رسته از تردید:
🔺 زهیر بن قین بجلی
روزی که از مکه بیرون آمد، سر همراهی امام حسین (علیه السلام) نداشت و می گفت :« من بر دین عثمانم و مرا با حسین و علی کاری نیست.»
کاروان زهیر و کاروان سیدالشهدا (علیه السلام) هم زمان از مکه به سمت کوفه راه افتادند. زهیر در طول مسیر از رویارویی با اباعبدالله اِبا داشت. زهیر در منزل زَرود، خیمه افراشته بود که کاروان امام رسید. امام پرسیدند:« اینجا خیمه گاه کیست؟» گفتند: «زهیربن قین بجلی.» امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
«سلام مرا به او برسانید و بگویید فرزند فاطمه به همراهی ات می خواند.»
همسر زهیر سفره انداخته بود که از پشت خیمه صدای پیک امام برخاست.: «سلام ای زهیر. مولایم حسین تو را دعوت کرده است.» دست زهیر لرزید. مانده بود که بر سر دو راهی یقین و تردید و رفتن و ماندن، کدام را برگزیند!
همسرش نهیب زد:« برخیز مرد! فرزند فاطمه تو را دعوت کرده است!»
زهیر برخاست و نزد امام رفت. مولا به اشتیاق کسی که مسافرش را پس از سالها هجران زیات می کند، از او استقبال کردند. حرفهایی رد و بدل شد و از خیمه امام که بیرون آمد، دیگر خبری از تردید در چهرۀ زهیر نبود. اینک او فرماندۀ جناح راست سپاه فرزند فاطمه (سلام الله علیها) بود.
#حکایت #محرم
🆔️ @hekayat_kade
از کرامات حضرت عباس سلام الله نقل شده است:
در سال 1390 از سوی بعثه مقام معظم رهبری به عنوان سخنران حرم سیدالشهدا(ع) به کربلا رفته بودم.
صبح تاسوعا زن و مرد جوانی را در بین الحرمین دیدم که فرزند خردسال شان را که فلج بود، وسط بین الحرمین گذاشته بودند و با بی تابی خاصی شفای او را از سیدالشهدا(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) طلب می کردند.
بعد از ظهر نزدیک مغرب به حرم قمر بنی هاشم(ع) مشرف شدم و جمعیت زیادی را در حرم دیدم که یک صدا فریاد می زدند: «یا ابوالفضل». از فردی علت ازدحام مقابل حجره کنار در نهم را پرسیدم و فهمیدم بیماری شفا گرفته است. خودم را به آن جا رساندم و از خدّام خواستم تا اجازه دهند داخل حجره شوم.
خدّام به احترام روحانی و سادات بودنم اجازه دادند داخل حجره شوم. داخل حجره که شدم، همان کودک فلج را دیدم که سالم بود و والدینش بیهوش بودند. از مردی که کنارش بود، قصه را جویا شدم.
مرد گفت: من دایی این کودک هستم. ما برای خداحافظی به حرم حضرت ابوالفضل(ع) آمدیم. همسر خواهرم کودکش را بر دوشش نهاد و از او خواست ضریح را ببوسد. فرزند خواهرم گفت که او را بر زمین بگذارد و هر چه اصرار کرد، پدرش حاضر نشد. ناگاه پدرش عصبانی شد و او را رها کرد. کودک نیز سالم روی دو پایش ایستاد. پدرش نیز با دیدن این صحنه بیهوش شد. خدّام نیز او را برای تبرّک به این جا آوردند.
#حکایت #محرم #حضرت_عباس
🆔️ @hekayat_kade
شب سوم محرم .mp3
40.27M
تبیین نیت انتقام به عنوان یکی از مهمترین نیت های شرکت در جلسه روضه
🔸آثار اصلی اقامه عزا و اشک بر مظلوم
1⃣ترویج روحیه ظلم ستیزی
2⃣ایجاد تنفر نسبت به ظالمین
3⃣ترویج عدالت خواهی
4⃣حرکت و جوشش در جوامع
5⃣الگو شدن و تمدن سازی
#حکایتکده #محرم
🆔️ @hekayat_kade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#کلیپ | رهبر انقلاب: «مأیوس نشدن از زخم زبانها» یکی از نکات برجسته مرحوم آقای رئیسی بود
#شهید_جمهور
🆔️ @hekayat_kade
سیهزار دینار مبلغی بود
که یزید به خواصِ کوفه داد
و دینشان را خرید...
هر دینار در آن زمان برابر یک مثقال طلا بود و امروز قیمت هر مثقال طلا
حدود ۱۴ میلیون و پانصد است
یعنی سی هزار دینار به پول امروز
میشود ۴۳۵ میلیارد تومان...
راهی ندادیم جز اینکه طوری زندگی کنیم
تا در مقابل پیشنهادات این چنینی
دست از یاری دین خدا نکشیم؟
⚠️پیشنهادات دشمن وسوسهانگیزه⚠️
#حکایت #محرم #کوفه
🆔️ @hekayat_kade
💥پیشنهاد تبدیل منزل شهید رئیسی به خانه موزه از سوی زاکانی
💥 شهردار تهران در دیدار با خانواده شهید ابراهیم رئیسی ضمن ارائه پیشنهاد تبدیل منزل شهید جمهور به خانه موزه، از پیگیری این موضوع خبر داد.
#شهید_جمهور
🆔️ @hekayat_kade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
🎙 سلسله مباحث گروه سازی
🔺بخش دوم
🤝کشش و رسانش موضوع تا چه میزان در تشکیل گروه موثر است؟
▫️خاستگاه ومنبع ایجاد گروه
◾شرایط گروه
▫️دو رویکرد در دعوت
#گروه_سازی #تشکیلات
🆔️ @hekayat_kade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
🎙 سلسله مباحث گروه سازی
🔺بخش دوم
🤝کشش و رسانش موضوع تا چه میزان در تشکیل گروه موثر است؟
▫️خاستگاه ومنبع ایجاد گروه
◾شرایط گروه
▫️دو رویکرد در دعوت
#گروه_سازی #تشکیلات
🆔️ @hekayat_kade
حضرت رقیه.mp3
33.85M
شخصیت شناسی حضرت رقیه سلام الله علیها
فهرست بحث👇
▪️کلید شخصیت امام علی علیه السلام
▪️کلید شخصیت ابی عبدالله علیه السلام
▪️کلید شخصیت زینب کبری علیها السلام
▪️کلید شخصیت حضرت رقیه علیها السلام؟
🖤 روضه خرابه😭😭😭
#حکایتکده #محرم
🆔️ @hekayat_kade
➖چرا امام حسین علیه السلام در زمان معاویه، قیام نکردند....
🛑مِنْ أَصْحَابِ السِّيرَةِ قَالُوا لَمَّا مَاتَ الْحَسَنُ ع تَحَرَّكَتِ الشِّيعَةُ بِالْعِرَاقِ وَ كَتَبُوا إِلَى الْحُسَيْنِ ع فِي خَلْعِ مُعَاوِيَةَ وَ الْبَيْعَةِ لَهُ فَامْتَنَعَ عَلَيْهِمْ وَ ذَكَرَ أَنَّ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ مُعَاوِيَةَ عَهْداً وَ عَقْداً لَا يَجُوزُ لَهُ نَقْضُهُ حَتَّى تَمْضِيَ الْمُدَّةُ فَإِذَا مَاتَ مُعَاوِيَةُ نَظَرَ فِي ذَلِكَ.
🔰شيخ مفيد در كتاب ارشاد مينویسد:
هنگامى كه حضرت امام حسن مجتبى عليه السّلام از دنيا رفت شيعيان در عراق به جنبش در آمدند
و نامهاى براى امام حسين عليه السّلام نوشتند كه مضمون آن، خلع معاويه و بيعت با آن حضرت بود.
امام حسين اين پيشنهاد را نپذيرفت و فرمود:
ما بين من و معاويه يك عهد و پيمانى است كه شكستن آن براى من جايز نيست تا مدت آن منقضى گردد.
راوی می گوید: هنگامى كه معاويه از دنیا رفت امام علیه السلام در این باره تامل کردند
📚:الارشاد ج2 ص 53
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مومن باید عزیز باشد
شب پنجم .mp3
37.15M
▪️ شب پنجم محرم :
آسیب شناسی جبهه انقلاب اسلامی
ادامه مبحث شب چهارم مسئله زن
🔹روایت ظلم تاریخی به زن
🔸معرفی کتاب ناگفته های صورتی
🔹نمونه هایی از ظلم به زن در غرب
🔸زنان (پیشران جامعه)
🔹معرفی زنان نخبه محجبه ایرانی
#حکایتکده #محرم
🆔️ @hekayat_kade
شب چهارم .mp3
35.62M
▪️ بحث شب چهارم محرم:
آسیب شناسی جبهه انقلاب اسلامی
🔺سنت الهی تدریج /انقلاب اسلامی: بین الطلوعین ظهور/ آسیبهای جبهه انقلاب
🔸آسیب اول : نوع نگاه به مسئله زن
🔹سه الگوی ارائه شده از زن در جهان
🔸زن تراز اسلام ناب
🔻حجاب اجباری نداریم😳
🔻بی حجابی اجباری قبل انقلاب
🔻بی حجابی اجباری بعد انقلاب
💯 فلسفه گشت ارشاد
#حکایتکده #محرم #حجاب
🆔️ @hekayat_kade
شب پنجم .mp3
37.15M
▪️ شب پنجم محرم :
آسیب شناسی جبهه انقلاب اسلامی
ادامه مبحث شب چهارم مسئله زن
🔹روایت ظلم تاریخی به زن
🔸معرفی کتاب ناگفته های صورتی
🔹نمونه هایی از ظلم به زن در غرب
🔸زنان (پیشران جامعه)
🔹معرفی زنان نخبه محجبه ایرانی
#حکایتکده #محرم
🆔️ @hekayat_kade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢جای من کجاست⁉️
⚠️ ما در این مجالس صرفاً برای عزاداری نیامده ایم، ما برای...
#محرم #تشکیلات
🆔️ @hekayat_kade
🍃| به میدان رفتن قاسم بن الحسن
قاسم به میدان میرود. چون کوچک است، اسلحهای که با تن او مناسب باشد، نیست. ولی در عین حال شیربچه است، شجاعت به خرج میدهد، تا اینکه با یک ضربت که به فرقش وارد میآید از روی اسب به روی زمین میافتد.
حسین با نگرانی بر در خیمه ایستاده، اسبش آماده است، لجام اسب را در دست دارد، مثل اینکه انتظار میکشد. ناگهان فریاد «یا عَمّاهْ» در فضا پیچید، عموجان من هم رفتم، مرا دریاب!
مورخین نوشتهاند حسین مثل باز شکاری به سوی قاسم حرکت کرد. کسی نفهمید با چه سرعتی بر روی اسب پرید و با چه سرعتی به سوی قاسم حرکت کرد.
عده زیادی از لشکریان دشمن (حدود دویست نفر) بعد از اینکه جناب قاسم روی زمین افتاد، دور بدن این طفل را گرفتند برای اینکه یکی از آنها سرش را از بدن جدا کند.
یکمرتبه متوجه شدند که حسین به سرعت میآید. مثل گله روباهی که شیر را میبیند فرار کردند و همان فردی که برای بریدن سر قاسم پایین آمده بود، در زیر دست و پای اسبهای خودشان لگدمال و به درک واصل شد.
آنقدر گرد و غبار بلند شده بود که کسی نفهمید قضیه از چه قرار شد. دوست و دشمن از اطراف نگران هستند. «فَاذَنْ جَلَسَ الْغُبْرَةُ» تا غبارها نشست، دیدند حسین بر بالین قاسم نشسته و سر او را به دامنّ گرفته است.
فریاد مردانه حسین را شنیدند که گفت: «عَزیزٌ عَلی عَمِّک انْ تَدْعُوَهُ فَلایجیبُک اوْ یجیبُک فَلاینْفَعُک» فرزند برادر! چقدر بر عموی تو ناگوار است که فریاد کنی و عموجان بگویی و نتوانم به حال تو فایدهای برسانم، نتوانم به بالین تو بیایم و یا وقتی که به بالین تو میآیم کاری از دستم برنیاید.
📕حماسه حسینی، ج ۱، ص۲۶۳
#قاسم_بن_الحسن #محرم
🆔️ @hekayat_kade
4_5893221547073605919.mp3
4.94M
او قرنهاست که میبیند
روضههایی را که ما فقط شنیدهایم.
حکایت عجیبی از زندگی مرحوم
آقا نجفی قوچانی
📒سیاحت شرق، ص۲۴۶.
#حکایت #محرم
🆔️ @hekayat_kade