eitaa logo
حرم
2.7هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
6.8هزار ویدیو
652 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴💪 💪 "سجاد (ع) با در دارالاماره 👇 ‌ 🔴ابن زیاد رو به امام سجاد (ع) کرد و پرسید: _تو کیستى؟ 🔵حضرت پاسخ داد: _من على بن الحسین هستم. 🔴ابن زیاد گفت: _مگر على بن الحسین را خداوند (در کربلا) نکشت؟ 🔵امام(علیه السلام) فرمود: _من برادرى به نام على بن الحسین (حضرت علی اکبر) داشتم که مردم (ستمگر) او را به قتل رساندند. 🔴ابن زیاد گفت: _نه، او را خداکشت! 🔵امام (ع) با استفاده از آیه ۴۲ سوره زمر فرمود: _«اللهُ یَتَوَفَّى الاَْنْفُسَ حِینَ مَوْتِهَا» (خداوند، جانها را به هنگام مرگشان مى گیرد). (یعنى هر چند خداوند، جان هر کس را هنگام مرگ مى ستاند ولى برادرم را عده اى ستمکار به رساندند). 🔴ابن زیاد که از این جواب دندان شکن خشمگین شده بود، گفت: _تو با جرأت و جسارت پاسخ مرا مى دهى؟! هنوز در تو، توانایى پاسخگویى به من وجود دارد؟ او را ببرید و گردن بزنید!! 🔵 (س) وقتی این وضع را دید، (ع) را در آغوش گرفت و خطاب به ابن زیاد فرمود: _بس است! هر چه خواستى از خون ما بر زمین ریختى. سپس افزود: به خدا سوگند! از او جدا نخواهم شد، اگر مى خواهى او را بکشى، مرا نیز همراه او به قتل برسان! 🔴ابن زیاد به حضرت زینب و (ع) نگاهى انداخت و گفت: _شگفتا از مِهرِ خویشاوندى! به خدا سوگند! گمان مى کنم این زن دوست دارد با برادرزاده اش کشته شود. از او () درگُذرید که گمان مى کنم همین بیمارى براى درد و رنجش کافى است! 🔵امام سجاد (ع) رو به عمه اش کرد و فرمود: _عمه جان! تو آرام باش تا من با وى سخن بگویم. آنگاه رو به ابن زیاد کرد و فرمود: _آیا ما را به قتل تهدید مى کنى؟ مگر نمى دانى که کشته شدن [در راه خدا]، عادت [دیرین] ما و شهادت، مایه کرامت و افتخار ماست؟! ‌ 🔴پس از این گفتگوها ابن زیاد که کاملا شکست خورده بود، دستور داد على بن الحسین (ع) و همراهانش را درخانه اى کنار مسجد اسکان دهند. ‌ 📚لهوف، ص ۲۰۲ ‌ (ع) تسلیت 🏴💔 ‌
♥️ علیه السلام مردى را ديدند كه مى‏ كند و مى‏ گويد: ▪️بار خدايا ! به من عطا فرما. دستى به شانه او زدند و فرمودند: مى‏ طلبى؟ بگو: 🔻بار خدايا! به من و عطا فرما. 📓الدعوات، ص ۱۱۴، ح۲۶۲ 🔶▪️🔻▪️🔶
✨﷽✨ 💢 ... ✍از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:‌ سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام... امان از شام ! در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود: ▪️1.ستمگران در شام اطراف ما را باشمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله می‌نمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می‌زدند. ▪️2.سرهای شهداء را در میان هودج‌های زن‌های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمه‌هایم زینب و ام کلثوم(علیها سلام) نگه‌داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم(علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه می‌آوردند و با سرها بازی می‌کردند، و گاهی سرها به زمین می‌افتاد و زیر سم سُتوران قرار می‌گرفت. ▪️3.زن‌های شامی از بالای بام‌ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه‌ام افتاد و چون دست‌هایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه‌ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند. ▪️4.از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می‌گفتند: «ای مردم! بکُشید این‌ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!» ▪️5.ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می‌گفتند: این‌ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانه‌های آن‌ها را ویران کردند . امروز شما انتقام آن‌ها را از این‌ها بگیرید. ▪️6.ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت. ▪️7.ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب‌ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می‌بردیم... 📚برگرفته از:‌‌ تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی
⇩⇩⇩ داسـتـــ📚ــــان⇩⇩⇩ °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° علّامه مجلسی در دهه عاشورا در عالی قاپو در حضور شاه از هیئات عزاداران پذیرایی می‌کرد و خوش آمد می‌گفت. روز عاشورا می‌بینند ایشان نیامد خود شاه عهده‌دار پذیرایی می‌شود و یکایک هیئات می‌آمدند تا هیئت حمّال‌ها وارد می‌شوند. شاه می‌بیند علّامه مجلسی با لباس سیاه بلند در میان آنها مشغول سینه زدن است. شاه فردا با جمعی به منزل علّامه مجلسی رفته و علّت را جویا می‌شود. علّامه می‌گوید: روز تاسوعا که مشغول خوشامد گفتن بودم در هنگام ورود دسته حمّال‌ها در میان آنها پیرمرد قوزداری بود که وقتی سینه می‌زد خیلی قیافه مضحکی پیدا می‌کرد من بی اختیار تبسمی کردم شب رسول خدا ﷺ را در خواب دیدم سلام کردم، حضرت عنایت نفرمود فرمودند: چرا امروز به سینه‌زن حسین من تبسم کردی؟ عرض کردم: آقا عمدی نبود فرمود: اگر عمدی بود که حسابت پاک بود! برای جبران کار امروزت فردا برو در دسته حمّال‌ها و سینه بزن 📗ما سمعت ممن رأیت صفحه 65-66 ‌‌〰️❁🍃❁🌸❁🍃❁〰️
4_5971812422023905954.mp3
9.33M
💾🔊 استاد 📝 « مقامات زیارت عاشورا » 📅 تهران- ۱۳ مهر ۹۶ ، جلسه 📥🎵دانلود صوتی با کیفیت 24kb
(ع)📜 💕 💛 💛 او و برادرش نعمان از اصحاب امیرالمؤمنین (ع) هستند و حلاس در كوفه فرمانده نیروهاى آن حضرت بوده است. او ابتدا با سپاه عمربن سعد به كربلا آمده بود و چون عمربن سعد شرائط امام را نپذیرفت او شبانه به اردوى امام حسین (ع) پیوست. ... 📗 ابصار العین، 109 💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
🌹 💠 خیره به آسمان حسابی رفته بود توی لاک خودش... پرسیدم: چی شده محمد؟ باصدای بغض آلودد جواب داد: بالاخره نفهمیدم "اربا اربا" یعنی چه؟ "می گن آدم مثل گوشت کوبیده می شه. یا باید بعد از عملیات برم کتاب بخونم یا اینجا توی خط بهش برسم." همین طور هم شد،جواب سوالش را توی خط گرفت... با گلوله توپی که خورد روی سنگفرش. ✅راوی: همرزم شهید 📚وداع لاله ها،مهدی محمد بیگی،ص۳۳
💠امام سجاد از یزید چه چیزی خواست💠 😢 عاشورا تمام شده است،خیمه ها سوخته،سرها جدا شده و بین قبائل تقسیم شده ! حالا یک کاروان مانده و این همه غم!😢 🌀 یزید که حضور اهل بیت پیامبر را برای حکومت خود خطری بزرگ می دانست مترصد بود تا در فرصتی مناسب آنها را به جایی غیر از شام اعزام کند که این فرصت با طرح سه درخواست از سوی امام زین العابدین(ع) به دست آمد. امام فرمود: اول:یک بار دیگرمی خواهم رخسار پدرم را ببینم. دوم: آنکه دستور دهی هر چه از ما غارت برده اند بازگردانند. سوم:اگر تصمیم به قتل من گرفته ای فردی مورد اعتماد را با این زنان همراه کن تا آنها را به حرم پیامبر بازگردانند. یزید پاسخ داد، خواسته اول تو هرگز برآورده نخواهد شد. درخواست دوم را به چندین برابر جبران می کنم و در مورد سوم جز تو کسی همراه زنان نخواهد بود. امام فرمود: اموالت را نمی خواهم و بر تو ارزانی باد،آنچه از ما غارت شده است بازگردان زیرا در میان آنها مقنعه، گردنبند و پیراهن مادرمان فاطمه(س) قرار دارد. یزید فرمان داد آنها را باز گردانند و دویست دینار نیز به آنها افزود و اسیران اهل بیت را به سوی مدینه باز گرداند. امام آن دینارها را به مستمندان شام بخشید(1). هنگام حرکت، یزید، مقداری وسایل را به همراه کاروان فرستاد و به ام کلثوم گفت: اینها در قبال مصایبی است که بر شما وارد شد. ام کلثوم فریاد زد: چقدر تو بی حیا و بی شرمی! برادرم حسین(ع) و اهل بیت او را کشته ای و به ما مال و منال می دهی؟! هرگز این اموال را نمی پذیرم(2). حرکت از شام پس از هفت روز حضور تلخ و جانکاه، نعمان بن بشیر،(3) به فرمان یزید، وسایل سفر اهل بیت را فراهم، و آنان را همراه با فردی امین به سوی مدینه روانه کرد(4). در مسیر راه هر جا که کاروان فرود می آمد آن ماموران از خاندان رسالت فاصله می گرفتند و تا رسیدن به مدینه این روش ادامه داشت(5). پی نوشت ها: 1- الملهوف، ص 82، زخّار، قمقام، ص 579، با اندکی اختلاف. 2- بحار الانوار، ج 45، ص 197. 3- سلف عبیدالله بن زیاد در کوفه بود که پس از هلاکت یزید مردم را به بیعت با عبیدالله بن زبیر دعوت کرد. الاستیعاب، ج 4، ص 1496. 4- زخّار، قمقام، ص 579. 5- وقعه الطّف، ص 372
🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃 هر روز معرفی یکی از 30 نفر از ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین ظلم را به امام حسین علیه السلام و یاران و اهل بیتش وارد کردند👇👇 لعنت الله علیه ابحر بن کعب، ابجر بن کعب، بحر بن کعب بن عبیدالله (عبدالله) گفته اند از قبیله تیم بن ثعلبه بن عکابه بود. جنایات او: شرکت در قتل حضرت عبدالله علیه السلام فرزند امام حسن مجتبی علیه السلام آن زمانی که در روز عاشورا، اصحاب و یاران امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند و لشگر دشمن، آن حضرت را محاصره کرد، عبدالله که پسری نابالغ بود، (مورخین در مورد سن او اختلاف نظر دارند. برخی او را کودک و نابالغ و بعضی او را جوان گفته اند) از خیمه اش بیرون دوید و در میان لشگر دشمن خودش را کنار عمویش رساند. حضرت زینب سلام الله علیها که نگران او شده بود دنبالش دوید تا از رفتنش جلوگیری کند و از آن سوی امام علیه السلام هم ندا داد که خواهرم زینب! عبدالله را نگاه دار تا به میدان نیاید و هدف تیر و تیغ سپاه عمر سعد نشود. ولی حضرت زینب سلام الله علیها، نتوانست او را منصرف کند!! عبدالله گفت: به خدا قسم از عمویم حسین علیه السلام، جدا نمی شوم. همین زمان بود که بحر بن کعب با شمشیر بر امام حسین علیه السلام حمله کرد و عبدالله دستش را سپر آن حضرت نمود و گفت: ای فرزند زن ناپاک! آیا عمویم را می کشی؟ بحر شمشیرش را فرود آورد و دست آن نوجوان را قطع نمود، به طوری که به پوست آویزان ماند. عبدالله فریاد زد: یا ابتاه، یا عماه (ای پدر، ای عمو) امام حسین علیه السلام او را گرفت و به سینه اش چسباند و برایش دعا و به دشمنانش نفرین کرد. لحظاتی بعد، او به دست ملعونی دیگر بنام (حرمله) به شهادت رسید. (بعضی مقاتل، قاتل او را خود بحر بن کعب و برخی شخص دیگری گفته اند) جنایت دیگر او در روز عاشورا، بعد از شهادت سالار شهیدان (حسین بن علی علیه السلام) بود که با عده ای غارتگر به تمام لباس و اموال او هجوم بردند و این ملعون، سراویل (شلوار و جامه زیر) و لباس آن حضرت را از بدن مبارکش بیرون آورد و به سرقت برد و امام علیه السلام را برهنه کرد. در حالی که آن حضرت قبل از پوشیدن، آن لباس را پاره پاره کرده بود تا هیچ کس به آن رغبت نکند. توجه کنید به نقلی ابراهیم اشتر از کعب پرسید در روز عاشورا چه کردی؟ او گفت: مقنعه را از سر زینب سلام الله علیها کشیدم و گوشوارهایش را از گوشش گرفته و کشیدم تا آن که گوشش پاره شد. ابراهیم گفت: وای بر تو زینب سلام الله علیها بر تو چه فرمود؟ گفت: خدا دست و پاهایت را قطع کند و خدا تو را قبل از آخرت تو را به آتش دنیا بسوزاند. سرنوشت او: تمام مورخین گفته اند که بعد از این واقعه، هر دو دست بحر بن کعب، مبتلا به مرض شد، بطوری که در تابستان که گرمای هوا شدت می کرد، هر دو دست او مانند چوب خشک می شد و در زمستان که سرما زیاد می شد، از آنها آب و خون (خونابه) می ریخت تا زمانی که به هلاکت رسید. به روایتی از «نفس المهموم»، پاهای او فلج شد و از حرکت افتاد و او زمین گیر شد. گویند که «بنی السراویل»، عده ای در شام (سوریه) هستند و از آن جهت به این نام مشهورند که اجدادشان، شلوار و لباس امام حسین علیه السلام را به غارت بردند. (لعنة الله علیه) پس از دستگیری وی توسط ابراهیم فرمانده دلیر سپاه مختار وی را نزد مختار برده مختار دست و پاهایش را قطع کرد و چشمهایش را از حدقه در آورد و او را در آتش سوزاند. بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت 📚نفس‌المهموم 📚ترجمه کامل ابن اثیر 📚تاریخ طبری 📚منتهی‌الامال 📚ابصار العین 📚موسوعه الامام الحسین به نقل از: عمادالدین طبری، نفس المهموم، کامل بهائی، لهوف، ارشاد و بسیاری منابع دیگر ✨یا علی✨
🌸🍃❣🌸🍃❣🌸🍃❣🌸🍃❣ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: یا علی تو و شیعیان تو در کنار کوثر، هر که را خواهید آب می دهید و هر که را خواهید منع می کنید و شمایید که در آن روز که روز فزع اکبر است زیر سایه عرش خداوند جای دارید در حالی که مردم در شدت و سختی و هراس هستند و شما در امن و آرامش به سر می برید. و این آیه: ان الذين سبقت لهم... 📚سوره مبارکه انبیاء، آیه ۱۰۱ درباره شما نازل شده است. 📚 بحارالانوار، ج ۳۹، ص ۳۰۷ ✨یا علی✨
✔️ جایگاه کسانی که ولایت مولا اميرالمؤمنين علیه السلام را قبول دارند .... ( أُوْلئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا *وَ يُلَقَّوْنَ فيها تَحِيَّةً وَ سَلاما* آنان پاداش داده شوند جايگاه بلند را بدانچه شكيبا شدند. و پيشكش شوند در آن بدرود و سلامى) 📚سوره الفرقان، آیه:75 عَنْ ابْنِ مَسْعُودٍ و‌ام سَلَمَةَ زَوْجَةِ النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله فِي حَدِيثٍ قَالَ لَهُ يَا ابْنَ مَسْعُودٍ *إنَّ أَهْلَ الْغُرَفِ الْعُلْيَا لَعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام وَ شِيعَتُهُ الْمُتَوَلُّونَ لَهُ الْمُتَبَرِّءُونَ مِنْ أَعْدَائِهِ* *وَ هُوَ قَوْله* *تَعَالَى أُولَئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمََا صَبَرُوا وَ يُلَقَّوْنَ فِيهََا تَحِيَّةً وَ سَلََاما عَلَى أَذَى الدُّنْيَا*. در تفسیر البرهان در ذیل آیه شریفه از ابن مسعود و همسر صلی الله علیه وآله ام سلمه، در حدیثی روایت می‌کند که آن حضرت به ابن مسعود فرمودند: ای ابن مسعود! همانا غرفه‌های بالایی برای علیه السلام و شیعیانی است که ولایت او را قبول دارند و از دشمنانش بیزاری می‌جویند .و منظور از آیه: «أُوْلَئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُوا ...» همین است؛ چرا که آنان در برابر آزارهای دنیوی صبر پیشه کردند. 📚تفسیر البرهان ج۴/ص۱۵۶ و لعن‌أللّهُ‌عایشہ و عُمَر و أبابَکر و عثمان و اتباعهم حتی یرضی الحجت بن الحسن صلوات الله علیه
4_5814370311205815128.pdf
7.97M
✨کتاب حضرت (ع) در کُتب با منبع موثق✨ ✨هزار یک فضیلت ع✨ 📝فوق العاده زیبا بافونت جالب ودیدنی 🔷 🔷