🔴 #آقای_خونه
🔵 بهتره بدونی #کمک به همسر تو خانه داری و نگهداری از #بچهها باعث میشه که #زن، فرصت و حوصله کافی برای وقت گذاشتن برای خودش داشته باشه و نتیجه ش ⬅️احساس #رضایت و در ادامه⬅️ انگیزه ی برقراری روابط عاشقانه و محبتآمیز با شما میشه💞 .
🔵 کارهای #سنگین و زیاد خونه، زن رو هم از لحاظ جسمی، هم روحی #خسته میکند🤕 و احساس عدم رضایت از زندگی زناشوئی میکنه و ناخودآگاه توان ایجاد رابطه #عاطفی با شما رو هم از دست میده.💔
🔵پس ازش بخاطر رسیدگی به کارهای خونه و بچه ها تشـــ🌹ـــکر کنید و قبل از اینکه خستگیِ زیادش باعث آزرده خاطری و افسردگیش بشه، کمی از کارها رو با مهر از دوشش بردارید.
.........
موضوع : #راز_همسرداری
رده سنی : #بزرگسال #جوان
مخاطب : #مرد
محتوا : #استدلالی_روانشناسی
#تولیدی_کامل
#آشپزی_با_طعم_معنویّت
💠 خانمها باید بدانند طبق آموزههای دینی، نَفَس آنها، #افکار و نیّات ایشان هنگام پختن #غذا بر روی طعم آن و اثرگذاری آن بر #جسم، نقش دارد.
💠 هر روز #ثواب پختن غذای خود را به یکی از اهل بیت علیهم السلام #اهدا کنید تا برکات آن را مشاهده کنید.
💠 به هنگام طبخ غذا، زبانتان مشغول #صلوات و ذکر خدا باشد. از خدا بخواهید توان و نیرویی که از این غذا در بدن اهل خانه ایجاد میشود در راه عبادت، خدمت به دیگران، #رضایت خدا و غیر گناه صرف شود.
💠 از خدا بخواهید از #برکات ذکر و دعایی که هنگام پختن این غذا بر زبان جاری میکنید ایجاد #محبّت و علاقهی جدید بین شما و همسرتان باشد.
@haram110
✍رسول اکرم می فرمایند:
♦️اگر مردی راضی شود به اینکه زنش #آرایش کرده از خانه خارج شود، #بی_غیرت است .
♦️و اگر کسی این مرد را بی غیرت بنامد گناهی نکرده ،و زن هنگامی که آرایش کرده و معطر از خانه اش خارج شود و شوهرش به این عمل #رضایت دهد ، باهر قدمی که زن بردارد برای شوهر او خانه ای در #جهنم ساخته می شود .
♦️پس وصیت مرا در مورد زنان خود به خاطر بسپارید ، تا از شدت حسابرسی خدا نجات پیداکنید.
📚جامع الاخبار ص ۱۸۵
🔰کانال حرم
@haram110
🔰 نشر این پیام #صدقه_جاریه است
حرم
💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎 💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے 💎 #حرمت_عشق 💞 قسمت ۱۶ مادرش فخری
💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎
💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے
💎 #حرمت_عشق
💞 قسمت ۱۷
به اتاقش رسید...
صدای یاشار می امد، خبرهایی میداد.!که خرید حلقه رفتند،..که برای سالن چه کردند...حوصله هیچکس را نداشت. همزبانی نداشت بجز علی.
بدون اینکه لباسش را عوض کند..
روی صندلی که پشت میز کامپیوترش بود نشست.آرنجهایش را روی پاهایش، و سرش را در حصار دستانش برده بود.کلافه بود.
با دستانش صورتش را پوشاند...
چند #صلوات فرستاد. کمی #آرامتر شده بود.بلند شد لباسش را عوض کرد.باید #وضویی_سراسرنور میگرفت تا علاوه بر #دلش، #ذهنش هم آرام شود..
با لبخند از اتاق بیرون رفت...
دیگرصدایی در خانه نبود.آرام به سمت آشپزخانه رفت.مراقب بود سر و صدا نکند، #آرامش_اهل_خانه را بهم نریزد.
آب را کمی باز کرد..!
نگاهش به آب افتاد.
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى جَعَلَ الْمآءَ طَهُوراً وَلَمْ يَجْعَلْهُ نَجِساً
ستایش خداى را که آب را پاک کننده قرار داد، و آن را ناپاک نگردانید.
دستش را زیر آب نبرده بود.
بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنَ التَّوّابينَ وَاجْعَلْنى مِنَ الْمُتَطَهِّرينَ.
به نام خدا، و به ذات خدا، خدایا مرا از توبه کنندگان، و پاکى طلبان قرار ده.
شستن را آغاز کرد.
اَللّهُمَّ بَيِّضْ وَجْهى يَوْمَ تَسْوَدُّ فيهِ الْوُجُوهُ وَلا تُسَوِّدْ وَجْهى يَوْمَ تَبْيَضُّ فيهِ الْوُجُوهُ
خدایا چهره ام را سپید کن، روزى که چهره ها سیاه مى شود، و چهره ام را سیاه مکن، روزى که چهره ها سپید مى گردد.
آب بر روی دست راستش ریخت.
اَللّهُمَّ اَعْطِنى كِتابى بِيَمينى وَالْخُلْدَ فِى الْجِنانِ بِيَسارى وَحاسِبْنى حِساباً يَسيراً خدایا پرونده ام را به دست راستم بده، و نامه جاوید بودن در بهشت را به دست چپم، و حسابم را به حسابى آسان رسیدگى کن.
برای شستن دست چپ گفت:
اَللّهُمَّ لا تُعْطِنى كِتابى بِشِمالى وَلا مِنْ وَرآءِ ظَهْرى وَلا تَجْعَلْها مَغْلُولَةً اِلى عُنُقى وَاَعُوذُ بِكَ مِنْ مُقَطَّعاتِ النّيرانِ
خدایا پرونده ام را به دست چپم وا مگذار، و از پشت سرم در اختیارم قرار مده، و آن را بسته به گردنم ننما، و از پاره هاى آتش به تو پناه مى برم.
صاف ایستاد. چشمانش را بست. مسح سر را کشید.
اَللّهُمَّ غَشِّنى رَحْمَتَكَ وَبَرَكاتِكَ.
خدایا رحمت و برکاتت را بر من بپوشان.
پاهایش را مسح کرد.
اَللّهُمَّ ثَبِّتْنى عَلَى الصِّراطِ يَوْمَ تَزِلُّ فيهِ الاَْقْدامُ وَاجْعَلْ سَعْيى فيما يُرْضيكَ عنّى يا ذَاالْجَلالِ وَالاِْكْرامِ
خدایا مرا بر صراط ثابت بدار، روزى که قدمها مى لغزد، و کوششم را در انچه تو را از من خشنود مى کند قرار ده، اى داراى بزرگى و اکرام.
وضویش که تمام شد نفسی عمیق کشید.
و در حالیکه به اتاقش برمیگشت آرام زیرلب گفت :
اَللّهُمَّ اِنّى أَسْئَلُكَ تَمامَ الْوُضُوءِ وَتَمامَ الصَّلوةِ وَتَمامَ رِضْوانِكَ وَالْجَنَّةَ.
خدایا از تو مى خواهم کمال وضو، و کمال نماز، و کمال خشنودى ات و بهشت را.
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ
ستایش خاص خداى پروردگار جهانیان است.
با #آرامش_خاصی بسمت اتاقش رفت...
وبا لبخندی حاکی از #رضایت و #عشق_به_معبود بخواب رفت..
ادامه دارد...
✨✨💚💚💚✨✨
✍نام نویسنده؛ بانو خادمـ کوےیار
💚✨💚✨✨✨💚✨💚💚