eitaa logo
هم نویسان
308 دنبال‌کننده
123 عکس
22 ویدیو
95 فایل
💠‌ با هم بنویسیم تا به، ادبیات، فرهنگ و تمدن برسیم https://eitaa.com/joinchat/2477260908C5a78446aac سردبیر: @Jahaderevayat 🔻ارسال یادداشت و کوتاه‌نوشت #هم_نویسان
مشاهده در ایتا
دانلود
🖌ای نهایت آرامش کجایی؟! چشمانم بسته بود، اما انگار نظاره‌گر تاریکی بودم با خود گفتم دیگر کافی است، اینجا، در این خلوتِ تاریکت همه چیز در نهایت، غرق خواهد شد. هر چیزی قائده‌ای دارد، این‌بار که چشمانت را باز کنی ، این‌بار که بخواهی بیدار شوی، روز خواهد بود. برخیز زیاد خوابیدی. آری چشمانم را باز کردم. و این‌بار هم خوش‌قول بود. این بار هم بعد از شب، بعد از تاریکی، روز شد. همه چیز روشن شد. آنقدر روشن که می‌توانستی سبزتر از درختان و آرام‌تر از آسمان آرزوهایت را ورق بزنی. اما نه، صبر کن این نمی‌تواند نهایت آرامش باشد. این نمی‌تواند همان بهار باشد . همه چیز برای آرام‌بودن وجود دارد، اما انگار یک چیز فراموش شده است. همین‌که آسمان به زمین نمی‌آید و زمین به آسمان نمی‌رود ، سبب همین آرامش، آری خودش است. همان سبب اتصال آسمان و زمین همان که یک‌ تنه بار تمام غم عالم را به دوش می‌کشد و از جوهره‌ی وجودش در اعماق تاریکی روشنایی را در دلت می‌گذارد و بی نام و نشان می‌رود؛ آری آن که فراموش شده، حجت خداست . به راستی اکنون کجاست ؟ چه می‌کند؟ برای کدام گناهم اشک می‌ریزد؟ کدام حاجتم را از خدا طلب می‌کند ؟ استغفار برای کدام گناهم می‌کند ؟ نه این رسمش نبود، تو نباید این حد بی رحم می‌بودی؛ بگذار کمی در لابه‌لای آرزوهایم بگردم شاید هم این‌قدر بی‌رحم نبوده‌ام. کتاب آرزویم را ورق می‌زنم لحظه‌به‌لحظه به انتهای کتاب نزدیک‌تر می‌شوم. و به آخرین برگه می‌رسم. نه مثل اینکه بیش از آنچه فکر می‌کردم بی رحم بوده‌ام. آن لحظه دلم می‌خواست کتاب آرزوهایم را پرت کنم به پایین‌ترین نقطه زمین. ناگهان نسیمی آمد. و برگه‌ی آخر کتاب را ورق زد. این بار هم بعد از شب، روز آمد. آری او این بار هم آمد. روی برگه‌ی آخر، آخرین آرزویم را نوشته بودم و آن در یک جمله خلاصه شده بود : " اللهم عجل لولیک الفرج " برگه را کندم و روبه‌روی چشمانم قرار دادم کتاب را دوباره از اول خواندم. بعد از هر کلمه به جمله‌ی مقابلِ چشمانم خیره می‌شدم... کلمه‌ای حذف می‌کردم، برگه‌ای را می‌کندم و حتی گاهی چند صفحه هم اضافه می‌کردم. همه‌ی کتاب را در چارچوب آن جمله جای دادم و آن جمله را به صفحه‌ی اول کتاب چسباندن قبل از تمام آرزوهایم . سرم را بالا آوردم گویی همه چیز می‌خندید همه چیز آرام بود. حتی گلِ لبه‌ی پرتگاه هم در انتظار آب بود... "اللّهم عجل لولیک الفرج " پایان
شرافت، پاکی اصل و نسب است. ظرافتِ ادب است در گفتار و رفتار و کردار. شنیدم که در مَثَل، نمونه‌ی شرافت تام، خط مقیاس عام و عوام را به ابالفضل العباس نسبت می‌دهند. در تاییدِ پاکیِ اصل و نسب و خاندانش همین بس که پسر امیرالمومنین، علی‌بن ابی‌طالب است. در رفتار و کردارش، حتی اگر خبر از روند حیاتش نداشته باشیم، تنها به واقعه‌ی کربلا و نحوه‌ی ادب کردن در برخورد با امام زمانش، حسین‌بن‌علی، می‌توان اکتفا کرد. البته او یک مَرد بود به تمام معنای کلمه... در کنار این بزرگ‌مرد، زنانی در همین خاندان هستند که معنای تام شرافت را در خود متجلی دارند. سیده نساء‌العالمین، فاطمه‌ی‌ زهرا، و دخترش زینب کبری سلام‌الله‌علیهما دیگر مصداق شرافت، موقعیت‌شناسی است. شریف، در موقعیت خودش بهترین عمل را دارد. حال هر موقعیتی و هر عملی که هدف، جلب رضای خدا و صاحب‌الزمان باشد... گاه موقعیتِ هدف، می‌شود دفاع از حق امامتِ ولیِّ زمان، علی‌بن‌ابی‌طالب، و ایراد خطبه فدک، و خانه به خانه رفتن به همراه یاران راستین و اهلِ بیت، برای اتمام حجت با انصارِ رسول الله، و یادآوریِ حجتی که با نبیِّ خدا در بستند... گاهی هم این موقعیت می‌شود تحمل چهل منزل اسارت، و ایراد خطبه غرّای دفاع از مظلومیتِ خونِ خدا، در مجلس شرابِ یزید و اتمام حجتی دیگر به سبک فاطمه‌ی‌زهرا، با پیروانِ نبیِّ خدا گفتیم غدیر همان که فراموش شد و شد آنچه نباید می‌شد صلح حسن‌بن‌علی کربلای حسین‌بن‌علی و و و و آن‌قدر شد این نباید شدنها، که امروز مهدیِ فاطمه، منتظر ۳۱۳ یار است که فاطمه وار و زینب‌گونه مبلغش باشند و یاریگر راستین. ✍میم فا پایان
2⃣ 🔸غفلت از نخبگان، چرا و چگونه؟ «این نعمت از خدا است، در قبال آن مسئولیّت دارید و آن مسئولیّت این است که این نعمت را در جای خودش مصرف کنید.» جمله‌ای که رهبر انقلاب در دیدار سال ۹۵ با نخبگان علمی جوان مطرح کردند. نخبگی نه یک آمار بلکه یک تکاپو و اثرآفرینی در محیط است. تصور بسیاری از نخبه بودن معدل بالای نوزده است؛ در حالی‌که در اطراف ما نخبگان پایین ۱۵ داریم. اما چرا و چگونه چنین فردی نخبه است؟ در تعریف رهبر انقلاب این‌گونه آمده است: «اکنون شاخص ارزیابی اساتید و نخبگان، تعداد مقالات است در حالی‌که باید موضوع حل مسئله را شاخص ارتقاء قرار داد.» بنابراین قدرت حل مسئله و تأثیرگذاری شاخص اصلی نخبگی به‌حساب می‌آید که می‌توان گفت آنچه سبب غفلت مسئولان از نخبگان است، مفهوم‌نشناسی نخبگی است. آنها در آمارها به‌دنبال نخبگان می‌گردند. در این صورت بی‌توجهی به نخبگان پیامدهای جبران‌ناپذیری دارد؛ چراکه آینده ملت‌ها بسته به تعاملِ با نخبگان‌شان دارد. نخبگان با تصمیمات صحیح و پیش‌بینی‌های به‌موقع، می‌توانند کشور را از چالش‌ها نجات دهند و این مستلزم حضور آنان در جایگاه‌های مدیریتی و دولتی است؛ از این رو فاصله‌های بین نخبگان و حاکمیت باید به حداقل برسد. اگر نخبگان در جایگاه خود به‌کارگیری نشوند و از ایده‌های آنها استفاده نشود، به‌تدریج دلسرد شده و تعلق‌ ملی خود را از دست می‌دهند و در نهایت پدیده هجرت، ایده می‌شود. در این رابطه رئیس مرکز پژوهش‌های مجلس آقای «بابک نگاهداری» مطرح می‌کند: «میل به مهاجرت به شرکت‌های دانش‌بنیان و حتی دانش‌آموزان مقطع دبیرستان هم رسیده است». رهبر انقلاب نتیجه غفلت را این‌گونه بیان می‌کنند: «وقتی ملتی از توانایی‌های خود غفلت کرد، غارت او آسان می‌شود.» در اهمیت غفلت نکردن از امکانات و دارایی‌ها همین بس که خداوند حکیم در آیه ۱۰۳ سوره نساء برای غافلگیر نشدن مسلمانان دستور نماز خوف را تشریع می‌کند. بدین معنی که خداوند در کیفیت نماز تغییر و تشریع صادر می‌کند. مهم‌ترین راهکار غفلت نکردن «مطالبه‌گری» است. اگر به نخبگان عادت و جسارت مطالبه‌گری بدهیم و برای آنان سهمی در اداره امور قائل شویم، ایده‌ها و خلاقیت‌های آنان در جهت رفع مشکلات جامعه قرار می‌گیرد. در این‌صورت از شکوه‌ها و تیزگویی‌های نخبگانی نهراسیم و خطاب آنان را راه‌حل بدانیم نه چیزهایی دیگر. هم‌چنین مسئولیت‌پذیری نسبت به نعمت نخبگی نه تنها متوجه نخبگان که متوجه مسئولان است. می‌توان با رفع دغدغه‌های شخصی‌شان، آنها را بر موضوعات علمی و پژوهشی متمرکز کرد و با تعامل صحیح با این استعدادها، کشور را از بحران‌ها رها کرد. پایان