eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
3.9هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
2.7هزار ویدیو
415 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
[• 💚 •] . . |🧕| اگر زنها با مأنوس بشوند، بسیاری از |😎| مشکلات جامعه حل خواهد شد؛ |👨‍👩‍👧‍👦| چون انسانهای نسل بعد در دامن زن پرورش |🦋| پیدا میکند و زنِ آشنای با قرآن و مـأنوس با |✨| قرآن و متفاهم با مفاهیم‌ آن ، خیلی میتواند |☺️| در تربیت فرزند تأثیراتی داشته باشد. . . نڪات تربیتے خانوادگے😌👇 [•🌙•] @heiyat_majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هیئت مجازی 🚩
【• #قصه_دلبرے📚 •】 بسم رب الشھـدا #شھـید_محسن_حاجی_حسنی #قسمت_هجدهم محسن، میانه ای با مسابقات ند
【• 📚 •】 •بسم رب الشهدا می رفت به محله های پایین شهر برای تلاوت. پولی بهش نمی دادند. این جور کارهایش را به کسی نمی گفت. یک بار که خانواده خبر دار شدند، وقتی به خانه بر می گشت توی جیبش یک پاکت خالی می گذاشت تا اهل خانه خیال کنند پول گرفته. مصطفی گفته بود: _ راه به این درازی! خب بگو برات ماشین بگیرند! محسن گفته بود: _ نمی تونن بندگان خدا. خودم می رم. وقتی شاگردهایش باخبر شدند محسن سر از آن محلات درآورده، حسابی برزخی شدند. گفتند: چرا نفر اول مسابقات بین المللی باید بره به جایی که فرق قرائت خوب و بد رو نمی دونن؟! چرا به ما نگفتید که برای تلاوت بریم؟! محسن آب پاکی را روی دستشان ریخت: _ اونجا که سهله! اگه بگن بیا سر قله قاف قرآن بخون هم می رم !. بعد ها می شنیدند محسن به بچه های آن محلات که برای تلاوت حاضر می شدند، اسکناس های نو هدیه می داده. با این که خودش اوضاع مالی مساعدی نداشته، خانواده ای را زیر پر و بال گرفته بود و به اندازه وسعش ماهیانه مبلغی را به حسابشان واریز می کرد. بعد از شهادت، وقتی قفل گوشی را شکستند، پیامک ها نشان می داد که از این دست کارها زیاد می کرده و به کسی نمی گفته ... ✍ ادامه دارد ... ✍🏻شهـید محسن حاجی حسنی 😍🖐 🚫⇜ ...🚫‌ 🌹 🌿 🍃 @heiyat_majazi 💐🍃🌿🌹🍃🌼
هیئت مجازی 🚩
【• #قصه_دلبرے📚 •】 •بسم رب الشهدا #قسمت_نوزدهم می رفت به محله های پایین شهر برای تلاوت. پولی بهش
【• 📚 •】 بسم رب الشھـدا یک روز عمران از شمال زنگ زد. دعوتش کرد برای قرائت به شهرشان برود. بعد ازش خواست که بگوید چه مبلغی باید تقدیمش کنند تا با صاحب جلسه در میان بگذارد. محسن گفت: هیچی! عمران جا خورد. گفت: اینطوری که نمیشه! محسن پرسید: چرا نمیشه؟ عمران من و منی کرد و گفت: بالاخره هر محفلی چیزی به شما می دن! اصرار عمران افاقه نکرد. محسن علاقه ای به این بحث ها نداشت. سرو ته حرف را زود جمع کرد و گفت: ببین عمران! من فقط دنبال یه فضای خوب و قرآنی ام. دیگه هیچی برام مهم نیس! شاگرد هایش مال شهر های مختلف بودند. هرکدام دعوتش می کردند به شهر و دیارشان محسن با هزینه شخصی می رفت و آنجا تلاوت می کرد و آموزش می داد. جواد و مصطفی که به بعضی شهر ها برای قرائت دعوت می شدند از آنجا می شنیدند که: حاج محسن چند سال پیش اومده برای ما تلاوت کرده و هنوز پولش رو نگرفته. حتی زنگ هم نزده! همیشه می گفت: خود قرآن روزی آدم رو می ده! ✍ ادامه دارد ... ✍🏻شهـید محسن حاجی حسنی 😍🖐 🚫⇜ ...🚫‌ 🌹 🌿 🍃 @heiyat_majazi 💐🍃🌿🌹🍃🌼
🍬🍃 (۴۵) | ۹۹/۳/۶ طعم شیـرین خـدا😋 🍃🍬
[• 💬 • ] مـــا جـــوونـآ باید توی همه عرصه قدم بزاریم💪 از اون قدم هایے ڪه اینقد مستحڪم و مقتدر برداشته میشن ڪه یه جا تمام قدم جـــلوی دشمــن قد عَلم میڪنیم و تو دهنے جانانه ای بهشون مےزنیم. این روزهآ دقیـــقــآ وقتشه باید دستمونو بزاریم روی زانوهامون یه جانانه بگیم و در مقابل دشمن و قدعَلم ڪنیم.✋ اگه مےخوای تو راه امام زمان قدم برداری✌️ اونم قدم‌هاے ڪوچیڪ‌ڪوچیڪ به‌این‌آیدی‌👇برای همڪاری پـــیام بده😌💪👇 ♻️| @yazahra_ebrahim ظهـــور‌با‌تلاش‌توی‌عرصه‌های مختلف‌‌و‌دعا‌و‌توسݪ‌رخ‌میده✋ نه‌‌دعآ‌و‌توسݪ‌به‌تنهایے اگه‌قرار‌بود‌با‌دعا‌حضرت‌پدرجانمون‌بیاد این‌همه‌سال‌چشم‌به‌راه‌نبودیم.... ڪار بـــرای امام زمانم خستگـــے ندارد😍👇 ✍| Eitaa.com/Rasad_Nama
【• 📞 •】 . . سوره 👈 واقعه آیه 👈 70 . . الابِذِڪــرالله تَطمَئِنّ القلـــوب🤩👇 [•♥🍃•] @heiyat_majazi
【• 🗣 •】 😍🍃 همیشـــه مےگن دعا در حق دیگری زودتر مستجاب میشه...[😇] گاهے بےهیچ دلیلے خوشحال هستید وحالِ خوبے دارید...[🤩] 👌یقین بدونین ڪسی براتون دعا كرده است... دعایتــ در حقمــ زودتــــر به آسمان میرسد، دعایمـ ڪن😔 از اینجآ صآف بـرو ٺو بغـل خـدا😍👇 [•❣🍃•] @Heiyat_Majazi
【• 👒•】 . . برای خوشبوشدن حمام کمی عطر یا روغن معطرروی حباب روشنایی داخل حمام بمالید زمانی که چراغ را روشن می‌کنید گرمای ناشی از لامپ، عطر را در هوا پراکنده میکند. . . یہ عالمہ نڪتہ ،جانمونے😍👇 [•🌻🍃•] @heiyat_majazi
【• ☺️ •】 . . 😇|•امیرالمومنین علی علیه‌السلام: ✋|• اوج فضيلتها دانش است. 📚|• غرر الحكم، ح۶۳۷۹ . . یـه حبـه مـوعــظـه‌ِ شیریـن😉👇 [•📿🍃•] @Heiyat_Majazi
【• 🔑 •】 🍃بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـ🍃 🙂 میگمااا تو چرا اینقد دوست غیر مسلمون داری؟؟ تازهه همشون مسیحی‌ان . یهودی‌ ندارن. 😁 چون نزدیکترین مردم در دوستی به مسلمونا مسیحیا هستن. یهودیاا سرسخت‌ترین و دشمن‌ترینن 📕|• . ص: ۳۱۵ . نڪتہ‌ ـهای نابِـــ👌 زندگے بـا😌👇 [°☀️°] @Heiyat_Majazi
doshman.wav
478.8K
【• ☎️ •】 . . 💞🍃دشمن را بشناسیم . . . همــراه اول ⬅️ ارسال کد 98767 به شماره ۸۹۸۹ ایراݩــسل⬅️ ارسال کد 44132300 بہ شماره۷۵۷۵ رایتــل⬅️ ارسال کد on40010550 بہ شماره ۲۰۳۰ . . پـیشوازِ صـداتـو خوشگل ڪن😃👇 [•📱🍃•] @heiyat_majazi
【• •】 . . +⚠️‌‌ . . •|• نـﮕﺎﻩ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺍﺳﺖ... ﯾڪ ﻧﻔﺮ ﺗـﻮ ﺭﺍ ﺑﺪ ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ، ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﻮﺏ❗️👌 ﯾڪﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺟـﺬﺍﺏ،😍 ﻭ ﺷﺨصی ﺩﯾﮕﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻫﯿﭻ ﺣﺴﺎﺏ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ!😏 بدان که قضاوات خلق؛ اهمیت و اعتباری ندارد؛ ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺁﻧﮕﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯽ ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ و میشناسد... ﺧﺪﺍی عظیم ﺭﺍ ﻣﻘﺼﻮﺩ ﻭ ﻣﺮﺍﺩ ﺧﻮﺩﺕ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺪﻩ 👈 باقی همه هــ✖ـــیچ است... . . +⚠️ ↫ ✋🏻         . . | |💚 😌☝️ @heiyat_majazi •🍃•☝️•
نامیــــــرا.mp3
4.87M
【• 🎤 •】 . . ما موجودے نامیراییــم! (: و بعد از انتقال‌مون به برزخ، باید از چهار منزل عبـور ڪنیم تا برسیم به...؟🚶🏻‍♂ 🏡این چهار⁴ منزل ڪجاها هستند؟ و آخر این منازل به ڪجا مےرسند؟🧐 •• 🌱 🌱•• . . متفاوت بشنویـد🙃👇 [•🎧🍃•] @Heiyat_Majazi
【• 😂 •】 . . خيلے از شبها آدم تو منطقه خوابش نمےبرد😴😬 وقتے هم خودمون خوابمون نمےبرد دلمون نمےاومد ديگران بخوابن😌 یه شب یڪے از بچه ها سردرد عجيبے داشت و خوابيده بود. تو همين اوضاع یڪے از بچه ها رفت بالا سرشو گفت: رسووول! رسووول! رسووول!😱😁 رسول با ترس بلند شد و گفت: چيه؟؟؟چے شده؟؟😰 گفت: هيچے...محمد مےخواست بيدارت ڪنه من نذاشتم!😐😂 . . حرفاے طنزو از اینجآ بخون🤓👇 [•✂️•] @heiyat_majazi
【• 🗣 •】 حاج منصور میگفت : خدایا قراره ما همیشه دلواپس باشیم؟! +اخه بعد ماه رمضون، حالا بدجور دلواپسِ محرمیم :)💔 💔خدایامارابہ‌محرمت‌برسان.. از اینجآ صآف بـرو ٺو بغـل خـدا😍👇 [•❣🍃•] @Heiyat_Majazi
[• 💚 •] . . [✨] خلاقیت هاۍ کوچک در زندگۍزناشویۍ معجزه مێکندツ [😕] متأسفانه یکنواختۍ در زندگی زن‌و شوهرها بسیار وجود دارد و هيچکدام حاضر نیستند، تغيير همراه با هیجان در زندگی‌خود بوجود بیاورند[🤪] [😒] که یا از سر تڪبر و یک دندگی و یا به علت مشغله و غرق در روزمرگی، این امر مهم را از سر خویش پس می زنند[🤦‍♀] 😒⁉️ پ.ن : [😄] صدای خندہ‌هاے‌ تو [❄️] افتادن تڪہ‌هاۍ‌ یخ است‌ [🥛] در لیوان بهـار نارنج [😍] بخند [😋] مێخواهم گلویۍ تازه ڪنم . . نڪات تربیتے خانوادگے😌👇 [•🌙•] @heiyat_majazi
هیئت مجازی 🚩
【• #قصه_دلبرے📚 •】 بسم رب الشھـدا #قسمت_بیستم یک روز عمران از شمال زنگ زد. دعوتش کرد برای قرائت
【• 📚 •】 بسم رب الشھـدا رفته بود تانزانیا؛ یک کشور آفریقایی که بیشتر مردمش اهل سنت هستند. در بزرگترین مسجد پایتخت تانزانیا، برای گروه آنها مجلس تلاوت ترتیب داده بودند. پارچه ترمه ای پهن شده بود جلوی جایگاه قاری ها. همین که محسن شروع کرد به قرائت، مردمی که از ظاهرشان پیدا بود وضع مالی خوبی دارند، شروع کردند دسته دسته اسکناس روی سرش و توی ترمه ریختند. تلاوت که تمام شد، همه پول ها را ریختند وسط ترمه، گوشه هایش را جمع کردند و دادند دست محسن. محسن به خاطر احترام به رسوم آنها ترمه را قبول کرد. حدود ده ـ دوازده میلیون تومانی می شد. پایش را که از مسجد بیرون گذاشت چشمش افتاد به بچه های لاغر و پابرهنه آفریقایی که جلو در مسجد جمع شده بودند. با آن مراسم پول ریزان فکر می کرد مردم این شهر باید وضع و روزگار بهتری داشته باشند. دلش به درد آمد. از همراهانش پرسید : _ اینا چرا اینطوری ان؟! یکی جواب داد : _اینا ثروتمندانشون خیلی ثروتمند و فقیرانشون خیلی فقیرند. محسن برگشت داخل . از رئیس برنامه خواست بیاید. آن منظره را نشان داد. پول ها را داد به رئیس و گفت : _ شما از طرف من امین! این پول رو خرج کفش و لباس این بچه ها بکنید. رئیس نگاهی به بچه ها و نگاهی به محسن کرد : _ اما این پول هدیه ست! متعلق به شماست! محسن دستش را تکان داد و رفت... ✍ ادامه دارد ✍🏻شهـید محسن حاجی حسنی 😍🖐 🚫⇜ ...🚫‌ 🌹 🌿 🍃 @heiyat_majazi 💐🍃🌿🌹🍃🌼
هیئت مجازی 🚩
【• #قصه_دلبرے📚 •】 بسم رب الشھـدا #قسمت_بیست_و_یکم رفته بود تانزانیا؛ یک کشور آفریقایی که بیشتر
【• 📚 •】 •بسم رب الشھـدا دعوت شده بود به یکی از روستاهای جاجرم. به مسجدی که مثل خود روستا کوچک بود. تک و توکی از مردم روستا آمده بودند. هیچ کدام محسن را خوب نمی شناختند. برایشان یک قاری بود مثل همه قاری هایی که توی تلویزیون های چهارده اینچی شان دیده بودند. سیستم صوتی خراب بود و دم به دم بوق می کشید. اصلا این سفر بی برنامه اتفاق افتاد. محسن و همراهانش خسته راه بودند. قبل از اینکه محسن از پله های منبر بالا برود، یکی از همراهان بازویش را گرفت و با صدای بی رمقی در گوشش گفت : کوتاه بخون! باید زود بریم که استراحت کنیم. محسن چیزی نگفت. روی پله دوم منبر نشست. نیم ساعت تلاوت کرد. تلاوتی مثل بقیه تلاوت هایش در حرفه ای ترین محافل. توی راه برگشت بهش گفتند : لازم نبود اینقدر مایه بذاری! بندگان خدا روستایی اند. فرق بین تو رو با قاری های درجه بیستم و سی ام تشخیص نمی دن! محسن گفت : فرقی نمی کنه. برای من همین که یک نفر نشسته باشه کافیه که سنگ تموم بذارم .... ✍ ادامه دارد ... ✍🏻شهـید محسن حاجی حسنی 😍🖐 🚫⇜ ...🚫‌ 🌹 🌿 🍃 @heiyat_majazi 💐🍃🌿🌹🍃🌼
【• 📞 •】 . . سوره 👈 نصر آیه 👈 3 . . الابِذِڪــرالله تَطمَئِنّ القلـــوب🤩👇 [•♥🍃•] @heiyat_majazi
【• 🗣 •】 😍🍃 رفیق!✨ ھـروقـت‌مےخـواستـی‌گناه‌ڪنـی بـه‌این‌فڪرکن‌[🤔] که‌شبـآیِ‌قـدر چقدرگریه‌ڪردی[😭] ‌وبه‌خد‌ا التماس‌ڪردی‌که‌ببخشتـت! . ببین‌لذت‌گنـاه‌به‌شکستـن‌قول‌ و‌قرارات‌با‌خد‌‌ا میارزه؟[🧐] چطور‌ روت‌ میشه؟[😞] چه‌ بھونه‌ای‌ داری؟![😓] برایِ‌خـوب‌بودن‌بایـد‌تلاش‌ڪرد [😊] از اینجآ صآف بـرو ٺو بغـل خـدا😍👇 [•❣🍃•] @Heiyat_Majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[• 💡•] . . تنگ براق اقلیدِ فـارس{🌱} آرامشِ این لحظه رو با ڪے سهیم مےشید؟! {😍} «تـبارڪ‌الله‌احسن‌الخالقین👌😌» ‌. . |🌍 |👥| 🤩| در عصرِ ڪرونایے سفرے بےخطر را بـا ما تجربه ڪنید😎👇 [•🚁•] @heiyat_majazi
【• 🔑 •】 🍃بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـ🍃 🙂پیامبر اکرم فرمودن: اگر مؤمنی مرا به غذایی فراهم آمده از پاچه گوسفند فراخواند حتما اجابت می‌کنم که جزء دین من است...... 😋 منم باشم از کله و پاچه گوسفند نمی‌گذرم 👣نوشت: ولی خدا استفاده از ره‌توشه و غذای مشرکان و منافقان منع کرده است . 📕|• . ص: ۳۱۷ . . نڪتہ‌ ـهای نابِـــ👌 زندگے بـا😌👇 [°☀️°] @Heiyat_Majazi
[• #مغزبانے😎 •] . ✅ حرڪت #نفتڪش_های_ایران به سمت #ونزوئلا، یک مبنای تاریخے است... مبنایے برای شروع تمدن بزرگ اسلامے ایرانے در جهان #ڪپے⛔️ #بازنشر ≈ #صدقه‌جاریه🍃 با مغــزبـــانے، بصیـــــــرت دهیـــد👇 [•📡•] @Heiyat_Majazi