✴️فایده : 🔸و امّا اسنان- كه دندان ها باشند-. از اعضاء مَنَويه نيستند و ليكن مادّه تكوُّن آنها، خون شبيه به منى است در طبيعت، و لهذا در قُربِ عهد به ولادت- از نه ماهگى تا يك سال و قدرى زياده بر آن، نهايت تا دو سالگى-مى رويند. 🔸و باز در سنّ هفت هشت سالگى و تا ده سالگى، دندان ها كه بيفتد و يا ساييده گردد، باز به جاى آن، دندان تازه مى رويد. 🔸 و بعد از آن، دندانى كه افتاد ديگر به جاى آن دندان نمى رويد. 🔸و بعضی قايل اند به آن كه در نهايت كِبَر سنّ شيخوخت كه دندان ها همه افتادند، باز به جاى آنها دندان تازه مى رويد. 🔸 و بعضى گويند: نه چنين است؛ بلكه اعصاب متّصله به اسنان اند كه به سبب تحليل گوشت لثّه، مكشوف گشته، صلابت به هم رسانيده و شبيه به دندان مى گردند. #خلاصه_الحکمه #آموزش 🌿 https://eitaa.com/hakimshirazi312

🦷 و بعضی گفته اند كه اسنان از قبيل اعصاب اند، نه استخوان و صُلب گشته شبيه به استخوان مى نمايند. 🦷 و بعضى، اسنان را صاحب حس مى دانند و اوجاعى كه در اسنان به هم مى رسد، از نفس آنها مى گويند 🦷 و بعضى گفته اند: نه چنين است؛ بلكه از اعصاب، متصّله بدان است. فايده: و بدان كه اعضاء منويه بَدَل ندارند؛ آن چه از آنها ناقص و يا ضايع گشت، در بعض آنها چيزى شبيه بدان مى رويد؛ چنانچه مشاهده مى گردد از اعضاء مقطوعه و مکسوره و سوخته شده كه به جاى پوست، چيزى شبيه به پوست مى رويد. #خلاصه_الحکمه #آموزش 🌿 https://eitaa.com/hakimshirazi312

اعضاء مفرده غير منويه، سه عضواند: اوّل: لَحم 💠آن جسمی است سرخ رنگ، متولّد از متينِ غليظِ خون طبيعى، و دايم در تحليل و تبديل آن چه از آن تحليل يافته. 💠و در اوّل سن- كه هنگام نشو و نماست- تا هنگام سنّ وقوف، تبديل و بدل ما يتحلّل زياده از تحليل است به تدريج؛ 💠و لهذا دايم در زيادتى در اقطار ثالثه اعضاست به نسبتِ طبيعى نوع خود. 💠و در سنّ وقوف- كه جوانى است- تبديل و تحليل مساوى است و در سنّ انحطاط- كه كهولت و شيخوخت است- به تدريج، تحليلِ او زياده از تبديل است؛ به سبب ضعف قوّت حرارت غريزيه و تحليل و افناى رطوبت اصليه. #خلاصه_الحکمه #آموزش 🌿 https://eitaa.com/hakimshirazi312

💠 فاعل انعقاد آن: حرارت غريزيه است، كه تحليل رطوبات دم- كه مادّه آن است- داده و آن را غليظ و منعقد مى گرداند. 💠و فايده آن: گرم و نرم و با حُسن و جمال و بها و رونق داشتن بدن است؛ و حفظ حرارت غريزيه و پر نمودن خُلَل و فُرَجِ اوتار و رباطات و اعصاب و عروق و اغشيه است؛ تا آن كه از حركات متأذّى نگردند و در هم پيچيده نشوند و بر هم نيفتند و كوبيده و گسيخته و شكسته نگردند و الَم بسيارى بدان ها نرسد و غير اين ها از فوايد. 💠 سؤال⁉️ اگر گويند مقرّر است كه قلب و كبد و عضل از اعضاء لحميه و در اوّل خلقت جنين توليد مى يابند و همچنين دماغ، و بعد از آنها ساير اعضاء منوّيه مفرده و مركّبه! 💠 جواب آن است كه‼️ درست است كه اين اعضاء- خصوص سه عضو رئيس، بالاتّفاق و عَضل، بنا بر قول بعضى- اوّل مخلوق اند؛ و ليكن نقطه اين ها منظور است نه جميع آن ها بر اين شكل و هيأت. #خلاصه_الحکمه #آموزش 🌿 https://eitaa.com/hakimshirazi312

دوم: سمین 💠به فتح سين مهمله و كسر ميم و سكون يا و نون. 💠 و آن، جسمى است سفيد رنگ، رَخو، متولّد از مائيتِ دم، يعنى خون رقيق مائى 💠 و فاعلِ انعقادِ آن: حرارت ضعيفه است و برودت نیز گفته اند . سوم:شحم 💠به فتح شين معجمه و سكون حاى مهمله و ميم؛ يعنى پيه. 💠و آن، جسمى است سفيد، صلبتر از سَمين، كه متولد از مائيت دم است. 💠 و فاعل انعقاد آن: برودتِ زياده از سَمين است و به رسيدن حرارتِ بسيار بدين و به سَمين، گداخته مى گردند و بر روى اعضاء عصبانى، كشيده و چسبيده اند. 💠و فايده آن هر دو: چرب و نرم و ملايم داشتن اعصاب و اعضاست و اعانت بر حركات؛ كه از حركاتِ مُسَخِّنه محلّله رطوبات، خشكى و صلابت در آن ها عارض نگردد و از حركات باز نمانند. #خلاصه_الحکمه #آموزش 🌿 https://eitaa.com/hakimshirazi312

اعضاء مركبه- كه اعضاء آليه نيز نامند- اعضايى اند كه جزءِ آنها با كلّ آن ها در اسم و رسم و حد مساوی نباشند و اطلاق كلّ بر جزء صادق نيايد؛ مانند آنكه 👆 يك بند انگشت را انگشت 🖐 و يك انگشت را دست 👂 و گوش 👃و بينى 👁و چشم- هر يك- را سر نگويند. فايده: هم چنين هر يك از آنها- خواه مركّبه و خواه مفرده- آلت و خادم نفس ناطقه اند مانند قلب و دماغ و كبد كه آلت و محلّ ارواح و قواى ثالثه اند كه حيات و حسّ و حركات و تغذيه و تنميه كل اعضاء بدان هاست، به واسطه شرائين و اعصاب و اورده 👀 و چشم كه آلت بينايى 👂و گوش كه آلت شنوايى 👃و بينى كه آلت استشمام روايح 👅و زبان كه آلت ذوق و چشيدن طعوم ⚡️و اعصاب و جلد بدن كه آلت احساس و ادراك ملموسات است كه به واسطه دماغ، ادراك همه را مى نمايد. #خلاصه_الحکمه #آموزش 🌿 https://eitaa.com/hakimshirazi312

تقسیم اعضاء به رئيس و مرئوس و خادم رئيس و رئيسه، به حسب بقاى شخص سه اند: 🔺قلب 🔺دماغ 🔺كبد و به حسب بقاى نوع، همان سه با انْثيان 🔹زيرا كه يا مبدأ قواى فاعلى اند كه محتاجٌ الَيهايند در بقاى شخص و يا در بقاى نوع 🔹مانند قلب كه مبدأ روح و قوّه حيوانى و حيات است 🔹و دماغ، كه مبدأ روح و قوّت نفسانى و حسّ و حركت است 🔹و كبد كه مبدأ روح و قوّه طبيعى و تغذيه و تنميه است 🔹و انثَيان كه مبدأ توليد مادّه مثل است و اينها را اعضاء رئيسه نامند. و یا مُمِدّ و معاون و متمِّم آن اعضایند و اين ها را خادم رئيس گويند. #خلاصه_الحکمه #آموزش 🌿 https://eitaa.com/hakimshirazi312

💠و خادم خود بر دو✌️ دسته است 1⃣ اول يا مهيىء است براى عضو رئيس؛ مانند: 🔺ريه براى قلب 🔺معده از براى كبد 🔺 آلات غذا براى كبد 🔺 طبقه شبكيه براى دماغ 🔺 اوعيه منى براى انثَيان. 2⃣دوم يا مؤدّى و رساننده اند؛ مانند 🔻شرائين قوّه قلبى را 🔻و اوَرده قوّه كبدى را 🔻 و اعصاب قوّه دماغى را 🔻 و احليل انثَيان را كه مى رسانند آنها را به محالِّ مخصوصه هر يك. 💠و اعضاء، يا نه مبدأ قوّه فاعلى و نه ممدّ آن اند و اينها را اگر قابلِ فعل رئيس اند، مرئوس گويند؛ مانند لحم 💠و اگر نه قابل باشند، نه رئيس و نه مرئوس و نه خادم؛ مانند عظام و غضاريف و لحومِ غير حساسه. #خلاصه_الحکمه #آموزش 🌿 https://eitaa.com/hakimshirazi312

⚫️ شهادت حجت یازدهم، حضرت امام حسن عسکری(ع) به پیشگاه فرزندش مهدی موعود(عج) و تمام عاشقان و پیروانش تسلیت باد. عضویت در کانال 👇🏻 📡 https://eitaa.com/hakimshirazi312

💠و گفتنِ اين اعضاء را (غير قابل فعل رئيس مطلقا)، شايد بى تأمّل باشد 💠 زيرا كه اگر قبول روح و قوّه حيوانى و نفسانى و طبيعى ننمايند- مطلقا- و غذا بدان ها نرسد، بايد كه نشو و نما نيابند و حال آنكه نشو و نماى آنها ظاهر است 💠 كو آثار قبول روح و قوّه حيوانى و نفسانى در آنها از جهت كمال ضعف، ظاهر نباشد. 💠تفصيل اعضاء مركّبه در ركن دوم در بيان تشريح- ان شاء اللّه تعالى- خواهد آمد با فوايد و منافع هر يك. #خلاصه_الحکمه #آموزش 🌿 https://eitaa.com/hakimshirazi312

تعریف روح 💠بدان كه ارواح، جمع روح است 💠 و آن، به اصطلاح اطبّاء، عبارت از بخارِ دمِ طبيعى متينِ صافى حاصل از لطايف اغذيه است 💠 و از كبد، به واسطه وريد شريانى به بطن ايسَر قلب رود و حرارت قلبى در آن تصّرف نمايد و از آن، بخار لطیفی حاصل گردد 💠آن را روح حیوانی و محل قوه حیاتی نامند و تعلق نفس و روح شرعی و حکمی بدین است و این ممد و معاون و مقوی و حامل و مرکب آن است . #خلاصه_الحکمه #آموزش 🌿 https://eitaa.com/hakimshirazi312

💠و چون قسطى از آن به دماغ آيد و در آن استحاله يابد و شبيه به مزاج جوهر دماغ گردد؛ آن را روح نفسانى و محلّ و مبدأ حسّ و حركت نامند. 💠 و چون قسطى از آن به كبد آيد و در آن استحاله به كيفيت آن يابد و محل و مبدأ تغذيه و تنميه گردد، آن را روح طبيعى نامند. 💠و دليل آن كه بخارِ دمِ طبيعى حاصل از اغذيه لطيفه است، آن است كه: 1⃣ نزد جوع مفرط و نخوردن غذا چند روز پى هم، ضعيف مى گردد. 2⃣ به تناول غذا و رسيدن بدلِ ما يتحلل، تقويت مى يابد. 3⃣ به تناول اغذيه كثيفه غليظه مولّده خونِ غليظِ كثيف، تكدّر در آن عارض مى گردد. و ليكن، اين قدر هست كه هواى باردِ لطيفِ مُسْتَنْشَق، مروِّح و اندك كاسرِ سَورَتِ حرارت آن است؛ زيرا كه بسيار حارّ است 💠و اگر هوای بارد بدان نرسد، در جوف قلب محتقن گشته، از كمال لطافت به زودى محترق مى گردد و هلاك مى سازد. 💠و از اين جهت است كه از هواهاى كَدِرِ كثيفِ غليظِ حارّ، متعفّن و متأذّى مى گردد، و بساست كه از كمال ردائت هوا، متغير گشته و فرد را هالك مى سازد. 💠از اين بيان به اثبات رسيد كه تكوّن ارواح، از لطايف اخلاط است؛ هم چنان كه اعضاء از كثايف آنها و ارواح حامل قوااند و مَركَب آنها؛ زيرا كه هيچ روحى، بى قوه ای نمی باشد . #خلاصه_الحکمه #آموزش 🌿 https://eitaa.com/hakimshirazi312

تعریف قوا 💠بدان كه قوا، جمع قوّه است 💠و قوّه، به معنى امرِ موجود در حيوان است كه ممكن باشد از آن حيوان- بواسطه آن امر- صدور و ظهور افعالِ شاقّه و حركات متعِبه غير متوقَّعه از مثل آن و خسته و باز نماند از آن و ضِدّ آن را ضَعف نامند. 💠و قوّت به اين معنى را مبدأ و لازمى است: 💠مبدأ آن، قدرت بر فعل و ترك است كه اگر خواهد بكند و اگر خواهد نكند و ضدّ اين را عَجْز نامند 💠و لازم، آن است كه به زودى و سهولت و آسانى منفعل نگردد از چيزى؛ زيرا كه اگر به زودى و سهولت منفعل گردد، در اوّل امر باز مى ماند از تحريكات شاقّه و اتيان افعال صعبه. 💠 و چون او را كَلال و مَلال از آنها عارض نگردد، باز نمى ماند از فعل و در كَدّ و سعى باشد در اتمام آن 💠و همين امور خود شاهد و دلیل شدّت آن قوّت و قدرت است . #خلاصه_الحکمه #آموزش 🌿 https://eitaa.com/hakimshirazi312

💠پس اطبّاء نقل نمودند اسم آن قوّه را بر آن مبدأ- كه قدرت است، و بر آن لازم ، كه عدم انفعال است به آسانى و از قوّت، قدرت و عدم انفعال خواستند. 💠و نيز، آن قدرت را وصفى است كه به منزله جنس آن است، و آن، عبارت از ضعفِ مؤثّره در غير است. 💠 و لازمى است كه آن، امكان در مقابلِ فعل ،به معنى حصول است 💠 زيرا كه از شخص قادر هرگاه صحيح باشد صدور فعلى و يا ترك آن، امكان فعل مقدور او را لازم خواهد بود 💠 زيرا كه معنى امكان آن است كه طرف وجود و عدم، او را مساوى و شىءِ ممكنْ قابل هر دو باشد. #خلاصه_الحکمه #آموزش 🌿 https://eitaa.com/hakimshirazi312

💠پس ثانياً نقل كردند اسم قدرت را به سوى آن جنس- كه صفت مؤثّره در غير است- و از قدرت همين را خواستند و به سوى آن لازم- كه امكان بدان معنى است- و ناميدند امكان را قوّه و امرى كه متعلّق به امكان است- يعنى حصول را- فعل و گفتند؛ مثلًا اين ابيض، اسوَدِ بالقوّة است؛ يعنى ممكن است كه بگردد سياه بالفعل. 💠ان جاهل و غير كاتب، عالم و كاتب گردد؛ زيرا كه در قوّه امكان نطفه انسانى آن، امورِ علم و صنعتِ كتابت است و هم چنين ساير صنايع و صفات و كمالاتِ كامنه بالقوّه آن. 💠پس، از قوّه صفت مؤثّر در غير و اقتدار بر صدور افعال به قدر امكان خواستند. #خلاصه_الحکمه #آموزش 🌿 https://eitaa.com/hakimshirazi312