#داستان_دنباله_دار
#جانم_می_رود_6
مهیا دوباره سریعتر از همه به سمت اتاق رفت
به محض رسیدن به اتاق استرس شدیدی گرفت نمی دانست برگردد یا وارد اتاق شود
بلاخره تصمیم خودش را گرفت
در را ارام باز کرد و وارد اتاق شد پدرش روی تخت خوابیده بود ومادرش در کنار پدرش رو صندلی خوابش برده
ارام ارام خودش را به تخت نزدیک کرد نگاهی به دستگاه های کنار تخت انداخت از عددها وخطوط چیزی متوجه نشد به پدرش نزدیک شد
طبق عادت بچگی دستش را جلوی بینی پدرش گذاشت تا مطمئن شود نفس مے کشد با احساس گرمای نفس های پدرش نفس آسوده ای کشید
دستش را پس کشید اما نصف راه پدرش دستش را گرفت
احمد آقا چشمانش را باز کرد لبان خشکش را با لبش تر کرد و گفت
ــــ اومدی بابا منتظرت بودم چرا دیر کردی
و همین جمله کوتاه کافی بود تا قطرهای اشک پشت سر هم بر روی گونه ی مهیا بشینند
ــــ ای بابا چرا گریه میکنی نفس بابا
اصلا میدونی من یه چیز مهمیو تا الان بهت نگفتم
مهیا اشک هایش را پاک کرد و کنجکاوانه پرسید
ـــ چی؟؟
احمد اقا با دستش اثر اشک ها را از روی صورت دخترکش پاک کرد
ـــــ اینکه وقتی گریه میکنی خیلی زشت میشی
مهیا با خنده اعتراض کرد
ـــ اِ بابا
احمد اقا خندید
ـــ اروم دختر مادرت بیدار نشه
دکتر گوشی ها را از گوشش دراورد
ــــ خداروشکر آقای معتمد حالتون خیلے بهتره فقط باید استراحت کنید و ناراحت یا عصبی نشید پس باید از چیزهایی که ناراحتتون میکنه دوربشید
ـــــ ببخشید آقای دکتر کی مرخص میشن
ــــ الان دیگه مرخصن
مهیا تشکر کرد
احمد آقا با کمک مهیا و همسرش اماده شد و پس از انجام کارهای ترخیص به طرف خانه رفتند مهیا به دلیل شب بیداری و خستگی بعد از خوردن یک غذای سبک به اتاقش رفت وآرام خوابید
چشمانش را آرام باز کرد کش و قوسی یه بدنش داد نگاهی به ساعت انداخت ساعت۱۰شب بود
از جایش بلند شد
ــــ ای بابا چقدر خوابیدم
به سمت سرویس بهداشتی رفت صورتش را شست و
به اتاقش برگشت حال خیلی خوبی داشت احساس می کرد آرامشی که مدتی دنبالش می گشت را کم کم دارد در زندگی لمسش می کند نگاهی به چادر روی میز تحریرش انداخت
یاد آن شب،مریم،اون پسره افتاد
بی اختیار اسمش را زمزمه کرد
ــــ سید،شهاب،سیدشهاب
تصمیم گرفت چادر را به مریم پس دهد و از مریم و برادرش تشکر کند
ــــ نه نه فقط از مریم تشکر میکنم حالا از پسره تشکر کنم خودشو برام میگیره پسره ی عقده ای، ولی دیر نیست ???
نگاهی به ساعت انداخت با یاداوری اینکہ شب های محرم هست و مراسم تا اخر شب پابرجاست اماده شد تیپ مشکی زد اول موهایش را داخل شال برد وبه تصویر خود در آیینه نگاه کرد پشیمون شد موهایش را بیرون ریخت
آرایش مختصری کرد و عطر مورد علاقه اش را برداشت و چند پاف زد
کفش پاشنه بلندش را از زیر تخت بیرون آورد
چادر را برداشت و در یک کیف دستی قشنگ گذاشت
در آیینه نگاهی به خودش انداخت
ـــ وای که چه خوشکلم
و یک بوس برای خودش انداخت
به طرف اتاق پدرش رفت
ادامه دارد
~~~🔹💞💚💞🔹~~~
🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇:
https://eitaa.com/malakut
💞
💕
💞💕
💕💚💕
💞💕💞💕💞💕💞💕💞
پاور پوینت جوشن کبیر.ppsx
2.18M
✨ ◾️پاورپوینت دعای جوشن کبیر
~~~🔹🍃🌸🍃🔹~~~
🌷 كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇:
https://eitaa.com/malakut
پاورپوینت اعمال شب قدر.ppsx
1.5M
✨✨ ◾️پاورپوینت اعمال شب قدر
~~~🔹🍃🌸🍃🔹~~~
🌷 كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇:
https://eitaa.com/malakut
پاورپوینت مراسم قرآن به سرگرفتن.ppsx
2.84M
✨ ◾️پاورپوینت مراسم قرآن به سرگرفتن
~~~🔹🍃🌸🍃🔹~~~
🌷 كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇:
https://eitaa.com/malakut
⏯ #مناجات ویژه #شب_قدر.mp3
5.85M
✨ ⏯ #مناجات ویژه #شب_قدر
🍃شب قدر روسیاها اومده
🍃شب بخشش گناها اومده
🎤 #میرداماد
👌بسیار دلنشین
~~~🔹🍃🌸🍃🔹~~~
🌷 كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇:
https://eitaa.com/malakut
شب قدر.mp3
2.84M
✨ سخنران : حجتالاسلام #عالی
#درک_شب_قدر...
~~~🔹🍃🌸🍃🔹~~~
🌷 كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇:
https://eitaa.com/malakut
🌹حضرت زهرا سلام الله علیها که الگوی تمام و کمال ما در امر تربیت هستند و نتیجهی تربیتیشان امامانی معصوم است، در #شبهای_قدر، فرزندانشان را بیدار نگه میداشتند.
خاصه شب بیست و سوم که طبق روایت احتمال قدر بودنش بیش از دو شب دیگر است.
ایشان تلاش می کردند فرزندانشان در #شب_قدر بیدار بمانند و برای این امر غذای سبک به آنها میدادند حتی اگر بچهها خوابشان می گرفت به صورتشان اندکی آب میپاشیدند.
"وَ كانَتْ فاطِمَةُ عليهاالسلام لا تَدَعُ اَحَدا مِنْ اَهْلِها يَنامُ تِلْكَ اللَّيْلَةَ وَ تُداويهِمْ بِقِلَّةِ الطَّعامِ وَ تَتَأَهَّبُ لَها مِنَ النَّهارِ وَ تَقُولُ مَحْرُومٌ مَنْ حُرِمَ خَيْرَها
روش فاطمه عليهاالسلام اين بود كه هيچ فردى از خانواده خويش را نمى گذاشت در آن شب (بيست و سوم) بخوابد و [مشكل خواب] آنها را با كمى غذا و آمادگى در روز درمان مى نمود و مى فرمود: محروم است كسى كه از خير [و بركت] آن شب محروم شود..."
📚بحار الانوار، ج۹۴ص۱۰
#تربیت_در_مکتب_اهل_بیت
~~~🔹☀️🌴☀️🔹~~~
🌷كانال (لاله اى از ملكوت)؛به ما بپيونديد👇:
https://eitaa.com/malakut
☀️
🌴
☀️🌴
🌴☀️🌴
☀️🌴☀️🌴☀️🌴☀️🌴☀️
شب قدرمجتهدی.mp3
3.78M
✨ سخنران : آیت الله #مجتهدی_تهرانی
#درک_شب_قدر...
~~~🔹🍃🌸🍃🔹~~~
🌷 كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇:
https://eitaa.com/malakut
👈 حضرتِ موسی(ع) و شب قدر!
در حدیثی طولانی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله میخوانیم که حضرت موسی علیه السلام به خدا عرض کرد: خدایا مقام قربت را خواهانم. پاسخ آمد: «قُرْبی لِمَن اسْتَیْقَظَ لَیْلَةَ الْقَدْر»، قرب من، در بیداری شب قدر است.
عرضه داشت: پروردگارا، رحمتت را خواستارم. پاسخ آمد: «رَحْمَتی لِمَنْ رَحمَ الْمَساکینَ لَیلةَ الْقَدر»، رحمت من در ترحّم بر مساکین در شب قدر است.
گفت: خدایا، جواز عبور از صراط میخواهم. پاسخ آمد: «ذلِک لِمَنْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ لَیْلَةَ الْقَدْر»، رمز عبور از صراط، صدقه در شب قدر است.
عرض کرد: خدایا بهشت و نعمتهای آن را میطلبم. پاسخ آمد: «ذلک لِمَنْ سَبَّحَ تَسْبیحَة فی لیلةِ القدر»، دستیابی به آن، در گرو تسبیح گفتن در شب قدر است.
عرضه داشت: پروردگارا، خواهان نجات از آتش دوزخم. پاسخ آمد: «ذلک لِمَنْ اسْتَغْفَرَ فِی لَیلةِ الْقَدْر»، رمز نجات از دوزخ، استغفار در شب قدر است.
در پایان گفت: خدایا رضای تو را میطلبم. پاسخ آمد: «رِضای لِمَنْ صَلّی رَکعَتَینِ فِی لَیلةِ الْقَدْر»، کسی مشمول رضای من است که در شب قدر، نماز بگذارد.
📗 #وسائل_الشیعه، ج 8، ص 20
✍ شیخ محمد بن حسن حر عاملی
~~~⚜🍃🍁🍃⚜~~~
🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇:
https://eitaa.com/malakut
🍁
🍃
⚜🍃
🍃⚜ 🍃
🍁🍃⚜🍃⚜🍃⚜🍃🍁
#نکته_ناب
🌙🌙🌙🌙🌙
در اعمال شب قدر چنین آمده است که قرآن مجید را بگشاید و بگذارد مقابل و بگوید: اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ.... سپس در دستور دیگر میفرماید قرآن را بر سر بگذارد و بگوید: اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ... آنگاه ده مرتبه بگوید بک یا الله الخ
❗️مطلبی که باید رعایت شود دو چیز است:
1⃣ باید قرآن ۳۰ جزئی باشد یعنی قرآن کامل نه عم جزء و موبایل و امثالهم
2⃣ قرآن گشوده شود و صفحات آن رو به آسمان بر سر گذاشته شود نه بصورت وارونه و یا قرآن بسته شده.
🕊 ان شاء الله ادب حضور قرآن مد نظر باشد و قرآن را به سرّ و دل جان کنیم که عمده همین است.
#ح_م
~~~🔸🍃☀️🍃🔸~~~
🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇:
https://eitaa.com/malakut
💎
🍃
☀️🍃
🍃☀️ 🍃
💎🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃💎
#داستان_دنباله_دار
#جانم_می_رود_7
تصمیم گرفته بود هم حال پدرش را بپرسد هم به آن ها بگوید که به هیئت می رود این نزدیکی به مادر و پدرش احساس خوبی به او می داد
به طرف اتاق رفت در باز بود پدرش روی تخت نشسته بود
احساس می کرد پدرش ناراحت هست می خواست جلو برود و جویای حال پدرش شود اما با دیدن عکس هایی که در دست پدرش بودند سرجایش خشک شد
باور نمی کرد پدرش دوباره به سراغ این عکس ها بیاید
از ناراحتی و عصبانیت دستانش سرد شدند دیگر کنترلی بر رفتارش نداشت.
با افتادن کیف دستیِ چادر از دستش ،احمد اقا سرش را بالا اورد با دیدن مهیا سعی در قایم کردن عکس ها کرد اما
دیگر فایده ای نداشت
مهیا جلو رفت روبه روی پدرش ایستاد
ـــ اینا چین بابا
فریاد زد
ــــ دارم میگم اینا چین چند بار گفتم ول کنید دیگه بیخیال این عکسا بشید
از فریاد مهیا مهلا خانم سریع خودش را به اتاق رساند
ـــ یا فاطمه الزهرا ،مهیا چرا داد میزنی دختر
ــــ چرا داد می زنم مامان خانوم از شوهرتون بپرسید
مهلا خانم به طرف مهیا رفت
ــــ درست صحبت کن یادت نره کسایی که جلوت ایستادن مادر و پدرت هستن
مهیا یکم از مامانش فاصله گرفت و با صدای بلند ادامه داد
ــــ یادم نرفته ولی مثل اینکه همین بابا
به احمد آقا اشاره کرد
ـــ یادش رفته از بس به این عکسا و اون روزا فکر میکنه حالش بد شده و دیشب نزدیک بود...
دیگه ادامه نداد نمی تونست بگه که ممکن بود دیشب بی پدر بشه
مهلا خانم با دیدن عکس های جبهه در دست های همسرش پی به قضیه برد با ناراحتی نگاهی به احمد آقا انداخت
ــــ احمدآقا دکتر گفت دیگه به چیزایی که ناراحتت میکنه فکر نکن میدونم این خاطرات و دوستات رو نمیتونی فراموش بکنی ولی...
مهیا پوزخندی زد
و نگذاشت مادرش ادامه بدهد
ــــ چی میگی مهلا خانم خاطرات فراموش نشدنی ؟؟
اخه چی دارن که فراموش نمیشن دوستاتون شهیدشدن خب همه عزیزاشونو از دست میدن شما باید تا الان ماتم بگیرید باید با هر بار دیدن این عکسا حالتون بد بشه
صدای مهیا کم کم بالاتر می رفت دوست نداشت اینطور با پدرش صحبت کند اما خواه ناخواه حرف هایش تلخ شده بودند
ـــ اصلا این جنگ کوفتی برات چیز خوبی به یادگار گذاشت؟
جز اینکه بیمارت کرد نفس به زور میتونی بکشی حواست هست بابا چرا دارید با خودتون اینکارو میکنید ؟
مهیا نگاهی به عکس ها انداخت و از دست پدرش کشید
ـــ اینا دیگه نباید باشن کاری میکنم تا هیچ اثری از اون جنگ کوفتی تو این خونه نمونه
تا خواست عکس های پدرش و دوستانش را پاره کند مادرش دستش را کشید و یک طرف صورت مهیا سوخت
مهیا چشمانش را محکم روی هم فشار داد
باور نمی کرد ، این اولین بار بود که مادرش روی آن دست بلند مے ڪرد
مهیا لبخند تلخی زد و در چشمان مادرش نگاه کرد عکس ها را روی میز پرت کرد
و فورا از اتاق خارج شد
تند تند کفش هایش را پا کرد صدای پدرش را می شنید که صدایش می کرد و از او می خواست این وقت شب بیرون نرود ولی توجه ای نکرد
با حال آشفته ای در کوچه قدم می زد باورش نمی شد
که مادرش این کار را بکند
او تصور می کرد الان شاید مادرش او را برای آمدن به هیئت همراهی می کند ولی این لحظات جور دیگری رقم خورد
با رسیدن به سر خیابون ودیدن هیئت دلش هوای هیئت کرد خودش هم از این حال خودش تعجب می کرد باورش نمی شود که علاقه ی به این مراسم پیدا کند
آرام آرام به هیئت نزدیک شد
ــــ بفرمایید
ادامه دارد
~~~🔹💞💚💞🔹~~~
🌷نشانی كانال لاله ای از ملکوت در سروش؛به ما بپيونديد👇:
@soroosh.malakut
🌷نشانی كانال لاله ای از ملکوتدر ایتا؛به ما بپيونديد👇:
https://eitaa.com/malakut
💞
💕
💞💕
💕💚💕
💞💕💞💕💞💕💞💕💞
🔴"امام روح الله" ما اینگونه بود....
✍قابل توجه یادگار یادگار یادگار امام...
«فرش های بیرونی منزل امام ناقص بود. من عرض کردم: اجازه بدهید برای این قسمت خالی فرش تهیه کنم. امام فرمود: آن طرف یعنی در اندرون فرش هست. عرض کردم: آنها گلیم است و برای بیرونی خوب نیست. فرمود: مگر منزل صدراعظم است؟ گفتم: فوق منزل صدراعظم است؛ منزل امام زمان است! فرمود: در منزل خود امام زمان هم معلوم نیست چه فرشی افتاده است».
🔺«وضع ساده منزل حضرت امام در قم در طول زندگی، حاکی از قناعت ایشان بود. معروف است که آجرهای پله های حیاط ایشان ساییده شده بود. بنّا می گوید تعدادی آجر تهیه شود تا آن آجرهای ساییده شده را عوض کند، حضرت امام می فرمایند: همان آجرهای ساییده شده را پشت و رو کنید و کار بگذارید».
~~~🔹🍀🌹🍀🔹~~~
🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇:
https://eitaa.com/malakut
🌹
🍀
🌹🍀
🍀🌸🍀
🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹
🔰 یک خیال اشتباه
از درِ #مسجد که وارد شد به خیال این که امام جماعت در حال خواندن رکعت اول است، اقتدا کرد. بعد فهمید که امام مشغول خواندن رکعت سوم یا چهارم میباشد.
اگر قبل از رکوع متوجه شده، باید قرائت را بخواند اما اگر بعد از رکوع فهمید، مستحب است بعد از نماز دو سجده سهو برای ترک سهوی قرائت بجا آورد.
💠 #احکام_نمازگزاران
👤 آیتاللهالعظمی #خامنهای
📚 أجوبة الاستفتائات، ص۱۵۴، س۵۷۹.
~~~⚜🍃🍁🍃⚜~~~
🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇:
https://eitaa.com/malakut
🍁
🍃
⚜🍃
🍃⚜ 🍃
🍁🍃⚜🍃⚜🍃⚜🍃🍁
💠شرح دعای شریف افتتاح💠
🌹فراز پنجم
☘الْحَمْدُ لِلَّهِ بجمیع مَحَامِدِهِ کلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کلِّهَا، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَا مُضَادَّ لَهُ فِی مُلْکهِ وَ لَا مُنَازِعَ لَهُ فِی أَمْرِهِ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَا شَرِیک لَهُ فِی خَلْقِهِ وَ لَا شَبِیهَ لَهُ فِی عَظَمَتِهِ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الْفَاشِی فِی الْخَلْقِ أَمْرُهُ وَ حَمْدُهُ الظَّاهِرِ بِالْکرَمِ مَجْدُهُ، الْبَاسِطِ بِالْجُودِ یَدَهُ، الَّذِی لَا تَنْقُصُ خَزَائِنُهُ وَ لَا تَزِیدُهُ کثْرَةُ الْعَطَاءِ إِلَّا جُوداً وکرَماً إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الْوَهَّابُ☘
🌼ستایش مخصوص خداوندست با تمام آن چه که به سبب آن، سزاوار ستوده شدن است، و به خاطر همه نعمت هایش. ستایش مخصوص خداوندی است که در دایره حکمرانی اش، مخالف سرسختی نداشته و در کارش نزاع کننده ای نیست.
ستایش مخصوص خداوندی است که در آفرینش خود شریکی نداشته و در بزرگی اش همانندی ندارد. ستایش مخصوص خداوندی است که کار او در میان مخلوقاتش آشکار و ستایشش نمایان است. خدایی که شرافتش، با بزرگواری ظاهر شده و دستِ بخشش او گشوده است.
همان پروردگاری که چیزی از خزائنش کم نشود و زیادی بخشش، جود و کرمش را زیاد میکند. به درستی که او قدرتمند است و زیاد هدیه میدهد.🌼
✅نکته ها
◀️«مضادّ»، از واژه «ضدّ» و اسم فاعل باب مفاعله است و به معنی مخالفی است که به سبب شدّت دشمنی و مخالفت، به هیچ وجه با ضدّ خود جمع نمی شود.واژه «ضدّ» هنگامی که به باب مفاعله میرود، این معنی را مورد توجه قرار میدهد که ضدّ، ضدیت و مخالفت خود را به مرحله بروز و ظهور رسانده است.
◀️«منازع»، اسم فاعل از واژه «نزع» است که به باب مفاعله رفته و دلالت بر استمرار دارد. «نزع» به معنای ریشه کنی است، و وقتی اسم فاعل باب مفاعله میشود به معنای کسی است که اراده اش در ریشه کنی مستمرّ است.
وقتی خدای حکیم را با توجه به این دو ویژگی ستایش میکنیم و اظهار میداریم که در عرصه حکمرانی، مخالفِ سرسخت، و در تحقق فرامینش منازعی ندارد، به عظمت و یکتایی او در همه چیز اشاره کرده ایم. (الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَا مُضَادَّ لَهُ فِی مُلْکهِ وَ لَا مُنَازِعَ لَهُ فِی أَمْرِهِ)
◀️«مجد» در جایی به کار میرود که کرامت و بزرگواری گسترده، و در نهایت درجه خود آشکار شده باشد. کلمه «مجید» نیز از همین واژه گرفته شده، و به کسی گفته میشود که مجد و بزرگواری در وجودش ثابت و استوار است.
◀️در آیات الهی، این صفت هم برای خدای متعال و هم برای قرآن کریم آمده، و در این بخش از دعای شریف افتتاح نیز این نکته مورد توجه قرار گرفته که مجد و بزرگواری الهی به وسیله کَرمش پدیدار شده است. (الظَّاهِرِ بِالْکرَمِ مَجْدُهُ)
◀️«خزائن» جمعِ «خزینه» و به معنی منبع و مرکز هر چیزی است که برای حفظ آن و عدم دسترسی دیگران به آن، در آنجا جمع آوری شده است.از آیات قرآن کریم چنین نمایان میشود که برای تمام هستی نزد خدای متعال گنجینه ای وجود دارد؛ که در بعضی از آیات، با عنوان «خزائن الله»و در برخی دیگر از آیات با تعبیر «خزائن رحمۀ» از آنها یاد شده است. خدای متعال در آیه ۲۱ سوره مبارکه حجر با صراحت میفرماید: «وَ إِنْ مِنْ شَیْ ءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ؛ هیچ چیز نیست، مگر آن که خزینههای آن نزد ما است».
◀️در نظر گرفتن تمام آیات الهی این مطلب را تأیید میکند که مراد از «خَزائِنُ اللَّهِ» همه ذخیرهها و گنجینههای غیبی است که مخلوقات در وجود و بقای خود محتاج آن هستند و از آن ارتزاق میکنند، و به وسیله آن، نقصهای آنها تکمیل میشود. براین اساس نزد خدای هستی بخش، منبع فیضی وجود دارد که تمام عطایای الهی از آن مقام انجام میشود و خدای کریم هر مقدار هم که بذل و بخشش کند، از آن کم نمی شود. (الَّذِی لَا تَنْقُصُ خَزَائِنُهُ)
◀️«وهّاب» صیغه مبالغه از «وهب» است. «هبه» به معنای پیش کش و هدیه بدون هیچ چشم داشت و غرضی است که در مقابلِ عوضی هم نباشد. «وهّاب» به کسی میگویند که این نوع هدیه دادن از او بسیار صادر شود.(... إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الْوَهَّابُ).
🔵پیام ها
🍃۱. درست است که در بسیاری از موارد، با بیان ویژگیهای کمال و جمال پروردگار بزرگ، و یادآوریِ نعمتهای او، آنها را واسطه قرار میدهیم تا زبان به حمدِ او باز کنیم؛ ولی حقِ مطلب این است که او نامحدود است و نعمت هایش نیز غیر قابل شمارش،و ما بسیار کوچک هستیم و زبان ما نیز قاصر از آن است که ویژگیها و نعمتهای خدای بزرگ را بیان کند. از این رو یکی از راههای حمد الهی، این است که صفتها و نعمتهای او را به طور کلی یادآور شویم و این گونه او را حمد و ستایش کنیم. (الْحَمْدُ لِلَّهِ بجمیع مَحَامِدِهِ کلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کلِّهَا)
🍃۲. گنجینههای رحمت الهی، تمام شدنی و کم شدنی نیست؛ پس هرچه از خدا گرفته ایم بازهم درخواست کنیم. (الَّذِی لَا تَنْقُصُ خَزَائِنُهُ)
🍃۳. هرچند برای خدا کاری نکرده ایم، ولی این نباید سبب شود که گمان کنیم او نعمت هایش را از ما دریغ میکند؛ چراکه او وهاب است و بدون چشم داشت، عنایت میکند. (إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الْوَهَّابُ)
#دعای_افتتاح
─═इई🔹☘🌟☘🔹ईइ═─
🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇:
https://eitaa.com/malakut
🌟
☘🌟
🌟🌺🌟
☘🌟☘🌟☘🌟☘🌟
💐کار مهدوی💐
◀️قسمت هشتم
✨به نام خداوند بخشنده و مهربان✨
✋سلام بر امام خوبی ها و سلام بر شمامنتظران حضرت
💗وقتی کسی را دوست داری، و می دانی او هم خیلی تو را دوست دارد ،و همیشه از اعمال و رفتار تو خبر دارد سعی می کنی که او را راضی کنی، سعی میکنی هیچوقت ناراحتش نکنی
⚡️این فرد در زندگی تو اگر اثر گذار باشد،میزان مراقب تو از خودت برای ناراحت نکردن آن فرد خیلی بیشتر است .
🔹فرض کنید کارمندی که یک مدیری دارد و می داند اگر بد کار کند مدیرش از او ناراحت میشود ،حقوقش را کم می کند پس آن کارمند هیچوقت کاری نمیکند که مدیرش ناراحت شود
⁉️همه ی ما زیر نظر امام زمانیم چراکارهایی میکنیم که امام زمان از ما ناراحت شود
♨️مگر نمی دانیم دوشنبه ها و پنجشنبه ها نامه ی اعمال ما خدمت حضرت میرسد مگر نمی دانیم❓پس چرا گناه می کنیم❓پس چرا براحتی اذیت می کنیم همدیگر را❓چرا دوست نداریم در طول روز حداقل سه چهار تا کار ما شبیه امام زمان مان باشد ⁉️چرا ما کاری نمی کنیم که نماز مان را اول وقت بخونیم ⁉️ نمازهای مان شبیه نماز امام زمان بشود
🔴مگر نمی دانی اگر نمازی اول وقت خوانده شود ،همراه نماز امام زمان به آسمان میرودو نمازی که همراه نماز امام زمان به آسمان برود خدا هیچوقت آن نماز را رد نمی کند هیچوقت !!!
🔺به احترام نماز امام زمان عج بقیه نمازهای اول وقت را هم خدا قبول می کند
⚡️به این خاطر است که سید علی آقای قاضی استاد آیت اللّه بهجت فرمودند: اگر کسی نماز های واجبش را در اول وقتش بخواند و به مقامات عالیه نرسد من را لعن کند در این حدّ
🌀 از آیت اللّه بهجت سوال کردند ؛منظور ایشان نماز اول وقت با حضور قلب بود؟ آقا گفت نه ؛ حتی بدون حضور قلب هم، مطلق نماز
🔺اصلا بحث حضور قلب هم نیست ، حتی بدون حضور قلب هم، نماز مطلقش اول وقت خونده شود اثرات عالیه دارد ،این را خود آقای بهجت می گوید، فیلم ش هم هست
👈میگوید به مقامات عالیه میرسد.
☝️مگر کاری دارد صدای اذان را شنیدی آقا! ملت !مردم! من کار دارم، با خدای خودم کار دارم ،برو سر نماز ،ببین خدا چطور زندگی تو را روی غلطک می اندازد
👌آزمایش کن ، نمازت را اول وقت بخوان ،آقا را خوشحال کن😊
😊بهترین چیزی که آقا را خوشحال میکند نماز اول وقت است خدا شاهده
💥آیت اللّه حسنعلی نخودکی اصفهانی میگفت: من خیلی از ختم ها و خیلی کارها کردم برای قرب به خدا و خیلی چیزها را آزمایش کردم حتی میگویند روزی یک بار ختم قرآن انجام میداد این فرد ولی میگفت هیچ چیزی را برای قرب به خدا موثر تر از نماز اول وقت ندیدم
🌞اذان ظهر دانشگاه هستی سر کار هستی بسم اللّه نماز
🌛نماز مغرب و عشا خانه هستی، صدای اذان اللّه اکبر ،بسم اللّه نماز ،برو نمازت را بخوان ببین خدا چطور زندگی تو را فوق العاده میکندهم از لحاظ مادی هم از لحاظ معنوی
💎پس نتیجه ی بحث ما این شد که از امروز سعی کنیم برای خوشحالی امام زمان و شاد کردن دل پسر فاطمه ی زهرا، نماز های مان را اول وقت بخوانیم که هم فایده های معنوی دارد و هم فایده های مادی
#استاد_عبادی
~~~🔸🍃☀️🍃🔸~~~
🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇:
https://eitaa.com/malakut
💎
🍃
☀️🍃
🍃☀️ 🍃
💎🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃💎
💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
🍃
🌼
﷽
💠#سیره_شهدا
#نماز
عطر سجادة مخمل
فاطمه ايرانشناس
روزي را كه مـصطفي از بيمارسـتان مـرخص شـد و او را بـه خانـه آورديم، فراموش نمي كنم.
بعد از آخرين عمـل جراحـي كـه در زمـستان 1368 بر روي پاي راستش انجام گرفت، تمام انگشتان پايش قطع شـد و قسمتي از مچ پا برايش باقي ماند، به همراهِ يك ساق پاي كج كه بـر اثـر موج انفجار مين به آن شكل در آمده بود.
دكتر جراحش مي گفت كه بايد براي هميشه با عصا راه برود. با اين حـال مـصطفي بـسيار بـا روحيـه و خوشرو بود. اخلاق خوب او حتي در بيمارستان هـم زبـانزد بيمـاران و پرستاران شده بود و او را دوست داشتند.
آن روز تعداد زيادي از دوستان و همسايگان و اقـوام دور و نزديـك به ديدنش آمدند و او با اينكه خيلي ضعيف و لاغر شده بود، با مهربـاني و لبخندِ شيرين هميشگي اش به آنها خوش آمد مـي گفـت و از ديدنـشان خوشحال مي شد. نزديك غروب ميهمانان يكي يكي رفتند و خانه خلـوت شد. مصطفي هم خسته به نظـر مـي رسـيد.
قـرص هـايش را دادم و او را روي تخت خواباندم. خودم هم به آشپزخانه رفتم تا ظرفها را بشويم و شام را آماده كنم.
متوجه گذشت زمان نشدم و مشغول كارهايم بودم كه ناگهان صـداي گرية ضعيفي را شنيدم. به سرعت به سمت اتاق رفتم و با كمـال تعجـب ديدم كه مصطفي بدون كمك من از تخت پايين آمده و بـر روي سـجادة مخملـش نشـسته و در حـالي كـه پـاي راسـتش را دراز كـرده ـ چـون نمي توانست آن را جمع كند ـ گريه مي كرد و با زمزمه اي آرام مـي گفـت:
«خدايا! مرا ببخش كه مجبور شده ام در حضورت اين چنين نماز بخوانم. خدايا! بي ادبي مرا ببخش. پروردگارا! اين نماز را كه اولـين نمـاز بعـد از مجروحيتم مي باشد، هديه مي دهم به رفيق و هم سنگر عزيزم سـعيد كـه به شهادت رسيد.»
مصطفي عمر كوتاهي داشـت و خيلـي زود از پـيش مـا رفـت. از او پسري به يادگار مانده كه نامش را عليرضا گذاشتيم.
شبي خـواب ديـدم مصطفي آمده و پسرش را بر روي پاهـايش نـشانده و او را مـي بوسـد و نوازش ميكند. به عليرضا گفتم:
«علي جان! از روي پاي پدرت بلند شو، مگر نميبيني پايش درد ميكند!»
ولي مصطفي با لبخند هميشگي به من گفـت:
«بگـذار بنـشيند، ديگـر پايم درد نميكند!» و با محبـت زيـاد كـه حـاكي از رضـايت قلبـي بـود فرزنـدش را بوسـيد.
از خـواب بيـدار شـدم؛ نزديكـيهـاي صـبح بـود. عليرضا بهِم گفته بود كه صبح زود بيدارش كنم تا بتواند براي امتحـاني كه در پيش داشت، مروري بر درسش بكند. به همـين خـاطر بـه سـمت اتاقش رفتم. وقتي در را باز كردم، با صحنه اي بسيار زيبا و شـگفت انگيـز روبه رو شدم.
عليرضا بر روي سجادة پدرش اولين نمـاز زنـدگي اش را ميخواند. بوسه هاي مصطفي زيباترين و بهترين هديه براي اولين نمـاز و عبادت پسرش بود.
📚کتاب شكسته هاي ايستاده
~~~🔹🍃🌸🍃🔹~~~
🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇:
https://eitaa.com/malakut
🌼
🍃
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌼