eitaa logo
مشاوره محسن پوراحمد خمینی
32.7هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
59 ویدیو
8 فایل
🌸🍃 یک روانشناس انقلابی 🍃🌸 #محسن_پوراحمد_خمینی 💚روانشناسی با رویکرد اسلامی ایرانی🇮🇷 💓 ثبت نام و دریافت کلاسها 👇 @hamsaranclass 💓 راهنمای کانال 👇 (مشاوره #رایگان، مشاوره #تلفنی، نظرات، فروشگاه‌های همسران خوب، تبلیغات و...) 👇 @hamsaranrahnama
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام ... خداقوت ... بنده ۳۶ ساله هستم و دو تا پسر دارم ، یکیشون حدوداً یازده ساله ، یکی پنج ساله و یه دختر دارم حدوداً یکسال و نیمه . پسر بزرگم به نقشهای منفی علاقه داره . تو بازیهاش نقش منفی رو انتخاب میکنه و موقع تماشای فیلم دلش میخاد نقش منفی پیروز بشه . جدیداً متوجه شده که شکل مثلث و هرم یکی از نمادهای شیطان پرستیه و گهگاه میگه من از شکل مثلث خوشم میاد . یه مسئله دیگه اینکه دلش میخاد همیشه برنده باشه و اگر ببازه عصبی میشه . پسر کوچکترم به تقلید از برادرش هر وقت تو بازی شکست بخوره ، کلی گریه میکنه و اگر بنا باشه نیم ساعت با هم بازی کنن ، عین نیم ساعت رو بزرگه اعلام پیروزی و کوچیکه گریه میکنه ‌. هر چقدرم باهاشون صحبت میکنم یا بصورت نمایشی بهشون نشون میدم که برد و باخت مهم نیست و بازی برای لذت بردنه ، بیفایده ست . پسر کوچیکم با دلیل و بی دلیل و با بهانه و بی بهانه گریه و زاری راه میندازه و سر همین مدل بازی کردنش با برادرش خیلی عصبی و لاغر شده . ممنون میشم اگر راهنماییم کنید که اولاً علاقه پسرم به نقشهای منفی علامت بدی هست یا نه ؟ دوم اینکه علاقه مندیشون به برد تو بازی رو چطور کنترل کنیم که از بازی کردن لذت ببرن و همش حرص نخورن ؟ و سوم اینکه با گریه های پسر کوچکم چیکار کنم ؟ ... ببخشید طولانی شد و سوالاتم زیاد بود ... در پناه خدا ... یا علی مدد ... 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام ورحمت دقت کنید گاهی اوقات بعضی از آموزه ها بطور خیلی غیر مستقیم بدون اینکه والدین قصدی داشته باشند از رفتار یا گفتار به کودکان منتقل میشود گاهی حساسیت های زیادی نیز وجود دارد که کودکان را حریص تر میکند و نباید این نکته را فراموش کرد مسئله مهم دیگر اینکه کودک شما باید بررسی شود صرف یک علامت یا نشانه نمیتوان تشخیص دقیق داد اما باید بیش فعالی در نوحوان شما توسط یک روان شناس بالینی کودک به خوبی بررسی شود و این مسئله را بطور جدی ادامه دهید نکته ی مهمی که نباید از آن غافل شود رابطه ی شما با نوجوان تان است اینکه باید بدانید چه مواقعی تغافل کنید چه مواقعی توجه تا نیازهای آنها را به خوبی مرتفع سازید خیلی از اوقات والدین ناخواسته در دعواها سرزنش ها و ...جنبه ی منفی کودک را تقویت میکنند یا درمواقعی که نقش منفی نشان میدهد والدین توجه بیشتری خرج میکنند و کودک بیشتر آن رفتار را انجام میدهد پس بهترین کار تغافل از این حرف های منفی و نقش های منفی است. و توجه و تمایل نشان دادن به جنبه های مثبت نکته دیگر محبت بی قید وشرط است که کودک دریافت نکند که وقتی ارزشمند است که حتمابرنده شود وقت هایی که بخاطر برادر کوچکترش گذشت میکند بسیار مورد توجه قرار بگیرد از قصه و داستان متناسب با سن وی نیز میتوانید استفاده کنید و داستان هایی که شخصیت حامی بودن برتدر بزرگتر را نشان میدهد برایش تعریف کنید. البته یک حدی هم علاقه به بردن طبیعی است لذا باید زمینه بازی های مشارکتی را بیشتر در خانواده داشته باشید و بازی های رقابتی با هم سن رخ بدهد و تلاش کنید برای هر کدام همبازی هم سن پیداکنید ولی زمانی که با هم بازی میکنند بازی ها به سمت مشارکتی و تیمی باشد که هم لذت بازی را تجربه کنند هم اینکه عزت نفس و احترام هیچکدام خدشه دار نشود ان شاالله که خداوند شما را یاری کند 💠کانال تربیتی همسران خوب💠 @hamsaranekhoob
من یه خواهر 16 ساله دارم ک الان یه مدته مشکوک شدم به رفتاراش به کارهاش من خودم کرج زندگی میکنم متاهلم یه خواهر از خودم بزرگتر دارم 32 سالشه، این خواهر کوچیک تراز ماست اونروزی تو گوشیش عکس پس زمینش با یه پسر رو دیدم ک انکار کرد بعدش چند روز بعد متوجه شدم با یه پسر صحبت میکنه که به مامانم اطلاع دادم گفتش خبر دارم بهم گفته به زور هم منو برد پسررو دیدم به پسر هم گفتم دختر من مثل گل ما از اون خانواده ها نیستیم اگه واقعا دخترمو دوست داری فعلا بیخیال باش تا به وقتش ولی انگاری بازم صحبت میکنن حتی مامانم میگفت بعد صحبتمون نرگس خواهرم دادوبیداد کرد گفت تو اصلا به فکر من نیستی بعد رها و رفت مامانم فقط دنبالش رفت مامانم میگه دیگ نمیدونم چیکار کنم تنها کاری ک میتونم کنم نزار بره بیرون یا تنهایی بیرون باشه. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما خواهر بزرگوار این که نسبت به خواهر خودتون دغدغه دارین بسیار عالی است، اما نحوه مواجهه شما با این مسئله اهمیت دارد، اگر احساس میکنید او وارد رابطه ای ناسالم شده اولا به نظر شما دلیل آن چیست؟ دوم بهترین و موثر ترین راهکار برای اینکه او را متقاعد کنید که از این ارتباط ناسالم خارج شود چیست؟ طبیعتا ایشان در سنی نیستن که بتوانید برای مدت زیادی به کاری که مد نظر خودشون نیست، وادارشون کنید، از طرفی قطعا برخورد قهری و با عصبانیت و ناراحتی پاسخگو نیست، چرا که در این مواقع فاصله عاطفی و دوری ذهنی بیشتری از اعضای خانواده اتفاق می افتد و متاسفانه فرد بیشتر به دامان روابط ناسالم پناه خواهد برد، و توجه و محبت گمشده خودش را در آن روابط جست و جو خواهد کرد. پاسخ این سوالات اهمیت زیادی دارد،نوع ارتباط ایشان با مادرتان چگونه هست؟ نوع ارتباط خود شما با خواهر کوچکتر چگونه است؟ در ارتباط با پدر چطور؟ در چنین شرایطی اولا فرد باید احساس حمایت و محبت را از طرف خانواده داشته باشه تا خودش را موجود ارزشمندی بداند و برای خودش ارزش قایل باشه در این شرایط هست که رفتار های خودمراقبتی توسط فرد صورت میگیرد و اجازه سوء استفاده به طرف مقابل نمیدهد. دوم اینکه با ذکر دلایل جامع و کامل و منطقی نوجوان را متوجه بیهود بودن این ارتباط و اثر منفی آن در حال و آینده زندگیش بکنید. این نکته را در نظر بگیرید که علاوه بر آسیب های ارتباطی و تربیتی در محیط خانه که باید اصلاح بشود،ویژگی های خاص نوجوان از قبیل گرایش به جنس مخالف و غلبه ی هیجانات و عواطف بر عقل و منطق هم باید در نظر گرفته بشود، پس امر و نهی های صرف کفایت نمیکنه و از حدی به بعد دیگر کارساز نیست، بلکه اولا باید شرایطی را مهیا کنید که نوجوان بدون ترس و دلهره بتواند با شما صحبت کند و دغدغه ها، کمبود ها و خواسته های خودش را مطرح کنه تا بتوان برای آن چاره اندیشید ، بعد اینکه در این گفت و گو ها به او کمک کنید تا بتواند اولا اهداف و مقاصد خودش را در زندگی در زمینه های مختلف مشخص کند و بداند میخواهد به چه چیز هایی برسد، یعنی نقشه راه زندگی خودش را مشخص کند، دوم اینکه ارزش ها و ملاک های خودش را در ارتباط با همسر آینده اش مشخص کند ،ممکن هست الان ناپخته باشد یا سطحی باشه،اما این بسیار اهمیت دارد که در ارتباط با این مسائل فکر کند و تاثیر هر یک از ویژگی های خانوادگی و اخلاقی و روحیات طرف مقابل را در زندگی مشترک بداند، و آسیب هایی که ویژگی های منفی خانوادگی، شخصیتی یا اخلاقی میتوانند داشته باشد،به او کمک کنید که افق دیدش را درباره زندگی گسترده کند، کم کم وارد دنیای بزرگسالی بشود و صرفا بر اساس احساسات یا نیاز های زودگذر تصمیم های جدی نگیرد، برای این کار باید حتما شیوه ارتباط و گفت و گو با نوجوان را در نظر بگیرید، میتوانید از آموزش های مفیدی در این زمینه مثل صوت های تربیت نوجوان استاد پوراحمد، کانال نوجوان من از سید احمد موسوی نسب استفاده کنید،اگر خودتان نتوانستید چنین کاری انجام بدید میتواند همراه با نوجوان به یک مشاور مومن و متدین و قابل اعتماد مراجعه کنید. موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
باعرض سلام خدمت شما من خانمی۳۰ساله،با دوفرزند پسر،۸ساله و دیگر۳ساله.ما یک خانواده مذهبی هستیم.همسرم وقتی مارو تفریح میبره،حسابی برامون بهترین خوراکی ها رو میخره، وقتی پوشاک نیاز داشته باشیم سعی میکنه بهترین ها رو بخره. همسرم، مرد پاکیه.شرایط کاریش طوریه که فقط۲،۳روز از هفته رو تو محل زندگیمونه، .توی این دو سه روز هم وقتشو با جلسات مختلف پر میکنه،وقتی هم خونه هست سرخودشو با دیدن فیلم و فضای مجازی پر میکنه.وفرصتی برا باخانواده بودن نداره .تو این دوسه روز رابطه زناشویی ما یکبار(هفته ای یکبار)بوده.اما بعضی هفته ها اصلا رابطه زناشویی نداریم. واین مسئله مرا نگران کرده.باید چکار کنم؟خودش میگه خب باید حسش باشه» 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما خواهر بزرگوار بسیار عالی هست که نقاط مثبت همسرتون را در نظر دارید و نسبت به زحمات ایشون قدردان هستید، ان شاالله که این احساس قدردانی را به شکل صحیح به همسر محترم هم انتقال بدهید تا اثرات مثبت آن را در رابطه ببینید. در ارتباط با افزایش درگیری های مرد بیرون از خانه و وقت گذاری کمتر او داخل خانه، علل و عوامل مختلف باید بررسی بشود، گاهی از اوقات جذابیت چندانی برای مرد در خانه وجود ندارد و محیط بیرون از خانه یا شغل یا فعالیت های جانبی و ... او را بسیار جذب کرده، گاهی نه تنها جذابیتی در خانه وجود ندارد، بلکه تنش هایی هم هست که فرد را به لحاظ روانی خسته و فرسوده میکند بنابراین ترجیح میدهد که وقت خود را بیشتر بیرون از خانه سپری کند، گاهی هم مشکل چندانی در خانه وجود ندارد و فرد در برآورد اهمیت پرداختن به کار ها دچار خطا شده، یعنی مثلا کار های فرهنگی بیرون از خانه را مهم تر از وقت گذاری کافی برای خانواده میداند، در این جا به شکل مثبت و اثرگذار باید به فرد اهمیت وقت گذاری برای خانواده و اینکه چقدر دوست دارید و نیاز دارید که او وقت بیشتری برای شما بگذارد را به فرد انتقال دهید، نوع گفتن، لحن کلام، نوع کلمات و ... اهمیت زیادی دارد، میتوانید از تکنیک نامه نگاری هم استفاده کنید، که در صوت های هنر زن بودن توضیح داده شده است. اما مهم تر از آن، بررسی دو حالت اول هست، یعنی به دلایلی فرد دور بودن از محیط خانه را ترجیح میدهد، در این جا پاسخ برخی سوالات اهمیت پیدا میکند از قبیل اینکه: معمولا وقتی همسر در خانه هست، اوقات چطوری میگذرد؟ چقدر با هم صحبت میکنید؟ موضوع صحبت های شما چیست؟ چقدر به همسر غر میزنید یا از ایشون انتقاد میکنید؟ و ... در این رابطه توجه داشته باشید برای نزدیک تر شدن ارتباط با همسر، هر چه بیشتر به ایشون غر بزنید، برعکس ایشان از شما دورتر میشوند، چه در ارتباط عاطفی و چه در ارتباط جنسی، فرد برای روابط نزدیک صمیمانه انگیزه های درونی نیاز دارد و با اجبار بیرونی یا غر زدن و ... در این مورد خاص، نمیتوان کار را جلو برد، بلکه برعکس نتیجه میدهد، بنابراین در اینجا باید از هنر های زنانه و ظرفیتی که خدا به زن داده، استفاده بشود، یعنی به شکل غیر مستقیم بستر و شرایط برای شکل گیری ارتباطات صمیمانه را فراهم کنید، در این شرایط رفتار طرف مقابل، آهسته آهسته تغییر خواهد کرد، البته در این مورد هم نباید عجله کنید و زود خسته یا ناامید بشوید، تغییرات موثر معمولا زمانبر هستند. توصیه میکنم اگر صوت های هنر زن بودن را گوش نکردید حتما گوش کنید، یا اگر مدت زمان زیادی از گوش کردنش میگذره دوباره مرور و یادآوری کنید. موضوعات صحبت یا کار های مورد علاقه همسرتون را بشناسید و زمان هایی که در خانه هستند به این کار ها بپردازید یا موضوعات مورد علاقه ایشون را پیش بکشید، در اون مورد ازشون سوال بپرسید یا نظر و تحلیلشون را بپرسید. سعی کنید میزان صحبت را به حداقل ۱۰ دقیقه در روزهایی که خانه هستند برسونید،در فضای مجازی هم باهاشون ارتباط بگیرید،میتوانید بخشی از روابط صمیمانه را در قالب پیام ها و ... به آن فضا منتقل کنید، به خصوص روز هایی خانه نیستند... در مورد ارتباط جنسی هم به همین شکل هست، سعی کنید که بچه ها زودتر بخوابند و در پایان شب که همسر منزل هستند، با آماده کردن فضا، به شیوه غیر مستقیم، حس و حال خودتون و طرف مقابل را تامین کنید، البته علت نگرانی خودتون را توضیح ندادید، چه چیزی دقیقا شما را در رابطه با کمیت ارتباط جنسی نگران کرده؟ صرفا استاندار خاصی مد نظرتون هست یا نیاز ها برآورده نشده باقی می مانند؟ اگر تغییر محسوسی نسبت به قبل وجود دارد، میتوانید از کارشناس معتبر و متخصص طب سنتی هم مشورت بگیرید، در صورت داشتن سوالات بیشتر از مشاوره امین استفاده کنید، موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام بر شما وقت بخیر دو ماه و خرده ای میشه که عقد کردم. برعکس بیشتر سوالات دوستان که مبنی بر سرد بودن برخورد همسرشان هست، همسر من خیییییییلی مشتاق اند که زود به زود همدیگه رو ببینیم… من دوست دارم به دلیل اینکه هردو دانشجو هستیم و شرایط زندگی مشترک رو نداریم عقدمون طولانی تر بشه. اما با این شیب تندی که ایشون دارند پیش می‌روند، فکر نمی کنم بتوانند تحمل کنند که به زودی خونه خودمون نریم . علی‌رغم اینکه پدر و مادرم باهاشون چندین بار محترمانه این موضوع رو مطرح کرده اند اما دائما با بنده در تماس اند که بیام همدیگه رو ببینیم و بیا خونمون و… من واقعاً دارم از این دوران زده می‌شم من هنوز از دوران مجردیم کامل فاصله نگرفتم و نمی تونم این زیاد باهم بودن رو تحمل کنم . لطفاً راهنمایی بفرمایید که چطور با ایشون برخورد کنم که هم قانع بشوند و به قولی که به پدر و مادرم دادند (مبنی براینکه رفت و آمد ها کمتر بشه) عمل کنند ، و هم خودم از این بی صبریِ ایشون و حس بدم نجات پیدا کنم. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما بانوی بزرگوار اولا خدمت شما تبریک میگم، ان شاالله که بتوانید با کسب مهارت های مورد نیاز برای زندگی مشترک، زندگی فاطمی بسازید. در ارتباط با رفت و آمد های دوران عقد و اشتیاق طرفین برای دیدار ، مسئله ی غیر عادی و غیرطبیعی معمولا وجود ندارد، به هر حال این طبیعی هست که دو نفر که به تازگی به عقد هم درآمدند و همدیگر را دوست دارند، دوست داشته باشند زود به زود همدیگر را ببینند، این مسئله معمولا جایی محل اختلاف میشود که فرهنگ و روحیات خانواده یکی از طرفین این مسئله را نپذیرد یا تفاوت های شخصیتی بین خود زوجین وجود داشته باشد، اولا این مباحث باید قبل از ازدواج مطرح بشود، در مشاوره های پیش از ازدواج مورد بررسی قرار بگیرد و هر دو طرف راهکار های ارتباط موثر را آموزش ببینند، اگر این موارد را در آشنایی های پیش از ازدواج مد نظر قرار ندادید، الان باید مطرح کنید و راهکار و رفتار های مورد نیاز در این مواقع را حتما یادبگیرید تا در ادامه مشکلی در روابط شما ایجاد نشود، دانشجو بودن هم هیچ مانعی بر سر راه عروسی و شروع زندگی مشترک نیست، توجه داشته باشید که دوران عقد طولانی هم آسیب های خودش را دارد. پاسخ این سوالات اهمیت زیادی دارد، اینکه میزان دقیقیکه ایشان مایلند در هفته شما را ببینند، چقدر هست؟ میزانی که از نظر شما استاندارد و درست هست دقیقا چقدر هست؟ چرا و به چه دلایلی خانواده شما اصرار بر رفت و آمد کمتر دارد و از همسرتون در این باره قول گرفتند؟ حد ارتباط مورد انتظار همسر در دوران عقد به چه صورت هست؟ دقیقا چه مسئله ای در ارتباط با این رفت و آمد ها شما را نگران کرده؟ وقتی میگویید هنوز نتونستم از دوران مجردی فاصله بگیرم، دقیقا منظورتون چی هست؟خودتون علتش را چی میدانید؟ باید حتما با یک مشاور در این ارتباط گفت و گو کنید و خود شما و همسرتون مورد بررسی قرار بگیرید تا اختلافات شخصیتی و فرهنگی خانواده ها به دقت مورد بررسی قرار بگیرد و راهکار های بهبود اوضاع بررسی و اجرا بشود.. توجه داشته باشید که دوران عقد دوران شیرین و در عین حال حساس و پراهمیتی هست، این دوران پایه ی روابط بعدی همسران را میچیند پس باید با کسب مهارت های مورد نیاز، از همین الان مسائل را به نحو موثری حل کنید. توصیه میکنم از صوت های هنر زن بودن استاد پوراحمد، صوت های دوره مجازی عقدی ها از خانم زهرا عباسی و همچنین کتاب مهارت های زناشویی متیو مک کی ، در این راستا حتما استفاده کنید، هر چه بیشتر بدانید و مهارت کسب کنید، زندگی شیرین تر و همراه با آرامش بیشتر برای خودتون و همسرتون خواهید ساخت ان شاالله. موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام وقتتون بخیر دختری هستم ۲۶ ساله،سه سال هست با آقایی در ارتباط بودم ارتباط دوستانه و صرفا از اول مشخص کردم فقط برا کمک تو زمینه درس، و سال اول فقط وقتایی مشکل درسی داشتم پیام میدادم و هر از گاهی یه احوال پرسی اما ایشون بیشتر پیام میدادن، خیلی توجه میکردن بهم. به من میگفتن که خیلی دوست دارن منو ببینن  و چندبار درخواست کردن عکسمو براشون بفرستم. ولی من حد و حدود داشتم. همه این چیزا بود و من احساس کردم که به من حسی دارن و همیشه برام سوال بود که واقعا چیزی هست یا نه، سعی میکردم شرایط رو فراهم کنم تا اگه صحبتی دارن و به هر دلیلی روشون نشه یا چیز دیگه ای هست بگن ولی بازم چیزی نمیگفتن. من خودم چون چهار پنج سال قبل از ایشون از سمت یه نفر ضریه خورده بودم نمیتونستم دوباره به راحتی ابراز احساسات کنم خلاصه این ارتباط ادامه داشت و من کم کم با این رفتاراشون بهشون علاقه مند شدم کاملا آدم متشخص و محترمی هستن خانواده دار و اصیل ایشون از یه شهر دیگه ن و من یه شهر دیگه اطلاعات شخصی از هم نداریم یعنی در حد فقط اسم و فامیل و اهل کجا بودن و مدرک تحصیلی. ایشون خیلی سرد شدن انگار،دیگه یک ماه میشد پیام نمیدادن، خودم بهشون پیام دادم و میگفتن که مشغولن و مشکل براشون پیش اومده و بخاطر این مسائل نتونستن احوال بپرسن احساس میکردم با ایشون کامل میشم،حتی باهاشون به خدا نزدیک تر شدم، وقتایی نمیتونستم داشته باشمشون میرفتم سمت خدا و دعا میکردم براشون و باعث شد ارتباطم با خدا بیشتر و بیشتر بشه ولی خب همونطور که گفتم با اینکه سردی رفتار از طرف ایشون احساس میکردم ولی همین که صحبت میکردیم دیگه اون سردی نبود و اگه افسار زمان دستمون نبود انقد حرف داشتیم برا هم که کم‌نمیوردیم ،دلتنگ میشدم پیام میدادم هر از گاهی ایشون حوصله نداشتن و میگفتن حوصله ندارم چت کنم و من با دلتنگیم پس زده میشدم. بهشون گفتم نظرتون در مورد ارتباطمون چیه ؟و این ارتباط قراره با چه هدفی پیش بره ؟و چطور بشه؟آدم شوخ طبعی هستن گفتن که ارتباطمون مجازیه و خطرناکه وگفتن که یه دوستی معمولی آیا احساس من اشتباه بوده و ایشون حسی نداشتن؟ آیا رفتار من اشتباه بوده تو برخورد با ایشون ؟ چه مواقعی که درخواست عکس کردن و مواقع دیگه که از نظر خودم احساسی بروز میدادن؟ و اینکه صحبت کردن در مورد هدف ارتباط و بیان احساسم از طرف من اشتباه بوده؟ و در آخر اینکه ایشون برمیگردن باز یا نه؟ اگر‌برگشتن رفتار درست چیه؟ چطور باید برخورد بشه؟ 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما خواهر بزرگوار با توجه به چیزی که فرمودید، با این آقا برای مسائل درسی ارتباط برقرار کردید، طبق چیزی که انتظار میرفته کم کم به ایشون وابسته شدید و ایشون هم اوایل توجه زیادی به شما نشون میدادن، از شما درخواست عکس داشتند( که کار بسیار درستی انجام دادید که عکسی از خودتون به ایشون ندادید.) هدف و وجهه ی ارتباط رو مشخص نمیکردن، اما به شما درد و دل میکردن، مسائلشون را با شما میگفتن و ... الان که شما به ایشون وابسته شدید، ارتباط را کمتر کردند، هرازگاهی شما را پس میزنند و هر زمان که خودشون نیاز داشته باشند به سراغ شما می آیند، در تمام طول این مدت هیچ گونه ابراز علاقه مستقیم یا تمایل برای جدی تر کردن رابطه بروز ندادند و شما هم که ازشون پرسیدید با جواب های سربالا و مبهم به اصطلاح عامیانه شما را پیچوندند! خواهر عزیزم، صراحتا خدمتتون عرض کنم، بدون شک، ادامه این ارتباط مبهم و بی سرانجام چیزی به جز اتلاف عمر و به بازی گرفتن احساسات و عواطف شما نیست... شما وسیله ای هستید که این آقا هروقت به دنبال تخلیه هیجانات منفی و برطرف کردن نیاز های خودشون هستند، به سراغ شما می آیند و هر زمان که شما نیاز دارید،توجهی نمیکنند، این رابطه حتی یک دوستی معمولی هم نیست چرا که در یک دوستی عادی هم دوطرف باید متقابلا نسبت به یکدیگر وظایف و حقوقی را رعایت کنند، گرچه توجه به این نکته حقیقتا اهمیت زیادی دارد که اساسا وجود یک دوستی معلومی بین دو جنس مخالف، اساسا حرفی بی پایه و اساس و روکشی برای روابط آسیب زاست ، چرا که قطعا کشش جنسیتی و جذابیت هایی که بین دو جنس هست، کار را فراتر از دوستی عادی می کشاند و حداقل آسیب آن همین وابستگی و شیفتگی است که موجب شده شما متوجه ایراداتی واضحی که در این ارتباط وجود دارد نباشید. نزدیکی به خدا، با پیروی از الگویی منطقی و کارامد است که خدا -که خود آفریننده انسان هست- برای روابط بین زن و مرد و مناسبات ان ها قرار داده که همان ازدواج به شیوه درست و با آگاهی و تعقل کافی است، که مایه ی آرامش و کامل کننده نصف دین هست. زمانی که در دین ما به طور صریح از دوستی با جنس مخالف نهی شده، منظور همین آسیب هایی است که فرد به علت جذابیت های ظاهری این روابط و وابستگی که پیدا میکند اصلا متوجه آن نمیشود و ...
ادامه... اگر دیگران هم به او گوشزد کنند متاسفانه در بسیاری از موارد نمیپذیرد،شروع ارتبلط به این شکل و به این رفتار ها،از ابتدا اشتباه بوده و ادامه آن نیز اشتباه هست، زمانی که فرد مقابل چندین سال بدون مشخص کردن تکلیف این رابطه، هر زمان که خود او بخواهد از شما استفاده میکند و هنوز هم هیچ هدف و سرانجام مشخصی برای این ارتباط نیست، قطعا ادامه این ارتباط به جز اینکه سال های بیشتری از عمر شما را تلف میکند، احساسات شما را بیشتر درگیر میکند، و جدا شدن از این ارتباط آسیب زا را برای شما سخت تر میکند، حاصلی ندارد. زمانی که در دو شهر متفاوت هستید، خانواده ایشان را ندیدید،اصلا نمیدانید چه افرادی، با چه شرایط و فرهنگی هستند، حتی در صورت ابراز علاقه از طرف ایشان هم نمیتوانستید روی این ارتباط و صحت ابراز علاقه حساب کنید چه برسد به زمانی که ایشان از همین حد هم دریغ کردند... بهترین راهکار قطع کامل هرگونه ارتباط با ایشان هست، نیازی نیست ابراز دلخوری یا بیان دلیلی برای ایشان داشته باشید، بلکه ارتباط را قاطع و با جدیت خاتمه بدید، میدونم که برای شما سخت هست و وابستگی برای شما پیش اومده اما اگر در این رابطه بمانید آسیب های بسیار بیشتری میبینید و بعد هم با تحمل حقارت و سختی بسیار بیشتری مجبور به جدایی خواهید شد، پس از این خاتمه رابطه مدتی به خود زمان دهید که بتوانید با این سختی کنار بیایید و دوباره به زندگی عادی برگردید، میتوانید از کمک مشاور امین هم در این راستا استفاده کنید. و پس از آن به شروع یک رابطه سالم و جدی فکر کنید و برای آن مهارت و آگاهی های خود را افزایش دهید، رابطه ای که شما در آن اهمیت داشته باشید، حقوق شما حفظ شود و سرانجام مشخصی داشته باشد، با هماهنگی خانواده،خواستگار یا خواستگاران خود را بررسی کنید و مهارت انتخاب همسر را در خود تقویت کنید در این راستا پیشنهاد میکنم حتما صوت های هنر زن بودن را گوش دهید. ان شاالله موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
با سلام... بنده 24 سالمه و امسال از طریق کانال همسریابی با یه آقایی آشنا شدم که شرایط خوبی دارن وخانواده شون در جریانه طریقه آشنایی ما رو اما خانواده من خبر ندارن و وقتی اومدن خواستگاری مادرشون خیلی سعی می کرد هزینه ها رو کم کنه که جواب منفی گرفتن وقتی برای بار دوم زنگ زدن شرایط ما رو قبول کردن ولی پدرشون مخالف بود که بازم جواب رد شنیدن که دلیلش شک خود من بود که شاید در آینده این مخفی کاری برملا بشه الان به نظرتون من باید چیکار کنم؟ آیا کارم درسته و به آقا بگم برگردن یا کلا منتفی کنم دلیل اینکه دودلم خود آقا پسر هس که به نظر موجه و مذهبی هستن و خود خانواده هم با ایشون موافقن.... 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما خواهر بزرگوار ببینید کانال های همسریابی دو نوع هستند، یکی فضاهای باز و بی در و پیگیری که خود دختر و پسر با هم ارتباط میگیرند، هیچ کسی صحت اطلاعات و گفته های فرد را نمیسنجد،اما محیط های مجازی دیگری هم هستند که گروه هایی مومن ، امانتدار و قابل اعتماد، اطلاعات را از هر دو طرف دریافت میکنند و کار واسطه گری در ازدواج که قبلا به شکل سنتی انجام میگرفت و البته اجر و پاداش زیادی هم برای آن در منابع دینی بیان شده، به شکل گسترده تر و البته اصولی و با رعایت صوابط و شان و حریم خصوصی افراد انجام میدهند، طبیعتا فضای ها اول توصیه نمیشود. اما در رابطه با این موردی که فرمودید، اگر نوع ارتباط شما با رعایت اصول شرعی و اخلاقی بوده است، موردی ندارد ، آن چه که اهمیت دارد این هست که فرآیند شناخت پیش از ازدواج به طور کامل و با دقت هرچه تمام تر در مورد ایشان انجام دهید، ابتدا بررسی همه ملاک های خودتون و موارد مورد نیاز در خود فرد و خانواده ایشان با رفت و آمد و پرسش کامل سوالات جزیی و دقیق،مرحله دوم تحقیقات کامل و جامع توسط افرادی که با ملاک های شما آشنا هستند و افراد عاقل و باحوصله ای هستند و مرحله سوم هم رجوع به مشاور پیش از ازدواج امین و قابل اعتماد که موارد دیگر را بررسی کند و سوالات و چالش های شما را در دو مرحله قبل پاسخ دهد، پاسخ منفی دادن بدون وجود دلیل خاصی اشتباه هست و البته پاسخ مثبت دادن بدون بررسی کامل فرد و خانواده او و طی کردن کامل فرآیند شناخت پیش از ازدواج کاری غلط هست. اگر فرد از این فیلتر ها عبور کرد و شرایط مناسب برای ازدواج را داشت، برای چگونه گفتن نحوه آشنایی با ایشان در صورتی که خانواده پذیرای آن نیست،با یک مشاور مشورت کنید،حالت کلی آن این هست که به یکی از اعضای خانواده که منطقی تر هست و واکنش منفی کمتری نشان میدهد بیان کنید و دلایل خود را از انتخاب فعلی به شکل کامل توضیح دهید تا بدانند انتخاب شما از روی احساسات یا بدون تعقل و شناخت نبوده است، و در ارتباط با بقیه نیازی به گفتن نیست و اگر هم بیان میشود،موردی نیست که بعد از ازدواج باشد اما اگر در طی این فرآیند به پاسخ منفی رسیدید ، اساسا نیازی به بیان آن نیست. اما اگر حساسیت و فرهنگ خانوادگی به نحوی است که این موارد پذیرفتنی نیست،در خواستگاران بعدی حتما به این مورد توجه کنید تا صرفا از ترس خانواده، فردی که میتواند حائز شرایط باشد را از دست ندهید. برای افزایش مهارت خودتون در زمینه انتخاب صحیح همسر و یادگیری کامل فرآیند شناخت پیش از ازدواج توصیه میکنم صوت های هنر انتخاب همسر استادپوراحمد و صوت های آموزش مجازی مجرد ها از خانم زهرا عباسی (مجموعه ریحانه سنتر) را گوش بدهید، منابع دیگر در پاسخ به بقیه سوالات در کانال مطرح شده که میتوانید آن ها را بیابید. ان شاالله موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام با تشکر از کانال خوبتون من خانمی ۴۳ ساله هستم یک پسر ۱۴ ساله و یک دختر ۶ ساله دارم شوهرم مردی بد اخلاق و بد دهن هست پسرم کوچک که بود فحش میداد می گفت تو خونه اشکال نداره و هیچی بهش نمی گفت الان مدام پسرم فحش میده و بی احترامی من میکنه و کتک من میزنه باباش هیچی بهش نمیگه و بکن نکنش نمی کنه وقتی هم من میگم چیزی بهش بگو میگه حرف نزن سکوت کن درست میشه تو را خدا مرا راهنمایی کنید چه کار کنم ؟چه طور پسرم را از این مهلکه نجات بدم حرف شنوی از من نداره از بس همسرم بی احترامی من میکنه نماز هم نمی خونه با اینکه من خودم سر وقت میخونم باباش کوتاهی میکنه و جا میذاره برا اخر وقت. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما بانوی بزرگوار میدونم که از این جهات سختی و ناراحتی زیادی را تحمل میکنید، اما بزرگوار این نکته را در نظر داشته باشید که فرزندانهمان طور که ظلم کردن رو در رفتار والدین یاد میگیرن، نقش مقابل اون، ظلم پذیری رو هم از والدینشون یاد میگیرند. در آموزه های دینی همان میزانی که ظلم کردن قبیح هست، ظلم پذیری هم نکوهش شده. قطعا در برابر بسیاری از مشکلات و مسائل زندگی صبر کردن مورد نیاز هست،اما نه صبر منفعل و دست روی دست گذاشتن، بلکه صبر فعال یعنی صبر کردن در عین تلاش برای حل مشکل و یافتن راه حل مسائل. قطعا کار همسر شما و فرزند نوجوان شما غلط بوده اما پذیرش این شرایط و تن دادن به آن و سکوت کردن در برابر آن در تمام این مدت ، از طرف شما هم بسیار اشتباه بوده است. هم اکنون الویت، اصلاح ارتباط با همسر هست و متقاعد کردن ایشان به در پیش،گرفتن را حل درست، بدای این کار توصیه میکنم حتما از صوت های هنر زن بودن استاد پوراحمد،مهارت کلامی زوجین استاد تراشیون و استاد دهنوی را گوش بدهید و اجرا کنید. در ارتباط با کار غلط نوجوان قطعا هم سکوت اشتباه هست هم پرخاش یا ناسزا گفتن و نفرین کردن متقابل، در این شرایط باید عاطفه و توجه مادری که به طور معمول به نوجوان میشده، موقتا از نوجوان سلب بشه برای یک تا دو روز تا او تنبیهی درست در ارتباط با کار خطای خود بشود و امتیازی را در مقابل کار اشتباه خودش از دست بدهد، اما زمانی که اساسا محبت و عاطفه ای بین مادر و نوجوان نباشد و ارتباطات مخدوش باشه طبیعتا هم مسائل این چنینی بیشتر رخ میده و هم راهکار موثری برای حذف این رفتار های آسیب زا به سادگی در دسترس نیست، در این صورت توصیه میکنم حتما در زمینه ارتباط با نوجوان هم صوت های تربیت نوجوان استاد پوراحمد را کامل گوش دهید و از مطالب کانال نوجوان من (سید احمد موسوی نسب) هم استفاده کنید. انشاالله موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام و عرض ادب بنده خواهری ناتنی از مادر یکی دارم که خانه مجردی و زندگی آزادانه ای دارد و با چندین سگ هم خانه است و مادرم بشدت ب خواهرم وابسته است و هرجا ک میرود باید او هم باشد و هروقت مادرم را برای چندروز دعوت میکنم به خواهرم خبر میدهد و با خواهرکوچکم به خانه ام می آیند و خواهرم اهل حجاب و پوشش نیست و ما با تمام این شرایط مجبورا ساختیم اما با موضوع سگ داشتن او اصلا نمیتوانیم کنار بیاییم و سعی میکنیم فاصله بگیریم و از نظر روحی بشدت این موضوع روانم را بهم ریخته . مادرم را هم نمیتوانیم قانع کنیم ک همه جا خواهرم را نیاورد . حالا سوالم اینه ما که نماز میخونیم وقتی خواهرم ب خانه ما می آید حس میکنیم خانه نجس شده با این موضوع چطور برخورد کنیم که خواهرم ناراحت نشود و ما هم صدمه روحی و جسمی نبینیم . و اینکه ما تا چ اندازه باید با خواهرم که سگش حتی در رختخواب با او میخوابد فاصله را حفظ کنیم . البته ما اجازه نمیدهیم سگ را ب داخل خانه هایمان بیاورد اما ب هر حال کسی که سگ دارد لباسش و تمام وسایلش از نظر ما نجس است . از اینکه ب اجبار باید حضور خواهرم را تحمل کنم و دلم هم برای خواهرم میسوزد دچار قلب درد شده ام . بارها ب او گفتیم از سگ دست بکش و در کنار ما باش اما ب هیچ عنوان نمی پدیرد .. التماس دعا 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 عرض سلام و احترام خدمت شما خواهر گرامی 🍀دغدغه و نگرانی شما قابل درک هست. متأسفانه ارمغان فرهنگ غرب برای جوامع مسلمین دوری از ارزش های فطری و دینی و گرایش به امور نفسانی و مادی است. و انسانی که می‌تواند متعالی باشد و محبت و عشقی که باید نثار خانواده و همسر شود به سمت یک حیوان سوق پیدا می‌کند. در رابطه با خواهر شما باید ریشه ای بررسی شود که دلایل گرایش ایشان به این امور چیست؟ آیا به اندازه کافی از محبت خانواده و به ویژه پدر بهره مند شده اند؟ دلایل گرفتن خانه مجردی برای ایشان چیست؟ چقدر تلاش کرده اید که با محبت و عاطفه رابطه صمیمانه ای با خواهر برقرار کنید؟ پیشنهاد میکنم در صورت امکان با مشاوری امین ارتباط بگیرید تا بررسی شود و راهکار مناسب را دریافت کنید. 🍀در رابطه با دغدغه شما از بُعد فقهی و اینکه با توجه به نجاست سگ (از بعد عقلی و نقلی) احساس نجس شدن خانه را می کنید لازم هست بدانید که شرط سرایت، وجود رطوبت در یکی از دو طرف است اما در صورتی که دو طرف خشک باشند و یا رطوبت بسیار ناچیز باشد که از یکی به دیگری منتقل نشود نجاست سرایت نخواهد کرد. در واقع شرط سرایت رطوبت هست و اگر خشک باشد مانعی ندارد. باز برای اطمینان بیشتر توصیه میکنم از دفتر مرجع تقلیدتان هم بپرسید. 🍀در کل سعی کنید آرامش خودتان را حفظ کنید و برای کمک به خواهرتان از هیچ کمکی دریغ نکنید. قطع ارتباط و عدم حمایت عاطفی شما کمکی به وضعیت ایشان نمی‌کند. بلکه باید خلأ عاطفیش را جبران کنید. ✨از برادر و یا پدر بخواهید وقت بیشتری بگذارند. ✨ ایشان را با دوستان خوب و مومن مرتبط کنید. ✨ از واسطه ای امین مثل خاله یا دایی که اثرگذار بر خواهرتان هستند بخواهید که با ایشان حرف بزنند. ان شاء الله با تدبیری که می کنید به مرور زمان در ایشان اثرگذار باشید. البته همراهی و همدلی به منزله تایید کارهای ایشان توسط شما نیست و حتما این قانون منع حضور حیوان را در منزل داشته باشید. و اگر فرزندان شما تحت تاثیر ایشان هستند حتما در رفت و آمد نهایت دقت را داشته باشید. 🦋رمان " او را" از مجموعه کتابهای تنها مسیر که هدفمند نگاشته شده و خیلی زیبا در قالب یک داستان واقعی گذر از تمایلات سطحی به سمت تمایلات عمیق را معرفی می‌کند تهیه کنید و به ایشان هدیه بدهید. ان شاءالله به یاری خدا و محبت های خالصانه و خداگونه و دینداری واقعی شما و اطرافیان زمینه گرایش ایشان به ارزش‌های معنوی مهیا گردد. 🌺 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام خدمت شما استاد محترم وقت بخیر استاد من ۲۶ ساله و همسرم ۳۲ ساله هستن. ما ۲ سال هست زندگی مشترکمان را شروع کردیم. همسرم ادمی مذهبی، اهل مسجد و هیئت هستن. زندگی خوبی داریم خداروشکر همسرم گرم هستن و من هم سعی می‌کنم همراه ایشون باشم و به قول خودشون همیشه خیلی پایم و ایشون راضی هستن. فایل‌های صوتی هنر زن بودن رو دارم گوش می‌دم در کنار اون فایل های صوتی دکتر فرهنگ رو گوش دادم و مدام سعی می‌کنم در سایت‌ها و کتاب‌های مختلف در مورد همسر داری و زندگی مشترک و … مطالعه داشته باشم. متاسفانه حدود یک سال پیش اتفاقی تو اینستاگرام همسرم عکس‌های نامناسب دیدم خیلی ناراحت شدم اما اصلا به رو نیاوردم و فقط پیام‌هایی در مورد گناه چشم و احادیث اهل بیت براشون فرستادم. دیگه جست و جو نکردم و فکر کردم بر اساس کنجکاوی و هوای نفس این کارو انجام دادن تا اینکه چند روز پیش پیجی رو در اینستاگرام به من معرفی کردن که فروشگاه انلاین لباس خواب بود و عکس‌های نامناسب خانم‌ها رو داشت من خیلی بهم ریختم و خیلی ناراحت شدم این بار دیگه خودشون النی برام فرستادن…!!!!! بهشون گفتم شما اینارو دیدین؟! جواب دادن دیدم برا شما فرستادم ولی بعدش شرم الهی کردم…. من دیگه بحث رو ادامه ندادم و فردای اون روز که خودشون پرسیدن لباسارو دیدی منم بهشون گفتم خوب نیست این چیزا رو ببینین رو ذهنتون اثر می‌زاره و دیگه هیچ حرفی نزدم و اصلا ادامه ندادم. البته چند وقتی هست که متوجه شدم همسرم خیلی رو نگاهشون کنترل ندارن. در محیط کارشون مراجعین خانم‌ها با پوشش نامناسب هم هستن گاهی در منزل برای من از پوشش نامناسب انها می‌گوید و من سعی می‌کنم واکنش تندی نشان ندهم و‌ در عین حال مخالفت خودم رو نسبت به موضوع نشان می‌دهم. خیلی دارم اذیت می‌شم از این قضیه و ذهنم را کاملا بهم ریخته و نسبت به همسرم دارم سرد میشه خواهشا کمکم کنین 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 عرض سلام و ادب خدمت شما خواهر عزیز 🌹احسنت به شما که پیگیر مباحث آموزشی و یادگیری مهارت ها هستید و سنجیده رفتار میکنید. در خصوص مسئله ای که فرمودید بهترین کار همین هست که برخورد تند و سرد نداشته باشید چرا که زمینه کنجکاوی بیشتر و فاصله و لجبازی را فراهم می‌کند. اما در عوض نیاز هست دقت نظر لازم را داشته باشید. به نیازهای عاطفی و زیستی همسرتان نهایت توجه کنید و اگر ایشان تمایل به استفاده شما از لباس های خواب جذاب هستند این نیاز ایشان را به بهترین نحو پاسخ دهید. همیشه احترام و محبت در روابط شما حاکم باشد و با گفتگوی صمیمانه ای که در طول روز برقرار میکنید خواسته و انتظار خود را بیان کنید. و همچنین فضایی را فراهم کنید که ایشان نیز خواسته و انتظار و حتی انتقاد خود را راحت بیان کند. تا متوجه خواست قلبی ایشان شوید و همراهی لازم را با ایشان داشته باشید. سعی کنید معنویت و رنگ و بوی خدا را در منزل تقویت کنید. و همسرتان را در برنامه های مذهبی و فرهنگی همراهی کنید و به داشتنشان افتخار کنید. و خودتان نیز در این زمینه پایبند باشید و گاهی نماز را در منزل به آقا اقتدا کنید. و از کلاسهای اخلاق اساتید هم بهره ببرید. معنویت در زندگی مثل ترمز عمل می‌کند و خیلی مواقع همین وجدان بیدار و آگاه انسان را از لغزش ها نگه می‌دارد. آرزوی خوشبختی و سعادتمندی برای شما خواهر بزرگوار دارم. 🌺 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام و احترام. حقیقتا یک مشکلی که وجود داره این هست من برادری دارم که حدودا دو سالی هست قصد ازدواج داره ما خانواده مذهبی و ولایی ای هستیم اما به جاهای مختلف که برای خواستگاری میریم ۹۹درصد از لحاظ عقاید با ما در تضاد هستن و کلا رهبری و انقلاب و نظام رو قبول ندارن،خسته شدیم از بس خواستگاری رفتیم و این اتفاق افتاد،بودن بعضیاشون که از لحاظ حجاب خوب بودن ولی واقعا کلا نسبت به نظام و رهبری دشمنی دارن و این خیلی مارو آزرده میکنه و متاسفانه نمیدونیم چیکار کنیم من هر جا میریم و این اتفاق میوفته،مخالفت میکنم برای وصلت اما مادر و پدرم میگن این قضیه مهم نیست و الان متاسفانه عقاید اکثر مردم همینه اما معتقدم این قضیه خیلی هم مهمه و به عقاید و تفکرات مربوطه واقعا خسته شدیم و این در حالیه که ما توقع زیادی نداریم،عقاید و اخلاق برامون مهمه که کسی با هر دو این شرایط رو پیدا نمیکنیم و در تضاد عقاید هستیم. و دیگه نمیدونیم باید چیکار کنیم😞 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 عرض سلام و احترام خدمت شما خواهر بزرگوار 🍀مسئله کفویت در اعتقادات از معیارهای اصلی و مهم در ازدواج می باشد و توصیه می‌شود دختر و پسر در این زمینه کفویت و همتایی لازم را داشته باشند. مسائلی چون اعتقاد به ولایت و رهبری و نظام و انقلاب لازمه و پایه اعتقادات هست چرا که ولایت فقیه را در طول ولایت اهل بیت علیهم السلام می‌دانیم. در واقع حساسیت شما در این زمینه بجا هست. و مهمه که فردی هم کفو با اعتقادات اصلی خود بیابید. در این زمینه توکل داشته باشید و با احترام و آرامش خانواده را متقاعد کنید. و از واسطه ها و معرف های امین جهت معرفی فرد همکفو استفاده کنید. چه بسا اگر در طایفه و یا محله شما چنین فردی با این معیارها نبود بخواهید از خانواده ای اصیل و همسو ولو در شهری دیگر وصلت کنید. به هر حال در این زمینه باید دقت لازم را نمود و توجه به معیارهای اصلی داشت و ناامید هم نشوید. 🦋پیشنهاد میکنم حتما مجموعه انتخاب صحیح همسر را از کانال تهیه و به برادر محترم و همچنین پدر و مادر پیشنهاد بدید گوش کنند تا با لزوم داشتن کفویت در معیارهای اخلاقی و اعتقادی بیشتر آشنا شوند. موفق و مؤید باشید. 🌺 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام 19سالمه ودروران عقد به سر میبرم والان در حال حاضر میتونم بگم هیچ مشکلی ندارم که روحم رو ازرده کنه وزندگی نسبتا خوبی دارم فقط بیشتر اوقات احساس بی ارادگی دارم یعنی اراده ندارم حتی نماز بخوانم از این حالت احساس گناه میکنم با خودم عهد میبندم ولی همان موقع شک میکنم وچون چندین بار عهدم را شکستم میگویم نکند این دفعه هم نتوانم مادرم خیلی زحمت میکشد ومن مثل شیطان خبیث به او باپررویی میگویم. من حوصله ندارم کمکت کنم تو رو خدا کمکم کنید من چه مشکلی دارم اگر بگویید افسردگی راحت میشوم چون دیگر میفهمم تقصیری ندارم البته باید بگم برنامه خوابم خیلی بده شب نمیتونم زود بخوابم حتی اگر خیلی خسته باشم وروز خیلی دیر بیدلر میشم وهرکاری بگین کردم ولی درست نمیشه. بی برنامه هستم و لی کارزیاددارم حفظ قران : در حفظ قرآن خیلی اذیت میشوم چون تمرکز پایین دارم واقعا این موضوع عذابم میدهد. خیلی فکر میکنم برای همین نمیتوانم تمرکز کنم کار فرهنگی کارهای خانه و.... 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 عرض سلام و احترام خدمت شما خواهر گرامی 🍀در رابطه با سوال شما آنچیزی که من از متن شما برداشت کردم بیشتر یک حالت بی هدفی و سردرگمی هست تا افسردگی... به نحوی که دچار روزمرگی و حتی اهمال کاری شدید. که میطلبه شما حتما اول برای خود هدف گذاری کنید و بعد برنامه ریزی و اولویت بندی.... زمانی که هدف مشخصی نداشته باشید عزمتان جزم نمی‌شود و مرتب هم از این شاخه به آن شاخه می‌پرید. پس بهتر هست اول یک خودشناسی خوب نسبت به خود پیدا کنید. و بدانید در زندگی به دنبال چه چیزی هستید. اهدافتان را بشناسید و بعد برای آن برنامه ریزی کنید به نحوی که حتی ناخودآگاه شما نیز بر حسب هدفی که شما تعیین کرده اید پیش رود و انگیزه لازم را درون شما ایجاد کند. در بحث هدف گذاری می‌توانید هم اهداف کوتاه مدت داشته باشید هم بلند مدت. اهداف شما مثلا می‌تواند این موارد باشد: یک همسر نمونه یک مادر موفق یک بانوی توانمند در زمینه کار فرهنگی و یا هنری و یا هر چیزی که علاقه شما در آن باشد. برای رسیدن به این اهداف بلند مدت شما باید از اهداف کوتاه مدت به صورت پیوسته و مدام شروع کنید. مثلا مطالعه یک کتاب در زمینه همسر داری در مدت یک هفته.... و یا شنیدن یک مجموعه صوتی در زمینه تربیت فرزند در طول یک هفته..... 🍀پس مهمترین و اولین قدم این است که شما ابتدا اهداف خود را بشناسید و بدانید برای چه چیزی میخواهید تلاش کنید تا به مرور انگیزه نیز به وجود آید. 🍀مرحله بعد برنامه ریزی هست. که نیاز هست هر شب قبل از خواب برنامه فردای خود را بچینید و بدانید که کارهایی که باید در طول روز انجام دهید چیست. اوایل ممکن است فقط درصد کمی از برنامه تعیین شده را انجام دهید اما باز دلسرد نشوید و تعطیل نکنید. و ادامه دهید به مرور زمان شاهد تغییرات خوبی خواهید شد. ✨سعی کنید با دوستان مومن و با تقوا و هدفمند و با انگیزه ارتباط بیشتری برقرار کنید. به مرور زمان اثر پذیری خوبی از دوستان خود خواهید داشت. ✨پیشنهاد میکنم حتما یک اصلاح مزاج داشته باشید چه بسا یک غلبه مزاج در سما حالت رخوت و سستی ایجاد کرده باشد. ضمن اینکه نیاز هست سبک زندگی خود را منظم کنید. و برنامه خواب خود را تنظیم کنید و بهانه ها را برای دیر خوابیدن رفع کنید. شب نشینی؛ موبایل؛ دیر شام خوردن؛ چای و نسکافه آخر شب؛ خوابیدن زیاد در طول روز و... می‌تواند دلایل بی‌خوابی آخر شب شود که حتما اصلاح کنید تا به مرور وضعیت خواب شما تنظیم شود. ✨برنامه پیاده روی و ورزش هم به برنامه خودتان اضافه کنید چون باعث نشاط و پویایی شما می‌شود. 🦋پیشنهاد میکنم سیر مطالعه داشته باشید تا به مرور زمان آگاهی و معرفت خودتان را بالا ببرید. مجموعه صوت های استاد پناهیان در رابطه با دینداری و یا حال خوب و بحث تنها مسیر برای شما مفید است از سایت بیان معنوی ایشان دانلود و استفاده کنید. و همچنین مجموعه رضایت از زندگی از استاد پور احمد را از کانال تهیه و گوش کنید. موفق و مؤید باشید. 🌺 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام.خسته نباشید من دو ساله تو عقدم.همسرمو خیلی دوست دارم اما هر وقت یادم میاد از خواستگاری ناراحت میشم چون ایشون بدون دسته گل اومدن...من بعد چند وقت راجع به اینکه گل نیاوردن بهشون به شوخی گفتم و ایشون گفتن که تقصیر مامانمه...و برام رفتن دسته گل خریدن.اما بازم هر وقت یادم میاد ناراحت میشم.چیکار کنم؟ خونوادشون وضعشون خوبه اما تو بعضی خرج کردن ها یه خورده ناخن خشک هستند.مثلا منو پاگشا کردن،با شیرینی زبون مونده با آلو ترش پذیرایی کردن که من جلوی فامیلامون خجالت کشیدم ولی شامشون خوب بود. همسرم ولی دست و دل بازه اما در این موارد به حرف خونوادش گوش میکنه.الانم راجع به اینکه من لباس عروس دوست دارم بپوشم باهاشون صحبت میکنم،میگن حرف ،حرف بابامه.بابامم یه چیز بگه حرفشو عوض نمیکنه.هر چی بابام گفتن. دیگه اینکه پدر شوهرم ماشینشو به بچه هاش نمیده.به همسرم میگم بیا با ماشین بریم مسافرت،اما میگن بابا ماشینشو نمیده،اصرار نکن.البته همسرم میگه اگر هم بده من سوار نمیشم چون حواسم پرت میشه.مثلا بخوام از داشبورد چیزی بردارم،فرمون رو به همون طرف می برم..من چیکار کنم؟دو ساله تو عقدیم یه مسافرت نرفتیم.😔 و اینکه من با جاریم با هم تو عقدیم.پارسال رفتن برای هر دومون طلا خریدن.برای من نیم ست طلا و برای جاریم سرویس طلا خریدن.البته به من نشون ندادن .من این چند روز اتفاقی عکس طلاشونو دیدم و فهمیدم سرویس طلا براشون خریدن.اگر که همسرامون خریده باشن،اشکالی نداره اما اگر خونواده همسرم برامون خریدن،چرا باید فرق بزارن بین ما؟بنظرتون از همسرم بپرسم که شما این طلا رو خریدین یا بابا خریدن؟ با وجود اینکه جاریم با برادر شوهرم دوست بودن و از این چیزا و خونواده همسرم ناراحت بودن ولی بخاطر پسرشون قبول کردن تازه جاریم از برادر شوهرم بزرگتره .با این وجود چه برتری نسبت به من داشته؟ البته پدر شوهرم هر ماه به کارتم 200تومن پول میریزن.نمیدونم برای جاریمم پول واریز میکنن یا نه.همسرم هم ماهی 400تومن به من میدن... 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 سلام و احترام خدمت شما خواهر عزیزم 🍀در رابطه با مسائلی که مطرح کردید با توجه به اینکه تازه عروس هستید و انتظاراتی دارید درکتون میکنم. اما یک سوال که لازم هست توجه کنید اینکه نتیجه فکر کردن شما به گذشته و مرور اتفاقات قبل تاکنون چه سودی به حال شما داشته است؟!! غیر از این هست که حال شما را خراب می‌کند و انتظارتان را از اطرافیان بالا می‌برد. و ناخودآگاه افکار گذشته و حال بد در رفتارتان نیز نمود پیدا می‌کند؟ خواهر گلم گذشته ها گذشت و یادآوری آن چیزی را درست نمی‌کند. همه بخش های زندگی را جزء فرصت و دوران طلایی بدانید و به این فکر نکنید که چون در آن زمان انجام نشده دیگر هیچوقت نباید از آن لذت ببرید. سعی کنید افکارتان را مدیریت کنید و ایجور مواقع که به گذشته برمی‌گردید سریعا خودتان را به کاری مشغول کنید هر کاری که مورد علاقه شما باشد. تا از سیر در گذشته ها خودتان را رها کنید. انتظارتان را از همسرتان تعدیل کنید و شرایط ایشان را درک کنید. اگر وسیله شخصی از خود ندارید چه اشکال دارد که با وسیله عمومی به مسافرت بروید. و همچنین سعی کنید خودتان را از قیاس کردن با موقعیت جاریتان رها کنید. کنکاش در این قضیه به صلاحتان نیست چون رفته رفته حساسیت شما را بالا می‌برد. 🍀سعی کنید به داشته هایتان توجه کنید و روحیه مثبت بین داشته باشید و مدام در حال قیاس و مرور کمبودها نباشید. مهارت کلامی و گفتگو را فرا بگیرید تا بتوانید خواسته تان را با لحن مهربان و مناسب مطرح کنید. باروحیه تعاملی که با اطرافیان به ویژه خانواده همسر برقرار میکنید ان شاء الله به مرور زمان جایگاه مناسبی برای خود فراهم می کنید. 🦋لازم هست مهارت های زندگی را بیاموزید به ویژه مهارت هنر زن بودن که پیشنهاد میکنم از کانال تهیه و گوش کنید نکات ارزنده ای که فرا می‌گیرید قطعا به نفع زندگی شما خواهد بود. آرزوی خوشبختی و سعادتمندی برای شما دارم. 🌺 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام خداقوت ، ۱۲ ساله ازدواج کردم و ۲ فرزند ۱۰ و ۳ ساله دارم . ۲ تا سوال داشتم خدمتتون همسرم میگن اگه فیلم مستهجن و مشکل دار رو زن و شوهر با هم ببینن اشکال نداره، میخواستم نظر شما رو در این مورد بدونم دوم اینکه همسرم در مورد مسائل زیستی پیش قدم نمیشن، حرفشان هم اینه که من همیشه مایل هستم ولی ساعت ۱۰ شب که میشه میخوابن، تا ۲ تا بچه های من بخوابن حدود ساعت ۱۲ میشه که ایشون عمیقا میگه هر وقت خودت خسته نبودی بیا منو بیدار کن ، در صورتی که من از این رویه اصلا راضی نیستم ، دوست دارم ایشون پیشنهاد بدن ، اینو به خودش هم گفتم و حتی پیش مشاور که رفتیم مشاور هم به ایشون گفت ولی همسرم همچنان بر روال خودش هست ناگفته نماند در زمان ناراحتی و بحث ، معمولا میگن که این موضوع بین ما کمه و همیشه هم قصورش رو متوجه من میدونن و اصلا نمی گن که خودشون اصلا یکبار هم نیازشون رو مطرح نکردن . کارهای قبل از خواب منزل و بچه ی کوچیکم هم همه بر عهده منه هنر زن بودن رو‌هم گوش دادم ، فقط اون قسمتی که در مورد ساعت ۹ خوابیدن بچه ها فرمودید ، برای ما عملی نیست ، با توجه به غیر حضوری شدن مدرسه یا تعطیلات تابستانی ، بچه های من دیر خوابشون میبره، حتی پیش اومده که زودتر برای خواب آماده شدیم ولی بچه ها چند ساعت توی جاشون بیدار بودن یا بازی کردن و نخوابیدن 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 عرض سلام و احترام خدمت شما خواهر بزرگوار 🍀در مورد بخش اول سوالتون براساس فتوای اکثر مراجع، تحریک شهوت به وسیله فیلم‏هاى مبتذل و غیر اخلاقی جایز نیست. و اینکار چه به صورت فردی و یا زن و شوهر با هم جایز نیست و باید پرهیز کرد. 🍀در مورد بخش دوم سوالتون شما باید شرایط کاری همسرتان را درک کنید. به هر حال تایم زیادی را آقا سرکار هست و خستگی زیاد مانع از این می‌شود که ایشان بخواهد تا آخر شب بیدار بماند که بچه ها به خواب بروند. بلکه این مدیریت شما را می‌طلبد که برنامه خواب فرزندان را تنظیم کنید. به هرحال اوایل کمی سختی دارد و شاید تا این برنامه جا بیفتد چند ماه هم طول بکشد اما با برنامه ریزی و ایجاد خلاقیت در طول روز و سرگرمی های متنوع و بازی باید فرزندان خسته بشوند و شب بعد صرف شام مهیای خواب شوند. بهتر است در طول روز کمتر خوابیده باشند و از بازی و کارهای متنوع دیگر خسته باشند و سر شب شام سبک میل کنند و کم کم با خاموش کردن تلویزیون و تاریکی زمینه خواب فراهم شود. این فرایند نیازمند وقت گذاشتن و صبوری هست تا این رویه جا بیفتد... اما ارزشش را دارد هم برای سلامت فرزندان مفید هست و هم اینکه میتوانید فرصت خلوت مناسبی برای خود و همسرتان فراهم کنید. در طول روز هم اگر فرزندان مشغول بازی باشند بدون اینکه حساسیتشان برانگیخته شود و یا به بهانه خواب و استراحت میتوانید با همسرتان خلوت کنید. که البته نیاز هست برای فرزندان عدم حساسیت حضور در اتاق در بسته را جا انداخته باشید. یعنی در طول روز دقایقی در اتاق باشید و در را ببندید و به کارهای عادی روزمره مثل مرتب کردن کمد و یا مطالعه و... مشغول باشید که اگر فرزندان بی مقدمه در را باز کردند برایشان عادی شود و زمانی که با همسر در اتاق بودید و در بسته بود کمتر ایجاد حساسیت کند. سعی کنید در این زمینه خلاقیت داشته باشید از جذابیت های زنانگی خود استفاده کنید. و با پوشش مهیج و زیبا زمینه جذب همسر را فراهم کنید و به بهترین نحو نیاز عاطفی و جنسی ایشان را پاسخ دهید. 🦋علاوه بر مجموعه هنر زن بودن پیشنهاد میکنم مجموعه "تربیت فرزند از تولد تا ده سالگی" و همچنین چون فرزند اول شما در آستانه نوجوانی هست "تربیت فرزند از ده سالگی تا 19 سالگی" را تهیه و گوش کنید. که راهکارهای مطرح شده بسیار برای شما کاربردی خواهد بود. نگاه مهربان پروردگار همراه همه لحظه هایتان 🌺 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام... M دختر ۱۶ ساله‌ایه ک چهارمین عضو خانواده از نظر سنه یه خواهر بزرگتر از خودش داره (دقیقا نمیدونم اختلاف سنی‌شون چقدره، شاید ۵-۶ سال) و M فک میکنم ۷ یا ۸ سالش بوده ک پسر داییش بهش تجاوز میکنه و خیلی زود متوجه مسائل جنسی میشه پدر و مادرش خیلی باهم رابطه خوبی ندارن حتی زمانی پدرش ب مادرش میگه یه مقدار مشخصی ب من پول بده تا طلاقت بدم و بچهارم بدم ب تو ی مدتم پدرش معتاد بوده ک بعد ترک میکنه...M حدودا ۱۱-۱۲ ساله بوده ک با دختری (K) تو مدرسه صمیمی میشه بعد از یه مدت خانواده‌هاشونم همدیگرو می‌بینن و خلاصه یکم رفت و آمد خانوادگی هم شرو میشه بعد از سه چهار سال که اونا همچنان باهم دوست بودن، متوجه میشن بین پدر K و مادر M اتفاقات عجیبی داره میفته مثلا K و M از همدیگه خبر نداشتن که کجان ولی فرداش تو مدرسه متوجه میشن تو یه ساعت مشخص باهم با خانواده‌هاشون تو یه مکان بودن... مثلا یه پارک معلوم میشه مادر M و پدر K تا حد زیادی باهم ارتباط داشتن و دارن. چند وقت بعد خواهر بزرگتر M هم متوجه این موضوع میشه ولی هنوز مادرشون خبر نداره ک دختراش میدونن با پدر K رابطه داره. خواهر M هم خیلی حالت دلسوزانه برای خواهرش نداره و به قول خود M هنوز بچگونه فکر میکنه. M چندین بار با آدمهای کاملا اشتباه تو مدرسه دوست میشه و اونام ازش سوءاستفاده میکنن و آبروشو میبرن خلاصه ک از دوستی هم چیزای خوبی ندیده بخاطر همه این چیزایی ک گفتم، از جمله پدر و مادرش، خواهرش، دوستاش و شرایط خونه و مدرسه، خودشم خیلی حال خوشی نداره تقریبا هیچوقت دلسوزی و پشتیبانی خانواده‌شو حس نکرده بعد از ۴ سال دوستی به وضوح میتونم بگم عزت نفس M واقعا صفره خیلی وقتا احساس گناه داره و همچیو تقصیر خودش میندازه ظاهرشو خیلی حفظ میکنه. هر وقت ازش بپرسی چطوری میگه عالی... حتی اگه درحال گریه کردن باشه اکثر مواقع یه حالت الکی خوش داره ک خیلیم دووم نمیاره... چون قطعا با آگاهی انتخابش نکرده مازوخیست داره... به درد یا خونریزی بدن خودش علاقه نشون میده و ازش لذت میبره دختریه ک حرف حق رو میپذیره و اتفاقا با منی ک چادری‌عم و نماز روزه‌مو دارم، رابطه خوبی داره خیلی دوست داره به خدا و ائمه نزدیک شه، ولی هم اراده ضعیفی داره و هم خودشو لایق نمیدونه... خیلی وقتا هم بخاطر شرایط خانواده‌ش خجالت میکشه ک مثلا نماز بخونه یا هرچی... ب شدددت دختر توانمند و باهوشیه... ازینایی ک سرکلاس روهوا درسو میزنن. گیتاریست هم هست. حجابش خیلی مناسب نیست، ولی جزو کسایی نیست ک الکی جبهه بگیره... معمولا حرف حقو قبول میکنه علاقه داره ب تغییر کردن و زندگی خوب رو شروع کردن، هم از نظر جسمی و هم روحی. چه کارایی میتونم براش انجام بدم تا حدودی حالش خوب بشه تا بتونه به مشاور رجوع کنه؟ آیا در مورد مادرش میتونم کاری انجام بدم؟ 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 بسم الله الرحمن الرحیم سلام عرض میکنم خدمت شما و بسیار خرسندیم که نوجوانان عزیز در پی مشاوره و کسب راهکار برای کمک به خود، اهل خانواده و حتی دوستانشان برمی آیند.🌸 در خصوص شرایط M باید عرض کنم، بهترین راهکار داشتن یک دوست خوب و با اعتقادات قوی و مثبت است، که الحمد الله شما سر راه او قرار گرفته اید. حال وظیفه شما چیست و در واقع چه کاری از شما بر خواهد آمد در این مسیر: اولا تاکید جدی میکنم که نقش منجی به خود نگیرید که خدای نکرده خود قربانی خواهید شد. (هر کاری با رضایت و مشورت خانواده تان صورت گیرد) شما تلاش می کنید اما درگیر مسائل شخصی و خصوصی زندگی دوستتان نخواهید شد. مثلا دادن هدیه کتب و رمان های دفاع مقدس که خاص قشر نوجوان نگاشته شده است. آشنا کردن او با زندگی شهدای شاخص مثل کتاب سلام بر ابراهیم و ... رفتن به اماکن و برنامه های مذهبی از جانب شما و خانواده تان و همچنین دعوت از ایشان جهت حضور در این اماکن. داشتن برنامه ریزی برای دروس و مطالعه و برنامه ریزی برای اهداف آینده. دیدن نقاط مثبت شخصیت ایشان و بیان آنها (البته نه بصورت افراطی)، از جانب شما باعث اعتماد به نفس او خواهد شد. دیدن رفتارهای خوب در شما به عنوان الگو انگیزه بخش برای اصلاح او خواهد بود، مثلا قطع تماس و گفتگو در موقع اذان، آرامش، صداقت، همدلی، مسئولیت پذیری، با برنامه بودن در زندگی، اهل توکل بودن، اهل ذکر و دعا بودن، حفظ احترام والدین در هر شرایطی و ... در خصوص شرایط خانواده ایشان ، چون نمیتوان به این اطمینان رسید و اظهار نظر کرد، دوست شما میتواند به مدرشان پیشنهاد مراجعه حضوری به مشاور داشته و یا از یک حَکَم (بزرگ فامیل) یا یک دوست خانوادگی اَمین و دلسوز برای این قضیه کمک بگیرند. انشاالله موفق و عاقبت بخیر باشید. 🌸🍃کانال تربیتی همسران خوب👇 @hamsaranekhoob
سلام.ممنون ک رایگان مشاوره میدین خیلی لطف میکنید خدا خیرتون بده ولی من پاسخ سوالم دقیق نگرفتم شاید باید واضح تر میپرسیدم من هنر زن بودنم گوش دادم منتها متوجه نشدم وقتی با خانواده همسر تو یه ساختمون زندگی میکنیم چطوری رفتار کنیم؟؟ هم رضایت خودمون باشه از رابطه هم همسرمون میشه با مثال بگین خدا خیرتون بده مثلا من از صحبت های استاد تو ی مشاوره متوجه شدم ک هر روز لازم نیست اونارو ببینیم سعی کنیم یطوری رفت و اند کنیم ک مثلا حتی توی راه پله ها هم کمترین برخورد رو داشته باشیم شاید من‌متوجه نمیشم و گرنه استاد خوب گفته باشن‌اگ‌امکانش هست شما هم واضح توضیح بدین ممنون میشم. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم ممنون از شما که انقدر دقیق و کامل پیگیر مباحث هستید. در خصوص میزان ارتباط با خانواده همسر (چه مرد و چه زن)، باید اعتدال را رعایت کرد. قاعده بر دوری و دوستی است، اما گاهی در زندگی اتفاق می افتد که هم خانگی یا همسایگی را تجربه می کنیم، خب برای این شرایط هم باید مهارت آموخت تا کمترین آسیب را به روابط همسران بزند و از طرفی دل پدر و مادر هم خدای نکرده نرنجد. بهتر است در زندگی برای خود برنامه داشته باشید و اوقات روزانه زندگی تان پر شود، که مدام از شما انتظار دور همی و میهمانی ، حالا که بیکارید بیایید اینجا و ... نباشد. مثلا اهل کارهای هنری، اشتغالات خانگی، امورات تربیتی فرزندان ، مطالعه، کارهای فرهنگی و ... هم چنین خودتان از بابت این همسایه ای سطح توقع تان از مدر و مادر همسرتان بالا نرود، چرا به ما نگفتن، چرا به ما سر نزدن، چرا برای ما نخریدن، چرا بچم رو نگه نداشت و ... مثلا برای خود برنامه بریزید که هفته ای یک مرتبه شما به میهمانی منزل ایشان بروید، و یا هفته ای یک مرتبه میزبان آنها شوید. (البته این به این معنا نیست که در زمان بیماری یا طلب کمک و ... امتناع کنید)، سعی شود در حد توان و با مشورت همسرتان برنامه ریزی نمایید که احساس نکنند شما سوگیری منفی نسبت به خانواده آنها دارید. همچنین خدای نکرده اگر حرف و حدیثی بین شما و خانواده همسرتان در غیاب همسرتان پیش می آید، بلافاصله به همسر خود منتقل نکنید که باعث کدورت و دور شدن ایشان از شما، بدبینی و سردی عاطفی خواهد شد. لذا سعی کنید که یا از مشاور کمک بگیرید و یا خودتان مشکلتان را با تقویت مهارت و ارتباط موثر حل کنید. انشاالله موفق و سربلند باشید. 🌸🍃کانال تربیتی همسران خوب👇 @hamsaranekhoob
سلا.وقت بخیر من با همسرم مشکل دارم فایل هنر زن بودن رو هم گوش کردم متاسفانه ایشون اصلا حاضر نیستن قبول کنن که ممکنه اشتباه کنن وفقط از من توقع خوب بودن و حرف گوش کن بودن رو دارن ... من بسیار کمبود محبت دارم چگونه ایشون برای رفتن به مشاوره حضوری راضی کنم خیلی خود شیفته هستن... ضمنا من ۱۳ ساله ازدواج کردم دو فرزند هم دارم و ایشون مدرک کارشناسی و من کاردانی دارم ... هدف من فقط از رفتن هر دو مون به مشاوره فقط ثبات ارامش مون هست که با پرتوقعی و خود خواهی ایشون خیلی وقته بهم ریخته.. من با چندین مشاوره صحبت کردم حتی از همین کانال هم پرسیدم همه پیشنهاد مشاوره برای هر دومون دادن ولی ایشون میگن مشاوره برای دیوانه هاست مت رفتارام درسته متشکرم. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم خواهر عزیزم در خصوص مشکلتان باید عرض کنم که گاهی لزوم مشاوره برای زوج فراهم میشود و ابن توصیه نیز صورت می گیرد. اما این به این معنی نمی باشد که دریافت راهکار و مهارت آموزی از سمت یکی از زوجین بی ثمر خواهد بود. فراموش نکنید که شما ۵۰ درصد این رابطه هستید، و اگر بتوانید روی بهش مربوط به خود درست عمل کنید، نیمی از رابطه بهبود بخشیده شده، و زمانی که شما نیمه خود را بهبود بخشیده باشید، بی شک نیمه همسرتان در صفر درصد باقی نمانده است و قطعا او ه، نیز در کنار شما رشد خواهد کرد. هیچ غیر ممکنی وجود ندارد و قدرت خود را دست کم نگیرید، خوب باشید و خوب عمل کنید نه به خاطر اینکه همسر شما بهترین و ایده آل ترین رفتار را دارد، تنها به این دلیل که شما لایق همان آرامشی هستید که فرمودید. این بازی برای شما دو سر برد است و بدانید قطعا بعد از یک چله پیاده سازی فایل هنر زن بودن که الحمد الله فرا گرفته اید و به مهارت ها و تکنیک های آن واقف هستید ، حالتان خیلی بهتر خواهد بود. و از طرفی وقتی همسر محترم شما متوجه این تغییر و آرامش در زندگی شوند نگاه ایشان نیز به مشاور و مشاوره گرفتن مثبت و تعدیل خواهد شد و چه بسا در ادامه راه، بیشتر همراه شما خواهند بود. البته ناگفته نماند گاهی متاسفانه زوجین دلیل مقاومت و اکراهشان برای رفتن نزد مشاور، نحوه بیان همسرشان می باشد، مثلا : تو هیچی بلد نیستی و خانوادت هم که بهت یاد ندادن، من از هر کی پرسیدم گفتن باید بری پیش مشاور یا شوهرت رو باید ببری، و ... این طرز بیان و خواسته اقتدار و غرور و عزت نفس همسرتان را نشانه می گیرد و نه تنها همراهی با شما نخواهند داشت بلکه نقطه مقابل شما هم قرار خواهند گرفت. انشاالله با عمل به دانسته هایتان، و توکل به خدای مهربان، آرامش و خوشبختی تان روز افزون باد. موفق و سربلند باشید 🌹 🌸🍃کانال تربیتی همسران خوب👇 @hamsaranekhoob
سلام وعرض ادب دخترم‌۱۳ سالشه وخیلی علاقه مندبه گوشی سیم کارت و فضای مجازی هست.بچه طلاق هستن ۸سالش بوده. من ۵ ساله با پدرش ازدواج کردم مادرش بخاطراختلافاتی که سربدحجابی و نق زدن و خیلی از مشگلات دیگه ازهم جداشدن درحال حاضر همسرم به هیچ عنوان حاضرنیست که گوشی بخره یا اجازه بده که سواردوچرخه بشه از نظرحجاب هم اصلادوس نداره چادر سرکنه بارهاگفته میخوادمثل مادرش باشه به نمازهم‌علاقه ی نداره من و همسرم هرچقد تشویق میکنیم و توضیح میدیم قبول نمیکنه اخرهفتها بامادرش تلفنی صحبت میکنه ضمنامادرش ازدواج کردن یبار بدون‌اطلاع ما توبرنامه شاد بامادرش درارتباط بودن.الان موندیم که چکاربایدبکنیم بهش ازادی بدیم یانه در ضمن مادرش ازدواج کردن و زمانی که مشهد میان حضوری میبنش خیلی چیزای بد رو بهش یادمیگه و بدگویی میکنن.لطفارهنمایی کنید. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 بسم الله الرحمن الرحیم سلام به شما خواهر عزیز و مهربان که دغدغه تربیتی فرزند همسرتان را دارید، قطعا این نیت ماک و تلاش مخلصانه شما بی ثمر نخواهد بود. در خصوص مشکل فرزند دلبندتان باید عرض کنم، اساسا رفتار صفر و صدی در برخورد با بچه ها اصلا مناسب و موثر نیست، اینکه بطور کامل او را از دوچرخه سواری، از بازی با گوشی، از دیدار و ارتباط با مادرش و .... منع کنید. فقط باعث لجاجت ، پنهان کاری و دوری ایشان نسبت به شما والدین گرامی خواهد شد. فرزند شما اکنون در نقطع اوج نوجوانی قرار گرفته اول پیشنهاد میشود، فایل تربیت نوجوان استاد پوراحمد را به همراه هنسر محترم دقیق گوش دهید. در پی دروس این فایل حتما متوجه خواهید شد که، فرزند شما به دنبال کسب استقلال است و بهتر است قبل از طلب کردن و یا به زور و یا پنهانی گرفتن این استقلال، به فرزند خود استقلال دهید، به این روش که موقعیت هایی مناسب را برای او تعریف کنید تا ایشان دست به انتخاب بزند. حتی می توانید با توجه به دغدغه های ارزشمندتان. شرایط و مکان هایی مناسب را برای او فراهم کنید که به دوچرخه سواری بپردازد و بعد از دوچرخه سواری با هم برای نماز جماعت به مسجد بروید. یعنی یک کار خوشایند او را ضمیمه یک فضای معنوی می کنید و اینجا بازی را برد-برد تمام کرده اید و به هدف خود نیز رسیده اید. طبق گفته استاد خط قرمز ما چه در ارتباط با همسر و چه د ر ارتباط با فرزند، حفظ رابطه محترمانه و محبت آمیز است. بهترین ابزار شما برای حفظ این رابطه ، گفتگو می باشد لذا در مهارت کلامی خود را تقویت کنید، پیشنهاد مطالعه کتاب ارتباط کلامی از متیو مک کی هر چه این ارتباط بر پایه دو اصل احترام و محبت را خوب پیش ببرید، اثر پذیری و حرف شنوی فرزند هم در امور عبادی و هم در اثرپذیری کمتر از رفتارهای نادرست اطرافیانش کمتر خواهد شد. انشاالله با رعایت نکات فوق و مطالعه بیشتر، بتوانید روز به روز به اهداف تربیتی خود نزدیک تر شوید. موفق و سربلند باشید. 🌸🍃کانال تربیتی همسران خوب👇 @hamsaranekhoob
سلام و خسته نباشید. استاد بنده ۲۱ سالم هست و دانشجو هستم. سعی دارم میکنم که راه درست رو برم و به خدا خودم نزدیک کنم. من تو سن ازدواج هستم و به دلیل اینکه دانشجو هستم (دو ترم مونده) مادرم تا الان اجازه ندادن خواستگار بیاد. من هم زیاد مخالفت نکردم ولی مشکلی که دارم این هست که قیافه بعضی از اقایون برام جذابیت داره با این که معیارهام برای ازدواج اخلاق خوب و با ایمان بودن هست و زمانی که میرم بیرون سعی میکنم به اقایون نگاه نکنم اما متاسفانه گاها که چشم میخوره و از فردی خوشم میاد متاسفانه تو ذهنم میمونه البته سعی میکنم اگه از کسی خوشم اومد دیگه به اون مکان نرم تا فراموش کنم. نه اینکه قیافه شون خیلی زیبا باشه...بلکه چون به نظرم با ایمان میان و قیافه شون به دلم میشینه گاها ذهنم رو درگیر میکنه... متاسفانه تو فضای مجازی هم گاها چشم به عکسی میخوره و خوشم میاد مدام اون اکانت رو چک میکنم اما بعدش به خودم میام و اصلا دیگه حتی نزدیک اون اکانت یا پیج هم نمیشم.... در این جور مواقع تمام تلاشمو میکنم که به اون فرد فکر نکنم. ولی من میترسم که خدای ناکرده بعد از ازدواج هم اینجور باشم😔 گاها هم دوست دارم اون اشخاص خواستگارم باشن ولی بعد با خودم میگم اگه اخلاقشون خوب نبود و اون معیارهایی که من میخواستم رو نداشتن چی؟(چون بعضی هاشون اشنا هستن) و بعضی اوقات فکر میکنم اون اشخاص(حضوری) که خوشم اومده ازشون به من حسی دارن و وقتی به این فکر میکنم راستش خوشحال میشم اون شخصی که به دلم نشسته منو دوست داره ولی خب شاید هم اینطور نباشه و همش وهم خیال من باشه. خیلی اوقات به خاطر این موضوع بیرون در نمیام تا اون افرادو نبینم... البته اینم بگم من دوره نوجوانی هم این شکلی بودم تا جایی که یکی با تموم وجودم نزدیک ۴ سال خیلی دوست داشتم ولی از وقتی فهمیدم حتی فکرشم درست نیست و باعث خیال بافی میشه عهد بستم دیگه به اون مکان نرم تا اون شخصو نبینم و واقعا هم دیگه نرفتم و بعد هم از سرم رفت و اگه ببینم هم انچنان حسی ندارم... اما چون الان اگه فردی رو میبینم فکر میکنم این همونی هست که من دوست دارم تو زندگیم باشه بیشتر فکر میکنم بهش...از اینکه نمیتونم احساسات رو کنترل کنم بدم میاد..چون من دوستای دیگه اینطور نیستن اما من متاسفانه سریع دل میبندم😔 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم خواهر عزیزم در قدم اول، در مورد تمایلتان برای ازدواج بهتر است با مادرتان و یا هر کدام از اعضای خانواده که راحت تر هستید گفتگو کنید، و از طرف دیگر با مسئولیت پذیری در امورات خانه و زندگی خود نشان دهید که نقش شما در خانه فقط دانشجو بودن نیست و توانایی مدیریت زندگی را دارید، از طرف دیگر با کسب مهارت انتخاب همسر و مطالعه ، توانمندی خود را برای خودآگاهی و انتخاب بالا ببرید. درس و مطالعه هر گز مانع ازدواج و حتی فرزند آوری نیست، ما انسان ها توانمندی های بالایی داریم و لزومی ندارد که تک بعدی به زندگی نگاه کنیم و زندگی کنیم، بهتر است این توانایی های بالقوه را بالفعل کنیم. همچنین همه چیز را حس میکنم در بعد درسی و ازدواج خلاصه کرده اید، برای وقت خود برنامه داشته باشید، اهل ورزش باشید تا قدرت کنترل ذهن و تمرکز پیدا کنید. 👌پیشنهاد گوش دادن به مبحث کنترل ذهن، استاد پناهیان. و از سوی دیگر بقول یکی از اساتید اخلاق، دیدن یک چیزی ست و نگاه کردن چیز دیگر. اینکه نگاهتان افتاد و غیر عمد بود خب اشکال ندارد ، اما دیدن تعمدی است و سعی بر این باشد که نبینید. هم چنین توصیه میشود اهل ذکر باشید، هر وقت چنین حالتی بر شما حادث شد حداقل ۱۰۰ مرتبه ذکر استغفار بگوئید یا در برنامه ثابت روزانه تان قرار دهید. و همینطور دائم الوضو بودن سبب تطهیر روح و باطن خواهد شد. انشاالله موفق و سربلند باشید 🌹 🌸🍃کانال تربیتی همسران خوب👇 @hamsaranekhoob
سلام پسری 9ساله دارم ویک دختر 18ماهه پسرم مدام دخترمو هل میده وچند سرش محکم به زمین خورده مانصیحت میکنیم اینکار خطرناکه انجام نده وچند بار جریمه اش کردیم اصلا گوش نمیده وشوهرم کتکش میزنه اینکاروانجام میده ومن میگم کتک خوب نیست بازبان خوش میگیم گوش نمیده عصبانی میشه پدرشو میزنه اصلا حرف گوش نمیده زیاد باگوشی بازی نمیکنه اگر بدیم وقت میزاریم پیش بچه ها نمیره باهمه ارتباط داره فقط پیش هم سن وسالاش نمیره فقط بامن وپدرش بیرون میره حتی هرچیزیم میخرم برای دوتشون میخرم به هردوشون محبت میکنم ولی سر خواهرشو میکوبه زمین میگه فقط خودم باشم کاش خواهرم نبود حالا نمیدونم چکار کنم ممنون میشم راهنماییم کنید خداخیرتون بده. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم خواهر عزیزم بدترین راهکار در حذف رفتار اشتباه کودک، تنبیه بدنی او می باشد، و شاید در کوتاه مدت جواب بگیرید بطور موقت اما در بلند مدت خیر. وقتی که شما به میزانی خشونت برای پیشبرد هدف خود استفاده کنید، برای دفعات بعد آن میزان خشونت دیگر جواب نمی دهد و شما باید به شدت آن اضافه کنید و این یعنی فاجعه... و همانطور که در پیام شما ذکر شد ، باعث شده فرزند شما حتی دست روی پدر خودش بلند کند و قبح این مسئله برای او ریخته است. حس فرزند شما الان چیست؟ متاسفانه فضای ورود فرزند دوم در خانه کنترل نشده است و این حساسیت و اضطراب برای فرزند اول به وجود آمده است و چه بسا در ۸ سالی که او تک فرزند بوده است نیز بیش از حد به او پرداخته و توجه شده است و این بر شدت آسیب در شرایط کنونی افزوده است. وقتی کودک مورد شماتت و یا خشونت قرار میگیرد، دچار حس ناکامی شده، و در نتیجه این خشم فرو خورده یا معطوف به خودش میشود (اختلال مثل ترس های مبهم، شب ادراری، ناخن جویدی، استرس، پرحرفی، و ...) و یا معطوف به دیگران (کتک زدن و رفتارهای پرخاشگرانه نسبت به خواهر و برادر، دوست، نبازیم هم کلاسی و ...). پس بهتر است در شرایطی آرام با همسر خود صحبت کرده و به فکر چاره ای اساسی برای فرزند خود باشید، اینکه با وسیله و همبازی مشغول نمیشود، به دو علت میتواند باشد: ۱. نیاز به دریافت محبت و دیده شدن از جانب والدین خود ۲. کمبود عزت نفس و اعتماد به نفس که طبق پیام شما هر دو مورد احساس میشود. بهترین کار در شرایط فعلی این است که به گفتگویی محبت آمیز با فرزند خود بپردازید ، اینکه درست است که کودکی متولد شده است اما او هنوز هم دوست داشتنی و خواستنی برای پدر و مادر است، اینکه برای همیشه شما را دارد و شما روی او، محبت و مهربانی او حساب باز کرده اید و ... مسئولیت های کوچک به او بسپارید. هرگز در جلوی فرزند بزرگتر مدام قربان صدقه و آغوش کشیدن کودک خردسالتانرا نداشته باشید بخصوص پدر وقتی از بیرون به منزل تشریف می آورند. تا کودکتان میخواهد با شما صحبت کند یا خواسته ای دارد ، مادر نگوید من خستم، من الان کار دارم، من الان باید غذای خواهرت رو بدم... فرزند شما حس میکند که با حضور خواهرش پدر و مادر خود را از دست داده است و آنها برای او وقت و حوصله و انرژی و نشاط ندارند اما در هر شرایطی برای خواهرش فرصت دارند و به او توجه می کنند. حتما هشتک فرزند دوم را در کانال سرچ کرده و مطالب تکمیلی را مطالعه بفرمائید. موفق و پیروز باشید. 🌸🍃کانال تربیتی همسران خوب👇 @hamsaranekhoob
با عرض سلام خدمت استاد گرامی. از مطالب خوبی که در کانال می‌گذارید کمال تشکر را دارم. خواهرم ۴۱ ساله و دارای ۴ فرزند دو دختر ۱۹ ساله و ۳ ساله و دو پسر ۱۴ ساله و ۳ ماهه هستند. وضع مالی خوبی ندارند. ایشان و دختر بزرگشان مشکلات زیادی با هم دارند و مدام در حال دعوا هستند. با هر دو صحبت کردم و مشکلات هر دو را خدمتتان عرض میکنم. دو سال پیش دخترخواهرم یک اردوی دو ماهه رفتند، مسیولین اردو تهمتهایی به ایشان زدند، و اجازه اثبات دروغ هایشان را ندادندو برای سرپوش گذاشتن بر بی عرضگیشان در جهت پیشرفت اردو، این کار را انجام دادند. و ایشان را از اردو اخراج کردند. خواهرم دخترشان را پیش چند مشاور و روانشناس و روانپزشک بردند و همه شهادت دادند که دختر خواهرم سالمند ولی در جهت حفظ آبروی ایشان گفتند که دنبال شکایت نباشید. مشکلات خواهرم و دخترش همیشه بود ولی این دو سال شدیدتر شد. صحبتهای خواهرم: دخترم تندخو و عصبانی است، صبور نیست، کوچکترین حرفی رو ناراحت میشه و به تندی پاسخ میده، چه خانواده، چه فامیل، چه دوست و غریبه، با برادر ۱۴ ساله اش خیلی دعوا میکند، شبانه روز با گوشی کار میکند، ناخن هایش را خیلی بلند میگذارد، در کارهای خانه کوچکترین مشارکتی نمیکند، هیچ تحرکی ندارد. بدغذاست، بیماری زخم روده دارد، بخاطر غذا نخوردن و عدم تحرک بدتر شده.در مهمانی ها زیر یک پریز دراز کشیده و با گوشی کار میکند. با وجودی که میداند وضع مالی خوبی نداریم، ازم انتظار پول خرج کردن دارد. با کوچکترین مشکلی باید ببرمش دکتر وگرنه افسردگی میگیرد، در یک سال اخیر بیش از یک میلیون برای دکتر هزینه کردیم. صحبتهای دختر خواهرم: ۲۰ سالمه همه آرزوهام رو خراب کرده، نمی‌ذاره با هم سنام برم بیرون،من رو مایه ننگ میدونه، آرزو دارم بمیرم، قربون صدقه اش مال پسراشه، فحش ها ما من. نمی‌ذاره تفریح و شادی دوران خودم رو بکنم. دلم میخواد تو گوشی باشم، با دوستان حرف بزنم، اجازه بیرون رفتن که ندارم، می‌خوام اینطوری روزمو شب کنم، دنیا اقتضای سنمه، همش بهم استرس وارد می‌کنه. طوری برخورد کرده که داداشم تو روم میاسته و بهم میگه من مثل تو نیستم. من بعنوان یک دهه هشتادی نمیخوام چیزی بهم بدن، فقط همین حالی که دارم رو خراب نکنن. چرا باید ناخن هام رو کوتاه کنم، نمیخوام مقنعه ام تو چشمام باشه، همین که چادری ام و حد شرعی رعایت میکنم کافیه. توضیحات بیشتر: خانواده دامادمون بی ادب هستند. دختر خواهرم نوه اول بود و خواهرم ۲۰ ساله و مظلوم. بچه خواهرم رو با تنقلات و بازی جذب میکردن و در تربیتش دخالت میکردن، رقص یادش میدادن بهش میگفتن تو از مایی مثل مامانت خل نباش کسی چیزی گفت جواب بده، مدام خواهرم رو تهدید میکردم که اگر اتفاقی برای شوهرت افتاد بچه رو از تو میگیریم. یکبار خواستگار برا دختر خواهرم اومد با رفتارش فراریش دادند. دوست ندارند خواهرم و بچه هاش خوشبخت باشن. دختر خواهرم زیبا ، محجبه، اهل انجام واجبات هستند. خیلی باهوش هستند، با وجود مشکلاتی که در سال آخر دبیرستان داشتند ولی مهندسی مکانیک روزانه قبول شدند. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام به شما خواهر گرامی، ان شاالله خدا خیرتون بده که نسبت به خانواده خواهر خودتون دلسوزی و احساس تکلیف دارید. درک میکنم اتفاقی که در اردو برای ایشان افتاده، خیلی ناراحت کننده بوده و ضربه های جدی به ایشان وارد کرده، طبیعتا هم ضرورت داره این ضربه ها جبران شوند، هم از طرف مادر و هم روان شناس متهعد و متخصص! همیشه تاکید کردیم که قبل از رفتن پیش یک روان شناس یا مشاور، حتما راجع به او تحقیق کنید،پرس و جو کنید، حتی الامکان از مراجعان قبلی ایشان، هم در بحث مهارت و سواد در مشاوره یا رواندرمانی و هم بحث تقید به مسائل دینی و مذهبی، و بعد از آن اقدام کنید، اگر از اول جای درستی بروید، ان شاالله هم مشکل راحت تر حل میشه هم در وقت و هزینه صرفه جویی عمده میشود. قطعا نیاز هست که از یک طرف مادر محترم، مهارت گفت و گوی موثر و درست با نوجوان را کسب کنند، وقتی بدون مهارت جلو بره، همین مشکلات و اختلافات متاسفانه پیش میاد و هر دو، هم مادر و هم نوجوان آسیب میبینند،شما میتوانید صوت های تربیت نوجوان استاد پوراحمد را تهیه کنید و در اختیار ایشان قرار دهید. یکی از اصول ارتباط با نوجوان پرهیز از امر و نهی ها و بکن و نکن های مداوم هست، در این سن اولا نیاز به ارتباط عاطفی قوی و اعتماد بین والد و فرزتد هست و از طرفی نوجوان نیاز به استدلال و منطق برای انجام کار ها داره، پس اصل بر محبت، اعتماد و بیان منطق و دلیل کار هاست، با انر و نهی کردن و بعد هم سرزنش کردن به خاطر سرپیجی از دیتورات نه تنها مشکلی حل نمیشه، بلکه فاصله عاطفی بین مادر و فرزند به وجود می آید، بنابراین مادر اولا خود باید در مورد ارزش ها و هنجار های خود تحقیق کند و...
ادامه... برای آن دلیل داشته باشد حتی میتواند این کار را با همراهی نوجوان خود انجام دهد، در این زمینه پیشنهاد میشود، مجموعه صوت های استاد پناهیان با موضوع دینداری و زندگی حداکثری را هم خودشان و هم دخترشان گوش کنند. همچنین رمان "او را" رو به ایشون هدیه بدهند. در قالب داستان جواب خیلی سوالات رو خواهند گرفت. از طرفی مرز این باید ها و نباید ها باید مشخص بشود، مرز ما سلیقه های شخصی خودمان هست یا دستورات دین الهی؟؟ این طور که از صحبت های نوجوان بر می آید ایشان خود ملزم و متمایل به انجام دستورات دینی است، آن چه او را در این مسیر تقویت میکند، احترام، اعتماد و تشویق است. حساسیت های بیش از حد که بیشتر ناشی از سلایق فرهنگی است تا دستورات دینی و تبدیل به محل اختلاف جدی شده، بهتر هست کنار گذاشته شوند و انجام آن بر عهده نوجوان نباشد. این نکته مهم را در نظر داشته باشید که نیاز هایی که در نوجوانی پدید می آیند مسائل ضروری و منطبق با رشد هستند که باید به آن ها پاسخ صحیح داده بشود نه اینکه کلا انکار و محدود بشود، نیاز هایی مثل گرایش به جمع دوستان و همسن و سالان از ویژگی های این دوران هست، کاری که مادر در این رابطه میتواند انجام دهد، انجام فرآیند دوست یابی فعال هست که در صوت های تربیت نوجوان به طور کامل توضیح داده شده است، یعنی با فراهم کردن زمینه ها و بستر های مورد نیاز، به دخترشون در انتخاب دوستی مناسب و مومن کمک کنند. رفتارهای مقایسه گونه، سرزنش گونه و یا عدم محبت کافی، زمینه لجبازی نوجوان رو فراهم کرده، میدونم که مادر خودشون سختی های زیادی کشیدند اما دختر نوجوان هم خاطرات تلخی دارد که باید درک بشود، نباید در مقایسه با دیگر برادران قرار بگیرند یا نسبت به آن ها یا خدا نکرده در حضور آن ها مورد سرزنش و تحقیر قرار بگیرند، فرآیند تربیت هم به عهده پدر و مادر است و دیگر فرزندان نباید در آن دخالت کنند، بنابراین در ارتباط با اقدام برادر در تحقیر ایشان، باید تذکر جدی صورت بگیرد و تکرار نشود. حس حسادتی که در ایشان بوجود آمده، ناشی از کم توجهی و بی محبتی است. باید محبت را اعم از محبت های کلامی ،رفتاری مثل در آغوش گرفتن و بوسیدن، مکتوب و ... را نسبت به نوجوان داسته باشند تا هم روحیه ی خودشان بهتر شود و هم روحیه نوجوان. کارهای مثبت دخترشان رو باید تایید و تشویق کنند. احتمالا خود مادر وضعیت مطلوبی به لحاظ روحیه ای ندارند، هم مشکلات و مسائلی که پیش آمده و هم اختلاف نظر با همسر و خانواده همسر، تا حدی ایشان را فرسوده کرده برای همین اتفاقا بیشتر از اینکه دخترش ایشان به مشاوره نیاز داشته باشد، مشاوره برای خود ایشان ضروری تر هست.تا انرژی و انگیزه خودشون برای اصلاح و تغییر به دست بیاورند. در رابطه با گوشی باید با امفکری خود ایشان، حل مسئله صورت بگیرد، آسیب ها و دلایل از طرف مادر مطرح بشود و در عین حال بر سر زمان منطقی استعاده از گوشی با هم به توافق برسند، و برای زمان های زیاد بیکاری در منزل تدابیری بیندیشند که هم روحیشون بهتر بشه و هم کار مفیدی انجام بدهند که مورد علاقشون هست، وگرنه طبیعی هست که وقتی نوجوان زمان زیادی بیکار هست از گوشی بیش از حد استفاده میکند. با محبت و تزدیکی عاطفی هست که میتوانند دخترشون را با ارزش های دینی تربیت کنند و از اثرگذاری خانواده همسر جلوگیدی کنند، توصیه میکنم صوت های هنر انتخاب همسر را با هم گوش بدهند و در زمینه تعامل مثبت با خواستگاران و شروع زندگی موفق هم فکری و گفت و گو داشته باشند. ان شاالله موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
با سلام و خداقوت به استاد پوراحمد همسر بنده فردی هستند که به دلیل کودکی سختی که پشت سر گذراندند(وضع اقتصادی ضعیف،پدر تند مزاجی که گاهاً تا سن دانشگاه هم ایشون رو کتک می زدند و ...)بسیار کم حوصله هستند و سر چیزهای خیلی کوچک به بچه ها گیر می دهند و در بیشتر موارد به دعوا و کتک کاری و...می رسد.خودم صوت هنر زن بودن و تربیت نوجوان و تربیت جنسی فرزندان را کامل گوش دادم و در حال حاضر هم اولین جلسه تربیت کودک را شروع کرده ام.خیلی تلاش می کنم که بتوانم طبق آموزه های استاد پوراحمد در کنار محبت و پر کردن خلا عاطفی همسرم به ایشون کمک کنم اما چون سن ایشون ۴۵ سال هست و تغییر بسیارسخت،بعضی وقتها امید خودم را ازدست میدم.بالاخره بنده هم انسان هستم و ممکن الخطا...ضمناً ایشون از ابتدای زندگی مشترک کار ثابتی نداشتند و ۷_۸ تا شغل عوض کردند و الان ۶ سال است که رسماً در منزل هستند و کمابیش ادامه تحصیل را شروع کرده اند اما با کوچکترین ناملایمتی در زندگی انگیزه مطالعه را از دست می دهند و خرجی منزل با بنده است و معتقدند که ایشون ۱۴ سال کار کردند و الان هم بنده باید در معاش در کنار ایشون باشم و کمک کنم.ناگفته نماند که خودم علاقه به شغلم دارم(دبیر هستم)اما اینکه ایشون فعالیت اقتصادی ندارند بعضاً باعث ناراحتیم می‌شود که خیلی سعی می کنم بروز ندهم و خیلی در لفافه و از زبان دیگران متذکر میشوم. متأسفانه همسرم امید به زندگی و نشاط کمی دارند و مدام می گویند دیگه از من گذشته و من به هیچ دردی نمی خورم و دلداری ها و دیدن خوبیها و نکات مثبت ایشون هم چندان فایده ای ندارد...خودشون هم خیلی دوست دارند اخلاقشون عوض بشه اما پشتکارشون کمه و همیشه منتظر معجزه و خدای نکرده مرگ هستند که بتواند بین او و مشکلات فاصله بیاندازد.حتی بعضی وقتها کار کسانیکه خودکشی کردند را تایید می کنند و می گویند کسی چه می داند در آن لحظه و زندگی قبلی که داشته چه بر سر او گذشته؟!... از شما خواهش می کنم بنده را راهنمایی کنید تا چگونه بتوانم به همسر و پسر اولم کمک کنم. از وقتی که گذاشتید و حرف دل بنده را گوش دادید متشکرم.اجرتون با شهدا ان شاءالله. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما خواهر بزرگوار میدونم که کاملا شرایط سختی را پشت سر میگذارید، بعضی اوقات در اثر سختی ها ناامید شدید اما دست از تلاش بر نداشتید،ان شاالله که خدا قوتتون بده، بسیار بسیار عالی هست که با وجود ناراحتی هایی که دارید، منفعل نمیشوی و صبر شما، صبر فعال بوده، قطعا برکت و اجر تلاش هایی که برای گرم تر کردن حریم خانواده و تربیت صحیح فرزندان میکنید، را هم در دنیا و هم در آخرت خواهید دادید. روندی شما بحمدلله روند درست است اما نیازمند تکمیل با یک گام دیگر هست، تا این تلاش های شما هم بیشتر اثر گذار بشود و نتیجه ی بهتری ببینید، و آن گام، علاوه بر اجرای مهارت ها، تلاش برای درمان افسردگی همسر محترم هست، نشانه هایی که میفرمایید به احتمال زیاد مربوط به علائم افسردگی است و اگر درمان نشود، صرفا با اجرای مهارت ها، نمیتوان کار را به راحتی پیش برد، بی انگیزه بودن، زودرنج بودن،ناامیدی از تلاش و نداشتن انرژی لازم جسمی و روانی برای کار ها، فکر کردن به خودکشی و ... . تصور کنید که به یک درخت تنومند، شته افتاده، خب در این حالت شما باید برای ادامه رشد و باروری درخت، شته را برطرف کنید و صرف این که به درخت آب بدهید، کافی نیست، مهارت های رفتاری در حیطه ی خانواده مثل همان آب میماند، ضروری هست و همیشه باید اجرا بشود اما اگر بیماری یا شته ای به درخت افتاده باید علاوه بر آب دادن، آن شته را هم برطرف کرد، وگرنه کم کم از درون درخت را میخورد و از بین میبرد. در این شرایط افسردگی را هم باید درمان کرد و هر چه سریع تر برای این کار اقدام شود، درمان کوتاه مدت تر و اثر بخش تر خواهد بود. طبیعی هست که به هر روان شناسی نمیتوان اعتماد کرد، ممکن هست همه تعهد یا تخصص لازم را نداشته باشند اما با تحقیق کردن و پرس و جو کردن از افراد مطلع و قابل اعتماد، میتوان روان شناسی یافت که هم تعهد و هم تخصص لازم را دارد و به او مراجعه کرد،و البته کم هم نیستند روان شناسان این چنینی، همان طور که وقتی جسم ما بیمار میشود، برای درمان آن به پزشک مراجعه میکنیم، زمانی که به دلایل متعدد از جمله کودکی های سخت،نشکلات و دشواری های زندگی، کار و ... روان ما هم دچار آسیب میشود، باید به روان شناس امین مراجعه کنیم و مشکل خود را برطرف کنیم، زمانی که بتوانیم حال خودمان را بهتر کنیم و اولا نشاط زندگی و کار در ما دوباره جوانه بزند و بعد در روابط خانوادگی و ... هم بهتر و مهربان تر عمل کنیم اما با تعصب یا لجبازی بی جا از این کار خودداری کنیم، قطعا در پیشگاه خدا مسئولیم...
ادامه... البته در نظر داشته باشید که فرد افسرده، از آن جایی که انرژی و انگیزه لازم برای انجام کار ها را از دست داده، مراجعه به روان شناس و پیگیری روند درمان هم برای او بسیار دشوار و خسته کننده هست، این جا همان جایی هست که مهارت و صبر فعال شما نقش آفرینی گسترده ای ایفا خواهد کرد. اولا ایرادات و نقاط ضعف همسر را اصلا مستقیم به ایشان بیان نکنید، چون خود فرد در افسردگی،حالت خودتحقیری شدیدی دارد، توانمندی ها و نقاط مثبت او را به شکل مستقیم و غیر مستقیم به او یادآوری کنید، نسبت به افسردگی و پیگیری درمان آن عادی سازی کنید، هرگز این گونه نیست که خدای نکرده فرد دیوانه یا مجنون باشد که بخواهد پیش روان شناس برود، بلکه افسردگی یکی از شایع ترین آسیب های روانی هست که افراد زیادی به آن در طول زندگی شان مبتلا میشوند تا جایی که اصطلاحا به آن "سرماخوردگی روانی" میگویند. مراجعه به روان شناس هم هرگز به معنای پذیرش ضعف یا زیر سوال رفتن اقتدار مرد نیست، اتفاقا نشان دهنده شحاعت و اراده و عزم فرد برای تغییر به سمت شرایط بهتر هست، و البته امید دادن به همسر از طرف شما میتواند نقش موثری در شروع و ادامه درمان ایشان باشد. ان شاالله موفق و موید باشید و خدا وجود پربرکت شما بانوی پرتلاش و صبور را برای خانواده شما حفظ کند. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام استاد خدا قوت. ممنون از وقتی ک میذارین. یکی از دوستانم به دلیل سردی زیاد همسرشون و اینکه عنوان میکنن در آینده نمی خوان تنها باشن، روی آوردن به بچه اوردن و الان ک ۲۸ سالشونه ۴ تا بچه دارن و وضعیت مالی خوبی هم ندارن فاصله سنی بچه هاشونم ۲ سال هس تقریبا شیرزدن، و هنوزم تمایل ب بچه آوردن دارن؛ ایشون خیلی عصبی و پرخاشگر شدن و ب تربیت بچه هاشونم اهمیت زیادی نمیدن طوریکه مامان دوستم از من کمک خواستن ک باهشون صحبت کنم و ایشون از آینده دخترشون میترسن، خودشون و همسرشون طورین ک مشاوره رو هم قبول ندارن برای رفع مشکلشون(سردی زیاد همسرشون) به نظرتون من چطور میتونم کمکشون کنم وضعیتشون خیلی اضطراریه؛ لطفا راهنماییم کنین. ممنون ببخشید طولانی شد. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما بزرگوار احسنت به شما دوست دلسوز که دغدغه ی کمک به دوست خودتون را دارید، ان شاالله خدا بر توفیقات شما بیفزاید. در رابطه با اینکه چگونه میتوانید به دوست خود کمک کنید، قطعا یکی از مهم ترین و اصلی ترین کار ها ، تشویق ایشان به کمک گرفتن از مشاوری متخصص و متدین هست. یعنی شما در صحبت های خودتون با ایشان علتی که ایشان از رفتن پیش مشاور امتناع میکند را استخراج کنید و با استدلال درست و در عین حال بیان و شیوه گفتن صحیح و تشویق کننده ، علت ایشان را زیر سوال ببرید و ایشان را تشویق به مراجعه به مشاور کنید. اگر در درجه اول به این هدف نمیتوان دست یافت، کانال های مفید یا حتی بسته های آموزشی مفید اعم از کتاب یا صوت را در اختیار ایشان قرار دهید، وقتی ایشان مطالب کانال ها را مفید ارزیابی کنند یا توجهی به صوت ها یا کتاب بکنند و بخش کوچکی از مسئلشون حل بشود،راحت تر قانع میشوند که پیش مشاور بروند. اگر علت نرفتن ایشان این هست که معتقدند همه مشاوران بی سوادند و نمیتوانند کمکی بکنند، شما تا حدی با ایشان همراهی کنید، بگویید بله بعضی از آن ها این گونه اند اما همان طور که در هر صنفی افراد مختلفی هستند، در حیطه مشاوره و روان شناسی هم هم افراد متخصص و متعهد هستند هم افرادی که سواد یا مهارت کافی ندارند، قطعا با تحقیق و پرس و جو میتوان به گروه اول دست پیدا کرد. اگر معتقدند همه ی مشاوران و روان شناسان غربزده هستند و بر خلاف مبانی دینی مشاوره میدهند، بگویید بله متاسفانه تعداد زیادی از روان شناسان و مشاوران این گونه اند اما در عین حال، کم هم نیستند روان شناسان متعهد و متدینی که میتوان به رهنمود های آنان اعتماد کرد و آن ها را مشاورینی امین دانست. دسترسی به این گروه هم با تحقیق و پرس و جو میسر است و به همین ترتیب. سخنان شما همراه با بیان چندین نکته باشد: ۱.ضرورت حل مسائل و مشکلات زندگی( اینکه با رها کردن مشکلات درست نمیشوند بلکه روز به روز هم بدتر میشوند، پس باید کاری کرد.) ۲. امیدوار کردن طرف مقابل به حل شدن مسائل با تلاش و توکل ( حتی اگر نشود ۱۰۰٪ مشکل را حل کرد،اما میتوان نیمی یا بیشتر و کمتر از آن را حل کرد و از بار سختی آن کاست و غم و اندوه ناشی از آن را تا حد زیادی التیام داد.) ۳.بیان نمونه های متعدد موفق در استفاده از مشاوران متخصصو متدین. نمونه های متعددی که چه در زمینه فرزند پروری چه مسائل زناشویی با استفاده از مشاور توانسته اند تا حد زیادی مسائل خود را حل کنند و حال خیلی بهتری داشته باشند. پس مهم ترین کار شما، تشویق و ترغیب این زوج به خصوص خانم برای رفتن نزد مشاور هست. موارد بعدی گسترش رفت و آمد با ایشان، حتی بردن ایشان به جمع های دوستانه مومن و با نشاط، تا روحیه ایشان به مرور بهتر شود، خیلی از نکات مشاوره ای در ارتباط با فرزندان را اولا خودتون کسب کنید و بعد در خلال رفت و آمد و گفت و گو هایی که با دوستتان دارید، آن ها را با بیان مثال های عینی، برای او بیان کنید و یا نکات تربیتی و روان شناسی که در ارتباط با فرزندان یا خانواده خودتون براتون مفید واقع شده را برای ایشان بیان کنید، نه به شکل توصیه و نصیحت! بلکه به شکل بیان تجربه و مطالب جالب و خاطره و ... و از این طریق ایشان را به شکل غیر مستقیم به کمک گرفتن از مشاور ترغیب کنید.وگرنه بعضی در بعضی مشکلات، خود شما نمیتوانید یا اصلا مطلوب نیست که ورود کنید مثل سردی همسر و ...، بلکه باید به شکل تخصصی بررسی بشه، علت ها و ریشه های آن شناخته و درمان بشه. باز هم خداقوت بابت همراهی و دلسوزی شما ان شاالله موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob