📌 حرکت، تعقل و تأله
(درآمدی بر حکمت عملی)
بخش چهاردهم:
🔹 براساس اصالت وجود و حرکت جوهری، ملکات نفسانی واخلاق، #کمال انسان وموجب خروج از نقص و اشتداد وجودی است لذا ملکات نفسانی به کمال و نقص متصف میشوند برخلاف اصالت ماهیت که ملکات نفسانی عوارض ذات محسوب می شوند و از این جهت به حسن و قبح متصف میشوند.
🔸بنابراین مهمترین خصیصه ارزشها و افعال اخلاقی، کمال بودن آنهاست و چون مصداقی از کمال است موجب تمایل و کشش انسان به سمت آنها میشود. البته کمال بودن گاه به اعتبار حسن و زیبایی است گاه به اعتبار مطلوبیت و کارآمدی، گاه به اعتبار حقیقت بودن و مقدس بودن است. بنابراین در اخلاق پیش از هر پرسشی باید از کمال و نقص بودن ملکات ورفتارها پرسش شود و به تبع آن از حسن وقبح، مطلوبیت و منافرت، خیر و شر و امثالهم پرسش کرد.
🔹 کمال بودن یک ملکه اخلاقی و ارزش رفتاری در ملایمت آن با فطرت انسان و سعادت حقیقی اوست به نحوی که سازندهی وجودی و موجب کرامت و توسعهی کیفی خود انسان و خروج از پستیها(لئامت) نواقص و آزادی و رهایی از شوائب نفسانی و اسارتهای درونی و بیرونی (طهارت وشستشوی جان) شود. علاوه بر این، کمال امری پایدار و همیشگی است وموجب سرور وافتخار همهی وجدانهای بیدار وحتی همهی انسانها است. یعنی همه بروجود آن مسرورشوند و افتخار کنند وازاتصاف به ضد آنها ابا داشته باشند.
🔸 شناخت کمال و نقص یک شناخت واقعی و مبتنی بر نوع هستی شناسی و انسان شناسی است. تقلیل هستی به جهان ماده و تقلیل انسان به طبیعت و ابعاد جسمانی طبیعتا در شناخت انسان از #کمال و نقص تأثیر دارد و کمال و نقص صرفا در نسبت انسان با طبیعت و در محدودهی دنیا تعریف و مصداقیابی میشود. از اینرو، متعلق کمالخواهی و تنفر انسان ازنقص، درهمین محدوده مشخص میشود وبالاتر ازآن نادیده گرفته میشود. ازاینرو، کمالات غیر مشهود و غیبی در دستگاه محاسباتی کنشگر نادیده گرفته میشود.
🔹 با نادیده گرفته شدن ابعاد غیبی هستی و انسان و غفلت ازکمالات غیرمادی، عنصر معنا از روابط موجودات، مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی حذف میشود و همه چیز در تحت قوانین طبیعت، مکانیکیوار تعریف و تفسیر میشود و انسان هم به عنوان یک ماشین پیچیده موضوع شناخت کمّی و تجربی قرار میگیرد. از آنجا که شناخت کمّی و تجربی راهی به درون حقیقت انسان و به مبدأ و معاد آن ندارد، فقط امکان شناخت پدیدارها و ظهورات رفتاری را دارد. از این رو، جوهر و ذات انسان از دایرهی معرفت علمی تتظیمگر خارج میشود و به تدریج هم اصل وجود آن نفی میشود. با نفی جوهر و ذات موجودات و خصوصا انسان، طبیعتا حکمت، مابعدالطبیعه و الهیات منتفی و از دایره معرفت علمی تنظیمگر و مداخلهگر خارج میشود(سکولاریسم). باخروج حکمت، مابعدالطبیعه و الهیات ازدایرهی علم(معرفت تتظیمگر زندگی)، معرفت کمی و تجربی جایگزین آن میشود و عهدهدار نظامبخشی، هدایتگری، تنظیمگری، مداخلهگری و مدیریت در همهی ساحتهای حیات انسانی میشود؛ معرفتی که هیچ راهی به جوهر وذات وغیب ومعنا ندارد و شبکهی علم را بر بنیاد پدیدارها و ظهورات رفتاری پایهگذاری میکند.
🔸 ماهیت کمال در علم تجربی به (معیشت)، (منفعت)، (سود) و رفع نیازهای محسوس و مادی فروکاسته میشود. عقل نیز متکفل شناخت و تتظیم همین کمالات میشود. محبت انسانی و وجدان اخلاقی هم درهمین چارجوب و فقط برای تنظیم معیشت وزندگی این جهانی است تازندگی بر این کره خاکی رابرای انسان، راحتتر ومرفهتر سازد. این خطمشئ گذاری موجب تلقی ماشینی ازانسان ومکانیکی به هستی و سرگرم شدن به تولید فنآوریهای پیشرفته برای تسخیر طبیعت میشود. لذا هم وغم انسان میشود صنعت و طبیعت. صنعت بدون معنا، به افزایش قدرت وتوسعهطلبی کمی میانجامد.
🔹ناتوانی علم تجربی از درک تمایلات فطری و نیازهای حقیقی و عجز آن در معنا بخشی به زندگی و شورافرینی در حرکت، موجب بحران معنا و بیبنیادی اخلاق میشود.
🔸بحران معنا ریشه درغفلت ازخودحقیقی وفطرت توحیدی ومعرفت الهی دارد. بحران معنا ریشهی همهی بحرانهای انسان واجتماع است که ناشی از غلبه علم تجربی ومحدودیت شناخت ازحقایق وغفلت ازحقایق مطلق وغیبی میشود. وموحب تولید فناوریهای مخرب برای توسعهطلبی درمسیر تمایلات طبیعی میشود.
🔹محدود سازی قلمرو حرکت وکنش انسانی
نگرش مکانیکی و ماشینی به حیات و انسان موجب بی بنیادی ارزشهای اخلاقی میشود واگر از اخلاق هم سخنی گفته شود منافقانه است.
✔️وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىٰ (طه ۱۲۴)
ﻭﻫﺮﻛﺲ ﺍﺯیادﻣﻦ ﺭﻭﻱ ﺑﮕﺮﺩﺍﻧﺪ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺗﻨﮓ [ﻭﺳﺨﺘﻲ] ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ، ﻭ ﺭﻭﺯﻗﻴﺎﻣﺖ ﺍﻭﺭﺍ ﻧﺎﺑﻴﻨﺎ ﻣﺤﺸﻮﺭ ﻣﻰﻛﻨﻴﻢ.
🔴 ادامه دارد...
#حرکت
#تعقل
#دستگاه_محاسباتی
#عقلانیت
#کنش_اخلاقی
#عاملیت
#حکمت_عملی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌الهی هب لی کمال الانقطاع الیک
#مناجات شعبانیه
خودش[انسان] هر چه هست نقص است
هر چه کمال هست از اوست
انبیا هم هیچ نداشتند
همه هیچ هستند و اوست فقط، همه فطرتها دنبال او هستند، منتها چون ما محجوبیم نمی فهمیم که دنبال او هستیم
#کمال انقطاع همین هست که از همه این چیزهایی که هست به کنار باشند...
✔️زبان الهی، دعوت به توحید
✔️زبان شیطانی، دعوت به خود
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌از ضعفهای خود نهراسیم
🔹یکی از اموری که موجب ایجاد برخی از مشکلات شخصیتی انسان میشود اطلاع از ضعفها و نقصهای خود است و همین امر موجب بیاعتمادی به خود و از دست دادن امید و روحیهی خوشبینی به آینده میشود.
🔸عموما این پی بردن به ضعفها در زمانی است که انسان درصدد مقایسهی خود با دیگران است. نقاط قوتی را در آنها مییابد که در خود او نیست. هرگاه تعداد این مقایسهها بیشتر شود نواقص و ضعف بیشتری را در خود مییابیم. یعنی بازای هر مقایسهای مجموعهای از نواقص و ضعفهای علمی، اخلاقی، اقتصادی، اجتماعی و... در انسان آشکار میشود. با بیشتر شدن این نواقص و ضعفها طبیعتا آثار روان شناختی بیشتری هم خواهد داشت.
🔹چرا که انسان فطرتا تمایل به همهی کمالات و خوبیها و میل اولیهی به تصاحب همهی منافع و منابع دارد و دوستدارد که "هر چه خوبان دارند یکجا داشته باشد" اما چون این تمایل در واقع ممکن نیست که در این دنیای خاکی محقق شود، آثار روانشناختی منفی به بار میآورد. از جمله اینکه خود را ضعیف، ناتوان، بیفایده، جاماندهی از دیگران احساس میکند.
🔸 در حالی که اگر خوب بنگریم مییابیم که ما انسانها از ابتدا ضعیف و ناقص و فقیر بودهایم و هستیم.
يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ
ﺍﻱ ﻣﺮﺩم ! ﺷﻤﺎﻳﻴﺪ ﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪﺍﻥ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ، ﻭ ﻓﻘﻂ ﺧﺪﺍ ﺑﻲ ﻧﻴﺎﺯ ﻭ ﺳﺘﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ(فاطر١٥)
در ابتدای تولد هیچ یک از استعدادها و تواناییهای ما فعال نبوده است. به لحاظ عقلی و علمی خالی الذهن بودیم
وَاللَّهُ أَخْرَجَكُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
ﻭ ﺧﺪﺍ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺷﻜﻢ ﻣﺎﺩﺭﺍﻧﺘﺎﻥ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﭼﻴﺰﻱ ﻧﻤﻰﺩﺍﻧﺴﺘﻴﺪ، ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﮔﻮﺵ ﻭ ﭼﺸﻢ ﻭ ﻗﻠﺐ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﺳﭙﺎﺱﮔﺰﺍﺭﻱ ﻛﻨﻴﺪ.(النحل٧٨)
همچنین به لحاظ جسمی ناتوان بودیم، از اعتبارات اجتماعی بیبهره بودیم. لذا ما با ضعف و نقص مطلق به دنیا امدهایم لذا بودن نقص و ضعف هیچ عیبی نیست و نباید از آنها هراس داشته باشیم. بلکه همواره باید به نعمتهایی که نصیب انسان شده است توجه کرد. نعمتهایی که نوعا فعلیت یافتن استعدادهای درونی است.
🔹 بودن نقص و ضعف عیب نیست - چرا که انسان به لحاظ وجودی فقر محض است و عین الربط به خداوند متعال (جل جلاله و عظم شأنه) است - وجود نعمت و فعلیت استعدادها و تواناییها عین لطف و رحمت و پیشرفت است. قدر داراییها و تواناییهای موجود را باید دانست و همواره آنها را یاد آوری کرد.
وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ
ﻭ ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺭﺍ ﺑﺎﺯﮔﻮ ﻛﻦ (الضحى١١)
✔️ هیچ نمیدانستیم اما حالا در مدرسه و حوزه و یا دانشگاه دانا شدهایم و از برخی علوم مطلع هستیم !
✔️ هیچ نمیتوانستیم بخوانیم، سخن بگوییم، راه برویم، ارتباط برقرار کنیم، و ... اما حالا میتوانیم!
✔️ عریان بودیم اما الان پوشیده به بهترین لباسها هستیم!
✔️ خیلی چیزها نداشتیم و الان دارم و در آینده هم بیشتر میتوانیم داشته باشیم.
🔸 اگر خوب بنگریم میبینیم که هر کدام از ما به اندازهی خودمان خیلی دارا و توانا شدهايم که بسياري از افراد از آن محروم هستند و در عین حال ما هم برخی از ویژگیها و داراییهای ديگران را نداریم و این اختلافات و تمایزها سنت الهی است تا حیات اجتماعی انسان ممکن شود و زمینه برای حرکت و کوشش و همچنین ابتلا و امتحان فراهم شود تا شاکلهی افراد ساخته شود و جوهرهی اشخاص شناخته شود.
🔹 اگر نواقص و ضعفهای انسان در پرتو نعمتها و داراییها نگریسته شود موجب حرکت و تلاش انسان برای رفع نواقص و ضعفها به قدر مقدور است و در عین حال چون نعمتها و فعلیتها هم دیده میشود هیچگاه موجب بیاعتمادی به خود و ناامیدی به آینده و غفلت از رحمت الهی و مغفرت او برای پر کردن خلأها و جبران عقبماندگیها نمیشود.
#فطرت
#کمال
#ضعف
#نقص
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121