eitaa logo
کانال #داستان و #طنز حال خوش
4.7هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
3.2هزار ویدیو
111 فایل
#خواندنی ، #دیدنی و #خندیدنی ، 🔴🔴نظر، انتقاد ، پیشنهاد @abasalialmasi 🔵کپی پستها با ذکر #صلوات آزاد 👈در این کانال ❌ تبادل ❌ تبلیغ ⛔️ نداریم ✅کانالهای دیگرما👇 🆔 @Basirat_E 🆔 @hzrt_mahdi 🆔 @tavasolnameh 🆔 @Imam_zamani 🆔 @menbar_kotah
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یه خواهر زاده ی کوچولو دارم تازه زبون باز کرده بهش گفتم: دایی رو دوست داری؟ گفت: نه! خواهرم واسه اینکه من ناراحت نشم گفت: کلمه “نه” رو فقط بلده به خواهرزادم گفتم: مطمئن باشم که دوستم نداری؟ گفت: “ آله ” @hal_khosh
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﺭﻭﯼ ﻋﺮﺷﻪ ﮐﺸﺘﯽ ﺩﺭ ﺳﻮﺍﺣﻞ ﻣﮑﺰﯾﮏ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﻧﮕﺎﻩ می‌کرﺩ، ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺍﻟﻤﺎﺳﺶ سُر ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺗﻮ ﺁﺏ ﻭ ﺯﻥ ﺑﺎ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﺳﻔﺮ ﺭﻭ ﺳﭙﺮﯼ ﮐﺮﺩ. 15 ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﺷﻬﺮ ﺳﺎﺣﻠﯽ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ، ﺩﺭ ﯾﮏ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﮐﻨﺎﺭ ﺳﺎﺣﻞ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺧﻮﺭﺍﮎ ﻣﺎﻫﯽ ﺩﺍﺩ، ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﺎﻫﯽ می‌خورد، ﯾﻪ ﺟﺴﻢ ﺳﻔﺖ ﻭ ﺳﺨﺖ ﺯﯾﺮ ﺩﻧﺪﻭﻧﺶ ﺣﺲ ﮐﺮد! ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩﺵ دید ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻣﺎﻫﯿﻪ ! ﻣﻨﻢ ﺍﻭﻟﺶ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮﺵ ﭘﯿﺪﺍ ﺷﺪﻩ :) ﻭﻟﯽ ﭘﻴﺪﺍ ﻧﺸﺪ ﮐﻪ ﻧﺸﺪ! ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﻭﻗﺘﺘﻮن رو هم ﮔﺮﻓﺘﻢ. ﺣﻼﻝ ﮐﻨﯿﺪ 😁😂 @hal_khosh
روزی مردی زیر سایه‌ی درخت گردویی نشست تا خستگی در کند، در این موقع چشمش به کدو تنبل‌هایی که آن طرف سبز شده بودند افتاد و گفت : خدایا! همه‌ی کارهایت عجیب و غریب است! کدوی به این بزرگی را روی بوته‌ای به این کوچکی می‌رویانی و گردوهای به این کوچکی را روی درخت به این بزرگی! همین که حرفش تمام شد گردویی از درخت به ضرب بر سرش افتاد! مرد بلافاصله از جا جست و به آسمان نظر انداخت و گفت: خدایا! خطایم را ببخش! دیگر در کارت دخالت نمی‌کنم چون هیچ معلوم نبود اگر روی این درخت به جای گردو، کدو تنبل رویانده بودی الان چه بلایی به سر من آمده بود !! اینو گفتم یاد بگیرید تو کار خداتون دخالت نکنید 😁😁 @hal_khosh
شخصی مادر پیرش را در زنبیلی میگذاشت و هرجا که می رفت با خود میبرد. روزی حضرت عیسی او را دید و فرمود:آن زن کیست؟ گفت این زن مادرم است.او مرا بزرگ کرده است و به گردن من حق دارد و من تا آخر عمرش او را به دوشم میگیرم تا مهرش را پاسخ گفته باشم. حضرت عیسی فرمود : او را شوهر بده و خود را رها کن. شخص گفت : پیر و علیل است و قادر به حرکت نیست. پیرزن دستش را از زنبیل بیرون آورد و بر سر پسرش زد و گفت: اخه نکبت ! تو بهتر میدونی یا پیغمبر خدا ؟ 😂 @hal_khosh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نتیجه‌ی لایو گذاشتن چوپان اهل ترکیه و چموشی جناب گوسفند عه چرا این طوری شد 🤔 قرار بود بدون اجازه اردوغان یه دونه سنگ هم جابجا نشه 😂 @hal_khosh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اتحاد حیوانات علیه دشمن متجاوز اتفاقی جالب در یک مزرعه در هلند ، یک شاهین به مرغ حمله می‌کند که بز و خروس مزرعه به سرعت به کمکش میرن و نجاتش میدن بعضی از سیاسیون ما باید برن شاگردی اون بز و خروس رو کنن :)) @hal_khosh
این شعر فوق العادس...حتما تا اخر بخونین 😁 ای زن به تو از شوهرت اینگونه خطاب است⚘ ارزنده ترین زینت زن طبخ کباب است هرچند که تعظیم به مخلوق روا نیست تعظیم به شوهر بکنی عین ثواب است بد نیست که از غر زدنت نیز بکاهی مخصوصاً اگر شوهرت اعصاب خراب است تا وصله ی پوشاک تو معلوم نباشد چادر به سرت کن که مهم حفظ حجاب است هر زن که نوازش نکند شوهر خود را بدجور پس از مرگ گرفتار عذاب است از شوهرش آن زن که اطاعت ننماید از دوزخیانی ست که در قیر مذاب است احسنت بر آن زن که همان اوّل صبحی رختش همگی شسته و بر روی طناب است باید قفس از جنس طلا ساخت برایش زن مثل قناری ست ولی مرد عقاب است مرد است که اصل است چنان موج خروشان زن وصل به اصل است، قشنگ است، حباب است آرایش زن نیز خودش چیز عجیبی ست معلوم نشد چیست، لعاب است؟ نقاب است؟ حتّی نتوانست بفهمد قلم صنع زن چیست در این بین، سؤال است؟ جواب است البتّه مشخّص شده از مهریه اش که از ثانیه ی عقد سرش توی حساب است مردان همه باید دو سه تا زن بستانند مقصود از این کار هوس نیست، ثواب است دلواپس شعرم همه ی عمر؛ زنم گفت: دلواپس نان باش که این خربزه آب است متاسفانه از سرنوشت شاعر نگون بخت هیچگونه اطلاعی در دست نیست روحش شاد ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌ @hal_khosh
" دو روز دیگه بری خونه شوهر نمیگن مادرش هیچی یادش نداده ؟ " جمله ی مادران ایرانی وقتی میخوان دخترشون قانع کنن تو خونه کار بکنه @hal_khosh
امتحان رانندگی داشتم ماشین رو پارک کردم به افسره گفتم این سری قبولم دیگه ؟؟ گفت اول کمک کن ماشینو از جوب بیاریم بیرون بت میگم @hal_khosh
بچه بودم بابام گفت: بشین موهاتو آلمانی بزنم. موهامو خراب کرد مجبور شد از ته بزنه... بعدش گفت: طوری نیست حالا برزیلی شد. 😂😂 @hal_khosh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تست ریه در بیمارستان‌ انگلیس : نفستان را نگه دارید تا توپ قرمز بچرخد تعداد دورها را چک کنید 2 دور : نرمال 5 دور : قوی 10 دور : عالی 🙏🏻 با آروزی صحت و سلامتی برای همه عزیزان
🔻مردی گوسفندی ذبح و آن را کباب کرد؛ به برادرش گفت برو و دوستان و نزدیکان را بگو که بیایند تا با هم این گوسفند را بخوریم. 🔸برادرش رفت و در بین دهکده صدا کرد: آی مردم کمک کنید، خانه ما آتش گرفته است. 🔹تعداد اندکی برای نجات دادن آنها آمدند، وقتی به خانه رسیدند با کباب گوسفند و نوشیدنی‌های رنگارنگ پذیرایی شدند. 🔸برادرش آمد و دید که کسانی دیگر آمده و گوسفند کباب شده را خورده‌اند. 🔹از برادرش پرسید:‌ چرا دوستان و نزدیکان را صدا نکردی؟ 🔸برادرش گفت: اینها دوستان ما و شما هستند. 🔹کسانی که شما آنها را دوست و خویشاوند می‌پنداشتید، حتی حاضر نشدند یک سطل آب روی خانه شما که آتش گرفته بود، بیاندازند. 🔸خیلی‌ها هنگام کباب و گوسفند دوستان آدم هستند، وقتی خانه آتش گرفت، حتی یک سطل آب هم روی خاکسترتان نخواهند ریخت. @hal_khosh
✅امید نجات 🌷 دو نفر فاضل در کربلا با هم رفیق بودند ، یکی از آنها فوت کرد ، رفیق دیگر شبی او را در خواب دید و وقتی خواست با او دست بدهد شست او را گرفت و گفت : بگو ببینم برای تو چگونه گذشت؟ 🌱 گفت : مامور نیستم بگویم چون شخصی که فوت شده بود به حضرت عباس علیه السلام خیلی اخلاص داشت ، دید نمیگوید 🌱 گفت : به نیابت تو یک دفعه حضرت عباس علیه السلام را زیارت میکنم آن رفیق مرده گفت : از سه چیز امید نجات هست↯↯ 1️⃣زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السلام 2️⃣ گریه ڪردن برای ایشان 3️⃣مماشات ڪردن با مردم 📚کرامات حضرت عباس علیه السلام،ص177 #داستان @sh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔵 (31) ✅غم‏هاى معصومين عليهم السلام‏ (2) 3️⃣ حزن در اعياد 🔸 «عبداللّه بن ذبيان» مى‏گويد: امام باقر عليه السلام فرمود: «اى عبداللّه! عيدى نمى‏آيد الّا اينكه من محزون مى‏شوم براى آل محمد صلى الله عليه و آله و سلم». عرض كردم: چرا؟ فرمود: «چون مى‏بينم حقشان در دست ديگران است». (1) 4️⃣ غم از دست دادن ياران‏ 🔹معصومان عليهم السلام براى از دست دادن ياران خود، محزون مى‏شدند؛ ▫️مانند غم پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم براى از دست دادن حضرت ابوطالب، حضرت خديجه ▫️و يا غم از دست دادن حضرت حمزه سيدالشهدا در جنگ احُد. ▫️و حزن حضرت على عليه السلام براى از دست دادن يارانى چون عمار ياسر، مالك اشتر و محمد بن ابى بكر، ▪️هنگامى كه خبر شهادت محمد بن ابابكر به گوش حضرت على عليه السلام رسيد، حضرت فرمود: إِنَّ حُزْنَنَا عَلَيْهِ عَلَى قَدْرِ سُرُورِهِمْ بِهِ إِلَّا أَنَّهُمْ نَقَصُوا بَغِيضاً وَ نَقَصْنَا حَبِيبا ▫️اندوه ما براى محمد بن ابوبكر به اندازه شادى شاميان است چرا كه آنها دشمنى را از دست دادند و ما دوستى را.(2) 🔸«عمار ياسر» يكى از ياران مخصوص پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و حضرت على عليه السلام بود و هرگز در كوران‏هاى حوادث عصر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و بعد از آن، نلغزيد و چون كوهى استوار در حفظ پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و حضرت على عليه السلام باقى ماند. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم درباره عمار فرمود: ايمان، سرتا پاى عمار ياسر را فرا گرفته، و با گوشت بدنش آميخته شده است. 🌸روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به عمار ياسر فرمود: سَتَقْتُلُكَ الْفِئَةُ الْباغِيَةُ ▫️به زودى گروه متجاوز (سپاه معاويه) تو را مى‏كشند.(3) او در زمان خلافت امام‏على عليه السلام از سرداران سپاه آن‏حضرت در جنگ جمل و صفين بود. وى در يكى از روزهاى جنگ صفين، به ميدان شتافت و با دشمن جنگيد، سرانجام بر اثر ضربه نيزه يكى از دشمنان، از پشت اسب به زمين افتاد و به شهادت رسيد. وقتى كه شب فرا رسيد، امام على عليه السلام در كنار كشته‏ها مى‏گشت، چشمش به پيكر به خون طپيده عمّار افتاد، منقلب شد و قطرات اشك از ديدگانش جارى گشت، در كنار پيكرش نشست، سر عمار را به بالين گرفت و با قلبى آكنده از اندوه و چشمى پر از اشك، اشعارى را خواند كه معنايش چنين است: ▫️اى مرگ! چه بسيار موجب جدايى اجبارى مى‏شوى، ▫️چرا كه براى من هيچ دوستى، باقى نگذاشتى. ▫️اى مرگ! قطعا سراغ من نيز مى‏آيى، مرا راحت كن كه همه دوستانم را از دستم گرفتى، ▫️تو را نسبت به اين دوستانم تيزبين مى‏بينم كه گويى چراغ به دست، دنبال آنها مى‏گردى. به اين ترتيب، حضرت على عليه السلام نسبت به دوستان مخلص و باوفايش، اظهار محبت مى‏كرد و صميمانه به آنها درود مى‏فرستاد. (4) 🔹چنين قضايايى درباره ساير ائمه معصومين عليهم السلام فراوان است. خصوصا درباره امام حسين عليه السلام نسبت به ياران باوفايش، امّا به خاطر پرهيز از اطاله كلام به موارد فوق اكتفا مى‏شود. 5️⃣غم ائمه عليهم السلام براى شيعيان‏ 🔸 «ابو سعيد خدرى» از «رميله» نقل مى‏كند كه در زمان امام على عليه السلام تب شديدى گرفتم و در بستر افتاده بودم تا اينكه روز جمعه، حالم مقدارى بهتر شده بود، به نظرم رسيد كه بروم در نماز جماعت امام على عليه السلام شركت كنم، به مسجد رفتم و بعد از نماز جماعت، امام على عليه السلام به منبر رفت، در اين لحظه باز بيمارى من عود كرد و بعد از منبر كه امام على عليه السلام به خانه خويش رفت، من نيز همراه حضرت وارد خانه حضرت شدم، امام فرمود: یَا رُمَیْلَةُ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ وَ لَا مُؤْمِنَةٍ یَمْرَضُ إِلَّا مَرِضْنَا لِمَرَضِهِ، وَ لَا یَحْزَنُ إِلَّا حَزِنَّا لِحُزْنِهِ، وَ لَا دَعَا إِلَّا أَمَّنَّا عَلَى دُعَائِهِ، وَ لَا شَکَا إِلَّا دَعَوْنَا لَهُ ▫️«اى رميله! چگونه مى‏بينم تو را، ▫️اى رميله! مؤمنى نيست كه مريض شود الّا اينكه ما هم بخاطر مريضى او مريض مى‏شويم ▫️و مؤمنى محزون نمى‏شود الّا اينكه ما هم به حزن و اندوه او محزون مى‏شويم ▫️و دعا نمى‏كند الّا اينكه ما از خدا براى او طلب استجابت دعا مى‏كنيم. ▫️و ساكت نمى‏شود الّا اينكه ما براى او دعا مى‏كنيم». 🔹رميله مى‏گويد: به حضرت عرض كردم يا اميرالمؤمنين! فدايت شوم! اين توجّهات و عنايات مخصوص آنهايى است كه در خانه شما هستند يا شامل افراد ديگرى كه از پيروان شما هستند و در اقصى نقاط عالم مى‏باشند نيز مى‏شود؟ ▫️حضرت فرمود: «اى‏رميله! مؤمنى از نظر ما غايب نيست چه در مشرق و چه در غرب».(5) ************** ⭕️پی نوشت 1 . همان، ج 5، ص 137. 2 . بحارالانوار، ج 33، ص 592. 3 . دررالاخبار، با ترجمه، ص 164. 4 . داستان دوستان، ج 1، ص 183. 5 . إرشاد القلوب إلى الصواب (للدیلمی) / ج‏2 / 282 @hal_khosh
❇️ امام علی (علیه السلام): 🔹یابْنَ آدَمَ! اِذا رَاَیْتَ رَبَّکَ سُبْحانَهُ یُتابِعُ عَلَیْکَ نِعَمَهُ وَ اَنْتَ تَعْصِیهِ فَاحْذَرْهُ ◽️ای‌ فرزند آدم، چون ببینی‌ پروردگار سبحان ‌نعمت برایت می‌ فرستد و نافرمانی‌ می‌ کنی،‌ بترس. 📎نهج البلاغه، حکمت ۲۴
✅تربت سیدالشهداء علیه السلام در سیره علما 💐مرحوم آية العظمى سيد محمد كوه كمرى ، معروف به آية اللّه حجّت از مراجع تقليد بود كه در سوم جمادى الاول سال 1372 قمرى در قم از دنيا رفت و قبرش در حجره اى واقع در غرب مسجد مدرسه حجتيه است و اين مدرسه عظيم از آثار اوست . 🌺آية اللّه حجّت در اخلاص و تواضع و ساده زيستى ، كم نظير بود. 🌻روزى كه در آستانه احتضار قرار گرفت ، به حاضران گفت : 👌 ((براى من مقدارى تربت سيدالشهدا بياوريد)). مقدارى تربت حاضر كردند و با آب قاطى نمودند و ليوان را به ايشان دادند. 🌹آية اللّه حجّت آن ليوان را به دست گرفت و نزديك لب آورد و گفت : ❤️((آخرُ زادى من الدنيا تربة الحسين عليه السلام : آخرين توشه من از دنيا تربت حسين عليه السلام است )).❤️ 🌼آنگاه آب را نوشيد و سپس شهادتين را بر زبان جارى كرد و در حالى كه رو به قبله بود، در همان حال به جوار رحمت حق پيوست . @hal_khosh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺳﻨﮓ ﻗﺒﺮﻡ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ : . ﺗﺎ ﺍﺧﺮﯾﻦ ﻧﻔﺲ در کانالها و گروههای ایتا ﭘﺴﺖ ﮔﺬﺍﺷﺖ ... ﻭﻟﯽ کسی پی ویش نیومد !!! @hal_khosh
ﻟﭗ ﺗﺎﭘﻢ ﺭﻭ ﺑﺮﺩﻡ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﮔﯿﺶ ﻣﯽ ﮔﻢ ﺿﺮﺑﻪ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﮐﺎﺭ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ، ﯾﺎﺭﻭ ﻣﯿﮕﻪ : ﺿﺮﺑﻪ ﻓﯿﺰﯾﮑﯽ؟ !! ﮔﻔﺘﻢ ﻧﻪ ، ﺑﯽ ﻣﺤﻠﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﯾﮑﻢ ، ﺿﺮﺑﻪ ﺭﻭﺣﯽ ﺧﻮﺭﺩﻩ😐😂 @hal_khosh
سوار تاکسی خطی شدم. دو قدم جلوتر یک مسافر گفت دربست. 😮👋 راننده به من گفت تو لیاقتت خیلی بیشتر از ماشین منه، پیاده شو 🙄😕😂 @hal_khosh
ترسناك‌تر از برجى كه كج ميشه، برجيه كه حقوقتو نميريزن !!!😱 والا😜😂 @hal_khosh
حیف نون میره پنی سیلین بزنه دکتر میپرسه تا حالا زدی؟ میگه: ها! دیروز زدم😁 دکتره میگه: خب دیگه تست نمیخواد دیروز زده! پنی سیلینو میزنن! حیف نون تشنج میکنه میخوابه کف زمین دهنش کف میکنه 😐 بعد که حالش خوب میشه دکتر میپرسه مگه نگفتی دیروز زدی 😠 میگه: ها دیروزم که زدم همینجوری شدم😐😳😂😂 @hal_khosh
شخصی گفته : به مامانم گفـتم: یادش بخیر چقدر بچگیامون منو میزدی😔 شتـررررق!! زد تو گوشـم ✋😫 گفت : دروغگوی ذلیل مرده من کی روتون دست بلند کردم😂 @hal_khosh
وارد خونمون شدم دیدم لامپا خاموشه همه باهم شمع روشن کردن داییمو دیدم سریع بغلش کردم گفتم ؛ مرسییی دایی ، این همه راه واسه تولدم اومدی ، نوکرتم بقرآن.. بعدش رفتم سمت بابام بغلش کردم گفتم ؛وااای پدر جان اصلا باور نمیشهههه بابام گف : آخه بچه ! این هندی بازیا چیه درمیاری ، برقا رفته @hal_khosh