eitaa logo
حامدانه
963 دنبال‌کننده
251 عکس
26 ویدیو
6 فایل
«حامدانه» بخشی از دغدغه ها و نگاه های یک طلبه در جبهه فرهنگی است. قدم هایتان برچشم.. حامد تقدیری رییس ستاد ملی روایت پیشرفت کشور رئیس بنیاد ملی نوجوان و سازمان مدارس صدرا (imso.ir) ارتباط : @h_taghdiri https://eitaa.com/joinchat/2514681856C515654693b
مشاهده در ایتا
دانلود
روایت اربعین با نوجوانان ۱ . مرز که رسیدیم می گفتند چند روز است در مسیر هستند. کلی راه اومده بودند تا به کاروان در حرم امام خمینی ره بپیوندند و از آنجا با هم آمدیم مرز. هر کدام از یک جای کشور. آمده اند که فرمانده این مسیر شوند. شهردار حرم امام مراسم بدرقه ای راه انداخت و گفت ما که اصلا از این کاروان خبر نداشتیم، اما امام حسین ع نه تنها خبر مون کرد بلکه پذیرایی و هدایای بدرقه رو فرستاد. می گفت حواس تون باشه حضرت به دختران نوجوان نظر ویژه ای دارد. . وقتی توی گرمای زیاد، در صف ورود به عراق داشتیم له می شدیم، روایت دختران جالب بود. بچه های بوشهر می گفتند اینکه چیزی نیست. خرما پزون ما بیایید ، گرما رو می بینید. بچه های آذربایجان شرقی می گفتند ما که خیلی کولر نداریم. بیشتر بخاری داریم تا کولر. بچه های کرمان داشتند قابوت توزیع می کردند و می گفتند بخورید جون بگیرید. اما از همه با حال تر بچه های هرمزگان بودند که برای همه بادبزن تولید کرده بودند و بین بچه ها تقسیم کردند تا هر کسی پنکه شخصی اش را فعال کند. @hamedtaghdiri
. نمی دانم مصطفی صدرزاده در آن دنیا چه می‌کند؟ کوه غیرت این همه ظلم به مردم و کودکان و بانوان را چطور تحمل می‌کند؟! بعد بی تاب قلب نازنین امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف می شوم که این همه مصیبت را می بینند. . من فکر میکنم مصطفی صدرزاده منتظر بچه های آسمانی نشسته و دست هایشان را می‌گیرد و می برد وسط بهشت. تا بهشت را نشان شان دهد. تا در کنار عشق الهی آرام گیرند . من فکر میکنم آقا مصطفی الان خیلی سرش شلوغ است و همه رفقا را جمع کرده و کلی کار دارند و میزبان این همه روح معصوم و زلال هستند. . راستش دستم درد گرفته بس که مشت هایم را فشار دادم. دندان هایم سخت به هم فشرده شده و چشمانم پر از اشک است. راستش من عادت ندارم فقط بنشینم و نگاه کنم. ما در انقلاب اسلامی یاد نگرفتیم آرام و بی تفاوت باشیم. دلم میخواست وسط فلسطین بودم. دلم میخواست با همه این نوجوان انقلاب اسلامی نشان دشمن خون خوار می دادیم راه حاج قاسم ادامه دارد. اما بدانند لشگر پسران و دختران نوجوان انقلاب اسلامی کاری خواهند کرد کارستان. پس ای دشمن زبون منتظر قیام ما باش. . عکس : نهاد ریاست جمهوری انقلاب اسلامی ایران که پرچم هایش به پرچم فلسطین ، قلب مسلمین تغییر پیدا کرده است.
به بچه ها گفتم جلسه امروز سیاسی نیست، گفتمانی است. گفتم حواس تون باشه آقای رییس‌جمهور وقتی دارند شما رو دعوت می کنند یعنی می خواهند برای همه جا بیندازند که نوجوانان خیلی مهمند. قدر این اعتماد رو بدونید و محکم پیش برید و پر کار و با نشاط آینده را بسازید. . قبل از جلسه از نوجوانان سوال کردم از رییس جمهور چه درخواستی دارید ؟! یکی شون گفت : می‌خوام بگم آقای رییس‌جمهور همه از شما چیزی می خواهند اما ما اومدیم بگیم شما از ما مسئله ای رو بخواهید. شما به ما نوجوانان اعتماد کنید. همانطور که امام عزیز در گام اول انقلاب اسلامی اعتماد کرد و ما نوجوانان مدال افتخار ۳۶۰۰۰ شهید نوجوان را به گردن آویختیم. یکی دیگه گفت می‌خوام از دیپلماسی نوجوانان بگم. اینکه دیپلماسی و ارتباطات جهانی فقط سیاسی یا نهایتا اقتصادی نیست، ما نوجوانان قرار است تحولات جهانی را رقم بزنیم و اگر دیپلماسی نوجوانی کشور فعال شود در ارتباط موثر با نوجوانان کشورهای دیگر می تونیم گام دوم را محکم پیش ببریم. می گفت : ما پای فلسطین ایستاده ایم و ما نوجوانان جهان می تونیم به کمک نوجوانان مقاومت بیاییم و بر سر اسرائیل فریاد بزنیم . دیگری از نقش نوجوانان در ورزش قهرمانی گفت و اینکه چقدر استعداد های خوب ورزشی داریم. یکی دیگه از هنرستانی ها و آمادگی شان برای پیشرفت کشور گفت و خواست پیوند مدرسه و صنعت رقم بخورد و هر کدام دغدغه ای را گفتند. حرف هایی که برای آقای رییس‌جمهور هم گفتند. . اما آقای رییس‌جمهور امروز رییس جمهور نبود. امروز بود. پدری مهربان که دلش برای بچه هایش تنگ شده بود. حرف هایشان را شنید ، دغدغه هایشان را دستور داد اما پدری کرد و بچه ها را نصیحت کرد. نصیحت های پدر در هیچ خبرگزاری بازنشر نمی شود. چون خبرگزاری ها حواسشان به پدری ایشان نیست. حواسشان نیست رییس جمهور ، مهمترین دغدغه اش رشد و تعالی همین نوجوانان است. اصلا خودش در جلسه گفت که نوجوان های ایران اسلامی، هیچی از شما مهمتر نیست. شما سرمایه های بی نظیر و گران قیمت کشورید. . اما اگر خبرگزاری ها ننوشتند ، من برای شما می نویسم تا تاریخ نصیحت پدر را ثبت کند. پدر مهربان نوجوانان امروز گفت : عزیزان من حواس تان به و عاشقی و ارتباط تان با خدا باشد. هر که بیشتر با خدا باشد سرش بالاتر است. هر که راه و مسیرش الهی شد ، خدا کمکش می‌کند. پدر گفت فرزندان من : مواظب باشید به استعداد هایتان مغرور نشوید. تلاش هایتان را بیشتر کنید و محکم پیش بروید. پدر یک مأموریت هم داد ، گفت نوجوانان بروید و در بین دوستان تون جهاد تبیین را دنبال کنید. حرف های شما بیشتر روی دیگر فرزندانم موثر است. بروید و راوی شوید و این همه همت جوانان و نوجوانان کشور و دستاورد ها را روایت کنید. پدر گفت : من در شروع سال تحصیلی هم گفتم منتظر همت های شما برای روایت های پیشرفت هستم و این وظیفه همه تان است. . راستش جلسه خیلی حال خوبی داشت. حال خوب غرور به این نوجوانان. حال خوبی که با این قاب عکس کامل شد. این قاب سی نوجوانان ندارد. این قاب ۹ میلیون نوجوان دارد که پای عهدشان هستند. . جایتان در بهشت نوجوانان خالی. ✍ حامد تقدیری @hamedtaghdiri @zangeaval
(این نوشته نقد نمایشگاه های داده محور و تلاش های عزیزان نیست. این نوشتار تلاش می‌کند یک نگاه متفاوت به نمایشگاه های داشته باشد. ) . تقریبا میتوانم بگویم هنوز روایت دلچسب ندیدم. نه اینکه نباشد ، ما انباشتی از روایت ها هستیم که بلد نیستیم روایتش کنیم. راستش این فریاد دلم بود وقتی دیشب آقای استاندار زمان جلسه یک ساعته خشک و رسمی را به زور قهوه تلخ به چند ساعت روایت شیرین و پر حادثه از دو سال مسئولیتش تغییر داده بود. روایت هایی که مسئول روابط عمومی استانداری هم خیلی هایش را نشنیده بود چه برسد بخواهد روایت کند. . هر چه میبینم نمایشگاه های است. از همین هایی که تلاش می‌کنیم مقدار زیادی داده را به زور ها به خورد مخاطب بدهیم. همین هایی که مخاطب اگر مسئول باشد تلاش می‌کند عکس هایش را ببیند و عبور کند و اگر مردم باشند به چند تابلو اکتفا کرده و عبور می کنند. بعد که می خواهیم خیلی اثرگذار باشیم ، یک راوی میگذاریم که اگر مشتری آمد و کیفش کوک نبود که تابلوهای پرمحتوا ما را بخواند ، تو او را شیر فهم کن. و راوی تازه کاری که اصلا نمی داند چطور باید ما را جذب کند چه برسد بخواهد اثر هم بگذارد. راستش به یکی از این راوی های تازه کار که رسیدم فکر میکردم کاش رفته بودیم و دستفروش های مترو را آورده بودیم. از همین ها که هزار بار به من جنس بنجل شان را انداخته اند. یا این خانمهای فروشنده تلفنی را می آوردیم که در یک ثانیه تلاش می‌کنند ما را که در حال قطع کردن تلفن هستیم مجاب کنند باز هم جنس بی فایده شان را بخریم و کنار ده تای قبلی بگذاریم. . واقعیت این است ما چون محتوا زیاد داریم دلمان هم نمی آید چیزی از آن را حذف کنیم ، این میشود که نمایشگاه می زنیم ، غرفه های چوبی خوشگل میسازیم ، داده ها را تابلو میکنیم و تلاش می‌کنیم تا میتوانیم با بارش داده ها مخاطب را اقناع کنیم. غافل از آنکه می توانیم بیرون نمایشگاه گوشه ای بشینیم و چهره های گیج بینندگان را ببینیم. . من اگر بودم اول روی نوجوانان سرمایه گذاری میکردم که هم حس حرکت و کنش دارند و هم هنوز مسئول خانواده نشده اند که هر چه روایت کنیم بگوید از گرانی گوشت خبر داری و گوشش بدهکار نباشد! . من اگر بودم در غرفه وزارت نفت برای نوجوانان نمی آمدم این همه داده منعکس کنم و بگویم در پالایشگاه ستاره خلیج فارس روزانه ۴۵ میلیون لیتر بنزین تولید میکنیم که اصلا نوجوان با بنزین کاری ندارد که عظمت ۴۵ میلیون لیتر را درک کند. بلکه در یک روایت، تعدادی دوش به هم وصل می کردم که به جای آب از آن بنزین بیرون بریزد و چند هیتر داغ بالای سر آن میگذاشتم و می گفتم در ستاره خلیج فارس جوانان همین انقلاب زیر کلی بارش بنزین و در چنین حرارت داغی در دل تابستان با تحریم ها و نامردی های بیگانگان کار کردند و بزرگ ترین پالایشگاه را ساختند. . من اگر بودم در غرفه وزارت اقتصاد جای تابلو ها عکس صیاد ، نانوا ، مغازه دار و... نصب کردم و کنار هر کدام یک آینه نصب می کردم و بعد یک تلویزیون بزرگ نصب میکردم و صفحه سایت ملی مجوز ها را می گذاشتم و به هر کسی می گفتم همین الان یک مجوز بگیر!!. تا ببیند چه کار بی نظیری فقط در این بخش شده است. . من اگر بودم هیچ راوی از دستگاه خودمان در نمایشگاه نمی آوردم و نوجوانان را می آوردم و می گفتم بروید و در دستگاه بگردید و زندگی کنید و برایم روایت های تصویری، رسانه ای ، نمایشی ، هنری، نمایشگاهی بسازید و خودتان هم بیایید برای هم سن های خودتان روایت کنید ، بعد خودم بیرون می‌نشستم و از روایت مردم برای مردم ، نوجوان برای نوجوان کیف می کردم. . راستش چرا میگویم من اگر بودم؟! که اساسا مسئولش خودم هستم و باید تلاش کنم که عزیزان روایت هایشان را بسازند. به خیلی روایت ها فکر میکنم و حتی فکر میکنم نمایشگاه های استانی باید طبق زیست بوم خودش باشد. .اما چه کنم که من فقط ستادم . و ستاد فقط میتواند دغدغه و جریان فکری ایجاد کند و هیچ دستش نیست. ۲۵ آبان ۱۴۰۲ @hamedtaghdiri
معلم توی صداش اندوه بود. آرام سرش رو بالا آورد و به بچه ها گفت:« جلسه ی بعد یک بازدید میدانی داریم که فعلا نمی تونم بگم کجاست! اما فصل چهارم این کتاب رو بخونید و آماده بازدید بشید . » نمی دونستیم فصل چهارم چیه و چرا معلم برای بازدید ناراحت بود. کنجکاوی ناراحتی معلم همه بچه ها رو پای کتاب کشوند. اون شب همه مون پای فصل چهارم گریه کردیم ، پر از خشم شدیم ، مشت هامون گره شد و دلمون میخواست که کاری کنیم. جلسه بعد با آقای معلم که حالا کلی گل به همراه داشت با بازدید موزه رفتیم. در بخش موزه کلی حرف داشت، با هر بخشش اشک ریختیم ، خشمگین شدیم و دلمون می خواست که مانع ادامه ظلم به یهودی ها بشیم. آخر بازدید هم گل های آقا معلم را به نماد کشته شدگان هدیه کردیم. . یا همان سفرهای روایتی میدانی دانش‌آموزی ، نمونه ای از تجربیات میدانی دانش آموزان در موضوعات مختلف است. بازدید هایی که قبل از آن دانش آموز با روایت درگیر میشود و در بازدید همه ی آنچه را خوانده بود می بیند و با همه وجود و حواس درک می‌کند. بازدید ها فقط داده نیست ، بلکه خود مجموعه ی بازدیدی روایت کامل خودش را به دنبال دارد. در این مسیر آموزشی از چند روش بهره گرفته شد: ۱.عمومی خوانی : ( همه ی بچه ها با هم یک عنوان را خواندند) ۲. تجربه میدانی : همه یک روایت میدانی را تجربه کردند که به جان شان نشست . ۳. روایت معلم : معلم فرمانده این روایت بود که گام به گام ، روایت را در جان دانش آموزان نشاند. . بگذارید یک مثال بزنم. با کمی جستجو به موزه های هولوکاست در جهان می رسید . همان موزه هایی که معلم قصه ی ما بچه ها را به آنجا برده بود. آمار این موزه ها بسیار زیاد است، در آمریکا هم تعداد این موزه ها خیلی زیاد است که فقط ۱۶ تا از آنها گرند هستند (یعنی خیلی بزرگ و اصلی) اما خورده ریزه‌ها خیلی بیشتر است. این صفحه ویکیپدیا فقط لیست موزه‌های هولوکاست تو امریکاست: https://en.wikipedia.org/wiki/List_of_Holocaust_memorials_and_museums_in_the_United_States این صفحه هم لیست موزه‌های هولوکاست در سرتاسر جهان: https://en.wikipedia.org/wiki/List_of_Holocaust_memorials_and_museums @hamedtaghdiri
🎊 ثبت نام کارگاه های آموزشی مجموعه مادر و کودک حسنات آغاز شد (ویژه بانوان) 📌با موضوعات ذیل و با حضور اساتید مجرب 🔰 استاد حجت الاسلام دکتر مبینی ⭕️ تربیت دینی کودکان (گام های تربیتی دینی کودکان و تفاوت آن با روانشناسی) 🔰 استاد حجت الاسلام بناپور ⭕️ نقش بازی در تربیت دینی کودکان 🔰 استاد حجت الاسلام بختیاری ⭕️ تربیت دینی کودکان در منابع دینی 🔰 استاد حجت الاسلام جوان آراسته ⭕️ ارتباط موثر (گام های شناخت و ارتباط موثر با مخاطب) 🔹🔷🔹🔷🔹🔷🔹 ✅ همراه با اعطای گواهینامه پایان دوره ✅ همراه با مهد جهت نگهداری از کودکان 3 تا 6 سال (تعداد محدود) 🗓 6، 13، 20 و 27 دیماه 1402 (عصرها) 🏠 سالاریه، میثم یک، مسجد حضرت فاطمه (س) طبقه سوم، مجموعه مادر و کودک حسنات 💬 ثبت نام : @HasanatAdmin
روایت چیست ؟ خیلی وقت ها را با اشتباه می گیریم. بعد خیلی رسمی روایت را به سمت روابط عمومی ها حواله می دهیم. خیلی که بخواهیم به روایت رحم کنیم آن را خبر با پیاز داغ بیشتر تعریف میکنیم. در حالیکه ما با برخورد خبری با روایت ، خیلی وقت ها عظمت آن را از بین می بریم. . چند روز پیش خدمت آقای دکتر لطیفی در سازمان استخدامی بودم ، تلاش کردم در مدت حضور سکوت کنم و فقط روایت های مختلف ایشان را بشنوم. از تغییر رنگ موهای چهره در این دو سال تا وضعیت داخلی سازمان استخدامی و اقدامات. حتی چالش ها و اصرار های استخدامی و ... را هم شنیدم. حرف های آقای دکتر میثم ، گزارش کار نبود ، روایت ایشان از زمان خودش ، با زبان خودش بود. عظمت کار را توانستند منتقل کنند، هم خوبی ها را گفتند و هم مشکلات و شکست ها ، هم کاری گفتند و هم خانوادگی (دیدن ابعاد مختلف) ، احساس را هم منتقل کردند ، روایت های ضد را بیان کردند و با تبیین خودشان خنثی کردند و مهمتر همه ی آن تجربه خود راوی بود که از دل ایشان برخواست و بر دل مخاطب نشست. . راستش من جلسه را ضبط نکردم. یعنی هیچکدام از این جلسات را برای اینکه عزیزان راحت صحبت کنند ضبط نمی کنم. اما کاش ضبط کرده بودم و منتشر می کردم و می دیدید همه ی ما ها می توانیم خوبی باشیم. حتی وقتی روایت های خوب آقای مهندس هاشمی وزیر محترم ورزش و جوانان را شنیدم ، به ایشون عرض کردم چقدر خوب روایت کردید و کاش همه را ضبط کرده بودم. ایشان گزارش کار ندادند بلکه روایت های همت ها و تلاش ها در عرصه ورزش و جوانان را با قصه هایی که همه اش یک جمله روایتی داشت ، بیان کردند. هر کدام از این صوت ها اگر ضبط میشد می توانست جریان جدی در کشور ایجاد کند. . را ما کمک میکنیم بسازیم اما مهمترین راویان خود شما هستید. رییس محترم جمهور هم به وزرای محترم در جلسه هیأت دولت فرمودند: خود آقایان وزرا و معاونین باید روایت کنند. ما برای تولید روایت های شما درخدمت هستیم. . آقای را در فضای مجازی جستجو کنید. یک آمریکایی در منطقه بلتستان پاکستان. اینکه چه شد که رفت و با چه هدفی و چه کرد خیلی حرف دارد. لکن روایت خودش را در کتاب یا فنجان چای نوشت و در آمریکا چند سال پر فروش ترین کتاب سال آمریکا شد. ( در حالیکه روایت واقعی او ، روایت نفوذ و تغییر در منطقه است) . ✍ حامد تقدیری