📌فقه و تقدس
(تاملاتی در فلسفهی فقه)
✍ سید مهدی موسوی
🔹از جمله مفاهیم ارزشی که به دانشها نسبت داده میشود. مفهوم #قدسیت است به این معنا که برخی از دانشها مقدس هستند و برخی نامقدس و خنثی هستند.
🔸 این مفهوم و نسبتدادن آن به دانش سه معنا میتواند داشته باشد:
۱. قدسی بودن به معنای مطلقبودن، حقیقی بودن و نقدناپذیری؛
۲. قدسی بودن به معنای استفاده از منابع وحیانی و قدسی که انتسابی به حضرت حق دارند؛
۳. قدسی بودن به معنای مؤثر بودن در حیات معنوی و سعادت حقیقی و ابدی انسان.
🔹 اطلاق معنای اول که تلقی مشهور نیز هست بر هیچ علمی به عنوان یک نظام دانایی صحیح نیست. چون حقیقت نامحدود است و علم مقوله بشری، محدود و در حال تحول و تکامل است. همواره امکان نقد و بررسی، نوآوری و خلاقیت در همهی علوم وجود دارد.
🔸 اما معنای دوم و سوم را میتوان به برخی از علوم بشری اطلاق کرد و از برخی علوم سلب کرد.
🔹جمع بندی:
دانش فقه به معنای اول، دانش مقدس و نقدناپذیر نیست. بلکه اجتهاد در شریعت و تلاش مستمر برای قرب به حقیقت بخصوص در موقعیتهای ناپایدار اجتماعی خصیصه ذاتی دانش فقه است.
لکن فقه چون از منابع وحیانی بهره میبرد و از اعتبارات شارع متعال گزارش میدهد دانشی مقدس است و با دانشهایی که چنین بهرهای ندارند متفاوت است.
فقه به معنای سوم نیز دانشی مقدس است چرا که موثر در حیات معنوی و مرتبط با سعادت ابدی انسان است.
🔸نکته پایانی:
قدسیت برخی از علوم مانند فقه، ذاتی و اصالی است اما برخی از علوم میتوانند در نسبت با علوم اصالتا مقدس، از جنبه قدسی برخوردار شوند.
فقیه نابغه و حکیم متأله حضرت امام خمینی(ره) در حدیث بیست و جهارم کتاب شریف شرح چهل حدیث به خوبی این مطلب متعالی را براساس فلسفه حکمت متعالیه تبیین فرمودهاند.
#فلسفه_فقه
#علم
#علممقدس
#فقه
#امامخمینی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
هدایت شده از امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
📌درسگفتار آشنایی مختصری با سرگذشت اجمالی فلسفه، دین و علم در غرب
📍دکتر حمیدرضا آیت الهی
🔸 10 جلسه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸تمامی افرادی که به نحوی با تفکر غربی (همچون جامعه شناسی، روان شناسی، علوم سیاسی، مدیریت، حقوق و ...) سروکار دارند علاقمند هستند تا مبانی فلسفی تفکر غربی را در حد آشنایی اجمالی و نه تخصصی بشناسند.
🔸برخی طلاب حوزه این نیاز را برای فعالیتهای خودشان احساس کردند لذا در خواست نمودند تا طی 10 جلسه فشرده سیر تحول اندیشه فلسفی غرب بطور روان و ساده برای آنها گفته شود بگونه ای که بتوانند مدعیات فیلسوفان غربی و نسبت آنها با یکدیگر را بفهمند.
🔸این 10 جلسه ضبط تصویری و صوتی شد و در آپارات و سایت شخصی و آکادمیا منتشر گردید.
🔹کسانی که مایلند یک دوره مختصر از فلسفه غرب را بدانند مجموعه این درسگفتارها می تواند کمک شایانی به آنها بکند. ذیلا آدرس هریک از جلسات و عنوان مطالب آن داده می شود تا مشاهده شده و یا دانلود گردد:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌جلسه اول: روش دیالکتیکی یا سقراطی در فرآیند تفکر + طرح مسئله مثل افلاطون درباره مفاهیم
https://www.aparat.com/v/NhWgR
https://sokhanrani.ayatollahy.net/speaks/29
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌جلسه دوم: بررسی دلائل رد مثل افلاطون + مقایسه دستگاه فلسفی افلاطون و ارسطو
https://www.aparat.com/v/XjUIG
https://sokhanrani.ayatollahy.net/speaks/29
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌جلسه سوم: نظام اخلاقی و نظام سیاسی افلاطون و ارسطو + افلوطین + بررسی گذرای وضعیت فلسفه، دین و علم در قرون وسطی تا قبل از دکارت
https://www.aparat.com/v/KvmnJ
https://sokhanrani.ayatollahy.net/speaks/31
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌جلسه چهارم بخش اول دکارت
https://www.aparat.com/v/cT3W1
https://sokhanrani.ayatollahy.net/speaks/32
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌جلسه چهارم - بخش دوم: فلسفه دکارت، مساله خطا، مساله معرف، تفاوت دو دیدگاه اومانیسم و آنتروپوسنترالیسم
https://www.aparat.com/v/HbDpf
https://sokhanrani.ayatollahy.net
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌جلسه پنجم: مروری بر فلسفه دکارت، اسپینوزا، جان لاک و حسگرایی، بارکلی؛ پرسش از جهان خارج و ایده آلیسم
https://www.aparat.com/v/f7jFd
https://sokhanrani.ayatollahy.net/speaks/34
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌جلسه ششم: مروری گذرا بر فلسفه بارکلی، فلسفه هیوم؛ تبیین مقولات فلسفی بر اساس ادراکات با طرد جزمیت درباره واقعیت خارجی آنها
https://www.aparat.com/v/MEnQO
https://sokhanrani.ayatollahy.net/speaks/35
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌جلسه هفتم: فلسفه کانت و پاسخ به مساله هیوم
https://www.aparat.com/v/mBkqw
https://sokhanrani.ayatollahy.net/speaks/36
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌جلسه هشتم، بخش اول: مقولات ماتقدم در فلسفه کانت، معنای خدا در فلسفه وی، نقد براهین اثبات وجود خدا
https://www.aparat.com/v/UNkYX
https://sokhanrani.ayatollahy.net/speaks/37
📌جلسه هشتم، بخش دوم: معقولات ثانیه فلسفی در فلسفه اسلامی و راه حل مساله سولیپسیسم
https://www.aparat.com/v/2OboL
https://sokhanrani.ayatollahy.net/speaks/38
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌جلسه نهم، بخش اول: مقایسه گذرای برهان جهانشناختی و برهان وجوب و امکان، فلسفه هگل
https://www.aparat.com/v/MJVON
https://sokhanrani.ayatollahy.net/speaks/39
📌جلسه نهم، بخش دوم: مسیحیت و تاریخی نگری، مارکسیسم و نگاه علمی به تاریخ
https://www.aparat.com/v/HsA6p
https://sokhanrani.ayatollahy.net/speaks/40
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌جلسه دهم، بخش اول: مروری بر فلسفه هگل و مارکس، اگزیستانسیالیسم، کیرکگارد؛ توجه به هستی انسان از زاویه ای جدید، ایمان و ایمان گرایی، هایدگر؛ وجود انسان، درگیری وجودی، عدم، زمان
https://www.aparat.com/v/4ohlp
https://sokhanrani.ayatollahy.net/speaks/41
📌جلسه دهم، بخش دوم: فلسفه تحلیلی، فرگه و معنا، مساله معناداری، ویتگنشتاین متقدم و متاخر، چالش معناداری دین و گزاره های الهیاتی و راه حلی از منظر فلسفه اسلامی برای این مساله
https://www.aparat.com/v/A8U7L
https://sokhanrani.ayatollahy.net/speaks/42
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منبع: کانال فلسفه دین اسلامی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
هدایت شده از امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
📌نکته: معنای تحول در علوم
۱. در قضایای مغالطی، ممکن است همه مفاهیم و تصورات معنادار دار باشد لکن قضیه باطل است.
۲. در قیاس و استدلال نیز ممکن است تک تک قضایا به نحو مجزا، صحیح و صادق باشد اما نتیجه ندهد و یا نتایج برگرفته از آن کاذب باشد.
۳. در رشتههای دانشی و علوم صناعی هم ممکن است تک تک مفاهیم معنادار و تک تک قضایا صادق و همچنین تک تک استدلالها منتج باشد لکن نظام و ساختار حاکم بر مفاهیم و قضایا و استدلالها صحیح نباشد و در توصیف، تبیین وقایع محدود و ناقص باشد و در تجویز ناصواب و ناکارآمد باشد.
🔹بنابراین حکم و اعتبار صورت و ساختار دانش، غیر از حکم و اعتبار اجزا (مفاهیم و قضایا) است. از این رو، تحول در علوم صرفا به معنای تغییر کامل مفاهیم و گزاره ها و یا جایگزینی مفاهیم و گزاره های متفاوت نیست، بلکه مهمتر از هر چیزی، تغییر و تحول در ساختار دانش و چینش نوین در شبکه مفاهیم و گزارهها است.
🔸ساختار دانش، به مبانی نظری و افق معنایی و آرمانی حاکم بر دانش و دانشمند وابسته است، مبانی محدود، افق بسته و آرمان کوچک موجب شکل گیری دانش محدود و محصور می شود و در عوض، مبانی گسترده، افق باز و آرمانهای بلند و مطلق، شکل دهنده به دانشهای متعالی خواهد بود.
🔹 پرداختن به مبانی نظری، افق معنایی و آرمانها از حیطه علوم جزئی و عقلانیت ابزاری خارج است و بر عهده #فلسفه به عنوان علم کلی و دستگاه حامل عقلانیت نظری و ارزشی است.
🔸 در یک تقسیم بندی کلی، فلسفه ها بر دو گونه اند:
۱. فلسفهی محدود و متدانی که علوم محصور را می تواند نتیجه دهد.
۲. فلسفهی مطلق و متعالیه که علوم گسترده را می تواند طراحی و پیشنهاد دهد.
🔹 فلسفه ای که بر پایه عقل برهانی سامان یافته باشد و به نحو حداکثری، شبکهای و روشمند از همهی آبشخورهای متنوع معرفتی همچون مشکات وحی و نبوت و همچنین تجربههای تاریخی و علمی بشریت سیراب شود، فلسفه ای مطلق و متعالی است و می تواند راهبر انسان و اجتماع در مسیر تحول و تعالی علوم محدود و محصور در یک افق معنایی گسترده و متعالی باشد.
#تحول_علوم
#امامت_فلسفه_در_تحول_علوم
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
هدایت شده از امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
📌 قواعد عام مقایسهی اندیشهها
قاعده اول:
مقام اندیشه مقام نقد و بررسی آرا و اندیشه هاست نه مقام تایید و یا رد افراد و گروهها؛ گروهبندی و حزبگرایی. بررسی حسن فاعلی افراد و گروهها و همچنین تایید یا تخریب آنها و جبههسازی و حزبگرایی از حوزهی نقد و بررسی اندیشهها خارج است و متعلق به حوزه اخلاق و سیاست است.
قاعده دوم:
نقد و بررسی اندیشهها دو مقام دارد: گاه معطوف به کلیت و نظام یک اندیشه است که به صورت و نحوه چینش اجزا و عناصر معرفتی میپردازد و گاه ناظر به تک تک گزارهها و قضیهها از حیث صدق و کذب. هر کدام از این دو مقام، اقتضائات متفاوتی دارد. البته هیچ کدام نافی دیگری نیستند اما هر کدام کاربست متفاوتی دارند. لذا قبل از ورود به نقد و بررسی میبایست مقام بحث خود را مشخص کرد.
قاعده سوم:
نقد و بررسی یک نظام و شبکهی معرفتی به معنای بسیط بودن و عدم امکان تجزیهی آن نیست آنچنان که برخی ساختارگرایان میگویند. اما باید توجه داشت که اساس یک اندیشه و نوآوری آن، در نوع نظام و نحوهی چینش اجزا و عناصر معرفتی است که به نتایج و تجویزهای بدیعی منتهی میشود. بنابراین برای شباهت سنجی و قرابتسنجی حتما باید ابتدا دو نظامواره را در سطح نظام و هیأت کلی بررسی کرد پس از آن به شباهتها و تمایزها، قرابتها و تباعدهای گزارهای پرداخت.
قاعده چهارم:
ادعای شباهت یک اندیشه با یک اندیشهی دیگر یا ادعای هماهنگی یک گوینده با یک متفکر مشهور، زمانی صحیح است که شباهت و قرابت آن دو در مقام نظام و شبکهی معرفتی اثبات شود نه صرفا برخی شباهتهای جزئی و گزارهای. چرا که هر اندیشهای با اندیشهی رقیب خود اشتراکات معرفتی مختلفی دارد و الا امکان مقایسه وجود ندارد. آنچه شباهت و قرابت را اثبات یا رد میکند مقایسه در سطح نظاموارهی اندیشه است.
قاعده پنجم:
نظامات مختلف اندیشه، در عین اختلاف و تضاد ممکن است مکمل یکدیگر در اثبات یک نتیجه و ظهور یک پدیدهی اجتماعی باشند. به طور مثال، اخلاقگرایی افراطی به معنای نفی فقه و شریعت و همچنین منسکگرایی افراطی با نفی اخلاقگرایی و القای تقابل اخلاق با دین، هر دو در تقلیل معرفت دینی به یک ساحت واحد مشترک هستند. هر دو در القا "غیراخلاقی بودن امر دینی" مشترک هستند.
قاعدهی ششم:
هر نظام اندیشهای و مکتب فکری، حداقل دو سطح دارد: مبانی و مسائل؛ اصول و فروع. قوام هر مکتب و نظام اندیشه به مبانی معرفتشناسی، هستیشناسی و انسانشناسی آن است. قرابت و شباهت زمانی میان دو دستگاه فکري و نظام اندیشه برقرار است که از حیث مبانی سهگانهی مذکور، شباهت و قرابت داشته باشند و الا هرچقدر در مسائل و فروع شباهت داشته باشند نمیتوان آنها را یکی دانست و یا در یک خط و مسیر طبقهبندی کرد. بلکه باید تمایزات و اختلافات آنها را به رسمیت شناخت و به بهانههای مختلف سعی در تحمیل یکی بر دیگری نداشت. البته هر کدام از حیث معرفتی محترم هستند و قابل نقد و بررسی.
قاعده هفتم:
علاوه بر مبانی، توجه به شبکه ی مفهومی هر دستگاه فکری بسیار مهم است. اساسا هر گوینده و نویسنده ای، شبکه ای از معانی و مفاهیم به هم پیوسته دارد که از طریق آنها به تصور واقعیت و فهم آن می پردازد. لذا برای فهم معنای دقیق واژگان و مفاهیم به کار گرفته در دستگاه اندیشه ای او باید آن شبکه ی مفهومی را به درستی شناخت. صرف شباهت لفظی و واژگانی در دو دستگاه دلیلی بر اشتراکی معنایی و مفهومی آن واژگان نیست. بخصوص اینکه، شبکه ی مفهومی بر نوعی تفکر استعاره ای و انگاره های تصویری استوار است که حاصل انباشت تاریخی و فرهنگی است که از طرق مختلف وارد ذهن گوینده و نویسنده شده است و در بسیاری موارد ناهشیارانه و غیر آگاهانه است.
#نظام_جامع_اندیشه_اسلامی
#تفکر_انتقادی
#عقلانیت
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
هدایت شده از 🌒 حکمت|جامعه|علوم انسانی
📌 حکمت و فقاهت دو بنیان تمدن نوین اسلامی
🔹تمدن نوین اسلامی، مهمترین مفهوم فکر معاصر اسلامی است که جرقه های اولیه آن را سید جمال الدین اسدآبادی در ذهنها زد و بعد از او مرحله به مرحله مشتعل شد و در نهایت توسط امام خمینی (ره) و شاگردان حکیم و فقیه ایشان به بلوغ رسید و در انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران وارد عرصه عینیت و تحقق شد و پس از ایشان نیز، امام خامنه ای به بسط و تعمیق این اندیشه پرداخت و ابعاد مختلف راهبردی و سیاستگذاری آن را بیان کرده اند.
🔸از مهمترین راهبردهای تحقق تمدن نوین اسلامی، توجه توأمان به حکمت متعالیه اسلامی و فقاهت جواهری است. این دو میراث علمی و تمدنی مسلمین ، ریشه در کتاب، سنت و عقل دارد و در پرتو مکتب اهلبیت(علهیم السلام) تکامل پیدا کرده است و در انقلاب اسلامی به هم رسیده اند و منبع انقلاب و نظام سازی اسلامی شده است. این دو دانش، تشکیل دهنده بنیانهای معرفتی و حقوقی تمدن نوین اسلامی است.در حقیقت این دو نقش اساسی در #ساخت_حقیقی تمدن نوین را دارد که براساس آن #ساخت_حقوقی و #نظم_سازمانی نظام اسلامی شکل می گیرد.
🔹در یک تحلیل عمیق از فرایند پیروزی انقلاب اسلامی و شکل گیری نظام ولایی مردم سالاری دینی روشن می شود که حکمت متعالیه و آراء و اندیشه های حکیمان و فیلسوفان مسلمان همچون امام خمینی، علامه طباطبایی، شهید مطهری، شهید بهشتی و برخی دیگر از رهبران و متفکران، بنیان فلسفی طرح جدید از مکتب اسلام را به وجود آورده است که علاوه بر مبارزه جدی با مکاتب و ایسم های غربی (لیبرالیسم و مارکسیسم) به تحلیل فلسفی حیات اجتماعی و فرایند تکاملی سعادت انسان در حیات دنیوی پرداخته است و دلهای مومنان و حقیقت جویان را به توحید و معارف اسلامی متمایل ساخته است.
از مهمترین تولیدات معرفتی و بنیانی حکمت متعالیه در عرصه تمدن سازی این تولیدات است:
1. معرفت شناسی اسلامی،
2. هستی شناسی توحیدی،
3. چارچوب نظری تبیین جامعه فاضله نبوی،
4. چارچوب نظری ساختار ولایی حکومت
5. ترسیم نقش انسان به عنوان موجود مختار کنشگر جامعه ساز و آینده پرداز،
🔸پس از این مرحله، طرح جامعه اسلامی و مدینه فاضله تبیین شده است و مولفه ها و شاخصه های آن به جامعه عرضه شده است. طرحی که از یک سو ریشه در جهانبینی توحیدی و توحید عملی دارد و از سوی دیگر بر اصول معارف فقهی و دستگاه اجتهادی دانش فقه استوار است.
1. دستگاه فقاهت شیعی هم یک روش شناسی مستدل و مبرهن از فهم و استظهار معارف دینی و فرایند کشف احکام الهی ارائه داده است که جلوی التقاط و تحریف، غلو و تقصیر را می گیرد و تعادل و توازن در فهم و ادراک دینی را فراهم می سازد
2. و هم به تبیین احکام و برنامه زندگی، بایدها و نبایدها پرداخته است. برنامه ای که موجب امیدواری مردم برای تحقق جامعه اسلامی شد و آنها را به ولایت فقاهت و عدالت امیدوار ساخت.
3. تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی و تبیین ساختار جمهوری اسلامی از دیگر آثار حضور فعال فقاهت حکمی و اجتماعی اسلام در عرصه نظام سازی و جامعه پردازی است.
🔹امام خمینی (ره) با این دو زیر ساخت تمدنی، طرح تمدن نوین اسلامی را ترسیم کرد و ابعاد نظری آن را تبیین نمود. طرح ایشان از یک سو مبتنی بر مصباح الهدایه، شرح چهل حدیث و شرح حدیث جنود عقل و جهل، تفسیر سوره حمد و سرالصلاة و ... است و از سوی دیگر بر مناهج الاصول، البیع، الطهارة، اجتهاد و تقلید و تحریر الوسیله استوار است.
این دو خط در کتاب صحیفه امام (متن بیانات، احکام و پیام های ایشان) به صورت در هم تنیده، منظومه ای و شبکه وار عرضه شده است. این جمع شبکه ای مبتنی بر منظومه روشی و دستگاه منسجم فقاهتی امام خمینی است که در عرفان، فلسفه، فقه، حدیث و سیاست او حضور جدی و اساسی دارد و نشان دهنده وجود این منظومه روشی و شبکه مفاهیم اسلامی مبتنی بر دستگاه عقلانیت اسلامی و اجتهاد عمیق دینی در اصول و فروع است.
📍تلاش برای افتراق وجدایی افکندن میان این دو زیرساخت و اساس تمدن نوین اسلامی، جفایی بزرگ به بشریت است.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
هدایت شده از امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
📌 انسان محوري در مدينهي فاضله
آیت الله جوادی آملی:
🔹تبيين خلافت انسان و تشخيص هويّت اصيل وي كه خليفه خداي سبحان است براي جمع بندي برخي از آراي متضارب در نظام سياسي مدينه فاضله و ساختار انساني حكومت متمدّنانه سهم بسزايي دارد؛ زيرا گروهي اساس سياست سالم را «خدا محوري» مي دانند و عده اي پايهي آن را «انسان مداري». گرچه ممكن است صاحبان نظريه انسان محوري به عمق گفتار خود واقف نباشند و فاجعه انسان مداري غير موحّدانه را ادراك نكنند، ليكن آگاهان از جهان بيني توحيدي و واقفان بر تدبير و ادارهي حكيمانه خداي يكتا و يگانه مستحضرند كه هويّت انسان را كه همان حيّ متألّه است چيزي جز خلافت الهي تقويم نمي كند و در قوام او دخالت ندارد.
🔸موجودي كه خلافت خداي سبحان مقوّم هستي اوست در اَضلاع سه گانهي «مَصْدَر»، «مورد» و «مقصد» بودن حتماً بايد حكم خدا و رضاي الهي در او ملحوظ گردد؛ يعني خليفه خدا هرگز مصدر هيچ جزم علمي و عزم عملي نخواهد بود، مگر آن كه مسبوق به ارادهي تشريعي خدا و حكم صادر از ناحيهي او باشد و در مورد هيچ انساني تصميم نمي گيرد، مگر آن كه او را از منظر خليفه خدا بنگرد و هيچ كاري را درباره فرد يا جامعه انجام نمي دهد، مگر آن كه مقصد آن جلب منافع و مصالح انسان و دفع مضارّ و مفاسد از او باشد.
🔹با چنين تقريري هم اصل خدا محوري كه تنها پايه كمال و مايه جمال انساني است محفوظ مي ماند و هم اصل انسان محوري تأمين مي گردد؛ زيرا انسان شناسي از منظر خلافت الهي، محصولي جز خدا محوري در همهي ابعاد سه گانه مزبور نخواهد داد؛ چون كرامت انسان نتيجه خلافت اوست و ويژگي خليفه در اين است كه همهي شؤون علمي و عملي او مسبوق به حكم خدا و رضاي الهي باشد؛ چنان كه قرآن كريم دربارهي فرشتگان كه بندگان مكرّم الهي هستند مي فرمايد: (لايسبقونه بالقول و هم بامره يعملون).
🔸پس انسان محوري در مدينه فاضله بدون خدا مداري فرض صحيح ندارد؛ چون انسان بدون جنبهي خلافت وي از خدا كرامتي ندارد و بدون داشتن كرامت، دليلي بر لزومِ محور قرار گرفتن او نيست، بلكه و با درنظر گرفتن خلافت الهي از كرامت برخوردار است و صلاحيت محور بودن دارد. از اين رو تكريم خليفه و تجليل از او و جلب رضاي او و كار در جهت تأمين منافع و مصالح او همگي مسبوق به اذن و رضاي مستخلف عنه او، يعني خداي سبحان است؛ خلافت همانند آيينه شفاف است و جز مستخلَف عنه را نشان نمي دهد و اگر در برخي نصوص ديني آمده است كه اكرام مؤمن تكريم خدا و اهانت مؤمن توهين خداست، براي آن است كه مؤمن پرهيزكار از غمزهي غريزه بازآمدْ و با رمز تزكيه سازمان يافته و از سادهي هوس پركشيده و به وِسادهي عقل تكيه زده واز خوب رويانِ بدخوي طبيعت جدا شده و از چراغ كم فروغي كه با نَمي زنده و با دَمي مرده مي شود استضائه نكرد و چنين مؤمني شايستهي چنان تجليلي است.
دين برون آيد از گنه بنهي
سر پديد آيد اركله بنهي
همه خود زخويشتن كم كن
و انگه آن دم حديث آدم كن[سنایی]
🔹چنان كه شخص تبه كار چنين منزلتي ندارد:
تا گزنده بُوي گُزيده نه اي
تا درنده بُوي رسيده نه اي
بند برخود نهي گزيده شوي
پاي بر سر نهي رسيده شوي[سنایی]
اندرين ره كه راه مردان است
هر كه خود را فكند مرد آن است
آن كه او «نيستْ» گشت هَستش دان
و آن كه «خود» ديد بت پرستش دان
بي خبر زان جهان و مَسْت يكي است
خويشتن بين و بت پرست يكي است[سنایی]
تسنيم، جلد 3 ، صفحه 142.
#سیاست_متعالیه
#انسان
#خلافت
#آیت الله #جوادی_آملی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
هدایت شده از امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
📌 آغاز عصر نصرالله و مرگ تدریجی اسرائیل
(تحلیل مقایسه ای عملیات وعده صادق ۲ و عملیات شهادت سید حسن نصرالله)
🔸 تحلیل و مقایسهی موفقیت عملیات جمهوری اسلامی ایران در #وعده_صادق_۲ و عملیات رژیم غاصب اسرائیل در شهادت سید حسن نصرالله، متوقف بر توجه به نوع نگاه هر کدام از دو طرف، به ماهیت #قدرت و عامل اقتدار نظامی و سیاسی است.
🔹در نگاه بسیاری از غربیان و از جمله اسرائیل، ابزار و فناوریها بزرگترین عامل اقتدار در جنگ است و دستبرتر در میدان را کسی دارد که مجهز به پیشرفتهترین ابزار و فناوریهای تهاجمی و دفاعی باشد.
🔸در مقابل، در مکتب انقلاب اسلامی، ابزارها و فناوریها هرچند مهم و اساسیاند و نباید در کسب آنها کوچکترین و تردیدی داشت اما آنچه مرکز ثقل قدرت و عامل اقتدار آفرینی در میدان است، ایمان به خدا و معاد نیروهای میدان و همراهی ملتها و مستضعفان جهان است.
🔹بر این اساس عملیات وعده صادق ۲ و حمله ایران به سرزمینهای اشغالی، برای رژیم صهیونیستی بسیار سنگینتر و نگرانکنندهتر از شهادت سید حسن نصرالله برای جبهه مقاومت است. چون #گنبد_آهنین و مجموعه پدافندی برای اسرائیل، بزرگترین و مهمترین عنصر در قدرت نظامی و اقتدار سیاسی آنها بود که بواسطه آن برای خود یک هیمنهی داخلی و ساخته بود و در رسانهها و مجامع بینالمللی خود را یک رژیم شکستناپذیر جلوه داده بود. اما با عملیات وعدهی صادق ۲ این همینه به طور کاملا فرو ریخت و #گنبد_آهنین به عنوان نقطه ثقل و محور اقتدار اسرائیل #به_درک واصل شد.
🔸در واقع ایران اسلامی با عملیات وعده صادق ۲، توانست ضربهای بسیار بزرگ و جبران نشدنی به رژیم صهیونیزم وارد کند که هیچ جایگزینی ندارد مگر آنکه دست به دامن آمریکا و ناتو شود و به اعتبار آنها بتواند به خود تنفس مصنوعی بدهد.
🔹اما در مقابل، هرچند علامه مجاهد سید حسن نصرالله (رضوان الله تعالی علیه) برای ایران و جبهه مقاومت یک فرماندهی بزرگ و پرچمدار مقاومت بود و شخص او بسیار مهم و محوری بود اما با شهادت او، جبهه مقاومت تضعیف نخواهد شد چون سید حسن نصرالله یک شخص نبود بلکه یک راه و مکتب است که با شهادت، تمام نمیشود بلکه تکثیر میشود و هر جوان مسلمان جبهه مقاومت میتواند به یک سید حسن نصرالله جدید تبدیل شود. بنابراین با شهادت قهرمان مقاومت، خون تازهای در رگهای جبهه مقاومت جاری شد و موفقیت عملیات وعده صادق ۲ و موج شادی همهی مردم منطقه و مستضعفان جهان، نشانهای بر این تازه شدن و آغاز #عصر_نصرالله است.
🔸آیت الله العظمی خامنهای امروز فرمودند:
«اگرچه عزاداریم اما عزای ما به معنی ماتم گرفتن و افسرده شدن و گوشهنشینی نیست بلکه عزای ما از جنس عزای حضرت سیدالشهداء علیهالسلام است یعنی #زنده_کننده و #پیش_برنده و #شوقآفرین برای کار و پیشرفت است و این پیام باید در دل و جان ما واقعاً نفوذ پیدا کند.» ۱۱مهر ۱۴۰۳
✍ سید مهدی موسوی (دکترای فلسفه علوم اجتماعی)
#قدرت
#مقاومت
#عقلانیت_انقلاب_اسلامی
#سید_حسن_نصرالله
#فلسفه_جنگ
#گنبد_آهنین
#عصر_نصرالله
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2121