eitaa logo
هجرت|د. موحد
20.4هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
286 ویدیو
20 فایل
مادرانگی هایم... 🖊️هـجرتــــــــــــ / مادر-پزشک / #مامان_پنج_فرشته @movahed_8 نشر بدون منبع (لینک) فاقد رضایت شرعی و اخلاقی من (👈در راستای رعایت سنت اسلامی امانت داری+حفظ حق‌الناس 💕) تصرف در متن‌ها ممنوع تبلیغ https://eitaa.com/hejrat_tabligh
مشاهده در ایتا
دانلود
پرهیز از مجادله @hejrat_kon
🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8 🏴
﷽ ---- ۳ بابا با همه خستگی اش، رفت دنبال نهار برای ما. قیمه ایرانی بود. در تمام سفر دلم نجفی میخواست اما خوشحال شدم که حتما بعد اینهمه گرسنگی،خوب می‌خورند. نه… باز هم ناز آوردند. دراز کشیدیم برای کمی استراحت. پسرک حسابی به گوشی اعتیاد پیدا کرده بود. ویرم گرفته بود با همه خستگی ام تلاش کنم برای کاهش دادنش - حداقل در این جمع پر از بچه-. کمی نقاشی و بازی کرد و خوابید. از شدت گرما تمام لباس و تشک و بالشت خیس شد. حمام موکب خراب بود. مهم نبود. بچه را سپردم به خواهرها و رفتم. سبک شدم. هوا خنک، گفتم خب خستگی در کردیم، برویم کربلا! آرام نداشتم. نه که شور مشایه و اینها باشد نه، شنبه اول صبح باید سر کار میبودم! تعهد اخلاقی هم بود نه قرارداد کاری و اداری. شوهرم گفت شام میخوریم بعد. فهمیدم کباب است و بچه‌ها حتماً میخورند. ماندیم. طبقه دوم موکب بودیم. از بالکن، مسیر مشایه و پشت صحنه موکب کناری دیده میشد. ماهی پاک می‌کردند. پسر کوچک را سپردم بابا، با بچه‌ها رفتیم گشت و گذار. تا چند موکب عقب تر. به صرف چند لیوان شربت و چای. و چندتا عکس. و تماشا؛ محو در حجم بی نهایتی از بذل و عشق. بخش همیشه منتقد و متفاوت‌بینِ مغزم گفت شاید هم عادت و سنت! ساکتش کردم. تو حظ و بهره‌ات را ببر و خود را باش، چه کار داری به نیت‌خوانی مردم؟ و از ذهنم گذشت مولا بودن و خدا بودن چه سخت است. . . شب بابا برای بچه‌ها و من کباب گرفت. خودم هم رفتم بیرون. اول تمایلی نداشتم بایستم در صف کباب، بعد خوشم آمد گدای حسین شوم و جا بگیرم توی صف. . . ساعت ۱۰ راه افتادیم. بابا کربلا و زیارت هایش را رفته بود، برای همراهی و کمک به ما می‌آمد. گفتیم کمی اینجا پیاده برویم کمی نزدیک کربلا. جاده مشایه خلوت بود. با اولین قدم نیت کردم. اسم و التماس دعاها می‌آمد جلوی چشمم. از همه بیشتر هم که مدیون حاج قا🥀سم بودم. این سفر را از او گرفته بودم، یک ماه پیش، سر مزارش. از همه بیشتر هم یاد بودم. میگفتم آقا، مردها عاشقند، زن‌ها عاشق‌های عاشق‌پرور. پابند و دست‌بسته بودنشان را بخر. اشکم ریخت. حتما خریدند. . . سر ادامه برنامه اختلاف شد. من میگفتم از امشب تا فردا کربلا بمانیم که شب جمعه آنجا باشیم. پدرم مایل بود، همسر مخالف. می‌گفت خیلییی شلوغ است، اصلاً نمیشود!! اما می‌فهمیدم خستگی شدید و دل به فکر موکب بودنش نمیگذاشت با ما راه بیاید و همراهی کند. کوتاه آمدم. حوصله کشاکش نداشتم. نور سفر را هم نمیخواستم بخاطر یک اصرار و جدل از دست بدهم. گفتم خب، حالا که شب جمعه همه کربلایند ما برویم سامرا و کاظمین، خلوت! . . ادامه دارد 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8 🏴
کاراکترهای اینستا محدوده و نمیتونم متن طولانی بنویسم ان‌شاء‌الله به زودی حذفش میکنم و راحت میشم ازش😌
ان‌شاء‌الله
جمع کنید تا اتفاق ناگوارتری نیفتاده @hejrat_kon
وقتی آزاده و با شَرفی @hejrat_kon
کجایید خوش‌فکرهای نگران اصل دین و پایه های انسانیت؟! @hejrat_kon
🌐 سخنگوی وزارت بهداشت خبر داد 🔹تخریب ۶۱ آمبولانس اورژانس توسط اغتشاشگران 🔹حمله به آمبولانس اقدامی ضد انسانی و محکوم است. @webda
🔹دیشب در حمله آشوب‌گران به مواکب استقبال از زائران امام رضا(ع) دو بسیجی توسط سرکرده اغتشاشگران مورد اصابت چاقو قرار گرفتند. 🔹اغتشاشگران قصد داشتند موکبی را به آتش بکشند که با دفاع مردم مواجه شدند و سرکرده اغتشاشگران به بازوی یکی از مدافعان چاقو می‌زند. رسول دوست محمدی برای کمک به دوستش می‌رود که آشوبگر چاقو را به سینه او می‌‎زند و متواری می‌شود. با تلاش نیروهای امنیتی این فرد پس از شناسایی بازداشت می‌شود. 🔹دوست‌محمدی پس از رسیدن به بیمارستان به‌علت جراحت وارده به شهادت رسید. @Farsna
اینها را نه برای ایجاد رعب بلکه برای این میگذارم که هنوز عده ای هستند که عقیده دارند یک عده جوان بیگناه معترض به حجاب (!!) در خیابان ها تجمع کرده اند، برخوردهای خشن و کتک و خونریزی برای چه؟! برای ثبت در حافظه میگذارم برای ما که حافظه تاریخی مان کمی ضعیف است! این خرابکاری ها و کشتارها بماند، مشکل اینجاست که جوان های معترض به گرانی و بیکاری یا نوجوانان هیجان طلب، با اغتشاش گرها قاتی میشوند، بعد که بلایی سرشان آمد جواب اشک و آه مادرها را نظام باید بدهد و باز اینجا هم فحش بخورد که چرا امنیت جوانان تامین نمیشود! اگر هم چند تا از اینها که جوزده، آمبولانس و نیروی پلیس آتش زده اند، به سر زن مردم ریخته اند، پدری که آمده بچه اش را از غائله خارج کند را کتک زده اند (یا حداقل در این درگیری ها حاضر بوده اند و در آتش فتنه میدمیدند) را بگیرند و چند روزی درخدمتشان باشند (بله در بازداشتگاه آشوبگرها حلوا پخش نمیکنند!!) ، از پشت آنها درمی آییم و داد "وای از مظلومیت جوانانی که جویای آزادی و حقیقت بودند" برای تهدیدکنندگان امنیت جامعه سر میدهیم!! انگار باید سر تک تک ما یا آشنایان ما در هنگام عبور از خیابان یا گیر کردن در ترافیک، بلایی بیاید تا بفهمیم اینها را باید جمع کرد چون یک تجمع عادی بی سروصدا نیست اسلحه ای که از اینها کشف و ضبط میشود را هیچ شهروند عادی در خانه ندارد!! همه این حرفها هم ربطی به موافقت یا مخالفت با سازوکار گشت ارشاد و حجاب و... ندارد هر چیزی جای خودش، وقت خودش