🔵 #سیره_اخلاقی_پیامبر_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله (قسمت آخر)
👈ک- سنن گوناگون (بخش دوم )
8️⃣پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نگاهش را میان اصحابش یکسان و عادلانه تقسیم می کرد و به این و آن یکسان می نگریست،
▫️هرگز پاهایش را در پیش اصحاب دراز نمی کرد(8)
9️⃣چنان اهل شرم و حیا بود که روی «نه» گفتن نداشت.
▫️هر کس از او هر چه می خواست می بخشید.
▫️هر گاه از چیزی خوشش نمی آمد در چهره اش آشکار بود،
▫️به اصحابش می فرمود: نزد من از اصحاب من چیزی (از عیوب و خلاف هایشان) نگویید، دوست دارم هر گاه نزد شما می آیم سینه ام صاف و بی کینه باشد (10)
🔟هر گاه گروهی را به مأموریت نظامی می فرستاد و کسی را به فرماندهی آنان می گماشت، یکی از افراد مورد اطمینان خود را همراه او می فرستاد تا کارها و خبرهای او را مورد بررسی قرار دهد.
▫️وقتی که فرماندهی را همراه جمعی به سریّه (مأموریت جنگی) اعزام می کرد، او را به خصوص به تقوا سفارش می کرد، آن گاه عموم لشکریان را. سپس می فرمود: به نام خدا و در راه خدا بجنگید.
▫️ با هر کس که کافر است بجنگید ولی نیرنگ نزنید،
▫️خیانت نکنید، ▫️کشته ها را مُثله نکنید(11)
▫️به کودکان و صومعه نشینان کاری نداشته باشید،
▫️درخت خرما را قطع نکنید و آن را به آب غرق نکنید و درختان میوه دار را قطع نکنید،
▫️زراعت ها را آتش نزنید، چه می دانید شاید به آن ها نیاز پیدا کردید،
▫️چهارپایان حلال گوشت را پی نکنید، مگر آنچه به خوردن آن ناچار شدید،
▫️وقتی با دشمن مسلمانان روبه رو شدید، آنان را به یکی از سه چیز فرا خوانید:
⚪️مسلمان شدن،
⚪️جزیه دادن،
⚪️دست از جنگ کشیدن،
🔵 اگر هر کدام را پذیرفتند از آنان بپذیرید و دست از آنان بردارید(12)
1️⃣1️⃣گاهی پرده ای بر در اتاق پیامبر صلی الله علیه و آله بود که نقش و نگار داشت. به یکی از همسرانش می فرمود: «این را از جلوی چشم من دور کن. چون وقتی به آن می نگرم به یاد دنیا و زینت ها و زرق و برق آن می افتم».
▫️این گونه با دل و جان از دنیا روی گردان بود و یاد دنیا را از دل خود میرانده بود و دوست داشت که زینت دنیا از چشمش هم دور باشد، تا دنیا را تن پوش خود نسازد و قرارگاه خود نداند(12)
2️⃣1️⃣هر گاه میان دو کار مخیّر می شد، آن چه را که سخت تر بود انتخاب می کرد.
▫️هرگز به نفع خود اقدام به انتقام گرفتن نکرد، مگر آنکه حریم های الهی هتک می شد، آن وقت خشم او برای خدا بود(13)
▫️هنگام شدت های میدان جنگ و در بحبوحه نبرد، رسول خدا صلی الله علیه و آله خاندان خود را جلو می فرستاد تا به وسیله آنان حرارت و سوزش شمشیرها و نیزه ها را از اصحابش نگه دارد.
عبیده بن حارث در جنگ بدر شهید شد
و حضرت حمزه در احد به شهادت رسید
و جعفر در جنگ موته شربت شهادت نوشید و دیگرانی هم بودند که شهادت طلب بودند(14)
🔹امیر مؤمنان علیه السلام فرموده است: هر گاه در میدان کارزار، جنگ شدّت می گرفت، ما در پناه رسول خدا صلی الله علیه و آله قرار می گرفتیم، هیچ کس از ما هم چون آن حضرت به دشمن نزدیک تر نبود(15)
خدایا! توفیقمان ده که در اخلاق و رفتار فردی و اجتماعی به پیامبر اعظم و رسول مکرم صلی الله علیه و آله اقتدا کنیم و از آن الگوی کمال، ادب و آداب زیستن بیاموزیم. «آمین
**********
⭕️پی نوشت
1-همان، ص 47.
2-بحار الانوار، ج 16، ص 230.
3-مثله، بریدن گوش و دماغ و لب کشته را گویند.
4-سنن النبی، ص 85.
5-نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه 160.
6-بحار الانوار، ج 16، ص 237.
7-نهج البلاغه، صبحی صالح، نامه 9.
8-همان، کلمات قصار غریب الکلام، شماره 9، قبل از حکمت 261 ق.
@hal_khosh
✍️✍️#داستان بمناسبت #میلاد_پیامبر_اکرم صلی الله علیه واله و سلم
✅تأكید در احترام به #مادر
عربى به حضور پیامبر صلی الله علیه واله آمد و گفت: اى رسول خدا! به چه كسى نیكى كنم؟
پیامبر: به مادرت.
عرب: سپس به چه كسى نیكى كنم؟
پیامبر: به مادرت.
عرب: سپس به چه كسى نیكى كنم؟
پیامبر: به مادرت.
عرب: سپس به چه كسى نیكى كنم؟
پیامبر: به پدرت.
اصول کافی - باب البر بالوالدین، حدیث 9
@hal_khosh
✍️#داستان بمناسبت #میلاد_پیامبر_اکرم صلی الله علیه واله و سلم
✅#مستمند و #ثروتمند
رسول اكرم صلي اللّه عليه وآله طبق معمول ، در مجلس خود نشسته بود، ياران گرداگرد حضرتش حلقه زده او را مانند نگين انگشتر در ميان گرفته بودند.
در اين بين يكي از مسلمانان كه مرد فقير ژنده پوشي بود از در رسيد. و طبق سنت اسلامي كه هركس در هر مقامي هست ، همين كه وارد مجلسي مي شود بايد ببيند هر كجا جاي خالي هست همانجا بنشيند و يك نقطه مخصوص را به عنوان اينكه شاءن من چنين اقتضا مي كند در نظر نگيرد آن مرد به اطراف متوجه شد، در نقطه اي جايي خالي يافت ، رفت و آنجا نشست .
از قضا پهلوي مرد متعين و ثروتمندي قرار گرفت .
مرد ثروتمند جامه هاي خود را جمع كرد و خودش را به كناري كشيد،
رسول اكرم كه مراقب رفتار او بود به او رو كرد و گفت :ترسيدي كه چيزي از فقر او به تو بچسبد؟!.
عرض کرد :نه يا رسول اللّه !
فرمود : ترسيدي كه چيزي از ثروت تو به او سرايت كند؟.
عرض کرد : نه يا رسول اللّه !
فرمود:ترسيدي كه جامه هايت كثيف و آلوده شود؟.
عرض کرد :نه يا رسول اللّه !
فرمود: پس چرا پهلو تهي كردي و خودت را به كناري كشيدي ؟.
عرض کرد : اعتراف مي كنم كه اشتباهي مرتكب شدم و خطا كردم . اكنون به جبران اين خطا و به كفاره اين گناه حاضرم نيمي از دارايي خودم را به اين برادر مسلمان خود كه در باره اش مرتكب اشتباهي شدم ببخشم ؟
مرد ژنده پوش گفت : ولي من حاضر نيستم بپذيرم .
جمعيت : چرا؟!
گفت :چون مي ترسم روزي مرا هم غرور بگيرد و با يك برادر مسلمان خود آنچنان رفتاري بكنم كه امروز اين شخص با من كرد.
📖داستان راستان / استاد مطهري
@hal_khosh
🍃فروغِ دیده آمد، سرور سینه آمد
ظهور این دو آیتِ ، خوش همقرینه آمد
🍃خزینه ی رسالت خالی شد از گهرها
والاترین جواهر، از آن خزینه آمد
🍃دو ناخدای امکان ، بهر نجات انسان
هر یک به جلوه خاص ، در این سفینه آمد
🍃از مطلع رسالت ، و ز مشرق امامت
خورشید مکه سرزد، ماه مدینه آمد
🍃آن خاتم النبین ، وین صادق الائمه
جبرئیل کویشان را، عبدی کمینه آمد
🍃احمدکه باظهورش،شد دفن بت پرستی
صادق که عشق رویش ،دردل دفینه آمد
🍃آن تا دهد به عالم ، عشق و امید برخاست
این تا برد ز دل ها، نفاق و کینه آمد
🍃تنهانشد مؤید درمدحشان ثنا خوان
جبرئیل هم غزل خوان ، در این زمینه آمد
#میلاد_پیامبر_اکرم
#میلاد_امام_جعفر_صادق
@tavasolnameh
✍️#داستان بمناسبت #میلاد_امام_جعفر_صادق علیه السلام
📖تحصيل #روزى_حلال
فضل بن ابى قره گويد: ما بر امام صادق عليه السلام وارد شديم در حالى كه او بروى ديوارى مشغول كار بود.
عرض كرديم : خداوند ما را فداى شماگرداند اجازه دهيد مااين كار را براى شما انجام دهيم يااينكه غلامان آن را انجام دهند.
امام عليه السلام فرمود: نه ، بگذاريد خود آن را انجام دهم زيرا من دوست دارم كه خداوند عزوجل مرا ببيند در حالى كه بادستهاى خود كار مى كنيم و و بازحمت دادن به خود در طلب مال حلال هستم .
آنگاه فرمود: اميرالمومنين عليه السلام براى تحصيل حاجت خود تلاش مى كرد و دوست داشت كه خداوند او را ببيند كه خود را در طلب حلال به زحمت انداخته است .
📖محجة البيضاء، ج 3، ص 147.
@hal_khosh
✍️#داستان بمناسبت #میلاد_امام_جعفر_صادق علیه السلام
#ثروتمندان_شيعه
(محمدبن عجلان ) گويد: خدمت امام صادق عليه السلام بودم كه يكى از شيعيان او واردشد و سلام كرد. حضرت از او پرسيد: برادرانت كه از نزد آنها آمدى چگونه بودند؟
اودر پاسخ آنها را ستود و پاك و نيكو معرفى كرد.
امام عليه السلام فرمود: عيادت ثروتمندان از فقرا چگونه بود؟
عرض كردم : بسيار ناچيز است .
امام عليه السلام فرمود: ديدار و احوالپرسى ثروتمندان از فقرا چگونه بود؟
عرض كردم : اندك است .
حضرت فرمود: دستگيرى ثروتمندان از فقرا چگونه بود؟
عرض كردم : شما از اخلاق و صفاتى سوال مى كنيد كه در بين مردم ما كمباب است .
حضرت فرمود: پس چگونه آنها خود را شيعه مى دانند؟
📖 اصول كافى ، باب حق المومن على اخيه ، ح 10.
@hal_khosh
✍️#داستان بمناسبت #میلاد_امام_جعفر_صادق علیه السلام
✅#حقوق_مومن
داود بن حصين گويد: ما چهارده نفر بوديم كه در محضر امام صادق عليه السلام بوديم ،
ناگهان حضرت عطسه كرد اما كسى به او چيزى نگفت .
حضرت فرمود: آيا جواب عطسه را نمى دهيد؟
از جمله حقوق مومن بر مومن اين است كه
چون بيمار شود او را عيادت كند
و چون بميرد بر سر جنازه اش حاضر گردد
و چون عطسه كند جواب عطسه او را بدهد
و چون او را دعوت كند دعوتش را بپذيرد.
امام باقر عليه السلام هرگاه عطسه مى كرد به او مى گفتند:
يرحمك اللّه (يرحمكم اللّه )
خداوند تو را مورد مغفرت و رحمت خود قرار دهد
و هر گاه كسى نزد او عطسه مى زد حضرت مى فرمود:
يرحمك اللّه عزوجل .
📚بحارالانوار، ج 27، ص 95.
@hal_khosh