eitaa logo
باشگاه هواداران کتاب
174 دنبال‌کننده
383 عکس
82 ویدیو
0 فایل
ما دور هم جمع شده‌ایم تا خوب بخوانیم😊 باید زیاد مطالعه کنیم تا بدانیم که هیچ نمی‌دانیم📚 ‌zil.ink/havadaranketab ‌ارتباط با ادمین👇 @mohammadmemarbashi
مشاهده در ایتا
دانلود
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ 👇🏻‌‌ ‌ ‌ابراهیم با اشتیاق بُرد مصری را دست داد. میدانست که علیرغم سن و سال کم در مجالس درس حضور داشته. فاطمه سوالات را با دقت خواند و گفت: «اجازه میدهی پاسخ سوالات را بنویسم؟» ابراهیم لبخندی زد وگفت:«حتما صبر کن برایت و مرکب بیاورم» ‌ مردهای کاروان، را به قصد دیار خود ترک کردند. هنوز از مدینه دور نشده بودند که چند سوار به آنها نزدیک شدند. رئیس کاروان، موسی‌بن‌جعفر را شناخت. از اسب پیاده شد و مشتاقانه به سمت او رفت. (ع) نیز از اسب پیاده شد. سلام کرد و با مرد دست داد. مرد گفت: «همراهانم سوالاتی از محضرتان داشتند؛ اهل منزل گفتند سفر هستید» امام گفت: «سوالات‌تان چه بود؟» رئیس کاروان بُرد مصری را از میان عبایش درآورد و گفت: «دختر گرامی‌تان فاطمه خانم پاسخ آنها را برای ما نوشتند.» امام پاسخ ها را گرفت و تمام آن را خواند. لبخند بر لبش نشست و سه بار زیر لب گفت: «فداها ابوها؛ پدرش به فدایش» رو کرد به مرد و گفت: «پاسخ من نیز به سوالات شما همین ها بود.» ‌ ‌*** ‌ ‌محبت‌ها اگر حقیقی باشند، همرنگی می‌آورند. اینکه دلت با کسی باشد، چشم و گوشت همیشه به او باشد، هم و غمت این باشد که او چه می‌گوید، چه‌ می‌کند و چگونه حرف می‌زند؟ ‌چگونه بلند ‌می‌شود و می‌نشیند، چگونه مقابل ظلم می‌ایستد و چگونه در نگاهش فقط دیده می‌شود و لاغیر، تو را همرنگ خودش می‌کند. ‌ محبت‌ها اگر واقعی باشند شباهتی ماندگار و مثال‌زدنی ایجاد می‌کنند، آنگونه که گذر زمان ذره‌ای از رنگش را به خود نمی‌گیرد. دختر ماه، داستان کودکی است که از کودکانه‌های خود گذشته و چون در کودکی مرجع درماندگان است. دختر ماه داستان مشابهت و سنخیتی است که از پس محبت‌ها و عشق‌ها ساخته شده‌است. دختر ماه داستان زندگی یک ماه نیست، داستان زندگانی مجموعه‌ای از است. این کتاب، داستان دختری است که هم امام است، هم امام است و هم خودش حق امامت بر عالم را دارد. این روایت، قصۀ تکرار ، قصۀ تکرار و ، قصۀ تکرار بین خواهرها و است. اینجا دوباره (س) و عزیزترین عزیزان، (ع) زنده می‌شود. اصلا خواهرها در این عالم آمده‌اند تا روایت‌گر دردهایی باشند که کشیده‌اند... ‌ ‌دختر ماه، روایت داستان زندگانی روحی فداه است که از کودکی کنار برادرش (ع) بزرگ می‌شود و همانند او خورشیدی درخشان برای عاشقان و مریدان اهل‌بیت علیهم‌السلام می‌شود. ‌ دختر ماه را خواندم، به امید اینکه: آنان‌که را به نظر کیمیا کنند، آیا شود که گوشۀ چشمی به ما کنند؟... شما هم بخوانید به امید اینکه: آنان که خاک را به نظر کنند، حتما شود که گوشۀ چشمی به ما کنند... ‌ @havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌کتاب به قلم / انتشارات ‌ ‌ ‌انتشارات 《قرآن و اهل بیت نبوت》 به همت احمدرضا اخوت و بانو شهربانو کندی، اقدام به گردآوری ، در قالب کتابی مجزا با نام《صحیفه فاطمیه》کرده‌اند؛ این اثر زیبا و کاربردی برای نخستین‌بار در سال ۱۳۹۴ منتشر و اکنون بیش از ده‌بار بازنشر شده است. حضرت ، در آخرین لحظات وفاتشان با خدای خویش این‌گونه کرده‌اند که: "خدایا همانا از تو می‌خواهم به‌حق مصطفی و شوق او بر من؛ و به حق شوهرم مرتضی و حزن او بر من؛ و به حق مجتبی و گریه او بر من؛ و به حق شهید و دلشکستگی او به واسطه من؛ و به حق دختران فاطمی من و حسرت آن‌ها بر من؛ همانا تو رحم می‌کنی و گنهکاران امت محمد را می‌آمرزی و آن‌ها را داخل می‌کنی. همانا تو بهترین سوال شونده و رحم کنند‌ترین رحم کنندگانی" برای ما میزان و محکی برجسته‌تر و مرتفع‌تر از حضرت صدیقه کبری _سلام الله علیها_ نیست؛ همان‌که بنا بر گفته خداوند عالمیان اگر نبود عالمیان را خلق نمی‌کردم و همانا او مادر محمد و علی هم هست. زندگانی‌اش سراسر نور و محض بر دو عالم بوده است و وجودش موجب نجات امت پدرش در روز ... ‌ گرداورندگان این اثر، دعاها، مناجات و صحبت‌های _سلام الله علیها_ را از منظر موضوع، ساماندهی کرده و این کتاب را مشتمل بر فصولی چون ادعیه ایام هفته و ماه، تعقیبات نمازهای یومیه، ادعیه در حوائج، ادعیه عمومی، نمازهای حضرت صدیقه طاهره، حدیث شریف کسا و خطبه ضدطاغوتی《 》 تدوین کرده اند. ‌ این کتاب علاوه بر تدوین مناسب، دارای قطع و کیفیتی مناسب است و همراهی بسیار ایمن، آرام‌بخش و برکت‌افزا برای حاملان و خوانندگانش است. https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب انتشارات به قلم استاد ‌ ‌ سلام بر یگانه مادر هستی ‌ این روزها پیام زیبایت را بر گوشه و کنار شهر به چشم می‌بینم و به جان نوش می‌کنم؛ همان که به همسر آسمانیت سپردی... "علی‌جان سلام مرا به فرزندانم تا روز برسان. ‌ ‌مادرِ مادرانه‌هایِ جهان! می‌دانم تیره‌بختان پریشان، روزگاری به سلام که نمی‌کردند هیچ، پاسخش را هم نمی‌دادند. وای که فاصله‌ تا پست‌ترین مراتب انسانی، به اندازه‌ی "سلام به علی" است و چه بدکردند به خود و روزگار و مردمانشان با ندیدنِ ! ‌ ‌مادرجان! مَنِ زنده شده به خونِ تو، سلام از عمق جانت را از پس سالیان دراز فاصله به گوش جان شنیدم. می‌شود جواب از عمق جان مرا که ذرات وجودم لحظه ب لحظه مدیون مادرانگی شما و برکت وجود فرزندانتان است بپذیرید؟ پاسخم، عهد و پیمانی است که از من جز سلم و سلامت به سوی شما نخواهد آمد. پاسخم، تلاشی است تا آنچه باعث شد آدمیان روزگار علی، با شما آن کنند که کردند، در قلبم بمیرد. ‌ بانو جان! چه کردند با شما و علی که آرزوی رخت بربستن از دنیایی را کردید که آنها طالب آن بودند؟ من آن دنیای بدون علی را نمی‌خواهم و از آن بالاتر جایی‌که بویی از شما نداشته باشد را نمی‌خواهم... حتی اگر باشد. سلام من لبیک به منتقم شماست؛ انتقام از شیطان نفسم؛ تا نباشم از آن‌ها که صدای یاری‌طلبی ولی زمانه‌ را شنیدند اما به کنج عافیت خزیدند. سلام من پاسخ سلام رسای شماست به کل ادوار؛ می‌شود مرا بشنوید؟ ‌می‌شود سلام مرا در زمره لبیک خود به مولای زمان بپندارید و مرا بپذیرید؟ ‌ بعد از پیامبر گریست، نه تنها از داغ فراق که از مصیبت فقدان منشاء خیر برای مردمانی که "اکثرهم لایعقلون" بودند! بعد از فاطمه علی گریست، نه تنها از داغ همسر که از مصیبت کوتاه‌شدن دست امت از دامن که همه بود حتی پدر و همسرش. ‌ علی گریست چون می‌دانست دنیای بدون فاطمه (س) ارزش زیستن ندارد. "دختر پیامبر" روایت مظلومانگی (س) از جور مردمان زمان و دردِ فراق (ع) است که چاره‌ای نداشت جز شکیبایی بر مصیبتِ نبودنِ زهرا(س) که سراسر نور بود و برکت. ‌ این کتاب نوشته است و به وقایع زندگی حضرت‌زهرا(س) بعد از رحلت می‌پردازد؛ را روایت می‌کند تا ضمن آشنایی با دریای معرفت فاطمه(س)، با فهم عمیق ، از برکت خاکِ ، تاریخ‌ساز عصر باشیم‌. ‌ ‌ ‌ https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌ _خانه­‌ام خانه­‌ی توست و من کنیزت یا روحی... ‌‌بانویم می‌گوید و رخساره‌اش چون سیبِ سرخی می­‌شود و سر به زیر می­‌افکند. سرورم لحظه ­ای کوتاه را می­‌نگرد به نخستین نگاه عاشقانه... و آنگاه با لبخندی گرم که در پس حیایی دلخواه پنهانش می­‌دارد و از هزار تهیت خوش­تر است می­ گوید: ‌+ و رزقی..! ‌ ‌خدیجه شیرین­‌تر از پیش... ‌_ و نفسی..! ‌ ‌محمدامین دست بر قلبش می­‌گذارد و خیره در چشمان زیبای بانو به مهربانی تمام... ‌+ و ساکن قلبی..! ‌ *** ‌ ‌روایتی عاشقانه از همسرِ (ص) به قلم سرکار خانم مریم راهی؛ پر از حس ناب عاشقانگی از جنس بانو خدیجه (س) که به صورت داستانی از زبان شخصیت‌ها روایت می‌شود؛ یوما؛ اُم...مادر... می‌توان حس زیبای را به زیبایی در آن تجربه کرد؛ مادرانگی حضرت خدیجه (س) ثروتمند‌ترین زن در عصر پیامبر (ص)، زنی گشاده‌رو که هیچ کس را دست خالی از درب منزل بازنمی‌گرداند. یوما، ابعاد مختلف زندگی بانو (س) را به تصویر می‌کشد بانویی که مادر (س)، مادر مادرانه‌های جهان است؛ پشت و پناه پیامبر مهربانی که از دامن او (س) متولد می‌شود، مادر پدرش و پناه بی‌پناهی‌های (ع)، ... ‌ (س) https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌‌‌ دستش را که گرفتم یخ کرده بود، پاهایش می‌لرزید، رو به من گفت: عزیز نمی‌تونم راه برم، منو بغل می‌کنی؟ یک دستی را بغل کردم و با دست دیگرم دوچرخه‌اش را گرفتم و راه افتادم، فاصله زیادی تا خانه نبود ولی آن چند دقیقه خیلی سخت گذشت، فاطمه محکم دستانش را دور گردن من انداخته بود و آرام اشک می‌ریخت و من مجبور بودم مثل همیشه نقش مادری را بازی کنم که قرار است این باشد. هر چه جلوتر می‌رفتیم فاطمه محکم‌تر مرا بغل می‌کرد، می‌دانستم آغوش می‌خواهد، حال خودم هم تعریفی نداشت، غربت خودم و دختر را حس می‌کردم و روزهای سختی که قرار است بعد از این داشته باشیم. ‌ *** عاشقانه‌ای از جنس پُر از ثبت لحظه‌های شاد و دسته‌جمعی در خانه‌ی کوچک کربلایی. راوی کتاب، مادر زکریا است. آنچه بیشتر از همه در لحظه‌لحظه‌ی "کاش‌برگردی!" دیده می‌شود و به گوش می‌رسد خنده‌ها و شیطنت‌های زکریاست. آن‌قدر که یقین دارم با خواندن آن، بارِ سنگین خستگی روح را بر زمین خواهی گذاشت و با دنیای پاک و خالص و شاداب ، کمی زندگی خواهی کرد. را که شروع به خواندن می‌کنی، بعید است بتوانی تا اتمام آن رهایش کنی. فضای کتاب و اتفاقات و قلم سلیس و روان به قدری حال و هوایت را خوش می‌کند که حسرت می‌خوری کاش تو هم جای یکی از خواهرهای زکریا بودی؛ از بس که برایشان مایه دلگرمی‌ بود و مهربانی‌اش روز و شب نداشت. دوست داری تا جایی ادامه داشته باشد که پایانش بنویسد: پیکر زکریا به وطن برمی‌گردد. صدحیف که رعنای کربلایی و ننه رقیه با آن صفای درون و اخلاق حسنه، با آن همه موهبتی که برای ، دوستان، بستگان، همکاران، اهل‌محل و نیازمندان داشت نشانی از خود برای ما نمی‌فرستد تا قلب بی‌قرار و ، چشمان منتظر فاطمه‌ی خردسالش، دلِ آشوب الهه همسر جوانش و محمدصدرایی که حالا می‌تواند بابا بگوید، کمی آرام گیرد. خواندم و گرفتم؛ گاه با شیطنت‌هایش خندیدم و هر چه به پایان کتاب نزدیک شدم با غم ننه رقیه و عاشقانه‌هایش با زکریا سوختم و... حال من هم بی‌قرار آمدن زکریا هستم. زکریایی که در این سال‌ها حاجت‌های بزرگی را برآورده کرده است. زکریایی که مهربان است و حواسش جمع همه است. زکریایی که می‌بیند ما را! با آنکه گفت هیچ‌گاه منتظر آمدن من نباشید اما همچنان دست‌گیری می‌کند! و تا همیشه جاری‌ست. پس اکنون تو هم صدایش بزن. https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ ‌ 👇 ‌ ام‌ابیهایش می‌خواندند، یعنی مادر پدرش؛ برای پدرش مادری‌ها کرده بود؛ در تمامی آن سال‌های دشوار پس از وفات مادرش خدیجه، در تمامی آن تنهایی‌ها تهدیدها و مجروح‌شدن‌ها و...، او همچون مادری مهربان تسکین قلب بابا بود و تیمار زخم‌های بسیارش... ‌ که خود امتحان شده وادی بلا بود و داغدار مصیبت ، تسکین قلب پدری بود که عزادار بزم عزای قتیل‌العبرات گردیده بود. آری او بود؛ مادر پدرش در تمامی آن دشوارترین سال‌های طلوع اسلام. ‌ *** ‌۱۸ساله، هجده روایت است از شناخت ام‌ابیها(س) تا شهادتگاه او. ‌مگر می‌شود پیش از وقوف در عرفات به طواف بیت‌النور فاطمه(س) رفت؟! ‌ از خصوصیات ۱۸ساله، ترکیب جنبه‌های معرفتی آن حضرت با شهادت‌نامه اوست. هر هجده فصل کتاب با گذری بر جنبه‌های معرفتی بانوی عالمین(س) و با نثری ادبی آغاز می‌شود و در ادامه، گام‌به‌گام با حوادث مربوط به آن حضرت با نثر تاریخی روان پیش می‌رود. ‌ ‌در مباحث تاریخی نیز مطالب کمتر شنیده شده‌ای با استناد به منابع معتبر تاریخی و روایی مطرح می‌شود؛ دفن رسول‌خدا(ص) در خانه دخترشان فاطمه(س)، تعیین محل دفن (س)، تحریف حوادث مربوط به شهادت حضرت‌زهرا(س) و... ‌ شیوه نگارش این کتاب چنان است که مطالعه آن را برای عموم مردم و همینطور اهل‌ِتحقیق سودمند کرده است. ‌ https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/