eitaa logo
حرم
2.7هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
6.8هزار ویدیو
652 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
💚هستی و جوانی ام نذر علی اکبرش 💚 چند قدم در پیش چشمان پدر ره برو آهسته ای جان پدر تا ببینم قد و بالای تو را ای دوای درد و درمان پدر
حرم
🕊●●🕊●●🕊●●🕊●●🕊●●🕊 #معرفی_یاران_امام_حسین(ع)📜 #یار_پنجاه_و_پنجم🌹 💛 #عبدالله_بن_بشیر💛 او از مشاهیر
🕊●●🕊●●🕊●●🕊●●🕊●●🕊 (ع)📜 🌹 💚 (ع)💚 🌺علی‌اکبر فرزند امام حسین(ع) و لیلی بنت ابی مرة است.او در زمان خلافت عثمان(خلافت: ۲۳ یا ۲۴-۳۵ق) به دنیا آمد.تاریخ دقیق تولد علی اکبر مشخص نیست اما در تقویم جمهوری اسلامی ایران ۱۱ شعبان به عنوان روز ولادتش، روز جوان نامگذاری شده است.برخی محققان سن او را به هنگام شهادت در سال ۶۱ق، ۲۸ سال دانسته‌اند. بر اساس گفته مذکور، سال تولد او ۳۳ قمری خواهد بود. 💫کنیه‌اش ابوالحسن است همچنین او را اکبر نام نهاده‌اند چرا که از بردارش امام سجاد(ع)، امام چهارم شیعیان متمایز شود. هر چند که شیخ مفید لقبش را اصغر گفته و اکبر را لقب امام سجاد(ع) دانسته است.برخی از نسب‌شناسان و تاریخ‌دانان، علی‌اکبر را بزرگترین فرزند امام حسین(ع) دانسته‌اند. 🍃کلینی حدیثی از امام رضا(ع) نقل کرده که حکایت از ازدواج علی اکبر و داشتن فرزندی به نام حسن دارد؛ [نیازمند منبع] در مقابل چنانکه گروهی از نسب‌شناسان گفته‌اند از وی فرزندی نمانده و نسل امام حسین(ع) تنها از طریق امام سجاد(ع) ادامه پیدا کرده است. ... 📗ابن اعثم کوفی، احمد بن اعثم، کتاب الفتوح، تحقیق: علی شیری، دارالأضواء، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م. 📕ابن جوزی، عبد الرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، تحقیق: عبدالقادر عطا و مصطفی عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۹۹۲م/۱۴۱۲ق. و..... 🕊●●🕊●●🕊●●🕊●●🕊●●🕊
هدایت شده از حرم
💚هستی و جوانی ام نذر علی اکبرش 💚 چند قدم در پیش چشمان پدر ره برو آهسته ای جان پدر تا ببینم قد و بالای تو را ای دوای درد و درمان پدر
💚هستی و جوانی ام نذر علی اکبرش 💚 چند قدم در پیش چشمان پدر ره برو آهسته ای جان پدر تا ببینم قد و بالای تو را ای دوای درد و درمان پدر
روزی مردی وارد شد . مسلمانان به او گفتند : تو مسیحی هستی ، از مسجد خارج شو . مرد مسیحی گفت : شب گذشته در ، رسول خدا و را دیدم . حضرت عیسی به من فرمود : به دستان مبارک ، بیاور و من به دست او اسلام آوردم و اکنون آمده‌ ام تا اسلام خود را با مردی از باشد ، تجدید کنم . مسلمانان او را به محضر امام حسین آوردند . همین که به محضر حضرت رسید ، خود را بر پای امام انداخت و شروع به بوسیدن پاهای آن حضرت کرد . بعد خوابی را که شب گذشته دیده بود ، برای آن حضرت تعریف کرد . در آن هنگام حضرت فرمودند : آیا دوست داری تا کسی که به رسول‌ خدا است را نزد تو بیاورم ؟ گفت : بله . پس امام حسین فرزندشان حضرت علی اکبر را ندا دادند ؛ در آن زمان او کودکی بودند و در حالی که بر صورتشان انداخته بودند . او را نزد امام آوردند . هنگامی که امام حسین نقاب را از روی صورت حضرت علی اکبر برداشتند ؛ آن مرد از هوش رفت ! حضرت فرمودند : به صورت او بپاشید . زمانی که به هوش آمد ، امام به آن مرد فرمودند : آیا این پسر من ، شبیه رسول خدا است ؟ مرد گفت : بخدا قسم آری . امام حسین به او فرمودند : اگر تو چنین فرزندی داشتی و خاری به پای او میرفت ، چه می‌کردی ؟ مرد جواب داد : میمُردم ! در اینجا بود که حضرت به او فرمودند : اکنون به تو این خبر را میدهم که روزی این پسر را با چشمان خودم میبینم در حالی که با بدنش را قطعه قطعه کرده‌ اند .💔 مصادر : ثمرة الاعواد ، جلد ۱ ، صفحه ۲۳۰ _ مفتاح الجنة ، صفحه ۱۷۵ با اندکی تفاوت
🟨 شرح گوشه‌ ای از زیبای حضرت علی اکبر (علیه‌ السلام) : 1️⃣ مرحوم شیخ مفید مینویسد : كَانَ مِنْ أَصْبَحِ اَلنَّاسِ وَجْهاً حضرت‌ علی اکبر از زیبا ترین مردم از نظر بود. سند : الارشاد ، جلد ۲ ، صفحه ۱۱۰ 2️⃣ در نقل دیگری آمده است : مَتىٰ ما سٰايَرَ [العباس مع] ابنِ أخيهِ عَليّ‌ٍالأكبَر في دُروبِ المَدينةِ خَرَجَ العَواتقُ مِن خُدورِهِنّ زیبایی به اندازه‌ ای بود که هرگاه با برادر زاده ی خود حضرت علی اکبر از های گذر میکردند ، زنان به جهت تماشای جمال آن دو بزرگوار ، از پشت‌ پرده ها بیرون میآمدند .😍🤩 و تَشَوَّفَ الرّجالُ إلَیهِما لِيَشاهَدوا جَمالَ طَلعتَي هٰذَينِ الشّابَّينِ وَ يَستَبِقُوا لِلفَوزِ بِذٰلك. چشمان مردان مدینه نیز مات و مبهوت طلعت زیبای این دو رعنا بود و در مشاهده جمال‌ دلربای ایشان ، بر یکدیگر سبقت می‌گرفتند .😍🤩 سند : فرسان الهیجاء ، محلاتی ، جلد ۱ ، صفحه ۲۵۰ 3️⃣ بر پایه نقلی دیگر ، وقتی که (لعنت الله علیه) سر مطهر حضرت علی اکبر را دید ، گفت : پس از کشتن این ، دیگر چه نیازی به کشتن پدرش بود ؟ داغ او برای کشتن پدرش بس بود .💔 سند : هدیة الذاکرین ، صفحه ۱۹۳
🟩 در وصف حضرت علی اکبر چنین آمده است : 1️⃣ جَميلُ الخُلْق ، عَميمُ الفَضل ، عَظيمُ الجُود حضرت علی اکبر بسیار نیکویی داشتند . شان به همه میرسید و شان بسیار بود .❤ اسناد : فرسان الهیجاء ، جلد ۱ ، صفحه ۴۰۹ _ معالی السبطین ، جلد ۱ ، صفحه ۴۰۳ با اندکی تفاوت 2️⃣ حضرت علی اکبر آنقدر بودند که در نقلها آمده است : إنَّ لَهُ دارًا لِضِیافَةِ الغُرَباء و الوَفادِ بِهِ و لَهُ غِلمٰانًا قَد اَعَدَّهُم لِخِدمَةِ أضیافِهِ وَ النّازِلینَ بِه آن حضرت یک خانه‌ ای داشتند که مخصوص از غریبان و آن کسانی که تازه وارد مدینه میشدند بود . در آن خدمتکارانی داشتند که آنان خدمت رسانی به مهمانان بود .❤ اِنَّهُ کانَ یَأمُرُهُم لَیلاً اَنْ یُوقِدُوا النّارَ عَلَی سَطحِ دٰارِهِ لِیَهتَدِی اِلَیها الغُرَباءُ و القادِمونَ اِلَی المَدینة هر شب به آنان امر میفرمودند تا بر بالای آن خانه روشن کنند تا غریبان و افرادی که تازه وارد مدینه میشوند ، به خانه آن حضرت راه پیدا کرده و پذیرایی بشوند .❤ اسناد : المنابع النوراء ، بحرانی ، صفحه ۲۳۲ _ فرسان الهیجاء ، محلاتی ، جلد ۱ ، صفحه ۴۱۶ _ مهیج الاحزان ، یزدی ، صفحه ۴۴۵
در نقلها آمده است : وكانَ الحُسینُ يُحِبُّهُ حُبّاً شَديداً بِحيثُ إذَا رَآهُ فَرِحَ بِهِ وَ سَرَّ سُروراً عَظيماً . امام حسین بسیار بسیار حضرت علی‌ اکبر را دوست داشتند ، به گونه ای که هرگاه او را می‌دیدند ، زیادی به امام دست می‌داد . وَ إذَا سَألَهُ حاجَةً لَا يَرُدُّهُ أبَداً وَ لَو عَلَى سَبيلِ الإِعجازِ و هرگاه حضرت علی‌ اکبر نیازی داشتند ؛ امام هرگز آن را رد نمیکردند و به هر نحوی (ولو با ) آن را برآورده مینمودند . اسناد : معالی السبطين ، جلد ۱ ، صفحه ۴۰۸ _ وسيلة الدارين ، صفحه ۲۸۸
⬛ ورقی از دفتر دلدادگی امام حسین به حضرت علی اکبر در نقلی آمده است : کانَ الحُسَینُ إِذا نَزَلَ عَلَیهِ غَمٌّ أَو هَمٌّ کانَ یَنظُرُ إِلَی وَجهِ ابنِهِ عَليٍّ الأکبَرِ فَیَزول جَمیعُها هرگاه امام حسین ، یا میشدند ، به پسرشان علی اکبر نگاه میکردند و همه اندوه و دلواپسی شان زدوده میشد . 1️⃣ در امام حسین دائماً قد و بالای حضرت علی اکبر را نگاه میکردند و میفرمودند : فِداكَ أَبوكَ پدرت فدایت شود . 2️⃣ وقتی که حضرت علی اکبر از امام حسین رفتن به را طلبیدند ، امام آهی از دل کشیدند و فرمودند : یا وَلَدی و یا قُرّةَ عینی اِمشِ و أنا أَنظُرُ إلیک ای پسرم و ای نور چشمم ، لااقل کمی راه برو تا من یک دل سیر ، نظاره‌ ات کنم . سپس فرمودند : چه آرزو ها که در دلم ماند . خدا روی را کند . 3️⃣ و در آخر هم وقتی که امام حسین بر بالین بدن ارباً اربای حضرت علی اکبر حاضر شدند ، در یکی از جملات اینگونه فرمودند : فَاِذا نَطَقتُ فَأَنتَ اَوَّلُ مَنْطِقِی و اِذا سَکَنْتُ فَأَنتَ في مِضمارِی بعد از داغ تو ، اگر حرف بزنم ، فقط علی علی می‌گویم و اگر باشم ، در دلم علی علی می‌گویم . 4️⃣ منابع : 1️⃣ وسیلة الدارین ، صفحه ۲۹۳ 2️⃣ مصائب المعصومین ، یزدی ، جلد ۲ ، صفحه ۲۸۶ 3️⃣ ریاض المصائب ، ورقه ۲۲۱ _ بحر المصائب ، جلد ۴ ، صفحه ٢٩٧ 4️⃣ ریاض القدس ، جلد ۲ ، صفحه ۲۲
🩸 علیه‌السلام 🩸 علیه‌السلام 🩸 🥀 در نقل است: روزی یک مرد مسیحی وارد مسجد رسول‌خدا صلی‌الله‌ علیه‌ و آله و سلم شد. 🥀 مردم که او را گفتند: تو مسیحی هستی! از مسجد خارج شو! 🥀 مرد مسیحی به آنان گفت: شب گذشته در خواب، رسول خدا صلی‌الله‌ علیه‌ و آله و سلم و حضرت عیسی علیه‌السلام را دیدم. 🥀 حضرت عیسی علیه‌السلام به من فرمودند: به دستان مبارک خاتم‌الانبیاء صلی‌الله‌ علیه‌ و آله و سلم اسلام بیاور که به حق پیامبر این امت است. 🥀 من به دست او اسلام آوردم و اکنون آمده‌ام تا اسلام خود را با مردی از اهل‌بیتش تجدید کنم! 🥀 پس او را به محضر امام حسین علیه‌السلام آوردند. و همین که به محضر حضرت رسید، خود را بر پای امام علیه‌السلام انداخت و شروع به بوسیدن پاهای آن حضرت کرد. بعد خوابی را که شب گذشته دیده بود، برای آن حضرت تعریف کرد. در آن هنگام سیدالشهداء علیه‌السلام فرمودند: 🥀 أ تُحِبُّ اَنْ آتیکَ بِشَبیهِهِ؟ قالَ: بَلیٰ سَیّدی 🥀 آیا دوست داری کسی که شبیه به رسول‌خدا صلی‌الله‌ علیه‌ و آله و سلم است را نزد تو بیاورم؟! 🥀 گفت: بله، ای آقای من! 🥀 فَدَعَی الحُسَینُ علیه‌السلام بِوَلَدِه عَلِیّ الاکبَر و کان اِذ ذاکَ طِفلٌ صَغیرٌ و قَد وَضَعَ عَلی وَجهِهِ البُرقَع فَجیء به الی اَبیه‌. 🥀 پس امام حسین علیه‌السلام فرزندش علی‌اکبر علیه‌السلام را ندا داد؛ در آن زمان او نوجوانی بود و در حالی که بر صورتش نقاب انداخته بودند، او را نزد پدر آوردند. 🥀 فَلَمّا رَفَعَ الحسین علیه‌السلام البُرقَعَ مِن وَجهِهِ وَ رَآهُ ذلکَ الرَجُلُ وَقَعَ مُغمیٰ عَلَیه. 🥀 هنگامی که سیدالشهداء علیه‌السلام نقاب را از روی صورت علی‌اکبر علیه‌السلام برداشتند و آن مرد او را دید، از هوش رفت. 🥀 حضرت فرمودند: آب به صورت او بپاشید! زمانی که به هوش آمد، سیدالشهداء علیه‌السلام به آن مرد فرمودند: ای مرد! آیا این فرزندم را شبیه رسول‌خدا صلی‌الله‌ علیه‌ و آله و سلم یافتی؟! 🥀 مرد گفت: به خدا قسم آری! 🥀 امام حسین علیه‌السلام به او فرمودند: اگر تو چنین فرزندی داشتی و خاری به پای او می‌رفت، چه می‌کردی؟! 🥀 مرد جواب داد: به خدا قسم می‌مُردم! 🥀 در این‌جا بود که سیدالشهداء علیه‌السلام به او فرمودند: 🥀 اُخبِرُکَ أنّی أریٰ وَلَدی هٰذا بِعَیني مُقَطَّعاً بِالسُیُوفِ إرباً إرباً 🥀 اکنون به تو این خبر را می‌دهم که روزی این پسر را با چشمان خودم می‌بینم در حالی که با شمشیر بدنش را قطعه قطعه کرده‌اند... 📕 ثمرةالاعواد، جلد ۱ صفحه ۲۳۰ 🏷 حرم 🆔 @haram110
هدایت شده از حرم
💚هستی و جوانی ام نذر علی اکبرش 💚 چند قدم در پیش چشمان پدر ره برو آهسته ای جان پدر تا ببینم قد و بالای تو را ای دوای درد و درمان پدر