eitaa logo
باشگاه هواداران کتاب
174 دنبال‌کننده
383 عکس
82 ویدیو
0 فایل
ما دور هم جمع شده‌ایم تا خوب بخوانیم😊 باید زیاد مطالعه کنیم تا بدانیم که هیچ نمی‌دانیم📚 ‌zil.ink/havadaranketab ‌ارتباط با ادمین👇 @mohammadmemarbashi
مشاهده در ایتا
دانلود
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌ _خانه­‌ام خانه­‌ی توست و من کنیزت یا روحی... ‌‌بانویم می‌گوید و رخساره‌اش چون سیبِ سرخی می­‌شود و سر به زیر می­‌افکند. سرورم لحظه ­ای کوتاه را می­‌نگرد به نخستین نگاه عاشقانه... و آنگاه با لبخندی گرم که در پس حیایی دلخواه پنهانش می­‌دارد و از هزار تهیت خوش­تر است می­ گوید: ‌+ و رزقی..! ‌ ‌خدیجه شیرین­‌تر از پیش... ‌_ و نفسی..! ‌ ‌محمدامین دست بر قلبش می­‌گذارد و خیره در چشمان زیبای بانو به مهربانی تمام... ‌+ و ساکن قلبی..! ‌ *** ‌ ‌روایتی عاشقانه از همسرِ (ص) به قلم سرکار خانم مریم راهی؛ پر از حس ناب عاشقانگی از جنس بانو خدیجه (س) که به صورت داستانی از زبان شخصیت‌ها روایت می‌شود؛ یوما؛ اُم...مادر... می‌توان حس زیبای را به زیبایی در آن تجربه کرد؛ مادرانگی حضرت خدیجه (س) ثروتمند‌ترین زن در عصر پیامبر (ص)، زنی گشاده‌رو که هیچ کس را دست خالی از درب منزل بازنمی‌گرداند. یوما، ابعاد مختلف زندگی بانو (س) را به تصویر می‌کشد بانویی که مادر (س)، مادر مادرانه‌های جهان است؛ پشت و پناه پیامبر مهربانی که از دامن او (س) متولد می‌شود، مادر پدرش و پناه بی‌پناهی‌های (ع)، ... ‌ (س) https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌‌ اگر بخت یارم بود، اکنون نه در ستیز با خود بودم و نه ایستاده در میان خانه‌ای که هرگز دلبندش نشدم. آری... این بازی تقدیر است و هیچ ‌چیز به اراده من نیست. وگرنه چرا من؟ مرا چه به اینجا؟ مرا چه به این خانه؟ من، ام‌فضل، دختر خلیفه بزرگ، مأمون عباسی، کجا و خانه‌... جز بازی تقدیر چه تدبیری است برای حال این لحظه من؟ من که از ابتدا چنین نیتی نداشتم. دست سرنوشت من را به این بازی کشاند. گاهی با خود می‌گویم ای کاش میل پدر، به نکاح من با وزیرزاده یا عموزاده‌ای بود. که اگر بود اکنون اینجا نبودم؛ اینجا، کنار دروازه‌های جهنم... آرزوی عبثی است این‌که چشمانم را باز کنم و هر کجا باشم، جز این خانه؛ هر کجا، جز اینجا... بی راه بازگشت. ‌ *** ‌ "فاطمه سلیمانی ازندریانی" در یک خوشه انگور سرخ بخشی از زندگی (علیه‌السلام) را به رخ می‌کشد. این کتاب چهارمین اثر به قلم این است و به خلاف آثار قبلی بسیار مفید واقع شده‌ و موفق به دریافت جایزه نخست از جشنواره کتاب سال رضوی در سال 97 شده است. ‌ داستان از زمان ورود امام‌‌جواد (علیه‌السلام) به بغداد و برخورد ایشان با معتصم آغاز و با استناد به مستندات تاریخی، مناظرات، معجزات و کرامات و خوار شدن عباسیان را تا سال‌های ابتدایی زندگی پربرکت (علیه‌السلام) در مدینه ادامه می‌دهد. ‌‌ ‌به تصویر کشیدن حسادت زنانه و مکارانه "ام فضل" و مادر ملعونه‌اش ، از زبان "ام فضل" با زاویه دید مناسب نقطه قوت قلم نویسنده به شمار می‌آید؛ هر چند که تعدد راویان بر جذابیت می‌افزاید. مرداب کینه‌ی عباسیان دختری جوان، بی‌فکر و فتنه‌ساز را تربیت کرده است که طبق نقشه از پیش تعیین شده پدر و عمویش به نکاح امام‌جواد(علیه‌السلام) در آمدند. ‌ ‌"عینا" جوان‌ترین همسر خلیفه، جز محبین اهل‌بیت (سلام‌الله‌علیهم) بود و از کودکی داستان‌هایی از زندگی ائمه را به خورد ام‌فضل و دیگر فرزندان خلیفه داده بود. داستان به تناسب موضوع از جذابیت خاصی برخوردار است اما شخصیت‌ها در هاله‌ای از ابهام قرار دارند. ‌ ‌پرداخت به شخصیت‌ها به خلاف پیرامون به طور مثال بیان بخشی از زندگی امام علیه السلام و "بانو سمانه" مادر امام هادی علیه‌السلام ، کشش و جذابیت داستان افزون می‌کرد. (ع) https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌‌‌‌ فاطمه دوست داشت که اخت‌الرضا خطابش کنند. آن‌قدر که به نسبتش با علی‌بن‌موسی‌الرضا مباهات می‌کرد، خودش این لقب را به خودش داده بود. ‌ *** ‌ به سپیدی یک رویا، رمانی تاریخی مذهبی است که به روایت زندگی می‌پردازد. کتاب با خروج از مدینه برای سفر اجباری به مرو آغاز می‌شود و در ادامه ما شاهد رخدادهای گوناگون در بین خاندان هستیم تا ماجرای سفر حضرت معصومه پیش می‌آید. پا به پای ایشان از مدینه به عراق و سپس ایران حرکت می‌کنیم تا به و زمان ایشان می‌رسیم. ‌ روایت‌های بسیار خوب و دقیق هستند و هنگام خواندن حس همراهی و حضور در کاروان به‌خوبی به مخاطب دست می‌دهد. از دیگر نقاط قوت این اثر، خلق شخصیت‌های مختلف با ویژگی‌های گوناگون توسط است که باعث شده تا جوانب مختلف اتفاقات و روحیات و تصمیم‌گیری‌ها، به خوبی در خلال روایت‌ها بیان شود و ما با یک اثر تک بعدی روبه‌رو نباشیم. ‌ این کتاب، اثری‌ خوشخوان با بیانی شیوا و جذاب است. خواندنش را از دست ندهید👌🏻 ‌ به مناسبت https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/