eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
6.1هزار ویدیو
590 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️ هدف سیدالشهدا علیه السلام از چه بود؟؟ ✅ إنّی ما خَرَجتُ اَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالِماً، اِنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الاصلاحِ فی اُمَّهِ جَدّی، اُریدُ اَن آمُرَ بِالمَعرُوفِ و اَنهی عَنِ المنکَرِ وَ اَسیرَ بِسیرهِ جَدّی وَ اَبی عَلیَّ بن اَبی طالبٍ. 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ برای یافتن پاسخ به این سوال، بهترین و دقیق‌ترین جواب ، جستجو در منابع تاریخی و روایی و یافتن پاسخ از لسان مبارک خود آن حضرت است؛ ☑️ با پیگیری دقیق این مباحث درخواهید یافت، علت خروج آن حضرت با لع و حفظ جان مبارک خویش بوده است؛ چرا که فرمان یزید این بود: یا بیعت یا سر آن حضرت! و به هیچ عنوان خروج حضرتش طبق برخی ادعاها -بر خلاف حق الهیِ خلافت ظاهری ایشان- به جهت تشکیل حکومت نبوده و قیام بالسیف نفرموده‌اند. ______________ هنگامی که وقت نماز عصر فرا رسید، امام فرمود برای نماز عصر ، اذان بگویند. سپس خود حضرت اقامه گفت و با آنها نماز خواند. بعد از نماز به آنها توجه کرد؛ حمد خدا را به جای آورد و فرمود: 💠 و بعد...ای مردم اگر تقوای خدا را پیشه کنید و حق را برای اهلش بشناسید، خداوند از شما راضی‌تر خواهد بود‌. ما اهل بیت محمد ، نسبت به این امر از این گروه - که مدعی آنچه از ایشان نیست و عمل کننده به ستم و جور در میان شما هستند - شایسته‌تریم. اگر با اکراه نسبت به ما و جهل به حق ما ، ابا نمودید و نظر شما غیر از آنی باشد که در نامه‌ها و نوشته‌هایی به من رسید، من از شما منصرف خواهم شد. حر بن یزید پاسخ داد:: به خدا نمی‌دانم این نامه‌ها کدام است. امام به عَقَبة بن سَمعان فرمود نامه‌های داخل دو کیسه را خارج کند. او کاغذهای فراوانی را از دو کیسهء پر خارج کرد و در جلوی امام حسین علیه السلام پراکند. حر گفت: ما از آنها نیستیم که برای تو نامه نوشته‌ایم. به ما دستور داده‌اند که از تو جدا نشویم مگر آنکه تو را به کوفه نزد عبیدالله بن زیاد ببریم. امام حسین علیه السلام فرمود: مرگ به تو از این مطلب نزدیک‌تر است. سپس به اصحابش فرمود که برخیزند و سوار شوند و زنها را سوار نمودند؛ سپاه اموی مانعشان شدند ؛ امام به حر فرمودند: -مادرت به عزایت بنشیند، چه می‌خواهی؟ -اگر هر کس دیگری از اعراب این را می‌گفت و در موقعیت تو بود، او را وانمی‌گذاشتم مگر آنکه نام مادرش را ببرم.اما چه کنم در مورد مادر تو، باید به بهترین وجه بگویم. -چه می‌خواهی؟ -می‌خواهم تو را نزد عبیدالله بن زیاد ببرم. -سوگند به خدا که از تو پیروی نخواهم کرد. -به خدا سوگند که تو را رها نخواهم کرد‌. 👈👈 و این مطلب ۳ بار تکرار شد و صحبت بین آن دو طولانی گشت. حر به امام گفت: من به کشتن تو امر نشده‌ام؛ آنچه به من دستور داده‌اند این است که از تو جدا نشوم مگر اینکه تو را به کوفه ببرم. اگر ابا داری، راهی را در پیش گیر که به کوفه نرسد و به مدینه نیز تو را نبرد. من نیز برای امیر عبیدالله بنویسم تا شاید خداوند سلامت را به جای ابتلا به کار تو ، روزی‌ام سازد . این راه را بگیر و از قادسیه و عَذیب در قسمت چپ برو. 👈👈 امام حسین علیه السلام به اصحابشان فرمان دادند تا از سمت چپ حرکت کنند و حر هم با آنان به راه افتاد. (مقتل الحسین/امین/۸۱ و تاریخ طبری ۲۹۸/۴) 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ پ.ن:: ✍️... علت ظاهری خروج آن حضرت از مدینه ، بیعت با چون یزیدی و برای نفْس بوده است و علت خروج آن حضرت از مکه، علاوه بر حفظ نفس و ترک بیعت با ، محفوظ ماندن خانه خدا است. به خاطر بسپارید که امام حسین علیه السلام وظیفه ندارند که به پیمان شکنی کوفیان - که به علم الهی آن را می‌دانند- ترتیب اثر دهند چرا که شأن امامتی آن حضرت ایجاب می‌کند نسبت به درخواست‌های مردم بی‌اعتنا نباشد. سفر آن حضرت از مکه به مدینه، و برخوردهای آن حضرت با دشمنان، جنبه دارد، و به هیچ عنوان مبارزه به معنای جنگ و یا عنوان و یا (به معنای مصطلح امروز) و یا انگیزه ، بر خروج آن حضرت از مدینه و آنگاه مکه منطبق . هر چند اگر کوفیان به عهدشان وفادار بودند ، مقدمات تشکیل حکومت و جهاد با یزید مهیا میشد... و البته که امام به پیمان شکنی کوفیان بیش از دیگران آگاه بودند. ✔️ادامه دارد....
⁉️ هدف سیدالشهدا علیه السلام از چه بود؟؟ ✅ إنّی ما خَرَجتُ اَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالِماً، اِنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الاصلاحِ فی اُمَّهِ جَدّی، اُریدُ اَن آمُرَ بِالمَعرُوفِ و اَنهی عَنِ المنکَرِ وَ اَسیرَ بِسیرهِ جَدّی وَ اَبی عَلیَّ بن اَبی طالبٍ. 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ امام حسین علیه السلام قصد نمودند تا اولین خطبهء خود را در کربلا به قصد ارشاد حر و سپاه همراه او، ایراد نمایند. امام علیه‌السلام به نزد یاران خود آمدند تا نظر آنان را یافته و فکرشان را جویا شوند. به آنها فرمودند:: 💠 مردم، بندگان دنیا هستند و دین آویزه‌ای است بر زبانشان. تا وقتی که زندگیشان می‌گذرد، به آن چنگ می‌زنند‌ ، آنگاه که بلا برسد دینداران کاهش می‌یابند. سپس حمد و ستایش خدا را به جای آوردند و بر پیامبر و آل او درود فرستادند؛ آنگاه فرمودند:: 💠 اما بعد، بر ما حالتی رسیده که می‌بینید؛ دنیا دگرگون شده و تغییر یافته است‌‌. نیکی‌هایش کنار زده شده و از آن جز اندکی نمانده است؛ مانند باقی ماندهء آب در ظرف و زندگی بسیار فرومایه‌ای همچون چراگاهی تباه! آیا نمی‌بینید که به حق عمل نمی‌شود و از باطل نهی نمی‌گردد؟ مومن باید که به لقای خداوند راغب باشد. به درستی که من ، مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمکاران را جز ملال و سختی نمی‌بینم. (مقتل الحسین/امین/۹۰ - تاریخ طبری۳۰۱) ⬇️ بعد از تمام شدن خطبه، اصحاب امام به دورش گرد آمدند؛ 🔻جناب زهیر بن قین عرضه داشت: سخنت را شنیدم ای پسر رسولخدا؛ خدا تو را هادی باشد؛ به خدا سوگند اگر دنیا جادوانه بود و ما در آن ابدی بودیم و فراق از دنیا در یاری و پشتیبانی تو بود، ما بیرون آمدن با شما را بر اقامت در دنیا ترجیح می‌دادیم. (همان) 🔻جناب بُرَیر بن خضیر اینچنین فرمود: به خدا سوگند ای پسر رسولخدا ، خداوند بر ما منت نهاده که در رکاب شما بجنگیم و اعضای ما قطعه قطعه شوند تا جدت زا در روز قیامت ما را شفاعت نماید. (همان) 🔻جناب نافع بن هلال برخاسته و عرضه داشت: سلام و سرافراز با ما حرکت کن، خواه به شرق باشی و خواه به غرب؛ به خدا سوگند که دل ما نگران سرنوشت الاهی نیست و لقای خدایمان را اکراه نداریم. به تحقیق که برنیت‌ها و بصیرت‌های خویش هستیم؛ هر که تو را یاری کند، کمکش می‌کنیم و هر که تو را دشمن باشد، دشمن‌اش می‌شویم. (ثورة الحسين/محمدمهدي‌شمس‌الدین/۱۹۳) 👈👈👈 امام برای آنها دعای خیر نمودن؛ سپس به اهل بیت و برادران و عموزادگان نگریستند و فرمودند:: 💠 خدایا ما عترت پیامبرت محمد هستیم ؛ ما طرد شده‌ایم ؛ به زحمت افتادیم و از حرم جدّمان اخراج شدیم؛ بنی‌امیه بر ما تعدی کردند. خدایا حق ما را بگیر و بر قوم ستمکار پیروزیمان گردان. (مقتل الحسین/امین/۹۲) 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ پ.ن :: سیدالشهداء علیه‌السلام در هنگام خروج از مدینه در مورد علت راهی کردن زنان و فرزندان خویش فرمودند:: 💠 اینان ودایع و امانت رسول خدا صلی الله علیه و آله و من ایمن نیستم که آنها را در مدینه به حال خود رها کنم. ⁉️ آیا راهی شدن آن حضرت با خانواده و عیال خویش، و تصریح آن حضرت بر طرد شدن ، نشاندهنده این مطلب نیست که آن امام غریب ، به جهت ترک بیعت و حفظ و دفاع از خود و نوامیس خود و حفظ حرمت حرم امن الهی بوده است؟؟ ✅ امام بیش از تمام کسانی که به پیمان شکنی کوفیان به ایشان هشدار دادند، از این مطلب آگاهند، اما حرکت آن حضرت به سمت کوفه با علم به این قضیه و با علم به شهادت ، به جهت عمل به وظیفه امامت بوده است و عدم بی‌اعتنایی به درخواست مردم در روی آوردن به سمت ایشان و اتمام حجت .... 💠 يا عَليّ ، إنَّما أنتَ بِمَنزلة الكَعبَة تؤتي و لا تأتي ؛ فإن أتاكَ هؤلاء القَومُ فَسلِّموا لكَ هذا الأمر فاقبَله مِنهم و إن لَم يأتوكَ فَلا تَأتِهِم . 🌀 علی جان , مَثَل تو مَثَل کعبه است که مردم به طرف آن می آیند و کعبه به سوی کسی حرکت نمی‌کند ؛ اگر این مردم از سر تسلیم نزد تو آمده و پذیرای امامت تو شوند؛ از ایشان بپذیر و اگر چنین نکردند ، نیازی به حرکت تو به سوی ایشان نیست. بحار ۷۸/۴۰ http://lib.eshia.ir/71860/40/78 ✅ با توجه به تمام قرائن و مستندات ، به هیچ عنوان، اطلاق و بیان انگیزه بر حضرت منطبق نمی‌باشد. ✔️ ادامه دارد...
⁉️ هدف سیدالشهدا علیه السلام از چه بود؟؟ ✅ إنّی ما خَرَجتُ اَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالِماً، اِنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الاصلاحِ فی اُمَّهِ جَدّی، اُریدُ اَن آمُرَ بِالمَعرُوفِ و اَنهی عَنِ المنکَرِ وَ اَسیرَ بِسیرهِ جَدّی وَ اَبی عَلیَّ بن اَبی طالبٍ. 〰〰〰〰〰〰〰 ✍... وقتی امام حسین علیه السلام و سواران ایثارگر ایشان مستقر شدند، حر بن یزید تمیمی ، به ابن زیاد نامه‌ای نوشت و به او خبر داد که امام در زمینهای کربلا پیاده شده است. وقتی نامه حر به ابن‌زیاد رسید، او نامه‌ای به این مضمون برای حضرت نوشت: ❌ اما بعد خبر نزول تو را در کربلا به من رسید. امیرالمومنین بن معاویه برایم نامه نوشته که سر بر بالین نرم نگذارم و چیزی نخورم مگر اینکه تو را به سوی خدای خبیر برسانم، یا اینکه به حکم من و حکم یزید برگردی. والسّلام نامه که به امام علیه‌السلام رسید و آن را خواندند ، آن را پرتاب نموده و فرمودند: 💠 قومی که رضایت مخلوق را به بهای خشم خالق خریدند، رستگار نگردند..... (مقتل الحسین/مقرم/۲۳۶) 👈👈 ابن زیاد ، مردان و لشکریان را برای جنگ جمع کرد و به دنبال عمر سعد فرستاد ، و او را با طمع حکومت ری، با ۰۰۰'۴ سرباز راهی کربلا نمود و در روز سوم محرم او با لشکریانش به کربلا رسید. (تاریخ طبری ۳۰۹/۴) عمر بن سعد از یکی از سپاهیانش به نام عَزرة بن قَيس أحمَسي خواست تا به سوی امام حسین علیه السلام رفته از او علت آمدن را بپرسد. اما او خجالت کشید زیرا از کسانی بود که برای امام نامه فرستاده بود تا بدانجا بیاید ، آنگاه از دیگر بزرگان درخواست کرد که به نزد امام روند ، اما آنها هم امتناع ورزیدند، زیرا آنها نیز برای امام نامه نوشته بودند!! سپس به قُرَّة بن قيْس حَنظَلي رو کرد و گفت: وای بر تو، حسین را بیاب و بپرس چرا آمده و چه می‌خواهد؟ او به نزد امام آمد و سلام کرد و نامهء عمر بن سعد را داد. امام فرمودند: 💠 افراد سرزمین شما به من نوشتند که به سویشان بروم، اما اگر از من آورده دارند، من از آنها منصرف می‌شوم. حبیب بن مظاهر به قرة بن قيس گفت: وای بر تو، چطور به سوی ظالمان باز می‌گردی؟! این مرد را یاری کن که خداوند به پدران او ما را کرامت داد. قرة به او گفت: به سوی اربابم باز می‌گردم ، آنگاه فکر می‌کنم (همان ۳۱۰) پس به سوی عمر بن سعد آمد و آنچه را امام حسین علیه السلام فرموده بود، به او گفت؛ عمر بن سعد گفت: امید دارم که خداوند ما را از جنگ و ستیز با او معاف بدارد. 〰〰〰〰〰〰〰 پ.ن : صرفنظر از دلیل خروج سیدالشهدا علیه‌السلام که آن است. تمام قواعد زمینی ایجاب می‌کرد که آن حضرت به کوفه بروند اگر حضرت به کوفه نمی‌رفتند ، همه و آیندگان می‌گفتند که چرا نرفتین؟؟ کوفیان توبه کرده بودند! آنگاه که خبر شهادت حضرت مسلم علیه‌السلام رسید ، و بی‌وفایی کوفیان مشخص شد، فرمودند که از آنان منصرف می‌شویم و به سویی دیگر می‌رویم که نگذاشتند! ▪به قسمتی ازخطبه حضرت زین العابدین سلام الله علیه در کوفه توجه کنید::: ✋ايها الناس سوگند می‌دهم شما را به خدا كه آيا می‌دانيد كه نامه‌ها به پدر من نوشتيد و او را فريب داديد(در ظاهر)، و عهد و پيمانها به او نوشتيد و با او بيعت كرديد. 👈👈 و درآخر كار با او كارزار كرديد و دشمن را بر او مسلط گردانيديد، پس لعنت بر شما باد بر آنچه برای خود به آخرت فرستاديد. _________ کجای این مشی سالارشهیدان و عدم تمایل ایشان به جنگ ، و موعظه‌های مکرر سپاه اموی برای عدم شروع جنگ، نشاندهنده برای است؟؟؟؟ ✔️ادامه دارد....
⁉️ هدف سیدالشهدا از چه بود؟؟ 〰〰〰〰〰〰〰 ✍..بعد از رسیدن نامهء تند ابن‌زیاد توسط شمر بن ذی‌الجوشن که در آن به عزل و کناره‌گیری او از سپاه اشاره شده بود، عمر بن سعد احساس کرد که اوضاع به نفع او نیست و به هراس افتاد که فرصت از دست برود و فرماندهی لشکر از او گرفته شود و از حکومت ری برکنار گردد؛ لذا می‌بینیم که با شدت فراوان، به قتل امام کمر بست. عصر روز نهم محرم، در حالیکه امام بعد از نماز عصر در مقابل خیمه نشسته و تکیه بر شمشیر زده و سر مبارک‌شان را بین دو زانو گذاشته بودند ، عمر بن سعد فریاد زد:: ❌ ای سواران خدا سوار شوید! به بهشت مژده به آن باد. مردان با او سوار شدند و رو به خیمه‌های امام حسین سرازیر گشتند. (المجالس الفاخرة/ شرف‌الدین۹۹ - مقتل الحسین/امین ۹۹) در حالی که امام حسین علیه السلام سر را بر زانوان گذاشته بودند ؛ زینب کبری سلام الله علیها به برادر نزدیک شده و فرمودند:: 💠 آیا صدا را نمی‌شنوید که نزدیک می‌سود؟ امام به ایشان توجه نموده و فرمودند: 💠 پیامبر را در خواب دیدم، به من فرمود: تو به سوی ما می‌آیی.... (همان ص۳۱۸) ...قمر بنی‌هاشم علیه‌السلام ، جناب زهیر و جناب حبیب بن مظاهر با لشکر اموی صحبت می‌کنند و علت آمدن سپاه را می‌‌پرسند، آنان پاسخ می‌دهند: ❌ امیر به ما دستور داده که راه بر شما ببندیم، یا به فرمان او درآیید یا شما را به فرمان او در خواهیم آورد و با شما خواهیم جنگید. وقتی حضرت عباس علیه السلام خبرها را برای امام آورد، به او فرمودند: 💠 برادرم به سوی آنها بازگرد؛ اگر می‌توانی امشب را از آنها فرصت بگیر و جنگ را به فردا بینداز، تا ما امشب نماز بخوانیم و پروردگارمان را ندا کنیم و استغفار نماییم. او می‌داند که من، نماز برای او و تلاوت کتابش و کثرت دعا و استغفار را دوست می‌داشته‌ام. ....امویان درخواست امام علیه السلام را می‌پذیرند.... (مقتل الحسین/امین۱۰۴- تاریخ طبری ۳۲۰/۴) در پی این مهلت ، وقتی اصرار جنگ‌ بر همگان مشخص شد، امام حسین علیه السلام اصحاب خود را می‌آزمایند و خطبه‌ای بیان می‌فرمایند و بیعت خود را از اصحاب برمی‌دارند و امر می‌کنند هر کدام از شما، دست یک نفر از خانواده مرا بگیرد و فرار کند.... (تاریخ طبری ۳۲۱/۴-مقتل الحسین ۱۰۵) پس از این خطبه، اهل بیت علیهم السلام و اصحاب هر کدام در مقام دفاع از امام خود کلماتی بیان داشتند؛ 👈 ...پس از سربلندی اصحاب، امام اینگونه در مورد یاران خویش گواهی دادند:: 💠 خواهرم، به خدا سوگند آنها را آزمودم و در ایشان جز شجاع نیافتم؛ با مرگ در راه من آنقدر مأیوسند که طفل به شیر مادرش. (همان۹۳) _ امام حسین علیه السلام و یاران، شب را به مناجات گذراندند. آن شب، شب دهم محرم بود....آنان با تمام وجود در حالات رکوع و سجود، قیام و قعود، تلاوت قرآن و استغفار، به خدای روی آوردند. زمزمه‌ای چون همهمهء زنبوران. (تاریخ طبری ۳۴۴/۴- مقتل الحسین/امین ۱۰۶) آنچنان که یکی از سپاهیان اموی با مشاهدهء این وضعیت، و این جو آکنده از ایمان و تقوا، هدایت یافت. به هنگام سحر ، امام علیه‌السلام سر را به زیر انداخته و لختی خوابیدند؛ سپس بیدار شده و فرمودند: 💠 سگانی را دیدم که به شدت می‌خواستند مرا بگزند. در میان آنها سگ پیسی بود که بیشتر حمله می‌کرد‌. فکر می‌کنم آن کس که مامور قتل من است، مردی باشد که مرض پیسی دارد. سپس جدم رسول الله و عده‌ای از اصحابش را دیدم که می‌فرمود: پسرم، تو شهید آل محمدی اهل آسمان به تو بشارت می‌دهند. (مقتل الحسین/امین ۱۰۷) ....امام به اصحاب دستور دادند تا در پشت خیمه‌ها خندقی بکَنند و هیزم در میان آن بیندازند و آن را صبح هنگام آتش بزنند تا دشمن از ورای خیمه‌ها حمله نکند... 〰〰〰〰〰〰〰 پ.ن : حضرت از شهادت خود در این سفر آگاه بوده‌اند؛ و امر خاص الهی به ایشان این بود که: إن الله شاء أن یراك قتیلاً. 👈 امر خاص خدا در و 👈 عدم بی‌تفاوتی نسبت به دعوت کوفیان در ، سبب حرکت امام علیه‌السلام است. کسانی که به لغزش ، انگیزه را برای حرکت سیدالشهداء بیان می‌دارند؛ این سوال را پاسخ دهند که:: ⁉️⁉️ چرا حضرت در مدت اقامت ۵ماهه در مکه ، به تجهیز سپاه نپرداخت و هیچ اقدامی نفرمود؟ ⁉چگونه آن حضرت انگیزه خلع را دارد در حالیکه در طول مسیر بارها شهادت را به عناوین مختلف اعلام داشت و بارها بیعت خود را از همراهان برداشته و با این حال در برخورد با هر فردی از او یاری طلبیدند؟! جز آنکه در این مسیر ، که انتهایش شهادت است و وظیفه، دفاع از حجت خدا و تنها نگذاشتن ایشان است، مردمان محک بخورند و غربال شوند؟؟ جناب زهیر در ضمن احتجاجی به کوفیان فرمود: 🔅 خدا ما و شما را با خاندان پیامبر امتحان نموده تا واکنش ما و شما معلوم شود؛ ما شما را به یاری اهل بیت پیامبر دعوت می‌نماییم.
⁉️ هدف سیدالشهدا از چه بود؟ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ سپیده فجر روز دهم محرم برآمد؛ امام با اصحابش نماز صبح را خواندند. سپس حمد خدا بازگفتند و فرمودند: 💠 خداوند متعال اجازه فرمود تا من و شما امروز کشته شویم؛ بر شما باد شکیبایی و نبرد. (تاریخ طبری ۳۲۷/۲) 👈 امام به یاران و اصحابش نگاهی فرمودند و این سپاه کوچک که به قول در 📔ارشاد و ابن اثیر در 📔کامل ۲۸۶/۳ متشکل از ۳۲ سواره و ۴۰ بودند؛ و به قولی دیگر طبق استناد شیخ محمد سماوی در 📔 ابصار العین فی انصار الحسین، تعداد آنها از ۱۱۰ پیاده و سواره بیشتر نبوده است؛ را به سه جبهه تقسیم نمود. راست به رهبری ، چپ به سرپرستی و در قلب سپاه، او و اهل بیت و دیگران یاران ایستادند و پرچم را به دست برادرش علیه‌السلام سپرد. 👈 عمر سعد نیز دستور داد تا لشکرش را که متشکل از ۰۰۰'۳۰ پیاده و سواره بود منظم کنند... بعد از تنظیم صفوف ، عمر بن سعد با لشکرش به سوی لشکر امام سرازیر شد و شروع کرد به گشتن دور خیمه‌های امام حسین علیه السلام، امام دستور دادند آتش را در خندق بیفروزند، تا دشمن از پشت هجوم نیاورد و آنها در یک جهت با دشمن بجنگند. شَمِر بن ذی الجوشن -که لعنت خدا بر او باد- گفت: ❌ حسین، قبل از رسیدن قیامت، آتش را در دنیا برای خود افروختی! امام علیه السلام فرمود: کیست؟ مثل اینکه شمر بن ذی‌الجوشن است. گفتند: بله. فرمود: ای چوپان‌زاده ، تو بدین نزدیکتری. مسلم بن عوسجه گفت: ای پسر پیامبر، فدایت شوم، آیا او را با یک تیر بزنم؟ می‌توانم. او از بزرگترین ستمکاران است و تیر من هرگز به خطا نمی‌رود. امام فرمود: 💠 نه؛ من خوش را کنم. (تاریخ طبری ۳۲۹/۴) چون امام به لشکر امویان نظر افکند، آنان را چون سیلی دید که به قتل و غارت و چپاول او کمر بسته‌اند. پس به خدای اجابت‌کنندهء دعا توجه نمودند و دستان مبارک‌شان را بلند کردند و فرمودند:: 💠 خدایا تو در هر سختی مرا پناهی و در هر شدتی امید و در هر مصیبتی تو وسیله و اطمینان منی. چه بسیار کوشش‌ها که دل در آن به ضعف کشیده می‌شود و حیله‌ها به کاهش می‌رود و دوست در آن خوار می‌شود و دشمن در آن سرزنش می‌کند و من آن را به سوی تو نازل کردم و از آن تنها به تو شکایت نمودم و آن را روا شده یافتم. تویی صاحب هر نعمت من و دارندهء هر نیکی و سرانجام هر آرزو. 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ پ.ن: ✋ تمام کسانی که حضرت را از حرکت به سوی عراق نهی می‌کردند و آینده را جز کشته‌شدن نمی‌دیدند، با این حال بنا بر آنچه از پیامبر شنیده‌ بودند داشتند به یاری حضرت بروند و ایشان را تنها نگذارند و از ایشان دفاع نمایند؛ اینکه مردمان می‌دانستند حضرت در این حرکت به غلبهء ظاهری دست نمی‌یابد و حکومت را به دست نمی‌گیرد، مجوزی برای ترک نصرت حضرت نیست. لذا امام حسین علیه السلام به عبدالله بن عمر ، که در هنگام خروج آن حضرت از مکه آمد و امام را به صلح با گروه باطل دعوت کرد! فرمودند: .... از خدا پروا کن و از یاری ما دست برمدار. (اعیان الشیعه۲۱۲/۴) تمام صحبت‌های حضرت در شب عاشورا و روز عاشورا از نصرت و یاری‌طلبی است؛ 🔅هل من ناصر ینصرنی در تمام این موارد مردم یقین دارند که امام کشته می‌شود، پس این نصرت و یاری یعنی چه؟ این امتحان الهی و تکلیفی است که از جانب خدا برای مردم تعیین شده است که حجت خدا را تنها نگذارند. و این است جایگاه خاص اصحاب سالار شهیدان علیه‌السلام ، این ۷۲ تن انسان برگزیده تاریخ ، که با به شدن به آن حضرت شتافتند. ⁉️⁉️ هنگامی که موافق و مخالف ، دوست و دشمن سرانجام این سفر را کشته شدن می‌بینند؟ چگونه ممکن است مطلب بر خود حضرت پوشیده باشد؟ توجه به این آگاهی ، در انگیزهء حرکت آن حضرت دخیل است و بطلان باور کسانی است که خروج حضرت را برای می‌دانند. ✔️ادامه دارد‌....
در این هنگام تیری به سوی او انداختند؛ حر بازگشت و در برابر امام ایستاد. 👈👈 امام علیه‌السلام تصمیم گرفتند که برای آخرین بار با عمر بن سعد ملاقات کرده، حجت نهایی را بر او تمام کنند تا برای او عذری نماند. لذا او را فرا می‌خوانند و پس از نومیدی چنین فرمودند:: 💠 ای عمر، تو چنین می‌اندیشی که مرا می‌کشی و این ناپاک زاده، حکومت ری و گرگان را به تو می‌دهد! به خدا سوگند که لذت آن را نخواهی یافت؛ این مطلبی است حتمی؛ هر چه می‌خواهی انجام بده که نه در دنیا و نه در آخرت به شادی نخواهی رسید. گویی سر تو را بر سر چوبدستی می‌بینم که کودکان به آن سنگ زده و آن را هدف گرفته‌اند. (مقتل الحسین/مقرم۲۸۹- مقتل خوارزمی ج۲ص۸) 〰〰〰〰〰〰 پ.ن : و خبر سیدالشهداء علیه‌السلام از آمدن ثقفی و خبر از عاقبت شوم عمر سعد را خواندید؟؟؟ ❗️❕العجب از تفکری که ادعا می‌کند امام حسین علیه السلام ، از آنجایی که علم به شهادت خود نداشته‌اند، به انگیزه ، فرمودند و به سمت کوفیان رفتند ولی امور آن گونه که آن حضرت می‌خواست پیش نرفت! و برنامه امام برای تشکیل حکومت عملی نشد! ✅ بسیاری از آثار روایات حدیثی و تاریخی دلالت واضح و روشن دارد که سیدالشهداء علیه‌السلام قبل از حرکت، در طول مسیر، قبل از خروج از مکه و پس از آن و در طف - یعنی کربلا - بارها و بارها از شهادت خود خبر داده‌اند، در ادامه به برخی از این منابع اشاره خواهیم داشت.... ✔️ادامه دارد....
⁉️ هدف سیدالشهدا علیه السلام از چه بود؟؟ ✅ إنّی ما خَرَجتُ اَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالِماً، اِنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الاصلاحِ فی اُمَّهِ جَدّی، اُریدُ اَن آمُرَ بِالمَعرُوفِ و اَنهی عَنِ المنکَرِ وَ اَسیرَ بِسیرهِ جَدّی وَ اَبی عَلیَّ بن اَبی طالبٍ. 〰〰〰〰〰〰〰 ✍..امام همهء راههای هدایت و ارشاد به راه راست را به کار بردند تا از نمایند؛ امام با انواع روشها قصد اصلاح و هدایت سپاه اموی را داشتند ولی آنها از جمله عمر سعد، امتناع و استکبار ورزیدند؛ عمر بن سعد با بیشرمی تمام در صبح روز دهم، به حالت غرور ایستاد و تیر را به سوی خیمه‌های حسینی پرتاب کرد و گفت: ❌ نزد امیر شهادت دهید که من اولین کسی بودم که تیر انداختم. (اللهوف فی قتلی الطفوف۴۲- تاریخ طبری ۳۳/۴- کامل ابن اثیر۲۸۹/۳) 👈👈 بعد از آن تیرها چون از سوی سپاه اموی به سوی امام حسین علیه السلام سرازیر شد. 👈👈 امام علیه‌السلام تا زمانی که راهی بهتر سراغ داشتند، از جنگ و خونریزی خودداری فرمودند. لذا بارها به اصحاب خود فرمودند: 💠 من اکراه دارم که جنگ را با ایشان بیاغازم. اما زمانی که تیر را همچون باران به سوی سپاهش روانه ساختند تا جایی که حتی بر طناب خیمه‌ها تیر نشست، اذن جنگ به اصحاب خود دادند و فرمودند:: 💠 خداوند شما را رحمت کند! به سوی مرگی که است، برخیزید که این تیرها، پیکهای این گروه به سوی شماست. (اللهوف فی قتلی الطفوف۴۲) ___ پ.ن: به سفیر سالار شهیدان جناب مسلم بن عقیل بنگرید! اگر مسلم به امر امام، در پی حکومت بود، بی‌شک آن هنگام که در خانه هانی شرایط برای ابن‌زیاد فراهم شد، او را از پشت مورد حمله قرار می‌داد و امت و اسلام را از شر او راحت می‌ساخت! و زمینه را برای به دست گرفتن حکومت برای امام هموار می‌نمود، اما او به جهت ایمان و عقیده‌اش و به سبب تربیت علوی، حمله ناجوانمردانه را با ایمان مهار نمود؛ این کلام امیرالمومنین او را از این عمل بازداشت:: 💠 ایمان، مانع حملهء ناجوانمردانه است ؛ مومن به ناحق(از پشت) حمله نمی‌کند. ✅ این است سیرهء اهل بیت علیهم‌السلام، امامان هیچ‌گاه برای گرفتن مسند خلافت ظاهری ، که حق الهی ایشان است، به زور متوسل نمی‌شوند و با جنگیدن نمی‌دهند؛ علت را می‌توان در این کلام نورانی و بسیار عمیق امیرالمومنین علی علیه السلام یافت که فرمود: خوارج ، نتیجهء فتوحات بی‌رویه‌اند. از این رو است که می‌بینیم امام حسین علیه‌السلام می‌فرمایند: 💠 برای سامان بخشیدن در امت جدم کرده‌ام ؛ برای آنکه امر به معروف و نهی از منکر کنم و به سیرهء و عمل کنم. ✅ این است سیرهء جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله و پدرش امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیهماالسلام
⁉️ هدف سیدالشهدا علیه السلام از چه بود؟؟ ✅ إنّی ما خَرَجتُ اَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالِماً، اِنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الاصلاحِ فی اُمَّهِ جَدّی، اُریدُ اَن آمُرَ بِالمَعرُوفِ و اَنهی عَنِ المنکَرِ وَ اَسیرَ بِسیرهِ جَدّی وَ اَبی عَلیَّ بن اَبی طالبٍ. 〰〰〰〰〰〰〰 ...هنگامی که امام فرزند شیرخوار عطشانش را به سوی سپاه دشمن آورد و از آنها درخواست جرعه‌ای آب کرد، بین لشکر دشمن اختلاف افتاد...گروهی می‌گفتند: او را گناهی نیست، به او آب دهید! دسته‌ای دیگر می‌گفتند: هرگز آنها را سیراب نکنید و از اهل خانواده احدی را زنده نگذارید! عمر بن سعد به حرملة بن کاهل اسدی رو کرد و گفت: حرمله، اختلاف را از بین ببر! ....حرمله تیری به سوی....💔.... امام حسین علیه السلام دست خود را از خون کودک پر می‌کرد و به آسمان پرتاب می‌نمود و می‌فرمود: 💠 آنچه بر من نازل شده‌ است سهل است زیرا در پیشگاه خداوند است،....خدایا تو گواهی بر قومی که شبیه‌ترین فرد به رسولت را کشتند، آنها بسته‌اند که احدی از خاندان پیامبرت را زنده نگذارند. (مقتل الحسین/مقرم۳۴۴- مقتل ابی‌مخنف۸۳- تاریخ طبری۴۴۸/۵) 〰〰〰〰〰〰 پ.ن: ✅✅ مطرح کردن اجبار به بیعت با یزید، با توجه به علم خلفای وقت به عدم امکان وقوع چنین امری، به دست آوردن دستاویزی بود تا آثار اهل بیت علیهم السلام را محو و نابود کنند. علت حرکت و خروج سالار شهیدان تمکین امر الهی است و علت حرکت و ایشان از مدینه و آنگاه مکه، از خود و آل الله علیهم‌السلام و حفظ حرمت بیت‌الله ، و با است. و راهی شدن آن حضرت به سمت کوفیان، عدم بی‌اعتنایی به درخواست مردم،اتمام حجت با مردمان و امتحان هر آن کسی است‌ که در مسیر این کاروان قرار می‌‌گیرد یا صدای غربت و یاری طلبی حجت خدا را می‌شنود؛ 💡به خاطر داشته باشید:: 🔚حکومت حق الهی اهل بیت علیهم‌السلام است ولی امام وظیفه ندارد برای گرفتن حکومت، خود را به کشتن دهد و قیام بالسیف تنها بر عهده امام عصر ارواحنافداه است. 🔚 علم و آگاهی امام به شهادت‌شان ، انگیزه امام به قصد و انگیزهء خلع از خلافت را کاملا منتفی می‌کند! و اثبات این آگاهی در انگیزهء حرکت حضرت دخیل است، لذا برخی شدیدا در صدد انکار آن هستند تا بگویند حضرت از شهادت خود آگاه نبوده است!! جایی که ام‌سلمه نقل می‌کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود، امام حسین علیه السلام ۶۰ سال پس از هجرت من به شهادت می رسد چگونه سیدالشهداء از آن بی‌خبر می‌ماند؟؟!! (المعجم الکبیر الطبرانی ۱۰۵/۳- تاریخ مدینه دمشق۱۹۸/۱۴- تاریخ بغداد ۱۵۲/۱ و....) آثار و اخباری که در این زمینه وارد شده و اثبات کنندهء مدعای ماست، 2 قسم است: 1⃣ قسم اول: آنچه دلالت بر دانش وسیع همه معصومین دارد. 2⃣ قسم دوم: روایات حاکی از اطلاع سیدالشهداء علیه‌السلام از شهادت در این سفر . ✔️ادامه دارد......
⁉️ هدف سیدالشهدا علیه السلام از چه بود؟؟ ✅ إنّی ما خَرَجتُ اَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالِماً، اِنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الاصلاحِ فی اُمَّهِ جَدّی، اُریدُ اَن آمُرَ بِالمَعرُوفِ و اَنهی عَنِ المنکَرِ وَ اَسیرَ بِسیرهِ جَدّی وَ اَبی عَلیَّ بن اَبی طالبٍ. 〰〰〰〰〰〰〰 ✍...حبیب بن مظاهر، از کسانی بود که پیامبر را دیده و به همراه امیرمومنان در همه جنگها حاضر بود، او از خواص اصحاب ایشان و فراگیر معارف بود؛ صاحبان سیره و نویسندگان رجال، از او فراوان نوشته‌اند. کِشّی از فضیل بن زبیر نقل می‌کند که میثم تمار سوار بر اسب رد شد و حبیب بن مظاهر در مجلس بنی‌اسد پیش رفت و از او استقبال کرد؛ در حین صحبت، گردن دو اسب به هم می‌خورد، حبیب گفت: پیرمردی را می‌بینم که موی سرش ریخته و شکمش جلو آمده و در دارالرزق خربزه می‌فروشد، و به خاطر حب اهل بیت پیامبرش به دار کشیده شده و شکمش بر دار دریده می‌شود. میثم گفت: من مرد سرخ رویی را می‌شناسم که دو گیسوی خود را بافته و به پشت انداخته که برای یاری پسر رسول خدا بیرون می‌آید، پس کشته می‌شود و سرش در کوفه به گردش درمی‌آید‌ سپس از هم جدا شدند. اهل مجلس گفتند: ما دروغگوتر از این دو نیافتیم! حاضران هنوز جدا نشده بودند که رُشَید هُجَری آمد و از آن دو سراغ گرفت؛ گفتند : از هم جدا شدند و ما اینگونه سخنانی از آنها شنیدیم‌. رشید گفت: خداوند میثم را رحمت کند، او فراموش کرد که بگوید کسی که سر را می‌آورد، ۱۰۰درهم از بقیه بیشتر می‌گیرد. و سپس رفت؛ مردم گفتند: به خدا این مرد از آن دو دروغگوتر‌ است. فضیل بن زبیر گوید: چیزی نگذشت که میثم را در خانهء عمرو بن حریث به دار کشیدیم و سر حبیب را که به همراه حسین بود، آوردند و آنچه گفته بودند، مشاهده کردیم. (ابصار العین/محمد سماوی/۵۶،۵۷) ----------------------------- پ.ن: علم ، علم به مرگ و حوادثی که برای افراد پیش می‌آید، یکی از علوم اهل بیت علیهم‌السلام است که به برخی از شیعیان مقرب ارائه داده بودند. 👈 👈امام حسین علیه السلام هنگامی که عزم خروج از مکه نمودند، از شهادت خود در کربلا خبر دادند. ایشان به خطابه ايستاده و فرمودند: 🔸گردنبند بر فرزند آدم همانند گردنبندى است بر گردن دختران جوان ، و اشتیاق من به دیدار گذشتگانم همانند اشتیاق یعقوب به دیدار یوسف است، و براى من برگزیده شده که به آن خواهم رسید، گویا درنده بیابان - بین نواویس و ـ بند بند را کرده و از من شکم هاى تهى و مشک هاى خالى خود را پر مى کنند. از آن روز که قلم تقدیر الهى بر آن رقم خورده گریزى نیست. خشنودى خداوند خشنودى ما اهل بیت است، ما بر بلای الهی صبر میکنیم و او پاداش عظیم صابران را به ما خواهد داد. پاره تن رسول خدا هرگز از وی جدا نمى شود و در حظیره القدس به او ملحق خواهد شد و چشمان رسول خدا به ذرّیه‌اش روشن مى شود و وعده اش توسّط آنان وفا خواهد شد. هر کس آماده است خود را در راه ما کند و خود را آماده سازد، با ما شود، زیرا من فردا صبح به خواست خداوند حرکت خواهم کرد. 💠 الحمد لله و ما شاء الله و لا قوة الا بالله و صلي الله علي رسوله، خط الموت علي ولد آدم مخط القلاة علي جيد الفتاة و ما أولهني الي أسلافي اشتياق يعقوب الي يوسف و خير لي مصرع أنا الاقيه، كأني بأوصالي تتقطعها عسلان الفلوات بين النواويس و كربلا فيملان مني أكراشا جوفا و أجربة سغبا لا محيص عن يوم خط بالقلم، رضي الله رضانا أهل البيت نصبر علي بلائه، و يوفينا أجر الصابرين، لن يشذ عن رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم لحمته بل هي مجموعة له في حظيرة القدس يقر بهم عينه و ينجز بهم وعده، من كان باذلا فينا مهجته و موطنا علي لقاء الله نفسه فليرحل معنا فاني راحل مصبحا ان شاء الله (اللهوف ص۱۲۶-بحارالانوار ج۴۶ ص۳۶۶) _ ⁉️⁉️قضاوت در مورد کسانی که برای مقاصد دنیوی‌شان، ادعا می‌کنند امام حسین علیه السلام علم به شهادت خود نداشته‌اند و انگیزهء در سر داشتند ، اما برنامه‌شان عملی نشد! را به اهل انصاف و تعقل می‌سپاریم! این روایت صحیحه و نورانی را به خاطر بسپارید! امام صادق علیه السلام فرمودند: 🔅 أيُّ إمامٍ لايَعلَمُ مايُصيبُهُ وَ إلى ما يَصيرُهُ فَهُوَ لَيسَ ذلكَ بِحُجَّةِ اللهِ عَلى خَلقِهِ. 🔅 هر امامی که نداند چه حوادثی برای او پیش می‌آید و چه سرنوشتی در انتظار اوست، نمی‌تواند حجت خدا بر بندگان باشد. (کافی۲۵۸/۱) ✔️ادامه دارد...
⁉️ هدف سیدالشهدا علیه السلام از چه بود؟؟ ✅ إنّی ما خَرَجتُ اَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالِماً، اِنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الاصلاحِ فی اُمَّهِ جَدّی، اُریدُ اَن آمُرَ بِالمَعرُوفِ و اَنهی عَنِ المنکَرِ وَ اَسیرَ بِسیرهِ جَدّی وَ اَبی عَلیَّ بن اَبی طالبٍ. 〰〰〰〰〰〰〰 ✍... اثبات علم و آگاهی سیدالشهداء سلام الله علیه، در یافتن انگیزه حرکت آن حضرت ، بطلان مدعای تفکری است که آن حضرت را برنامه‌ریزی برای معرفی می‌کنند. ✅ آگاهی اهل بیت علیهم‌السلام به امور غیبی از مسلمات روایات نزد شیعه به شمار می‌رود. در این زمینه می‌توانید رجوع کنید به مجلد ۲۶ "بحار" -- کتاب "ینابیع المعاجز" علامه سید هاشم بحرانی -- شروح زیارت به خصوص عبارت <وارتضاکم لغیبه> ، بحار ۱۳۷/۹۹ -- تفسیر آیات ذیل آیهء ۲۶و۲۷ جن در تفسیر فرات/۵۱۱ و تفسیر قمی۳۹۰/۲ و خرائج ج۱ صفحات۳۴۳،۴۶۹ و بحار۸۹/۳۶ ؛ ۵۳/۴۲ ؛ ۷۵/۴۹ ؛ ۳۱۴/۵۱ ؛ ۳۴۱/۵۴ ؛ ۱۰۳/۶۴ ؛ ۲۸۳/۶۴ ؛ ۳۶۷/۷۵ ؛ ۱۱۸/۹۰. تبرکا به این دو روایت توجه کنید:: 💠 إنَّ اللهَ أحكَمَ وَ أكرَمَ و أحلَّ وَ أعظَمَ وَ أعدَلَ مِن أن يَحتَجَّ بِحُجَّتِهِ ثُمَّ يغيبُ عَنهُ شيئاً مِن اُمورِهِم. (بصائرالدرجات۱۲۲-امالی طوسی۴۲۴-بحار ج۳۶ص۱۳۷-۱۴۲) 💠 لاواللهِ لایَکونُ عالِمُ جاهِلاً أبداً، عالِمٌ بِشيءٍ وَ جاهِلٌ بِشَيءٍ، اللهُ أجَل و أعز و أعظَمُ وَ أكرَمُ مِن أن يفرض طاعَةَ عَبدٍ يحجب عَنهُ عِلم سَمائهِ وَ أرضِهِ. (بصائر الدرجات۱۲۴- بحار ۱۰۹/۲۶- رجوع شود به کافی ۲۶۲/۱- خرائج ۷۸۰/۲) 👈👈👈 این دو روایت حاکی از علم و دانش همهء معصومین نسبت به بندگان و است. ترجمه به مضمون: خداوند بزرگ و کریم‏تر از آن است که اطاعت مطلق از شخصى را بر مردم‏ واجب کند که داراى دانش آسمان و زمین نباشد؛ از این‌رو هرگز چیزی را از او پوشیده نمی‌دارد. _ علاقمندان می‌توانند برای مطالعه جامع‌تر و اثبات علم غیب برای انبیاء و اوصیای انبیاء علیهم‌السلام بر اساس آیات کریم 📖 ، با استناد به تفاسیر فریقین، 🔚 یکی از سوره‌های قرآن که اثبات کننده علم اهل بیت علیهم السلام به تمام امور تکوینی و تشریعی است ، است. و توجه به این سوره و مفهوم آن ، به قدری پراهمیت است که به فرموده امام باقر علیه السلام شیعیان باید با این سوره بر مخالفین خود محاجه کنند. فرشتگان در شب قدر بر حجت خدا نازل می‌شوند ، آنها هم امور یعنی وقایع سال بعد تا شب قدر سال آینده را برای امام علیه‌السلام به تفصیل بیان می‌نمایند(متن روایت چنین است: ما یکون من السنة الي السنة) و هم چنین به شرح و تفسیر امور یعنی آنچه مربوط به وظایف حضرت و مردم است می‌پردازند. (برای مطالعه روایات ذیل سوره قدر، رجوع کنید به تفسیر نورالثقلین ج ۵ صفحات ۶۱۲الی۶۴۲) -------------------------- ➕ علاوه بر این مستندات شهادت سیدالشهداء سلام الله علیه، خبری است که پیش از خلقت ظاهری ایشان ، انبیای الهی در این باره مطلع بوده‌اند. و کثرت و تواتر اخبار در این موضوع به قدری است که مجلد ۴۴ بحارالانوار باب۳ به این عنوان اختصاص یافته است: 🔖 إخبار الله تعالى أنبياءه و نبينا بشهادته 🔖 خبر دادن الله متعال انبیا و نبی ما علیهم السلام را ، به شهادت سیدالشهداء سلام الله علیه 📌 لازم به ذکر است علامه امینی در کتاب ارزشمندِ 📔 سیرَتُنا و صورَتُنا ، 24 روایت از 👥👥 منابع نقل می‌کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله از آنکه وجود دنیایی سیدالشهداء سلام الله علیه محقق گردد یعنی از قرار گرفتن سیدالشهداء در بطن مطهر والده ماجده خویش حضرت زهرای اطهر سلام الله علیها ، از شهادت حضرت امام حسین علیه السلام خبر داده‌اند. =============== 🤔 به راستی ادعای افرادی مانند نویسنده کتاب شهید جاوید، به عدم آگاهی سیدالشهداء سلام الله علیه به شهادت خویش ، با این همه استدلال و استناد روایی و قرآنی و تاریخی چگونه توجیه میشود؟؟ آیا او از دشمنان متعصب ما هم گمراه‌تر است؟؟؟ ✔️ادامه دارد...
⁉️ هدف سیدالشهدا علیه السلام از چه بود؟؟ ✅ إنّی ما خَرَجتُ اَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالِماً، اِنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الاصلاحِ فی اُمَّهِ جَدّی، اُریدُ اَن آمُرَ بِالمَعرُوفِ و اَنهی عَنِ المنکَرِ وَ اَسیرَ بِسیرهِ جَدّی وَ اَبی عَلیَّ بن اَبی طالبٍ. 〰〰〰〰〰〰〰 آثار بسیاری دلالت دارد که جماعتی از معاصرین حضرت ، اعم از آشنا و بیگانه، دوست و دشمن، زن و مرد ، از شروع حرکت از مدینه تا هنگامی که کاروان با جناب نمود، همه نتیجه این حرکت به سمت عراق را کشته شدن حضرت می‌دانستند. ⁉️‼️حال یک سوال از کسانی که به گزاف ادعا می‌کنند: امام برنامه در سر داشتند ولی موفق نشدند و اتفافات‌ آنگونه که حضرت تصور می‌کرد پیش نرفت!! 👈 آیا امکان دارد عاقبت اندیشی حجت خدا از افراد عادی کمتر باشد و حدس آنها مطابق واقع باشد اما حضرت نداند که سرانجام این حرکت چیست؟؟! _ ⚠️⚠️ در پی انتشار خبر امتناع حضرت از بیعت با و سفر ایشان، دیگر عذری باقی نمی‌ماند و باید همه به سرعت نزد حضرت شتافته و برای یاری ایشان اعلام آمادگی می‌نمودند؛ ولی با تأسف دیده می‌شود که حتی کسانی که به آن حضرت علاقه داشتند و حضرت آنها را خیرخواه و دلسوز می‌دانست به جای تسلیم بودن در برابر حجت خدا و پرسیدن نظر ایشان و اطاعت، شروع به پیشنهاد دادن کردند و بعضی دیگر- العیاذ بالله- روش حضرت را تخطئه کردند، امثال که شدیدترین و اهانت‌بارترین صحبت از او گزارش شده است؛ این افراد باید جایگاه خویش را نسبت به حجت خدا درک می‌کردند و از امام می‌پرسیدند که ما چه کنیم؟ نه اینکه نظر خویش را قابل عرضه بر امام دانسته و بگویند: چه کار کن! اینان فراموش کردند که پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله فرمودند: 💠 نمی‌خواهد به اهل بیت چیزی تعلیم دهید که آنها از شما داناترند. (قسمتی از در اسناد فراوان شیعه و سنی برای نمونه بحارالانوار۸۴/۱۱) 👈👈 به هر رو ، پاسخهای گوناگون حضرت به اقتضای کسانی که با ایشان مخالفت می‌کردند، در مواردی که حضرت پاسخ فرمودند، استنادی قاطع است در یافتن انگیزه آن حضرت و اثبات مدعای مطروحه ما در انگیزه‌های و حرکت ایشان؛ ⬇️ این پاسخها به شرح زیر است: -پیامبر به من دستوری داده که باید اجرا کنم. -در رویا پیامبر را دیدم و فرمان آن حضرت را امتثال می‌کنم. -من بهتر می‌دانم کجا کشته می‌شوم. -هر جا باشم بنی‌امیه مرا می‌کشند، عراق هم نروم آنان مرا خواهند کشت. -از خدا طلب خیر می‌کنم تا چه پیش آید. -آنها مرا رها نمی‌کنند تا به زور از من بیعت گیرند و مرا بکشند. -من تصمیم خویش را گرفته‌ام. -اگر در کربلا کشته شوم بهتر است که حرمت خانه خدا شکسته شود. -از پستی دنیاست که سر حضرت یحیی نزد زن بدکاره‌ای هدیه برده شد. -کوفیان نامه نوشتند تا نزد آنان بروم. -آنها امیدوارند که حق زنده و بدعت‌ها نابود شود‌‌. -حضرت مسلم نوشته که اهل کوفه بر یاری من اجتماع و به واسطهء او با من بیعت کرده‌اند. -برای باید نزد کوفیان بروم. -جز آنچه خدا برای ما نوشته پیش نمی‌آید و آنچه قضای الهی است واقع خواهد شد. -من برنمی‌گردم. -شما از رفتار من بیزارید و من از رفتار شما. -مرا از مرگ می‌ترسانی؟مرگ عار نیست. - ما با کوفیان پیمان و قرار داریم، نمی‌خواهیم پیمان شکنی کنیم. -تقوا داشته باش و از یاری من دست برندار. -می‌دانم شما از روی خیرخواهی و دلسوزی صحبت می‌کنید. -اگر پیامبر خبر از کشتن من در عراق داده، پس چاره‌ای نیست و من حتما آنجا کشته می‌شوم. -رأی صحیح بر من مخفی نیست، کسی نمی‌تواند بر امر الهی غالب شود. -من می‌توانم با یاری فرشتگان با آنها بجنگم(آنها را نابودشان کنم) ولی محلّ شهادت من آنجاست. -اگر من سر جایم قرار بگیرم خدا مردم را به چه امتحان کند؟(یعنی حرکت من امتحان الهی است) _
‍ ‍ ⁉️ هدف سیدالشهدا علیه السلام از چه بود؟؟ ✅ إنّی ما خَرَجتُ اَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالِماً، اِنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الاصلاحِ فی اُمَّهِ جَدّی، اُریدُ اَن آمُرَ بِالمَعرُوفِ و اَنهی عَنِ المنکَرِ وَ اَسیرَ بِسیرهِ جَدّی وَ اَبی عَلیَّ بن اَبی طالبٍ. 〰〰〰〰〰〰〰 ✍... سیدالشهدا علیه السلام در مورد امتناع بیعت با یزید به افراد متعدد مطالبی فرموده‌اند که برخی ، به لغزش گمان می‌کنند پس علت حرکت و خروج امام علیه‌السلام ، بر علیه یزید و قصد خلع او بوده است!! برای رفع این شبهه، در ابتدا به مدلول برخی از کلمات حضرت سلام الله علیه ، در این مورد توجه فرمایید: - من در هیچ شرایطی حاضر به بیعت با یزید نیستم. - من هیچگاه پستی و ذلت را نمی‌پذیرم. - هنگامی که جدم بفرماید خلافت بر فرزندان ابوسفیان حرام است چگونه ممکن است من با آنها بیعت کنم؟ - ما خاندان نبوت و رسالت هستیم و یزید شخصی فاسق، شرابخوار و ...است؛ کسی مثل من با کسی مانند او بیعت نخواهد کرد. - در پاسخ به مروان که گفت: با یزید بیعت کنید که برای دین و دنیای شما بهتر است، فرمودند: باید با اسلام خداحافظی کرد (و فاتحه اسلام را خواند) که امت دچار فرمانروایی چون یزید شود. - مرگ بر جوانمرد عار نیست، خواری آن است که با ذلت زندگی کنی. ============== شاید تصور شود که در کلام سیدالشهداء سلام الله علیه به مروان ، که اسکن عربی آن پیوست شده است، جملهء ᐸو علی الإسلامِ ....> معنایش این است که چون کسی مانند یزید سر کار آمده و خلافت را به دست گرفته، باید با او جنگید و مبارزه کرد. ولی دقت در متن روایت حاکی از آن است که حضرت این کلام را در مقام بیانِ علتِ نپذیرفتن بیعت با یزید فرموده‌اند. یعنی حضرت حاضر نیستند به هیچ وجه او را به رسمیت بشناسند. نه اینکه من می‌خواهم با او مبارزه کنم؛ زیرا:: اولا- این کلام در پاسخ مروان است که اظهار داشت مصلحت آن است که با یزید بیعت نمایید. ثانیا- دنبالهء کلام حضرت ، بیانگر آن است که هیچ کدام از فرزندان ابوسفیان نباید خلافت را به عهده گیرند، چه و چه و چه فرزندان او، پس اگر این کلام حاکی از انگیزهء حرکت، طبق مدعای مخالفین ما باشد و دلیل شمرده شود، بایستی سیدالشهداء با معاویه هم مبارزه می‌نمودند و همچنین امام سجاد علیه السلام و بقیه معصومین علیهم السلام باید به همین دلیل با یزید و فرزندان یزید مبارزه می‌کردند. و اگر این کلام حضرت نشان از مبارزه ایشان دارد؛ مدعیان آن ، به ما پاسخ دهند که چرا سیدالشهداء سلام الله علیه در ۱۰ سال حکومت معاویه ، سکوت اختیار فرمودند؟؟؟ ✋ پاسخ نزد ما مشخص است ، 👈علت این امر آن است که امامان علیهم السلام دست به کاری نمی‌زنند مگر به دستور خدا و برنامهء دوران امامت هر یک از آن بزرگواران از جانب خدای تعالی تعیین و توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به آنان ابلاغ شده است، و به جز حضرت مهدی موعود ارواحنافداه بقیه آن بزرگواران مأمور به نبوده‌اند. 👈و گذشته از آن ، علت یعنی از شرایط زمان هر یک از معصومین علیهم السلام معلوم می‌شود که موقعیت مناسب برای آن بزرگواران فراهم نشده بود، چنانچه در روایات متعدد آمده است که به درخواست مبارزه پاسخ منفی داده و یا تصریح فرموده‌اند که فعلا شرایط موجود نیست. ☑️نتیجتا آنکه ، بدون در نظر گرفتن برهانِ قاطعِ علم امام به سرانجام سفر خود به عراق برای رد مدعای مخالفین ما، و امتناع آن حضرت از بیعت با یزید به هیچ عنوان به معنای انگیزهء خروج آن حضرت برای و خلع یزید نیست.
⁉️ هدف سیدالشهداء علیه ‌السلام از چه بود؟؟ 〰〰〰〰〰〰〰 ✍... پس از آنکه امام حسین علیه السلام از بیعت با یزید امتناع فرمود، ماندن در مدینه دیگر به صلاح ایشان نبود؛ خطر جدی حضرت را تهدید می‌کرد و ایشان بودند برای حفظ جان خویش از خارج شوند. چرا که آنها یا حضرت را مجبور به بیعت می‌کردند و یا ایشان را به قتل می‌رساندند، و چون حضرت حاضر به بیعت نبودند، خروج از مدینه ؛ یزید به حاکم مدینه نوشته بود: ❌ هر چه زودتر پاسخ نامه را همراه با سر بریدهء حسین بن علی به من برسان؛ (امالی صدوق/۱۵۱- مقتل خوارزمی۱۸۵/۱) لذا امام مصمم شدند که از مدینه خارج شوند. این ظاهر قضیه بود، اما آن مربوط می‌شود به انجام امر الهی؛ لذا سیدالشهداء سلام الله علیه طلوع فجرِ ۲۸ رجب از مدینه ، از اصلی و به همراه خود خارج گردیدند و به سمت مکه به راه افتادند. 📌 پ.ن : 👈 جالب است بدانید عبدالله بن زبیر لع ، که او نیز از بیعت با یزید امتناع نمود، از مدینه خارج شد ولی از طریق راههای فرعی از مدینه گریخت و حتی به امام حسین علیه السلام توصیه نمود که ایشان نیز از طریق راههای فرعی خود را به مکه برسانند؛ اما امام با نظر عبدالله بن زیبر - فرزند شوم زبیر - مخالفت فرمودند. 👈👈 همین رویکرد حضرت ، راهنمای ماست در تشخیص انگیزهء خروج ایشان، اگر امام قصد انجام کارهای غافلگیرانه برای خلافت را داشتند و قصد گرفتن قدرت، عاقلانه آن بود که عمل فرمایند. __ ⬇️ برای بررسی دقیقتر علل آن حضرت از مدینه، به مدلول برخی از آثار تاریخی و کلمات آن حضرت در این زمینه توجه کنید: - قرائت آیهء شریفهء ۲۱/قصص، در هنگام خروج از مدینه و ورود به مکه، و اشاره به حضرت موسی علی نبینا و آله و علیه‌السلام و خوف و هراس او از فرعونیان که به روشنی دلالت دارد بر خطر جدی که حضرت را تهدید می‌کرده، که ناچار برای حفظ جان از مدینه خارج شده اند. (مناقب۲۴۱/۳-فتوح ابن اعثم۲۲/۵) - حضرت به ابن عباس فرمودند: چه می‌گویی دربارهء کسانی که فرزند دختر پیامبر را از خانه و آشیانه و زادگاهش ، از حرم پیامبر بیرون کرده، آسایش و امنیت را از او سلب نموده، می‌خواهند خونش را بریزند و او را به قتل برسانند؟ (فتوح ابن اعثم۲۴/۵) - از حضرت پرسیدند چرا به مکه آمدید؟ فرمودند: به خدا و خانهء خدا پناهنده شدم. (تذکرة الخواص٢١٤) ------------------------- 👈 امام سوم شعبان وارد مکه شدند، در مدت اقامت چند ماهه حضرت در مکه، پیشنهاد افرادی مانند محمد حنفیه و ابن عباس این بود که ماندن در مکه باعث حفظ احترام آن حضرت می‌شود؛ اما حضرت به آنان از توطئهء دشمنان خبر دادند ، حضرت می‌دانستند که نقشهء عوامل یزید این است که ایشان را در مناسک حج به قتل برسانند، لذا برای جان خویش و محفوظ ماندن خانه خدا از مکه خارج شدند و اینجا نیز پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله در رویا به آن حضرت دستور فرمود تا از مکه خارج شوند. ⬇️ در ادامه به مدلول برخی دیگر از آثار تاریخی مرتبط با این مطلب دقت فرمایید: - امام حسین علیه السلام به محمد حنفیه فرمودند: خوف آن دارم که [ماموران] یزید مرا غافلگیر کرده، به قتل برسانند و حرمت حرم به کشته شدن من در آن شکسته شود.... (لهوف۳۹ و..) - فرزدق پرسید: چرا برای مراسم حج در مکه نمانید و بار سفر‌ بسته‌اید؟ حضرت فرمودند: زیرا می‌خواستند مرا دستگیر کنند. (ارشاد۶۶/۲ و...) و بنا به نقلی فرمودند: من از شر آنان در امان نبودم. (ترجمة الامام الحسين من طبقات ابن سعد٦٣) - ابن عباس در نامه‌ای به یزید متذکر شد که: تو باعث شدی امام حسین از مدینه به مکه برود و افرادی را فرستادی تا ایشان را در مکه به قتل برسانند و چنان در کار خویش پایداری نمودی که ایشان مجبور شد مکه را به قصد عراق ترک نماید و ایشان با خوف و هراس از مکه بیرون رفت. (بحارالانوار ۳۲۳/۴۵ و...) - یزید لشکری عظیم ترتیب داده بود که بین حاجیان باشد و اگر توانستند امام حسین علیه السلام را در مکه دستگیر کنند و گرنه او را غافلگیر کرده و به قتل برسانند. حتی او جداگانه ۳۰ نفر از شیاطین بنی‌امیه را بین حجاج فرستاده بود تا به هر کیفیتی شده حضرت را ترور کنند. (بحارالانوار ۹۹/۴۵) - عمرو بن سعید با لشکری انبوه ۱ روز قبل از عرفه به مکه رفت، او از طرف یزید به قتال و مبارزه با امام حسین علیه السلام مامور شده بود، حضرت همان روز از مکه خارج شدند. (بحارالانوار۹۹/۴۵ و...) 〰〰〰〰〰〰〰 ⁉️‼️اهل انصاف پاسخ دهند: به راستی با توجه به مشی سالار شهیدان و این همه دلایل واضح و روشن، صرفنظر از علم قطعی حضرتش به شهادت در سرزمین کربلا، ادعا و اصرار امثال نویسنده کتاب شهید جاوید - صالحی نجف آبادی - مبنی بر انگیزه و ، برای آن حضرت چگونه توجیه می‌شود؟؟🤔🤔
⁉️هدف سیدالشهداء سلام الله علیه از چه بود؟؟ 〰〰〰〰〰〰〰 ⬇️ برخی دیگر از آثار تاریخی و روایاتی که دلالت دارد بر بی‌وفایی کوفیان:: - از امام حسین علیه السلام نقل شده که فرمودند: نامه‌های کوفیان نیرنگی بیش نبود. (انساب الاشراف ۱۸۵/۳) - اهل کوفه از من خواستند که نزد آنها آمده و رهبری آنها را به عهده گیرم؛ من به آنها اطمینان کردم ولی آنها به من نیرنگ زدند، هنگامی که به فریب آنها پی بردم خواستم برگردم ولی حر مانع شد. (الاخبار الطول ۲۵۳) - امام زین العابدین فرمودند: ای مردم[کوفه] آیا می‌دانید[و می‌پذیرید] که شما بودید که به پدرم نامه نوشتید و با او خدعه نمودید؟؟ (الاحتجاج ۳۲/۲) - حضرت زینب سلام الله علیها به آنها فرمود: ای کوفیان! ای اهل خدعه و خیانت و نیرنگ‌ و خذلان! (بلاغات النساء۲۳) - حضرت فاطمه صغری نیز خطاب به آنان فرمودند: ای کوفیان! ای اهل مکر و حیله و نیرنگ و خودپسندی! (احتجاج ۲۷/۲) - امام باقر علیه السلام فرمودند: ۰۰۰'۲۰ نفر عراقی با امام حسین علیه السلام بیعت کردند و سپس به آن امام نیرنگ زدند. (بحار ۶۸/۴۴) - حضرت مسلم هنگام معرفی خودش به طوعه فرمود: من مسلم بن عقیل هستم ، این مردم به من دروغ گفتند و مرا فریب دادند. (ارشاد ۵۵/۲) - و نیز حضرت مسلم در آخرین لحظات عمرش به درگاه خداوند عرض نمود: خدایا بین ما و این قوم قضاوت نما که ما را فریب دادند، دست از یاری ما کشیدند، به ما نیرنگ زدند، به ما دروغ گفتند ، ما را تنها و بی‌یاور گذاشتند و به قتل رساندند. (مناقب ۲۴۵/۳) ________ با توجه به سوء سابقهء اهل کوفه، و پیش بینی همهء معاصران حضرت و گوشزد نمودن دوست و دشمن به بی‌وفایی آنان معلوم می‌شود که - گذشته از علم و دانش الهی - حضرت به آسانی می‌توانستند اوضاع را پیش‌بینی فرمایند‌. البته این بدان معنا نیست که دعوت و نامه ‌نگاشتن آنها نادیده گرفته شود، چون وظیفه حضرت مبتنی بر طبق ظاهرِ دعوت آنها بوده است. بدون شک شأن امام اجل از آن است که کسی بتواند ایشان را نیرنگ بزند، ولی جایی که امام مأمور به رعایت ظاهر است، آنچه را می‌داند نادیده فرض می‌کند؛ پس ظاهرا تمام روایاتی که حاکی از عدم صداقت و استواری کوفیان است و الفاظ ، و در آن به کار رفته است ، اشاره به همین مطلب است، یعنی ظاهر قضیه و لزوم رعایت ظاهر، نه اینکه واقعا حضرت فریب خورده باشند، زیرا شأن حجت خدا اجلّ از آن است که کسی بتواند به ایشان نیرنگ بزند. ✋✋ به خاطر داشته باشید، حجت خدا ، میزان و شاخص بهشتی و جهنمی شدن افراد است؛ لذا حرکت ایشان به سمت کوفه، با علم به وقایع، قاطع است بر کوفیان و در امتداد آنان بر تمام مردم تا قیام ، تا کسی نسبت به بی‌تفاوت بودن به باطل و پیروی از باطل ، عذری در پیشگاه الهی نداشته باشد. 👈 لذاست که حضرت به صراحت در مسیر حرکت به عمر بن لوذان ، پیرمردی از بنی‌عکرمه، فرمودند: 💠 لیس یخفی علیَّ الرأي. 💠 رای و نظر صحیح بر من پوشیده نیست. (مقتل الحسین/امین ۷۸) ______ هنگامی که خبر شهادت حضرت مسلم و هانی و بی‌وفایی کوفیان به کاروان می‌رسد، بعضی از اصحاب به امام حسین سلام الله علیه گفتند: شما مثل مسلم نیستید اگر به کوفه برویم در اسرع وقت به یاری شما خواهند شتافت. (الامامة و السياسة ١١/٢) حضرت در پاسخ چیزی نفرمودند و سکوت کردند ؛ ولی طولی نکشید که در منزل بعدی ، خبر شهادت عبدالله بن یقطر ، برادر رضاعی امام ، نیز به حضرت گزارش شد، لذا امام فرمودند: 💠 پیروان ما دست از یاری ما برداشتند؛ هر کس بخواهد می‌تواند برگردد. (ارشاد ۷۵/۲) 👈👈 حضرت کراهت داشتند که با ایشان افرادی ناآگاه به آینده خویش و طالبان دنیا و قدرت همراه باشند؛ لذا فقط کسانی باقی ماندند که می‌دانستند ظفر و فتحی در کار نیست. و فقط کسانی باقی ماندند که قصد مواسات داشته و خود را برای مرگ و دفاع از حجت خدا آماده کرده‌ بودند. 👈👈 به راستی اگر سیدالشهداء سلام الله علیه انگیزهء در سر داشتند و با توجه به سوء سابقهء کوفیان ، آیا بهتر آن نبود که در مدت اقامت چند ماهه در مکه، به تجهیز سپاه بپردازند و به سوی شام، مرکز خلافت یزید راهی شوند؟؟ ➖➖➖➖➖➖ بزرگوارانی که اخیرا به جمع ما پیوستند با سرچ عبارت به جهت اهمیت موضوع، مطالب را از ابتدا مطالعه فرمایند.
⁉️هدف سیدالشهداء سلام الله علیه از چه بود؟؟ 〰〰〰〰〰〰 ✍... حضرت سیدالشهداء می‌دانستند که دشمنان ایشان را رها نکرده و ایشان را به قتل می‌رسانند؛ ولی کاملا روشن است که صحیح نیست به جهت این آگاهی، خود را تسلیم دشمن کنند؛ لذا روایات حاکی از آن است که پس از ملاقات با سپاه جناب حر و حتی بعد از مواجهه با عمر سعد(لع)، حضرت -مطابق تکلیف ظاهری- تصمیم بازگشت یا تغییر مسیر فرمود، و از آنان خواست که ایشان را به حال خویش بگذارند تا برگردند. ولی دشمن نپذیرفت و مانع از بازگشت ایشان گردید. ⬇️ اشاره به مدلول آثار تاریخی و روایات مرتبط با این قضیه:: - حضرت به حر فرمودند: اهل کوفه به من نامه نوشته ، جمعی را فرستاده، و از من دعوت کرده‌اند؛ شما هم اهل کوفه هستید، اگر بر قول و بیعت خویش باقی و ثابت هستید من وارد شهر شوم و گرنه برمی‌گردم. (مطالب السؤول٣٩٩/١) جناب حر گفت: من اطلاعی از این نامه‌ها و فرستادگان ندارم، اگر می‌خواهی از راه دیگری سفر کن تا به ابن‌زیاد بنویسم که او از راه دیگری رفته و من بر او دست نیافتم ، تو را به خدا خودتان را خطر نیندازید. امام حسین علیه السلام مسیری که به حجاز منتهی می‌شد در پیش گرفتند و آن شب را به سفر ادامه دادند؛ صبح روز بعد دیدند حر با لشکر خویش به طرف ایشان می‌آید؛ حضرت از او سبب را پرسیدند، جناب حر پاسخ داد: ابن زیاد نامه‌ای نوشته و مرا توبیخ کرده است؛ او جاسوسی برایم قرار داده که از شما جدا نشوم تا شما را نزد او ببرم. (لهوف۴۷) - امام حسین علیه السلام فرمود: کوفیان به من نامه نوشته و از من دعوت نموده‌اند، من هم آنها را اجابت کرده‌ام، اگر پشیمان هستند برمی‌گردم. با این که حضرت عملا می‌خواستند بازگردند ولی لشکر جناب حر مانع می‌شدند. پس از رسیدن لشکر عمر بن سعد نیز درخواست بازگشت تکرار شد ولی به نتیجه نرسید. (الاخبار الطوال ۲۴۹) - عمر بن سعد با حضرت ملاقات کرد و سپس به ابن زیاد نامه نوشت که : امام حسین تصمیم بازگشت دارد. (ارشاد ۸۲/۲) - امام حسین علیه السلام از عمر سعد خواست که ایشان را رها کند تا به مدینه برگردند. (لهوف ۴۹) - حضرت در روز عاشورا در ضمن اتمام حجت خویش بر آنان فرمودند: اگر [از دعوت من پشیمان شده‌اید و] خوش ندارید که من پیش شما باشم، مرا رها کنید تا برگردم و جای ایمنی قرار گیرم. (ارشاد ۹۹/۲) - جناب بریر در اجتماع با لشکر کوفه گفت: آیا نمی‌پذیرید که اینان به دیار خویش برگردند؟؟ (بحار ۵/۴۵) - جناب زهیر در ضمن احتجاجی با کوفیان گفت: خدا ما و شما را با خاندان پیامبر امتحان نموده، تا ببیند چه می‌کنیم؟ ما شما را به یاری آنها و رها کردن ابن‌زیاد دعوت می‌کنیم...اگر نمی‌خواهید آنها را یاری کنید پناه بر خدا که دست خویش را به خون آنها آغشته نمایید؛ او را رها کنید خود داند و یزید. (تاریخ طبری ۳۲۳/۴) - جناب حر در ضمن احتجاج با کوفیان -پس از توبیخ شدید و نفرین- به آنها گفت: شما این بندهء صالح خدا را دعوت کردید، اکنون که شما را اجابت نمود و نزد شما آمد، او را تسلیم دشمن نمودید؟! شما که می‌گفتید جانتان را فدای او می‌کنید، الان می‌خواهید خودتان او را به قتل برسانید؟! او را محاصره کرده‌اید و رهایش نمی‌کنید تا هر جایی که می‌خواهد برود؟! و مانند اسیری که از خود اختیاری ندارد با او رفتار می‌کنید. (ارشاد ۱۰۰/۲) - نامهء ابن عباس به یزید و متذکر شدن درخواست امام برای رجوع به یزید (لع) (بحارالانوار ۳۲۳/۴۵) 〰〰〰〰〰〰〰〰 پ.ن : همانگونه که اشاره شد، حضرت می‌دانستند که این نااهلان ، ایشان را رها نمی‌کنند و به قتل می‌رسانند ؛ اما به جهت این آگاهی ، معقول نیست خویش را تسلیم دشمن کنند، لذا از آنان خواستند تا ایشان را به حال خویش واگذارند تا برگردند. اهل انصاف پاسخ دهند: آیا این رویکرد و درخواست مکرر بازگشت و امتناع از جنگ و درگیری با دشمن ، اگر بنا را بر ادعای مخالفین ما که امام برای قیام فرمودند، قرار دهیم، زیبنده و شایسته حجت خداست؟؟؟ _____ 🔚 حضرت سیدالشهداء -علیه‌ الصلوات الله- با علم به شهادت، از مدینه و مکه به قصد با یزید و از جان خود و نوامیس رسول خدا صلی الله علیه و آله و خانه خدا ، خارج گردیدند. 🔚 و با علم به پیمان شکنی کوفیان، به جهت عدم بی‌تفاوتی به درخواست آنان و عمل به وظیفه امامت خویش و برای اتمام حجت با اهل کوفه، و در این میان امتحان شدن مردمان در یاری یا عدم یاری حجت خدا ، و اتمام حجت با تمام مردمان تا قیام قیامت در وظیفهء آنان در عدم بی‌تفاوتی نسبت به باطل با کاروانی متشکل از عیال و فرزندان خویش و معدودی از اصحاب باوفا راهی عراق گردیدند.
- از سیدالشهداء سلام الله علیه نقل شده که به کوفیان فرمودند: آیا من به جنگ شما آمدم یا شما به جنگ من؟! (مناقب ۱۰۰/۴) - در ضمن احتجاج سیدالشهداء سلام الله علیه با کوفیان آمده است که فرمودند: با این حال می‌خواهید نسل و خاندان او را به قتل برسانید؟؟! (امالی صدوق ۱۵۹) - در ضمن صحبت دیگری نقل شده که فرمودند: خداوند به شدت غضب می‌کند بر گروهی که می‌خواهند - یا اتفاق نموده‌اند - فرزند پیامبرشان را به قتل برسانند. (لهوف ۶۱) - فرزند امام مجتبی علیه السلام در رجزی که در روز عاشورا خواند فرمود: این امام حسین علیه السلام است که شما مانند گروگان با او رفتار می‌کنید. (مناقب ۱۰۶/۴) - حضرت سکینه سلام الله علیها هنگام وداع با حضرت عرض کرد: پدر! آیا تسلیم مرگ شده‌ای؟ حضرت فرمودند: چگونه تسلیم نشود کسی که یار و یاوری ندارد؟! گفت: پدر ما را به حرم جدمان برگردانید. حضرت فرمودند: اگر پرنده قطا را به حال خود گذاشته بودند می‌خوابید‌. (بحارالانوار ۴۷/۴۵) - سیدالشهداء به لشکر دشمن حمله‌ور شده و چنین رجز می‌خواند که: من حسین بن علی هستم و از بانوان حرم پدرم حمایت می‌کنم. (مناقب ۱۱۰/۴) - هنگامی که حضرت عزیزانش را از دست داد و از خاندان و فرزندانش- جز بانوان و کودکان - کسی نمانده بود، ندای غربتشان بلند شد و فرمودند: آیا کسی هست که از خاندان پیامبر دفاع نماید؟ آیا خداپرستی هست که از خدا واهمه نموده و به یاری ما بیاید؟! آیا فریادرسی پیدا می‌شود که به خاطر خدا به فریاد ما برسد؟! (لهوف ۶۹) - کسی که فریاد[غربت] ما را بشنود و ما را یاری نکند استحقاق دارد که به صورت در آتش جهنم افتد. (امالی ۱۳۷ ) - امام صادق علیه السلام در ضمن زیارتی خطاب به شهدای کربلا می‌فرمایند: گواهی می‌دهم که شما تبلیغ دین نموده، خیرخواهی کرده، صبر و بردباری پیشه کردید. شما را به قتل رسانده و از شما سلب اختیار نموده و با شما بدرفتاری کردند ولی شما صبور بودید. (کامل الزیارات ۲۳۳) - در زیارت حضرت ابوالفضل علیه السلام می‌خوانیم: تو از برادر خویش دفاع کردی. (مزار شیخ مفید ۱۲۴) _________ پ.ن:: 🔚 روشن است که شروع جنگ از طرف دشمن بوده است؛ زیرا فرمان ابن زیاد بود که بر حضرت سختگیری شود؛ جناب حر ایشان را مجبور نمود تا در کربلا فرود آیند ، سپس لشکر عمر سعد لعین ایشان را محاصره نمود‌. 🔚 و این لشکر دشمن بود که می‌خواست حضرت و یارانش را نابود کند ، چنانچه سیدالشهداء به اصحاب خود فرمودند: اینها دنبال من هستند و می‌خواهند مرا بکشند و به کوفیان فرمودند: شما می‌خواهید نسل و خاندان پیامبر را به قتل برسانید. 🔚 دشمن همه راهها را بر روی امام و یارانش بسته بود و صریحا اعلام نمود شما را رها نمی‌کنیم و با شما می‌جنگیم. 🔚 و در آخرین رجزهایی که حضرت روز عاشورا خواندند آمده است: من از بانوان حرم دفاع و حمایت می‌کنم. 🔚 و بدیهی است آنچه از طلب یاری و استنصار حضرت نقل شده در مقام دفاع و به امید ایجاد رقت قلب و هدایت آنان بوده است. __________ 👈👈 اهل انصاف پاسخ دهند:: در آنچه بیان گردید، ⁉️آیا نشانه‌ای و اثری و اشاره‌ای به انگیزهء و مبارزه برای می‌بینید؟؟ ⁉️آیا طبق ادعای مخالفین ما، امام به قصد مبارزه آمده و آنگاه پشت به جنگ نموده‌اند؟؟ آیا این بیان زیبنده حجت خداست؟؟ ✅ انگیزهء آن حضرت به دلیل اجرای امر الهی و به دلیل ، دفاع از جان خود و نوامیس رسول خدا صلی الله علیه و آله و امتناع از بیعت با چون یزیدی و است.
⁉️ هدف سیدالشهدا علیه السلام از چه بود؟؟ ✅ إنّی ما خَرَجتُ اَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالِماً، اِنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الاصلاحِ فی اُمَّهِ جَدّی، اُریدُ اَن آمُرَ بِالمَعرُوفِ و اَنهی عَنِ المنکَرِ وَ اَسیرَ بِسیرهِ جَدّی وَ اَبی عَلیَّ بن اَبی طالبٍ. 〰〰〰〰〰〰〰 برای یافتن پاسخ به این سوال، بهترین و دقیق‌ترین جواب ، جستجو در منابع تاریخی و روایی و یافتن پاسخ از لسان مبارک خود آن حضرت است؛ ☑️ با پیگیری دقیق این مباحث درخواهید یافت، علت خروج آن حضرت با لع و حفظ جان مبارک خویش بوده است؛ چرا که فرمان یزید این بود: یا بیعت یا سر آن حضرت! و به هیچ عنوان خروج حضرتش طبق برخی ادعاها -بر خلاف حق الهیِ خلافت ظاهری ایشان- به جهت تشکیل حکومت نبوده و قیام بالسیف نفرموده‌اند. ______ هنگامی که وقت نماز عصر فرا رسید، امام فرمود برای نماز عصر ، اذان بگویند. سپس خود حضرت اقامه گفت و با آنها نماز خواند. بعد از نماز به آنها توجه کرد؛ حمد خدا را به جای آورد و فرمود: 💠 و بعد...ای مردم اگر تقوای خدا را پیشه کنید و حق را برای اهلش بشناسید، خداوند از شما راضی‌تر خواهد بود‌. ما اهل بیت محمد ، نسبت به این امر از این گروه - که مدعی آنچه از ایشان نیست و عمل کننده به ستم و جور در میان شما هستند - شایسته‌تریم. اگر با اکراه نسبت به ما و جهل به حق ما ، ابا نمودید و نظر شما غیر از آنی باشد که در نامه‌ها و نوشته‌هایی به من رسید، من از شما منصرف خواهم شد. حر بن یزید پاسخ داد:: به خدا نمی‌دانم این نامه‌ها کدام است. امام به عَقَبة بن سَمعان فرمود نامه‌های داخل دو کیسه را خارج کند. او کاغذهای فراوانی را از دو کیسهء پر خارج کرد و در جلوی امام حسین علیه السلام پراکند. حر گفت: ما از آنها نیستیم که برای تو نامه نوشته‌ایم. به ما دستور داده‌اند که از تو جدا نشویم مگر آنکه تو را به کوفه نزد عبیدالله بن زیاد ببریم. امام حسین علیه السلام فرمود: مرگ به تو از این مطلب نزدیک‌تر است. سپس به اصحابش فرمود که برخیزند و سوار شوند و زنها را سوار نمودند؛ سپاه اموی مانعشان شدند ؛ امام به حر فرمودند: -مادرت به عزایت بنشیند، چه می‌خواهی؟ -اگر هر کس دیگری از اعراب این را می‌گفت و در موقعیت تو بود، او را وانمی‌گذاشتم مگر آنکه نام مادرش را ببرم.اما چه کنم در مورد مادر تو، باید به بهترین وجه بگویم. -چه می‌خواهی؟ -می‌خواهم تو را نزد عبیدالله بن زیاد ببرم. -سوگند به خدا که از تو پیروی نخواهم کرد. -به خدا سوگند که تو را رها نخواهم کرد‌. 👈👈 و این مطلب ۳ بار تکرار شد و صحبت بین آن دو طولانی گشت. حر به امام گفت: من به کشتن تو امر نشده‌ام؛ آنچه به من دستور داده‌اند این است که از تو جدا نشوم مگر اینکه تو را به کوفه ببرم. اگر ابا داری، راهی را در پیش گیر که به کوفه نرسد و به مدینه نیز تو را نبرد. من نیز برای امیر عبیدالله بنویسم تا شاید خداوند سلامت را به جای ابتلا به کار تو ، روزی‌ام سازد . این راه را بگیر و از قادسیه و عَذیب در قسمت چپ برو. 👈👈 امام حسین علیه السلام به اصحابشان فرمان دادند تا از سمت چپ حرکت کنند و حر هم با آنان به راه افتاد. (مقتل الحسین/امین/۸۱ و تاریخ طبری ۲۹۸/۴) 〰〰〰〰〰〰〰 پ.ن:: ✍️... علت ظاهری خروج آن حضرت از مدینه ، بیعت با چون یزیدی و برای نفْس بوده است و علت خروج آن حضرت از مکه، علاوه بر حفظ نفس و ترک بیعت با ، محفوظ ماندن خانه خدا است. به خاطر بسپارید که امام حسین علیه السلام وظیفه ندارند که به پیمان شکنی کوفیان - که به علم الهی آن را می‌دانند- ترتیب اثر دهند چرا که شأن امامتی آن حضرت ایجاب می‌کند نسبت به درخواست‌های مردم بی‌اعتنا نباشد. سفر آن حضرت از مکه به مدینه، و برخوردهای آن حضرت با دشمنان، جنبه دارد، و به هیچ عنوان مبارزه به معنای جنگ و یا عنوان و یا (به معنای مصطلح امروز) و یا انگیزه ، بر خروج آن حضرت از مدینه و آنگاه مکه منطبق . هر چند اگر کوفیان به عهدشان وفادار بودند ، مقدمات تشکیل حکومت و جهاد با یزید مهیا میشد... و البته که امام به پیمان شکنی کوفیان بیش از دیگران آگاه بودند. ✔️ادامه دارد....