📌 فطرت انسان
امام خمینی(رحمة الله علیه):
ما ندانیم که دلبسته اوییم، همه
مست و سرگشته آن روى نکوییم، همه
فارغ از هر دو جهانیم و ندانیم که ما
در پى غمزه او بادیه پوییم، همه
ساکنان در میخانه عشقیم، مدام
از ازل، مست از آن طرفه سبوییم، همه
هر چه بوییم ز گلزار گلستان وى است
عطر یار است که بوییده و بوییم، همه
جز رخ یار، جمالى و جمیلى نبود
در غم اوست که در گفت و مگوییم، همه
خود ندانیم که سرگشته و حیران همگى
پى آنیم که خود روى به روییم، همه
دیوان امام ص۱۷۹
#فطرت
#انسان
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
🌀 لازمه تحقق اجتماعی یک نظام فکری
📌با توجه به ضرورت استفاده از مبانی اسلام ناب در حرکت به سمت علوم اجتماعی، لوازم شکلگیری و تحقق یک مکتب علوم اجتماعی چیست؟
✴️ یک اندیشه برای اینکه بتواند یک مکتب اجتماعی را ارائه دهد و به اصطلاح اندیشه مکتبساز باشد، اولا باید محور و نقطه کانونی و معنایی داشته باشد تا بتواند از جهت معرفتی و هم جهات دیگر به قلمرو اندیشههای اجتماعی تسری یابد. این ظرفیت در هر اندیشهای وجود ندارد بلکه برخی از اندیشهها قادر خواهند بود که چندین حوزه فکری را با همدیگر مرتبط کنند.
🔶در واقع، محور و نقطه کانونی باید به صورتی تئوریزه شود که یک نگاه کلانی را ایجاد نماید. این محور وقتی میخواهد به صورت کلان دربیاید، از سنخ رویکردهای فلسفی میشود و نگاه کلانی نسبت عالم و آدم تعریف میکند و هر موضوع و مسالهای ذیل این نگاه کلان تعین پیدا میکند.
🔸مقصود از آن نگاه کلان «نظام فکری» است. در هر نظام فکری قاعدتا اصولی وجود دارد که در هسته سخت آن جای گرفته و بقیه فروع در حاشیه آن شکل میگیرند. وقتی به مکتبهای علوم اجتماعی مینگریم، در عقبه آنها همان هستههای سخت قرار دارد که به صورت یک رویکرد فلسفی شناخته میشود و اینها هرگز به مطالعات جزئی و ریز تجربی که در حاشیه به آنها پرداخته میشود، قابل تقلیل نیستند و سرنوشت این هستهها آنجا تعیین نمیشود.
📌نظام فکری چگونه به تحقق اجتماعی میرسد؟
✴️ برای ساخت یافتن هستههای سخت و کلان، زبان فلسفی نیاز است ولی فرهنگ عمومی مردم جامعه را فیلسوفان نمیسازند بلکه فرهنگ را مجموعه تعاملات انسانهاست که میسازد. این شبکه رفتاری وقتی که میخواهد به صورت تجریدیتر از خودش دفاع بکند یا بخواهد خودش را توضیح دهد، یک زبان فلسفی پیدا میکند. این زبان فلسفی را فرهنگ عمومی و رفتار عمومی مردم باید حمایت کند.
🔶به عبارت دیگر، سطح عمومی مردم، باید آن چیزی را که متفکر طراحی میکند، بپذیرد و از آن استقبال کند یا یک تطبیقی با یکدیگر داشته باشد. در این حالت، یک فرهنگ اصیل از یک نقطه تفکری جوشیده و شکل میگیرد اما اگر آن تفکر نتواند با سطح عمومی مردم و لایههای بعدی خود ارتباط بگیرد و این استقبال نسبت به آن رویکرد وجود نداشته باشد، آن تفکر منزوی میشود.
🔸غیر از این حالت، فرهنگ غرب به نحو دیگری رخ داده است؛ به این صورت که ابتدا رنسانس در سطح هنر، در سطح زندگی عمومی مردم، در سطح سیاستمداران و در رقابت بورژواها با فئودالها و با کلیسا شکل گرفت و این مجموعه رقابتهای سهگانه منجر به این شد که یک سبکی از زندگی غالب بشود. این سبک زندگی، نوعی از تفسیر را نیاز داشت تا با مبنای فلسفی صورتبندی شوند و وجاهتی پیدا کنند.
✍️ استاد حمید پارسانیا
💠 @parsania_net
تازه ترین اثر درباره #انقلاب_اسلامی از منظر حکمت اسلامی
نوشته
#نجمه_کیخا و #شریف_لک_زایی
با عنوان #رهیافت_حکمی_به_انقلاب_اسلامی توسط انتشارات سروش چاپ و منتشر شد.
کتاب «رهیافت حکمی به انقلاب اسلامی» برای نخستین بار در نمایشگاه کتاب تهران در غرفه انتشارات سروش عرضه میشود.
(مصلای امام خمینی، شبستان، سالن ناشران عمومی، راهرو ١٨، غرفه ١٢)
https://eitaa.com/shariflakzaei
📗شهید صدر چه کتابهایی میخواند؟
📗استاد شهید آیتالله سید محمدباقر صدر افزونبر کتابهای فقهی، اصولی، فلسفی، کلامی و دیگر کتابهای تخصصی به مطالعۀ داستان علاقهمند بود و بهطور ویژه قصههای پلیسی را دوست داشت. او ادبیات مصری و لبنانی را بر ادبیات عراق ترجیح میداد و از آنها متأثر بود و خواندن «بینوایان» ویکتور هوگو را دوست داشت؛
📗به شاگردانش سفارش میکرد که تفسیر «المیزان» علامه محمدحسین طباطبایی را بخوانند. او معتقد بود «المیزان» از بهترین و برترین کتابهای دوران است و رکودی که تفسیر شیعه پس از طبرسی با آن مواجه شد، توسط علامه طباطبایی از میان رفت و او تفسیر شیعی را با «المیزان» دوباره احیا کرد؛
📗شهید صدر دیگران را به مطالعۀ سیره پیامبر صلیاللهعلیهوآله بسیار تشویق میکرد و میگفت: «اسلامِ فرد تنها با مطالعۀ سیرۀ پیامبر صلیاللهعلیهوآله کامل میشود»؛
📗او همچنین کتابهایی که در ایران چاپ میشد، بهویژه آثار علامه طباطبایی و شهید مطهری را پیگیری میکرد و مجلۀ «مکتب اسلام» را میخواند؛
📗از کتابهای «حسن البنا» و «سید قطب» خوشش میآمد و برای ارسطو، ابنسینا، جان مینارد کینز و لایب نیتس احترام خاصی قائل بود؛
📗شیخ نجیب سویدان به یاد دارد که رمان «الحي اللاتيني» را از شهید صدر امانت گرفته است؛
[الحي اللاتينی، رمانی عاشقانه است که ماجرای سفر جوانی لبنانی به فرانسه را روایت میکند؛ جوانی که میخواهد با سفر به غرب، زندگی تازهای را آغاز کند]
📗شیخ محمد فرحات نیز نقل میکند یک بار شهید صدر از او حال برادر کوچکترش، زید را میپرسد و او شکایت میکند که وی وقت خود را به خواندن کتابهای «آرسن لوپن» میگذراند، اما شهید صدر این اعتراض را نمیپذیرد و پاسخ میدهد: «من خودم هم این کتابها را میخوانم؛ اگر این کتابها را نخوانیم چطور میتوانیم بفهمیم که چهچیزهایی در این کتابها برای فرزندان ما منتشر میکنند؟!»؛
📗سید حسین موسی از اهالی دیوانیه که همواره تازههای نشر را پیگیری میکرده است به یاد دارد یک بار، دو کتاب جدید را پیدا میکند که گمان میکرده هیچکس آنها را ندیده است. آن دو کتاب را برای شهید صدر میبرد، اما او پاسخ میدهد که آنها را خوانده است و نیازی به دریافت آنها ندارد.
📚 به نقل از: السيرة و المسيرة في حقائق و وثائق، جلد٢، صفحه ۲۹۲
🆔 @shahidsadr
📌 تشتت فکری به بهانهی جستجوی علمی
🔹یکی از افتهای مهم تحصیل و پژوهش تشتت فکری و افتادن در دام کثرت اطلاعات و تنوع تعاریف و دیدگاههاست پیش ازآنکه یک ثبات معرفتی ایحاد شده باشد. ریشه این تشتت و تکثر، این مدعاست که قبل از ثبات علمی باید همهی دیدگاههای متفاوت و تعارف متعارض و متضاد را دید تا بتوان یک حرف جدید و نهایی زد.
🔸این محصول خلط مقام علمآموزی و پژوهش اولیه با مقام نظریهپردازی و نوآوريهای نظری است. در مقام نظریه پردازی این سخن کاملا صحیح است اما در مقام آموزش و تحصیل کاملا خطا و رهزن است و موجب تشتت فکری، بیاعتمادی به استاد و متن و نهایتا تحیر و سرگردانی علمی میشود.
🔹در مقام تحصیل باید ابتدا در انتخاب استاد و متن تحقیق شود و پس از انتخاب عاقلانه و درست استاد و متن میبایست به آنها اعتماد کرد تا به مبانی، ساختار و نتایج اندیشهی استاد و جوانب مختلف متن مسلط شد. پس از آن نوبت شنیدن حرفهای دیگران و مطالعه آثار متفاوت است تا بتوان به مقایسه و سنجش اندیشهها، تعاریف و نظریهها پرداخت.
🔸البته ممکن است اشکال شود که به تقلید و جزمگرایی میانجامد. در پاسخ باید گفت همواره احتمال تقلید و جزمگرایی نسبت به هر استاد و متنی وجود دارد راه چاره این است که:
اولا در انتخاب استاد و متن دقت شود و به عاقلهی جمعی اعتماد و از مشورت کارشناسان بهره برده شود.
ثانیا در حین تحصیل و مطالعه، با پرسشگری عمیق و تفکر انتقادی تلاش شود تا جوانب مختلف بحث آشکار شود تا میزان استحکام سخن و انسجام آن معلوم شود.
ثالثا در مباحثات علمی با همکلاسیها و دوستان، به فهم عمیق و انتقادی سخنان استاد و مطالب متن اهتمام شود.
رابعا پس از احاطه بر دیدگاههای استاد و محتوای متن، آن را در قالب درس، سخنرانی، مقاله به دیگران عرضه کرد و انتقادات و پرسشهای احتمالی را بشنود و پس تأمل و دقت یا به استاد عرضه کند و یا خود برای آنها پاسخ بیابد.
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌از ضعفهای خود نهراسیم
🔹یکی از اموری که موجب ایجاد برخی از مشکلات شخصیتی انسان میشود اطلاع از ضعفها و نقصهای خود است و همین امر موجب بیاعتمادی به خود و از دست دادن امید و روحیهی خوشبینی به آینده میشود.
🔸عموما این پی بردن به ضعفها در زمانی است که انسان درصدد مقایسهی خود با دیگران است. نقاط قوتی را در آنها مییابد که در خود او نیست. هرگاه تعداد این مقایسهها بیشتر شود نواقص و ضعف بیشتری را در خود مییابیم. یعنی بازای هر مقایسهای مجموعهای از نواقص و ضعفهای علمی، اخلاقی، اقتصادی، اجتماعی و... در انسان آشکار میشود. با بیشتر شدن این نواقص و ضعفها طبیعتا آثار روان شناختی بیشتری هم خواهد داشت.
🔹چرا که انسان فطرتا تمایل به همهی کمالات و خوبیها و میل اولیهی به تصاحب همهی منافع و منابع دارد و دوستدارد که "هر چه خوبان دارند یکجا داشته باشد" اما چون این تمایل در واقع ممکن نیست که در این دنیای خاکی محقق شود، آثار روانشناختی منفی به بار میآورد. از جمله اینکه خود را ضعیف، ناتوان، بیفایده، جاماندهی از دیگران احساس میکند.
🔸 در حالی که اگر خوب بنگریم مییابیم که ما انسانها از ابتدا ضعیف و ناقص و فقیر بودهایم و هستیم.
يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ
ﺍﻱ ﻣﺮﺩم ! ﺷﻤﺎﻳﻴﺪ ﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪﺍﻥ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ، ﻭ ﻓﻘﻂ ﺧﺪﺍ ﺑﻲ ﻧﻴﺎﺯ ﻭ ﺳﺘﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ(فاطر١٥)
در ابتدای تولد هیچ یک از استعدادها و تواناییهای ما فعال نبوده است. به لحاظ عقلی و علمی خالی الذهن بودیم
وَاللَّهُ أَخْرَجَكُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
ﻭ ﺧﺪﺍ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺷﻜﻢ ﻣﺎﺩﺭﺍﻧﺘﺎﻥ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﭼﻴﺰﻱ ﻧﻤﻰﺩﺍﻧﺴﺘﻴﺪ، ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﮔﻮﺵ ﻭ ﭼﺸﻢ ﻭ ﻗﻠﺐ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﺳﭙﺎﺱﮔﺰﺍﺭﻱ ﻛﻨﻴﺪ.(النحل٧٨)
همچنین به لحاظ جسمی ناتوان بودیم، از اعتبارات اجتماعی بیبهره بودیم. لذا ما با ضعف و نقص مطلق به دنیا امدهایم لذا بودن نقص و ضعف هیچ عیبی نیست و نباید از آنها هراس داشته باشیم. بلکه همواره باید به نعمتهایی که نصیب انسان شده است توجه کرد. نعمتهایی که نوعا فعلیت یافتن استعدادهای درونی است.
🔹 بودن نقص و ضعف عیب نیست - چرا که انسان به لحاظ وجودی فقر محض است و عین الربط به خداوند متعال (جل جلاله و عظم شأنه) است - وجود نعمت و فعلیت استعدادها و تواناییها عین لطف و رحمت و پیشرفت است. قدر داراییها و تواناییهای موجود را باید دانست و همواره آنها را یاد آوری کرد.
وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ
ﻭ ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺭﺍ ﺑﺎﺯﮔﻮ ﻛﻦ (الضحى١١)
✔️ هیچ نمیدانستیم اما حالا در مدرسه و حوزه و یا دانشگاه دانا شدهایم و از برخی علوم مطلع هستیم !
✔️ هیچ نمیتوانستیم بخوانیم، سخن بگوییم، راه برویم، ارتباط برقرار کنیم، و ... اما حالا میتوانیم!
✔️ عریان بودیم اما الان پوشیده به بهترین لباسها هستیم!
✔️ خیلی چیزها نداشتیم و الان دارم و در آینده هم بیشتر میتوانیم داشته باشیم.
🔸 اگر خوب بنگریم میبینیم که هر کدام از ما به اندازهی خودمان خیلی دارا و توانا شدهايم که بسياري از افراد از آن محروم هستند و در عین حال ما هم برخی از ویژگیها و داراییهای ديگران را نداریم و این اختلافات و تمایزها سنت الهی است تا حیات اجتماعی انسان ممکن شود و زمینه برای حرکت و کوشش و همچنین ابتلا و امتحان فراهم شود تا شاکلهی افراد ساخته شود و جوهرهی اشخاص شناخته شود.
🔹 اگر نواقص و ضعفهای انسان در پرتو نعمتها و داراییها نگریسته شود موجب حرکت و تلاش انسان برای رفع نواقص و ضعفها به قدر مقدور است و در عین حال چون نعمتها و فعلیتها هم دیده میشود هیچگاه موجب بیاعتمادی به خود و ناامیدی به آینده و غفلت از رحمت الهی و مغفرت او برای پر کردن خلأها و جبران عقبماندگیها نمیشود.
#فطرت
#کمال
#ضعف
#نقص
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 چگونه از استاد استفاده کنیم
امام سجاد (علیه السلام):
هَلَكَ مَنْ لَيْسَ لَهُ حَكِيمٌ يُرْشِدُهُ
🔹یکی از سنتهای مهم در نظام آموزشی حوزههای علمیه بهرهگیری بهينه از استاد و مدرس است. استاد محوری مزایای بسیاری دارد اما نباید مانع از مشارکت فعال طلاب و دانشپژوهان در فرایند تحصیل و پژوهش شود.
🔸 از مهمترین فعالیتهای دانشپژوه در فرایند تحصیلی و پژوهشی این است که بتواند در عرض حداقل ۲ سال تا ۵ سال داشتههای علمی و یافتههای تجربی استاد را به نحو منظم و صحیح اخذ کند و به ذخیرهی دانایی خود بیافزاید. به این معنا که دانشپژوه پس از استفاده از محضر استاد و انس با آثار مکتوب و شفاهی ایشان، به دغدغهها و حساسیتهای علمی استاد پی ببرد و سپس نظام فکری و چارچوب نظری استاد را بشناسد. بنحوی که بتواند اصول و امهات اندیشه استاد را از فروعات و نتایج اندیشهی وی تشخیص دهد.
🔹 براساس تجربهی شخصی و برخی از مشاورههایی که به دیگران داده شد، این نتیجه حاصل شو که یک طلبهی فاضل و پیگیر میتواند در طول چند سال محدود بیشترین بهره را از استاد ببرد و به کلیت نظام فکری و امهات اندیشهی وی مسلط بشود و پس از آن به اصلاح و تکمیل و یا ترویج و تبلیغ ان نظام فکری بپردازد و در برابر مخالفان و منتقدان از آن دفاع کند و حرفی برای گفتن داشته باشد. لازم به ذکر است که اجتهاد و کسب تخصص هم از این طریق ممکن و سهل الوصول است.
🔸 استاد را به خوبی باید شناخت و عصارهی فکر و کلیت اندیشه و محصولات علمی و عملی او را میبایست به دست آورد و از آنها برای ارتقا علمی و ساخت نظام فکری خود بهره گرفت.
🔹 برای این منظور لازم است که دانشپژوه چند کار اساسی انجام دهد:
۱. از تمام آثار مکتوب و شفاهی استاد مطلع شود و به طور مستمر نقطه نظرات و خروجیهای ایشان را رصد و مطالعه کند تا مهمترین و مبناییترین اصول فکری و علمی او پی ببرد.
۲. از سیره و مراحل تحصیلی و آموزشی استاد و بخصوص استادان و مربیان او مطلع شود چرا که هر استادی ادامهی استادان و مربیانی است که به آنها محبت ورزیده و از محضر آنها استفاده کرده است.
۳. طبیعتا هر استادی به یک جریان و یا مکتب فکری و علمی علاقه مند است و خود را در ادامهی آن مکتب تعریف میکند و از آثار و اندیشههای آن مکتب متأثر است و نسبت به برخی جریانها و مکاتب موضع انتقادی دارد و از آنها فاصلهی علمی و یا عملی دارد. دانشپژوه از طریق شناخت این جریانهای فکری و مکاتب فکری_سیاسی میتواند به سطحی از اندیشهی استاد پی ببرد.
۴. هر استادی شیوهای خاص در ورود و خروج تدریس و پژوهش دارد. به طور نمونه برخی متنمحور و برخی مسئلهمحور هستند، برخی سنتی هستند و برخی اجتماعی؛ بعضی مخاطب را به درس وپژوهش علاقهمند میکنند و برخی به تبلیغ و فعالیت عملی. خلاصه شیوهها و منهجهای مختلفی وجود دارد و هر استادی با توجه به شاکلهی شخصیتی و نظام حساسیتها و دغدغهها برخی از این ویژگیها را اتخاذ کرده است.
۵. برخی از علوم و کتابها و یا متفکران و اندیشمندان در شکل گیری شخصیت فکری و تربیتی استاد بسیار مهم و مؤثر بوده است به نحوی که همواره استاد با تجلیل از آنها یاد میکند و در مباحثات علمی به آنها ارجاع میدهد. تهیهی فهرستی از این علوم، کتابها و متفکران و تحقیق درباره میزان تأثیرگذاری آن بر شخصیت و اندیشهی استاد بسیار راهگشا است.
۶. برخی از استادان از نظام مفاهیم و اصطلاحات خاصی برخوردارند و همواره در بیان اغراض و مقاصد خود از آن مفاهیم و اصطلاحات استفاده میکنند. همچنین در نقد سایر جریانها و مکاتب به جای استفاده از نام و عناوین مستقیم از اصطلاحاتی استفاده میکنند که بتواند معرُّف آنها باشد تا ضمن آن به نقد جریانها بپردازند. از این رو، دانشپژوه لازم دارد تا شبکهی مفاهیم و اصطلاحات استاد را بشناسد و مقاصد او را از به کار گیری آن مفاهیم و اصطلاحات و موضع به کارگیری آنها بداند.
۷. هر از گاهی یافتههای خود را تنظیم و تدوین کرده و به استاد و سایر همدرسان عرضه شود تا مورد حک و اصلاح و یا تکمیل قرار گیرد. در واقع سنت تقریرنویسی در میان طلاب و علمای گذشته، چنین کاربستی داشته است.
🔸 استاد هم باید به دانشپژوه کمک کند تا بهتر بتواند به چنین شناختی نائل شود و از سرگردانی و حیرت نجات یابد.
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
سالها دل طلبِ جامِ جم از ما میکرد
وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنّا میکرد
گوهری کز صدفِ کُون و مکان بیرون است
طلب از گمشدگانِ لبِ دریا میکرد
مشکلِ خویش بَرِ پیرِ مُغان بُردم دوش
کو به تأییدِ نظر حلِّ معما میکرد
دیدمش خُرَّم و خندان قدحِ باده به دست
و اندر آن آینه صد گونه تماشا میکرد
گفتم این جامِ جهانبین به تو کِی داد حکیم؟
گفت آن روز که این گنبدِ مینا میکرد
بیدلی در همه احوال خدا با او بود
او نمیدیدش و از دور خدا یا میکرد
این همه شعبدهٔ خویش که میکرد این جا
سامری پیشِ عصا و یدِ بیضا میکرد
گفت آن یار کز او گشت سرِ دار بلند
جُرمش این بود که اسرار هویدا میکرد
فیضِ روحُ القُدُس ار باز مدد فرماید
دیگران هم بکنند آنچه مسیحا میکرد
گفتمش سلسلهٔ زلفِ بُتان از پی چیست
گفت حافظ گلهای از دلِ شیدا میکرد
نوعدالتخواهی در آستانۀ ناعدالتخواهی.docx
20.4K
📌نوعدالتخواهی در آستانۀ ناعدالتخواهی
نقدی بر راهبرد رادیکالیسم برای عدالتخواهی
دکتر قائمی نیک (استادیار دانشگاه علوم اسلامی رضوی)
📌درونی ساز علم و اتصال وجودی با حقیقت
🔹علم، حقیقتی است که موطن آن جان آدمی است و از جانی به جان دیگر منتقل میشود. انسان همواره واقعیت طلب می کند اما معانی را به دست می آورد و از این طریق با واقعیت ارتباط برقرار می کند. لذا آنچه رهاورد ادراک و شناخت آدمی از واقعیت (معلوم) است معانی است. کتاب و دفتر، الفاظ و مفاهیم صرفا ابزاری هستند که حامل معانی اند و معد اتصال وجودی جانهای آدمیان با یکدیگر و از این طریق با واقعیت است.
🔸معانی فرّار هستند و به راحتی در جان کسی استوار و پایدار نمی ماند. بلکه سنخیت می خواهد تا معنایی در جان ادمی مستقر شود. این سنخیت مقوله ای اکتسابی است و رهاورد تکرار و تذکار، تفکر و اندیشه، تدریس و تحقیق است. معرفتی در جان آدمی رسوخ می یابد که تکرار و یادآوری شود تا نفس آدمی بدان متصل و مرتبط بشود و از حال به ملکه و از عارض به جوهر وجودی تبدیل شود. براساس حرکت جوهری، نفس آدمی با هر شیئی که مدتی قرین و همنشین شود رنگ و بوی آن را می گیرد و شاکله ی وجودی اش هماهنگ با آن سامان می شود.
🔹حقیقت علم، مقول به تشکیک است و دارای مراتب و درجات مختلفی است. هر دوره ای ظرفیت ظهور برخی از این مرتب دارد که مقدمه ی آشکارگی درجات عمیق تر حقیقت در دوره های بعدی می شود. هر مرتبه ای از آن، آثار وجودی متناسب با همان مرتبه را دارا است. فاعل شناسا به هر مرتبه ای از مراتب علم متصل و مرتبط شود و آن را درونی کند، اثری می پذیرد و در همه ی آثار و فعالیت های او آشکار می شود.(از کوزه همان برون طراود که در اوست)
🔸اگر معرفت و علمی با تکرار و تذکار متصل به جان آدمی شود در واقع جزئی از وجود او شده است (به تعبیر مولانا: ای برادر تو همه اندیشه ای) و در چنین حالتی چند ویژگی برای انسان ایجاد می شود:
۱. تسلط بر جوانب مختلف و عمقِ نظری آن معرفت درونی شده؛
۲. احساس محبت و غیرت نسبت به آن معرفت، به نحوی که توهین به آن و یا انکار آن را بر نمی تابد؛
۳. تلاش برای پاسداری و دفاع از آن؛
۴. تمایل به فکرکردن، اصلاح و تکمیل، افزایش و نوآوری در آن.
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 انتظارات نابجا ریشهی اختلافات
(موردکاوی: بخشی از مردم و برخی از روحانیون)
🔹 انسان موجودی است که براساس انتظارات و توقعاتی که از خود و دیگران دارد با آنها ارتباط برقرار میکند تا از این طریق بتواند نیازهای متنوع خود را برطرف کند و زندگی راحتتری را برای خود و متعلقات خود فراهم کند. این انتظارات و توقعات زمینهی شکلگیری نظامی از حقوق و تکالیف را فراهم میکند.
🔸 اگر توقعات و انتظار افرادِ یک خانواده و یا اعضای یک جامعه اولا شفاف باشد و ثانیا بهجا و صحیح باشد، اختلافات به حداقل میرسد؛ اما اگر تصویر و انگارهی ناصحیح و ناموجّهی از انتظارات و توقعات ایجاد شود و افراد براساس همان تصویرسازیهای ذهنی و انگارهها با یکدیگر ارتباط برقرار کنند زمینهی سوءتفاهمها بیشتر میشود و طبیعتا اختلافات و تضادها هم بیشتر میشود. چرا که هر کس براساس انگارههای ذهنی تصویری که از وظایف و تکالیف دیگران و حقوق خود دارد به سنجش و ارزیابی دیگران میپردازد و در صورت عدم رضایت حداکثری از آنها، اعتماد او تضعیف و بر بیاعتمادی او افزودهتر میشود. بیاعتمادی هم آغازی بر گسست و اختلاف و تضاد است.
🔹 امروزه توقعات و انتظارات بیجا و غیر واقعی که نتیجهی انگارههای غلط ذهنی است یکی از ریشههای اصلی مشکلات جامعه ایرانی است.
به طور مثال: انتظار مردم از دولتها شفاف و واقعی نیست و به تبع انتظار و توقعات دولت مردان از مردم شفاف و واقعی نیست. اما مهمتر انتظارات و توقعات مردم و روحانیت از یکدیگر است که شفاف نبودن و غیر واقعی بودن آن موجبات سوءتفاهمهای زیادی را فراهم کرده است.
🔹 انتظار بسیاری از روحانیت از مردم واقعی نیست. چرا که چنین تصور میکنند که در گذشته عموم مردم براساس استانداردهای حوزویان زندگی میکردهاند و به همهی احکام شرعی و اخلاقی پایبند بودهاند و گناه و تضاد و اختلاف امر حاشیهای بوده است. بسیاری این تصور را دارند که در گذشته، روحانیت به جهت حیثیت ذاتی در راس امور بوده است و مردم هم به صرف دینداری به روحانیت اعتماد داشتهاند و اصلا به کارکردهای اجتماعی و خدماتی که مبتنی بر نبود دولت قدرتمند و رسانههای عمومي بوده است ربطی ندارد. بر پایهی این انگارهی ناصواب، در زمانهی وجود سازمانهای دولتی و شبکههای اجتماعی و رسانههای پیچیده هنوز هم همان انتظارات سابق را از مردم دارند. ریشهی همهی این انتظارات و توقعات، عدم توجه به تاریخ زیستهی مردم ایران و تحولات گسترده در همهی ساحتهای حیات اجتماعی است.
🔸 از سوی دیگر توقعات و انتظارات بسیاری از مردم و سیاسیون هم از حوزه و روحانیت شفاف و واقعی نیست. بخشی از این انتظارات ناشی از عدم شناخت صحیح آنها از روحانیت و تاریخ روحانیت است. متاسفانه در فرهنگ عمومی فقط برخی از وجوه اخلاقی و عرفانی علمای تراز و بزرگ عرفانی مطرح شده است و چنین القا شده است که در گذشته همهی روحانیت در همهی ساحتهای حیاتی خود دارای کشف و کرامت بودهاند، باطن افراد را میدیدند، کفش جلوی آنها جفت میشد، با یک نبات و یا ذکری دردهای ناعلاج را درمان میکردند، نزد همهی مردم از اقبال شدید و اعتماد بیمثال برخوردار بودهاند و همواره حکم آنها نافذ بوده است و هرگاه در هر شرایطی خواستهاند همه مردم را بسیج کردهاند. اما امروزه و بخصوص بعد از انقلاب اسلامی، همهی این قدرت معنوی و اعتبارات اجتماعی از بین رفته است و دیگر خبری از آن شکوه و جلال علما و روحانیت سابق خبری نیست و روحانیت نمیتواند همچون گذشته نیازها و انتظارات مردم را پاسخگو باشد.
در حالی که این تصویرسازی از گذشته و امروز ناصحیح و نابهجاست. نه در گذشته همهی علما و روحانیت آنگونه بودهاند و نه امروز این چنین هستند.
♦️ تصویرسازیهای کاریکاتوری و انگارههای ذهنی ناصواب از گذشتهی مردم و روحانیت موجب شکلگیری انتظارات و توقعات غیرشفاف و نابهجا از مردم و روحانیت شده است. برخی از نویسندگان و گویندگان و کلیپسازان فضای مجازی با نادیدهگرفتن حقایق تاریخی و روایتهای غلوآمیز از گذشته درصدد القای جدایی مردم و روحانیت و اثبات تضعیف دین و دینداری در جامعه ایران هستند و از این طریق بر دامنه و عمق اختلافات در جامعه میافزایند.
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
هدایت شده از امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
📌مکاشفه بزرگ ملاصدرا در حرم حضرت معصومه (س)
📍استاد آیة الله جوادی آملی:
❇️ اگر انسان کتابی و یا مطلب علمی را در شهری که از نظر آب و هوا و موقعیت اقلیمی از قم بهتر است، مطالعه کند؛ بعد عین همان کتاب و یا مطلب را در جوار رحمت بارگاه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها در قم مطالعه کند، می بیند که برکات دیگری نصیب انسان می شود، و حقایق بالاتری برای انسان کشف می گردد.
این حقیقت برای جناب صدر المتالهین نیز پیش آمده است. زیرا ایشان، هنگامی که در کهک زندگی می کرد، برای عرض ادب و توسل به بارگاه کریمه اهل بیت فاطمه معصومه سلام الله علیها مشرف می شد. در یکی از این سفرها در جوار قبر فاطمه معصومه یک مساله مهم و پیچیده فلسفی یعنی اتحاد عاقل و معقول در یک مکاشفه عرفانی، برایش حل شد.
او خود در این زمینه می گوید: مسأله اتحاد عاقل و معقول از مشکلترین مسایل فلسفی است که تا کنون هیچ فیلسوف مسلمانی توفیق حل آن را پیدا نکرده است. من با توجه کامل به سوی خدای سبحان از او خواستم که مشکل برایم حل شود. دری از رحمت حق بر من گشوده شد و در این مورد معرفت جدیدی برایم حاصل شد. «کنت حین تسوید هذا المقام بکهک من قری قم، فجئت الی قم زائرا لبنت موسی ابن جعفر مستمدا منها و کان یوم الجمعه فانکشف لی هذا الامر؛» هنگام نوشتن این بحث من درقریه کهک قم بودم. از آنجا رهسپار قم شدم، به زیارت دختر موسی بن جعفر علیهما السلام مشرف گردیدم و از آن حضرت در حل این مسأله یاری جستم. به برکت او در روز جمعه این مطلب بر من کشف گردید.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121