eitaa logo
حرم
2.7هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
7.8هزار ویدیو
726 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
تو بخاطر از یه چیزایی بگذر! 👇متنی قابل تأمل و تاثیرگذار👇 ما دو مدل داریم! ✔️مدل اول ؛ صرفا مدل هستن: مثلا تو آقا پسرها؛ اهل ریش ، هیئت ، ولایی و عاشق رهبر ، مشکی پوش محرم و صفر ، کربلا و مشهد برو و مداحی گوش بده و یه سری از این کارایی که خودتون بهتر از من میدونید!! . توی دختر خانم ها هم اهل ، چادر ، روضه ، پوشش های خاص ، اهل زیارت ،اهل نماز و دعا و یه سری کارایی که باز شما بهتر از من ازش اطلاع دارید!! . ❓اجازه هست به این آدما بگیم مذهبی ؟ از من چرا اجازه میگیری ؟ ولی اگه به صرف همین رفتار ها به یکی گفتی مذهبی و فردا یه کاری کرد که از شدت تعجب شاخ درآوردی ، مسئولیتش با خودته !!! . . ✔️مدل دوم اما؛ گاهی وقتا ظاهرشون هم شاید خیلی مذهبی خفن نیست ، تو چشمم شاید نیان ، ادا و فیلمم بلد نباشن بازی کنن ، ولی یه جوری زندگی میکنن که دوست داری از زندگی شون مستند تهیه کنی و همه جا جار بزنی ؛ آهای من یه پیدا کردم!! بیایید ببینید تا از دستتون در نرفته! . من نمیدونم و برام جای سواله! آقا پسر و دختر خانم هایی که ادعای مذهبی بودن و ولایی بودنشون میشه ، چرا رنگ رو گرفتن؟! خدا وکیلی خودت فکر کن چند تا پسر مومن و بخاطر اینکه وضع مالیش و حساب بانکیش توپ نبوده رد کردی؟! . یا جهیزیه ای که تهیه کردی ، چقدش سبک ی زهرائیه؟! چقد از وسائلی که میگیری واقعا به دردت میخوره؟ چقدش مارکه؟ چقدش تولید داخله؟ دختر مذهبی و چشم و هم چشمی؟!؟ دختر مذهبی و جهیزیه ؟! دختر مذهبی و دل سوزوندن؟! . . اگه موقع ازدواج ؛ علوی و زهرایی انتخاب نکردیم ؛ بعیده زندگی مون هم شیرینی زندگی زهرائی رو بچشه! این زندگی ها ظاهرشون میبره ولی تو دلش یه سرمائی هست که که اصلا عاشقانه و خدایی نمیتونه باشه! . ✅تو بخاطر خدا از یه چیزایی بگذر! ببین چطوری زندگیتو برات میکنه... ✍حجت الاسلام شهاب افشار _______________________ 🆔 @haram110 👈
💕 🍃 👑 👇متنی قابل تأمل و تاثیرگذار👇 ما دو مدل داریم! ✔️مدل اول ؛ صرفا مدل هستن: مثلا تو آقا پسرها؛ اهل ریش ، هیئت ، ولایی و عاشق رهبر ، مشکی پوش محرم و صفر ، کربلا و مشهد برو و مداحی گوش بده و یه سری از این کارایی که خودتون بهتر از من میدونید!! توی دختر خانم ها هم اهل ، چادر ، روضه ، پوشش های خاص ، اهل زیارت ،اهل نماز و دعا و یه سری کارایی که باز شما بهتر از من ازش اطلاع دارید!! ❓اجازه هست به این آدما بگیم مذهبی ؟ از من چرا اجازه میگیری ؟ ولی اگه به صرف همین رفتار ها به یکی گفتی مذهبی و فردا یه کاری کرد که از شدت تعجب شاخ درآوردی ، مسئولیتش با خودته !!! ✔️مدل دوم اما؛ گاهی وقتا ظاهرشون هم شاید خیلی مذهبی خفن نیست ، تو چشمم شاید نیان ، ادا و فیلمم بلد نباشن بازی کنن ، ولی یه جوری زندگی میکنن که دوست داری از زندگی شون مستند تهیه کنی و همه جا جار بزنی ؛ آهای من یه پیدا کردم!! بیایید ببینید تا از دستتون در نرفته! من نمیدونم و برام جای سواله! آقا پسر و دختر خانم هایی که ادعای مذهبی بودن و ولایی بودنشون میشه ، چرا رنگ رو گرفتن؟! خدا وکیلی خودت فکر کن چند تا پسر مومن و بخاطر اینکه وضع مالیش و حساب بانکیش توپ نبوده رد کردی؟! یا جهیزیه ای که تهیه کردی ، چقدش سبک ی زهرائیه؟! چقد از وسائلی که میگیری واقعا به دردت میخوره؟ چقدش مارکه؟ چقدش تولید داخله؟ دختر مذهبی و چشم و هم چشمی؟!؟ دختر مذهبی و جهیزیه ؟! دختر مذهبی و دل سوزوندن؟! اگه موقع ازدواج ؛ علوی و زهرایی انتخاب نکردیم ؛ بعیده زندگی مون هم شیرینی زندگی زهرائی رو بچشه! این زندگی ها ظاهرشون میبره ولی تو دلش یه سرمائی هست که که اصلا عاشقانه و خدایی نمیتونه باشه! ✅تو بخاطر خدا از یه چیزایی بگذر! ببین چطوری زندگیتو برات میکنه... 🍃 @haram110
2.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ببین و بازم نوشابه بخور کانال کلیپ های👇 و... @haram110 👈لطفاً 💫دوستان و ❣عزیزان تون رو دعوت کنید💌 نوش دل و جونتون💝
🍀 🔔🔔 ♦️بین این انسانهای رنگارنگ! 👥 که خیـــره می شوند و می کننــد تــو را ♦️نگـاه 👀 کــه،زودتــر از تـــو ســرش را بــه زیــر می انـــدازد تـــا دلـ❤️ مولایش را نشکنـد😍 یــک دنیا ست... ♦️و زمـــزمه ای🎶 کـــوتــاه: مــــرا عهــــدی ست با جـــانان💞 ♦️در کوچه و خیابان نگاه را از ! میهمان سنگ فرش خیابان می کنیم😊 و درزهای بهم پیوسته کف پیاده رو را می شماریم. ♦️تا نکند🚫 چهره به چهره! صورت به صورت! نگاه به نگاه افتد... ♦️اما بعضی ها صفحات اجتماعی📱 را اند! غافل از اینکه چشم👀 پیغام رسان است! ♦️ ! 📸عکس با و محاسن با ادیت نورانی💫! ✋دست با انگشتر فیروزه💍 و عقیق یمانی! حالت ایستاده و نشسته با برادران ! 👥 ♦️ ! عکس سجاده و چادر نماز🌸 در اتاق عرفانی! 📿 عکس📸 از گونه ی نصفه و چشم بارانی😢! جمع دوستان و های اعیانی! ♦️اینها بخشی از مشکلاتی ست که ما ها! در گیر آن هستیم...🙁 خواسته و یا ناخواسته😔... ♦️اگر در فضای مواظب رفتار و نگاه و کلام مان🗣 هستیم! در فضای مجازی هم باشیم...☝️🏻 ♦️عکس📷 با هزار ژست و مدل گذاشتن در این صفحات📲! مانند این است که سر چهارراه شهر↹؛ ایستاده و بگیریم! و به تعداد فالوور های مان چه دختر و چه پسر! تماشا کنند مارا... 😨 ♦️مواظب باشیم ها را نلرزانیم💓... ♦️عهد با را فراموش نکنیم♨️...!! 🆔 @haram110
🍀 🔔🔔 ♦️بین این انسانهای رنگارنگ! 👥 که خیـــره می شوند و می کننــد تــو را ♦️نگـاه 👀 کــه،زودتــر از تـــو ســرش را بــه زیــر می انـــدازد تـــا دلـ❤️ مولایش را نشکنـد😍 یــک دنیا ست... ♦️و زمـــزمه ای🎶 کـــوتــاه: مــــرا عهــــدی ست با جـــانان💞 ♦️در کوچه و خیابان نگاه را از ! میهمان سنگ فرش خیابان می کنیم😊 و درزهای بهم پیوسته کف پیاده رو را می شماریم. ♦️تا نکند🚫 چهره به چهره! صورت به صورت! نگاه به نگاه افتد... ♦️اما بعضی ها صفحات اجتماعی📱 را اند! غافل از اینکه چشم👀 پیغام رسان است! ♦️ ! 📸عکس با و محاسن با ادیت نورانی💫! ✋دست با انگشتر فیروزه💍 و عقیق یمانی! حالت ایستاده و نشسته با برادران ! 👥 ♦️ ! عکس سجاده و چادر نماز🌸 در اتاق عرفانی! 📿 عکس📸 از گونه ی نصفه و چشم بارانی😢! جمع دوستان و های اعیانی! ♦️اینها بخشی از مشکلاتی ست که ما ها! در گیر آن هستیم...🙁 خواسته و یا ناخواسته😔... ♦️اگر در فضای مواظب رفتار و نگاه و کلام مان🗣 هستیم! در فضای مجازی هم باشیم...☝️🏻 ♦️عکس📷 با هزار ژست و مدل گذاشتن در این صفحات📲! مانند این است که سر چهارراه شهر↹؛ ایستاده و بگیریم! و به تعداد فالوور های مان چه دختر و چه پسر! تماشا کنند مارا... 😨 ♦️مواظب باشیم ها را نلرزانیم💓... ♦️عهد با را فراموش نکنیم♨️...!! 🆔 @haram110
دختر خانم های حتما بخونن اگر باشی وصدای رو هابشنون اگر باشی و بوی تاچندتا خیابون اونطرف تربیاد اگر و همزمان با با عجیب برا اینکه نشون بدی به اصطلاح هاهم شیک وباکلاس وتمیزن شالهای رنگارنگ ...سر کنی اگر و با های فامیل راحت باشی ... به بهانه اینکه نظرخواهر وبرادری به هم دارین..😓 باهاش بگو و بخند کنی..وداداشی صداش کنی وخودمونی باشی...😒 اگه و تو فضای با عکسهای پروفایلت باژست های خاص وهزار ناز وعشوه بکنی ازنامحرم؟😔 اگر سرکردی و با ادا و اطوار جلوی جمع راه رفتی اگر سر کردی و معیارت برای پول وثروت وموقعیت شغلی خواستگارت بود واگه بودی و... تودانشگاه زل زدی تو نامحرم وباهاش حرف زدی وبه اسم و دانشگاهی باهاش هم کلام شدی و اگر و اگر... پوشیدنت بوی حیا نداد این پوشیدنت 🌷ی نیست یکم فکر کن...🤔 🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃 حرمت دارد...🌹 برای نیست یادمان باشدبانام و بودن به و لطمه نزنیم...🌷 و شمادوستان نقص ادم ها را به پای و نگذارید و کامل است...🌹 🎀@haram110 🎀
#پروفایل🌸 #مذهبی
حرم
آویز نمودن نعل اسب ، سنت غلط رایج در جامعه های گوناگون ‌‎افزایش رزق و روزی، خوش یُمن بودن، شانس آوردن در کارهای روزمره و زندگی، بخت و اقبال، همه مواردی است که خواه یا ناخواه انسان برای رسیدن به آن دست به اعمالی می زند اما رسیدن به سعادت و خوشبختی و افزایش ثروت و مکنت به چه قیمتی و به چه شیوه ای!؟ ‌‎از زمان های دور رسم گردیده است که برای آمدن برکت به منزل و محل کارمان ،نعل اسبی بر ورودی این مکان هایا خانه ها وجزاینها نصب می کنند ، حال این نعل برای آوردن برکت بر زندگی ما چه می کند و فلسفه آن از کجا نشأت گرفته است؟ ‌‎در اروپا و آمریکا نعل اسب را به عنوان وسیله ای برای شانس آوردن  استفاده می کنند.  به گفته برخی کارشناسان این موضوع از اسپانیای قدیم (اندلس) وارد اروپا  و بعد وارد آمریکا شده است و سرزمین اندلس (اسپانیای کنونی) نیزدر دوران حکومت مسلمانان که در حقیقت حکومت امویان بشمار می آمد ،رسم آویختن نعل اسب را به عنوان برکت و خیرداشتن  مورد استفاده قرار می دادند. ‌‎به گفته مورخان ،مردمان اندلس نیز این رسم را از امویان کسب کرده بودند. رسم  نعل اسب زدن امویان وریشه بوجود آمدن آن ، به رخدادی تأثر آور که نه تنها شیعیان ومسلمانان بلکه تمام جامعه بشریت را تحت الشعاع خود قرار داده و روزبه روز بر گسترش دائره آن افزوده می شود ،باز می گردد. همۀ ماجرای نعل _اسب از آنجا آغاز می شود که در واقعه عاشورا در برابر فرمانی که ابن زیاد صادر کرده بود، «ابن سعد» مأمور بود پس از شهادت امام حسین علیه‌السلام ، بدن مبارکش را زیر سمّ اسبان قرار دهد؛ وی که به خاطر تقرّب به ابن زیاد و در خیال خامش برای رسیدن به حکومت ری ، از هیچ جنایتی خودداری نمی‏‌کرد، در میان اصحابش فریاد زد: ‌‎«مَنْ یَنْتَدِبُ لِلْحُسَیْن علیه السلام فَیُوطِیَ الْخَیْلَ صَدْرَهُ وَ ظَهْرَهُ؛ کیست که داوطلبانه بر پیکر حسین اسب بتازد تا سینه و پشت وی را زیر سم اسبان پایمال کند؟!» ‌‎شمر که قساوت فوق‏‌العاده‏ای داشت با شنیدن این فرمان، پیشقدم شد و بر بدن پاک زاده زهرا علیهاالسلام اسب تاخت. ده نفر دیگر نیز از وی تعبیت کردند و با کوبیدن نعل تازه بر سم اسبانشان بر پیکر امام حسین (ع) و یارانش تاخـت ــــــــــــــــــــــ   #مذهبی #کرونا  
هدایت شده از حرم
آویز نمودن نعل اسب ، سنت غلط رایج در جامعه های گوناگون ‌‎افزایش رزق و روزی، خوش یُمن بودن، شانس آوردن در کارهای روزمره و زندگی، بخت و اقبال، همه مواردی است که خواه یا ناخواه انسان برای رسیدن به آن دست به اعمالی می زند اما رسیدن به سعادت و خوشبختی و افزایش ثروت و مکنت به چه قیمتی و به چه شیوه ای!؟ ‌‎از زمان های دور رسم گردیده است که برای آمدن برکت به منزل و محل کارمان ،نعل اسبی بر ورودی این مکان هایا خانه ها وجزاینها نصب می کنند ، حال این نعل برای آوردن برکت بر زندگی ما چه می کند و فلسفه آن از کجا نشأت گرفته است؟ ‌‎در اروپا و آمریکا نعل اسب را به عنوان وسیله ای برای شانس آوردن  استفاده می کنند.  به گفته برخی کارشناسان این موضوع از اسپانیای قدیم (اندلس) وارد اروپا  و بعد وارد آمریکا شده است و سرزمین اندلس (اسپانیای کنونی) نیزدر دوران حکومت مسلمانان که در حقیقت حکومت امویان بشمار می آمد ،رسم آویختن نعل اسب را به عنوان برکت و خیرداشتن  مورد استفاده قرار می دادند. ‌‎به گفته مورخان ،مردمان اندلس نیز این رسم را از امویان کسب کرده بودند. رسم  نعل اسب زدن امویان وریشه بوجود آمدن آن ، به رخدادی تأثر آور که نه تنها شیعیان ومسلمانان بلکه تمام جامعه بشریت را تحت الشعاع خود قرار داده و روزبه روز بر گسترش دائره آن افزوده می شود ،باز می گردد. همۀ ماجرای نعل _اسب از آنجا آغاز می شود که در واقعه عاشورا در برابر فرمانی که ابن زیاد صادر کرده بود، «ابن سعد» مأمور بود پس از شهادت امام حسین علیه‌السلام ، بدن مبارکش را زیر سمّ اسبان قرار دهد؛ وی که به خاطر تقرّب به ابن زیاد و در خیال خامش برای رسیدن به حکومت ری ، از هیچ جنایتی خودداری نمی‏‌کرد، در میان اصحابش فریاد زد: ‌‎«مَنْ یَنْتَدِبُ لِلْحُسَیْن علیه السلام فَیُوطِیَ الْخَیْلَ صَدْرَهُ وَ ظَهْرَهُ؛ کیست که داوطلبانه بر پیکر حسین اسب بتازد تا سینه و پشت وی را زیر سم اسبان پایمال کند؟!» ‌‎شمر که قساوت فوق‏‌العاده‏ای داشت با شنیدن این فرمان، پیشقدم شد و بر بدن پاک زاده زهرا علیهاالسلام اسب تاخت. ده نفر دیگر نیز از وی تعبیت کردند و با کوبیدن نعل تازه بر سم اسبانشان بر پیکر امام حسین (ع) و یارانش تاخـت ــــــــــــــــــــــ   #مذهبی #کرونا  
حرم
┏◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚┓ ☆اَلابِذِکرِالله‌تَطمَئِنَّ‌القُلوب ☆☆رمان بلند امنیتی-بصیرتی-عاشقانه ☆ #کا
┏◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚┓ ☆اَلابِذِکرِالله‌تَطمَئِنَّ‌القُلوب ☆☆رمان بلند امنیتی-بصیرتی-عاشقانه ☆ ☆☆قسمت ۲۱۱ و ۲۱۲ گاه به صراحت در مصاحبه‌هایشان ازشان سوال میشد اگر مردم بخواهند را تحویل دهید، میدهید؟آنها هم بعد از طفره‌های طولانی میگفتند ! را نمیبینند.سازمان نه تنها به قدرت بلکه به این محبوبیت هم حسودی‌اش میشود. ●●بیست و هشتِ خرداد شصت●● ماههای پر تنشی را از سر گذرانده‌ایم که آخرینش نیست! هنوز وحشت خشونت چهارده اسفند در وجودم است.... خبر حصر آبادان و پیش روی روز افزون بعث را به خاطر دارم.نمیتوانم سکوت کنم.صبح بود به دستور مینا حاضر شدم و خودم را به خیابان رساندم.بعد از عوض کردن شکل و شمایل وارد دانشگاه تهران شدیم.غوغایی بر پا بود.قریب به هزاران نفر در دانشگاه شعارهای تند دادند. بنی‌صدر پشت تریبون ایستاد و از مصدق سخن گفت.جوری حرف زد که انگار مصدق بود از پاریس به تهران آمد، در بهشت زهرا سخنرانی کرد،بار انقلاب به دوش کشید و برای آزادی راهی غربت شد!شعارهای مرگ بر بهشتی یک جاهایی زیاد شد. همچین شعاری بدهم!اصلا مگر چه کرده؟ چرا الکی بارگناهم را سنگین کرده باشم؟هرچہ هم مینا با مفهوم نگاهم کرد خودم را به آن در زدم.بعد هم بنی‌صدر گفت "اینهایی که ظاهر دارند را بیاندازید بیرون!" انگار بنی‌صدر جز و خونریزی، کاری برای این کشور نداشت! چهارده اسفند هرچه بود گذشت.ولی ترکش‌های آن به شدت در گوشه و کنار مطبوعات به چشم میخورد. انگار گزارشها و پاپوش‌هایی را که برای لازم بود او مینوشت!👈به و سپاه مردم را خونین میکردند و همه‌اش به نام سپاه تمام شد.حال ۲۸خرداد سازمان به دستور میدهد با خود سرد داشتہ باشند حتی اعضای عادی.... بین جنگ و خشونت‌ها روی پله‌ها مینشینم و به می‌اندیشم.به خدای که تنها و را شنیده بودم و بس...خوب و بد را نمیدانم اما همین را میدانم که سازمان نیست.خدا...کاش میتوانستم از او بخواهم به من راه درست را نشان دهد.بغض میکنم و میگویم: " خدایی که نمیدونم هستی یا نه. اگه صدام رو میشنوی بهم کن. خدایا! شدم از این همه و . خدایا! خسته شدم از راه . خدایا! کلافم کرد این . چیکار کنم؟ در خونه‌ی کیو بزنم..؟؟ " بغضم میترکد.. "رویا! شاید به پوچی رسیدی و دنیا همینه که هست.شاید اصلا جای دیگه‌ای وجود نداره..." اما با خود میگویم: "نه نه! حتما راهی هست. مگه میشه تموم این به بن‌بست برسه؟مگه حرفای حاج رسول رو یادت رفته؟ مگه میشه همه چیز رو اتفاقی دونست؟" یکهو بدنم یخ میکند.در هوای گرم خردادماه سردم میشود.از کجا ذهنم به یاد حاج رسول گشت را نمیدانم!خیال از ذهن عبورکرده دوباره آمده! امانتی را میگویم! هروقت که به یادش می‌افتم حالم دگرگون میشود و حس پیدا میکنم.آن اوایل سازمان را داشتم و زوم شدنشان روی من اما حال چه؟ شاید حال وقتش شده راز آن امانتی را فاش کنم." آره... حالا دیگه وقتشه." پیمان هم تا شب به خانه نمی‌آید. از ذوق و هیجان نمیفهمم کی چادر به سر میکنم. در ذهن دنبال نشانی آن میگردم. به آدرس.... به خانم عطاری! صندوقچه و گلهای بابونه! در آخر هم تجریش و بازارش...باورم نمیشود!انگار یکی اینها را جلوی پایم قرار میدهد و مرا به خود میخواند. به بازار عریض و طویل تجریش نگاه میکنم.پیدا کردن یک عطاری در اینجا مثل پیدا کردن سوزن در انبار کاه است! دوباره ناامیدی بر من غلبه میکند.‌. چه کنم؟ خود را کنار میکشم. سر در مغازه‌ها را نگاه میکنم.با دیدن گونی‌های گردو و گیاه دارویی به طرف مغازه میروم. _سلام. شما عطارے هستین؟ _بله دیگه. _یعنے خود خود عطاری؟ انگار متوجه منظورم نیست و میگوید: _عطار هستیم دیگه. وا میروم! _نه آقا. منظور من فامیلتونه.شما خانم عطاری میشناسین؟ فامیلشون عطاری باشه و عطار باشن. _آها...بلہ خانم عطاری هستن. منتهی جلوتر از ما. _میشه بگید کجا میتونم پیداشون کنم؟ _اسم عطاریشون "شفاست". همین راسته رو بگیرید و برین اولین عطاری هستش. تشکر میکنم. هیجان زده شده‌ام.بوی خوش بابونه و گل محمدی!با دیدن تابلوی مغازه بغض میکنم.خانم مسنی روی‌ صندلی نشسته.به زور سلام میدهم.لبخندش بسیار شبیه لبخند حاج رسول است.حاصل بغض از دیدگانم روان میشود. _سَ.. سلام. متوجه حالم میشود.دستم را به طرف خودش میگیرد نوازش میدهد. _عیلک‌سلام.چیشده عزیزدلم؟چرا گریه؟چرا بغض؟ _خنده هاتون...خیلے قشنگه منو یاد کسی میندازه. _وای ممنون عزیزم.قربونت برم مادر.. چشمات قشنگه. _شما خانم عطاری هستین؟ _آره. چطور مادر؟ _من از طرف حاج رسول اومدم. هست که باید از شما تحویل بگیرم. ☆ادامه دارد..... ☆☆نویسنده؛ مبینا رفعتی(آیه) ☆ ┗◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛┛