هدایت شده از بچه شیعه،فرزند غدیر
ده دقیقه برای خدا وقت بگذارید
از ثواب بسیار ان استفاده کنید
با عضویت و عضو کردن مخاطبین ایتایی خود در این گروه باعث در آمد جهت صرف در امور فرهنگی شوید و از ثواب آن بهره مند شوید.
https://eitaa.com/joinchat/3070165043Cdf972703a5
حرکت در مه
ده دقیقه برای خدا وقت بگذارید از ثواب بسیار ان استفاده کنید با عضویت و عضو کردن مخاطبین ایتایی خود
دوستان اگر دوست دارید شرکت کنید.
انسانِ سرگردان
پیشتر با اشاره به دو مجموعه کتاب ارزشمند نقلی شیعه، یکی «الحیات» علامه محمدرضا حکیمی و دیگری «مفاتیح الحیات» علامه جوادی آملی نوشته بودم که این دو در همان سنت قرآنی-روایی تلاشهای جدی فرزندان حوزه برای فهم هستیشناختی از انسان در نسبت با خدا، خود، جامعه، حکومت و طبیعت هستند.
این دو اثر - یکی از نویسندهای که از سنت مخالف عرفان و فلسفه است، و دیگری از استاد برجسته عرفان و فلسفه – البته آنچنان که باید از جانب حوزویان و دانشگاهیان، معتقدان به دین و منتقدان آن مورد بررسی قرار نگرفته است.
و البته به خاطر داریم که انتشار چند جلد از مجموعه الحیات چگونه با واکنش منفی برخی حوزویان روبهرو شد که آن را ملهم از مارکسیسم میدانستند.
اما آنچه در کار محمدرضا حکیمی اهمیت مضاعف دارد، ارزشگذاری برای انسان و تلاش برای فهم و پاسداشت کرامت اوست؛ چنانچه وقتی در جشنواره علوم انسانی فارابی از وی دعوت شد تا جایزه خود را دریافت کند، ضمن رد حضور در جشنواره و عدم پذیرش جایزه با این ادعا که «همانگونه که پیشتر هم یادآور شدهام، بار دیگر تأکید میکنم که تا هنگامی که در جامعه ما فقر و محرومیت مرئی و نامرئی بیداد میکند، برگزاری چنین جشنوارههایی از نظر اینجانب در اولویت نیست» در پیام خود به نکاتی اشاره کرد که گویای این ارزشگذاری وی در باب «انسان» بود:
«در این جشنواره از فاضلان و استادانی، به نام خدمت 50ساله به علوم انسانی تجلیل شده است. پرسش این است آیا این علوم برای ثبت در کتابها و در دنیای ذهنیت است یا برای خدمت به انسان و حفظ حقوق انسان و پاسداری از کرامت انسان است در واقعیت خارجی و عینیت؟ نصاب مقام انسان در معیشت و زندگی به منظور رشد متعالی، رسیدن به اقامه «قسط قرآنی» در حیات اقتصادی است (لیقوم الناس بالقسط) و برخوردار بودن انسانها از حیثیت و کرامت و آزادی در حیات اجتماعی و سیاسی (ولقد کرمنا بنی آدم). آری، باید بکوشیم تا جامعه ما چنان نباشد که دربارهاش بتوان گفت؛ «از دو مفهوم انسان و انسانیت، اولی در کوچهها سرگردان است و دومی در کتابها».»
@RezaNassaji
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
◼️#تسلیت #یادداشت
✨ خراسانی خروشان
✍ حسن طاهری
برادرم، مردِ آگاهی و ایمان، اخلاص و تقوی، آزادی و ادب، دانش و دین!
این تعابیر صمیمی و گویایِ مرحوم دکتر علی شریعتی، در طلیعه وصیت نامه به وصی خود، یعنی علّامه، استاد، فقیه، مجتهد، متفکر، فیلسوفِ عدالت، مرزبان توحید، حکیم وارسته، احیاگر مکتب خراسان، نماینده تفکر تفکیک و نویسندهٔ شهیرِ ایرانی، مرحوم محمد رضای حکیمی است.
این عناوین هرچند با بزرگی و عظمت واژگانی شان، یارای تصویرگری ظرف وجود ۸۶ سال زیست حکیمانه و اندیشمندانه ی محمدرضا حکیمی را نداشته و ندارند، اما به خوبی گواه زیست علوی مسلک و شجاعت شیعی او در طی سال های عمر پربرکت او هستند.
محمد رضا در زیر باران های خراسانی و ترنّم فروردینی سال ۱۳۱۴ در مشهد شکفت، اما اندیشه پویا و روینده او تا پایانی ترین روزهای گرم و مردادی سال نخست قرن چهاردهم خورشیدی، در حرکت و پویش بود.
اندیشه ای که ضرب آهنگ نیم قرن مکتوبات روشنگر غیرکاسبکارانه و خطابات صریح شجاعانه اش، تنها یک جمله بود و بس و آن هم عدالت.
محقق و طالب دانشی که بیست سال تحصیل علوم حوزوی اش، در کوچه ها و پستوهای نمورِ مقدمات، سطح، خارج، فلسفه، ادبیات، عرب، نجوم و تقویم گرفتار نماند، و با دو بال آزاد اندیشی و حریّت و شجاعت فکری، بر آسمان تفکر شیعی و آرمان علوی پرگشود.
هر چند محمد تقی ادیب نیشابوری، شیخ مجتبی قزوینی خراسانی، سید محمدهادی میلانی، احمد مدرس یزدی، اسماعیل نجومیان، حاج سید ابوالحسن حافظیان و حاجیخان مخیری از مهمترین اساتید حوزوی او بوده و اجازه اجتهاد را نیز، از آقا بزرگ تهرانی در سال ۱۳۴۸ شمسی دریافت کرد، اما آنچه از تالیفات و آثار او بر جای ماند، پرورش شاگردان و متفکران و مشتاقانی است، که از دانشگاه تا حوزه و از هر صنف و حزب و فرقه و مسلکی، بیرق نواندیشی و آزاداندیشی دینی و عدالت خواهی او را به دست گرفتند.
مجتهدی نه محصور در حصار ردای تصلب و جمود، بلکه رهیده از تمامی قیود و تکلف، و زبان گشوده بر طریقت احرار، که گستره ای متنوع از بهشتی و مطهری تا بازرگان و علی شریعتی را نیز، مسحور کیمیای حکمت خود می ساخت.
حکمتی سازنده و راهگشا که در بیش از پنجاه اثر مکتوب ارزشمند خود، در سطر سطر و کلمه به کلمه آنها، فقط به فقط مدافع پابرهنگان و ضعیفان و محرومان جامعه و کوبنده اسلام سرمایه داری و ویرانگر مسلک ریاکارانه به ظاهر متدین خفته در بستر رفاه زدگی و مخالف سرسخت نهان شدگان در دیبای کاخ نشینی بود.
اندیشه ای که بنیان آن در نامه ای سرگشاده، پس از اهدای کتاب الحیات به فیدل کاسترو رهبر کوبا چنین تبیین شد:
《اگر بخواهیم همه تعالیم قرآن و اسلام را در دو کلمه، خلاصه کنیم، چنین میشود: توحید و عدل.》
استاد حکیمی طی نیم قرن گذشته، با سر دادن و یادآوری عدالت بعنوان ثمره خون شهدا و اصلی ترین هدف انقلاب اسلامی، نسبت به تظاهر و ریاکاری ها و تشریفات حکومتی و پنهان شدن طاغوتی مسلکان چند رنگ، در پشت نام شهیدان، به شدت اعتراض و انتقاد و پیام فروخفته خود را، در سکوتی معنادار، فریاد کرده است.
متفکر صادق و منتقد ظلم ستیزی، که هیچ صندلی و تریبون و جایگاه و سکه و تقدیرنامه و مدال و نشانی، در سمینارها و میزهای شام و ناهار و جشنواره ها و جفنگ نامه های نفتی، برایش تدارک دیده نشد.
فریادگر بیدارگری که ترجیع بند حیات طیبه اش، فقط یک کلمه بود؛ و آن یک کلمه عدالت!
آزاد اندیشی که با خشت خشت وجودش باور داشت، که با مشاطه گری تبلیغات و رنگ آمیزی مطبوعات، و خروار خروار عنوان خوش رنگ و لعاب دینی و آسمانی هم نمی توان، یک مجموعه عاری از عدالت را به دین و انبیاء و خدا منتسب ساخت.
اکنون قلب پر تلاطم حکیم محمد رضا حکیمی، به دلیل عوارض ناشی از کرونا و کهولت سن بر اثر ایست قلبی، در شامگاه سی و یکم مرداد ۱۴۰۰، از حرکت باز ایستاده، اما
بدون شک در میان این همه غوغاهای زمانه، نبض تک بیت های عدالت خواهانه او، با تپش هایی سریعتر و بیشتر، خون حیات و عدالت را در رگ های گرفته اجتماع رخوت زده می دواند، آن سان که کلمه کلمه اندیشه های توفانی و سترگش، در فرداها فریاد و آذرخشی خواهد شد؛ بر خرمن زر و زور و تزویر دنیاطلبان.
هرچند بسیاری از جوانان مدعی این روزها و داعیه داران جریان ها، به جای فهرست کردن اندیشمندانی چونان حکیمی، در چشم برهم زدنی، یک فهرست چندگانه از صاحبان صوت و آهنگ و مشاهیر بسیار بسیار باسواد و دانای کل، با اشعار و ملودی هایشان را ردیف می کنند؛ اما بعید باشد حتی، بیش از یک درصد این نسل؛ جرعه ای از ساغر اندیشه این بزرگ مرد عرصه ادب و حکمت و عدالت و اندیشمند کم نظیر نیم قرن اخیر را، نوشیده و چشیده و شناخته و فهم کرده باشند.
ادامه👇👇
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
👇 ادامه 👇
حکیمی، استاد حکمت پیشه ای بود که ۸ دهه زیستِ اندیشمندانه و حیات محققانه اش، در محاق و غربت و کم لطفی عجیب رسانه ها، گذشت، اما علیرغم بدخواهان، پس از رفتنش، خوش خواهد درخشید، تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.
این بی توجهی و بی محلی و کاهلی رسانه ها در معرفی استاد حکیمی چه بسا، از آن روی باشد که اندیشمندان دینی، در قالب و قاب رسانه های نوین نمی گنجند.
گنجایش و ظرفیتی که در آذرماه سال ۱۳۵۵، دکتر علی شریعتی، در وصیت نامه خویش این حکیم را اینچنین توصیف کرد:
《قدرت قلم، روشنی اندیشه، رِقَّت روح، اخلاص نیّت، آشنایی با رنج مردم و زبان زمان و جبهه بندیهای جهان، و داشتن فرهنگ انسانی اسلام شیعی، و زیستن با آن”روح” که ویژهٔ ”حوزه” بود... همگی در شما جمع است.》
محمد رضا این حکیم صادق و عدالت جو، با دلی آرام بر کرانه آسمانیان پرگشوده است، و شاید روح بلندش، همچنان نجوا می کند، بند بند گفتارنوشته های خود را در"فریاد روزها":
می خواهم گردباد باشم، آوارۀ داغ کویرها، و دیوانۀ مسخرگی حدها و مرزها.
می خواهم تکدرخت باشم، در دامن دره ای ایستاده، و بر رهگذر آبهای
طبیعت، چشم دوخته، و هوسهای زود گذر را به مسخره گرفته.
می خواهم توفان باشم، تنها خروشی که می تواند در برابر سکوت دریاها.
می خواهم غزل باشم، سخن اشکها.
می خواهم حماسه باشم، معبد دلاوری های پروانشناخته.
می خواهم سوز و آه باشم، می خواهم نغمه باشم، خروش باشم، شبگیر!
#استاد_حکیمی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
هدایت شده از مشق شب
👨👦👦انجمن نویسندگان باغ انار، تقدیم می کند:
📕رمان امنیتی #رفیق
🖌اثر فاطمه شکیبا (🌿فرات🌿)
در «انارهای عاشق رمان» : https://eitaa.com/joinchat/3251044471C938ce7ecc6
✅ اینجا محلی است برای نشر آثار داستانی اساتید و فارغ التحصیلان «انجمن هنری باغ انار»
گروه آموزش داستان نویسی: https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741
مرحوم حکیمی، طی سالها، دهها کتاب را ویراست و مهمتر اینکه آثار خود را ویراسته و شستهرفته و با صفحهآرایی مناسب عرضه کرد. استاد نخستین فرد از نویسندگان دینی بود که آثارش برپایۀ معیارهای ویرایش استوار بود و مطابق اصول مکتوب و نامکتوب ویراستاران.
اضافه کنیم که او تجربههایش را در نگارش و ویرایش و نشر، به شماری از نویسندگان و ویراستاران و مؤسسههای دینی و حوزوی انتقال داد.
شاهکار وی در ویرایش و ترجمه، ترجمۀ دانشنامۀ ماندگار الحیات است. بعضی آثار مشهوری که استاد ویرایش کردهاند از این قرار است:
۱. علم و تمدن در اسلام، سیدحسین نصر، ترجمۀ احمد آرام؛
۲. عقاید فلسفی ابوالعلاء فیلسوف معرّه، عمر فرّوخ، ترجمۀ حسین خدیوجم؛
۳. سفرنامۀ ناصرخسرو، تصحیح نادر وزینپور؛
۴. تنسوخنامۀ ایلخانی، خواجه نصیرالدین طوسی، تصحیح سیدمحمدتقی مدرس رضوی؛
۵. تاریخ فلسفه در جهان اسلامی، حنّا الفاخوری و خلیل الجُر، ترجمۀ عبدالمحمد آیتی؛
۶. یواقیت العلوم و دراری النجوم، تصحیح محمدتقی دانشپژوه؛
۷. راز آفرینش انسان، کرسی موریسن، ترجمۀ محمد سعیدی؛
۸. خدمات متقابل اسلام و ایران، شهید مرتضی مطهری؛
۹. معارف اسلامی در جهان معاصر، سیدحسین نصر؛
۱۰. نهضت شعوبیه، حسینعلی ممتحن؛
۱۱. آن روزها، طه حسین، ترجمۀ حسین خدیوجم؛
۱۲. سیر تکامل عقل نوین، هرمن رندال، ترجمۀ ابوالقاسم پاینده؛
۱۳. تاریخ فلسفه، ویل دورانت، ترجمۀ عباس زریاب خویی؛
۱۴. لذات فلسفه، ویل دورانت، ترجمۀ عباس زریاب خویی؛
۱۵. بهار و ادب فارسی، محمد گلبن؛
۱۶. سیری در اندیشۀ سیاسی عرب، حمید عنایت؛
۱۷. فلسفۀ تاریخ ابنخلدون، محسن مهدی، ترجمۀ مجید مسعودی؛
۱۸. مقدمهای بر رستم و اسفندیار، شاهرخ مسکوب؛
۱۹. جبر و مقابله، محمد بن موسی خوارزمی، تصحیح حسین خدیوجم؛
۲۰. سه حکیم مسلمان، سیدحسین نصر، ترجمۀ احمد آرام؛
۲۱. سیاستنامه، خواجه نظامالملک طوسی، به کوشش جعفر شعار؛
۲۲. فیزیک و فلسفه، جیمز جینز، ترجمۀ علیقلی بیانی.
منبع: محمد اسفندیاری، راهخورشیدی؛ اندیشهنامه و راهنامۀ استاد محمدرضا حکیمی، قم: دلیل ما، ۱۳۸۴، ص ۳۱۶ تا ۳۱۸، با اندکی تغییر.
@viraiesh
🚩پنج درس از یک مراسم روضه
✒️حسن طاهری
سه شنبه
۲ شهریور ۱۴۰۰
مراسم روضه ای در منزل یکی از سادات جلیل القدر مازندران برپا بود، که چند درس بزرگ و ارزشمند، در آن نهفته بود.
یکم: مراسم در فضای باز حیاط منزل و زیر درختان سرسبز و با کتیبه ها وتزیینات یک حسینیه و همت اهالی منزل، از بزرگ تا کوچک انجام شده بود. محیطی دل انگیز و زیر سقف آسمان و ستارگان که در سنت قدیم عزاداری های ایرانیان رواج و رونق بیشتری داشت و در چند دهه اخیر به فراموشی سپرده شده بود.
دوم: سخنران و روضه خوان، کوتاه و علمی و صحیح و عالمانه گفتند و خواندند؛ بی هیچ هیاهو و غوغا و داد و فریاد و مزاحمتی.
و حاضرین در مجلس، خالصانه گریستند؛ بی هیچ ریا و تظاهر و داد و فریاد و نعره ای.
سوم: از کودک سه ساله تا بزرگسالان منزل، همگی در تهیه غذای بسیار لذیذ محلی و سنتی و پذیرایی و توزیع آن شرکت داشتند. امتیاز ارائه یک غذای محلی در سفره اطعام به حاضران در مجلس یک سو، و همبستگی عالی و روحیه جمعی بی ریای تمامی خانواده برای تمرین و مشق
ارادت ورزی به اهل بیت علیهم السلام یک سو.
ارادت و محبت و عشقی عمیق، که هر بیننده ای را شگفت زده می کرد. مشق و تمرینی که هر خانه و خانواده مسلمانی، برای تحکیم صمیمت و الفت و معنویت، عمیقا به آن محتاج است.
چهارم: هم حواشی و هم متن مراسم در عین سادگی، کامل و جامع و در نهایت کیفیت بود و هیچ چیز کم و کاستی نداشت و به قول صاحب با اخلاص مجلس: غرض و هدف از پذیرایی حاضران در مجالس اهل بیت، فقط اطعام نیست، بلکه اکرام و تکریم آنان است.
پنجم: در هر مراسم روضه ای، دید و بازدید با دوستان و آشنایانی تازه می شود، که شاید برخی از آنان را سال های سال ندیده باشیم. و چه بسیار دوستان جدیدی که در هر مراسمی می یابیم.
و بهترین دوستان و عزیزترین یاران زندگی نیز، هم آنانی هستند که در زیر سایه خیمه و بیرق سیدالشهدا علیه السلام، باب دوستی شان باز و رشته مهر و محبت شان آغاز می شود؛ وَحَسُنَ أُولَٰئِكَ رَفِيقًا.
⭕📝اولین سرگشاده به رئیس قوة قضائیه
🔴کارناوالهای سرزده
🔖 جناب آقای غلامحسین محسنی اژهای، رئیس محترم قوه قضائیه. با سلام و آرزوی خدمت و عاقبت بخیری.
🔴 باستحضار میرساند اینجانب با دیدن فیلم دردناک و رسواکننده ادعاهای رئیس سابق قوه قضائیه درباره رفتار با زندانیان، یاد ماجرای آقای منصور نظری، آن جوانمرد سوتزنِ فداکار، افتادم که جان و مالش را بخاطر جمعآوری شواهد و مدارک غیرقابل انکار به مخاطره انداخت و نهایتا یکی از مقامات عالیه دستگاه قضایِ آیهالله صادق لاریجانی تمام شواهد و مدارک وی را تحویل همان دادگستریای داد که برخی از مقاماتش متهم به فساد بودند. النهایه، یک روز که منصور نظری از جلسه دادگاهی به زندان باز میگردد افسری از وی میخواهد که تمام لباسهایش را برای تفتیش از تن درآورد. منصور نظری با عطف به قانون مربوطه از درآوردن کامل لباسهای خود امتناع میکند. افسر زندانبان سپس وی را تهدید میکند و با مشاهده مقاومت وی، او را به همراه ده، یازده تن از زندانبانان به اتاقی بدون دوربین هدایت میکند و در آنجا پس از عریان کردن زندانی به ضرب و زور، تا جایی که امکان داشت شاعرِ جوانمردِ سوتزنِ فسادستیزِ فداکار را با مشت و لگد مضروب و لهیده و نصفهجان در سلول رها میکنند. لاالهالاالله.
🔴 جناب آقای اژهای! فیلم فجیع و باورنکردنی زندان اوین را حتما ملاحظه کردهاید. عذرخواهی رئیس کل زندانها کفایت نمیکند. عرف بینالمللی در تمام کشورهایی که تا حدودی قانون در آنها حاکم است اینست که رئیس کل زندانها بلافاصله استعفاء کند و مسئول زندان مربوطه و سایر مامورانی که در ضرب و شتم زندانیان شرکت داشتهاند بازداشت، عزل، و تحت تعقیب قضایی قرار گیرند.
🔴 رئیس دستگاه قضا! مطمئنا شما میدانید که این قبیل اتفاقات مواردی بسیار نادر در زندانهای ایران نیستند و رویهمرفته امری عادی تلقی میشود. نیز، شما از ماجرای ظلمهایی که به آقای منصور نظری شده است بخوبی مطلعاید. آیا قوانین حاکم بر زندانها حکم نمیکند که شما برای هر یک از دو رسوایی اخیر و ضرب و شتم منصور نظری، کمیسیون تحقیق و تفحصی با نظارت برخی از نهادهای مردمی و شخصیتهای حقوقی و سیاسی معتمد و خوشنام تشکیل دهید و ملت ایران را بطور کامل در جریان یافتههای آن دو کمیسیون قرار دهید؟
🔴 جناب آقای اژهای! در صورتی که قوانین حاکم بر زندانها چنین حکم نکند، اینجانب از سر شفقت بر هموطنانم به شما توصیه اکید میکنم این دو کمیسیون را برای اقناع و جلب رضایت ملت ایران تشکیل دهید.
🔴 جناب آقای اژهای! همه میدانند که جنابعالی تحت عنوان رسیدگی به امور و رفع مشکلات و بهبود رویهها منظما به دادگستریها و نهادهای مختلف قضایی و غیرقضایی سر میزنید. امکان دارد برخی از سر خوشباوری و پاکدلیِ خود، این اقدامات را که صدا و سیما با طبل و دهل شبانهروز در حلقوم مردم فرومیکند، باور کنند. اما جناب اژهای! من بچه انقلابم! و خوب میدانم که این قبیل اقدامات پس از مدتی رنگ میبازد و مردم آگاه میشوند که با بازدیدهای سرزده نه مشکلات نهادینه رفع میشوند و نه رویهها بهبود مییابند. ملت ایران نه چندان دیر آگاه میشوند که در هیچ کشوری در دنیا، مسئولان قضائی برای بهبود امور و رویهها کارناوال سرزده راه نمیاندازند و این کارناوالها برای اهداف دیگری انجام میشود.
🔴 جناب ریاست عالیه و پرقدرت شورایعالی دستگاه قضا علیالدّوام این سخنان نجاتبخش امیرالمومنین را به خود یادآوری کنید که: «اگر مردم بر تو به ستمگری گمان برند عذر خود را آشکارا با آنان بیان نما، و با این کار از بدگمانیشان خود را دور کن، زیرا در این عذرآوری ریاضتی است برای نفسات و مدارایی است با مردم ...».
والسلام علی من اتبع الهدی
زیباکلام
۳ شهریور ۱۴۰۰
🆔 @saeidzibakalam
دولت رئیسی و قصهای که سرآمد
با رأی اعتماد مجلس به 18 وزیر پیشنهادی سید ابراهیم رئیسی، کار دولت سیزدهم عملاً آغاز شد. این دولت به نظرم "نقطهعطفی" در تاریخ معاصر ایران است و سرنوشت کشور به نوع عملکرد آن گره خورده است.
تاکنون نزاعِ درون حکومتی مانع از شفاف شدن ریشههای مشکلات جامعۀ ایران شده بود. مسئولان اجرایی عمدتاً خود را فاقد اختیار لازم معرفی میکردند و انواع نابسامانیها را به افراد و محافل و نهادهای موازی یا پنهان نسبت میدادند. سایر نهادها نیز مقامهای اجرایی را مسئول رتق و فتق مشکلات میدانستند و و نسبت دادن نابسامانیها به خود را فراکنی مجریان به منظور گریز از مسئولیت و کتمان ناکارآمدیشان تلقی میکردند. در آن میانه، اقشار مختلف جامعه مانده بودند که در گرفتاریهای خود یقۀ چه کسی را بگیرند! اگر هم یقۀ کسی را میگرفتند طرف بانگ برمیآورد که تقصیری متوجه او نیست. آن دیگرانند که کارشکنی میکنند و یا بیعرضهاند.
خوشبختانه این قصۀ ملالانگیز و محکوم به تباهی که جامعه را حیران و انرژی آن را تلف میکرد، به آخر رسید و افسردگی و اندوه برخی از دوستان اصلاحطلب از پایان این قصه نیز همدردی و تأسف چندانی برنمیانگیزد!
اینک دولتی بر سر کار آمده است که برایند مجموعۀ قوای حاکم و مورد تأیید و حمایت آنهاست. دولتی که شعار "ما میتوانیم" را سرلوحۀ برنامۀ خود قرار داده و متعهد به رفع معضلات اجتماعی و ایجاد رونق اقتصادی و حفظ محیط زیست و مبارزه با رانت و فساد و دفاع از حقوق عمومی بخصوص صیانت از آزادیهای مشروع شهروندان شده است.
اکنون جامعه در انتظار تحقق این وعدههاست و هیچ عذری هم بخصوص از نوع کارشکنی رقیبان، قابل پذیرش نیست. روشن است که جامعه انتظار معجزه ندارد؛ اما مسیر درست و نادرست را به سرعت از هم بازمیشناسد. بر اساس تجربۀ 43 سالۀ گذشته مسیر درست و نادرست عیان شده است و افزون بر آن، وضع زندگی روزمرۀ مردم و حال و هوای کلی کشور نیز ترازوی تشخیص سریع مسیر درست از نادرست است.
افکار عمومی در ایران قدرتِ بزرگی شده است. پرسشگر و مطالبه گراست. روند امور را دنبال میکند وگرچه از پارهای آفتهای تاریخی بر کنار نیست، اما معدل رفتار آن واقعبینانه و منصفانه است.
اگر دولت جدید افکار عمومی را قدرتی جدی بگیرد و تعاملی منطقی و مدنی و اقناعی با آن برقرار کند، راه درست را پیدا خواهد کرد و مسیری برای گذر از بحرانهای کنونی خواهد یافت.
دولت اما اگر افکار عمومی را محدود به محافل حامی خود کند و صرفاً در جهت کسب رضایت آنها بکوشد و بدین ترتیب، چون جزیرهای از وسعت جغرافیای مردم دور افتد، روزگار بسیار بسیار سخت و دشواری پیش رو خواهد داشت.
همانطور که مولوی عبدالحمید گفته است؛ این دولت آخرین شانس جمهوری اسلامی است و همینطور آخرین شانس کشور برای عبورِ به نسبت امن و باثبات و کمهزینه از بحرانهای درهم پیچیدۀ کنونی.
من از کسی بیم ندارم که بگویم خواهان گذر امن و باثبات و کمهزینه از این شرایط دشوار و در نتیجۀ موفقیت دولتم و همینظور بیم ندارم که بگویم اگر ایران خدای ناخواسته به هر دلیلی دستخوش ناامنی و بیثباتی و هرج و مرج و یا جنگ شود، مقصرانِ آن تک تک مقامهای جمهوری اسلامی خواهند بود چرا که مسیرِ حل بحرانهای کشور از مسیر فرو رفتن در باتلاق آنها، مانندِ روشنایی روز و تاریکی شب از هم قابل تشخیص است.
#احمد_زیدآبادی
#رأی_اعتماد
#ابراهیم_رئیسی
#مولوی_عبدالحمید
#جنگ
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii