eitaa logo
حرف حساب
7.3هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
17 ویدیو
12 فایل
برش‌هایی از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم | گروه مطالعاتی هیئت امام جعفر صادق علیه السلام ارتباط با مدیر: @Einizadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
✳ غرب‌زده‌های بیچاره‌ی ضعیف العقل! 🔻 اروپائيان به کجا رسيدند؟ آيا اروپای امروز را که مشتی بی‌خرد، آرزوی آن را می‌برند، بايد جزء ملل متمدنه به‌شمار آورد؟ اروپايی که جز خونخوارگی و آدم‌کشی و کشورسوزی مرامی ندارد و جز زندگی ننگين سرتاسر آشوب و هوسرانی‌های خانمان‌سوز، منظوری در پيش او نيست... اروپايی که ميليون‌ها همجنس خود را در زير تانک‌ها و آتش توپخانه‌ها به ديار نيستی فرستاده و می‌فرستد... به کجا رسيده که از او ستايش می‌کنيد...   🔸 آن‌چه در اروپا هست، سرتاسر، بيدادگری‌ها و آدم‌دری‌ها است... ‌آن‌چه در اروپا هست، ديکتاتوری‌ها و خودسری‌ها است... اروپا به کجا رسيده تا ما او را با قانون خِرَد تطبيق کنيم. زندگی امروز اروپا از بدترين زندگانی‌ها است که با هيچ قانونی آن را نمی‌توان وفق داد. لکن شما بيچاره‌های ضعيف العقل، يکسره خود را در مقابل آن‌ها باخته و به‌طوری که قانون خود را نيز فراموش کرده‌ايد، و آن‌چه اروپايی‌ می‌کند، خوب، و ميزان را همان می‌دانيد. و اين از بزرگترين خطاهای شما است.‌ 👤 📚 از کتاب 📖 ص ۲۷۲ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) 📗 کانال حرف حساب متعلق به گروه مطالعاتی هیئت امام صادق ع (تیم پژوهشی کانال جنایات غرب) است. https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
هدایت شده از 💯 جنایات غرب
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇺🇸🇬🇧🇪🇺 شاهکار تمدن غرب 🚩رهبر معظم انقلاب اسلامی: "جوانان بدانند غربی‌ها سه قرن دنیا را غارت کردند، کشتار کردند، جنایت کردند، قتل‌عام کردند ... جوانان مطالعه کنند این مطالب را" ❌اسناد دقیق و جز به جز این غارتگری وحشیانه‌ی غرب را به نقل از اسناد خود غربی‌ها در کانال جنایات غرب بخوانید. 🔴 چهره واقعی غرب مدعی حقوق بشر در ✅ کانال جنایات غرب 💯 https://eitaa.com/joinchat/1781727232C57b3ed8c49
هدایت شده از حرف حساب (بانوانه)
✳️ لذت قناعت را نچشیده‌ایم! 🔻 در مسئله‌ی ، عمده آن است كه انسان قانع ترين و ساده‌ترين راه را انتخاب كند. خداوند در سوره‌ی مباركه‌ی نحل فرمود: اگر كسى بود و داشت، چه زن و چه مرد، به او می‌دهيم. «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً» در ذيل اين آيه‌ی نورانى، حيات طيب به تفسير شده است. 🔸 اگر شما تاريخ زندگى ديگران را بررسى كنيد مى بينيد اين امكانات فعلى كه براى بعضى هست، براى آن‌ها نبود. ما بخواهيم همه زندگى را از اول با شروع كنيم البته سخت است و اين خداى ناخواسته امكان دارد انسان را به بعضى از بكشاند. بهترين راه همان قناعت است. 🔺 مشكل ما اين است كه لذت قناعت را نچشيده‌ايم و خيال مى كنيم داشتن، لذيذ است. البته فى‌الجمله لذيذ هم هست اما انسان در اثر از بعضى چيزها بى‌نياز باشد، بهتر از آن است كه به‌وسيله‌ی آن، بى‌نياز باشد. 👤 📚 برگرفته از کتاب «توصیه‌ها، پرسش‌ها و پاسخ‌ها» 📖 صفحات ۴۱ و ۴۲ #⃣ ❤️ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌های مربوط به حوزه خانواده و تربیت فرزند) https://eitaa.com/joinchat/1740308544Cd389dd4353
هدایت شده از حرف حساب
✳ این شرمندگی را چه کنم؟ 🔻 در حالات بزرگان و هست که خدایا از آن جهت که عذابم می‌کنی حالت ترس و بیمی در من نیست؛ بلکه شرمنده‌ام و خجل از آن جهت که چرا خلاف فرمان تو را انجام داده‌ام. بحث نیست. بحث و است از این‌که چرا کرده‌ام. چرا در دستگاه تو، در نظام عالم، در محضر و پیشگاه تو کار خلاف انجام دادم؛ ولو این‌که مرا ببخشی؛ ولو این‌که عذابم نکنی؛ ولو این‌که از تقصیرم درگذری اما این را چه کنم؟ 👤 (ره) 📝 📚 ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ امام، همهٔ زندگی‌ات شده است؟! 🔻 [علی‌بن‌مهزیار] چشمان اشکبارش را با آستین پاک کرد و با دستان لرزان، نامه‌ای را که به خطِ خودِ «امام جواد» علیه السلام برای عموعلی فرستاده شده بود، در آغوش کشید و جملهٔ طلایی‌اش را زمزمه کرد: - اگر بگویم مانند تو را ندیدم، امیدوارم راستگو باشم... و دلش می‌خواست مثل عمویش باشد برای امامش و نبود...! علی تو چرا مثل عمو نیستی برای امام زمانت؟ چرا کمی؟ چرا کمی؟ چرا کمی؟ و چه خون دلی خورد از دست خودش...! 🔸 که به قول «امام رضا» علیه السلام: - امام ابر بارندهٔ زندگی‌اش بود و باران تند و پیوسته چون رگباری و آفتاب نورافشان و آسمان سایه‌افکن و زمین گسترده و چشمهٔ جوشان و پرآب و گلستان پر گل! ❗️امام را داشت و از او غفلت می‌کرد؛ جز گاهی در لحظهٔ احتیاجی. امام، همهٔ زندگی‌اش نشده بود! 📚 برگرفته از کتاب | داستان شیدایی علی‌بن‌مهزیار اهوازی 📖 ص ۵۲ 👤 #⃣ 🙏 ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
تماشاچی، سرباز یا سردار؛ کدامشان هستی؟! 🔻 یک «منتظر» باید «نگاهِ استراتژیک» داشته باشد. آقایان، شما امروز نباید برای «امام زمان» (عج) سرباز باشید! «تماشاچی» که هیچ! امام الان سرباز کم ندارد، «افسر» می‌خواهد، بالاتر از آن، «فرمانده» می‌خواهد، «سردار» می‌خواهد. سردار یک استراتژیست است، طراح عملیات است، کسی است که می‌داند طرح فرمانده کل قوا چیست. باید بداند که نقشه را چه‌طور بخواند، چه‌طور حرکت کند، نیروها را چه‌طور آرایش بدهد. 👤 📚 برگرفته از کتاب «دکترین انتظار و مبانی قرآنی آن» 📖 ص ۴۸ ✋ #⃣ 🙏 ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
هدایت شده از حرف حساب
✳️ شصت‌ونه بار دیگر می‌آیم... 🔻 مرحوم آیت الله حائری عاشق علیه السلام بود. گاهی ایشان برای رفتن به مشهد، بلیت اتوبوس گیرش نمی‌آمد و این پیرمرد روی پیت حلبی می‌نشستند و به مشهد می‌رفتند. مدتی هم که در مشهد بود در حرم می‌ماند. در طول عمرش هفتاد بار به مشهد رفته بود. در آخرین بار که ایشان به مشهد رفته بودند می‌گفتند که امام رضا (ع) فرموده که تو دیگر نیا، نوبت ماست. ایشان می‌گفت که من فهمیدم این آخرین باری است که به زیارت می‌روم. 🔸 مرحوم آیت الله مرعشی نجفی با آیت الله حائری قراری گذاشته بودند که هر کدام که از دنیا بروند به یکدیگر خبری بدهند. آیت الله حائری زودتر از دنیا رفتند. آیت الله نجفی در حالتی ایشان را دید و ایشان گفتند که وقتی من از دنیا رفتم، دو ملک برای آمدند که من خیلی ترسیدم که در عمرم این‌قدر نترسیده بودم. یک دفعه یک صدای دلنوازی از پشت گفت که نترس. با نزدیک‌تر شدن این صدا، این دو ملک رفتند. وقتی چهره را دیدم پرسیدم شما چه کسی هستید؟ گفت: یک بار از آن هفتاد بار به ملاقات تو آمدم، شصت و نه بار دیگر به ملاقات تو می‌آیم. این کمکی‌ها برای کسی است که اعمالی انجام داده و یک جایی کم آورده است. 👤 📝 #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ اگر داشتند، می‌آوردند و می‌دادند 🔻 فرزند نقل می‌کند: «پدرم از درآمد زمین زراعی‌ای که داشت، به روستائیانی که نیازمند بودند وام می‌داد و رسید می‌گرفت و چنان‌چه کسی بعد از دو فصل برداشت محصول قادر به پرداخت بدهی خود نبود، آن را بخشیده و قبض را به خودش پس می‌داد و از طلب خود صرف‌نظر می‌کرد. یک بار چند قبض دست پدرم بود که از این واسطه‌ها طلبکار بود، آن روز من دیدم قبض‌ها را از جیب خود درآورد، مدتی به آن‌ها نگریست و ناگهان همه را پاره کرد و دور ریخت؛ در حالی که بیش از حد تصور به پول برای گذراندن معاش عادی احتیاج داشت. من با تعجب پرسیدم: پدر چرا این‌کار را کردید؟ نگاهی عمیق به من کرد و گفت: «پسرم اگر داشتند، می‌آوردند و می‌دادند. خدا را خوش نمی‌آید که من بدانم آن‌ها دستشان خالی است و آن‌ها را تحت فشار قرار دهم و ابراز طلبکاری کنم!» 🌐 برگرفته از سایت دار القرآن علامه طباطبایی ❤ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ هماهنگ کردم آزمون خبرگان را از روحانی ساده بگیرند! 🔻 یکی از چهره‌های پرتکرار دیگر در ملاقات‌های در سال ۷۸ است. دبیر شورای عالی امنیت ملی در ملاقات‌های پرتعداد خود با هاشمی هم از سیاست خارجی می‌گوید، هم سیاست داخلی. روحانی که در این مقطع کم‌وبیش نگران عملکرد دولت در اقتصاد است دغدغه‌هایش را به هاشمی منتقل می‌کند و از سوی دیگر تلاش دارد او را به صحنه انتخابات بیاورد، از طرف دیگر برای کنش‌های سیاسی خود هم از هاشمی مشورت می‌گیرد. در این میان هاشمی بعضا از موضع بالا و شاید تا حدودی تحقیرآمیز از روحانی یاد می‌کند، شبیه همان سخنرانی مشهور بعد از رئیس‌جمهورشدن روحانی در سال ۹۴ که هاشمی گفت: «رای آقای روحانی سه درصد بود و حمایت من باعث شد به بالای ۵۰ درصد برسد.» هاشمی اینجا هم در سال ۷۸ در خاطرات روز پنجم آبان اشاره می‌کند که با شورای نگهبان هماهنگ کرده که آزمون خبرگان را از روحانی ساده بگیرد! 🔺 عصر دکتر [حسن] روحانی، [دبیر شورای عالی امنیت ملی] آمد. گزارشی از دیده‌ها و مذاکرات سفر به مالزی و ژاپن داد؛ تحت‌تاثیر پیشرفت‌های آنهاست. برای شرکت در انتخابات [مجلس ششم] مشورت کرد. تاکید به شرکت کردم و نیز شرکت در انتخابات خبرگان، به‌جای نماینده سمنان که مرحوم شده را صلاح دانستم؛ قرار شد کمک کنم که شورای نگهبان در امتحان سختگیری نکند. 📚 برشی از کتاب خاطرات سال ۷۸ مرحوم 🔗 لینک مطلب: http://fna.ir/1pgkwk ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
هدایت شده از حرف حساب
✳️ من هم بناست بمیرم... 🔻 شروع به تکاندن عبای خاکی‌اش کرد، من که از حرف‌زدن با او لذت می‌بردم، پرسیدم: «کجا بودی که عبایت این‌قدر خاکی است؟» - وادی السلام. - آن‌جا مُرده داری؟ - نه. - بی‌کاری؟ - نه. - برای چه رفته بودی؟ کمی مکث کرد و گفت: «استادم در تبریز، دستور داده است که دست‌کم هفته‌ای یک بار به مقبره‌ها بروم.» - که چه شود؟ - که یادم بیاید من هم بناست بمیرم. 📚 از کتاب 📖 صفحات ۴۰ و ۴۱ 👤 ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ سازمان ملل؛ پستانک ابرقدرت‌ها برای بشر جویای عدالت! 🔻 چرا دنیا به این فکر افتاده است که و درست کند؟ چون دنیا این را فهمیده که انسان در فطرت و درونش به تشکیلات واحد حکومتی نیاز دارد که طرفدار انسان‌ها است. انسان به گرایش دارد. سازمان ملل هم می‌گوید: بیا آن که می‌خواهی، آن صفا و و عدالتی که می‌خواهی من تأمین می‌کنم. 🔸 وقتی بچه گرسنه است و می‌خواهد شیر بخورد، گاهی در دهان او پستانک می‌گذارند. بشر فهمیده است ظلم بد است و باید کره‌ی زمین یک صاحبِ مناسبی داشته باشد اما این احساس را فهمیده‌اند و در دهان بشر پستانک می‌گذارند. این شورای امنیت و سازمان ملل پستانکی است که ابرقدرت‌ها تراشیدند تا در دهان انسان بگذارند تا انسان آن احساس صادقش به صورت کاذب اشباع شود. 👤 📚 از کتاب 📖 ص ۱۱۹ 🙏 #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f