eitaa logo
باشگاه هواداران کتاب
173 دنبال‌کننده
383 عکس
82 ویدیو
0 فایل
ما دور هم جمع شده‌ایم تا خوب بخوانیم😊 باید زیاد مطالعه کنیم تا بدانیم که هیچ نمی‌دانیم📚 ‌zil.ink/havadaranketab ‌ارتباط با ادمین👇 @mohammadmemarbashi
مشاهده در ایتا
دانلود
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌ ‌-اسمت چیست ؟! خلیفه روبه روی دکانش ایستاده بود، سالم جرئت نمی‌کرد سر بلند کند نگاه آن‌روزشان او را به فکر واداشته بود، نگاهی که میخواست بداند چرا برایش آشناست؟ +سالم سرورم! ‌-سالم؟ خلیفه قدمی جلوتر گذشت از میان سبدهای خرما گذشت و پا درمیان دکان گذاشت... -اما من از خدا شنیدم که می‌گفت نام تو است. ‌ سالم یکباره سر بلند کرد و به چهره خلیفه نگاه کرد، باورش نمیشد...میثم! یادش رفته بود چه نامی داشته است. سالم انقدر تکرار شده بود که یادش رفته بود مادرش اورا میثم صدا میزد. طنین صدای خلیفه هنوز در دکانش بود. هیچ‌کس از این اسم خبر نداشت، اورا خریده و نامی تازه برایش انتخاب کرده بودند ولی حالا یک نفر ناآشنا، آن هم خلیفه، پس از سال‌ها او را به اسم واقعی‌اش صدا می‌زد. -من دوست دارم تورا آزاد ببینم، میثم! ‌ *** ‌ ‌همه ما نام صحابی بزرگوار (ع) را شنیده‌‌ایم؛ خرمافروش ساده‌ و باصفایی که حضرت، بسیاری از اسرار خویش را برای او نقل می‌کرد... اما شاید کمتر کسی از ما در مورد سرگذشت این شخصیت بزرگ که بود و برای بردگی به کوفه آورده شده بود اطلاع داریم... شاید پراکندگی منابع و عدم‌انسجام مطالب مانع از اطلاعِ ما از سرگذشت این صحابی گرانقدر باشد. باغ طوطی زندگی میثم که به قلم آقای مسلم ناصری به صورت به رشته تحریر درآمده است فرصتی فراهم آورده تا با نثری شیوا و داستان‌گونه از زندگی یار وفادار و شیفته‌ی (ع) اطلاع یابیم. تصویرپردازی‌های بی‌بدیل راوی به جذابیت روایت می‌افزاید و به حظ بصری و تداعی در ذهن مخاطب کمک می‌کند. همان‌طور که می‌دانیم امروزه بحث‌هایی مبنی بر تقابل ایرانیت و اسلامیت مطرح است که ذهن برخی اقشار علی‌الخصوص نوجوانان را به خود مشغول می‌کند؛ باغ طوطی در خلال داستان به خوبی علت علاقه‌مندی و گرایش ایرانیان به اهل‌بیت پیامبر را مشخص می‌کند و به تفاوت و اسلام اموی می‌پردازد؛ از این رو کتاب می‌تواند هدیه مناسبی برای نوجوانان باشد. ‌همچنین آگاهی از سرگذشت ایرانیانی که در عراق زندگی می‌کردند از دیگر مزایای کتاب است که می‌توان به آن اشاره کرد. ‌ ‌این آکنده از میثم تمار و سایر فرودستان به و محبت متقابل آن حضرت به ایشان است که مارا بیش از پیش با فضایل اخلاقی و حضرت آشنا می‌کند. ‌ آن‌چه خیال را در رمان آسوده‌تر می‌کند این است که علاوه بر تحصیلات حوزوی، دارای مدرک دکترای است و در بازنویسی رمان از مشورت اساتید بهره فراوان برده است. ‌ ‌https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌ جدا قطعه‌ای از زمانی خاص می‌تواند مهم شود؛ فرق ندارد صفوان یا مکانی غیر صفوان. شخص است فی‌الواقع که آن مکان و آن زمان را مهم می‌کند. حق داری! تو از کل روایات من، مایلی زیاده روایاتی را مسموع بشوی که به طریقی مربوط می‌شوند به سیزدهم تشرین‌الاول هفتادوهشت؛ به اداره انتقالات صفوان؛ به حدود کویت؛ به سیدی که قرار است بعد از سیزده سال تبعید، از عراق خارج شود و تشریف ببرد جهان رامبهوت و متعجب کند. ‌ *** ‌ داستان این از آغاز می‌شود و در همان‌جا خاتمه می‌یابد. قبرستانی با چند هزارسال قدمت که راوی است. روایت‌ها تن به تن نقل می‌شوند و انتقال پیدا می‌کنند. به نسل بعد؛ به کسانی که بعدا خواهند آمد و حتی به گذشتگان. ‌ ‌یکی درسال‌های اخیر مهمان این شده و دیگری هزاران سال میزبان بوده است. روایت‌ها بین ساکنان این قبرستان می‌گردند و هرکس روایت دلخواهش را انتخاب می‌کند. آن را می‌گوید و از آن می‌شنود. ‌ساکنان این قبرستان به روایت‌هایشان می‌کنند و به روایت‌هایشان زنده می‌مانند. ‌ نقطه‌ی پرگار این کتاب، روایت دلخواه پسری شبیه سمیر است. جوانی که در خاک جبهه‌های ، چشم می‌بندد و در خاک ادامه می‌دهد. درحین روایت‌های او از می‌شنویم. از استواری و شجاعتش؛ از ابهت و صلابتش و از آرامش و اقتدار... امامی که اشداء علی الکفار ورحماء بینهم است. روایتی از می‌گوید و مظلومیت روحانی‌های . شاهی را می‌بینیم که گفتگو با چماق می‌کند و مخالفت با تیر؛ منطقش زندان است و سرورش اسرائیل. روایتی از می‌گوید؛ از جوان‌های مشتاق ؛ از پشت جبهه‌ها و حمایت مردم. از شیعه‌های می‌شنویم؛ همسران و مادران دل نگران... ‌و از صدام و خباثت و خباثت و خباثت... کتاب از روایتی شروع می‌شود و به روایت‌هایی ختم می‌گردد. روایت‌هایی که راوی بخشی از تاریخ هستند؛ داستان دو کشور همسایه و دشمنان و قهرمانانشان... ‌روایاتی که خواندنی‌اند و ارزشمند... https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌ «‌راندن چرخ ویلچری که یک قطع نخاعی روی آن نشسته، برای اشکانه بیش از راندن یک لذت‌بخش است.» «هزینه عیادت آقای معاون و لابد چند نفر همراه از چند جانباز اعزام شده در آلمان، کمتر از هزینه اعزام یک جانباز بالای ۷۰ درصد است؟ چرا آقایان هزینه تفریحات خارج از کشورشان را از جیب سید و امثال او بر می‌دارند؟» ‌ ‌*** ‌ اشکانه به روایت مشکلات اقتصادی و اجتماعی و همچنین تغییر نگرش‌های بعد از جنگ و عراق می پردازد. چند ‌روایت مرتبط به صورت همزمان، یکی از ویژگی‌های مهم است. ‌ نویسنده داستان‌های سیدحسین، امیر، حامد و گروهبان عراقی و مهم‌تر از همه روایت اشکانه از عشقش به سیدحسین را به رشته تحریر در می‌آورد. او سعی کرده که از عشقی سخن به میان آورد که برای امروز قدری رویاپردازانه و برای جوانان دیروز مرور خاطراتی است که برای خودشان یا برای نزدیکانش اتفاق افتاده است. ‌ اشکانه چنان به سید حسین می‌ورزد که گویا جانباز 70 درصد نیست. با همه مشکلات پیش روی اشکانه، مخاطب او را جز فرشته‌ای برای سید حسین متصور نمی شود. ‌ امیر همرزم سیدحسین درگیر جریان آبی می‌شود که به سمت انحرافات بعد از جبهه و تغییر نگرش او شده است. ‌ هدف از روایت قصه امیر، مسئولینی هستند که از آب گل‌آلود قصد ماهی‌گیری دارند، اما حامد دوست دیگر سید حسین و امیر، قصد دارد جلوی انحرافات با تمام خستگی دوران اسارت بایستد. ‌ گروهبان عراقی نیز که باعث جانبازی سید حسین شده است روایت کوتاهی دارد که خود نیز به علت شیمیایی‌شدن می‌میرد. ‌ کتاب اشکانه آموزش مقاومت، ایستادگی، عشق، محبت و ایثار است. ‌ https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌‌‌ دستش را که گرفتم یخ کرده بود، پاهایش می‌لرزید، رو به من گفت: عزیز نمی‌تونم راه برم، منو بغل می‌کنی؟ یک دستی را بغل کردم و با دست دیگرم دوچرخه‌اش را گرفتم و راه افتادم، فاصله زیادی تا خانه نبود ولی آن چند دقیقه خیلی سخت گذشت، فاطمه محکم دستانش را دور گردن من انداخته بود و آرام اشک می‌ریخت و من مجبور بودم مثل همیشه نقش مادری را بازی کنم که قرار است این باشد. هر چه جلوتر می‌رفتیم فاطمه محکم‌تر مرا بغل می‌کرد، می‌دانستم آغوش می‌خواهد، حال خودم هم تعریفی نداشت، غربت خودم و دختر را حس می‌کردم و روزهای سختی که قرار است بعد از این داشته باشیم. ‌ *** عاشقانه‌ای از جنس پُر از ثبت لحظه‌های شاد و دسته‌جمعی در خانه‌ی کوچک کربلایی. راوی کتاب، مادر زکریا است. آنچه بیشتر از همه در لحظه‌لحظه‌ی "کاش‌برگردی!" دیده می‌شود و به گوش می‌رسد خنده‌ها و شیطنت‌های زکریاست. آن‌قدر که یقین دارم با خواندن آن، بارِ سنگین خستگی روح را بر زمین خواهی گذاشت و با دنیای پاک و خالص و شاداب ، کمی زندگی خواهی کرد. را که شروع به خواندن می‌کنی، بعید است بتوانی تا اتمام آن رهایش کنی. فضای کتاب و اتفاقات و قلم سلیس و روان به قدری حال و هوایت را خوش می‌کند که حسرت می‌خوری کاش تو هم جای یکی از خواهرهای زکریا بودی؛ از بس که برایشان مایه دلگرمی‌ بود و مهربانی‌اش روز و شب نداشت. دوست داری تا جایی ادامه داشته باشد که پایانش بنویسد: پیکر زکریا به وطن برمی‌گردد. صدحیف که رعنای کربلایی و ننه رقیه با آن صفای درون و اخلاق حسنه، با آن همه موهبتی که برای ، دوستان، بستگان، همکاران، اهل‌محل و نیازمندان داشت نشانی از خود برای ما نمی‌فرستد تا قلب بی‌قرار و ، چشمان منتظر فاطمه‌ی خردسالش، دلِ آشوب الهه همسر جوانش و محمدصدرایی که حالا می‌تواند بابا بگوید، کمی آرام گیرد. خواندم و گرفتم؛ گاه با شیطنت‌هایش خندیدم و هر چه به پایان کتاب نزدیک شدم با غم ننه رقیه و عاشقانه‌هایش با زکریا سوختم و... حال من هم بی‌قرار آمدن زکریا هستم. زکریایی که در این سال‌ها حاجت‌های بزرگی را برآورده کرده است. زکریایی که مهربان است و حواسش جمع همه است. زکریایی که می‌بیند ما را! با آنکه گفت هیچ‌گاه منتظر آمدن من نباشید اما همچنان دست‌گیری می‌کند! و تا همیشه جاری‌ست. پس اکنون تو هم صدایش بزن. https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ مجموعه ‌کتاب دوجلدی به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌‌ اینجا بازار شده آقا دکان‌دارها متاع خویش را بزک می‌کنند و قشنگی ملاک اول است. قبل از هرچیز... گویی قشنگی جای دین را گرفته وجایِ خالیِ خُلق را پر کرده پول هم یکی دیگر از معیارها شد، وقتی که باشد، گویی نیازی به دین نیست آقا به داد برس! تیغ طلاق دارد یکی یکی می بُرد رشته دل‌ها را. اصلا نام که می‌آید ناچار صدای پای طلاق هم به گوش می‌رسد. چه می‌خواهد بر سرمان بیاید؟؟ امروز این ترس‌ها نمی‌گذارد که دل به دریای ازدواج بزند و عَزَب ماندن در زمانه ما شده است راه حل رهایی از این اضطراب. دکلمه فوق، تنها بخشی از ضمیمه‌ادبی "کتاب ۱ و ۲" مجموعه کتاب نیمه‌دیگرم به قلم است. ‌ *** ‌ نیمه دیگرم روایت کننده یکی از واقعیت‌های مهم و امروز ماست! روایت جوانانی که به دنبال انتخاب و هم‌کفو خود هستند و حاضرند را به هم بریزند. اما نمی‌دانند گاهی ناآگاهی از یک در این مسیر و تکیه بر معیارهای غلط می‌تواند که آجر آجر روی هم گذاشته شده را به‌راحتی یک چشم برهم‌زدن، به یک‌باره فرو بریزند. و این همان چیزی است که در علم و به آن نداشتن 《تفاهم، تعهد، علاقه》به یکدیگر می‌گویند؛ و در نهایت ممکن است به منجربه عاطفی یا حتی رسمی شود. امروزه متاسفانه در ازدواج به یکی از مسائل آزاردهنده و ترس از ازدواج در بین جوان‌ها تبدیل شده که تنها سرچشمه آن داشتن معیارهای نادرست و انتخاب کورکورانه است. حال قرار است در مجموعه نیمه دیگرم بدانیم: -بین عقل و احساس کدام فرمانده خوبی است برای انتخاب ؟؟ -معیارهای یک ازدواج درست و محکم باید چه باشد؟؟ -در مواجهه با مانع های ازدواج منیت مهم است یا ما شدن؟ شما کدام فرمانده را برای خود انتخاب می‌کنید؟ می‌شود عقل فرمانده باشد و احساس سربازی مطیع می‌شود احساس فرمانده باشد و عقل سربازی مطیع https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ هستند دخترانی که هنوز زینب‌وار همچون پروانه‌ای به دور شمع، به دور برادرانشان می‌گردند و همیشه و همه‌جا همراه و همیار هستند. پس از پیروزی در بهمن۱۳۵۷، فراز و نشیب‌های زیادی را به‌همراه داشت و این فراز و نشیب‌ها متاسفانه بعضا بر روی زندگی مردم تاثیر مستقیم گذاشته و آثار مخربی را به‌همراه داشته، کما اینکه جوانب خوب و زیبایی نیز به‌همراه دارد. این به یکی از آن صفحات پر فراز و نشیب انقلاب اسلامی اشاره دارد، در حقیقت می‌توان آن را یک دانست که شیرینی آن برای شناخت حق و حقیقت و همچنین شناخت صفحه‌ای از تاریخ نیاز است. تسخیرشدگان دارای نثری ساده و داستانی است . همچنین دقت در نگارش جزئیات و وصف حالت‌های متفاوت افراد درگیر این جذابیت آن را دوچندان کرده است. به جرأت می‌توان گفت که به‌خوبی ذائقه را درک کرده و ابداعی را در نگارش این رمان رقم زده است. قهرمان این داستان یکی از دختران است و سعی می‌کند با راهنمايی‌های دلسوز خود که یکی از فریب‌خوردگان این سازمان بوده است به دل مخوف‌ترین سازمان ایران بعد از ساواک بزند تا برادر فریب خورده خود را از چنگال نامردان زمان نجات دهد. بهارِ نوجوان داستان، توانست با هوش و ذکاوت خود حس جدیدی را در وجود ایجاد کند و در پایان موفقیت خود را رقم بزند. در حقیقت می‌توان گفت که این رمان تاریخ، فرهنگ، اخلاق‌مداری و خانواده را در خود جمع کرده است که دل هر خواننده‌ای را یقینا به خود جذب خواهد کرد. https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/