eitaa logo
حرم
2.7هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
7.8هزار ویدیو
726 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
✅به مادران باردار توصیه می شود که هر روز با خود کنند. صحبت کردن با جنین، مغزی و دایره شنیداری اش را افزایش می دهد. @haram110 🌹 ❤️❤️زیبایی یک زن در موها یا نیست, مهم زیبایی است... زنان با یک دست گهواره را تکان میدهند با دست دیگر دنیا را زن بودن ، است ... من اکنون باید به فکر ساختن فرزندان این سرزمین و خودت باشی... کانال حرم ❤️❤️ @haram110 امام علی علیه السلام فرمودند : 🌸 وقتی به کودک وعده ای دادید، وفا کنید زیرا کودکان، شما را رازق خود می دانند خداوند از هیچ چیز مانند پایمال شدن حق زنان و کودکان خشم نمی گیرد. @haram110 🌹 🌸🍃🌸🍃 👈پدر و مادر گرامی دروغگویی و پنهانکاری یک هشدار است آن را جدی بگیرید، و به آن دقت کنید چرا که ما در جاهایی از فرزند پروری دچار اشتباه و یا کم کاری شده ایم!! بچه ها بین سنین سه تا چهار سالگی وارد دنیای فانتزی میشوند به این معنی که تخیلاتشان را واقعی میپندارند، این تخیلات از آمال و آزوهایشان نشأت میگیرد... اما در پروسه دروغگویی و پنهانکاری کودکان، علتها در ترس از تنبیه و فرار از درد، ترس از طرد شدن و رهاشدن، کسب امتیاز، امتیازی که آنها دریافته اند که در راستگویی ممکن نیست، و رفع نیازی که جز به دروغ گفتن برآورده نمیشود،نهفته است. @haram110 🌹 در برخورد با کودک به جاي زبان نيشدار وكلمات مبهم و نامناسب، ازبيان فاخر و كلمات زيبا استفاده کنید. ‼️اجازه ندهيد كه دوستان وبستگان با فرزندانتان هرطوركه میخواهندصحبت كنند. @haram110 🌹 🌸🍃🌸🍃 ⚠️گفتن جملاتی مانند : "وقتی گریه میکنی ازت بدم می آد" و... یا جملاتی که احساس طبیعی کودک را نفی میکند باعث می گردد کودک احساساتش را مخفی کند و اختلاف احساسات پیدا کند و در طول زمان حتی نداند که چه حسی دارد و دچار اضطراب شود!! ⚠️اگر فرزند شما جیغ میزند ،دلایل آن میتواند موارد زیر باشد: 🔴جیغ زدن را از شما یاد گرفته است؛ 🔴برای جلب توجه شما این کار را انجام می دهد چون خیلی به او بی توجه هستید. @haram110 🌹 مراقب سلامت فرزندان خود باشیم.... کودکانتان را در هایپر مارکت ها روی چرخ دستی های خرید قرار ندهید.. بزاق و باکتری هایی که برروی چرخ دستی های هایپر مارکت ها وجود دارد از توالت های عمومی هم بیشتر است... @haram110 🌹 🔺بخشیدمت عزیزم! اگر کودکی اشتباهی کرد نباید او را ترساند که دروغگو شود. اگر اشتباهش را خودش بیان کرد، به او بگویید: 👈چون راستش رو گفتی بخشیدم. @haram110 🌹 🎋🎋🎋
هدایت شده از حرم
✅به مادران باردار توصیه می شود که هر روز با خود کنند. صحبت کردن با جنین، مغزی و دایره شنیداری اش را افزایش می دهد. @haram110 🌹 ❤️❤️زیبایی یک زن در موها یا نیست, مهم زیبایی است... زنان با یک دست گهواره را تکان میدهند با دست دیگر دنیا را زن بودن ، است ... من اکنون باید به فکر ساختن فرزندان این سرزمین و خودت باشی... کانال حرم ❤️❤️ @haram110 امام علی علیه السلام فرمودند : 🌸 وقتی به کودک وعده ای دادید، وفا کنید زیرا کودکان، شما را رازق خود می دانند خداوند از هیچ چیز مانند پایمال شدن حق زنان و کودکان خشم نمی گیرد. @haram110 🌹 🌸🍃🌸🍃 👈پدر و مادر گرامی دروغگویی و پنهانکاری یک هشدار است آن را جدی بگیرید، و به آن دقت کنید چرا که ما در جاهایی از فرزند پروری دچار اشتباه و یا کم کاری شده ایم!! بچه ها بین سنین سه تا چهار سالگی وارد دنیای فانتزی میشوند به این معنی که تخیلاتشان را واقعی میپندارند، این تخیلات از آمال و آزوهایشان نشأت میگیرد... اما در پروسه دروغگویی و پنهانکاری کودکان، علتها در ترس از تنبیه و فرار از درد، ترس از طرد شدن و رهاشدن، کسب امتیاز، امتیازی که آنها دریافته اند که در راستگویی ممکن نیست، و رفع نیازی که جز به دروغ گفتن برآورده نمیشود،نهفته است. @haram110 🌹 در برخورد با کودک به جاي زبان نيشدار وكلمات مبهم و نامناسب، ازبيان فاخر و كلمات زيبا استفاده کنید. ‼️اجازه ندهيد كه دوستان وبستگان با فرزندانتان هرطوركه میخواهندصحبت كنند. @haram110 🌹 🌸🍃🌸🍃 ⚠️گفتن جملاتی مانند : "وقتی گریه میکنی ازت بدم می آد" و... یا جملاتی که احساس طبیعی کودک را نفی میکند باعث می گردد کودک احساساتش را مخفی کند و اختلاف احساسات پیدا کند و در طول زمان حتی نداند که چه حسی دارد و دچار اضطراب شود!! ⚠️اگر فرزند شما جیغ میزند ،دلایل آن میتواند موارد زیر باشد: 🔴جیغ زدن را از شما یاد گرفته است؛ 🔴برای جلب توجه شما این کار را انجام می دهد چون خیلی به او بی توجه هستید. @haram110 🌹 مراقب سلامت فرزندان خود باشیم.... کودکانتان را در هایپر مارکت ها روی چرخ دستی های خرید قرار ندهید.. بزاق و باکتری هایی که برروی چرخ دستی های هایپر مارکت ها وجود دارد از توالت های عمومی هم بیشتر است... @haram110 🌹 🔺بخشیدمت عزیزم! اگر کودکی اشتباهی کرد نباید او را ترساند که دروغگو شود. اگر اشتباهش را خودش بیان کرد، به او بگویید: 👈چون راستش رو گفتی بخشیدم. @haram110 🌹 🎋🎋🎋
🔴 💠 زن و شوهرهایی که در طول روز باهم گفتگو می‌کنند گرم‌تر و صمیمانه‌تری دارند. 💠 ضمن اینکه شناختشان از و روحیات یکدیگر بیشتر شده و در مواجهه با مشکلات و سختیها، بیشتری برای حلّ مشکل یکدیگر خواهند داشت. 💠 همسران باید تلاش کنند هر روز برای گفتگو پیدا کنند. بهانه‌ای مثل کارهای روزمره خود، موضوعات دینی، امور اقتصادی منزل، تربیت فرزند، حلّ مشکل دیگران و دهها موضوع دیگر. 💠 حتما دقت کنید گفتگوی صمیمانه شما با ویروسهای خطرناکی چون دیگران، تهمت، سوءظن و دیگر صفات زشت اخلاقی، آلوده نگردد چرا که روحی سهمگینی بر شما وارد می‌کند.
💠 خانم‌ها باید بدانند طبق آموزه‌های دینی، نَفَس آنها، و نیّات ایشان هنگام پختن بر روی طعم آن و اثرگذاری آن بر ، نقش دارد. 💠 هر روز پختن غذای خود را به یکی از اهل بیت علیهم السلام کنید تا برکات آن را مشاهده کنید. 💠 به هنگام طبخ غذا، زبانتان مشغول و ذکر خدا باشد. از خدا بخواهید توان و نیرویی که از این غذا در بدن اهل خانه ایجاد می‌شود در راه عبادت، خدمت به دیگران، خدا و غیر گناه صرف شود. 💠 از خدا بخواهید از ذکر و دعایی که هنگام پختن این غذا بر زبان جاری می‌کنید ایجاد و علاقه‌ی جدید بین شما و همسرتان باشد. @haram110
┏◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚┓ ☆اَلابِذِکرِالله‌تَطمَئِنَّ‌القُلوب ☆☆رمان بلند امنیتی-بصیرتی-عاشقانه ☆ ☆☆قسمت ۱۷۵ و ۱۷۶ صبح که بیدار میشوم حامد هنوز سر جایش خواب است.برمیخیزم‌ و به طرف حیاط میروم.از کنار در اتاق سمیرا که رد میشوم صداهایی به گوشم میرسد. گوش تیز میکنم: _فکر کرده فقط خودش زرنگه! مگه من میزارم جلوم زیگ زاگی بری ها؟ این عروسکا سهم منن! آره... از لای در که باز است نگاهی به داخل میکنم.سمیرا وسط اتاق نشسته. دورش پر شده از روزنامه و کاغذ.دستش را بالا می‌آورم.بوسه ای به کاسه و تُنگی میزند.از تَرَک‌ها و رنگ و رو رفتگی اش میتوان فهمید است! هرچه میگذرد نفرتم نسبت به او شعله‌ورتر میشود.ترجیح میدهم سکوت کنم و به کارم برسم.صدای در حیاط را که میشنود، هول میشود _کیه؟ کیه؟ _نترس. منم رویا. آهانی میگوید و میرود. بعد که میخواهم برگردم داخل میفهمم گوشه‌ی پرده تکان خورد.مطمئنم او مرا زیر نظر داشته است.روزهای بهمن برایم رنگ و بوی خاصی ندارد.برعکس من، مردم بر لبشان خنده‌ای کشیده نقش بسته.کوچه‌هایی که چراغانی شده‌اند و عکس آیت الله خمینی را زده‌اند.دیوارهای سخنگو! پشت هر شعاری از کلمات و خفته است.از کلاسهای عقیدتی برمیگردم. وارد خانه میشوم.کسی در خانه نیست. از بی‌حوصلگی به رادیو پناه میبرم. دستور امام را مبنی بر تشکیل دولت موقت اعلام میکند.و این دولت تا زمان موقتاً امور را به دست خواهد داشت.کتابهایی که از طرف سازمان به من داده شده را برمیدارم و نگاه میکنم.هرچه به عمق مطالب میروم به ظاهر درست بیشتر میشود و افکارم را میبلعد.نمیدانم چه درست و چه غلط؟ که حرفهای ✨نرگس و حاج رسول✨ را سعی دارم به خاطر آورم. میخواهم آنها را با این ها .هرچه فکر میکنم جور درنمی‌آید در کلاس ها خیلی شاهد هستم که مربی از سفسطه هایی استفاده میکند تا ذهن ما را مغلوب کند. وقتی (ناقصم) را به کار می‌اندازم میبینم بعضی حرفهای اسلام جور درنمی‌آید و مربی دقیقاً دست روی چنین نقطه‌هایی میگذارد.سمیرا و حامد عصر برمیگردند. سمیرا به نظر عصبانی میرسد.یک راست به اتاقش میرود و در را با شدت بهم میکوبد. از حامد میپرسم: _چی شده؟ _خودمم زیاد در جریان نیستم اما هرچی هست از مرکزیته.امروز اونجا بوده. _مرکز؟ سری به علامت مثبت تکان میدهد.کمی بعد سمیرا از اتاق بیرون می‌آید.رو به من میکند: _از فردا قراره وارد کار تبلیغاتی بشی.خوب باید کارتو انجام بدی.اگه بتونی چند نفرو جذب کنی سازمان شکش برداشته میشه. _چه تبلیغاتی؟ _یه عده ای فردا میان دنبالت.فعلا لازم نیست چیزی بدونی. بعد هم دوباره به اتاق میرود و دیگر بیرون نمی‌آید‌.آن شب همش به این فکر میکنم که چطور باید تبلیغ کنم وقتی خودم در هستم؟ صبح کیف کوله‌ای را سمیرا به دستم میدهد و میگوید ممکنه لازم شود.یک وانت زرد رنگ دم در ایستاده و توی بارش بند و بساط بلندگو چیدند.یک مرد راننده است و دو مرد عقب و زنی هم کنار راننده نشسته.پیش زن مینشینم و بی هیچ حرفی به راه می‌افتیم.یک ربع بعد ماشین می‌ایستد.پیاده میشویم. روبرویمان یک مدرسه است."دبیرستان دخترانه‌ی شهناز" هرچهارنفرشان درگیر میکروفن و... هستند.به زن میگویم: _باید چیکار کنم؟ روی میزی که آوردند درحال چیندن کتاب، روزنامه و پوستر هستند.میگوید بروم و آنها را بچینم. نگاهی به تیتر روزنامه‌ها با عنوان روزنامه‌ی مجاهد می‌اندازم.مشغول خواندن هستم. درباره‌ی مسائل روز نوشتند و خبر داغشان دیدار مسعودرجوی با امام است که او آیت‌الله‌خمینی را امام خطاب کرده!!کتابها را مرتب میکنم.مردها پارچه‌ی بزرگی نصب میکنند که رویش نوشته شهدای مجاهدین خلق.زنگ مدرسه به صدا درمی‌آید.درها باز میشود. بسیاری از دختران از سر کنجکاوی پیش می‌آیند و کتاب و روزنامه برمیدارند. زنی در میکروفن فوت میکند. 📢_اِهم اِهم...دخترای گل، دوشیزه‌های جوان چند دقیقه اینجا جمع بشید. معلم‌ها یکی یکی بیرون می‌آیند و فقط دو یا سه نفری بین بچه ها می‌ایستند. 📢_به نام خلق ایران...دخترای گل و مربیان سخت کوش، ازتون میخوام چند لحظه به حرفهایی که میزنم گوش بدین.ملت ایران همیشه در صحنه بوده و ما هم مجاهدین در راه آزادی مردم بودیم.عکسهایی که مشاهده میکنین، عکس شهداییست که بدست حکومت‌ کثیف پهلوی ریخته شده.شهیدمحمد حنیف نژاد، شهیدسعیدمحسن و شهید علی اصغر بدیع زادگان همه‌ی اینها جگرگوشه‌های ما هستند که به جرم آزادی تیر باران شدن.اگر میخواین راه این شهدا رو ادامه بدین لطفا توجه کنین به‌پوسترها و کتابها.حتما بردارید و مطالعه اش کنین.اونایی هم که میخوان جدی این راه رو دنبال کنن لطفا اسامی شون رو به خانم ثریا بدن. ☆ادامه دارد..... ☆☆نویسنده؛ مبینا رفعتی(آیه) ☆ ┗◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛┛