eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
6.1هزار ویدیو
590 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
👌🟢می خواهیم در دنیا و آخرت با حضرت جوادالأئمه علیه السلام باشیم عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ سَهْلٍ قَالَ:‏ كَتَبْتُ إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام: عَلِّمْنِي شَيْئاً إِذَا أَنَا قُلْتُهُ كُنْتُ مَعَكُمْ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ. قَالَ: فَكَتَبَ بِخَطٍّ أَعْرِفُهُ: أَكْثِرْ مِنْ تِلَاوَةِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ وَ رَطِّبْ‏ شَفَتَيْكَ‏ بِالاسْتِغْفَار. (ثواب الأعمال، ص165) اسماعيل بن سهل گفت: به حضرت جواد الائمه عليه السّلام نامه‏ اى نوشتم كه چيزى به من بياموز كه اگر آن را بگویم، در دنيا و آخرت با شما باشم. پس حضرت با دستخط مبارك خود- كه با آن آشنا بودم- مرقوم فرمود: سوره‏ إِنَّا أَنْزَلْناهُ‏ را بسيار تلاوت كن، و لب هاى خود را به ذكر استغفار طراوت بخش. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🌎🥀🍂 🥀 ❇️ تقویم نجومی 🗓 جمعه 🔺 ۱۸ خرداد/ جوزا ۱۴۰۳ 🔺 ۲۹ ذی القعده ۱۴۴۵ 🔺 ۷ ژوئن ۲۰۲۴ 💠 مناسبت‌های دینی 🕯 شهادت حضرت محمد بن علی الجواد علیه‌السلام 🌎🔭👀 🌓 امروز قمر در «برج جوزا» است. ✔️ برای امور زیر مناسب است: جابجایی امور ازدواجی افتتاح مؤسسات و امور خیریه تعمیر منزل خرید حیوان آغاز نگارش امور آموزشی خرید کالا معامله ملک نوشتن سند و قرارداد ارسال کالا دیدار با رؤسا امور مربوط به حرز 🌎🔭👀 👶 زایمان نوزاد صالح و صبور و مبارک باشد. ان‌شاءالله 🚖 مسافرت همراه با صدقه باشد. 💑 انعقاد نطفه 🔹 امشب (شب جمعه) مکروه است. 🌎🔭👀 💇 اصلاح سر و صورت باعث گوشه‌گیری می‌شود. 🩸حجامت، فصد و زالوانداختن خوب نیست. ✂️ ناخن گرفتن بسیار خوب و مستحب نیز هست. روزی را زیاد، فقر را برطرف، عمر را زیاد و سلامتی آورد. 👕 بریدن پارچه روز بسیار مبارکی است. باعث برکت در زندگی و طول عمر می‌شود. 🌎🔭👀 😴 تعبیر خواب رویایی که امشب () دیده شود، تعبیرش در آیهٔ ۲۹ سوره مبارکه "عنکبوت" است. خواب بیننده مامور شود به اصلاح گروهی که اگر با آنها جنگ و ستیز کند پیروز شود و‌ همه احوالات او شاید نیک شود. ان شاءالله مطلب خود را بر این مضامین قیاس کنید. 🌎🔭👀 📿 وقت استخاره از اذان صبح تا طلوع آفتاب از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ 📿 ذکر روز جمعه «اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم» ۱۰۰ مرتبه 📿 ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه «یا نور» موجب عزیز شدن در چشم خلایق می‌گردد. ☀️ ️روز متعلق است به: 💞 علیه‌السلام اعمال نیک خود را به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌎🔭👀ض ⏳ مدت زمان اعتبار این تقویمض از اذان مغرب آغاز و اذان مغرب روز جمعه پایان می‌یابد. 🥀 🌎🥀🍂
┏◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚┓ ☆اَلابِذِکرِالله‌تَطمَئِنَّ‌القُلوب ☆☆رمان بلند امنیتی-بصیرتی-عاشقانه ☆ ☆☆قسمت ۱۸۱ و ۱۸۲ صورت زن مثل گوجه به قرمزی میزند: _تازه بہ دوران رسیده ها! هر چی سازمان میکشہ از دست همین عُقده‌ای هاست!تف... تف بہ این همہ اعتماد... تف بہ همچین آدم پستی! نمیدانم چقدر اما مطمئنم اینقدر از سازمان کنده و برنامه‌هاشان را بهم ریخته که این زن اینگونہ عصبی است.این بار قاعده‌ی شکار عوض شده! آن چند مردی که هستند هم حالشان مثل همان زن است، عصبی و مملو از خشمی گداخته! سازمان از انقلاب بودجه‌ی کمی داشت و کفاف بریز و بپاش‌های بالایی‌ها را بیشتر نمیداد. انقلاب زرنگ شدند تا همه چیز را و نگیرند. مصادره‌ها جای خود، تسخیر پادگانها و کش رفتن اسلحه‌ها هم بہ جای خود، اکنون بہ دنبال عتیقه‌هایی بوده‌اند که دست و بوده. که آن سوی مرزها برایش له‌له میزنند.گاه در صحبت‌هایشان طوری حرف میزنند که انگار بنامشان است و و هیچکاره بودند! حال نباید از تقسیم غنائم جا بمانند. این غنیمت‌ها هرچه میخواهد باشد! سمیرا با رفتنش همه را بہ شوک عمیقی انداخته است.تا سه صبح دور خانه میچرخند تا شاید چیزی دستگیرشان شود اما دریغ! سمیرا حساب همہ چیز را کرده بود. آنها هم دست از پا درازتر خانه را ترک میکنند. بعد هم پیمان و پری میروند. حامد صدایم میزند: _آبجی رویا؟ برمیگردم سمتش.خجالت میکشد. _امشب رو برید توی اتاق من توی هال هستم. تشکر میکنم و به طرف اتاق میروم.از تیغه‌ی خورشید معلوم است ساعت از هشت هم گذشته! مثل برق گرفته‌ها برمیخیزم.شال را روی سر مرتب میکنم و پیش از بیرون آمدن، حامد را صدا میزنم اما جوابی نمیشنوم.خیال میکنم خواب است اما وقتی وارد نشیمن میشوم. تشک و پتواش را تا و مرتب میبینم.انگار نیست. چشمم بہ کاغذ روی تشک میخورد.کاغذ را برمیدارم.نوشته است: " سلام خواهرم.رویا خانم... عذرمیخوام دیشب بد حرف زدم و شما رو ناراحت کردم. من اهل اینها . از همان اول که رو کنار گذاشتن از ترسیدم. من نمیخوام کنارشان باشم. به زندگی‌ای برمیگردم که بهش تعلق دارم.امیدوارم شما و شوهرتان هم بتونید خودتون رو بدید.از اینکه بی‌خبر رفتم مرا ببخشید. خداحافظتان... برادر کوچکتان حامد." نامه را رها میکنم.بغض را خفه میکنم و با خود میگویم آفرین حامد! بهترین کار رو کردی! خانه خالی شده. ساک کوچکم را میبندم و قصد خانه‌ی پیمان را میکنم.توی تاکسی مینشینم. راننده همانطور که به اخبار نیمروزی گوش میدهد فرمان را میچرخاند.نگاهم به عکس که از آینه آویزان شده، گره میخورد. با که چهره‌ای و را قاب گرفته.چشماشان رنگ و ، و بہ هم تنیده شده. با عمامه‌ی مشکی دور سرشان بدجور به دل مینشینند.مثل کوهی که همه‌ی ایران بہ ایشان تکیه کرده است.جلوی در که می‌ایستد کرایه را میدهم و پیاده میشوم.زنگ را فشار میدهم. وارد میشوم. پیمان با دیدن من تعجب میکند: _تو اینجا چیکار میکنی؟ _اون خونه دیگه خالی شده، من دیگه مافوقی ندارم.گفتم بیام اینجا. _باید با مرکز تماس بگیرم. و عصر وقتی پیمان خبر می‌آورد که مرکز قبول کرده خوشحال میشوم! وضعیت نسبتا‌ً خوبی بر جامعه حاکم است.دولت موقت توسط مهدی بازرگان اداره‌ی امور را بہ دست دارد. با خود گرمای را آورد. خاطره‌ی شیرینش برف بازی در کوچه‌ها و درست کردن آدم‌برفی نبود...بازگشت و ملت بہ آغوش آزادی از جنس بهترین قابی شد که بر دیوارها قرار گرفت.بهار قبل از رسیدن نوروز همه جا را از وجودش پر کرده.درست سال پیش همین موقع‌ها بود که تنها شدم.آن روزها حتی خیال این روزها از ذهنم عبور نمیکرد! دو لیوان چای را روی سینی گذاشته و به اتاق میبرم. چشم پیمان به کاسه‌ی خون میماند. با دیدن من بلند میشود.کش و قوسی به خودش میدهد. _چاییت رو بخور! از دیشب در حال درست کردن یک شنود ریز است.یعقوب که بیشتر سر رشته‌ی این کارها را دارد موقتا‌‌ً با همسرش به جای دیگری منتقل شده اند.چایش را سر میکشد.کمی حالش بهتر میشود و دوباره دست بہ کار میبرد. _نمیخواد ادامه بدی!با این چشما اگه ادامه بده حتما موفق نمیشی.بزار با حوصله وقتی که حالت بهتر بود ادامه شو درست کن. باشه؟ نامردی میکند و برجکم را نشانه میگیرد. _نه! باید تا عصر تحویلش بدم ناراحت از اتاق بیرون میروم. تصمیم میگیرم به دیدن پری بروم. جوراب بلند و کلفت به همراه دامنی بلند میپوشم. جلوی آینه می‌ایستم با روسری ور میروم تا کامل موهایم را بپوشانم. آدرس چایخانه را دارم. بعد از خداحافظی به راه می‌افتم. چایخانه در فروشگاه‌های مصادره‌ای بود. ☆ادامه دارد..... ☆☆نویسنده؛ مبینا رفعتی(آیه) ☆ ┗◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛┛
┏◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚┓ ☆اَلابِذِکرِالله‌تَطمَئِنَّ‌القُلوب ☆☆رمان بلند امنیتی-بصیرتی-عاشقانه ☆ ☆☆قسمت ۱۸۳ و ۱۸۴ خود را معرفی میکنم و میگویم عضو سازمان هستم و با پری کار دارم.آقایی که پشت میز نشسته است میگوید: _توی چاپخونه اس. از اون پله ها برو پایین، پشت دستگاه اول میبینیش. تشر میکنم و بہ راه می‌افتم.روزنامه‌ی مجاهد تب بالایی گرفته است و حتی بیشتر از روزنامہ حزب جمهوری فروش میرود.روی پله‌ی دوم هستم که پری را در حال صحبت با مردی میبینم.گفت و گوی عادی ندارند.پری گاهی میخندد! تعجبم شدت میگیرد.قدمی برمیدارم.به خاطر صدای دستگاه‌ها محبورم اِهمی کنم و بلند بگویم: _سلااام! پری با دیدن من رنگش بہ سفیدی گچ میزند. _سلام! تو اینجا چیکار میکنی؟ _خواستم باهات حرف بزنم. وقت داری؟ مرد بعد از سلام میگوید میرود تا به کارهایش برسد.پری همانطور که بُهت زده است، میگوید: _دویستا دیگه باید بزنم. تو برو. _من میرم بیرون میشینم. مهم نیست، صبر میکنم. سری تکان میدهد.از پله‌ها بالا میروم. کمی آنطرف‌تر از چاپخانه صندلی پیدا میکنم. پری زودتر از موعد برمیگردد. برمیخیزم و میپرسد: _چیشده؟ یهو از من یاد کردی؟ لبهایم به خنده کش می‌آید. _همچینم یهویی نبود!‌ چند روزه میخواستم بهت سر بزنم. امروز وقت شد بیام پیشت.گفتم یکم دور بزنیم. _دور بزنیم؟ تو این وضعیت؟ _چشه مگه؟ اگہ که کار داری برو، یه وقت دیگه میام. _کار که نه! عصر میام تمومش میکنم.فِ... فکر خوبیه! بریم یه دوری بزنیم. با خوشحالی در کنارش قدم میزنم.فکر پری ذهنم را مشغول کرده! سکوتم را که میبیند بی‌طاقت میشود: _خب؟ اومدیم فقط راه بریم؟ _نَ... نه! خواستم باهات یکم حرف بزنم. _جون بہ لب شدم! اتفاقے افتاده؟ پیمان طوریش شده؟ سریع برمیگردم و لب میزنم: _این چه حرفیه؟ معلومه که نه.خیلیم حالش خوبه! _پس چی؟ پاک یادم رفته چه حرفی با او داشتم از وقتے که او را در حال بگو و بخند با آن مرد غریبه دیدم. بہ فضا سبز کوچکی میرسیم. پری میگوید بنشینیم. _یادته اولین بار که دیدمت؟ توی خونه اجاره‌ای فکر کردم تو زن پیمانی _آره یادمه وقتی گفتم خواهرشم کبکت خروس خوند! اخم میکنم و با ناز میگویم: اصلا اینطور نیست! من از پیمان بدم می‌اومد با اون اخلاق بدش! نمیدونم چجوری بعدا ازش خوشم اومد _آره جون خودت! داداش به این گلی! مرد زندگی و اهل سختی و کار دیگه چی میخواستی؟ آهسته میخندم. _آره فقط مشکلش اینه زیادی اهل کار و سختیه! از دیشب بیداره تا یه شنود رو برای عصر آماده کنه! نمیدونی چشماش رنگ خون بود. هرچی هم میگم یکم استراحت کن حالیش نیست.خ _از بچگیش همینطور بوده. وقتے بہ پیمان مسئولیت میدادن کل وقتشو صرف میکرد تا کامل انجامش بده. با سر تایید میکنم.آب دهانم را قورت میدهم و به سختی جان کندن میپرسم: _تُ... تو ازدواج کردی؟ _آ...آره!.دو هفته‌ای میشه به سازمان با امیر ازدواج کردم. چشمانم گرد میشود.نه از جهت این که دو هفته گذشته و من بی‌خبرم، نه! از این جهت متحیرم چطور پری حاضر شده کند! _دوستش داری؟ _کم‌کم توی قلبم جا باز میکنه! معلوم است از روی تن به این وصلت داده است.از جا برمیخیزیم.او به سمت چاپخانه میرود و من با تاکسی به خانه برمیگردم.پیمان هنوز درحال کار کردن بر روی شنود است.به دلخوشی اولین بهار درکنار پیمان به زحمت سفره‌ی هفت‌سینی میچینم.رادیو آغاز سال۵۸ را به ایرانیها تبریک میگوید.۱۰فروردین میشنیدم که قرار است آیت‌الله‌خمینے به مردم در حق انتخاب بدهد.پیمان زیاد راضی نیست که شرکت کند.اما من شور و شوق را که در چشمان مردم محله میبینم انگیزه میگیرم تا بروم.به پیمان حرفی نمیزنم.به بهانه خرید چند قلم وسیله از خانه بیرون میزنم.به شناسنامه‌ام در کیف نگاه میکنم حس دلهره و در دلم میپیچد.از شلوغی صف میترسم!میترسم دیر به خانه برسم و پیمان بویی ببرد.از رادیو شنیده‌ام چکار کنم.پس از امضا و مُهر، تکه کاغذ سبز را به صندوق می‌اندازم.با رهاکردن کاغذحس میکنم انگار پری‌درآتش ریختم تا از میان آتش برخیزد و بر فراز این آسمان به پرواز درآید. به خانه برمیگردم. _امشب نوبت توعه برای کشیک بری. _من؟ _آره دیگه! خودتو دست‌کم نگیر.این مبارزه‌ی ماست.هنوز اول راهه، خیلیا میخوان انقلاب رو کنن. این انقلاب میتونه برای ما باشه تا از پله‌هاش بالا بریم. نباید از عقب بمونیم که تموم این دگرگونے رو بخودشون نسبت بدن. با گفتن باشه،پیمان اسلحه‌ی کلاشینکف را به دستم میدهد.با دستان لرزان اسلحه را میگیرم. _نمیتونی بگیریش؟لازمت میشه! حتی ممکنه به فرد مشکوکی هم شلیک کنی. آب دهانم را قورت میدهم. _محکم بگیرش. خب؟ دم در دو مرد با پیکان زرد ایستاده‌اند. ☆ادامه دارد..... ☆☆نویسنده؛ مبینا رفعتی(آیه) ☆ ┗◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛┛
هدایت شده از حرم
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹 ❣ ﷽❣ 🌷 💚 شب جمعه بسیار شب با فضیلتی می باشد که ان شاء الله با دعا و نیایش و عبادت به بهترین نحو سپری کنیم 💚 💚 برخی از اعمال شب جمعه عبارتست از : ( یک یا چند یا همه آن ها را برحسب وقت و توانمان انجام بدهیم ان شاءالله ) 1⃣ 2⃣ ( سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر ) 3⃣ 4⃣ سفارش شده : اسراء، کهف، ص، سجده، یس، واقعه، دخان، احقاف، جمعه، شعرا، نمل، قصص، زخرف، طور و . .. 5⃣ در حق مومنان 6⃣ در رکعت اول نماز مغرب و عشاء و قرائت سوره توحید در رکعت دوم نماز مغرب و سوره اعلی در رکعت دوم نماز عشاء. 7⃣ : دو رکعت است. در رکعت اول بعد از حمد 10 مرتبه آِیه ی زیر تلاوت شود: 🔹 رَبَّنَا اغفِرلِی وَ لِوَالِدَیَّ وَ لِلمُؤمِنیِنَ یَومَ یَقُومُ الحِسَاب در رکعت دوم بعد از حمد آیه ی زیر 10 مرتبه تلاوت شود: 🔹رَبِّ اغفِرلِی وَ لِوَالِدَیَّ وَ لِمَن دَخَلَ بَیتِی مُؤمِناً وَ لِلمُؤمِنِینَ وَالمُؤمِناَتِ بعد از سلام نماز 10 مرتبه گفته شود: 🔹رَبِّ ارحَمهٌما کَما رَبَّیانی صَغیراِّ 8⃣ (دو رکعت است. در هر رکعت حمد که خوانده میشود، آیه ی شریفه ی {ایَّاکَ نَعبُدُ وَ اِ یَّاکَ نَستَعِینُ} 100 مرتبه تکرار می شود و بعد از 100 مرتبه حمد تمام می شود و سوره ی توحید خوانده خواهد شد. اذکار رکوع و سجود هر کدام 7 مرتبه تکرار می شوند. در قنوت و بعد از نماز نیز برای ظهور حضرت بسیار دعا باید شود. ( 👈 در این نماز و سایر نماز ها کمک خواستن از غیر خدا نماز را باطل می کند؛ پس نماز را برای خداوند بجای بیاورید و دعاهایی مثل {الهی عظم البلاء} که از امام زمان عج و پدران ایشان کمک خواسته می شود نه تنها در این نماز بلکه در تمامی نماز ها خودداری کنید.) 🌹 التماس دعای فرج 〰〰〰〰〰〰〰〰 📿 ! ✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم✨ @haram110 ❤️کانال حرم ❤️ 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹
هدایت شده از حرم
4_5848295673761367635.mp3
16.9M
🔊 ✅ دعای کمیل امیرالمؤمنین علیه‌السلام 🎤 عباسی -
هدایت شده از حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 | | من ڪفتر جلدٺ همہ دم بوده و هسٺم سخٺ اسٺ ڪه دور از حرمٺ زنده بمانم محزون شده ام از غم هجران تو آقا تاکے ز رهِ دور سلامٺ برسانم ❤️ 🌙
هدایت شده از حرم
4_5848199470788905946.mp3
5.95M
🙏👏خیرات برای اموات به ویژه در شب های جمعه- حجت الاسلام بندانی نیشابوری ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
هدایت شده از حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شب جمعه، زیارتی حضرت سیدالشهدا حسین بن علی علیه‌السلام... 🚩 «السَّلاَمُ عَلَيکَ يَا أَبَا عَبدِالله وَعَلَى الأَروَاحِ الَّتِي حَلَّت بِفِنَائِکَ، عَلَيکَ مِنِّي سَلاَمُ اللهِ أَبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ اللَّيلُ وَالنَّهَارُ وَلاَ جَعَلَهُ اللهَ آخِرَ العَهدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُم، اَلسَّلاَمُ عَلَى الحُسَينِ وَعَلَى عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ وَعَلَى أَولاَدِ الحُسَينِ وَعَلَى أَصحَابِ الحُسَين.» تصاویری جدید از حرم مطهّر حضرت سیدالشهداء حسین بن علی علیه‌السلام و زیارت به نیابت از طرف همۀ محبین وشیعیان اهل بیت علیهم السلام اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابالشرور و اتباعه 🟢 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🟢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️صلوات خاصه امام جواد علیه السلام به مناسبت شهادت نهمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت حضرت جوادالائمه علیه السلام 📎 (ع) 📎
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.🥀اتش به اشیانه ی مرغی نمیزنند! ▪️نقل است : روزی علامه امینی (قدس سره) صاحب کتاب الغدیر، باجمعی نشسته بودند که عده ای از علمای اهل سنت اجازه ورود خواستند تا سوالی مطرح کنند. . پس از اینکه به حضور آمدند عرض کردند: جناب شیخ ما معتقدیم امیرالمومنین خلیفه چهارم راشدین است و شما معتقدید اولی ، مگر نه اینکه امیرالمؤمنین مسلمان و پیرو رسولخدا (صلی الله علیه واله وسلم) بوده است پس اصرار شما به ارجحیت او نسبت به سه خلیفه قبلی چیست؟ علامه جواب داد: مگر امیرالمؤمنین ( علیه السلام ) هم مسلمان بود؟ همه سکوت کردند، عالم سنی گفت: یعنی چه؟ خب معلوم است که مسلمان بود. علامه گفت: نه من فکر میکنم که احتمالا امیرالمؤمنین ( علیه السلام ) اصلا مسلمان نبود! مجددا عالم سنی گفت: چه میگویی شیخ؟ منظورت چیست؟ علامه گفت: مگر نه اینکه در قرآن آمده است: و ان قیل لکم ارجعوا فارجعوا؛ اگر درب خانه مسلمانی را زدید و باز نکرد برگردید ولی تا آنجا که من میدانم ( عمر) با لگد درب خانه را شکست و پهلوی دختر رسولخدا (صلی الله علیه واله) را که پشت در بود شکست. آیا به نظر شما امیرالمؤمنین ( علیه السلام ) و فاطمه زهرا ( علیها السلام ) و اهل بیت رسول خدا مسلمان بودند؟ . در این هنگام عالم سنی سر به زیر افکند و بی‌هیچ صحبتی مجلس را ترک کرد. 🙏اللهم عجل لولیک الفرج و النصر و العافیه... @haram110
. 💠 حضرت آیت الله وحیدخراسانی دام ظله : 🔸 تمام خزائن مادی و معنوی عالم ، در دستان علی بن ابی‌طالب «علیه السلام» است .
🌺السلام علیک یا امیرالمؤمنین🌺 وسائل الشيعه 7: 325، ح 6 امام صادق(علیه السلام) فرمودند: ارزش عمل در آن روز (عيد غدير) برابر با هشتاد ماه است، و شايسته است آن روز ذكر خدا و درود بر پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) زياد شود، و مرد، بر خانواده خود توسعه دهد.
4_5798790012396900573.mp3
3.27M
مداحی درباره امام جواد علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃‌⃟🕊 شاید بشود گفت که شاهانه گداییم بیمه شده‌ی حرزِ جواد بن رضاییم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤حاج نادرجوادی شب شهادت امام جواد(ع) سال۹۷مسجدقائم(عج) هیئت سینه زنان علی اکبر(ع)# قسمت اول.روضه فارسی الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج
گر "هشت" رضا و "نه" جواد است چه غم؟ بگذار که هشتم گرو نه باشد... ‌