eitaa logo
حرف حساب
7.4هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
19 ویدیو
12 فایل
برش‌هایی از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم | گروه مطالعاتی هیئت امام جعفر صادق علیه السلام ارتباط با مدیر: @Einizadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
✳ معلم اخلاص 🔻 اگر بخواهم فقط یک خصیصه از زندگی برایتان نقل کنم باید بگویم ایشان برای همه‌ی ما بود. با این که مرد برجسته‌ی بود، سواد آکادمیک و دانشگاهی خوبی داشت و در میدان عمل نیز کارکشته بود، سخنران خوبی بود و در کارهای ستادی و عملیاتی تبحر داشت اما خصیصه‌ای که می‌خواهم بگویم از همه‌ی این‌ها مهم‌تر بود. اگر به سیر منصب گرفتن ایشان در نگاه کنیم متوجه می‌شویم مثل همه‌ی درجه‌دارها، منصب‌ها تا جایی سیر صعودی داشته‌اند. تا جایی که ایشان به فرماندهی سپاه لبنان رسیده بودند. اما بعد از برهه‌ای، به صلاحدید فرماندهان بالا دست که به توانایی ایشان در اداره‌ی امور واقف بودند، مسؤولیت‌هایی به ایشان سپرده شد که از منظر منصب نظامی جایگاه پایین‌تری از مسؤولیت آن زمان ایشان داشتند. اما سردار حجازی بدون این که کلمه‌ای در این باره صحبت کند یا گلایه‌ای داشته باشد، با تمام همه‌ی این مسؤولیت‌ها را پذیرفت و به‌خوبی نقش خودش را ایفا کرد. دقیقا مثل اخلاقی که ایشان در دوران از خودشان نشان دادند. در دوران جنگ هم هر مسؤولیتی که به ایشان سپرده می‌شد، بدون هیچ گفت‌وگویی می‌پذیرفتند و آن را به نحو احسن انجام می‌دادند. 👤 راوی: سردار امیر حیات مقدم از فرماندهان سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس 📰 منبع: روزنامه‌ی جام جم ❤ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ انسانِ بدتر از حیوان! 🔻 اگر گیاه و مواد غیرمناسب را کنار ریشه‌ی درخت بگذارند، این را جذب نمی‌کند. [خداوند] این و را به گیاه داده، جذب و دفع را به حیوان داده، اگر بخواهد شیرِ گوارا بشود هر گیاهی را نمی‌خورد. شما ببینید این پوزی که اسب می‌زند برای همین است. اول بو می‌کند. غالباً این‌ها پزشکی‌شان به همراهشان است. اول بو می‌کنند. گربه این‌طور است، سگ این‌طور است، حیوان این‌طور است. این انسانِ بدتر از حیوان است که بو نمی‌کند چه چیزی است، چه چیزی است وگرنه همه‌ی این‌ها پوز می‌زنند، اول بو می‌کنند ببینند با حال آن‌ها سازگار است یا سازگار نیست. اگر سازگار نیست نمی‌خورند. 👤 📝 | ۸۹/۰۲/۰۴ 💠 | آیات ۹۲ تا ۹۸ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ چک یک‌میلیاردی را خرج یک‌قرانی نکنیم! 🔻 مشکل و گیر ما این است که خودمان را نشناخته‌ایم. ما داریم در این خودمان را خرج می‌کنیم و بی‌خیال هم هستیم؛ درست مثل کسی که در شب یک اسکناس و یک چک ارزشمند را به خیال این که کاغذ است روشن می‌کند تا یک‌قِرانی‌اش را پیدا کند، که صبح می‌فهمد چیزی را شمع راه رسیدن به یک‌قرانی کرده است که یک میلیارد ارزش داشته است. این‌جاست که فریاد «یا حَسْرَتَا» سر می‌دهد. پس دقت کنیم که خود را، هستی خود را در این دنیا خرج چه چیزی کرده‌ایم؟! 👤 📚ا ز کتاب 📖 ص ۵۹ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
| ۷ ✳️ «می‌خواستم» اما «نگذاشتند» نداریم! 🔻 علیه السلام می‌فرمایند «ایاک و ما یعتذر» یعنی در کاری که بعد می‌خواهید از آن کنید، وارد نشوید. نباید کسی بگوید من ، ولی . آدم باید وظیفه‌اش را بداند و هم بتواند به آن عمل کند. 👤 📝 ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ احیاگر اسلام ناب 🔻 (ع) می‌فرمايند: همين‌طور که کورۀ آهنگری زنگارهای آهن را از آن می‌زدايد، در هر قرنی يک انسان متعادلی پروريده می‌شود و را از زنگاری که جاهلان به آن بسته‌اند پاک می‌کند. 👤 📚 برگرفته از کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
| ۸ ✳ فتح دل‌ها با خدمت متواضعانه 🔻 حالا می‌فهمم که مردم چرا کسی را در دل جای می‌دهند. مردم نه فریفته‌ی می‌شوند و نه گرفتار . محبت از دروازه‌های بزرگ قدرت، دل را فتح نمی‌کند؛ بل از پنجره‌های کوچک ضریح گذر می‌کند؛ مانند هرم گرما که سیاه زمستان از زیر کرسی مادربزرگ بیرون می‌زند. در حافظه‌ی تاریخی مردم، کمک یک جوان لاغر‌اندام تبعیدی به سیل‌زده‌ها بیشتر ماندنی است تا آمدن حتی یک رهبر مملکت... (ع) در اوصاف مؤمن در خطبه‌ی همام می‌فرماید: «یمزج الحلم بالعلم و القول بالعمل» [صبر و علم را توأمان داراست و سخن را با عمل همراه کرده است]. 📚 برگرفته از کتاب ؛ یادداشت‌های شخصی در سفر به سیستان و بلوچستان ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ این آتش را از منزل من بیرون ببر! 🔻 علیه السلام پولی داشت. آن را به کارگزار خودش «مُصادف» داد. او برای تجارت به مصر رفت، برگشت و سود آورد. حضرت، پنج میلیون پول داده بود. این سودش چقدر می‌شود؟ یک میلیون و دو میلیون می‌شود. حضرت دید بیست میلیون آورده است! گفت: این را از کجا آوردی؟ به به... آن کسی که شاگرد امام صادق است باید بگوید این سود از کجاست؟! یعنی حساسیت به مالی که به منزل می‌آید. گفت: آقاجان من معامله کردم. گفت: پول من نمی‌تواند این‌قدر سود داشته باشد! گفت: من گندم خریدم، نزدیک مصر که رسیدم گفتند: گندم نیست. دست نگه دار! یک هفته این‌جا بمانی در بازار نایاب می‌شود. من هم این کار را کردم. وارد بازار شدم. با سود صد درصد، دویست درصد و سیصد درصد... حضرت پول خودش را برداشت. آن‌هایی که با و مردم را گرفتار می‌کنند، گوش کنند! فرمود: به یک ریالش دست نمی‌زنم. بردار و برو. یعنی این آتش را از منزل من بیرون ببر! به یک ریالش دست نمی‌زنم. تو رفتی مردم را به مشقت انداختی تا من سود داشته باشم؟ بعد فرمود: اى مصادف! چکاچک شمشیرها آسان‌تر از یافتن است! 👤 📺 | ۹۹/۰۴/۲۶ 📛 ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
هدایت شده از حرف حساب
✳ تقوا لباس آتش‌نشانی است! 🔻 یعنی چی؟ پرهیز؟ کفّ نفس؟ تقوا معنای گسترده‌ای داره. در و در فرهنگ ، تقوا لباس است! «و لباس التقوی ذلک خیر» (اعراف، ۲۶) تقوا لباس آتش‌نشانی است! 🔸 قرآن، تقوا به‌معنای فرار از و محیط گناه‌آلود و جامعه‌ی پر از گناه رو نمی‌پذیره و آن را ساخته‌ی راهبان مسیحی معرفی می‌کنه. درسته در تقوا، هست، هست، مبارزه با گناه هست، اما تقوایی که قرآن می‌فرماید، فرار نیست بلکه حمله است! تقوا جُنّة و سپر این حمله و لباس رزم و یا دقیق‌تر، لباس آتش‌نشانی است! لباس آتش‌نشانی، لباس حمله به آتش است. گناه، آتش است و تقوا، لباس آتش‌نشانی و متقی، آتش‌نشان. آتش‌نشان کارش چیه؟ آتش‌نشان به آتش حمله می‌کنه تا کسانی رو که گرفتار شدند نجات بده! آتش‌نشان باید بزنه به آتش، اول اون‌هایی رو که در آتش‌اند و دارند می‌سوزند، نجات بده، دوم آتش رو خاموش کنه. تقوا در قرآن یعنی این! فرار، تقوا نیست. 👤 📚 برگرفته از کتاب «دکترین انتظار و مبانی قرآنی آن» 📖 ص ۶۳ 🙏 ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
| ۹ ✳ دنیا همین مقامات اعتباری است 🔻 منظور از آسمان و زمین و دریا و صحرا نیست. این‌ها مخلوقات الهی هستند، آیات الهی هستند، منشأ خیر و برکت هستند. دنیا همین است که من باید به این برسم، من باید به این برسم، چرا حرف من را گوش ندادند، من باید برتر باشم و... این‌ها دنیاست. 👤 📝 ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ خدایا دیر آمدم اما... 🔻 دستش را روی شانه‌ام گذاشت و گفت: «قاسم! تو مرا دوست داری؟» در حالی که با خود فکر می‌کردم چرا این سؤال را می‌پرسد، گفتم: «آقا بر منکرش لعنت.» به دیوار تکیه داد و گفت: «من اگر چیزی بگویم قول می‌دهی عمل کنی؟» با سرعت گفتم: «آقا شما جان بخواهید.» گفت: « از امشب بلند شو و بخوان.» نفسم در سینه حبس شد. پس از بهتی طولانی گفتم: «آقا شما می‌دانید که من اصلا نماز نمی‌خوانم! چه رسد به اینکه بخواهم نماز شب بخوانم... تا دیروقت در قهوه‌خانه هستم و صبح اصلا بیدار نمی‌شوم...» گفت: «هر ساعتی که نیت کنی، من بیدارت می‌کنم.» 🔸... برخلاف هرروز که تا بعد از طلوع آفتاب می‌خوابیدم، در نیمه‌ی شب بیدار شدم. از جایم بلند شدم، دمپایی را پا کردم و به‌سوی حوض آب در وسط حیاط رفتم. خدایا این چه انقلابی بود که در من به‌پا شده بود؟ من که بودم؟ که بود؟ چشمانم را رو به آسمان گرفتم و از سویدای دلم جوشش چشمه‌ای را احساس کردم که با حقیقت لایزالی و آسمانیِ تکلم می‌کرد و می‌گفت: «خداوندا قاسم دیر آمده ولی مردانه چاکر درگاهت خواهد بود.» 📚 از کتاب | داستانی بر اساس زندگی 📖 صص ۳۸۳ تا ۳۸۵ 👤 نوشته: ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ فرمانده زیر کولر! 🔻 حاج حسین نشسته بود داخل قایق که چند تا از نیروها پریدند توی قایق و گفتند: «ببخشید برادر اگه می‌شه ما رو ببر اون طرف آب.» رسیدند به وسط آب که یکی از آن‌ها گفت: «فکر می‌کنید الان توی این گرما فرمانده لشکر چه کار می‌کنه؟» بعد هم که جوابی نشنید ادامه داد: «من که مطمئنم با یه زیرپوش نشسته توی دفترش زیر کولر.» یکی از نیروها گفت: «بهتره حرف خودمون رو بزنیم.» ولی او ادامه داد: «آخه همه‌ی سختی‌ها مال ماست، اون‌ها که کاری نمی‌کنند.» یکی دیگر از نیروها با عصبانیت گفت: «اگه ادامه بدی می‌اندازیمت تو آب، مگه نه برادر؟» حاج حسین اما با خنده‌ی روی لبش هیچ جوابی نداد. 📚 برگرفته از کتاب ؛ خاطراتی از سردار مجموعه‌ی ۱ 📖 ص ۵۴ ❤ 📌 پ.ن: عکس تزئینی است. ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f