باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
#معرفی_کتاب
#کتاب_خوب_بخوانیم👌🏻📚
کتاب #خنجر_سپید_شب
به قلم #مسلم_ناصری
انتشارات #معارف
#برشی_از_کتاب 👇🏻
_اگر چنین شخصی در میان شما بوده، پس چرا او را بر خلافت برنگزیدید؟
#محمد با اندوه سری تکان داد و گفت:
ای برادر مصری! چه بگویم؟ خود بهتر میدانی دنیای #سیاست و #قدرت چگونه همهچیز را وارونه میکند. چون قدرتی شکل میگیرد، کفتارها از هرسو چشم دارند تا آن را ببلعند. زمانی که #علی جنازه #پیامبر را برای خاکسپاری آماده میکرد، عدهای کاری کردند که نباید میکردند.
مکثی کرد و ادامه داد:
_اینان با نیرنگ، علی را خانهنشین کردند و اجازه ندادند لب بگشاید. با مرگ پیامبر، #جاهلیت دوباره سربرآورد.
***
او محمد است. آنها به #عشق پیامبر(ص)، نامش را بر فرزندشان نهادند.
پسری از قبیلهی قریش، نوهی عتبه، از مشرکان بزرگ مکه، و پسردائی معاویهبنابوسفیان، که خونِ اموی در رگهایش جاریست، پرورشیافته عثمان(خلیفهسوم)، امّا وجودش سرشار از عشق و ارادت به #امیرالمومنین علی(ع)...
این ارادت چونان است که ابوالقاسم محمدبنابیحُذَیفه، به هرچه مقام و تعلقات دنیایی بود، پشتپا زد و تمامقد خود را وقف پیامبر(ص) و خاندانش کرد تا جایی که به تیغ فرستادهی معاویه، جام #شهادت را سر کشید.
#خنجر_سپید_شب، برشی از #تاریخ اسلام است که نویسنده با قلمی شیوا و روان، وقایع آن روزگار را در قالب داستانی جذاب، به خوانندگان ارائه میدهد.
https://t.me/havadaran_ketab
https://ble.im/havadaran_ketab
https://eitaa.com/havadaran_ketab
https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
#معرفی_کتاب
#کتاب_خوب_بخوانیم👌🏻📚
کتاب #باغ_طوطی
به قلم #مسلم_ناصری
انتشارات #جمکران
#برشی_از_کتاب 👇🏻
-اسمت چیست #جوان؟!
خلیفه روبه روی دکانش ایستاده بود، سالم جرئت نمیکرد سر بلند کند نگاه آنروزشان او را به فکر واداشته بود، نگاهی که میخواست بداند چرا برایش آشناست؟
+سالم سرورم!
-سالم؟
خلیفه قدمی جلوتر گذشت از میان سبدهای خرما گذشت و پا درمیان دکان گذاشت...
-اما من از #پیامبر خدا شنیدم که میگفت نام تو #میثم است.
سالم یکباره سر بلند کرد و به چهره خلیفه نگاه کرد، باورش نمیشد...میثم! یادش رفته بود چه نامی داشته است. سالم انقدر تکرار شده بود که یادش رفته بود مادرش اورا میثم صدا میزد.
طنین صدای خلیفه هنوز در دکانش بود. هیچکس از این اسم خبر نداشت، اورا خریده و نامی تازه برایش انتخاب کرده بودند ولی حالا یک نفر ناآشنا، آن هم خلیفه، پس از سالها او را به اسم واقعیاش صدا میزد.
-من دوست دارم تورا آزاد ببینم، میثم!
***
همه ما نام #میثم_تمار صحابی بزرگوار #امام_علی (ع) را شنیدهایم؛ خرمافروش ساده و باصفایی که حضرت، بسیاری از اسرار خویش را برای او نقل میکرد... اما شاید کمتر کسی از ما در مورد سرگذشت این شخصیت بزرگ که #ایرانی بود و برای بردگی به کوفه آورده شده بود اطلاع داریم... شاید پراکندگی منابع و عدمانسجام مطالب مانع از اطلاعِ ما از سرگذشت این صحابی گرانقدر باشد.
باغ طوطی #کتاب زندگی میثم که به قلم آقای مسلم ناصری به صورت #رمان به رشته تحریر درآمده است فرصتی فراهم آورده تا با نثری شیوا و داستانگونه از زندگی یار وفادار و شیفتهی #امیرالمومنین (ع) اطلاع یابیم.
تصویرپردازیهای بیبدیل راوی به جذابیت روایت میافزاید و به حظ بصری و تداعی #داستان در ذهن مخاطب کمک میکند.
همانطور که میدانیم امروزه بحثهایی مبنی بر تقابل ایرانیت و اسلامیت مطرح است که ذهن برخی اقشار علیالخصوص نوجوانان را به خود مشغول میکند؛ باغ طوطی در خلال داستان به خوبی علت علاقهمندی و گرایش ایرانیان به اهلبیت پیامبر را مشخص میکند و به تفاوت #اسلام_نبوی و اسلام اموی میپردازد؛ از این رو کتاب میتواند هدیه مناسبی برای نوجوانان باشد.
همچنین آگاهی از سرگذشت ایرانیانی که در عراق زندگی میکردند از دیگر مزایای کتاب است که میتوان به آن اشاره کرد.
این #داستان آکنده از #عشق میثم تمار و سایر فرودستان به #امام_علی و محبت متقابل آن حضرت به ایشان است که مارا بیش از پیش با فضایل اخلاقی و #زندگی حضرت آشنا میکند.
آنچه خیال #خواننده را در #مطالعه رمان آسودهتر میکند این است که #نویسنده علاوه بر تحصیلات حوزوی، دارای مدرک دکترای #تاریخ_تشیع است و در بازنویسی رمان از مشورت اساتید #تاریخ بهره فراوان برده است.
#ورود_مسلمابنعقیل_به_کوفه
https://t.me/havadaran_ketab
https://ble.im/havadaran_ketab
https://eitaa.com/havadaran_ketab
https://www.instagram.com/havadaran_ketab/