eitaa logo
💖 همسرانه حوایِ آدم 💖
2.4هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
58 فایل
اُدع إلى سبیلِ ربکَ بالحکمةِ والمَوعظةِ الحسنه(نحل.125) مطالب کانال: همسرداری، خانواده امام زمانی گالری حوا: (لباس زنانه) https://eitaa.com/joinchat/3479896174Cf95aff1aa3 ادمین تبلیغ،تبادل،نظرات: https://eitaa.com/joinchat/2501836925C9798fab0cf
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قهر بودیم، درحال نماز خوندن بود نمازش که تموم شد، هنوز پشت به اون نشسته بودم… کتاب شعرش رو برداشت و با یه لحن دلنشین شروع کرد به خوندن… ولی من باز باهاش قهر بودم!!!!! کتابو گذاشت کنار…بهم نگاه کرد و گفت: غزل تمام…نمازش تمام…دنیا،مات سکوت بین من و واژه ها سکونت کرد!!!! باز هم بهش نگاه نکردم….!!! اینبار پرسید: عاشقمی؟؟؟ سکوت کردم…. گفت : عاشقم گر نیستی لطفی بکن نفرت بورز…. بی تفاوت بودنت هر لحظه آبم می کند…” دوباره با لبخند پرسید: عاشقمــــــی مگه نه؟؟؟؟؟ گفتم: نـــــــه!!!!! گفت: لبت نه گوید و پیداست می گوید دلت آری… که این سان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری…” زدم زیر خنده….و روبروش نشستم…. دیگه نتونستم بهش نگم که وجودش چقد آرامش بخشه… بهش نگاه کردم و از ته دل گفتم… خدارو شکر که هستی…. راوی: مرحومه حکمت؛ همسر شهیر بابایی 💞 به ڪآناڷ حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️ ❤️ @havayeadam 💚
🌹❤️ با همسرت که قدم میزنی.. برای رفتن عجله نداشته باش… دستهایش را با لطافت ولی مردانه بگیر با عشق و آرامش قدم بردار… نفسهایت را عمیق تر بکش… عجله ات برای چیست…؟؟ تمام دنیا اینجاست.. در دستهای تو… 💞 به ڪآناڷ حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️ ❤️ @havayeadam 💚
همیشه با هم همه جا 😍🌸🌹❤️ بنا به ماندن اگر باشد، من آدمِ در سايه بودن نيستم... اينكه مخفى ام كنى و كسى وجودم را حس نكند... اينكه بودنم را نفى كنى... بايد شانه به شانه قدم بزنيم تمامِ پياده روهاى شهر را... بايد تمامِ كافه هاى شهر؛ شاهدِ دو نفره هايمان باشد... بايد احساس كنم بودنت را! من از دوست داشتنهاى يواشكى بيزارم 💞 به ڪآناڷ حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️ ❤️ @havayeadam 💚
^🍯💛^ محبوب‌من!💕 عاشقی تعطیلی ندارد و تا دنیا دنیاست، عاشق عاشق است و شما محبوب من‌اید و غریب کسی است که محبوبی ندارد... 💞 به ڪآناڷ حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️ ❤️ @havayeadam 💚
‍ امام خمینی قدس سره : ممکن است انسان را ، یک نظر به نا محرمان یا یک لغزش کوچک لسانی ، مدتها از سرایر و حقایق توحید باز دارد و از حصول جلوات محبوب و خلوات مطلوب که قره العین اهل معرفت است ، باز دارد. 💞 به ڪآناڷ حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️ ❤️ @havayeadam 💚
همراهان گرامی کانال حوای آدم لطفا در نظر سنجی زیر شرکت کنید و به ما بگید که نظرتون در مورد هایی که در این مدت (بصورت صوتی) گذاشتیم چی بوده؟ کلیک کنید: کد امنیتی رو وارد کنید و نظرتون رو ثبت کنید 👇 EitaaBot.ir/poll/86r?eitaafly 💞 به ڪآناڷ حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️ ❤️ @havayeadam 💚
از و از سرِ میز بلند شدم و با گفتن «صبر کن ترشی بیارم! » به سمت یخچال رفتم، اما این جمله من به جای ترشی، خیالش را به دنیایی دیگر بُرد که دست از غذا خوردن کشید و با صدایی گرفته زمزمه کرد: «صبر کردن برای ترشی که آسونه! » سپس خندید و با شیطنتی شیرین ادامه داد: «من یه جاهایی صبر کردم که بیا و ببین! » شیشه ترشی را روی میز گذاشتم و با کنجکاوی پرسیدم: «مثلاً کجا؟ » و او مثل اینکه خاطرات روزهای سختی به یادش آمده باشد، سری تکان داد و گفت: «یه ماه ونیم صبر کردم! به حرف یه ماه و نیم آسونه، ولی من داشتم دیوونه میشدم! فقط دعا میکردم تو این مدت اتفاقی نیفته! » با جملات پیچیده اش، کنجکاوی زنانه ام را حسابی برانگیخته بود که در برابر نگاه مشتاقم خندید و گفت: «اون شب که اومدم خونه تون آچار بگیرم و مامان برای شام دعوتم کرد، یادته؟ » و چون تأیید مرا دید، با لحنی لبریز خاطره ادامه داد: «سرِ سفره وقتی شنیدم عصر برات خواستگار اومده، اصلاً نفهمیدم شام چی خوردم! فقط میخواستم زودتر برم! دلم میخواست همونجا سرِ سفره ازت خواستگاری کنم، برای همین تا سفره جمع شد، فوری از خونه تون زدم بیرون! میترسیدم اگه بازم بمونم یه چیزی بگم و کارو خراب کنم! » از دریای اضطرابی که آن شب بخاطر من در دلش موج زده و من شبنمی از آن را همان شب از تلاطم نگاهش احساس کرده بودم، ذوقی کودکانه در دلم دوید و بی اختیار لبخند زدم. از لبخند من او هم خندید و گفت: «ولی خدا رو شکر ظاهراً اون خواستگار رو رَد کردی! » سپس با چشمانی که از شیطنت میدرخشید، نگاهم کرد و زیرکانه پرسید: «حتماً بخاطر من قبولش نکردی، نه؟!!! » و خودش از حرفی که زده بود با صدای بلند خندید که من ابرو بالا انداختم و با لحنی پُر ناز پاسخ دادم: «نخیرم! من اصلاً بهت فکر نمیکردم! » چشمان مشکی و کشیده اش در احساس موج زد و با لحنی عاشقانه جواب حرف سیاستمدارانه ام را داد: «ولی من بهت فکر میکردم! خیلی هم فکر میکردم! » از آهنگ صدایش، دلم لرزید. خاطرات دیدارهای کوتاه و عمیقمان در راه پله و حیاط و مقابل درِ خانه، پیش چشمانم جان گرفت. لحظاتی که آن روزها از فهمش عاجز میماندم و حالا خود او برایم میگفت در آن لحظات چه بر دلش میگذشته: «الهه! تو بدجوری فکرم رو مشغول کرده بودی! هر دفعه که میدیدمت یه حال خیلی خوبی پیدا میکردم » و شاید نمیتوانست همه احساساتش را به زبان آورد که پشت پرده ای از لبخند، در سکوتی عاشقانه فرو رفت. دلم میخواست خودش از احساسش برایم بگوید نه اینکه من بخواهم، پس پیگیر قصه دلش نشدم و در عوض پرسیدم: «حالا چرا باید یه ماه و نیم صبر میکردی؟ » سرش را پایین انداخت و با نغمه ای نجیبانه پاسخ داد: «آخه اون شب که برای تو خواستگار اومده بود، اواسط محرم بود و من نمیتونستم قبل از تموم شدن ماه صفر کاری بکنم. » تازه متوجه شدم علت صبر کردنش، حرمتی بوده که شیعیان برای عزای دو ماه محرم و صفر رعایت میکنند که لحظاتی مکث کردم و باز پرسیدم: «خُب مگه گناه داره تو ماه محرم و صفر خواستگاری بری؟ » لبخندی بر چهرهاش نقش بست و جواب داد: «نه! گناه که نداره... من خودم دوست نداشتم همچین کاری بکنم! » برای لحظاتی احساس کردم نگاهش از حضورم محو شد و به جایی دیگر رفت که صدایش در اعماق گلویش گم شد و زیر لب زمزمه کرد: «بخاطر امام حسین  صبر کردم و با خودشم معامله کردم که تو رو برام نگه داره! » از شنیدن کلام آخرش، دلگیر شدم. خاندان پیامبر (ص) برای من هم عزیز و محترم بودند، اما اینچنین ارتباط عمیقی که فقط شایسته انسانهای زنده و البته خداست، درمورد کسی که قرنها پیش از این دنیا رفته، به نظرم بیش از اندازه مبالغه آمیز می آمد و شاید حس غریبگی با احساسش را در چشمانم دید، که خندید و ناشیانه بحث را عوض کرد: «الهه جان! دستپختت حرف نداره! عالیه! » ولی من نمیتوانستم به این سادگی ناراحتی ام را پنهان کنم که در جوابش به لبخندی بیرنگ اکتفا کردم و در سکوتی سنگین مشغول غذا خوردن شدم. ادامه دارد... 💞 به ڪآناڷ حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️ ❤️ @havayeadam 💚
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
13 ❓خلاصه سوال : 🔻چگونه نباشیم؟ تا مورد سو استفاده قرار نگیریم! 🔻با ریز بین چطور رفتار کنیم؟ پاسخ: 💞 به ڪآناڷ حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️ ❤️ @havayeadam 💚
وقتی که ، خطاب به ای فرمود: شما رهبر بشوید! صوت این جریان را از اینجا کامل بشنوید: https://eitaa.com/mawezah_ir/1400 💞 به ڪآناڷ حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️ ❤️ @havayeadam 💚