هدایت شده از 🇱🇧تَنْهٰاتَرینْهٰا🇵🇸
خدایا!
می گویند اول تو اذن صدا زدنت را میدهی و سپس ما می توانیم صدایت کنیم... بین خودمان بماند! ما پر رو می شویم ها!... همین حالا هم از حد خودمان گذشتهایم... مثل مست هایی که آنقدر میخورند و تِلوتِلو می خورند؛ ما هم انقدر از کارهایی که نباید انجام میدادیم، انجام دادهایم که داریم از شدت بیهوشی تلوتلو میخوریم... هوش از سرمان پریده خدایا!... این حرف ها گنده تر از دهن ماست که بگوییم... ولی چاره چیست... خودت گفتهای صدا بزن... وااااااااای... خدایا می بینی؟... ما داریم صدایت می زنیم... همین یک جمله یعنی تو ما را پذیرفتهای... پس خدایا! بگذار کمی دیگر پررویی کنم و حرفی بزنم... این شاخه را ببین!... ببین چگونه خودش را در دل این خانه کشیده است!... من هم میخواهم مثل این شاخه، خودم را در دلِ آغوشت بکشم و بگویم که باید مرا پناه دهی... پشت پنجره، زمستان است... شاخه های بیرون از پنجره یخ زدهاند... اما ببین چگونه این شاخه گل داده است؟!... تو هم اگر ما را در آغوشت بکشی، اینگونه میشویم ها!... در آغوش بکش که پشت پنجرهی آغوشتان، دلمان یخ زده است... در آغوش بکش که بیرون از آغوشتان، زمستان است و زمستان است و زمستان...
پ.ن اول (پی نوشت) :
چقدر من این عکس را دوست دارم... شگفت انگیز است... یک کتاب خداشناسی در دل خود جای داده است... هر چقدر نگاهش می کنم، سیر نمی شوم...
پ.ن دوم: کاش کمی آدم شوم... کاش!
#شاید_خودم
#متن
#خدا
#عشق
#زمستان
#گل
@Tanhatarinhaa
هدایت شده از 🇱🇧تَنْهٰاتَرینْهٰا🇵🇸
احتمالا داستانِ مکالمهی حضرت موسی با خداوند رو شنیدین... اینکه روزی حضرت موسی در کوه سینا به عبادت می پردازن و از خداوند درخواست می کنن که خودشون رو به حضرت موسی نشون بدن؛ با عبارتِ «اَرِنی» یعنی «خودت را به من نشان بده»... ولی خداوند در جواب می فرمایند که: لَن تَرٰنی»... یعنی«هرگز مرا نخواهی دید»...
سه شاعر بزرگ یعنی حافظ، سعدی و مولانا هم دربارهی این مکالمهی حضرت موسی با خداوند، اشعاری سرودند که بسیار قابل تأمل و جالب هستن...
سعدی (علیه الرحمه) :
چو رسی به کوه سینا، اَرِنی مگو و بگذر!
که نیارزد این تمنا به جوابِ لَن ترٰنی
حافظ (رحمت الله علیه) :
چو رسی به کوه سینا اَرِنی بگو و مگذر!
تو صدایِ دوست بشنو! نه جوابِ لن ترنی
اما حضرت مولانا حق مطلب رو به خوبی ادا کرده و فرمودهاند:
اَرِنی کسی بگوید که تو را ندیده باشد
تو که با منی همیشه، چه تَریٰ چه لَنْ تَرٰنی
با بررسی این سه بیت، متوجه سه دیدگاه مختلفِ این شاعران بزرگ میشیم و اون سه دیدگاه، اینان:
_ سعدی از منظر عقل به داستان نگاه میکنه و چون به نتیجه واقفه و میدونه که خداوند هیچ گاه خودش رو در نظر ها آشکار نمیکنه، از تمنایِ ارنی هم امتناع میورزه...
_ حافظ از منظر عشق به قضیه نگاه می کنه... اینکه حتی اگر حضرت موسی جواب لن ترنی هم بشنوه، باز هم ارزش داره که این مکالمه رو با خدا انجام بده و صدای حضرت یار رو بشنوه...
_ اما حضرت مولانا از نگاهِ عرفان به این ماجرا نگاه کردن و شاید بشه گفت که این نگاه، مافوق دیدگاه های قبلی هستش و ایشون انسان رو همیشه در محضر الهی می بینن و قایل به اینن که انسانِ عارف همیشه خدا رو در همه چیز می بینه و نیازی به درخواستِ ارنی هم نداره...
#شعر
#عرفان
#عشق
#عقل
#مولانا
#حافظ
#سعدی