها از در و دیوار به زینب بزنند
هیچ حرفی به لبم نیست به غیر از یک آه
نه به این شیر سفید و نه بر آن سنگ سیاه
#شب_شهادت_مولا
@hajmahmoodzholideh
#شام_غریبان_مولا
دیدار یار حیدر کرار می رود
نزد شهیدة در و دیوار می رود
او میهمان بانوی بازو شکسته است
با پرسشِ جراحتِ مسمار می رود
فرق شکسته زائر پهلو شکسته شد
دارد علی به موعدِ دیدار می رود
از سینه خون نمی چکد اما چو مادرش
دنبال یار زینب غمخوار می رود
تابوت روی دوش حسین و حسن ولی
جسم علی به وادی اسرار می رود
دنبال نعش فاتح خیبر به چشم تر
یک نوجوان ، امیر علمدار می رود
جبریل در میان ملائک به سر زنان
از کوفه تا نجف چه عزادار می رود
یا رب چگونه باور این غصه ممکن است
در خاک جسم حیدر کرار می رود
با کوهی از شکایت و انبوهی از فراق
مولا به نزد احمد مختار می رود
وقتی امیر اشک و مناجات دفن شد
دیگر حسن به غربت بسیار می رود
#شام_غريبان_مولا
@hajmahmoodzholideh
🔸﷽🔸
#اطلاع_رساني
🔻هیئت غريب مدينه🔻
دوشنبه ٢١ خرداد ماه
يك ساعت قبل از افطار
ميدان فلسطين ، تقاطع بزرگمهر
حسینیه موج الحسن(ع)
@hajmahmoodzholideh
#به_بهانه_سالروز_تخریب_قبور_مطهر_ائمه_بقیع_ع
توسط وهابيت ملعون
ایستاده ملت ایران، چو کوه
با صَلابت، با شجاعت، با شکوه
ملتی یکپارچه، یکدست، ناب
همچو سایه، هم مسیرِ آفتاب
میرود هر جا که فرماید، ولی
پا نَهد هر جا که بردارد، علی
از شبی که انفجار نور شد
گوئیا موسی به کوه طور شد
پرچم فتح و ظفر آمد بدست
پشتِ استکبار را ایران شکست
ملتی گمنام، صاحب نام شد
پیشتازِ اُمت اسلام شد
ایستاده اُمتِ برخاسته
تا برآرد از درون، هر خواسته
پس فراخوان! نسلِ اسماعیل را
محو کن از قدس، اسرائیل را
قبل از آن قومِ دروغینِ یهود
منهدم باید شود آل سعود
عن قریب ایران برآرد تا حجاز
پرچم اسلام را در اهتزاز
از مدینه پنج نوبت پُر خروش
در أذان نام علی آید بگوش
این خبر آنروز می پیچد سریع:
افتتاح صحن جامع در بقیع
دیدنی گردد در آن، دارُالحسن
راهپیماییِّ زُوّارُالحسن
اربعین تا آخرِ ماه صفر
یک دهه شور و دم و فتح و ظفر
راستی، بس شور و شینی میشود
با حسن عالم حسینی میشود
انتظار این است؛ هم عهدی کنیم
یاریِ صوتِ اَناالمهدی کنیم
این صَلا، گُل میکند در عالمین
مهدی اَم من، یالِثاراه الحسین
#به_بهانه_سالروز_تخریب_قبور_مطهر_ائمه_بقیع_ع
توسط وهابيت ملعون
@hajmahmoodzholideh
#یا_مولا_ادرکنی
زیر نظر رحمت تو خانه گرفتیم
یعنی که دخیل در میخانه گرفتیم
ما ریزه خور سفرۀ احسان کریمیم
از دولت تو عزت جانانه گرفتیم
از دست کریم تو ز بس مِهر بریزد
حاجات نیاورده کریمانه گرفتیم
آمین تو می داد اجابت به دعاها
هرگاه که ما ذکرِ غریبانه گرفتیم
هر درد به درگاه تو آورد دل ما
از محضر تو لطفِ طبیبانه گرفتیم
ای قامت رعنای تو خورشید هدایت
در سایۀ بالای تو کاشانه گرفتیم
بگذار بگویند که : اینها همه مستند
ما بادۀ پندار ز میخانه گرفتیم
ای آب وضوی تو سرِ چشمۀ باران
ما آب بقا را ز تو ، یارانه گرفتیم
آلوده دل از منّت بیگانه نگردیم
هر فرصتِ تهدید ز بیگانه گرفتیم
ما بندۀ عشقیم که رزمندۀ یاریم
این بندگی از حضرت ریحانه گرفتیم
از خط چپ و راست سفارش نپذیریم
کز پیر سحر سرخطِ رندانه گرفتیم
فرزند امامیم و مهیّای قیامیم
یعنی که ره رهبر فرزانه گرفتیم
ما بر سر پیمان شهادت همه هستیم
از دلبر خود وعدۀ پیمانه گرفتیم
از یمن عنایات تو تا روز ظهورت
در خیمه گهِ کرب و بلا لانه گرفتیم
شمعیم و دل از درد و غمت آب نمودیم
سوز سحر از گوشۀ ویرانه گرفتیم
#يا_مولا_ادركني
#وفات_حضرت_عبدالعظیم_الحسنی_ع
عبد خدا و مرد خدا سیدالکریم
مِنّا به نزدآل عبا سیدالکریم
در وصف دوست ، حضرت هادی به غمزه گفت:
هستی بحق تو دوست ما سیدالکریم
بر سائل تو در حرمت میرسد جواب
اینجاکجاست کرب وبلا سیدالکریم
تا دین خویش عرضه کنی برامام خویش
کی میشوی ز یار جدا سیدالکریم
مُلک ری است قبله ی دلهای فاطمی
اینجاست ملک خون خدا سیدالکریم
خونِ ترا اگرچه به مقتل نريختند
مانندسیدالشهدا سیدالکریم
امابرای مردم دنیا توحجتی
آری تویی توحجت ما سیدالکریم
قبرحسین بر سر و رویت خراب شد
یعنی شدی دوبار فدا سیدالکریم
یکبارتحت قبّه ی ویرانه ی حسین
یکبارپیش پای رضا سیدالکریم
عمری گریستی به تنِ پاره پاره ای
آخر شدی شهیدِ جفا سیدالکریم
هرگز به زیرسم ستوران نرفته ای
خنجرنخورده ای زقفا سیدالکریم
از روضه های داغ ، تو دق کرده ای یقین
ازکوفه تا به شامِ بلا سیدالکریم
دریاب ای ولیِّ خدا اهل درد را
ای نایب الامام الا سیدالکریم
مارا وصال کرب وبلا گر نصیب نیست
هستیم پس دخیل تو یا سیدالکریم
#وفات_حضرت_عبدالعظیم_الحسنی_ع
@hajmahmoodzholideh
#شهادت_حضرت_حمزه_سیدالشهدا_ع
دنیا مثال حمزه علمدار دیده؟ نه
پیغمبری شبیه تو غمخوار دیده؟ نه
کوه احد زخویش قویتر ندیده بود
مانند تو امیرِ قلندر ندیده بود
وقتی که تو مدافع آزادگی شدی
روحِ شکوهِ مردی و مردانگی شدی
پس راستی برای پیمبر سپرشدی
روزی که ای به شیعه جگر! بی جگرشدی
مُثلِه شدن نصیب کسی میشودکه او
سرتابه پا مطیعِ رسول است مو به مو
تو عاشق تمام عیار پیمبری
بی وقفه تحت پوشش فرمان حیدری
یک ذره هم ارادتِ اعدا نداشتی
بالاتر از اراده ی مولا نداشتی
آری تو عبد صالح درگاه ایزدی
تنهابه نام فاطمه شمشیر می زدی
در صحنه ی نبرد ، علیِّ مجسمی
شیرخدا و شیررسول مکرّمی
از بس که پاره پاره شد از تیغ تو ستم
شد پاره پاره پیکرت ای صاحبِ علم
ای آنکه طعم نیزه و خنجرکشیده ای
آیا تنِ امام به گودال دیده ای
حمزه! امامِ بی کفن آیا شنیده ای
یا طعم نیزه را به دهانت چشیده ای
آیا شده عدوی تو رَزّازی اَت کنند
یاچون سری بهانه یک بازی اَت کنند
آیا شده به نیزه شوی قاریِ سپاه
یاکه کنی ز نیزه عَلَم داریِ سپاه
آیا شده عمود به فرقت فرو رود
یا جای آب ، دشنه به حلقت فرو رود
حمزه!هنوزقوم جگرخوار ،جانی اند
اما قسم بخون تواین قوم ،فانی اند
#شهادت_حضرت_حمزه_سیدالشهدا_ع
@hajmahmoodzholideh
#السلام_علیک_یا_حمزه_سید_الشهدا_ع
ای شهید رکاب پیغمبر
پدر و مادرم فدای تو باد
ای اُحد شاهد شهادت تو
عمر من وقف در ثنای تو باد
در دلم حسرت زیارت تست
که تو محبوب مردمی حمزه!
طبق نصّ صریح آل نبی
اسدالله دومی حمزه!
از سلام زیارتت پیداست
که تو یاور شدی نبوت را
گر پیمبر ترا دهد رخصت
خود شفیعی همه قیامت را
ای علمدار غزوه های رسول
کاشف الکرب مصطفایی تو
وی یلِ یکّه تاز بدر و اُحُد
تحت فرمان مرتضایی تو
گر بنی هاشمی کنی حمله
بر یمین و یسار می تازی
چون کنی قصد جان هر مشرک
مرکب و راکبش بر اندازی
آه از آندم که قصد جان تو کرد
هندِ ملعونۀ جگر خواره
کرد قاتل پس از شهادت تو
با غضب سینۀ ترا پاره
علَمت چونکه بر زمین افتاد
وای ، دندان مصطفی بشکست
گفت زهرا پس از تو یا عَمّاه
سر پیغمبر خدا بشکست
دشمن از پیکر تو هم نگذشت
مُثله شد قامت مطهر تو
لیک نعش پر از جراحاتت
ماند مخفی ز چشم خواهر تو
من بمیرم برای آن خواهر
که تن بی سر برادر دید
نعش هفتاد و دو گل پرپر
بر سر نیزه هیجده سر دید
راه زینب به قتلگاه افتاد
قتلگاه برادر بی سر
خواهر انگار با برادر خود
می شنیدند نالۀ مادر
مادر انگار با پسر دارد...
می زند حرفهای آخر را
می شنیدند قاتل و مقتول
ناله های غریب مادر را
این همان ناله های مادر بود
قَتَلوکَ بُنَیَّ عطشانا
اولین نوحه های کوثر بود :
ذَبَحوکَ بُنَیَّ عُریانا
#السلام_علیک_یا_حمزه_سید_الشهدا_ع
@hajmahmoodzholideh
#یا_مولا_ادرکنی
علم بدوش چو از کعبه یاری آید
کفن بپوش که با ذوالفقار می آید
ز لابلای نوای دعای اهل سحر
صدای آمدن تک سوار می آید
نگاه از افق جمعه بر نمی داریم
که او درست بوقت قرار می آید
سحر نشینیِ دل را به صبح باید برد
که انتهای شب انتظار می آید
به رغم دشمنیِ آل های بی مقدار
امیر قافله با اقتدار می آید
هزار تیر سه شعبه به یک کمان دارد
دعا کنید برای شکار می آید
به روضه خوان علمدار قد خمیده بگو
بگو که مرهم آن انکسار می آید
به پاس حرمت یاس کبود پیغمبر
امام منتقمان با وقار می آید
به کربلای دل پاک خویش بنویسید
طلوع فجر پس از شام تار می آید
#يا_مولا_ادركني
@hajmahmoodzholideh