eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
6.2هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 💗 🌼 غرورم له شده بود ... همه از این ماجرا خبردار شده بودن ... سوژه مسخره کردن بقیه شده بودم ... . بدتر از همه زمانی بود که دوست پسر سابقم اومد سراغم و بهم گفت: اگر اینقدر بدبخت شدی که دنبال این مدل پسرها راه افتادی، حاضرم قبولت کنم برگردی پیشم؟ ... . تا مرز جنون عصبانی بودم ... حالا دیگه حتی آدمی که خودم ولش کرده بودم برام ژست می گرفت ... . رفتم دانشگاه سراغش ... هیچ جا نبود ... بالاخره یکی ازش خبر داشت ... گفت: به خاطر تب بالا بیمارستانه و احتمالا چند روز دیگه هم نگهش دارن ... . رفتم خونه ... تمام شب رو توی حیاط راه می رفتم ... مرگ یا غرور؟ ... زندگی با همچین آدمی زیر یک سقف و تحملش به عنوان شوهر، از مرگ بدتر بود ... اما غرورم خورد شده بود ... . پسرهایی که جرات نگاه کردن بهم رو هم نداشتن حالا مسخره ام می کردن و تیکه می انداختن ... . عین همیشه لباس پوشیدم ... بلوز و شلوار ... بدون گل و دست خالی رفتم بیمارستان ...در رو باز کردم ... و بدون هیچ مقدمه ای گفتم: باهات ازدواج می کنم. 🎁 🎁🎁 🎁🎁🎁 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
﷽ هرچه به مرکز شهر نزدیکتر می‌شدیم ویرانه ها بیشتر می‌شد دمشق به خرمشهر اولین روزهای آزادی از دست بعثی ها شبیه تر بود تا به اهواز و دزفول و کرمانشاه طبقات ساختمان های بلند بتونی مثل کاغذهای یک کتاب قدیمی و نم کشیده خوابیده بودند روی هم کج و معوج و چشم آزار یاد غربت و ماتم آن روزها افتادم زیر لب شروع کردم به خواندن آیة الکرسی دخترها اما هیجان زده از موقعیت مسلحین پرسیدند و پدرشان که می‌دانست دخترانش مثل خود او با ترس بیگانه‌اند حرف آخر را همان اول زد تقریباً همه جا دست اوناست تا پشت کاخ ریاست جمهوری بشار اسد هم اومدن. به دختر ها نگاه کردم تا ببینم تصور همیشگی‌ام در مورد آنها درست بوده است یا اینکه اشتباه می کردم و شرایط امن ایران بوده که باعث می شده هیچگاه ترس را درچهره آنها نبینم اما باز هم مثل همیشه واهمه ای در وجودشان نبود برعکس گویی شوقی برای ورود به صحنه های خطرناک تر در چهره شان نمایان بود وارد شهر شدیم شهر اگرچه خالی از سکنه نبود اما شکل و شمایل یک شهر کاملا جنگ زده را داشت تیرهای برق خمیده، سیمها و کابلها آویزان و بریده، کرکره مغازه ها پایین یا مچاله، درختان اکالیپتوس خیابانها هم با چترهای شکسته شان گویی که صاعقه خورده بودند کمتر کسی در پیاده روها تردد می‌کرد و اغلب خودروهایی هم که توی خیابانها حرکت می‌کردند یا ماشین های نظامی بودند یا آمبولانس‌ها وقتی ماشین از کنار خیابانی اصلی که نزدیک کاخ بشار اسد بود گذشت صدای تیراندازی‌های ممتد از دور به گوشمان خورد حسین پایش را روی پدال گاز فشار داد تا سریع‌تر از آن منطقه دور شویم و گفت بچه‌ها می‌دونید این سر و صداها به خاطر چیه؟ زهرا و سارا سکوت کردند منتظر بودند تا پدرشان خبری از درگیری‌های اطراف کاخ بدهد اما او با خنده ای که پنهانش می‌کرد خیلی جدی گفت مسلحین خبردار شدند که شما آمدید می خوان بهتون خیر مقدم بگن البته به زبون خودشون دخترها که انتظار چنین جوابی نداشتند از بودن جوان سوری توی ماشین غافل شدند و زدند زیر خنده همان روحیه شجاعت و نترسی حسین مثل خون توی رگ و ریشه شان جاری بود آنها بدون اینکه جنگ و سختی هایش را تجربه کرده باشند خودشان را برای هر شرایطی آماده کرده بودند و حالا فارغ از همه خطرات اطراف غرق در شادی شده بودند 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶🔸
🪴 🪴 🌿﷽🌿 بعد از رفتن او بلند شدم پرده اتاق را کنار زدم باران به شدت می بارید این را هم از صدای آن می‌شد درک کرد و هم از برخورد قطرات شدید باران با سطح آب حوض وسط حیاط خانه درختان و گلها از سیلی سخت باران سر خم کرده بودند و من غرق در تفکر بودم همه جا ساکت بود آرامش عجیبی به من دست داد خواب از سرم پرید فقط فرازهای *یا کریمُ یا رب* بر زبانم جاری بود و به آن نور سفید خیره کننده فکر می‌کردم طولی نکشید که همسرم با قابله رسید و شروع کرد به آماده کردن وسایل مورد نیاز دوباره درد سراغم آمد بی تاب شدم قابله مشغول کار شد و باز صدای همسرم را شنیدم که این بار آیات سوره مریم را تلاوت می کرد که آرامش بخش وجودم بود سوره که تمام شد صدای گریه دلنشین فرزندم بلند شد قابله در اتاق را باز کرد و بیرون آمد آقای یوسف الهی... خدا را شکر همسرت سالم و فرزندت پسر است هدیه به روح بلند شهدا صلوات 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef