فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹زنی که برتر از هزار مرد است
🌷حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله فرمودند:
يك زن صالحهى شايسته بهتر است از يك هزار مرد ناصالح و هر زنى هفت روز همسرش را خدمت كند خدا هفت در جهنم را بروى او به بندد و هشت در بهشت را برويش باز كند از هر درى كه بخواهد وارد بهشت شود. 🌱
📚إرشاد القلوب ج ۱، ص ۱۷۵
🔶با خیانت همسر چه کنیم؟ برخورد درست چیست؟
🔹مسئولیت پذیرفتن
🔸همسر خیانتکار باید اتفاقی که افتاده را بپذیرد و مسئولیت کامل را بپذیرد. زوج ها در این شرایط باید کاملاً شفاف باشند و به سؤالات یکدیگر پاسخ دهند. این منجر به گفتگو در مورد آن چه رخ داده شده و باعث می شود تا شما بتوانید با دید کاملی متوجه شوید که چرا این اتفاق رخ داده است.
🔸با این حال، بهترین کار این است که همسر خیانتکار از بیان هر جزئیات خاصی در مورد خیانت خود اجتناب کند، زیرا این اغلب به جای ترمیم به احساسات آسیب می زند. در چنین رابطه ای اگر قصد دارید تا پس از خیانت همچنان رابطه خود را ترمیم کرده و به آن ادامه دهید باید به این نکته توجه داشته باشید که اعتماد یک شبه بر نمی گردد، اما پذیرش مسئولیت نقطه شروع خوبی است.
🔴دنبالهرو اکثریت نباش
✍چوپانی تعریف میکرد گاهی برای سرگرمی با یک چوبدستی دم در آغل گوسفندان میایستادم و هنگام خارجشدن گوسفندان، چوبدستی را جلوی پایشان میگرفتم، طوری که مجبور به پریدن از روی آن میشدند.
پس از آنکه چندین گوسفند از روی آن میپریدند، چوبدستی را کنار میکشیدم. اما بقیه گوسفندان هم با رسیدن به این نقطه از روی مانع خیالی میپریدند.
تنها دلیل پرش آنها این بود که گوسفندان جلویی در آن نقطه پریده بودند!
گوسفند تنها موجودی نیست که از این گرایش برخوردار است.
تعداد زیادی از آدمها نیز مایل به انجام کارهایی هستند که دیگران انجامش میدهند. مایل به باورکردن چیزهایی هستند که دیگران به آن باور دارند. مایل به پذیرش بیچونوچرای چیزهایی هستند که دیگران قبولش دارند.
وقتی خودت را همصدا با اکثریت میبینی، وقت آن است که بنشینی و عمیقا فکر کنی!
❤️هم دلی❤️
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷 #منیر #پارت۱۰ .💜💜 از ماشین که پیاده شد اومد این سمت خیابون و از دور براش دس
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷
#منیر
#پارت۱۱
.💜💜
نگاهی بهش انداختم و گفتم واقعا قرضه ؟؟
–بله قرضه ازت پس میگیرم بعدا …
_باشه پس قبول…
–شماره کارتتو بده …
_الان ؟؟
–آره دیگه مگه نمیگی دوست داری بری یاد بگیری خب باید بری آموزش ببینی وسیله بخری نیاز به پول داری دیگه …
با تردید گفتم فرزین تو مطمئنی ؟؟
بلهههه مطمئنم شماره کارت بده …
از تو کیفم کارتم و بیرون آوردم و گفتم بهت پس میدم …
فرزین لبخندی زد و چیزی نگفت …
چند لحظه بعد صدای پیامک واریزی برام اومد …
_ممنونم واقعا …
–خواهش میکنم عزیزم قابل شما رو نداشت …
فرزین تک پسر بود و خیلی وضع مالی خوبی داشت و با پدر مادرش زندگی میکرد پدرش تاجر فرش بود و مادرش خونه دار بود و از اینا که همش این مهمونی اون مهمونی بود …
فرزین پیش پدرش کار میکرد و یه جورایی همه کاره باباش بود …
فرزین : نیره ؟؟
_جانم
فرزین : میگم به نظرت ازدواج کردیم ماه عسل کجا بریم ؟؟
خندیدم و گفتم اووووو تا ماه عسل حالا بزار بیاید خواستگاری بعد …
میام دیگه به زودی میام بزار یه کم کارام و راه بندازم شش ماهی طول میکشه بعد میام خواستگاری عشقم …
تا ساعت هفت با فرزین بیرون بودیم و بعد سوار ماشینش شدیم و چرخ زدیم و رفتیم بستنی خوردیم و بعد از اینکه مامانم شروع کرده بود به زنگ زدن که کی میای از فرزین خواستم من و بزاره خونمون …
.
#سياستهای_همسرداری
💕یک دقیقه برای ازدواجتان زمان بگذارید👇
👌 برای جواب دادن گوش ندهید . . .
. . . برای فهمیدن و درک کردن گوش بدهید
💕 این یک سناریوی آشناست. شما و همسرتان در حال مکالمه هستید و شما به صحبت های او در عین اینکه سرتان را به نشانهٔ تأیید بالا و پایین می آورید گوش می دهید، اما درکنار آن در حال آماده کردن جواب در ذهن تان هستید.
💕 در حقیقت شما پاسخ تان را از قبل حفظ هستید و آماده اید که وسط مکالمه بپرید و آن را بیان کنید. این اتفاق در هر موقعیتی می تواند رخ دهد - با همکاران، دوستان، و اعضای خانواده.
💕 تا وقتی که ما این اشتباه را مرتکب شویم، می تواند مشکل ساز شود، چرا که شما به طور کامل توجه نمی کنید و نسبت به آن چه همسرتان بیان می کند ذهن آگاه نیستید. شما پاسخی عالی دارید که آمادهٔ بیان کردنش هستید، اما احتمالاً جزئیات مهمی را در مورد افکار و احساسات همسرتان از دست می دهید.
💕 به جای آن، کمی آرام باشید و واقعاً گوش بدهید که او چه می گوید. صبر کنید تا در مورد پاسختان پس از اتمام حرف های همسرتان فکر کنید. از این طریق نه تنها مکالمهٔ بهتری خواهید داشت، بلکه شما همسرتان را بهتر از قبل درک خواهید کرد.
❤️
وقتی از «مایکل شوماخر» قهرمان هفت دوره از مسابقات اتومبیلرانی فرمول یک جهان رمز موفقیتش را پرسیدند او در جواب فقط یک جمله گفت:
«تنها رمز موفقیت من این است زمانی که دیگران ترمز میگیرند من گاز میدهم!»
مطالعه کن وقتی که دیگران خوابند .
تصمیم بگیر وقتی که دیگران مرددند.
خود را اماده کن وقتی که دیگران در خیال پردازیند.
شروع کن وقتی که دیگران در حال تعللند.
کار کن وقتی که دیگران در حال آرزو کردنند.
صرفه جویی کن وقتی که دیگران در حال تلف کردنند.
گوش کن وقتی که دیگران در حال صحبت کردنند.
لبخند بزن وقتی که دیگران خشمگینند .
پافشاری کن وقتی که دیگران در حال رها کردنند.
و به خاطر داشته باش که موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه پایان رسیدن.
جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و...
با جون و دل میشنوم🥺👇
🧚♀🕊 ♥️ @Delviinam
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓@HammDeli
7.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⁉️ وقتی آقا در هنگام عصبانیت به خانمش میگه من اصلا تو رو دوست ندارم😔
🔸 محسن پوراحمدخمینی
🔹 روانشناس و مشاور خانواده
❤️هم دلی❤️
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷 #منیر #پارت۱۱ .💜💜 نگاهی بهش انداختم و گفتم واقعا قرضه ؟؟ –بله قرضه ازت پس
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷
#منیر
#پارت۱۲
.وقتی رسیدم خونه دیدم نرگس حاضر و آماده نشسته و تا من و دید سریع از جاش بلند شد و گفت اومدی من برم دیرم شد خداحافظ مامان من شب میرم خونه دوستَما شب نمیام خداحافظ.
نرگس که رفت مادرم گفت یک ساعته حاضر شده هی میگه چرا نمیاد پس کی میاد میخواست بره بیرون …
لبخندی زدم و به خاطر اینکه عکس العمل مادرم و ببینم گفتم خب بهش میگفتی بره بیرون من بعدش میومدم دیگه …
مادرم با تعجب گفت خب من تنها میموندم …
_خب چیزی نیست که مگه چی میشه مامان اگه تنها بمونی چند ساعتی ؟؟
مادرم ابروهاش و تو هم کرد و گفت نه مادر من دوست ندارم از تنهایی بدم میاد …
با خنده گفتم دو روز دیگه اگه ما شوهر کردیم چی ؟؟
با شنیدن این حرف چشماش گشاد شد و گفت مگه میخواید شوهر کنید ؟؟
_نه بابا همینطوری گفتم …
نفس راحتی کشید و گفت خب حالا که شوهر نکردید که …
گونه اش و بوسیدم و رفتم تو اتاق و لباسام و عوض کردم …
نرگس درست میگفت
میدونستم وقتی مادرم بفهمه کسی و دوست دارم و قراره برام خواستگار بیاد اصلا خوشحال نمیشه و تازه کلی چالش داریم …
از اتاق که بیرون رفتم دیدم مادرم داره حاضر میشه …
با تعجب گفتم کجا ؟؟
میخوام برم یه سر خونه پروانه خانم اینا نیم ساعتی بشینم و بیام …
_باشه برو منم یه کم میخوابم تا تو بیای …
باشه مادر بخواب شامم داریم غذا رو گرم میکنیم میخوریم …
لبخندی زدم و گفتم باشه عزیزم …
خیلی واسم جالب بود مادرم دوست نداشت منی یک ساعت تنها بمونه ولی خودش هر جا میخواست میرفت و اینکه ما تنها بمونیم ایرادی نداشت …
البته واقعا ایرادی هم نداشت تنها بمونیم ولی ای کاش خودشم انقد سر این موضوع حساس نبود ….
🟣 آیا نسبت به همسرتان احساس تنفر دارید؟
احساس خشم و نفرت بین زن و شوهر معمولا زمانی برانگیخته میشود که اختلالی در رابطه پیش میآید؛ نه تنها بین شما و همسرتان بلکه بین شما و خودتان! قبل از اینکه انگشت اتهام را به سوی همسرتان بگیرید، یک خود ارزیابی انجام دهید. آیا در مورد مشکلی که پیش آمده با همسرتان حرف زدهاید؟ آیا در شرایط پیش آمده کاملا بیتقصیرید؟
ارزیابی خودتان کمکتان میکند به این برسید که اصلا ممکن است احساس ناراحتی و نارضایتیتان را به گوش همسرتان نرسانده باشید و او نداند در دل شما چه میگذرد و همین سکوت شما باعث شدت گرفتن حس اندوه و خشمتان شده باشد.
اما اگر بعد از بررسی خودتان متوجه شدید ابراز نفرتتان بیهوده نبوده پس حالا وقت آن است که با همسرتان وارد گفتگوهای جدیتری شوید. اگر علی رغم تمام تلاشهای شما او هیچ حرکتی برای بهبود شرایط نمیکند پس علامت این است که تصمیمی به تغییر رفتارش ندارد و بهتر است شما فکر جدیتری بکنید که تصمیم به طلاق میتواند یکی از راه حل ها باشد.
❤️هم دلی❤️
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷 #منیر #پارت۱۲ .وقتی رسیدم خونه دیدم نرگس حاضر و آماده نشسته و تا من و دید سر
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷
#منیر
#پارت13
.💜💜
خیلی ذهنم به هم ریخته شده بود …
نمیدونستم چطوری باید بگم قراره خواستگار بیاد برام و چطوری بگم میخوام ازدواج کنم ؟؟
باید از نرگس کمک بگیرم و فکرامونو بزاریم رو هم …
دراز کشیدم روی مبل و رفتم تو گوشیم که موبایلم زنگ خورد …
با دیدن اسم فرزین لبخند روی لبهام نشست …
_جونم
–سلام بر خانم زیبای من
_سلام عزیزم خوبی ؟؟
–قربونت برم تو خوبی ؟؟
_منم خوبم کجایی ؟؟
تازه رسیدم خونه کشتی من و از بس گفتی من و ببر خونه مامانم تنهاست مامانم تنهاست تازه میخواستم شام بریم بیرون …
_باور کن منم دوست داشتم ولی مامانم تنها میموند چون نرگسم میخواست بره مهمونی خونه دوستش …
–الان نرگس رفته ؟؟
_آره عزیزم …
–مامانت خونه ست ؟؟
خندیدم و گفتم نه مامانمم رفته خونه همسایمون …
عهههه پس شماها تنها بمونید عیب نداره ولی مامانت تنها بمونه عیب داره ؟؟
_خب ما که نمیترسیم مامانم میترسه …
فرزین با تعجب گفت از چی میترسه ؟؟
_از تنهایی …
واقعا مامانت از تنهایی میترسه ؟؟
_اوهوم
–به خاطر همینه که تنها نمیمونه ؟؟
_بله
–خب اینجوری که نمیشه بالاخره شما میخواید ازدواج کنید …
_فرزین خودمم خیلی به این موضوع فکر میکنم واقعا نمیدونم باید چیکار کنم …
–باید باهاش صحبت کنید قانعش کنید که این موضوع بعدا براتون مشکل ساز میشه …
_آره باید با نرگس یه فکری کنیم …
یه کم با فرزین حرف زدیم و خداحافظی کردیم …
.