eitaa logo
حرف حساب
7.4هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
19 ویدیو
12 فایل
برش‌هایی از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم | گروه مطالعاتی هیئت امام جعفر صادق علیه السلام ارتباط با مدیر: @Einizadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ اکسیر صدق 🔻 آن که می‌خواهد راه به جایی ببرد، نخستین کاری که باید بکند این است که باید ، صمیمی و راست باشد. گو این‌که گاهی ظاهر کارش زننده است ولی در باطن صادق است. این خوب است. 🔸 در بسیاری از افرادی که به ظاهر به‌نظر می‌رسیدند، بهشتی می‌شوند. عده‌ای تعجب می‌کنند: چطور شد که این انسانی که ما آن‌ها را حساب می‌کردیم با خودمان نمی‌بینیم؟ «وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَىٰ رِجَالًا كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرَارِ» (ص، ۶۲) 🔹 شخصی اگر بود، عمل زشتش از صورت نمی‌گیرد. چون قلب راضی نیست، گناهش است یعنی از قلب نیست، از اعضا و جوارح است که تحت تأثیر وسواس قرار گرفته و انجام داده است. 🔸انسان باید صادق باشد و مردانگی داشته باشد. اگر گناه هم می‌کند، باز دست از صدق بر ندارد، بلکه بگوید: خدایا گناه کردم و فریب خوردم؛ مرا ببخش. 👤 📚 از کتاب 📖 صص ۴۱-۳۹ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ محال است دل زنده باشد و انسان خلاف بکند 🔻 خودآگاهی می‌خواهد و خودآگاهی به «زنده بودن قلب و » برمی‌گردد. تا انسان دل و قلب را به مسلخ نبرد و از روی جسد آن عبور نکند و آن را نمیراند، هیچ‌وقت کاری را نمی‌کند و سخنی را نمی‌گوید. تمام چیزهایی از قبیل ، و ، و... که انسان‌ها مرتکبش می‌شوند از اینجا سرچشمه می‌گیرند. محال است دل زنده باشد و انسان خلاف بکند. زنده بودن دل همان و صدق و راستی همان. مردن دل همان و کذب و پلیدی همان. تا دل را نکشی راضی به کذب نگردی. 👤 📚 از کتاب 📖 صفحات ۴۲ و ۴۳ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ جهل، بی‌نوری است نه بی‌سوادی! 🔻 در عرف قرآن به معنای ، بی‌معلوماتی و بی‌اطلاعی نیست. جهل به‌معنای تاریکی، و غلبه‌ی انسان بر انسان است. 🔸 در داستان علیه السلام در قرآن می‌خوانیم که آن حضرت عرض می‌کند: «رب السجن احب الی مما یدعوننی الیه وان لا تصرف عنی کیدهن اصب الیهن و اکن من الجاهلین» (یوسف/۳۳) یعنی بار خدایا زندان محبوب‌تر است نزد من از آنچه این زنان مرا به آن می‌خوانند و اگر کیدشان را تو از من برنگردانی فریفته خواهم شد و آن‌وقت است که من در ردیف جاهلان قرار خواهم گرفت. 🔺 یوسف علیه السلام عالم بود و از جاهلان شدنش، معنایش این نیست که علمش تبدیل به جهل می‌شود و از باسوادی به بی‌سوادی تنزل می‌کند، بلکه جاهل در عرف قرآن یعنی کسی که نفسش بر عقلش حاکم شود و ظلمتش بر نورش غلبه یابد. 👤 📚 از کتاب 📖 ص ۴۹ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ انسان بی‌ایمان، انسان مرده است 🔻 انسان گاهی یک بی‌حسی در برخی از اعضا و جوارح مثل پا یا دست پیدا می‌کند. نگران نزد طبیب می‌رود و اظهار ناراحتی می‌کند. طبیب دستور می‌دهد: روی تخت‌خواب بخوابد و بعد با چیزی شبیه سوزن به آن قسمت‌های بدن می‌زند تا ببیند که چه واکنشی نشان می‌دهد. می‌پرسد چیزی احساس می‌کنی؟ می‌گوید: نه. طبیب متوجه می‌شود که در این قسمت از بدن احساس از بین رفته و چیزی را حس نمی‌کند. 🔸 وضعیت انسان نسبت به و هم همین‌طور است. وقتی می‌شود معنایش این است که احساس را از دست داده است. ایمان و در یک انسان یک حس است، یک است، و آن انسانی که این حس را ندارد، است. چنان که انسان کر فرقی بین صدای بلند و کوتاه و صدای زشت و زیبا نمی گذارد، انسان میان و ، و و و فرق نمی‌گذارد. در صورتی که اگر این زنده باشد و نمرده باشد، خود این حس، انسان را به ، ، و.... می‌خواند و کار او را اصلاح می‌کند. پس باید کوشید و این حس را زنده و بیدار نگه داشت. 👤 📚 از کتاب 📖 صفحات ۴۳ و ۴۴ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ مؤمن دنیا و آخرتش هم‌جهت است 💠 قرآن می‌گوید: «یثبت الله الذین آمنوا بالقول الثابت فی الحیوة الدنیا وفی الآخرة (ابراهیم، ۲۷) یعنی خداوند متعال مؤمنان را به در و تثبیت می‌کند. یعنی در یک کلام، آن‌ها در دنیا و آخرت ثابت و پابرجایند. جالب این است که می‌فرماید: در دنیا و آخرت. و این بدان معنی است که دنیا و آخرتشان و است و یکی با دیگری در تضاد نیستند و تناقض ندارند و آخرتشان ادامه‌ی همان دنیایشان است. 🔸 اگر در دنیا است، در حال مردن هم همان‌طور است. در و در حال ابتهال است، وقتی می‌میرد در هم در همان حال است، در هم در حال ذکر و مناجات است، در نیز و در حین و نیز، و در حین ورود به هم، وقتی آیات الهی را مشاهده می‌کند، قلبش مشغول مناجات و ذکر الهی است. در بهشت هم فرشتگان از هر دری بر آن‌ها وارد شده، سلام می‌دهند و به آن‌ها خوش‌آمد گفته، گوشزد می‌کنند که این را از و خود به‌دست آورده‌اید. 👤 📚 از کتاب 📖 صفحات ۶۱ و ۶۲ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ مؤمن با شرایط همراه نیست، شرایط را همراهِ خود می‌کند 🔻 جاده‌های روستایی گاهی بالا می‌رود و گاهی پایین می‌آید اما در جاده‌ی مهندسی، مهندس یک راستا را در نظر می‌گیرد و هرجا به گودی رسید پل می‌بندد و یا آن‌قدر خاک می‌ریزد که هموار شود و وقتی به تپه رسید آن‌قدر خاک‌برداری می‌کند که مطابق میزانی بشود که در نظر گرفته است. 🔸 و وقتی پولدار شد، شرایطش عوض می‌شود و او هم رفتارش را عوض می‌کند، چون پولداریِ او به منزله‌ی زمینِ هموار و ناهموار است و روان او و غرایز او به منزله‌ی ماشینی است که در آن جاده در حرکت است و پولدار که شد یعنی ماشین به بالای تپه می‌رسد و از آن بالا نگاهی به زیر می‌اندازد و همه کس و همه چیز را از خود پایین‌تر می‌بیند اما وقتی بی‌پول شد و از موقعیت افتاد، مثل این است که از تپه پایین آمده و خود را در برابر کوه‌های سربه‌فلک‌کشیده کوچک می‌بیند. 🔺 این‌طور نیست، او با شرایط همراه نیست بلکه شرایط را همراه خود می‌کند، کوه را می‌شکافد و از دل آن جاده‌ی مستقیمی برای خود تهیه می‌بیند. اگرچه همه کاره شود، پولدار شود، ریاست در اختیار او قرار گیرد و همه را در برابر خود خاضع ببیند، هیچ تأثیری در روحیه‌ی او نمی‌کند؛ زیرا او با هماهنگ است و هدفش رضای او است. 👤 📚 از کتاب 📖 صص ۶۴ تا ۶۶ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ بی‌نیازی گذرا، بی‌نیازی پایدار 🔻 علیه السلام می‌فرماید: «استغنائک عن الشئ خیر من استغنائک به» یعنی از چیزی باشی، بهتر است از اینکه به‌وسیله‌ی آن چیز بی‌نیاز شوی؛ زیرا وقتی روح از چیزی مستغنی شد (استغناء عن الشئ) بهتر است از این که روح به‌وسیله‌ی آن چیز مستغنی گردد. پولدار شدن، استغناء بالشئ است ولی نیاز به پول نداشتن و مستغنی از پول شدن، این استغناء عن الشئ است. 🔸 شدن، ملتفت الی الله شدن و متوکل علی الله بودن، و به خدا وابسته بودن و... غنای روحی و روانی به انسان می‌دهد، و همین است معنای ، یعنی استغنای از پول و ثروت. آن استغنایی که خدای تعالی استغنای طیّب می‌داند، این است که انسان از نظر روحی غنی شود. 🔹 برخی از صفات با نفس انسان پیدا می‌کنند؛ مانند همین غنا و وقتی اتحاد وجودی پیداکرد، این غنا، غنای ذات و روح انسان می‌شود. ولی وقتی به‌وسیله‌ی پول غنا حاصل شد، این غنا ذاتی او نیست. غنائی است گذرا که گاهی هست و گاهی نیست. 🔺 شما باید بیابید که غنی هستید و بی‌نیازید، البته نه با پول بلکه بدون آن. به فرمایش امام هادی (علیه السلام)، چون از پول بی‌نیازید، بی‌نیاز هستید، و این نعمتی است، و این شأن شماست. 👤 📚 از کتاب 📖 صص ۷۱ تا ۷۳ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ همین افراط و تفریط‌هاست که انسان را بیچاره می‌کند! 🔻 راه درست، است و «صراط المستقیم»، که در سوره‌ی حمد هر روز و هر شب می‌خوانیم، و انحراف از آن، یا است و یا ؛ یعنی یا زیاده‌روی و تندروی است و یا کوتاه‌آمدن و کندروی. همین افراط و تفریط‌هاست که عده‌ای را بیچاره و بدبخت می‌کند، و جدا باید از آن پرهیز کرد. زیرا شیطان از همین طریق آنان را فریب می‌دهد. 🔸 کسی که می‌خواند، باید بداند در کنارش هم هست و این دو باید در حد تعادل در کنار یکدیگر باشند. بعضی‌ها به عبادت زیاد می‌پردازند و به درس اهمیت نمی‌دهند. روشن است که این، در آخر خط سقوط می‌کند زیرا عبادت، بی درس و علم و فهم چه سودی دارد؟ دیگری به درس می‌پردازد و می‌گوید ساعتش، ساعت است و باید درس خواند و در نتیجه از عبادت می‌زند. معلوم است که این هم در انتهای خط ساقط است؛ زیرا درس بدون عبادت و رازونیاز به چه درد می‌خورد؟ یکی هم می‌گیرد و می‌خوابد و همین‌طور بر خوابش می‌افزاید؛ درسی چه و عبادتی چه؟ این آقا آخرش به کجا خواهد رسید؟ شیطان دنبال همه‌ی این‌هاست، چون از حد بیرون هستند و به نزدیک. 👤 📚 از کتاب #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ حیات انسان سراپا سِیر است 🔻 حد یقف ندارد و اصلا توقف در این‌جا معنی ندارد و انسان سراپا سیر است و گذر؛ گذر از مقامی به مقامی. ولی این انسان جهول بی‌مایه‌ی نزدیک‌بین، فکر می‌کند به همین صورت که درآمده، همین حد اوست و به جایی که لازم بوده برسد، رسیده است. اگر این حالت را از انسان بگیرند و کاری کنند که انسان به خود در حالی که هست اعتراف داشته باشد و به هر کجا که رسیده، بگوید: هنوز ناقصم و به جایی نرسیده‌ام، انسان هیچ‌گاه متوقف نخواهد شد و از سیر باز نخواهد ماند. 🔸 بسیاری از دانشمندان به‌نام، از جمله بوعلی‌سینا با آن معلومات، آخر عمر می‌گفتند: «معلومم شد که هیچ معلوم نشد». برای این‌گونه انسان‌ها توقف معنی ندارد، هر چه هست است و در هر حرکتی رشدی و در قدمی قربی و در هر قربی شوقی و در هر شوقی ذوقی و در هر ذوقی لذتی... 👤 📚 از کتاب #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ چرا تکبر و خودپسندی از نظر دین ممنوع است؟ 🔻 جریان برق بر محور اختلاف سطحی است که در دو سر سیم وجود دارد؛ یک سر سیم در سطحی است که لحظه‌به‌لحظه نیاز به نیرو دارد و آن سر دیگر متصل به نیروگاه است و سرشار از نیرو و تا در آن سر نیاز و مصرف وجود داشته باشد و در این سر هم نیروی متراکم، این جریان ادامه خواهد یافت. 🔸 انسان هم در این سیر الی الله که دارد، هرچه آگاهی‌اش نسبت به آنچه هست و آنچه باید بشود بیشتر شود و هر چه اختلاف سطح را عمیق‌تر ببیند، هم سرعتش بیشتر می‌شود و هم سیرش ادامه‌ی بیشتری پیدا می‌کند و اصلا متوقف نمی‌گردد. اما اگر اختلاف سطح پایین آمد و انسان به جایی رسید که گمان کرد آنچه می‌خواستم بشوم شده‌ام، اینجاست که شدت جریان کم و یا به‌طور کلی قطع می‌شود؛ چون دیگر فاصله‌ای بین آنچه باید بشود و بین آنچه هست نمی‌بیند و این بدان معنی است که اختلاف سطح به صفر رسیده، درنتیجه حرکت و سیر نیز به صفر می‌رسد. 🔺 اینکه ، ، و... تا این اندازه از نظر و ممنوع و محکوم است و نکوهش شده، نه به‌خاطر این است که به خدا و یا دستگاه‌های خدایی صدمه‌ای وارد می‌سازد، بلکه به‌خاطر این است که این‌ها انسان را متوقف می‌کنند و راکد می‌سازند و روح حرکت در انسان کشته می‌شود و انسان گندیده و هلاک می‌شود، زیرا سکون و توقف یعنی نیستی و هلاکت و نابودی. 👤 📚 از کتاب #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
هدایت شده از حرف حساب
✳️ بی‌نیازی گذرا، بی‌نیازی پایدار 🔻 علیه السلام می‌فرماید: «استغنائک عن الشئ خیر من استغنائک به» یعنی از چیزی باشی، بهتر است از اینکه به‌وسیله‌ی آن چیز بی‌نیاز شوی؛ زیرا وقتی روح از چیزی مستغنی شد (استغناء عن الشئ) بهتر است از این که روح به‌وسیله‌ی آن چیز مستغنی گردد. پولدار شدن، استغناء بالشئ است ولی نیاز به پول نداشتن و مستغنی از پول شدن، این استغناء عن الشئ است. 🔸 شدن، ملتفت الی الله شدن و متوکل علی الله بودن، و به خدا وابسته بودن و... غنای روحی و روانی به انسان می‌دهد، و همین است معنای ، یعنی استغنای از پول و ثروت. آن استغنایی که خدای تعالی استغنای طیّب می‌داند، این است که انسان از نظر روحی غنی شود. 🔹 برخی از صفات با نفس انسان پیدا می‌کنند؛ مانند همین غنا و وقتی اتحاد وجودی پیداکرد، این غنا، غنای ذات و روح انسان می‌شود. ولی وقتی به‌وسیله‌ی پول غنا حاصل شد، این غنا ذاتی او نیست. غنائی است گذرا که گاهی هست و گاهی نیست. 🔺 شما باید بیابید که غنی هستید و بی‌نیازید، البته نه با پول بلکه بدون آن. به فرمایش امام هادی (علیه السلام)، چون از پول بی‌نیازید، بی‌نیاز هستید، و این نعمتی است، و این شأن شماست. 👤 📚 از کتاب 📖 صص ۷۱ تا ۷۳ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f