eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
6.6هزار ویدیو
634 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑 پاسخ آقای علم الهدی ⬅️توسط آیت الله گنجی نماینده ی آیت الله سید علی حسینی سیستانی 💖اللهم عجل لولیک الفرج💖
*‍ آقایون بخونن* شخصیت زن با درد دل آرام می شود، با او صحبت کنید تا بتواند درد دلش را به شما بگوید، کار کنید و بگونه ای با او رفتار کنید که سنگ صبورش فقط شما باشید، حتی نه مادرش ،چون ممکن است اطلاعاتی از خانه شما به بیرون برود. اگر فرصت درد ودل کردن وصحبت برایش فراهم نکنید ممکن است گوش شنوایی دیگری را انتخاب کند ونیازهایش را جای دیگری تامین کند. اصولا زنها نیاز دارند که با شوهرشان صحبت کنند، شما همسرگرامی باید این موقعیت را برای او فراهم کنید. ♡••࿐ •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•
💝تفاهم های قبل از ازدواج 1⃣ تفاهم در دینداری زن و شوهر 💞دختر و پسری که دیندار باشند، از انجام بسیاری از اعمال نادرست که خیانت به همسر محسوب می شود، خودداری می کنند؛ زیرا پایبندی به دین، آنان را از انجام اعمال حرام و خلاف باز می دارد. 💟 وقتی از پیشوایان دینی سوال می شد که با چه گروهی باید ازدواج کرد⁉️ 💟 در پاسخ می فرمودند: بر تو باد ازدواج با افراد ‼️ 💞یعنی سعی کن همسری برگزینی که باشد، زیرا دینداری عامل قدرتمند و استواری است که در بسیاری از موارد، انسان را از لغزش ها و ارتکاب اعمال خلاف باز می دارد. 💞زن متدین باید با انسانی مانند خود ازدواج کند. البته تناسب به صورت صد در صد امکان ندارد، اما هر چه به هم نزدیک تر و تفاوت ها کمتر باشد، بهتر است. 👌 📚کتاب "سین جین های خواستگاری"، ص ۱۰۶ ... --•-•-•-------❀•♥•❀ --------•-•-•--
دادن فعال به فرزندان به اين معني است كه وقتي كودكتان خواستار صحبت با شما شد، شما به عنوان والدين او فقط و فقط به صحبتهاي او گوش دهيد، بدون قضاوت و بدون نصيحت. وقتي مكث كرد بگوييد چيز ديگري هم هست كه بخواهي بدانم؟؟؟ اگر نظرتان را راجع به موضوعي خاص يا تصميم گيري خاصي پرسيد، نظرتان را بگوييد اما نخواهيد كه عينا همان نظر شما را انجام دهد. لطفا و لطفا خودتان را همه چيز دان ندانيد. بيشتر مواقع اين كودكان هستند كه به ما مي آموزند. به او بگوييد مطمئن هستيد و به او اطمينان داريد كه بهترين تصميم را مي گيرد.
يه دختري بود بچه ها که توي يه روستائي با پدر و مادرش زندگي ميکرد . مادر اون دختر به علت بيماري که داشت مجبور بود بره به شهر تا مداوا بشه . اما توي اون سفر دختر و پدر همراه مادرش نرفتند دائي اون ... 👇
4_5870743955989072557.mp3
11.05M
❤️ ❤️ قسمت ۵۷ اطاعت محض فقط برای چهارده معصوم است مخصوص نوجوانان 👉 مخصوص معلمین👉 ✅ تهیه مطالب با ما و نشر آن با شماست؛ لطفا برسانید به دست نوجوانِ شیعه
4_5920315184324282911.mp3
9.28M
"❁" 0⃣3⃣ 🎤 💢 گاهی ممکن است ما در معرض ظلم قرار بگیریم ؛ از سوی کسانی که حق ولایت بر گردن مان دارند.. حال این ظلم می‌تواند آگاهانه باشد، یا ناآگاهانه و ناخواسته! ▫️در چنین حالتی منصفانه‌ترین رفتار و واکنش از سوی ما چه می‌تواند باشد؟
حرم
"رمان #شکسته_هایم_بعدتو #قسمت_دوم فرق من و تو این بود که تو9 سال، عاشقانه زندگی کردی و من 30 سال
"رمان محمد در کنار سایه نشسته بود وبالبخند به مرد پر اضطراب روبه رویش نگاه میکرد آخر معترض شد: _بسه دیگه ارمیا! چه خبرته؟! بشین دیگه ارمیا کلافه دستی بر صورتش کشید: _دیر نکردن؟! میترسم پشیمون بشه محمد! مسیح بلند شد از روی صندلی و به سمتش رفت. دستش را در دست گرفت: _آروم باش، الانا دیگه میان! توی عملیات به اون مهمی و اونهمه شرایط سخت که با مرگ دست و پنجه نرم میکرد اینهمه اضطراب نداشتی! یوسف از پشت دست روی شانه اش گذاشت و حرف مسیح را ادامه داد: _حالا به خاطر یه زن گرفتن به این حال و روز افتادی؟ اگه زیر دستات بفهمن دیگه ازت حساب نمیبرنا! محمد به جمعشان پیوست: َ _والله منم از این حساب نمیبرم دیگه، آخه برادر من، یه کم مرد باش! سایه به شوخی ابرو در هم کشید: _خوبه مثل تو ریلکس باشه که روز عروسی هم برای خودت رفته بودی بیمارستان؟ صدای خنده بلند شد و محمد پاسخ داد: _اول اینکه ریلکس نه و آروم، فارسی را پاس بدار عزیز جان؛ دوم هم اینکه خب مریضم حالش بد شد، نمیشد که نرم! ارمیا به شانه ی محمد زد و گفت: _تو که راست میگی، خدا نکنه برای من پیش بیاد که من مثل تو نمیتونم به موقع برگردم؛ من احضار بشم برگشتم با خداست! همان دم بود که در محضر گشوده شد و زینب به سمتش دوید و صدایش کرد: _بابا جونم! ارمیا روی پا نشست و آغوشش را برای دخترکش گشود. "آه که دخترکش چقدر زیبا شده بود در آن لباس عروس!" ارمیا: چقدر خوشگل شدی تو عزیزم! زینب صورت ارمیا را بوسید و دستش را دور گردنش حلقه کرد: _خوشگله بابایی؟ ارمیا: ماه شدی عزیز بابا! صدای سلام حاج علی که شنیده شد، ارمیا همانطور که زینب در آغوشش بود بلند شد و به سمتشان رفت. با حاج علی سلام علیک و روبوسی کرد و به زهرا خانم سلام و خوش آمد گفت. آیه که از در وارد شد ارمیا عطر حضورش را نفس کشید و قلبش آرام شد. زیر لب زمزمه کرد: _خدایا شکرت! سلام کرد و آیه همانگونه سر به زیر جوابش را داد. ارمیا اصالاشک داشت که آیه تا کنون درست و حسابی چهره اش را دیده باشد. چیزی در دلش سر ناسازگاری داشت. از یکسو از اینهمه عشق و وفاداری آیه به سید مهدی لذت میبرد و از سوی دیگر دلش کمی حسودی میکرد و آیه را برای خودش میخواست! سر سفره ی عقد نشستند. زینب هنوز هم در آغوش ارمیا بود؛ هرچه کردند، از پدر جدا نمیشد. ارمیا هم خوشحال بود... لااقل زینب با تمام وجود دوستش داشت؛ کاش آیه هم اندکی، فقط اندکی... آه از سینه اش بیرون آمد. میدانست هنوز خیلی زود است... خیلی زود! برای آیه اش باز هم باید صبر میکرد! آیه در آینه به خود نگاه کرد. فخرالسادات چادر مشکی اش را برداشته بود و چادر زیبایی با گلهای سبز، بر سرش کشیده بود. ترکیب آن با روسری سبز رنگش زیبا بود. ادامه دارد... نویسنده:
حرم
"رمان #شکسته_هایم_بعدتو #قسمت_سوم محمد در کنار سایه نشسته بود وبالبخند به مرد پر اضطراب روبه رویش ن
"رمان ارمیا را هم در آینه میدید! کت وشلوار مشکی رنگش گردنش با آن پیراهن سفید و زینبی که حتی دستش را از دورگردنش رها نمی کرد. به سمت زینب برگشت و خطاب قرارش داد: _زینب مامان، عزیزم! زینب نگاهش را به مادر دوخت؛ آیه لبخندی زد: _برو پیش عمو محمد، باشه مامان؟ عمو رو اذیت نکن، گردنش درد میگیره! ارمیا ابرو در هم کشید و سرش را به جهت مخالف آیه گرداند "چه اصراری داری که عمویش باشم؟ چرا پدر بودنم را قبول نمیکنی؟" زینب اعتراض کرد: _عمو نه مامان؛ بابایی! دل ارمیا آرام گرفت. زینب هنوز دوستش دارد! ارمیا به دفاع از زینب برخاست: _من راحتم، دخترمو اذیت نکنید! نمیدونم با اینکه گفتید این رو باید زینب قبول میکرد و قبول کرده اما هنوز بهش میگید بهم بگه عمو، لطفا اذیتمون نکنید! صدای عاقد مانع از جواب دادن آیه به حرف های ارمیا شد. عاقد: النکاح و سنتی... عاقد که شروع کرد، رها و سایه پارچه را بالای سر عروس و داماد گرفتند و محمد خودش قند را برداشت و بالای سرشان شروع به ساییدن کرد، آخر هم برادر داماد بود و هم برادر عروس و هم عموی کودکشان! آیه دستش را از زیر روسریاش رد کرده و پلاک درون گردنش را لمس کرد "کجایی مرد من دلم برایت تنگ است! میدانم بله را که بگویم، از تو دور میشوم، دیگر چگونه تو را بخواهم؟ چگونه عاشقانه هایت را مرور کنم؟ چرا مرا از خود دور میکنی؟ مگر نمیدانی خاطراتت مرا زنده نگه داشته است؟" صدای سایه بلند شد: _عروس خانم زیرلفظی میخواد! رنگ از رخ ارمیا رفت... زیر لفظی دیگر چه بود؟ ارمیایی که هیچگاه در جشن عقد و عروسی نرفته بود و مادری نداشت که یادش دهد! لب به دندان گرفت که فخرالسادات به سمتشان آمد و بسته ای را در دست آیه گذاشت؛ نگاهش را به ارمیا دوخت و لب زد: _من حواسم هست پسرم! ارمیا به اینهمه مادرانه با تمام وجود لبخند زد و همانگونه لب زد: _نوکرتم به خدا! فخرالسادات گونه ی آیه را بوسید و زیر گوشش گفت: _پسرم منتظرته، منتظرش نذار! آیه قرآن را بست و بوسید و آرام گفت: _با اجازه‌ی مولایم صاحب الزمان(عج) و خانم حضرت زینب و مقام معظم رهبری، همه ی بزرگترها و شهید سرهنگ سید مهدی علوی... بله... صدای صلوات بلند شد. آیه نگاهش مات آینه بود. سید مهدی را از آینه میدید که با لبخند نگاهش میکند. صدای تبریک می آمد اما آیه هنوز مات لبخند سید مهدی بود. رها بود که او صدایش زد و نگاهش از نگاه سید مهدی جدا شد: _حالا وقت حلقه هاست. ارمیا ایستاده بود وصدرا در کنارش جعبه ی حلقه را برایش نگه داشته بود. ارمیا حلقه را درآورد و در دست گرفت. حلقه ی ساده ای بود. رها به شانه ی آیه زد و به او اشاره کرد دستش را بالا بیاورد؛ دست چپش را که بالا آورد، حلقه ی زیبای سید مهدی در دستش برق میزد... نگاه ها لرزید. اشک در چشمان همه هویدا شد. خدایا... کجایی؟! یک دل اینجا شکسته است، خبرش را داری؟! ادامه دارد... نویسنده:
حضرت مهدی علیه السلام داستان جنایات آن دو را بازگو می کند قالَ الصّادِقُ علیه السلام: يُحْيِيهِمَا (الْمَهْدِيُّ علیه السلام) بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى، وَ يَأْمُرُ الْخَلَائِقَ بِالاجْتِمَاعِ، ثُمَّ يَقُصُّ عَلَيْهِمْ قَصَصَ فِعَالِهِمَا ... وَ إِشْعَالَ النَّارِ عَلَى بَابِ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ علیهم السلام لِإِحْرَاقِهِمْ بِهَا، وَ ضَرْبَ يَدِ الصِّدِّيقَةِ الْكُبْرَى فَاطِمَةَ بِالسَّوْطِ، وَ رَفْسَ بَطْنِهَا وَ إِسْقَاطَهَا مُحَسِّناً ... وَ يُلْزِمُهُمَا إِيَّاهُ فَيَعْتَرِفَانِ بِهِ. (مختصر البصائر، ص449-450) حضرت صادق علیه السلام فرمود: حضرت مهدی علیه السلام آن دو را به اذن خدای متعال زنده می کند و امر می کند که خلائق جمع شوند. سپس داستان اعمال آن دو ... و ماجرای آتش به پا کردن کنار در خانه امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین برای سوزاندن آنها، ضربه وارد کردن با تازیانه به دست حضرت فاطمه صدّیقه کبری، کوبیدن شکم آن بانو و عامل شدن برای سقط محسن را برای خلائق بازگو می کند. ... پس آن دو را مُلزم می کند و آن دو به اعمال خود اعتراف می کنند.
☁️⬅️☀️اگر قائم ما قیام کند، امور پنهانی آن دو نفر را آشکار خواهد کرد حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْهُمَا؟ فَقَالَ: يَا أَبَا الْفَضْلِ! مَا تَسْأَلُنِي عَنْهُمَا! فَوَ اللَّهِ مَا مَاتَ‏ مِنَّا مَيِّتٌ‏ قَطُّ إِلَّا سَاخِطاً عَلَيْهِمَا، وَ مَا مِنَّا الْيَوْمَ إِلَّا سَاخِطاً عَلَيْهِمَا، يُوصِي بِذَلِكَ الْكَبِيرُ مِنَّا الصَّغِيرَ. إِنَّهُمَا ظَلَمَانَا حَقَّنَا، وَ مَنَعَانَا فَيْئَنَا، وَ كَانَا أَوَّلَ مَنْ رَكِبَ أَعْنَاقَنَا، وَ بَثَقَا عَلَيْنَا بَثْقاً فِي الْإِسْلَامِ لَا يُسْكَرُ أَبَداً حَتَّى يَقُومَ قَائِمُنَا أَوْ يَتَكَلَّمَ مُتَكَلِّمُنَا. ثُمَّ قَالَ: أَمَا وَ اللَّهِ! لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا أَوْ تَكَلَّمَ مُتَكَلِّمُنَا لَأَبْدَى مِنْ أُمُورِهِمَا مَا كَانَ يُكْتَمُ، وَ لَكَتَمَ مِنْ أُمُورِهِمَا مَا كَانَ يُظْهَرُ. وَ اللَّهِ! مَا أُسِّسَتْ مِنْ بَلِيَّةٍ وَ لَا قَضِيَّةٍ تَجْرِي عَلَيْنَا أَهْلَ الْبَيْتِ إِلَّا هُمَا أَسَّسَا أَوَّلَهَا، فَعَلَيْهِمَا لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِين. ‏(الكافي، ج‏8، ص245) سدیر گفت: از حضرت باقر عليه السّلام درباره آن دو نفر پرسیدم. فرمود: اى أباالفضل! پيرامون آن دو نفر از من چه مى ‏پرسى؟ به خدا سوگند! هرگز كسى از ما نمرده است، مگر آن كه بر آن دو خشمگین بوده است، و امروز كسى از ما نيست مگر آنكه بر آن دو خشمگین است، و اين موضوع را سالخوردگان ما به كودكانمان وصیّت و سفارش مى‏ كنند، زیرا آن دو به حقّ ما ستم ورزيدند و مانع از پرداخت سهم ما شدند و نخستين كسانى بودند كه بر گردن ما سوار شدند و در اسلام رخنه ‏اى را به روى ما گشودند كه هرگز بسته نمی گردد تا آن گاه كه قائم ما قيام كند و سخنگوى ما (یعنی آن حضرت) (در این زمینه) سخن گوید. آگاه باشید! به خدا سوگند كه اگر قائم ما قيام كند و سخنگوى ما سخن گوید، كارهایى از آن دو آشکار می سازد كه تا آن هنگام پنهان بوده است و كارهايى از آن دو را کتمان می کند که به آن تظاهر مى‏ كردند. به خدا سوگند! هيچ بلایی به ما اهل بیت نرسیده و هیچ ماجرایی علیه ما انجام نشده است، مگر آن که آن دو نفر پايه آن را بنیان نهادند. پس لعنت خدا و همه فرشتگان و همه مردم بر ايشان باد. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
شعار چهار هزار فرشته ای که قائم ما را یاری می کنند عَنْ عليِّ بنِ مُوسَی الرِّضَا علیه السلام قَالَ: وَ لَقَدْ نَزَلَ إِلَى الْأَرْضِ مِنَ الْمَلَائِكَةِ أَرْبَعَةُ آلَافٍ لِنَصْرِهِ فَوَجَدُوهُ (الحُسَینَ علیه السلام) قَدْ قُتِلَ، فَهُمْ عِنْدَ قَبْرِهِ شُعْثٌ غُبْرٌ إِلَى أَنْ يَقُومَ الْقَائِمُ، فَيَكُونُونَ مِنْ أَنْصَارِهِ وَ شِعَارُهُمْ: «يَا لَثَارَاتِ‏ الْحُسَيْنِ». (امالی صدوق، ص130)‏ حضرت علیّ بن موسی الرضا علیه السلام فرمود: چهار هزار فرشته به زمین نازل شدند تا حسین بن علی علیه السلام را یاری کنند، امّا دیدند او کشته شده است، پس تا قیام قائم علیه السلام نزد قبرش با حالت ژولیده و غبارآلود حضور دارند و از انصار قائم علیه السلام هستند و شعار ایشان «يَا لَثَارَاتِ‏ الْحُسَيْنِ» است. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
⚠️⚠️ در ماه رمضان به دستور حضرت عسکری علیه السلام عمل کنیم حضرت عسکری علیه السلام در نامه ای به پدر شیخ صدوق، مرحوم علیّ بن الحسین بن بابویه قمّی چنین فرمودند: وَ عَلَيْكَ بِصَلَاةِ اللَّيْلِ، فَإِنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ أَوْصَى عَلِيّاً عَلَيْهِ السَّلَامُ فَقَالَ: «يَا عَلِيُّ! عَلَيْكَ بِصَلَاةِ اللَّيْلِ، عَلَيْكَ بِصَلَاةِ اللَّيْلِ، عَلَيْكَ بِصَلَاةِ اللَّيْلِ» وَ مَنِ اسْتَخَفَّ بِصَلَاةِ اللَّيْلِ فَلَيْسَ مِنَّا، فَاعْمَلْ بِوَصِيَّتِي، وَ أْمُرْ جَمِيعَ شِيعَتِي بِما أمَرتُکَ بِهِ حَتَّى يَعْمَلُوا عَلَيْهِ. (مستدرك الوسائل، الخاتمةج‏3، ص 277 به نقل از احتجاج) تو را به نماز شب توصیه می کنم، زیرا رسول خدا صلّی الله علیه و آله به علی علیه السلام اینچنین وصیت فرمود: «ای علی! تو را به نماز شب توصیه می کنم، تو را به نماز شب توصیه می کنم، تو را به نماز شب توصیه می کنم» و هرکس نماز شب را سبک شمارد، از ما نیست. پس به وصیّت من عمل کن، و همه شیعیان مرا به آنچه که به تو امر کردم، امر کن تا به آن عمل کنند. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
4_6025882482572789680.mp3
9.68M
نکاتی در فضیلت ماه مبارک رمضان(2)- حجةالاسلام بندانی نیشابوری ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
4_6025882482572789681.mp3
2.4M
آمادگی برای ورود به ماه مبارک رمضان- مرحوم حجةالاسلام شیخ محمدباقر علم الهدی ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏🏼👌💎 نماز ساده شب سی ام ماه شعبان عَنِ النَّبِيِّ صلّی الله علیه وآله قَالَ: مَنْ صَلَّى فِي اللَّيْلَةِ الثَّلَاثِينَ رَكْعَتَيْنِ، بِالْحَمْدِ وَ الْأَعْلَى عَشْراً، فَإِذَا سَلَّمَ صَلَّى عَلَى النَّبِيِّ صلّی الله علیه وآله مِائَةً، رَفَعَ اللهُ لَهُ أَلْفَ مَدِينَةٍ فِي جَنَّةِ الْمَأْوَى، وَ كَذَا فِي جَنَّةِ النَّعيمِ، وَ لَوِ اجْتَمَعَ أهْلُ السَّمَاواتِ وَ الأرْضِ مَا قَدَرُوا عَلَى إحْصَاءِ ثَوَابِهِ، وَ قَضَى اللهُ لَهُ ألْفَ حاجَةٍ. (البلدالأمين، ص173) رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: هرکس در شب سی ام ماه شعبان 2 رکعت نماز بخواند؛ در هر رکعت یک بار سوره حمد و ده بار سوره أعلی، و بعد از نماز صد بار بر رسول خدا صلّی الله علیه وآله صلوات فرستد، خداوند برای وی هزار شهر در جنّۀالمأوی و هزار شهر در جنّۀالنّعیم به پا می کند، و اگر اهل آسمان ها و زمین جمع شوند نمی توانند پاداش این نماز را به شمار آورند، و خداوند هزار حاجت این فرد را برآورده می کند. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏🏼🙏🏼دعای شب آخر ماه شعبان روایت شده است که حضرت صادق علیه السلام در شب آخر ماه شعبان و شب اول ماه رمضان، این دعا را می خوانده اند: «اَللّـهُمَّ اِنَّ هذَا الشَّهْرَ الْمُبارَكَ الَّذي اُنْزِلَ فيهِ الْقُرآنُ، وَ جُعِلَ هُدىً لِلنّاسِ، وَ بَيِّناتِ مِنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقانِ قَدْ حَضَرَ، فَسَلِّمْنا فيهِ، وَ سَلَّمْهُ لَنا، وَ تَسَلَّمْهُ مِنّا في يُسْرٍ مِنْكَ وَ عافِيَةٍ، يا مَنْ اَخَذَ الْقَليلَ، وَ شَكَرَ الْكَثيرَ، اِقْبَلْ مِنِّى الْيَسيرَ. اَللّـهُمَّ اِنّي اَساَلُكَ اَنْ تَجْعَلَ لي اِلى كُلِّ خَيْر سَبيلاً، وَ مِنْ كُلِّ ما لا تُحِبُّ مانِعاً، يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ، يا مَنْ عَفا عَنّي وَ عَمّا خَلَوْتُ بِهِ مِنَ السَّيِّئاتِ، يا مَنْ لَمْ يُؤاخِذْني بِارْتِكابِ الْمَعاصي، عَفْوَكَ عَفْوَكَ عَفْوَكَ، ياكَريمُ! اِلـهي وَعَظتَني فَلَمْ اَتَّعِظْ، وَ زَجَرْتَني عَنْ مَحارِمِكَ فلَمْ اَنْزَجِرْ، فَما عُذْري، فَاعْفُ عَنّي يا كَريمُ، عَفْوَكَ عَفْوَكَ، اَللّـهُمَّ اِنّي اَساَلُكَ الرّاحَةَ عًنْدَ الْمَوْتِ، وَ الْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسابِ، عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبدِكَ فَلْيَحْسُنِ التَّجاوُزُ مِنْ عِنْدِكَ، يا اَهْلَ التَّقْوى وَ يا اَهْلَ الْمَغْفِرَةِ، عَفْوَكَ عَفْوَكَ. اَللّـهُمَّ اِنّي عَبْدُكَ، ابْنُ عَبْدِكَ وَ ابْنُ اَمَتِكَ، ضَعيْفٌ فَقيرٌ اِلى رَحْمَتِكَ، وَ اَنْتَ مُنْزِلُ الْغِنَى والْبَرَكَةِ عَلَى الْعِبادِ، قاهِرٌ مُقْتَدِرٌ اَحْصَيْتَ اَعمالَهُمْ، وَ قَسَمْتَ اَرْزاقَهُمْ، وَ جَعَلْتَهُمْ مُخْتَلِفَةً اَلْسِنَتُهُمْ وَ اَلْوانُهُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْق، وَ لايَعْلَمُ الْعِبادُ عِلْمَكَ، وَ لا يَقْدِرُ الْعِبادُ قَدْرَكَ، وَ كُلُّنا فَقيرٌ اِلى رَحْمَتِكَ، فَلا تَصْرِفْ عَنّي وَجْهَكَ، وَ اجْعَلْني مِنْ صالِحِي خَلْقِكَ الْعَمَلِ وَ الأَمَلِ وَ الْقَضاءِ وَ الْقَدَرِ. اَللّـهُمَّ اَبْقِني خَيْرَ الْبَقاءِ، وَ اَفْنِنِي خَيْرَ الْفَناءِ عَلى مُوالاةِ اَوْلِيائِكَ وَ مُعاداةِ اَعْدائِكَ، وَ الرَّغْبَةِ اِلَيْكَ، وَ الرَّهْبَةِ مِنْكَ، وَ الْخُشُوعِ وَالْوَفاءِ وَ التَّسْليمِ لَكَ، وَالتَّصْديقِ بِكِتابِكَ وَ اتِّباعِ سُنَّةِ رَسُولِكَ. اَللّـهُمَّ ما كانَ فِي قَلْبي مِنْ شَكٍّ اَوْ رَيْبَةٍ، اَوْ جُحُودٍ اَوْ قُنُوطٍ، اَوْ فَرَحٍ اَوْ بَذَخٍ، اَوْ بَطَرٍ اَوْ خُيَلاءَ، اَوْ رِياءٍ اَوْ سُمْعَةٍ، اَوْ شِقاقٍ اَوْ نِفاقٍ، اَوْ كُفْرٍ اَوْ فُسُوقٍ، اَوْ عِصْيانٍ اَوْ عَظَمَةٍ، اَوْ شَيءٍ لا تُحِبُّ، فَاَسْأَلُكَ يا رَبِّ أنْ تُبَدِّلَني مَكانَهُ ايماناً بِوَعْدِكَ، وَ وَفاءً بِعَهْدِكَ، وَ رِضاً بِقَضائِكَ، وَ زُهْداً فِي الدُّنْيا، وَ رَغْبَةً فيما عِنْدَكَ، وَ اَثَرَةً وَطُمَأنينَةً وَ تَوْبَةً نَصُوحاً، اَساَلُكَ ذلِكَ يا رَبَّ الْعالَمينَ! اِلـهي اَنْتَ مِنْ حِلْمِكَ تُعْصَى، وَمِنْ كَرَمِكَ وَجُودِكَ تُطاعُ، فَكَانَّكَ لَمْ تُعْصَ، وَ اَنَا وَ مَنْ لَمْ يَعْصِكَ سُكّانُ اَرْضِكَ، فَكُنْ عَلَيْنا بِالْفَضْلِ جَواداً، وَبِالْخَيْرِ عَوّاداً، يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ، وَ صَلَّى اللهُ عَلى مُحَمَّد وَ آلِهِ صَلاةً دائِمَةً لا تُحْصَى وَ لا تُعَدُّ، وَ لا يَقْدِرُ قَدْرَها غَيْرُكَ، يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ!( إقبال‏الأعمال، ص258-259 /مصباح ‏المتهجد، ص850-852) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
⏰🗣در شب های ماه رمضان، بيست دقيقه ‏از ساعات بیداری را براى خدا اختصاص دهیم مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد مروی تهران، در سال1383قمری می فرمود: قرآن نمى ‏گويد نخواب، بلکه مى‏گويد بخواب، امّا ثلث آخر شب را بيدار باش، يک مقدار بيدار باش. از دعا و ورد سحری غفلت نكنيد، مخصوصاً در ماه رمضان. براى خوردن سحری که بيدار هستيد، بيست دقيقه از این ساعات بیداری را براى خدا اختصاص دهید. برو گوشه‏ اى بنشين قدرى با خدا صحبت كن. با زبان پدر و مادریت بگو: ای خدا! نفهمیدم. ای صاحب فضل عظیم، ای کریم، ای رحیم! ببخش. آن‌قدر بگو تا اشکت بیاید. همین ‌که اشکت آمد، اوّل لقاء و وصال حق‌ تعالی است. (سخنرانی های مدرسه مروی تهران، دوازدهم ماه رمضان سال 1383 قمری) ✅ «اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🔥🔥🔥عقاب روزه خواری و عصیان در ماه رمضان در روز قیامت حضرت عسکری علیه السلام از رسول خدا صلّی الله علیه وآله نقل می کند که فرمود: (در روز قیامت) ماه رمضان در بهترین چهره محشور می شود، و آن را بر زمین بلندی می برند که مخفی نماند و همه، او را ببینند. پس خداوند امر می کند و بر وی از پوشش و خلعت ها و انواع دیباها و لباس های بهشتی می پوشانند به گونه ای که در بزرگی آنگونه می شود که چشمی ندیده و گوشی نشنیده و قلبی کنه آن را درک نکرده است. در این هنگام از میانه عرش به منادی گفته می شود: ندا کن، پس ندا می کند: ای گروه خلائق! آیا او را می شناسید؟ خلائق می گویند: ای دعوت کننده پروردگار ما! ما او را نمی شناسیم. منادی می گوید: او ماه رمضان است. چه بسیار که به واسطه او خوشبخت شدند، و چه بسیار که به واسطه او بدبخت شدند. آگاه باشید، هر مؤمنی که بندگی خدا را در ماه رمضان بزرگ داشته است، نزد ماه رمضان بیاید و بهره اش را از این خلعت های بهشتی بردارد، و مطابق با میزان بندگی و تلاش خود در ماه رمضان این خلعت ها را قسمت کنید. پس مؤمنینی که مطیع اوامر الهی بوده اند به نزد وی آمده و به مقدار طاعتشان در دنیا از آن خلعت ها بر می دارند. یک عدّه، ده هزار تا، یک عدّه، بیشتر و یک عدّه، کمتر برداشته و خداوند به بخشندگی و کرامتش ایشان را بزرگ می دارد. بدانید عدّه ای نیز می باشند که به دنبال برداشتن آن خلعت ها می روند و اینگونه می پندارند که ما نیز به خدا ایمان داشته و موحّد می باشیم و به برتری این ماه اعتراف داریم. پس از آن خلعت ها برداشته و می پوشند. امّا ناگهان آن خلعت ها در تن آنها به آتش و مس گداخته تبدیل می شود و از این پوشش ها، به تعداد تمام نخ های آنها، مار و عقرب بیرون می آید. تعداد لباس های این افراد نیز به مقدار جرم ایشان می باشد و لذا هرکس جرمش بیشتر، لباس هایش بیشتر. بعضی هزار لباس، بعضی ده هزار لباس و بعضی بیشتر و یا کمتر نصیبشان می شود. این لباس ها بر بدن های ایشان سنگینی می کند و سنگینی آن به میزان سنگینی کوه های استوار بر ضعیف ترینِ از مردان خواهد بود. اگر خداوند حکم نکرده بود که اینها نمیرند، هرآینه از کمترین مقدار این سنگینی و عذاب می مردند. سپس به تعداد تارهای این لباس هایی که از مس گداخته و پاره های آتش می باشند، درندگان جهنّمی نظیر افعی، عقرب، شیر، پلنگ و گرگ خارج می شود. یک حیوان او را نیش می زند، یکی می درد، یکی پاره پاره می کند، و یکی له می کند. پس می گویند: ای ولیّ ما! چه شد که این لباس ها برای ما تغییر یافت، درحالیکه برای آنها به بهترین لباس های بهشتی مبدّل گردید؟ برای ما به پاره های آتش و مس گداخته تبدیل شد، درحالیکه برای آنان به لباس فاخر و خوشایند مبدّل گردید؟ پس به ایشان اینچنین پاسخ داده می شود: ایشان در ماه رمضان اطاعت خدا می کردند، و شما معصیت او می کردید. آنها عفّت داشتند، و شما زنا می کردید. آنها از خداوند پروا داشتند، و شما نسبت به خداوند جری بودید. آنها از دزدی پرهیز می کردند، و شما دزدی می کردید. آنها به بندگان خدا ظلم نمی کردند، و شما ظلم می کردید. بدیهی است که آن لباس ها نتیجه افعال نیک ایشان، و این عذاب ها نتیجه افعال قبیح شما می باشد. لذا ایشان دائماً در بهشت بوده، پیر نمی شوند و چیزی برای آنها تغییر نیافته و از بهشت خارج نمی شوند و بدون اضطراب و غم در آنجا خواهند بود، و در بهشت به واسطه خوفی که (در دنیا) داشتند، گردش می کنند، درحالیکه شاد و ایمن و مطمئن می باشند، و نه خوفی و نه حزنی خواهند داشت. امّا شما دائماً در آتش جهنّم بوده، عذاب شده، خوار گردیده، از آتش جهنم به بخش بسیار سرد جهنم منتقل شده، با آب جوش خود را شستشو داده، از میوه تلخ و بدطعمِ جهنّم خورده، و پتک های جهنّمی بر سرتان خورده، به انواع عذاب معاقَب می شوید. در جهنّم زنده هستید درحالیکه تا ابد نخواهید مرد، مگرآن کس از شما که شامل رحمت پروردگار جهانیان شود، و به واسطه شفاعت محمّد صلّی الله علیه و آله، برترین انبیا، بعد از عذاب دردناک و عقوبت شدید از جهنم خارج شود. (بحارالأنوار، ج96، ص373-375 به نقل از تفسیر الامام العسکری علیه السلام) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
. 👇تقویم نجومی سه شنبه👇 ✴️ سه شنبه 👈 24 فروردین /حمل 1400 👈 30 شعبان 1442👈 13 آوریل 2021 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی . 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی . ❇️امروز روز مبارک و مختاری است برای امور زیر : ✅ خواستگاری ، عقد ، عروسی. ✅ خرید و فروش و داد و ستد . ✅ نقل و انتقال و جابجایی . ✅ امور زراعی و کشاورزی . ✅ مشارکت و شرکت زدن. ✅ آغاز معالجه و درمان . ✅ و ملاقات و دیدار خوب است . 👶 زایمان خوب و نوزاد صبور ، حلیم ، خوش قدم ، راستگو و خوب تربیت شود . ان شاءالله 🤕 بیمار امروز نیز زود خوب شود . 🚘 مسافرت : سفر همراه صدقه باشد . 🔭 احکام نجوم . 🌓 امروز قمر در برج ثور است و برای امور زیر نیک است : ✳️ جابجایی و نقل و انتقال . ✳️ آغاز بنایی و خشت بنا نهادن . ✳️ ارسال کالاها و اجناس تجاری . ✳️ خرید ملک و خانه . ✳️ فرزند به دایه سپردن . ✳️ افتتاح پروژه و کار . ✳️ رفتن به تفریحات سالم . ✳️ نامه نگاری به دوست. ✳️ و غرس و درختکاری. ✳️ امور مشارکتی و شراکت نیک است . 💑 حکم مباشرت امشب(شب چهارشنبه ) ، دلیل خاصی دارد و مباشرت برای سلامتی نیز بسیار مفید است . 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات،(سروصورت)دراین روز از ماه قمری ، باعث ایمنی از بلیات می شود . 💉💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن 🔴 یا در این روز از ماه قمری ، حکمی ندارد . ✂️ ناخن گرفتن سه شنبه برای ، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید برهلاکت خود بترسد . 👕👚 دوخت و دوز. سه شنبه برای بریدن،و دوختن روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)(خرید لباس اشکال ندارد) ✅ وقت در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تاعشای آخر( وقت خوابیدن) 😴😴 تعبیر خواب تعبیر خوابی که شب " چهار شنبه " دیده شود طبق ایه ی 1 سوره مبارکه " حمد " است . بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله رب العالمین .. و از معنای آن استفاده می شود که نامه یا حکمی از طرف بزرگی به خواب بیننده برسد که موجب خوشحالی وی گردد . ان شاءالله و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. ❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه که موجب رسیدن به آرزوها میگردد . 💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به و و سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد .
تتمّه ی شعبان 1 ـ مرگ حفصه
تتمّه ی شعبان 1 ـ مرگ حفصه در ماه شعبان سال 45 هـ حفصه از دنیا رفت و مروان بر جنازه ی او نماز خواند. (1) حفصه دختر عُمَر بن خطّاب، ابتدا زوجه ی خنیس بن عبد الله بود. بعد از آن که خنیس وفات کرد عُمَر او را به عقد پیامبر صلّی الله علیه و آله در آورد. او با اخلاق و رفتار خود پیامبر صلّی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام را می آزرد، به حدّی که پیامبر صلّی الله علیه و آله او را طلاق داد و با اصرار بعضی رجوع فرمود. (2) در جنگ جَمَل خواست که با عایشه حرکت کند، ولی برادرش عبد الله بن عُمَر مانع گردید. امّا هنگامی که لشکر امیر المومنین علیه السلام به منزل ذی قار رسیدند عایشه نامه ای به این مضمون برای حفصه نوشت : «خبر زیادی لشکر ما به علی بن ابی طالب علیه السلام رسیده است و او از ترس در ذی قار اقامت کرده است و از این جنگ جان سالم به در نخواهد بُرد ...». چون نامه به دست حفصه رسید کنیزان و مغنیه ها را جمع کرد و آنان دایره ها می نواختند و اشعاری می خواندند که در آنها امیر المومنین علیه السلام را به بدی یاد می کردند و زن های بنی امیّه جمع شدند و شادی می کردند. خبر به امّ کلثوم علیها السلام که رسید با عدّه ای از بانوان به صورت ناشناس وارد مجلس شدند و ناگهان صورت ها را باز کردند. حفصه خجالت کشید و امّ کلثوم علیها السلام آیه ای که مربوط به زن های حضرت نوح و لوط علیهما السلام بود ـ که نافرمانی آن دو پیامبر را نمودند و درباره ی حفصه و عایشه نازل شده بود ـ بر حفصه قرائت کرد (3) و فرمود : «اگر تو و عایشه امروز برای خواری پدر من امیر المومنین علیه السلام به یکدیگر کمک می کنید، این کار شما تازگی ندارد چرا که همین معامله را با جدّم پیامبر صلّی الله علیه و آله کردید». حفصه چون دید رسوا شده است نامه ی عایشه را پاره کرد و از ام کلثوم علیها السلام خواست که بیشتر از این او را رسوا نکند. (4) 📚 منابع : 1. المستدرک علی الصحیحین : ج 4 ، ص 15. و ... . 2. عین العبرة : ص 41. و ... . 3. سوره تحریم : آیه ی 10 : «ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ كَفَرُوا اِمْرَأَةَ نُوحٍ وَ امْرَأَةَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللهِ شَيْئاً وَ قِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ». 4. الکائفة فی ابطال توبة الخاطئة (شیخ مفید) : ص 16. و ... .
تتمّه ی شعبان 2 ـ جنگ پیامبر صلّی الله علیه و آله با بنی سعد در شعبان سال ششم هجرت پیامبر صلّی الله علیه و آله حضرت امیر المومنین علیه السلام را به همراه 100 نفر برای مقابله با طایفه ی بنی سعد در اطراف مدینه فرستاد. بنی سعد با خبر شده فرار کردند و مسلمانان صد شتر و هزار گوسفند به غنیمت گرفتند. امیر المؤمنین علیه السلام چند شتر برای پیامبر صلّی الله علیه و آله جدا کرد و سایر غنایم را بین مسلمانان تقسیم فرمود و به مدینه باز گشتند. (5) 📚 منابع : 5. بحار الأنوار : ج 30، ص 376. و ... .
تتمّه ی شعبان 3 ـ شهادت سعید بن جبیر