🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃
🍃
🌹
🍃
❤️ توسل امروز ❤️
به حضرت زهرا سلام الله علیها
و امیرالمؤمنین علیه السلام
يَا أَبَا الْحَسَنِ، يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، يَا عَلِىَّ بْنَ أَبِى طالِبٍ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🦋🦋
يا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، يَا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ، يَا سَيِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكِ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكِ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِي لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🍃
🌹
🍃
🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
@delneveshte_hadis110
#متن_عربی #متن_ترجمه #صفحه_80 سوره مبارکه #نساء
#سوره_4
#جزء_4
نوشته استاد انصاریان - منبع: پایگاه
(https://erfan.ir)
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅───┄
080.mp3
1.7M
🔸ترتیل صفحه 80 قرآن کریم با صدای استاد حامد ولی زاده_مقام کرد
🔸به همراه ترجمه گویای فارسی با صدای مرحوم استاد اسماعیل قادرپناه
☘️☘️☘️☘️
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅───┄
080-nesa-ta-1.mp3
3.66M
080-nesa-ta-2.mp3
5.2M
#کتابدا🪴
#قسمتسیصدسییکم🪴
🌿﷽🌿
سر یکی از کوچه ها سنگری دیدیم. مرد ارتشی جوانی داخل
سنگر نشسته بود و با بی سیم صحبت می کرد، هفت، هشت سرباز
و چند نفر شخصی دور و برش بودند. نزدیک تر شدیم. کلی سنگر
چندتا بی سیم دیگر هم بود که مرد ارتشی هر دقیقه با یکی از أنها
صحبت می کرد. دقت که کردم متوجه شدم، زخمی است، رنگ و
رویش پریده خستگی از سر و رویش می بارید، زیر پای راستش
که پانسمان بود، یک بلوک سیمانی قرار داده بودند و دمپایی به
کف پایش بسته بودند. انگشتان پای زخمی اش کبود و متورم از
پانسمان بیرون زده بود
بچه ها گفتند: این ستوان اقارب پرست است
او تا چشمش به من و صباح که جلوتر از بقیه بودیم، افتاده
برافروخته پرسید: شماها برای چی اومدید اینجا؟ مگه بچه بازیهها
عراقی ها اینجان.
بعد رو به پسرها کرد و گفت: برای چی این دخترها رو با خودتون
آوردید؟ کجا میخواید برید؟
گفتند: در ستناب دکتر سعادت هم گفت: خب به ما گفتند بیایم اینجا.
امدادگر خواسته بودند، ما هم امدادگریم. اومدیم کمک
گفت: خیله خب، شماها می تونید برید. این خواهرها باید برگردند
همین که به من و صباح اشاره کرد و گفت: خواهرها برگردند، من
گفتم: ما برنمیگردیم مگه شما فرمانده ما هستید که می گوئید ما باید
برگردیم ما خودمون اومدیم، خودمون هم می دونم چی کار کنیم.
گفت: خواهر باید به حرف من گوش بدید. یعنی چی بیخود بلند می
شید می آیید
گفتم: ما بیخود نیومدیم، ما امدادگریم، به ما گفتند بیایید، ما هم
اومدیم. هیچ کس هم میتونه ما رو برگردونه
وسط این جر و بحث ما، یک خبرنگار که نمی دانم سر و کله اش
از کجا پیدا شد، به من و صباح گفت: صبر کنید من از شما عکس
بگیرم. من که از ناراحتی خونه خودم را می خورد، گفتم: برو
بابا، وقت گیر آوردی؟ عکس به چه دردی می خوره؟! الان باید
تفنگ دست بگیری
باز اصرار کرد من و صباح همراه گروه نرویم. آن قدر
جلوی همه احساس بدی بهم دست داد که گفتم: هیچ کس حق نداره
این فرصت رو از من بگیره. هرکس بخواد مانعم بشه با همین اسلحه
می زنمش بنده خدا یک نگاه به من و یک نگاه به بقیه کرد و گفت:
برید اسیر میشید. عراقی ها همه هستن. گفتم: باشه اسیر بشیم. من
هم باید به کاری بکنم گفت: کشته میشید من و دکتر سعادت
همزمان به حرف آمدیم، من گفتم: الان هر جای این شهر باشی
همینه فرقش اینه که اینجا ما هم در مقابل دشمن
یه حرکتی می کنیم، ولی غیر از اینجا بدون
اینکه فرصتی برای دفاع از خودت رو داشته باشی کشته میشی دکتر
سعادت هم گفت: آقا ما پیه همه چی رو به تن مون مالیدیم. این
خواهر ها رو هم از اسیری نترسونید. اینا همه چی رو می دونند و
آگاهانه جلو اومدن....
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#کانالکمالبندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
#کتابدا🪴
#قسمتسیصدسیدوم🪴
🌿﷽🌿
صباع هم حرف های دکتر را تایید کرد. من
گفتم: ما مطمئنیم که شهادت، اسارت در انتظار ماست
دست روی نارنجکهای توی جیبم گذاشتم و گفتم: این نارنجک
هایی که توی جییم گذاشتم ماله یه زمانه که دشمن بخواد اسیرم کنه
ستوان دیگر کوتاه آمد و گفت: خود دانید. من دیگه نمی دونم به
شما چی بگم. ولی حداقل صبر کنید، همین طوری راه نیفتید برید.
شما که نمیدونین عراقی ها کجا هستن، صبر کنید یه گروه الان به
طرف ستناب حرکت می کند، با اون گروه همراه بشید
تا آمدن و تشکیل گروه کمی آنجا ایستادیم. از زبان نیروهای
ارتشی می شنیدم که فرمانده شان اقارب پرست است. می گفتند: با
اینکه مجروح شده و حال و روز درستی ندارد، به هیچ وجه
حاضر نیست برگردد.
یادم افتاد این آدم را یک جای دیگر هم دیده ام. یواش یواش به
ذهنم آمد که این جوان را که سنی حدود بیست و هشت تا سی و
چند سال دارد را جلوی مسجد با سرگرد شریف نسب دیده ام زیاد منتظر ماندیم. از توی یکی از خانه های روستایی یک دفعه
یک گروه مسلح بیرون آمدند. همه جور آدمی بین شان بود. از
سرباز و سپاهی گرفته تا نیروهای مردمی در سن های مختلف. ما
دوازده نفر هم به آنها اضافه شدیم. قبل از حرکت، فرمانده گروه
که جوانی سپاهی بود با اقارب پرست صحبت کرد. گوش هایم را
تمیز کردم، ببینم چه می گویند. چندان سر درنیاوردم. اکثر
اصطالحاتی که به کار می بردند، نظامی بود. بعد فرمانده خطاب
به جمع گفت: از الان که حرکت می کنیم، به هیچ عنوان نباید
حرف بزنید. در سکوت مطلق قدم بردارید
موقع حرکت دوباره اقارب پرست به ما گفت: خواهرها خیلی
مراقب خودتون باشید. سعی کنید از گروه برادرها جدا نشید. شما
وسط ستون حرکت کنید. نه عقب تر نه جلوتر۔ هیچکدومتون حق
ندارید سر خود این طرف و اون طرف برید
بعد به مردهای گروه گفت: از خواهرا مراقبت کنید، این هارو ان
شاء لله صحیح و سلامت برمیگردونید. بعد دوباره به من گفت:
لازم نیست شما این قدر اسلحه حمل کنی یک ژ سه نگه داشتم و
بقیه را به دیگران دادم. این بار وسط ایستادم و سر دو صندوق را
گرفتم. راه افتادیم. بین راه مرتب جابه جا می شدیم تا نفر وسط که
با دو دست صندوق ها را گرفته بود، کمتر اذیت شود. مسیر
روبروی مان هم نخلستان بود و هم خانه های کاهگلی روستایی که
به طور پراکنده و یا در ردیف های نامنظم کوچه و خیابان آنجا را
ساخته بودند وارد نخلستان شدیم. از هر طرف صدای تیراندازی
می آمد و گلوله و ترکش به این طرف و آن طرف می خورد.
وضعیت نخلستان به هم ریخته بود. خیلی از نخل ها را زده بودند.
بعضی هایشان آتش گرفته، شاخه ها و سعف هایشان زمین ریخته
بود. خمپاره ها در بعضی جاها به پایه نخل ها خورده آنها را از
ریشه در آورده بود. بعضی از نخل ها نیفتاده انگار مقاومت کرده
بودند و تکیه شان را به شکل دیگری داده بودند. خرماها زمین را
پوشانده لانه های پرنده ها مخصوصا بلبل های نخلشان خراب شده
و بین علفزارهای خشک و سوخته افتاده بود.......
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#کانالکمالبندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
7.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
علت برخورد سرد سید بحرالعلوم ره با
ملا مهدی نراقی ره
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅───┄
10.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❗️❗️سید جواد هاشمی میگه: شما چیکار به پوشش گلشیفته فراهانی داری! تو به چشمان غمگین اش نگاه کن🥺
✅ بگذریم سیدجواد، راستی از الهام چرخنده چه خبر؟
سیدکاظم روحبخش
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅───┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ با خودشیرینی و باج دادن و ... پیش هیچ کس و هیچ جا عزیز نمیشی!
#استوری | #استاد_شجاعی
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅───┄
مسیر خودسازی.mp3
4.51M
🎙استاد امینی خواه
✍مسیر خودسازی
⬅️ صبوری کردن در مسیر حق اجر دارد.
📌برگرفته از جلسه «شوق بهشت،جلسه سوم»
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅───┄