eitaa logo
اینجا با هم باشیم⚘️
325 دنبال‌کننده
968 عکس
472 ویدیو
19 فایل
سعی دارم در این صفحه ، مطالبی که مینویسم ، عکسهائی که میگیرم و ... را درج کنم تا بماند به یادگار⚘️ #سید_رضا_متولی
مشاهده در ایتا
دانلود
آدم را می کند ، حتی اگر باشی ، آنقدر داغ عزیزانت را می بینی که پیر می شوی، حتی اگر سلطان باشی و به ازا هر گلوله دشمن یک لبخند بر لب نشانده باشی... چه روز عجیبی است امروز... دشمن از دنده چپ بلند شده ، به سیم آخر زده و گلوله های جنگی و شیمیایی است که نفس به نفس به زمین را می درد... حسن ، فرمان را دو دستی گرفته و پایش روی گاز است و به سرعت می رود. به قول خودش این ماشین تویوتا ، است و این مسیر ، ... از صبح که دشمن بعثی تک گسترده اش را با آتش سنگین شروع کرد ، دستور عقب نشینی به همه یگان ها اعلام شد. حسن این پا و آن پا میکرد تا به خط برود ، جایی که از کیلومترها دورتر می شد ورود گلوله های بی وقفه توپ را در آن دید. دنبال بهانه بود که ، باید خودش را سریعتر به یگان های مستقر در خط می رساند و نیروها را عقب می فرستاد و حسن ، فرمانده را راضی کرده یا نکرده!! کنار عباس نشسته و خود را به دل آتش سپرده بود... ادامه در کتاب لندکروز بهشت📖
14.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. فکرش هم برایم سخت بود ، 😢 یادم به آن هایت در می افتم که چجور میکردی از روزهایی که دیگر برایمان تکرار نمیشود... میکردی از رفقایی که ما تنهایشان گذاشتیم و آنان مشتاقانه سوی معبود شتافتند...! روایتی با شدید ریه هایی که دیگر تاب ماندن نداشتند... آنها هم خسته بودند از این همه اتفاق هایی که پس از بر سر آمده بود... وقتی میگفتم که بگو برایم از آن روزها ، سرت را پایین میانداختی و چشمان زیبایت فقط ها را سرازیر مینمود... یادت هست؟ روایت اکبر را که برایت بازگو کردم ، همراه با اکبر در آخر روایت هردو سلام بر دادیم ، بر فراز تپه .... یادت هست؟ که شلمچه بودی و من بدیدارت آمدم ، گفتی دلم تنگت شده بود _حاج آقای متولی_ ومن فقط دوست داشتم ببینمت... چقدر مؤدبانه و خالصانه صدایم میکردی ، همیشه... الان هم به تو میگویم : حاج مجتبی ، دلم برایت تنگ شده و من فقط میخواهم باز برای لحظه ای ببینمت و صدای خسته اما پر از مهر و محبتت را بشنوم و باز صدایم کنی: _حاج آقای متولی_#😭 ♦️چهارمین سالگرد عروج مظلومانه ات و رسیدن به وصالت را تبریک میگویم🌹 @hatef10012