دیروز خبری منتشر شد مبنی بر اینکه مجید عشقی، مدیر سازمان بورس وامی میلیاردی را با مصوبه قانونی دریافت کرده و امروز تصویر دیگری منتشر شد که امیر حسین ثابتی میتوانسته با یک رویه قانونی، وام ۵۰۰ میلیونی دریافت کند که از دریافت آن انصراف داده است.
خبری هم چند وقت پیش منتشر شد که بانکها به کارمندان خودشان وامهای میلیاردی دادهاند که احتمالا با مصوبات قانونی بوده است.
در مجالس قبل هم حوالههای خارج از نوبت خودرو به برخی از نمایندگان اعطا شد که این هم ظاهراً با رویههای قانونی بوده.
آنچه مهم است برچیدن این بساط رانتی است. خصوصاً در شرایطی که جامعه #احساس_عقب_ماندن دارد. احساس اینکه مسئولین میبرند و میخورند و او جا مانده است، دارد. احساس اینکه سفره برای کس دیگری پهن شده و خورده نانهای کنارش برای مردم عادی است، دارد. احساس اینکه بانکها برای وامهای ازدواج، فرزندآوری، اجاره مسکن، اشتغال و ... تأمین اعتبار نمیشوند ولی برای موارد دیگر! اینگونه نیستند.
👈 باید برای این وضعیت فکری کرد و چون رویه قانونی است مجلس و دولت نقش بیشتری در اصلاح این شرایط دارند ...
پینوشت: امیدوارم ثابتی این رویه را حفظ کند و باقی نمایندگان و مسئولین نیز چنین مشیای داشته باشند.
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
ماشاءالله به روحالله رستمی
هم برای بار دوم قهرمان پارالمپیک شد و هم رکورد دنیا رو شکوند 💪🇮🇷
با روحالله از نزدیک آشنایی دارم. یه آدم حسابی به تمام معنا. مبارکت باشه 🌹🌹
@hamidkasiri_ir
امشب مدال طلای دوم رو هم گرفتیم
💪💪🇮🇷🇮🇷
دم بر و بچههای والیبال نشسته گرم
والیبال نشسته به نوعی نماینده ورزش معلولین تو ذهنها شناخته میشه. نماد اراده، نماد قهرمانی، نماد خواستن و توانستن
تبریک به هادی رضایی سرمربی تیم که سالهاست داره افتخارآفرینی میکنه.
@hamidkasiri_ir
امشب شب طلایی ایران در پارالمپیک بود. یاسین خسروی هم در پرتاب وزنه طلا گرفت
🇮🇷💪
مدال در دو میدانی واقعا فرق داره. حاصل سالها کار زیرساختی هست
فقط امشب ایران بیش از ۱۰ رتبه در جدول مدالها صعود کرد و تا اینجا در جایگاه ۱۴ دنیا قرار گرفته. واقعا ایولا داره 🇮🇷🇮🇷
@hamidkasiri_ir
🔴 پدیدهای به نام انفجار ابلهان
«اگر شما برای هدایت و اداره یک مجموعه، یک دلقک را دعوت به کار کنید، قطعا در ادامه با سازمانی پر از دلقک مواجه خواهید.»
استیو جابز
گای کاوازاکی نظریهپرداز ژاپنی شرکت اپل از پدیدهای صحبت میکند که استیو جابز آن را به نام "انفجار ابلهها" در یک نظام سازمانی یا اجتماعی نامگذاری کرده.
او میگوید وقتی مدیری با استاندارد و مهارت سطح بالا یا A انتخاب میشود، این مدیر به جهت برخورداری از عقلانیت، نخبگی و هوش زیاد، اطراف خود را عمدتاً از نیروهای متخصص با سطح استاندارد A و به ندرت از نیروهای سطح B (برخوردار از نخبگی و هوشمندی پایینتر) پر میکند.
برعکس، اگر شما شروع به پایین آوردن استانداردهای خود کنید و به رهبران و مدیران سطح B اجازه ورود به سازمانتان را بدهید، آنها عمدتا Cها را جذب خواهند کرد، زیرا میخواهند بر آنها مستولی باشند و نسبت به آنها احساس برتری داشته باشند و این فرآیند ادامه پیدا میکند تا سرانجام به حاکمیت فراگیر Yها (دلقکها، ابلهترینها و شارلاتانهای بزرگ) بر سازمان یا جامعه ختم میشود.
بر این اساس وقتی مقام مهمی را به یک کوتوله دلقک و ابله میسپارید، پس باید انتظار داشته باشید در ادامه موجی از ابلهها بر سرنوشت سازمان سوار شوند.
به این پدیده انفجار دلقکها یا انفجار ابلهان میگویند. زیرا وقتی پدیده انفجار دلقکها و ابلهها در یک مجموعه ظهور پیدا میکند، دلقکهای سطح پایینتر همواره تلاش میکنند دقیقاً چیزی را بگویند که مورد خوشایند دلقکهای بالا دستشان باشد.
✍کرماله دانشفرد
پینوشت: یکی از ویژگیهای سازمانهای موفق این است که همیشه به دنبال بهترینها میگردند و دربهای سازمانشان به روی آنها باز است.
مراقب سازمانمان باشیم ...
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
🔴 سیادت کودک به معنای رها بودنش نیست!
امیر و آقا بودن بچه معنایش این نیست که هیچ چیز به او نگویید.
شما تا هفت سال اگر میخواهی به بچه دستور بدهی بده ... خیرخواهیت را میگویی، تذکرت را میدهی ... اما به نحوی که داری با بزرگتر از خود صحبت میکنی!
آنطور بگویید که گویی به امیر میگویید!
[کم، گزیده و با احترام]
او را بچه فرض نکن!
سلطان فرضش کن ...
و در ملأ عام نگو تا سبک نشود.
برخی گمان میکنند این احترام به کودک او را لوس میکند یا بیادب میشود، اما رفتار دور از ادب کودک نتیجهی محبت و احترام نیست!! بلکه نتیجهی یک دوره بیاعتنایی و فقدان محبت اولیه است و حالا که میخواهند به او احترام کنند، ظرفیت ندارد.
لذا اگر از ابتدا محبت و احترام کنند، فاقد ادب و یاغی نمیشود ...
📚 آیت الله حائری شیرازی، راه رشد
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
🔴 رطبخورده، منع رطب کِی کند؟!
روزی زنی دست پسرش را گرفت و با گریه و اندوه به دیدن پیامبر اکرم (ص) در مسجد رفت. وقتی وارد مسجد شد حضرت را در حال رکوع میبیند. مدتی منتظر میماند تا نماز و عبادت ایشان تمام شود.
به محض پایان یافتن عبادت ایشان مردم حاضر در مسجد، برای راهنمایی و سوالاتی که داشتند نزد ایشان رفتند.
آن زن نیز با پسرش نزد پیامبر (ص) نشستند و چون نوبت به او رسید، با چشمانی گریان به حضرت گفت: ای پیامبر خدا، این پسرم که با من است هر روز مرا حرص میدهد و اصلاً به حرف من گوش نمیدهد. من او را به اینجا آوردم تا با او صحبت کنید، بلکه از شما حرفشنوی داشته باشد.
پیامبر اکرم از زن پرسید: «این بچه چه اشتباهی کرده است؟»
زن گفت: «پسرم از خوردن خرما بسیار لذت میبرد، به همین دلیل خرما زیاد میخورد و چند روزی حالش خوب نیست، اما همچنان زیاد خرما میخورد و من هر چقدر که او را از این کار منع میکنم گوشش بدهکار نیست. لطفا با این پسر صحبت کنید تا از زیادهروی در خرما خورد پرهیز کند.»
حضرت محمد (ص) به آن زن فرمود: «خواهرم؛ لطفاً به خانه برگرد و فردا دوباره پیش من بیا تا فرزندت را نصیحت کنم.»
زن کمی تعجب کرد و سپس با خود گفت که حتما خواهش پیغمبر حکمتی دارد. سپس به خانه خود بازگشت و منتظر ماند تا فردا دوباره نزد پیامبر برود.
روز بعد زن دست پسر را گرفت و نزد حضرت محمد (ص) رفت. پیامبر کنارشان نشست و به پسرک گفت:
«عزیز من سعی کن برای بهبودی مدتی خرما نخوری. شما باید سالم باشید تا بتوانید هر چقدر که می خواهید خرمای خوشمزه بخورید و با دوستان خود بازی کنید.»
پسر خیلی از لحن پیامبر (ص) خوشش آمد و گفت که مادرم با تندی صحبت میکرد و هیچ وقت به من توضیح نداد که چرا خرما نخورم. شما چقدر مهربان هستید. حرفهایتان مرا تحت تاثیر قرار داد. از امروز سعی میکنم خرما نخورم تا حالم کاملا خوب بشود.
مادر پسر به پیامبر گفت: خیلی ممنون که پسرم را راضی کردید خرما نخورد، اما چرا دیروز که خدمتت رسیدیم با او صحبت نکردی؟ من هر چقدر فکر کردم دلیل سخنان شما را متوجه نشدم.
حضرت با لبخندی فرمودند:
«دیروز که این بچه را نزد من آوردید، من خودم خرما خورده بودم و اگر نصیحتش میکردم هیچ اثری نداشت. نصیحت زمانی تأثیر دارد که خود شخص هم آن کار را انجام ندهد. رطب خورده منع رطب چون کند؟»
(منبع: مرتضی مطهری، امامت و رهبری، ص ۲۱۶)
------------------
اما بعد؛
مصادیق این رطب خوردن و منع رطب کردن در جامعه ما بسیار زیادند. هم در حکمرانی، هم در جامعه نخبوی و هم در بین عموم مردم. هم در سیاست، هم در اقتصاد و هم در اجتماع!
از قضا همین رویکرد، اظهارات و رفتارهای متناقض است که برای مردم مسئلهساز شده و بعضاً جزو مسائل حل نشده باقی مانده.
👈 سعی میکنم کمکم به برخی از این موارد اشاره کنم ...
به عنوان نمونه؛
کسانی میتوانند صحبت از #همگرایی در جامعه کنند که جنس فعالیت خودشان در سالیان و ماههای گذشته، موجب افتراق در جامعه، خصوصاً جامعه مؤمنین نشده باشد.
پینوشت: صحبتها و کنش افراد در مورد نگاههای مختلف اجتماعی، سیاسی در جامعه، در مورد مردم، در مورد دولت و مجلس قبل، در مورد سلامت جامعه، در مورد مسئله و نامسئلههای مختلف در جامعه موجود است و فراموش نمیشود. مردم میبینند و قضاوت میکنند که آیا رطب خورده میتواند منع رطب کند یا خیر ...
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
🔴 فهم مسئله مقدم است بر #حل_مسئله!
🔴 مدال طلای صادق بیت سیاح پرید!
توماس جی واتسون، مدیرعامل اسبق ابرشرکت IBM که توانست در دوران مدیریت خود (از ۱۹۱۴ تا ۱۹۵۶) این شرکت را به یک قدرت بینالمللی تبدیل کند، معتقد بود یکی از مشکلاتی که بسیاری از ما داریم این است که #صورت_مسئله را درست تعریف نمیکنیم. وقتی نمیدانیم دقیقاً با چه مشکلی روبهرو هستیم، سؤالاتی را از خودمان میپرسیم که بهجای رسیدن به جواب، ما را به بیراهه میبرند.
پس قبل از اینکه دنبال راهحل بگردیم، سعی کنیم اول مسئله را دقیق و درست بفهمیم و از این طریق به سوالات بهتر و راهحلهای کارآمدتری برسیم.
اما بعد؛
یک خطای فردی یا سیستمی در روز گذشته موجب شد که مدال طلا و رکورد پارالمپیک از دست کاروان ایران خارج شود. هم ورزشکار متضرر شد و هم کل کاروان ایران ...
بیت سیاح دو کارت زرد گرفت.
یکی بابت شادی بعد از پرتاب نیزه که بریدن گردن را نشان میداد و طبق قوانین ترویج خشونت محسوب میشد و مستحق کارت زرد بود.
و دیگری بابت نشان دادن پرچم سیاه یا امالبنین که این هم طبق قوانین ممنوع بود و کمیته مسابقات آن را حرکتی سیاسی تشخیص داد.
همهی ما بابت ارادت بیت سیاح به اهل بیت بسیار خوشحال شدیم و این جنس ابراز ارادتها برای ما محترم و باارزش است. در این تردیدی نیست، اما قانون مسابقات مدال را از او گرفت.
این قوانین بعضاً سختگیرانه، ظالمانه و شاید اعمال آنها هم باسلیقه باشد اما به هر حال آنچه انجام شد مطابق با قوانین مسابقات بود.
باید یاد بگیریم وقتی در زمین دیگری بازی میکنیم، باید قوانین آن را رعایت کنیم. در میادین و مسابقات بینالمللی کارها با سلام و صلوات و عذرخواهی پیش نمیروند، قوانین حکمفرما هستند، هر چند این قوانین ظالمانه باشند.
اینجا جایی نیست که خطای شناختی ایجاد کنیم. فهم درست از مسئله نیاز است تا جلوی خطاهای آتی گرفته شود.
در ایران شما میتوانی عکس دختر شیطانی را روی ران پایت تتو کنی و برخلاف قوانین آن را جلوی چشم همه به نمایش بگذاری و در نهایت با یک عذرخواهی همه چیز را ختم کنی! اما در مسابقات بینالمللی اینچنین نیست. قوانین حکمفرماست، هر چند ظالمانه باشند.
یا ما وارد این فرآیند میشویم و به قوانین آن ملتزمیم یا وارد نمیشویم. یک بام و دو هوا نمیشود.
این چیزی است که بارها حداقل در ورزش چشیدهایم. از ورود زنان به استادیوم گرفته تا جابجا کردن مکان تندیس حاج قاسم. از محرومیت آلکثیر بابت شادی بعد از گل تا محرومیت فدراسیون فوتبال بابت دخالت دولت در برکناری رییس فدراسیون.
جان کلام اینکه یکی بیتوجهی از سوی ورزشکار و مسئولین کاروان ایران در عدم توجیه ورزشکار، هم او را متضرر کرد، هم کل کاروان ایران را!
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
این تصویر کارنامهی حسن روحالامین، نقاش و طراح برجسته کشورمون هست.
استاد روحالامین این تصویر رو منتشر کرده و براش متنی نوشته که واقعا خواندنی و پرنکته است.
توصیه میکنم حتما متن زیر رو بخونید
👇👇
کانال حمید کثیری
این تصویر کارنامهی حسن روحالامین، نقاش و طراح برجسته کشورمون هست. استاد روحالامین این تصویر رو
🔴 غافل!
نوشته حسن روحالامین
زمستان سال۱۳۷۶ بود، کلاس دوم راهنمایی بودم، در مدرسهای که مدیر به اصطلاح خوشفکری داشت که در اواسط سال تحصیلی اومده بودن بر اساس نمرهی امتحانات، انضباط و کارنامهی شبانهای هر شب که توسط والدین پر میشد (که در اون مثلاً ساعت خواب بعد از ساعت ۹ تخلف محسوب میشد) به دانشآموز درجه و رتبه میدادند.
به این صورت که دانشآموز عالی و درسخون و پسر خوب میشد (ساعی) دانشآموزی که مستعد بود و محتاج به تلاشی بیشتر میشد (کوشا) و زبالههای مدرسه هم میشدند (غافل) پس چی شد؟
بهترتیب شأنیت: ساعی، کوشا، غافل.
پس از تعیین سطح توسط شورای مدرسه شما کارت خودت رو باید به جلوی لباست با سنجاق وصل میکردی و اگر جوری قرار میگرفت که دیده نمیشد تخلف محسوب میشد! مثل پلاک ماشین، حالا شما حساب کنید نوجوونی که عرض شونش ۴۵ سانته یک کارت پرسشدهی مثلا ً ۱۸ سانتی رو روی سینهش که سطح و شأن اجتماعیش رو نشون میداد باید نگه میداشت.
من توی درجهبندی توی دستهی (غافل) قرار گرفتم. روزهای اول خیلی باهاش کلنجار رفتم تا دیده نشه، مثلاً پشت کارت غافل کارت دانشآموزیم رو میذاشتم و میچرخوندمش به سمت کارت دانشآموزی تا کمتر آبروریزی بشه که اینجا هم با برخورد خشن ناظم مواجه میشدم که چرا کارتت پیدا نیست ...
چند هفته گذشت دیدم نمیشه باید خودم رو از این ذلت نجات بدم با کلی تلاش و زود خوابیدن و چند امتحان نمره بالاتر گرفتن شایستهی درجهی کوشا شده بودم که وقتی رفتم برای تعویض کارت کسی پاسخگو نبود، متوجه شدم که سیاست عوض شده رتبهبندی این جوری شده بود؛
به ترتیب از عالی به نازل: (ممتاز) (ساعی) (کوشا)
اینجوری عملاً همون غافل محسوب میشدم.
این خاطرات رو مدتها بود میخواستم بگم. یک بار یادمه توی مدرسه دارالفنون، دوستانی از آموزش و پرورش محبت کرده بودند و برای من نکوداشتی گرفته بودند. با لوح کاغذ A4 و از من خواستن که بیام بالا و صحبت کنم. من حوصله نداشتم ولی برای اینکه نگن متکبری، رفتم اونجا و گفتم زمانی که من بچه بودم و به مدرسه میرفتم هیچ احساس احترامی دریافت نمیکردم. از دم در مدرسه که وارد میشدم در سطل اشغال، تخته سیاه، میزها، معلم، دانشآموزها، همه و همه بهم با زبون بیزبون میگفتن خاک بر سرت کنن، ریاضی بلد نیستی، زبانت خوب نیست، دیکته بلد نیستی، اما هیچ وقت کسی نیومد بگه چقدر خوب طراحی میکنی حتی معلم هنر!
حالا شماها هر چی به من بگید استاد هنرمند فلان و چنان من، همون حرفای بچیگیم رو باور دارم همون خاک بر سرت رو!
آدمها در کودکی همان آدمهای بزرگسالیان با تجربهی کمتر.
وقتی در اول دوران حیات من رو به اسمی بخوانی من با همون اسم خودم میشناسم. تصویر پست هم کارنامه سال آخر هنرستان من هست، سال ۱۳۸۲
و حالا در سن نزدیک به چهل سالگی وقتی یه نفر تحقیرم میکنه و نادیدهام میگیره برام یادآور دوران نوجوانی و باورهای پایهای هست که توی اون دوران به مغز استخونم رسوخ کرد و به خودم میگم در گوشی راست میگه ...
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
یک مطلب مهم آماده کرده بودم و میخواستم بگذارم که گفتم نیمه شب احتمالا تلف بشود و با دقت خوانده نشود.
صبح مطلب را میگذارم.
ممنون که با دقت میخوانید ...
🔴 زرنگها!
نعمتالله فاضلی حدود ۲ سال قبل مطلبی نوشته بود تحت عنوان #زرنگها.
به نظرم رسید بازخوانی آن در این روزها جالب و قابل استفاده باشد. هم برای جریان خودی! قابل بازخوانی است و هم برای جریانات رقیب.
بخشهایی از آن را با دستکاریِ حداقلی، اینجا میگذارم
👇👇
زرنگها نیروی اصلی و گرداننده گفتمان #عملگراییِ_کور هستند. عملگراییِ کور فضای سازمانها و دانشگاهها را برای شکلگیری و رشد «زرنگها» باز میکند. زرنگها، منطقِ گفتمانیِ عملگراییِ کور را میشناسند و خود را با این منطق سازگار میکنند.
فرامرز رفیع پور در کتاب «دریغ است ایران که ویران شود» (۱۳۹۳) برای هشیارسازی حکومت، شرح مفصلی از ظهور و گسترش «زرنگی» و «زرنگها» در ایران پساانقلاب میدهد. رفیعپور به درستی استدلال میکند «زرنگها» لزوما افراد باهوش و خلاقی نیستند، آنها همین «میانمایهها» و متوسطالحالهایی هستند که از قضا فاقد نبوغ، درخششهای فردی و قابلیتهای ممتاز ویژهاند.
«زرنگها» توانسته اند زرنگی را به صورت یک #ارزش_اجتماعی درآورند. آنها فرصتطلبیها و سودجوییها و رانتخواریهایشان را، و این که توانستهاند سیستم را فریب دهند و بر خَرِ مراد سوار شوند، به حساب زرنگیشان میگذارند. زرنگها میدانند سیستم از آنها «کارآیی موثر» نمیخواهد بلکه آنها باید مدام #وفاداریشان به ایدئولوژی رسمی را نشان دهند.
شیوه خاص مدیریت بدن، طرز سخن گفتن و ارائه کارنامه و تولید آمار و اطلاعات، مهارتهای زرنگهاست. زرنگها گاه خوشخلقاند، حتی زیاده از حد! زرنگها، گاه میانهرو و معتدل میشوند و گاه تندرو؛ همه چیز به #منطق_موقعیت و منافع شخصیشان بستگی دارد.
عملگراییِ کور از افراد #فعالیت_بیشتر میخواهد نه #کیفیت_بهتر.
زرنگها، میدانند به تعبیر خودشان «چگونه کارها را اول راه بیندازند و بعد جا بیندازند». زرنگها، میدانند به جای «رقابت» چگونه با دستهای «رفاقت» کنند و موقعیتها و فرصتها را از آن خود نمایند.
زرنگها، خلاقیت ندارند اما میکوشند نقابی از هوش و استعداد برای خود بسازند. افراد خلاق و اصیل در سیستمهای عملگراییِ کور حضور دارند اما اغلب حاشیه و دور از متن روابط قدرتاند؛ و گاه با #برچسبهای_ایدئولوژیکی که زرنگها برایشان ساختهاند کاملاً منزوی شدهاند.
جمعیت زرنگها به مرور افزایش یافته و منافع و موقعیت آنها ایجاب میکند تا گفتمان عملگراییِ کور تقویت شده و تداوم یابد. زرنگها، مانع تأثیرگذاری در راه اصلاح سیستم و ظهور گفتمان تازه هستند.
زرنگها نیازمند ظاهرگرایی و نمادگرایی و مناسکگراییاند، زیرا اینها رویههای حافظ منافع زرنگهای میانمایه و متوسطالحال است.
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر #حقیقت را در کوههای نپال پیدا میکردم، قطعا یک بودیست میشدم ...
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈 تاریخ اینگونه تحریف میشود!
ببینید استاد تاریخ در دانشگاه هند به دانشجویان خود نشان میدهد که چگونه وقایع تاریخی به مرور زمان تغییر مییابد و تحریف میشوند ...
پینوشت: از همین ویدئو میشود برای توضیح مسئلهی مهم #ارتباط هم بهره گرفت. ترم دوم #مدرسه_والدین متمرکز روی مسئله ارتباط والدین و فرزندان است ...
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
🔴 حق گفتن کار آسانی نیست!
خودتان را تربیت کنید؛ چون حق گفتن کار آسانی نیست. گاهی اوقات انسان حقی را میگوید، اما با جوش و خروشی که عصیانآور است. این هم خوب نیست. یاد بگیرید همینطور که به اصطلاح مقدمهی واجب، واجب است، همینطور که بیان این حقایق واجب است، رفقا باید یاد بگیرید که چطور باید حق را گفت، این هم بر شما واجب است که یاد بگیرید.
📚سید محمد حسینی بهشتی، تقیه: خودپایی یا هدفپایی، ص۱۲۵
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
🔴 بفرمایید گاو آمده!
در یک مدرسه راهنمایی دخترانه چند سالی مدیر بودم. روزی چند دقیقه مانده به زنگ تفریح، مردی باظاهری آراسته وارد دفتر مدرسه شد.
گفت: «با خانم ناصری دبیر کلاس دوم کار دارم. میخواهم درباره درس و انضباط فرزندم از او سؤال کنم.»
از او خواستم خودش رامعرفی کند.
گفت: «من گاو هستم! خانم دبیر بنده را میشناسند! بفرمایید گاو آمده! ایشان متوجه میشوند چه کسی آمده!»
تعجب کردم و موضوع را به خانم ناصری، دبیر کلاس دوم گفتم. او هم تعجب کرد و گفت: «ممکن است این آقا اختلال روانی داشته باشد. یعنی چه گاو؟ من که چیزی نمیفهمم!»
ناچار از او خواستم پیش آن مرد برود. با اکراه پذیرفت و رفت. مرد آراسته، با احترام به خانم دبیر ما سلام داد و خودش را معرفی کرد:
«من گاو هستم!»
معلم جواب سلام داد و گفت:
«خواهش میکنم، ولی ...»
مرد ادامه داد:
«شما بنده را بخوبی میشناسید. من گاو هستم، پدر گوساله! همان دختر ۱۳ سالهای که شما دیروز در کلاس، او را به همین نام صدا زدید ...»
دبیر ما به لکنت افتاد و گفت:
«آخه، میدونید ...»
مرد گفت:
«بله، ممکن است واقعاً فرزندم مشکلی داشته باشد و من هم در این مورد به شما حق میدهم. ولی بهتر بود مشکل انضباطی او را با من نیز در میان میگذاشتید. قطعاً من هم میتوانستم اندکی به شما کمک کنم.»
خانم دبیر و پدر دانشآموز مدتی با هم گفتگو کردند ...
آن آقا در خاتمه کارتی را به خانم دبیر ما داد و رفت. وقتی او رفت، کارت را با هم خواندیم. روی آن نوشته شده بود: دکتر فلانی، عضو هیأت علمی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه.....
چند روز بعد از ایشان خواستم یک جلسه برای معلمان صحبت کنند. در کمال تواضع خواستهام را قبول کردند، سخنرانی دلپذیری داشتند ...
ایشان میگفت:
«خشونت آن گونه كه ما فکر می کنیم فقط محدود به خشونت فيزيكی بدنی نيست. عموماً ما درگيریهای فيزيكی یا تعرض جنسی را خشونت میدانیم. ولی واقعیت آنست که دامنه خشونت، حوزههای گستردهتری دارد از جمله خشونت زبانی.
وقتی توهین میکنیم،
قومی را مسخره میکنیم،
صاحبان یک عقیده را تحقیر میکنیم. وقتی تهمت یا برچسب میزنیم یا تهدید میکنیم،
همه اینها خشونت است؛
منتها خشونت زبانی. بدون خون و خونریزی است.
خشونت زبانی #از_درون میکُشد.
تا حالا هیچ کس را دیدهاید به دلیل اینکه مسخره شده و یا فحش خورده باشد به اورژانس مراجعه کند؟
یا به پلیس شکایت کند؟
قربانیان خشونت زبانی، اثری از جای زخم بر بدنشان یا مدرک دیگری ندارند.
خشونت ابتدا در ذهن شكل میگيرد،
بعد خود را در زبان نشان میدهد
و سپس زمینهساز خشونت فیزیکی میشود.
وقتی رهبر یک گروه سیاسی در جامعه، افراد طرف مقابل ر ااحمق، مغرض و فاسد معرفی میکند، ما به عنوان طرفداران او آمادگی لازم را پیدا میکنیم که در زمان مناسب با ماشین از روی آنها رد شویم.
چرا؟
چون دیگر آنها را شایسته زندگی نمیدانیم!
وقتی در یک ورزشگاه صد هزار نفری، طرفداران تیم مقابل را با دهها فحش آبدار و ناموسی مینوازیم، زمینه را برای زد و خورد بعد از بازی فراهم میکنیم.
وقتی دختر همسایه را داف خطاب میکنیم،
راننده کناری را یابو،
مشتری را گاو،
دانشآموز را خنگ
و فرد قانونمدار را اُسکُل،
و قانون را در کلام زیر پا میگذاریم، همه اینها خشونتهای زبانی است. یعنی آمادگی برای خشونت رفتاری در آینده؛ از تعرض جنسی بگیرید تا صدمه فیزیکی.»
اما چه باید کرد؟
اولین کار این است که #مهارت_گفتگو را بیاموزیم. فقدان مهارتهای گفتوگو باعث میشود افراد نتوانند آنچه که مدنظر دارند را به زبان روشن بیان کنند و ایده و احساس خود را در یک کلام خشن و تند تخلیه میکنند. تمرین گفتگو، تمرین تخلیه ذهن و قلب، به شیوهای غیرخشونتآمیز است.
دومین کار این است که به خودمان بارها و بارها یادآوری کنیم کشتن آدمها فقط به فرو کردن چاقو در سینه آنان نیست. دختر یا پسر، زن یا مردی که شخصیتش تخریب شده، شرافتش لکهدار شده، عزت نفسش لگدمال شده، دیگر زندگی نرمال نخواهد داشت.
آنگاه یاد خواهم گرفت کلمه گاو را فقط و فقط برای خود گاو بکار ببرم ...
پینوشت: در ترم دوم مدرسه والدین، مفصل در مورد #ارتباط با دیگران (به صورت خاص نوجوانمان) و روشهای موثر #گفتگو با این نسل صحبت خواهیم کرد.
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
نکته؛
دیدار امروز رهبری با ورزشکاران به لحاظ اثرگذاری روی #افکار_عمومی از مهمترین دیدارهای سال هست.
حضور و نطق ورزشکاران در این دیدار خیلی مهمه و باید تلاش کرد هجمههای احتمالیِ ضد انقلاب روی ورزشکاران رو خنثی کرد ...
خصوصا ورزشکاران آیندهدار و کسانی که مشخصه تا سالیان سال ظرفیت مدالآوری و افتخارآفرینی دارند.
@hamidkasiri_ir
اتفاقی که امروز در لبنان افتاد، اتفاق تلخی بود.
از ساعتی بعد و با فروکش کردن اخبار، تحلیلها شروع میشوند و احتمالا بخشی از آنها سیبل را اشتباه میگیرند!
خواستم عرض کنم اسرائیل عملیات تروریستی انجام داده و دشمن اوست، نه کس دیگری!
راستی انتشار تصاویر دردناک حادثه لبنان هم خیلی کمکی نمیکند! از شهوت اطلاعرسانی و اولین بودن بکاهیم!!
@hamidkasiri_ir
آیتالله حائری شیرازی:
با چه کسانی باید/نباید دو قطبی ایجاد کرد؟!
هر کسی که خبر پیروزیهای اسلام او را خوشحال میکند، جزو «رحمآء بینهم» است؛ از هر تیرهای که باشد و هر کس از ناکامیهای اسلام ناراحت شود «رحماء بینهم» است.
قرآن مثال زده: «إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِهَا»؛ تمام کسانی که میخواهی بدانی من باید با آنها ارتباط داشته باشم یا نه، ببین اگر یک پیروزی برای شما حاصل میشود، خوشحال میشوند یا ناراحت؟ اگر خوشحال میشوند جزو «رحمآء بینهم» هستند. اگر از پیروزیها ناراحت میشوند و از شکستها خوشحال میشوند باید از آنها فاصله بگیرید. منافق باشد یا کافر. «جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ».
پینوشت: این یک شاخص برای ایجاد و نفی دوقطبی است. مواضع و عملکرد افراد نیز در ادوار مختلف مشخص است. هم در گذشتهای که از آن ابراز پشیمانی نشده و هم در امروز ...
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
هدایت شده از مدرسهی والدین | TarbiApp
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این نکته از جردن پترسون بسیار دقیق است ...
👈 آیا بیش از اندازه مراقب فرزندمان هستید؟
#مدرسه_والدین 👇👇
@tarbiapp
🔴 خداوند چه زمانی #نصرت و #پیروزی را نصیب مؤمنین میکند؟
امیرالمؤمنین (ع) میگوید:
ما در رکاب پیغمبر میجنگیدیم. (دیگر شرایطی از این بهتر میشود؟ آدم فکر میکند وقتی مؤمنینی در رکاب پیغمبر بجنگند همان ساعت اول پیروزی باید نصیبشان بشود.) تا یکیک ما از بوته امتحان بیرون نیامدیم، تا #صبر نکردیم، تا خویشتنداری ما بروز و ظهور نکرد، خدای متعال نصرت خود را بر ما فرو نفرستاد.
آنوقت نقل میکند که ما چقدر با همین مشرکین میجنگیدیم، گاهی ما پیروز بودیم گاهی آنها: «فَمَـرَّةً لَنا مِنْ عَدُوِّنا وَ مَرَّةً لِعَدُوِّنا مِنّا... فَلَمّا رَأَی اللهُ مِنّا صِدْقآ وَ صَبْرآ» همین که خدای متعال حقیقت صبر را در ما ظاهر و بارز دید «اَنْزَلَ عَلَینَا النَّصْرَ» آنوقت #نصرت را بر ما فرو فرستاد.
✍ شهید مطهری، آشنایی با قرآن، ج۱۴، ص۱۹۴
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
استبداد یعنی #قدرت صاحب عقیده را به جای #دلیل صاحب عقیده بپذیریم.
وقتی فرد قانع نمیشود فکر میکند آلت دست دیگران شده است، اما وقتی متقاعد میشود فکر میکند خودش کار را انجام داده است.
👈 بچههای ما چقدر کارها را از سر اراده و اختیار انجام میدهند و چقدر از سر اجبار؟!
👈 در مسیر تربیت، در کجاها اجبار کردن اشکالی ندارد و در کجا آسیبزاست؟!
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
هدایت شده از [سِد علی]
ترم سوم کارشناسی یه واحدی داشتیم با عنوان «مردمشناسی اسطورهشناختی» که توسط یکی از باسوادترین و مسنترین اساتید گروه تدریس میشد.
خب طبق روال معمول هرکس موظف بود ارائهای رو آماده کنه تا بخشی از نمرهی پایانی رو بگیره.
همه مطابق لیست موضوعی پیشنهادی استاد انتخاب عنوان کردن، اما من دوست داشتم موضوع ارائهام ارتباطی هم با دغدغه و علاقمندیم داشته باشه. برای همین موضوع «اسطورهشناسی مناسک عزاداری شیعیان ایران» رو انتخاب کردم. خلاصه خیلی براش زحمت کشیدم و وقت گذاشتم، الحمدلله ارائهی خوبی هم شد و فضای عمومی کلاس رو درگیر کرد.
توی این ارائه سعی کردم برخی از نمادهای عزاداری مثل علم، کتل، کتیبه و... رو از نگاه اسطورهشناسی بررسی کنم. خب ایام آبان ۹۸ بود و فضای دانشگاه ملتهب، وقتی نوبت من شد و بحثم به آخراش رسید، چندتا از کارکردهای این نمادها در برههی انقلاب رو بیان کردم و نهایتا بحث هم کمی سیاسی شد.
آخر ترم وقتی نمرهها اومد دیدم ۲.۷۵ شدم. رفتم پیش استاد تا دلیل رو بپرسم و در کمال ناباوری با این جمله مواجه شدم که: «آکادمی جای بحثهای دینی نیست» به همین دلیل پاس کردن این درس تا ترم ۸ طول کشید و نهایتا با معرفی به استاد، اونم یکی دیگه، تونستم پاسش کنم ؛)
خلاصه امروز که داشتم کتاب ارزشمند «آیین و اسطوره در ایران شیعی» اثر دکتر جباررحمانی رو میخوندم یاد این خاطره افتادم.
بخونیدش اگر علاقه دارید.
🔴 تا به حال جای افغانها نشستهاید؟!
یکی از کارهای مورد علاقهام این است که در هر مسئلهای، سعی کنم از زاویههای مختلف آن را ببینم.
سوای اینکه این کار را دوست دارم، آن را #درست هم میدانم.
مثلاً در راهاندازی کسب و کار جای صاحب کسب و کار، جای تکتک بچههای تیم فروش، پشتیبانی، فنی، جای انواع مشتریهای بالقوه و بالفعل، جای نهاد قانونگذار و ... بنشینم و نیازها و خواستهها را از هر سو ببینم.
در مسائل جاری کشور نیز همینطور؛
اینکه نیازها و خواستههای طرفداران دولت فعلی را ببینم و مسئلهها را از زاویه چشم آنها نگاه کنم. اینکه خودم را جای حامیان وضع موجود و منتقدان و بیخیالان در هر جناح سیاسی بگذارم و ...
این کار احتمالا کمک میکند فهم بهتری از شرایط داشته باشم و تصمیم معقولانهتر، همهفهمتر و همگراتری بگیرم. تصمیمی که در عین رعایت اصولمان بتواند #حقوق هر طرف را استیفا کند.
اما بعد؛
اینها را نوشتم تا به این چند خط برسم.
چند وقت قبل یک گزارش از دیتاک منتشر کردم درباره حضور اتباع افغان در ایران. موضوعی که امروز تبدیل به یک #بحران_اجتماعی شده و نیازمند توجه جدی است.
این بار خواستم جای یک افغان بشینم و مسئلهها را از زاویه چشم او هم نگاه کنم! برای خودم جالب بود، نه تنها راهحلها بلکه صورت مسئلهها هم برایم تغییر کردند! تا آنجا که یقین دارم هر طرح و لایحه و قانونی در این زمینه بدون گفتگوی جدی با افغانها بدون نتیجه خواهد بود.
جالب اینکه در کتابخانهام کتابی دقیقا برای این موضوع داشتم. «وطندار» نوشته محمد سرور رجایی که جامجم آن را چاپ کرده.
کتاب روایت ۲۸ افغانستانی از مهاجرت به ایران است و آن را امسال از نمایشگاه کتاب تهیه کرده بودم.
بعد از خواندن چند روایت با اطمینان بیشتری میگویم تنها #گفتگوست که مسئلههای مهاجران افغان و ایرانیان را در یک افق معقول زمانی میتواند از بین ببرد و هر گونه تصمیم خلقالساعه و هیجانی کردن فضای رسانه، کمکی به حل مسئله نخواهد کرد ...
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4