eitaa logo
مشاوره|محسن پوراحمدخمینی
32.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
58 ویدیو
8 فایل
🌸🍃 یک روانشناس انقلابی 🍃🌸 #محسن_پوراحمد_خمینی 💚روانشناسی با رویکرد اسلامی ایرانی🇮🇷 💓 ثبت نام و دریافت کلاسها 👇 @hamsaranclass 💓 راهنمای کانال 👇 (مشاوره #رایگان، مشاوره #تلفنی، نظرات، فروشگاه‌های همسران خوب، تبلیغات و...) 👇 @hamsaranrahnama
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام، دختری ۵ سال و نیم دارم، خیلی پرخاشگر، کم حوصله و بد دهنه و با ذره ای ناراحتی داد میزنه و من و خواهرش که دو سال ازش بزرگتره رو میزنه،خواسته اش رو با دعوا بیان می‌کنه و گاهی هم با تذکری که بهش میدیم آروم میگه، بر عکس من از باباش حساب میبره،من و همسرم سعی میکنیم کتکش نزنیم ولی وقتایی که خیلی اذیت و دعوا می‌کنه و حرف گوش نمیده کتک میخوره،البته بعدش ۱۰ برابر کتکی که خورده رو به من میزنه،به فیلم های پاندای کونگ فو کار،دیجیمون،مبارزان کهکشانی خیلی علاقمنده و کار های داخل فیلم رو تقلید میکنه.همسرم مرد خوبیه و اهل زندگی و خانوادست،ولی زود عصبانی میشه، مثلاً با ریخته شدن آب روی فرش عصبانی میشه و به من بددهنی می‌کنه و من همیشه کوتاه میام که دعوا نشه، متاسفانه این باعث شده در مقابل دو دخترم هم خیلی کوتاه بیام که دعوا نشه.ممنون میشم کمکم کنید راستی همسرم با مشاوره مخالفه و من نمی‌دونم چطور میتونم باهاش صحبت کنم. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما مادر گرامی توصیه میکنم حتما حتما صوت های تربیت کودک استاد پوراحمد را دریافت کنید و کامل گوش دهید و اجرا کنید، راهکار مفصل بسیاری از این مسائل به طور کامل در صوت ها توضیح داده شده است. منتها این موارد را در نظر داشته باشید، قطعا کودک رفتار بزرگتر ها را تقلید میکند، وقتی کودک به هر دلیلی کتک میخورد، کاملا قابل انتظار هست که این رفتار را تقلید میکند و او هم بقیه را کتک میزند، درک میکنم که از کار های دردسر ساز فرزند خودتون خسته و ناراحت میشوید اما در واقع تنبیه کردن با کتک زدن بسیار متفاوت هست، در مواجهه با کار های منفی کودک، به جای کتک زدن ، از قانون تشویق و تنبیه بیان شده در صوت های تربیت کودک استفاده کنید، زمانی که کودک سعی دارد دیگران را کتک بزند یا فعالیت حرکتی منفی انجام بدهد راه کنترل او کتک زدن متقابل نیست بلکه باید او را متوقف کنید، به این صورت که دست و بدن را محکم بگیرید که نتواند رفتار مشکل سازی انجام دهد یا کسی را کتک بزند ، در این مدت با او هیچ صحبتی نکنید حتی اگر او حرف بدی زد اصلا جوابش را ندهید و به او نگاه نکنید، تا زمانی که از انجام آن کار منصرف شود، اگر دوباره بعد از رها کردن، سعی کرد همان کار را انجام بدهد دوباره همین روند را تکرار کنید، قطعا صبوری و تحمل از جانب شما به همراه به کار بستن راهکار های ارائه شده میتواند این روند را اصلاح کند، در ارتباط با همسر محترم نیز طبیعتا راهکار مناسب جلوی فرزندان این هست که شما در آن لحظه کوتاه بیایید تا بیش از این جلوی فرزندان پرخاشگری یا جر و بحث بین والدین به نمایش گذاشته نشود، اما در زمانی که همسر آرام شدند و خشم ایشان فروکش کرد، به شکل مناسبی که دوباره منجر به عصبانیت نشود، ناراحتی خود را ابراز کنید و با همسر محترم قول و قرار بگذارید که هر دوی شما در زمان اوج عصبانیت از هر گونه رفتار یا کلام با بقیه اعضای خانواده خودداری کند، و اگر از مسئله ای ناراحت یا خشمگین شده اجازه دهد زمانی که خشم او فروکش کرد، و آرام شد، صحبت کند و ناراحتی خود را مطرح کند چرا که شخص عصبانی همان طور با مصمونی مشابه در روایات ما نیز مطرح شده در لحظه عصبانیت عقلش زایل میشود و هیجانات و منطق او غلبه پیدا میکند بنابداین ممکن است رفتاری انجام بدهد یا کلامی بگوید که در حالت عادی هرگز مرتکب آن نمیشد و خودش هم بعدا پشیمان شود، به همین خاطر هم توصیه شده که در هنگام عصبانیت تصمیمی نگیرید. اول سعی کنید به طور کامل همسر محترم را قانع کنید که به این قول وفادار باشند، و حتی میتوانید بین خود جریمه ای بگذارید که هر کس این قول را نقض کرد، فلان کار را مثلا انجام دهد و البته سبک باشد تا قابل انجام باشد، خوب هست که در آن لحظه اوج عصبانیت کوتاه بیایید اما این که کلا کوتاه بیایید، به معنای این که صبر منفعل پیشه کنید، مسئله ای را حل نمیکند بلکه اگر به دنبال برطرف شدن این مشکلات هستید ، طبیعتا باید راه حل آن ها را جست و جو کنید و به کار بگیرید. در مورد ارتباط با همسر، صوت های هنر زن بودن استاد پوراحمد و کتاب مهارت های زناشویی متیو مک کی را پیشنهاد میکنم. تا بتوانید با مهارت بیشتر گفت و گو کنید. پاسخ بقیه سوالات با هشتگ های مشابه را نیز در کانال مطالعه بفرمایید.ان شاالله موفق و موید باشید 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
عرض سلام و ادب و احترام پسرم 32 سالش هست میترسد ازدواج کنه درآمدش بد نیس ولی میگه با این درامدها نمیشه زندگی کرد، یکی دوبار خواسگاری رفتن میگه کسی را نمی خوام و یک زن صیغه بگیرم بعد اگه خواسم ازدواج میکنم نمیدونم بش چی بگم روز بروز نا امیدتر میشه لطفا راهنماییم کنید از اینکه جواب میدید متشکرم. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما مادر بزرگوار نگرانی شما در مورد پسرتان به جا هست، قطعا شرایط سخت اقتصادی و مسائل و مشکلات فرهنگی مثل توقع بالای بعضی از دختران و خانواده های آنان، انکار ناپذیر هست، اما از طرفی به وضوح میبینیم که در همین شرایط هم خانواده ها و دختران بسیار خوبی هستند که علی رغم کمالات فراوانی که دارند، توقعات معقول و منطقی از یک جوانی که قصد ازدواج دارد، دارند و البته این خودش یکی دیگر از کمالات آن هاست! در این گونه موارد که جوان از ازدواج کردن می ترسد ، معمولا یکی از اطرافیان مثل دوستان یا اعضای خانواده یا همکاران که ازدواج کرده و از زندگی یا همسر خود راضی نیست، مدام زیر گوش این جوان آیه ی یاس و ناامیدی میخواند که ازدواج نکن، همه ی زن ها فلان اند، در این شرایط اقتصادی اصلا نمیشه زندگی کرد و ... یا متاسفانه در بعضی خانواده ها رفتار خود والدین و بزرگتر ها به گونه ای است که جوانان را از ازدواج میترساند، مادری که مدام جلوی فرزندان خودش، از بدی های پدر میگوید و ظلم هایی که به او در زندگی شده و سختی هایی که کشیده، ناخودآگاه در ذهن دختر خود این حس را منتقل میکند که همه ی مرد ها ظالم و ستمکارند و اگر ازدواج کند او هم مثل مادرش قربانی میشود، پس نسبت به مردان و کلا ازدواج کردن تصور منفی پیدا میکند که در زندگی او اثر میگذارد. همچنین پدری که مدام از نداری و بدبختی در خانه و جلوی فرزندان میگوید و هر چه مینشیند آهش از قسط وام و گرانی و ... بلند هست، خب طبیعتا فرزندان پسر خودش را از تشکیل خانواده و زن گرفتن میترساند، چنین پدری نباید انتظار داشته باشد که پسرانش با رسیدن به سن ازدواج ، اقدام به تشکیل خانواده کنند هر چند درآمد نسبتا خوبی هم داشته باشند چون خود او با حرف ها و رفتار هایش اعتماد به نفس تشکیل زندگی را از فرزندانش گرفته و جای آن ترس در دل آن ها کاشته است... یا گاهی تجربه های طلاق در اعضای خانواده یا دوستان، جوانان را از ازدواج میترساند، راهکاری که باید در پیش بگیرید یکی این هست که سعی کنید اولا در گفت و گو ها، به یکباره با صحبت های او مخالفت نکنید و به کل همه ی حرف های او را رد نکنید، بلکه تا حدی با او همدلی کنید و با آرامی و بدون اصرار بیش از حد، با ایشان صحبت کنید، به ایشان بفرمایید، بله شرایط اقتصادی سخت شده از طرفی بعضی از خانواده ها و دختران هم انتظارات زیادی دارند اما هستند دختران و خانواده های خیلی خوبی که این طور نیستند، درست هست که الان بعضی از افراد هستند که از زندگی با همسرشون راضی نیستند یا خدای نکرده در زندگی شان شکست خوردند اما این افراد خودشان هم در انتخاب همسر دقت های کافی را نکردند، اگر فردی به خدا توکل بکند و در انتخاب همسر هم دقت بکند، همه ی تلاش خودش را انجام بدهد که انتخاب مناسبی داشته باشد و صرفا بر اساس ظواهر و وضع مادی یا قیافه و ... انتخاب نکند بلکه اخلاق و فرهنگ فرد و خانواده اش را با گفت و گو و تحقیق جامعه و کامل به دست بیاورد و در انتخاب به این مسائل هم توجه کند، میتواند مثل بسیاری از افراد، زندگی خوبی تشکیل بدهد و از همسر و زندگی اش راضی باشه و آرامش بگیرد، اگر کسی خودش اخلاقش خوب باشد با همسر و فرزند، و انتخاب درستی هم کرده باشد، قطعا به امید خدا در زندگی راضی خواهند بود. همچنین در عمل هم افرادی را که در اقوام، دوستان، آشنایان و ... ازدواج کردند و بحمدلله زندگی خوبی هم دارند، به ایشان نشان دهید، حتی با آن ها رفت و آمد کنید تا پسرتان از نزدیک تعاملات خانوادگی مثبت آن ها را ببیند، اگر چنین فردی هست که پسر شما ایشان را قبول دارد و به حرفش اهمیت میدهد، به ایشان بگویید که با پسر شما صحبت کنند و از نکات مثبت ازدواج خود و رضایت خودشون از زندگی مشترک بگویند تا به نوعی حرف های منفی را خنثی کند و ایشان ببینند افرادی هم هستند که با وجود مسائل و مشکلات، از زندگی خود راضی هستند. همچنین صوت های هنر انتخاب همسر استاد پوراحمد را تهیه کنید ، هم خودتان گوش بدهید هم به ایشان بدهید تا گوش کنند و بفرمایید اگر بر اساس مسیر درست انتخاب همسر و توکل بر خدا پیش بروند، مشکلاتی که افراد دیگر پیدا کردند را پیدا نخواهند کرد ان شاالله. ازدواج موقت قطعا آرامش و رضایت ازدواج دائم را ندارد و با آن قابل مقایسه نیست، به جای فکر کردن به این مسائل بهتر هست مهارت های انتخاب همسر را در خودشان تقویت کنند.موفق باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام جناب پوراحمد وقتتون بخیر ماخانواده مذهبی هستیم، هم خودم هم شوهرم و خداروشکرمشکلی نداریم. مشکل مامربوط به پسرم هست پسری دارم سال یازدهم دبیرستان پسرخوبیه ازنظراخلاقی تنها مشکلش بی توجهیش به نماز هست که واقعا ما را ازار میدهد، نمیدانم بایدچه کنم همسرم گاهی عصبانی میشه باهاش تندی میکنه من واقعا ناراحت میشم ولی نمیدانم باید چه کنم و چه رفتاری داشته باشم چطور به نماز ترغیبش کنم خواهش میکنم راهنمایی بفرمایید. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما مادر بزرگوار بسیار عالی هست که نقاط قوت فرزند نوجوان خودتون را هم مد نظر دارید. در ارتباط با کاهل نمازی در فرزندان نوجوان توجه به چند نکته اهمیت زیادی دارد، اول ویژگی های این دوران خاص و چگونگی صحبت و تعامل درست با نوجوان، نکته دوم نکاتی که والدین به خصوص مادر به طور کلی باید در ارتباط ارتقا و حفظ معنویت در خانه و خانواده انجام دهند. و نکته سوم بررسی دلایل احتمالی کاهل نمازی و برطرف کردن این دلایل هست. به هر جهت این مهم توجه داشته باشید که جر و بحث کردن و تند شدن با نوجوان به طور کلی و به خصوص در این مباحث، عمدتا نتیجه عکس و اثر منفی دارد. درست هست که شما یا پدر محترم از مسئله بی توجهی به نماز فرزند نگران میشوید و گاهی عصبانی میشوید اما باید توجه داشته باشید که هدف شما در نهایت چیست؟ هدف شما اهمیت دادن نوجوانتون به نماز هست یا خالی کردن خشم و نگرانی خودتون به شکل موقت؟ اگر هدف اولی هست، قطعا رفتار و صحبت با نوجوان نیازمند صبر و متانت و به اصطلاح راه آمدن با نوجوان هست. خیلی از اوقات تند شدن با نوجوان خدا نکرده منجر به این میشود که او کلا نماز را کنار بگذارد، بنابراین اگر نماز میخواند حالا آخر وقت یا گاهی اوقات قضا میشود و ... با او راه بیایید و مدارا کنید و از راهکار های غیر مستقیم که در ادامه توضیح بیشتر داده میشود استفاده کنید. از دلایل کاهل نمازی نوجوان میشود به این موارد اشاره کرد، ۱.تنبلی ۲.لجبازی با والدین ۳. عادت به تذکر شنیدن ۴. عدم شناخت صحیح نسبت به چرایی نماز خواندن ۵. الگوبرداری غلط و ... در مورد اول، ابتدا سعی کنید حقیقتا نوجوان را جدی بگیرید، دقیقا با او مانند یک بزرگسال رفتار کنید، کار هایی از خانه و ... که خودش هم دوست دارد انجام بدهد بر عهده اش بگذارید، بعدش از او تشکر کنید و اگر کم و کاستی اندکی در انجام کار بود به رویش نیاورید تا مانه از این نشود که دفعه بعد هم کاری انجام دهد. با او در امور مشورت کنید و ... چرا که تنبلی یک ویژگی هست که بر همه ی امور فرد سایه میاندازد، بنابراین باید در همه ی جنبه ها به مرور و غیر مستقیم با آن مقابله کرد، در مورد نماز هم زمان هایی که نمازش را در موقع و به درستی خواند این محبت و احترام از طرف شما افزایش پیدا کند و اگر این گونه نشد مثل حالت کاملا معمولی با او رفتار کنید، برای ترغیب به نماز در نوجوان اولا از تشویق های مستقیم و کودکانه استفاده نکنید چون نوجوان خجالت میکشد و بدش می آید و همچنین تشویق های مادی و پولی هم چندان نتیجه ای در بر ندارد. بنابراین از تشویق های رفتاری و عاطفی متناسب با سن نوجوان استفاده کنید. در مورد دوم که بیان شد طبیعتا وقتی والدین مدام به او در مسئله ای گیر بدهند یا خدای نکرده او در در بحث نماز نحقیر کنند، به او توهین کنند یا او را با دیگری مقایسه کنند که مثلا از فلانی یادبگیر یا ما خودمون سن تو که که بودیم فلان و ... همه ی این مسائل به لجبازی ختم میشود همچنین اگر به طور کلی رابطه والدین با نوجوان مخدوش باشه و روابط خیلی خوب نباشه نوجوان نه تنها از والدین حرف شنوی ندارد بلکه میخواهد خودش را با الگو های والدین متفاوت نشان بدهد پس لجبازی میکند، در این مورد هم اهمیت دارد که والدین رفتار های اشتباه را کنار بگذارند و از منابع مفید، مهارت های ارتباط با نوجوان را حتما فرابگیرند و به کار ببرند. در این مورد حتما باید با پدر محترم هم صحبت کنید اما این صحبت ها نباید جلوی خود نوجوان باشه بلکه باید در خلوت زن و شوهر باشه و اقتدار پدر جلوی نوجوان حفظ بشه. در مورد سوم ، گاهی والدین این قدر در کار ها به نوجوان تذکر میدهند که او عادت کرده و تا ۱۰۰ باری کاری را بهش نگویند انجام نمیدهد، در واقع خیالش راحت هست که یک نفر دیگه حواسش به کار های من هست و خودش ضرورت برنامه ریزی و رسیدگی به کار های مختلفش را احساس نکرده در این مورد توجه داشته باشید که ضمن گفت و گوی صحیح با نوجوان با او قرار بگذارید که خودش مثلا ساعت کووک کنه و ... و شما از این به بعد دیگر تذکر ندهید یا نهایتا تا دو بار بگویید، و کمی صبوری پیشه کنید تا کم کم اوضاع بهتر بشود......
سلام، خداقوت...ممنون بابت زحمات همه مشاوران بزرگوار🌸 بنده خانم هستم و مجرد، من از نظر مسائل اعتقادی و تقید به واجبات خیلی حساسم و سعی میکنم پایبند باشم به همه واجبات... سوالم این هست که در امر ازدواج طرف مقابل چند درصد ملاک های اعتقادی رو باید داشته باشه؟ مثلا شرکت در عروسی که توش گناه هست، یا گوش دادن به آهنگ های که گناه دارن، آیا میتونه دلیلی برای رد کردن خواستگار باشه؟ بنده بشدت مقید هستم نسبت به این مسائل. دلم میخواد همسرم هم مثل خودم باشه ۲. خواستگار بنده، حقیقتش، نمیگم کلا فازش به من نمیخوره ولی در یسری موارد اعتقادی اصلا استدلال هاش با من فرق داره، من وقتی از نظر اعتقادی باهاش صحبت میکنم اصلا حال دلم خوب نیست و به دلم نمی نشینه به یسری مسائل مقیدن مثل نماز مثل حجاب خانم، مثل روزه. ولی خیلی زیاد مقید نیستن و من واقعا حال دلم از صحبت کردن باهاشون درمورد مسائل اعتقادی خوب نیست. از طرف دیگه همش میترسم که نکنه جواب منفی که میدم، درست نباشه و مورد رضایت خداوند نباشه و خدا ازم رو برگردونه....ممنون میشم راهنماییم کنید.اجرتون با صاحب الزمان(عج) 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما خواهر بزرگوار بسیار عالی هست که در امر انتخاب همسر در بررسی ابهامات خود از مشاوره استفاده میکنید، در بررسی اعتقادات و باور های دینی طرف مقابل، علاوه بر اینکه ابتدا درباره کلیات اعتقادات صحبت میکنید، حتما باید در ادامه سوالات دقیق، عینی و جزئی بپرسید که نتایج این اعتقادات را در رفتار بررسی میکند، مثلا وقتی گوش دادن به موسیقی یا نرفتن به مراسمات همراه با گناه برای شما مسئله هست، حتما باید در سوال خود موقعیتی را ترسیم کنید که این اتفاق در حال وقوع هست و بعد از طرف مقابل بپرسید در این شرایط اگر قرار بگیرد چطور عمل میکند، یا اگر اخیرا چنین موردی پیش آمده چگونه رفتار کرده است؟ حتما حتما از کلی گویی و کلی شنوی در گفت و گو پرهیز کنید و همه ی ابهامات خود را تا جای ممکن به شکل جزیی و رفتاری بپرسید و تا پاسخ دقیق دریافت نکردید مسئله را رها نکنید. در عین حال پاسخ خود به سوال خودتان را هم مد نظر بگیرید، البته اجازه دهید ابتدا طرف مقابل نظر خود را بیان کند و چنان چه اختلافی در رفتار شما و طرف مقابل در موقعیت یکسان بود، به خودتان رجوع کنید، شما تا چه حد این میزان اختلاف را میپذیرید و تحمل میکنید؟ اگر برای شما پذیرش این اختلاف در حیطه رفتار سخت و چالش برانگیز هست طبیعتا نباید ساده از کنار آن عبور کنید، چرا که مسئله مهم، بحث کفویت اعتقادی است، یعنی دو طرف با هم هماهنگی نسبی داشته باشند، در بین اقشار مذهبی هم مدل های مختلف باور و رفتار وجود دارد، ممکن هست دو طرف هر دو از خانواده های مذهبی و محترم باشند اما کفویت اعتقادی نداشته باشند، نکته مهم دیگر این که در زندگی آینده فقط شما و همسر محترم‌نیستید بلکه فرزندانی هم خواهند بود که اولین الگو های زندگی ایشان پدر و مادرشان هستند، بنابراین در مورد اختلافات رفتاری به این مسئله هم توجه کنید که با حضور فرزندان چگونه این اختلافات را حل میکنید و چقدر تمایل دارید یا برعکس نگران خواهید بود که فرزند شما در آینده از پدرش الگو برداری کند و شبیه او رفتار کند؟ قطعا اطلاعات شما با انجام مرحله تحقیق و رفت و آمد های در چارچوب شرع و عرف، کامل تر خواهد شد، پیشنهاد میکنم حتما صوت های هنر انتخاب همسر استاد پوراحمد را گوش دهید و مراحل گفت و گو و تحقیق و مشاوره را طبق بیان کامل و جامع ایشان جلو بروید تا از فشار ابهام خارج شوید و ان شاالله بتوانید انتخاب خوبی داشته باشید، پاسخ رد دادن به خواستگار در شرایطی موجب مشکلاتی میشود که کفویت های لازم وجود داشته اما به دلایل واهی یا انتظارات بیش از حد مادی و دنیوی، فرد پاسخ منفی داده است، بنابراین اصلا با این ترس غیر منطقی، دست به انتخاب عجولانه ای نزنید که خدای نکرده بعدا پشیمانی به همراه داشته باشد. پاسخ بقیه سوالات با این هشتگ ها را نیز در کانال جست و جو و مطالعه کنید، در نهایت اگر همچنان مسائلی وجود داشت که مانع تصمیم گیری شما شد به شکل حضوری یا تلفنی از مشاورین امین و متدین کمک بگیرید تا مسئله به شکل همه جانبه تر بررسی شود ، ان شاالله موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
با سلام دو هفته پیش خواهر بنده به علت مشکل قلبی بی سابقه و کاملا یهویی از دنیا میرن و یک پسر ۶ ساله و یک نوزاد پسر تازه متولد شده به یادگار میذاره. درمورد پسر بزرگتر که به شدت وابسته مادرش بود نگران هستم و در مدت این دو هفته سه بار به طور جدی و با گریه بهونه مادرشو گرفت و این مدت متوجه پرخاشگری زیادش هم شدم، پدرش هم خیلی تو کار تربیت نیست، این پسر ۶ ساله که تمام زندگیشو با مادرش میگذروند الان به شدت داره آسیب میبینه از درون ولی کمتر بروز میده، نمیدونم چطور باید با این مشکل برخورد کنیم؟! 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما بزرگوار ان شاالله خداوند خواهر محترمتان رو قرین رحمت خودش قرار بدهد و در فراغ ایشان به شما و همه ی خانواده صبر عطا کنه🙏 بزرگوار همان طور که خودتون هم شاهد هستید، تحمل سوگ عزیز، برای کودکانی که فهم از دست دادن عزیز خود را دارند، از ما بزرگسالان سخت تر هست ولو اینکه در ظاهر بروز ندهند، به خصوص از دست دادن مادر که از همه جهت پشتوانه اصلی کودک در زندگی بوده، کودکان این سنین معمولا قدرت سازگاری کمتری دارند، کودکان مثل فرد بزرگسال نمیتوانند با مرگ نزدیکان خود کنار بیایند، بسیاری اوقات فکر میکنند مرگ این عزیز تقصیر آن ها بوده، مثلا چون او مادرش را اذیت کرده یا فلان جا به حرف مادر گوش نداده، مادر از دنیا رفته، و به شکل جدی خود را مقصر اصلی مرگ مادر میداند، یا از دست فرد متوفی عصبانی و دلگیر است و حتی گاهی نسبت به او احساس نفرت میکند چرا که کودک را تنها رها کرده و برای همیشه رفته، همه ی این موارد منجر به رفتار هایی مثل پرخاشگری، گوشه گیری، ناهنجاری های رفتاری و ... میشود، مهم ترین کار بزرگسالان این هست که اولا احساسات کودک را درک کنند، از او به اندازه یک بزرگسال انتظار نداشته باشند، توجه داشته باشیم اگر کسی قرار هست ملاحظه دیگری را بکند، بزرگسالان هستند که باید ملاحظه کودک را بکنند و شرایط او را در نظر بگیرند چون او بیش از همه در معرض آسیب است، نه اینکه انتظار داشته باشیم کودک شرایط بزرگسالان را درک کند و درست رفتار کند چون بقیه عزادارند! رفتار های خارج از قاعده و عزاداری های شدید مثل ضجه و مویه کردن جلوی کودک نباید انجام شود اما انکار کردن مسئله یا پنهان کردن عزاداری های معمول و متعارف از کودک هم نباید انجام شود، ابراز ناراحتی یا اشک ریختن جلوی کودک منعی ندارد، اگر او هم این کار را انجام داد، او را از این کار منع نکنید بلکه او را در آغوش بگیرید، و فضای امنی برای او ایجاد کنید تا احساسات منفی خود را ابراز کند و بتواند زود تر با مسئله سازگار شود، عکس مادر یا وسایل شخصی او را از کودک جدا نکنید، اگر مایل هست که آن ها را در اختیار داشته باشد، حتما در اختیارش قرار بدهید، همچنین سعی کنید با او صحبت کنید تا درونیات و افکار خود را بیان کند، اگر میپذیرد از او بخواهید نقاشی مادرش را بکشد یا احساسش را از این اتفاق نقاشی کند، سوالاتش را با صبر و در حد فهم او به شکل کاملا صحیح پاسخ دهید، از مفاهیم دینی و فلسفی سنگین استفاده نکنید، یا افسانه و مفاهیم غیر واقع نگویید، مرگ مادرش را به گردن خدا نیدازید یا مثلا نگویید خدا مادرت را برده چون خیلی او را دوست داشته، چون کودک نسبت به خدا خشمگین میشود، یا بیان اینکه او به مسافرت طولانی رفته موجب خشم کودک نسبت به فرد متوفی میشود که او را تنها گذاشته، میتوانید شرایط جسمانی مرگ را برای او به شکل ساده بگویید.اگر تمایل داشت سر خاک مادر برود حتما او را ببرید، اما او را به این کار مجبور نکنید، همان طور که توصیح داده شد ممکن است کودک به خاطر نوع درک خاص سن خود از دست مادر عصبانی باشد، بنابراین تمایلی به ابراز ناراحتی یا حاضر شدن بر مزار مادر نداشته باشد یا حتی به شکل کلامی بگوید او را دوست ندارم، در این شرایط او را دعوا نکنید، او را درک کنید، با آرامش بغل بگیرید و برای او توضیح دهید که مادر به خواست خودش از دنیا نرفته‌ است. توجه داشته باشید که پدر و مادر چه خوب باشند چه خیر، پایه های وجودی کودک هستند، بنابراین در این شرایط که کودک مادر خود را از دست داده، ولو اینکه با شوهر خواهر خود اختلافاتی دارید، بین کودک و پدرش فاصله نیدازید، حتی اگر ایشان به هر دلیلی شرایط پذیرش مسئولیت انجام برخی کار های کودک را ندارد، اجازه دهید مدتی زمانی را با پدرش باشد، و جلوی کودک از پدرش بدگویی نکنید چون این کار فشار تنهایی و بی کسی بر کودک را مضاعف میکند. به هر حال دوره سختی در حال سپری شدن هست ولی ان شاالله با رعایت مواردی که گفته شد، از آسیب ها جلوگیری میشود و بهتر میتوان این چالش را پشت سر گذاشت، چنان چه مسائل دیگری وجود داشت و حل نشد، از مشاوره امین بهره بگیرید، ان شاالله موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام خدمت شما استاد بزرگوار . بنده ۲۴ سالم هست و یک دختر ۵ ساله دارم .چون زود ازدواج کردم و بچه دار شدم فرصت تحصیل نداشتم بعد از چند مدت دوره های آرایشگاه رو گذراندم و الان یک آرایشگاه کوچک دارم .چون همه اطرافیانم تحصیل کرده و شغل متناسب با آن را دارند. بسیار پر قدرت و وجهه اجتماعی خوبی دارندو همچنین از وضع مالی خوبی هم برخوردارند و من در مقابل آنها احساس حقارت میکنم .همسرم تحصیل در دانشگاه را دوست ندارد من یکسال هست دارم درس حوزه علمیه را می‌خوانم و شرایط اقتصادی متوسط رو به پایین داریم استاد من واقعا سر دو راهی گیر کردم آرایشگاهم را ارتقا بدم و بزرگ‌ترش کنم خوب مسلما درآمد خوبی هم خواهم داشت یا اینکه حوزه را ادامه بدم ؟ 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما خواهر بزرگوار بزرگوار همان طور که خودتون بهتر میدانید، زندگی وجوه مختلفی دارد از جمله ازدواج، فرزند آوری، تحصیل، اشتغال و ...، در زندگی هر فردی بنا به شرایط و موقعیت هایی که پیش می آید، برخی از این وجوه زود تر به دست میآیند و برخی دیر تر، برخی الویت زمانی پیدا میکنند و برخی دیرتر محقق میشود، بدیهی است که امکان اینکه یک نفر در عرض مدت کوتاهی همه ی این موارد را در حد اعلا! به دست بیاورد، تقریبا غیر ممکن هست، برای یک نفر زود تر موقعیت ازدواج فراهم میشود، بنابراین تحصیل و اشتغال را با سرعت کمتری پیش میبرد و برای یک نفر دیر تر این موقعیت فراهم میشود،پس زود تر در امر اشتغال یا تحصیل به نتیجه میرسد، مهم این هست که هر کس طبق بهترین انتخابی که میتواند در هر موقعیت انجام دهد، با توکل به خدا پیش برود و تلاش و کوشش کند تا علاوه بر موفقیت در وجوهی از زندگی که برای او حاصل شده بقیه وجوه را هم به دست بیاورد، اتفاقا در بین اموری که عرض شد ازدواج و فرزند آوری بیشتر وابسته به زمان هستند و بهاری دارند که بهتر هست در بهار خود اتفاق بیفتند، در صورتی که تحصیل و اشتغال، همیشه قابل پیگیری هستند. شما هم الان الحمدلله در سن ۲۴ سالگی و در سال های اوایل جوانی خود، ازدواج کردید و فرزند ۵ ساله ای هم دارید، بحث اشتغال و تحصیل را هم آغاز کرده اید، شما تازه در ابتدای راه هستید و مسیر زیادی پیش روی شماست و تازه اول تلاش و کوشش شماست، پس احساس حقارت در مورد داشته های دیگران، حقیقتا بی جاست، این را هم در نظر داشته باشید که اگر به بهترین موقعیت ها هم برسید اما همچنان بخواهید مدام زندگی و داشته های خود را با بقیه مقایسه کنید، هیچ گاه به رضایت و ارامش نسبی درونی نمیرسید، مقایسه خود با بقیه، زندگی خود با زندگی بقیه، همسر و فرزند خود با همسر و فرزند بقیه و ... ویژگی بسیار آسیب زننده ای است که سلامت روان فرد را نشانه میگیرد و اگر تشدید شود، نه تنها انگیزه و امیدی برای تلاش به فرد نمیدهد بلکه داشته های فعلی فرد را هم دچار مخاطره میکند، تنها چیزی که شما باید خود را با آن مقایسه کنید، گذشته خود شماست و اینکه سعی کنید نسبت به گذشته خود پیشرفت بیشتری کنید. هم اکنون نیز علاوه بر اینکه تلاش کنید تا در بحث همسرداری و فرزندپروری، ان شاالله به نحو احسن عمل کنید، بحث آرایشگاه و تحصیل حوزه خود را بنا به الویت های زندگی خود پیش ببرید، اگر در حال حاضر توانمندی این را دارید که آرایشگاه خود را ارتقا دهید و میتوانید درس حوزه را در کنار آن با سرعت کمتری و تعداد واحد کمتری در هر ترم ادامه دهید، این کار را انجام دهید اما در کنار آن به شکلی که فشار ایجاد نکند،درس خود را نیز ادامه دهید و اگر چنان چه در حال حاضر بهتر میتوانید درس خود را پیش ببرید و در کنار آن در اوقات باقی مانده کار آرایشگاه را هم انجام دهید، این گونه عمل کنید، این کاملا بستگی به شرایط شما دارد، که کدام را موقتا با الویت بیشتری پیش ببرید و دیگری را در کنار آن ادامه دهید، مهم این است که بدون استرس و مقایسه خود با دیگران، با توجه به الویت های زندگی خود، کار و تحصیل را پیش ببرید. اگر شرایط خاصی دارید که در سوال به ان اشاره نشده، میتوانید از مشاوره امین استفاده کنید، پیشنهاد میکنم حتما صوت های رضایت از زندگی استاد پوراحمد را هم گوش بدهید، ان شاالله موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام همسر من خیلی زود عصبی میشه خودش میگه دست خودم نیست بچه سرو صدا میکنه میگه میبینم عصبانی میشم میخوام دعواشون کنم بخاطر همین شامشو که میخوره زود از خونه میره بیرون تو حیاط یه اتاق جدا داریم میگه نمیخوام چیزی بگم شما ناراحت بشید بخاطر همون میرم و این منو خسته کرده هر روز تنها بودن میگه بیدار باش بچها خوابیدن میام منم خسته میشم در طول روز با سه بچه خوابم میبره بیشتر وقتا یا میگم بریم مسافرت نمیاد یا اگرم بیاد دلش راضی نیست خوش نمیگذره بهش میگه بچها جرو بحث میکنن عصبی میشم، میگم برو دکتر نمیره میگه برم بهم میگن دیوانه، من احساس میکنم تو بچگی اذیت شده خودش میگه خیلی تو بچگی کتک خوردم. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما بانوی گرامی نکته ای که در ارتباط با همسر محترم هست، این هست که خود ایشان واقف به نقطه ضعف خودشان هستند، آن را پذیرفتند و سعی میکنند طوری عمل کنند که این نقطه ضعف ایشان برای شما و بچه ها مشکلی ایجاد نکند، جای قدردانی دارد گرچه با رعایت مسائلی میتوان مشکل را کمتر کرد. از آن جایی که به احتمال زیاد بخشی از این عصبانیت ناشی از اتفاقات دوران کودکی ایشان هست، اولا خود شما سعی کنید همین الان و تا جایی که در توان شما هست، با محبت کردن خود و برقراری روابط زناشویی مثبت و حفظ احترام ایشان از طریق دیدن نقاط قوت و تعریف و تمجید و تشکر از آن ها و پرهیز از عیب جویی و غر زدن های مکرر به ایشان، در کمرنگ تر کردن اثر اتفاقات کودکی و جبران آن ها ، نقش ایفا کنید، در این زمینه توصیه میکنم حتما صوت های هنر زن بودن ۱ و ۲ را با دقت گوش دهید و آن را اجرایی کنید.با توجه به این که میدانید در کودکی خود سختی کشیدند و از طرفی الان هم مراعات حال شما و بچه ها را دارند، شما هم با ایشان همدلی کنید، برای ایشان توضیح دهید که مراجعه به روان شناس، هرگز به معنای این نیست که فرد دیوانه هست، اتفاقا افرادی که از بقیه عاقل ترند، برای حل مسائل خود و بهتر کردن زندگی خود و اطرافیان، از دانش و تخصص روان شناسان متعهد و متخصص استفاده میکنند! این تفکر اشتباه که فردی که به روان شناس مراجعه میکند دیوانه هست، باعث میشود فرد مشکلش حل نشده باقی بماند، بسیاری از افراد هستند که ممکن است به دلایلی زودتر عصبانی شوند،در این مواقع مشاور یا روان شناس به آن ها تکنیک های کنترل خشم را اموزش میدهد که با تمرین کردن آن ها، میتوانند مشکل خود را حل کنند و خودشان هم کمتر رنج بکشند، درست هست که ایشان به خاطر آسیب نزدن به بچه ها سعی میکند از آن ها دوری کند، اما به هر حال هم خود ایشان نیاز دارد که با فرزندان خودش ارتباط داشته باشد و هم فرزندان نیاز دارند که با پدرشون در ارتباط و تعامل باشند. اصلا نیاز نیست که کسی متوجه بشود که شما به روان شناس مراجعه کردید، حتی اگر در شهر کوچکی هستید میتوانید از مشاوره های آنلاین یا تلفنی خوب و قابل اعتماد که حتی در شهر های دیگر هستند استفاده کنید یا برای مراجعه حضوری، ابتدا تحقیق کنید و به شهر های اطراف بروید. مشخص هست که نباید لحن و بیان شما به شکلی باشد که ایشان را تحقیر کند و بیان کننده این باشد که ایشان مریض هستند و باید به دکتر بروند، نوع لحن و کلام شما باید همدلانه و دلگرم کننده باشد تا ایشان انگیزه بگیرند که پیش روان شناس بروند، حتی میتوانید به ایشان بگویید بیا هر دو به روان شناس مراجعه کنیم، تا به هر دوی ما راهکار هایی بدهد که بتوانیم با هم این مشکل را حل کنیم. تکنیک های کنترل خشم در کانال مطرح شدند، پیشنهاد میکنم حتما هشتگ های مشابه را در کانال جست و جو کنید و مطالعه بفرمایید. برای شروع اولا توصیه میکنم صوت های کنترل خشم و مدیریت هیجانات استاد پوراحمد را از ادمین محترم دریافت و به همسر خود هدیه دهید یا حتی هر دو با هم گوش کنید و آن ها را اجرایی کنید، همزمان با انجام این کار، کم کم با همسر هماهنگ کنید که کل زمان بیداری بچه ها را بیرون نروند و بعد از شام در خانه بمانند اگر اتفاقی افتاد و عصبانی شدند، همان موقع بیرون بروند، قدم بزنند، اب خنک بنوشند، نفس عمیق بکشند، با آب خنک وضو بگیرند و ... زمانی که عصبانیت فروکش کرد دوباره برگردند، با این کار و عمل به صوت های استاد، این مشکل به مرور کمرنگ تر خواهد شد. خود شما هم سعی خود را بکنید که در این زمان هم بچه ها را به نحوی سرگرم کنید و مشعول کنید که کار هایی که موجب عصبانیت پدر میشود را کمتر انجام دهند و هم اگر در سنی هستند که میشود با آن ها در این مورد هماهنگی کرد، این کار را انجام دهید، ان شاالله موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام🌷پسرم۱۸ساله/مزاجم‌سوداوی/درونگرا/فرزندآخر/تنها با والدین. ۱.آدمی هستم که زیاد شاخه به شاخه میپرم و نظرم زیاد عوض میشه، مثلا کتاب خونه درس میخوندم باز بعد یه مدت اومدم خونه، حالا اینجا انگیزه ندارم، باز تو این فکرم که برم کتابخونه! یه جورایی متمرکز نیستم. مثلا یه حرفه یا برنامه رو نمی‌تونم تا آخر ادامه‌بدم و زود خسته یا نا امید میشم... ۲.گاهی اوقات کاری میکنم یا حرفی میزنم که بعدش میفهمم غلط بوده اونم بدون اینکه از قبل تصمیم شو بگیرم و اکثرا ناخودآگاه، از بچگی این حالتو داشتم. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما پسر بزرگوار خیلی عالی هست که شما در خودشناسی و شناخت نقاط ضعف و برطرف کردن آن ها اهتمام دارید، ان شاالله که بتوانید در این مسیر موفق و موید باشید، البته به شرط اینکه دیدن عیب ها منجر به این نشود که ما نقاط قوت و توانمندی های خودمان را هم نادیده بگیریم و از آن ها در جای خودش نتوانیم استفاده کنیم. بلکه نقاط ضعف و قوت در کنار هم باید دیده بشوند، در مورد از این شاخه به آن شاخه پریدن، زمانی این مسئله قابل توجه هست که یا در امور مهم و اثرگذار از زندگی رخ دهد، مثلا فرد مدام رشته تحصیلی یا شغل خود را عوض کند و در هیچ کدام هم نتواند کار را به سرانجامی که باید برساند، یا اینکه گستره ی این شاخه به ان شاخه شدن بسیار وسیع باشد و همه ی فعالیت های زندگی را دربربگیرد به طوری که اطرافیان شما مثل خانواده و دوستان این بازخورد را به شما بدهند و از دست شما گله مند باشند که هیچ کاری حتی کار های کوچک داخل منزل را هم نمیتوانید به سرانجام برسانید. اگر در غیر این صورت هست مثلا در حد تنوع در جابه جایی مکان درس خواندن هست مشکلی ندارد،گاهی اوقات برای افزایش تمرکز اتفاقا نیاز هست که فرد تنوعی در محل درس خواندن خود بدهد، و این جای نگرانی نیست اما اگر مشمول دو مورد بالا میشود، به نکاتی که گفته میشود توجه داشته باشید، اگر مشکل برطرف نشد، پیشنهاد میکنم با یک روان شناس متعهد و قابل اعتماد صحبتی داشته باشید. اول اینکه برای انجام کار ها، هدف خود را مشخص کنید، از کار های کوچک گرفته تا کار های بزرگ، هدف اصلی خود را مشخص کنید و حتی المکان به خصوص در کار های بزرگتر گام های زمانی هم تعیین کنید، مثلا انجام این کار شامل سه مرحله میشود که هر کدام را تا فلان زمان سعی میکنم به اتمام برسانم.( اگر دقیقا سر همان زمان نشد ناامید نشوید و کار را رها کنید، بلکه سعی کنید حدودا در همان بازه زمان به انجام برسانید.) یکی از دلایل از این شاخه به آن شاخه پریدن، نداشتن برنامه مشخص برای انجام کار های مختلف هست، فرد میخواهد مجموعه زیادی از کار ها را انجام بدهد، اما الویت بندی و برنامه ریزی زمانی برای آن ندارد، همه را با هم انجام میدهد و هیچ کدام را هم به سرانجام نمیرساند، پس باز هم برای کار های ریز و درشت، برنامه ریزی کنید و برای هر کدام الویت زمانی تعیین کنید، حتما این برنامه را روی کاغذ پیاده کنید و صرفا در حد برنامه ذهنی نگه ندارید. برای پایبندی به این برنامه برای خود تشویق و جریمه قرار دهید، اگر توانستید کاری را ولو کوچک به اتمام برسانید، به تناسب اهمیت کار، یکی از فعالیت هایی که مورد علاقه شماست انجام دهید مثلا انجام فلان بازی یا ورزش با دوستان، اگر نتوانستید و کار را نیمه کار رها کردید، خودتان را جریمه کنید مثلا از کاری که دوست داشتید در این هفته صرف نظر کنید و ...، از اینکه حوصله تان سر برود یا حتی کلافه شوید و ... فرار نکنید، با همین حال سعی کنید کار را تا اخر به انجام برسانید و بعد سر کار دیگر بروید، چندین بار اول سخت هست اما به مرور آسان تر میشود تا جایی که دیگه با آن مشکلی نخواهید داشت، یوی دیگر از علت های از این شاخه به ان شاخه پریدن کمالگرایی است و از طرفی تلاش نکردن برای حل مسئله، یعنی فرد میخواهد همه ی کار ها را به بهترین نحو انجام دهد و اگر از استانداردی که برای خود تعیین کرده کمی پایین تر آمد یا مشکلی در روند کار ایجاد شد، بدون تلاش برای حل آن، کار را رها میکند و به دنبال کار دیگری میرود، اولا به خودتان این اجازه و فرصت را بدهید که در همه ی کار ها عالی نباشید ، بعضی از کار ها را هم در سطح معمولی انجام دهید، واقعا هیچ فردی نمیتواند و اصلا قرار هم نیست که در همه ی کار ها عالی باشد!! از طرفی به عنوان فردی که در آینده نزدیک قرار هست ان شاالله خودتان زندگی تشکیل بدهید و مسئولیت های زیادی در زندگی خودتان بپدیرید، از همین الان خود را وادار کنید در صورت بروز مشکل در روند یک کار، آن را رها نکنید بلکه خلاقیتی به خرج دهید، از دیگران سوال کنید و از تجربه دیگران بهره ببرید، با بقیه مشورت کنید، جست و جو کنید و راهکاری بیابید که بتواند آن مسئله را حل کند........
سلام وقتتون بخیر.من ۳۷همسرم ۴۱ساله. پسرم۱۴ ودخترم۷ساله.مشکل من مربوط به عقایدهمسرم هست.همسرمن اهل نماز روزه و روضه و....بودتاتقریباازچندسال پیش کم کم اعمال مستحبی کمرنگ شدوازدوسال پیش رک به من گفت که دیگه نمازنمیخونم و....اینطورکه من متوجه شدم تحت تاثیریکی ازهمکارانشون که کلیپ هاوکتاب های ضددین و حتی توهین به ائمه ع داشت براش می فرستادقرارگرفته.دراین دوسال من خیلی اذیت شدم وخیلی ناراحت و نگرانم.مشاوره عقیدتی هم به اصرار من اومد ولی فقط یک جلسه.مشکل من اینه که اصلا نمیتونم بااین مسئله کنار بیام.میترسم پسرم دخترم هم تاثیربگیرن ازپدرشون.الان پسرم یه روزنمازمیخونه یه روزنمیخونه... واینکه خودم همش غصه میخورم و گریه میکنم واین مشکل تمام زندگی منو تحت الشعاع قرارداده که چرانمازنمیخونه و اگه بدونم که ازروی تنبلی هست انقدرنگران نیستم ولی متاسفانه شوهرم کلاعقایدش تغییرکرده...لطفامنوراهنمایی کنین🙏 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما بانوی بزرگوار، نگرانی شما در مورد همسر و فرزندانتان را درک میکنم، هم نگران الگو گیری فرزندان هستید و هم از این تغییر عقاید همسر ناراحتید. متاسفانه مطالب و کلیپ ها و ... ضد دینی در فضای مجازی بسیار زیادند که یا به کلی بر پایه دروغ هستند و یا با برداشت ها و تفاسیر غلط و مغالطه آمیز از برخی مطالب دینی، به دنبال تغییر عقاید مردم ایران هستند، افرادی هم که هیچ مطالعه عمیق دینی نداشتند یا خودشان اهل تحقیق و بررسی صحت و سقم مطالبی که در فضای مجازی به آن ها میرسد نیستند، سریع تحت تاثیر این مطالب قرار میگیرند و آن را برای بقیه هم ارسال میکنند😔 اول باید در نظر داشته باشید که همسر شما علاوه بر اینکه با خواندن مطالب شبه منطقی و مغالطه آمیز، فکر میکند اعتقادات قبلی اش غلط بودند و عقاید جدید درست و برحق هستند، از نظر عاطفی هم احساس منفی نسبت به دین و بزرگان دینی پیدا کرده است، چرا که این مطالب با انتشار دروغ هایی درباره ی زندگی اهل بیت علیهم السلام، مخاطب خودش را نسبت به ائمه (ع) بدبین میکتد و با وارونه جلوه دادن حقیقت چهره منفی در دهم مخاطب از این بزرگواران می سازد و از طرفی با تخریب گسترده روحانیت در ذهن مخاطب، باعث میشود فرد کاملا به هر روحانی و عالم دینی بدبین بشود تا چنان چه پاسخ این مطالب غلط را از آن ها شنید، اعتماد نکند! بنابراین در این شرایط با وجود اینکه میدانم برای شما سخت هست اما نیاز هست که شما ارتباط خود را با همسر محترم ترمیم کنید، اعتماد از دست رفته را رابطه را دوباره برگردانید و سعی کنید از نظر عاطفی خود را به همسر نزدیک کنید تا بتوانید ولو اندکی بر ایشان تاثیر گذار باشید، میدانم که هیجانات منفی زیادی دارید، اما توجا داشته باشید که مدام جر و بحث کردن با همسر یا پسر نوجوان یا غصه خوردن و گریه زاری کردن نه تنها هیچ مشکلی را حل نمیکند بلکه همسر را روز به روز از شما دورتر میکند و موجب میشود ایشان بیشتر تحت تاثیر افراد منحرف از نطر اعتقادی قرار بگیرند و از جهتی فرزندان را هم از شما دور میکند و باعث میشود بیشتر سمت پدرشان بروند، توجه داشته باشید مادری میتواند تربیت دینی درستی انجام دهد که خود با نشاط باشد و اخلاق درست و محبت نسبت به فرزندان داشته باشد، سعی کنید خود را نیز از نظر اعتقادی و پاسخ به شبهات قوی کنید، هم با مطالعه کتب مناسب و هم عضویت در کانال های پاسخ به شبهات و پاسخگویی به سوالات دینی، و در کنار ارسال مطالب عاشقانه و محبت آمیز برای همسر در فضای مجازی، هرازگاهی این مطالب را هم با توجه به شبهاتی که برای ایشان ایجاد شده ارسال بفرمایید. کانال ها و سایت هایی مثل: ۱.کانال جامع پاسخ به شبهات و شایعات https://eitaa.com/joinchat/5701648C9536f328f0 (پیامرسان ایتا) https://chat.whatsapp.com/HBwc61ZyCj2LwPEbaj7yEd (واتساپ) ۲. سایت ghorbanimoghadam.ir ۳. گروه پاسخ به سوالات وشبهات مهدویت http://eitaa.com/joinchat/3062890510C73209c4b26 کانال اصلی @ma_va_o میتوانند پاسخگوی شما در ارتباط با شبهات و سوالات باشند، اگر ایشان متقابلا مطالب ضددینی برای شما ارسال کردند عصبانی یا ناراحتی خودتان را اصلا در پیام بروز ندهید، یا واکنش منفی نشان ندهید بلکه پاسخ مناسب آن را پیدا کنید و پاسخ را برای ایشان ارسال کنید، یا اگر ایشان به ارسال مطالب دینی شما اعتراض کردند با شوخی و محبت بفرمایید شما که مطالب همه را میخوانی و دنبال میکنی، حالا مطالب همسر خودتان را نیز بخوانید و در کنار توجه زیاد به مطالب دیگر، اندک توجهی هم به این مباحث داشته باشید.🙂 در مورد فرزندان اولا بسیار بسیار مهم هست که ارتباط عاطفی و مادرانه خود را به شکل درست و قوی با هر دو داشته باشید تا به شما نزدیک تر از پدر یا افراد دیگر باشند ، دوما ...
سلام خسته نباشیدخواهر من هفت ساله هست و الان باید واکسن هفت سالگی رو بزنه. اما به شدت از امپول میترسه و هر کس سعی کرده ببرتش برا واکسن جیغ میکشه و فرار میکنه. حتی با قول خرید اسباب بازی ک خیلی دوس داره هم راضی نمیشه.معلمش هم سعی کرد ببرتش ولی فرار کرد و از همون وقت هم روخوانیش ضعیف شده. این واکسن رو حتما باید بزنه و دو ماه بیشتر فرصت نداره. دلیل ترسش هم بخاطره اینه ک رفت دندون پزشکی و دندون پزشک بدون بی حسی خواست دندونش رو بکشه و چشماش بسته بود وقتی چشمش رو باز کرده و دکتر رو انبر به دست دیده وحشت کرده و از مطب دکتر فرار کرده.حتی حرف دکتر رفتن هم میشه رنگش میپره.با این ک الان مریض شده و تب میکنه راضی نمیشه بره دکتر. لطفا حتما جواب بدین که ما چیکار کنیم. دیگه هممون درمونده شدیم. با تشکر. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما بزرگوار ترس از دکتر و آمپول معمولا در خیلی از کودکان به وجود میاد، اولا به نکاتی توجه داشته باشید از جمله اینکه خود بزرگتر ها نباید جلوی کودکان حرف های منفی یا دلهره آور برای کودکان در مورد دکتر یا بیمارستان و ... بزنند، گاهی اوقات بزرگتر ها در مورد درد ها، اعمال جراحی و ... خود حرف هایی جلوی کودکان میزنند و گاهی حتی اندکی اغراق هم میکنند، که باعث ایجاد ترس و دلهره در آن ها می شود، همچنین دیدن کلیپ ها یا فیلم هایی که صحنه های زدن آمپول یا مراجعه به پزشک و دندانپزشک را دردناک یا ترسناک نشان میدهند ولو به شوخی و طنز، همراه با کودک درست نیست. گاهی والدین کودک را تهدید میکنند که اگر به حرف آن ها گوش ندهد بیمار میشود یا خدا او را با بیماری مجازات میکند، یا حتی از رفتن به دکتر و زدن آمپول و ... به عنوان تهدید برای وادار کردن کودک به انجام کاری یا انجام ندادن کاری استفاده میکنند، مثلا اگر غذا نخوری میرویم بیمارستان تا به تو سرم بزنند و ... طبیعی است که همه ی این کار ها موجب شکل گیری ترس در کودک میشود و خانواده ها باید حتما مراقب حرف زدن و رفتار های خودشان در این زمینه باشند. زمانی که این ترس در کودک شکل گرفته، دعوا کردن کودک یا تهدید بیشتر کودک که اگر به دکتر نیایی مریضی تو بدتر میشود، یا می میری یا فلج میشوی و ... کاملا اشتباه هست، سعی کنید با کودک در آرامش حرف بزنید، سعی کنید علت و ریشه های نگرانی و ترس او را شناسایی کنید و افکار غلط شکل گرفته که باعث ترس در کودک شده را برای او به درستی توضیح دهید و اصلاح کنید، مثلا گاهی کودک فکر میکند زدن آمپول و ... باعث مرگ او میشود یا رفتن به دکتر نشانه ی خطرناکی هست از اینکه او میمیرد یا بیماری خیلی خطرناکی دارند یا دکتر ها به او آسیب میزنند و ...، حتما پیش از رفتن به دکتر برای او توضیح دهید که قرار هست آنجا چه اتفاقی بیفتد، بسیاری از اوقات ترس کودکان به خاطر ابهام هست و اینکه نمیدانند دقیقا قرار هست چه اتفاقی بیفتد! بنابراین بهتر است از قبل او را آماده کنید، مثلا در مورد معاینه برای او توضیح دهید که با یک چوب بستنی مانند ،در گلو او را میبیند بعد با گوشی صدای قلبش را گوش میدهد، ممکن هست، گوشی یکم یخ باشه و ... هرگز در این توضیحات هرگز دروغ نگویید مثلا هییچ دردی ندارد و ... چون اعتماد کودک به شما از بین میرود و ترس شدید تر می شود، با او صادق باشید، مثلا بگویید آمپول یکم درد دارد، اما دردش خیلی زود از بین میرود ولی در عوض باعث میشود که میکروب ها در بدنت از بین بروند و زود تر خوب بشی و برای بدنت مفیده. دادن اطلاعات درست و نسبتا علمی در حد فهم و درک کودک مفید هست، اینکه ما چطور بیمار میشویم و درمان ها چه فایده ای برای ما دارند؟ یا واکسن دقیقا چه کار میکند و چطور از ما در برابر بیماری ها محافظت میکند، استفاده از کتاب هایی که برای کودکان در این زمینه ها نوشته شده یا کارتون ها و انیمیشن هایی که برای کودکان ساخته شده بسیار مفید هست، گفت و گو و تعامل کودک با یک کودک تقریبا هم سن خودش که از دکتر نمیترسد هم مفید خواهد بود به شرطی که موجب تمسخر کودک نشود بلکه به عادی جلوه دادن رفتن به دکتر و برطرف کردن نگرانی های کودک بینجامد، به خصوص بزرگتر ها نباید هرگز کودک را با کودک دیگری مقایسه کنند یا او را تحقیر کنند، نکته دیگر اینکه سعی کنید برای مراجعه به پزشک و دندانپزشک و پرستار و ... افرادی که رفتار دوستانه تر و مهربانانه تری با کودکان دارند را شناسایی کنید و به آن ها مراجعه کنید، متاسفانه گاهی رفتار یک پزشک یا کادر درمان موجب ترس و دلزدگی در کودکان می شود. اگر چنان چه با این اقدامات این ترس برطرف نشد یا مسئله روخوانی حل نشد، حتما به یک روان شناس کودک متخصص و متعهد مراجعه کنید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام من دختری هستم ۱۹ ساله که درگذشته گناهان زیادی داشتم مثل درارتباط بودن با جنس مخالف. خیلی دیر متوجه اشتباهاتم شدم و الان تقریبا نزدیک به یک ساله ک توبه کردم و هیچکدوم از کارای گذشته رو تکرار نکردم. خیلی بیشتر از قبل حضور خدارو تو زندگیم حس میکنم و الان یکساله که مداوم دارم نمازمو کامل میخونم درمراسم مذهبی و هیئت ها شرکت میکنم درصورتی ک قبلا اصلا شرایطش پیش نمیومد‌ . ولی همیشه ی حس بدی نسبت به گذشته همراهمه مثل عذاب وجدان ،حسرت و تنفر نسبت ب خودم که اذیتم میکنه. وقتی یادم میوفته در گذشته چکارایی کردم حالم ازخودم بهم میخوره و نسبت به خودم متنفر میشم و همیشه ی ترسی از برملا شدن اشتباهاتم وریخته شدن آبروم دارم که نمیزاره یک روز زندگی آروم و بی دغدغه داشته باشم نمیتونم تو چشم خانوادم نگاه کنم .احساس شرمندگی و سرافکندگی یک دقیقه ام ولم نمیده حس میکنم لیاقت خوبی و خوشی ندارم چکارکنم که بتونم این حسارو ازخودم دور کنم و این حس تنفر نسبت به خودم کم شه و بتونم زندگی آروم و خوبی داشته باشم؟ 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما دختر بزرگوار خدا را هزاران مرتبه شکر که توفیق توبه پیدا کردید و لطف و رحمت خدا شامل حال شما شده که جای بسی تبریک دارد🌸 همان طور که میدانید و در آیات قرآن هم به آن اشاره شده هنگامی که توبه اتفاق می افتد و بنده با پشیمانی به سوی خدا باز میگردد، خداوند نیز به سمت بنده توبه میکند (اولئک یتوب الله علیهم)" آیه ۱۷ سوره نساء" یعنی اینکه با لطف و رحمت خود به بنده رو میکند و توبه او را میپذیرد، به همین جهت بنده توفیق و توان توبه کردن پیدا میکند، در واقع همان موقعی که توبه کردید، قبل از آن خدا شما را بخشیده و دست لطفش را بر سر شما کشیده... پس نگران این مسئله نباشید که به خاطر گذشته ام لیاقت ندارم و ...، اگر لیاقت نداشتید مسلما مشمول لطف خدا نمی شدید، درست هست که گناه به انسان صدمه وارد میکند اما یکی از القاب خداوند "جبّار" هست به معنای "بسیار جبران کننده"، یکی از جلوه های آن جایی است که بنده در مسیر جبران خطا و گناه و کم کاری گذشته خود با همه وجود قدم بردارد و از خدا کمک‌ بخواهد، خدا به او یاری میرساند و کم و کاستی های این مسیر را برای او جبران میکند تا به مقصود برسد، اما متاسفانه شیطان هم بیکار نمی نشیند و ابتدا سعی میکند به هر طریقی شده بنده را به گناه آلوده کند، و بعد هم زمانی که بنده پشیمان شد و قصد توبه کرد یا توفیق توبه یافت، از همان گناه گذشته برای منحرف کردن مجدد بنده استفاده میکند!!! بدین صورت که با القای همین افکار غلط که تو دیگر آلوده ای، تو هرگز پاک نمیشوی، تو لیاقت نداری و ... بنده را از رحمت خدا ناامید میکند و این ناامیدی از رحمت خدا، سرآغاز گناهان بعدی و بازگشت به مسیر انحراف میشود😔 در مورد آبرو هم نکته بسیار حائز اهمیت این است که نگه دارنده آبروی انسان، نه تنها انسان مومن بلکه انسان گناهکار و خطاکاری هم که هنوز توبه نکرده، خداست، اگر خداوند اراده کند از آبروی بنده خود دفاع کند، کسی را توان رویارویی با اراده خدا نیست! پس به خدا توکل کنید و اعتماد داشته باشید، در مسیر درستی که پیش پای شما قرار داده شده گام بردارید و با امید به پیش بروید، وقتی در این مسیر قرار گرفتید، حتی اگر روزی خانواده شما بفهمند که در گذشته خطاهایی داشتید، اما در عین حال، بازگشت شما به مسیر درست و تلاش شما در این جهت را نیز ببینند، خیلی راحت تر با این موضوع برخورد خواهند کرد، و نکته مهم تر این که الان که الحمدلله مشمول رحمت خدا شدید، شما نیز رضایت خدا را بر رضایت بندگان خدا مقدم بدارید، در هر اقدامی نگاه کنید که رضایت خدا در چیست و همان را انجام دهید نه اینکه از ترس فلانی یا در رودربایستی با فلان فرد کاری را انجام دهید یا از آن اجتناب کنید، اگر خدا از شما راضی باشه، بندگان خوب خدا هم از شما راضی خواهند شد و نارضایتی عده ای دیگر، صدمه ای به شما نخواهد زد! در کنار کار های مفیدی که انجام میدهید و رفت و آمد به مراکز و محیط های مذهبی، اهمیت دارد که از نظر بنیان های فکری و اعتقادی نیز خود را تقویت کنید، خواندن کتاب های مفید، گوش دادن به صوت های مفید، بسیار برای حال کنونی شما مفید خواهد بود، در همین جهت خواندن دو کتاب از استاد علی صفایی حائری(عین صاد) به نام های "رشد" و "صراط" و گوش دادن سلسله صوت های انسان شناسی استاد محمد شجاعی از کانال های رسمی ایشان در پیامرسان های مختلف را توصیه میکنم، ان شاالله موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob