📌 ملاصدرا، فلسفه را بر مبنای شرع پیریزی کرده است
✏️ رهبر معظم انقلاب:
فلسفه ملاصدرا فلسفهای عقلی، ذوقی و شرعی است و در حقیقت ملاصدرا فلسفه عقلی و ذوقی را برمبنای شرع مقدس پیریزی کرده است. برای او تعبد محض، مبادی رسیدن به افکار عالی فلسفی بوده است و این جریان عظیم و جوشان و تمام نشدنی در دوران ریاضت به روح مقدس وی افاضه و نازل شده است و امروز خوشبختانه کتابها و افکار فلسفی ملاصدرا فضای فلسفی کشور را فراگرفته است. ۱۳۷۴/۱۱/۱۵
🗓 سالروز بزرگداشت حکیم اسلامشناس صدرالمتالهین شیرازی معروف به ملاصدرا
📌انگارههای تاریخی ذهن
🔹 در دانش منطق ، آگاهی انسان به تصور و تصدیق / مفهوم و حکم تقسیم شده است و در آن از انواع تصور و تصدیق و چگونگی حکم در قضیه سخن گفته شده است. اما از #تصویر ذهنی و انگارههای کلان کمتر حرف زده شده است. در واقع تصورات و تصدیقات انسان به صورت مفرد (اتمیک) انسان را به واقعیت رهنمون نمیسازد بلکه به صورت شبکهای تصویری از واقعیت را در ذهن بازسازی میکند و به این همانی تصویر ذهنی با واقعیت خارجی حکم میکند.
شاید این همان فعالیت قدرتمند نفس آدمی است که قرآن از آن به #تسویل یاد میکند:
✔️ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنفُسُكُمْ أَمْرًا
ﺑﻠﻜﻪ ﻧﻔﺲ ﺷﻤﺎ ﻛﺎﺭﻱ را ﺩﺭ ﻧﻈﺮﺗﺎﻥ ﺁﺭﺍﺳﺖ [ﺗﺎ ﺍﻧﺠﺎﻣﺶ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺁﺳﺎﻥ ﺷﻮﺩ] (یوسف ١٨ و۸۳)
✔️قَالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يَا مُوسَىٰ
ﺧﺪﺍ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻱ ﻣﻮﺳﻲ! ﺑﻪ ﻳﻘﻴﻦ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪﺍﺕ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻋﻄﺎ ﺷﺪ.(طه٣٦)
✔️قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِّنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَٰلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي
ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺑﻪ ﺣﻘﺎﻳﻖ ﻭ ﺍﺳﺮﺍﺭﻱ ﺁﮔﺎﻩ ﺷﺪم ﻛﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺁﮔﺎﻩ ﻧﺸﺪﻧﺪ، ﭘﺲ ﺍﻧﺪﻛﻲ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﺭﺳﻮﻝ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻭ [ﺑﺮ ﺍﺛﺮ ﻫﻮﺍﭘﺮﺳﺘﻲ]ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺭ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ [ﻭ ﺑﻪ ﮔﻮﺳﺎﻟﻪ ﺳﺎﺯﻱ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻢ] ﻭ ﺍﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﻧﻔﺲ ﻣﻦ [ﺁﻥ ﻛﺎﺭ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺧﻄﺮﻧﺎﻙ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﻛﺮﺩﻥ ﺑﻨﻲ ﺍﺳﺮﺍﺋﻴﻞ] ﺩﺭ ﻧﻈﺮم ﺁﺭﺍﺳﺖ.(طه٩٦)
✔️إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَىٰ أَدْبَارِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَىٰ لَهُمْ
ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺭﻭﺷﻦ ﺷﺪﻥ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ [ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻋﻘﺎﻳﺪ ﺑﺎﻃﻞ ﻭ ﻛﺮﺩﺍﺭ ﻧﺎﭘﺴﻨﺪﺷﺎﻥ]ﺑﺮﮔﺸﺘﻨﺪ. ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺯﺷﺘﻲ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻧﻈﺮﺷﺎﻥ ﺁﺭﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﻱ ﺩﻭﺭ ﻭ ﺩﺭﺍﺯ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ .(محمد٢٥)
✔️همچنین آیات: زینّا اعمالهم (انعام ۱۰۸ و نمل ٤)
🔸ما بیش از آنکه با تصورهای مفرد و تصدیقهای مجزا و مستقل با واقعیت ارتباط داشته باشیم با تصویرهای شبکهای و انگارههای ذهنی واقعیت را طلب میکنیم و میبینیم. تصویرهایی که محصول ترکیبی از تصورات و تصدیقاتی است که بخشی از آنها را خود تجربه کردهام و بسیاری از آنها را با اعتماد به دیگران شنیده و پذیرفتهام. اجزای سازندهی تصویرها و انگارههای ذهنی لزوما آگاهانه و فکر شده نیستند بلکه عموما غیر اگاهانه، مسلمانگاشتهشده و طبیعی هستند که در لایههای زیرین ذهن و قلب آدمی قرار دارند و خود را بسیار پنهان داشتهاند.
🔹دربارهی نحوهی تصویرسازی ذهن از واقعیت و فرایند ایجاد انگارههای ذهنی کمتر سخن گفتهایم و بدین جهت از نقش آفرینی آن در فرایند ادراک و توصیف واقعیت غفلت کردهایم. از اینرو، بسیاری از قضاوتهای ما مسبوق به انگارههای غیر آشکار و مخفی است. تلاشی هم برای بازخوانی و بازتعریف آنها نداریم. در حالی که اگر خوب دقت کنیم و به زیرساختهای فکری و فرهنگی اندیشه خود و دیگران نظر کنیم دهها عامل معرفتی و غیرمعرفتی موثر غیر تعریفشدهای را میتوانیم بیابیم که در کمیت و کیفیت قضاوتهای ما و دیگران تاثیر مؤثری دارد.
🔸 یکی از انگاههای مهم ما، انگارهها و تصویرهای تاریخی ماست که نوعا براساس شنیدهها و مطالعات جزئی، به طور ناخوداگاه در ذهن ما ساخته شده است. با شنیدن یک ماجرا از شخصی در گذشته، حکم به عمومیت آن میدهیم، از یک اتفاق جزیی در مقطع خاص، به شمولیت و مقبولیت همگانی آن رأی میدهیم.
به طور نمونه وقتی یک کتاب کلاسیک آموزشی را مطالعه میکنیم چنین به ذهن خطور میکند که انگار همه نویسندگان گذشته هم همین رویه را داشتهاند و به همین مسائل پرداخته و بدان پاسخ دادهاند. وقتی بدایه و نهایه علامه طباطبایی یا شرح منظومهی ملاهادی سبزواری در فلسفه را میخوانیم چنین حسّی به ما دست میدهد که فلسفه از افلاطون و ارسطو، تا فارابی و ابنسینا و صدرا، همه برهمین نظم و صورتبندی تفلسف کردهاند. در حالی که اصلا چنین نبوده است. به همین جهت استاد شهید مطهری(رحمة الله علیه) در آموزش و تربیت فلسفی تلاش بر انگارهزدایی از برداشتهای تاریخی نویسندگان و دانشپژوهان فلسفه دارد چرا که مانع بزرگی برای فهم مکاتب فلسفی و مسائل فلسفی و تحولات دانش فلسفه است.
🔹 انگارههای ذهنی و تلقیهای اولیه و ارتکازی ما از گذشتهی تاریخی و فرهنگی جامعهی خود و سایر جوامع، مانع بزرگی برای فهم شرایطی استکه امروز در آن قرار گرفتهایم چرا که گذشته آینهای است که امروز را در قاب آن مینگریم. وضعیت اکنون ما ادامهی وضعیت گذشتهی ماست و در نسبت با آن، امروز معنا مییابد و قابل سنجش است. اگر تصویر ذهنی ما از گذشته که نقطه و شاقول سنجش امروز ماست مخدوش باشد طبیعتا سنجش و ارزیابی ما از وضعیت امروز ناقص و غلط خواهد بود. به طور نمونه تصویر مشوش و ناواقعی و رؤیایی از روابط متقابل مردم و روحانیت در گذشته، موجب برخی سنجشها و تحلیلهای غلط از امروز این روابط شده است.
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 خطر ترویج رادیکالیسم در رسانهها
🔹 اساس یک جامعه بر #نظم و #حرکت است. نظم عامل ثبات و اتصال است و حرکت عامل پویایی و نشاط و مشارکت. لذا نظم و حرکت دو چرخ پیشرفت و تعالی است. اگر هر کدام آسیب ببیند در این چرخه خلل وارد میشود و جامعه از پویایی و تعالی باز میماند. گاه تعریفهایی از نظم ارائه میشود که بر محافظهکاری و عدم حرکت و تغییر دلالت دارد و گاه حرکت به معنای تضاد و ستیز و گسست معنا میشود که نافی هرگونه نظم و ثبات و پیوستگی است.
🔸 متاسفانه در جامعه امروز ما طیفهای مختلفی از کنشگران سیاسی و اجتماعی چپ و راست، غربستیز و غربپرست، آزادیخواه و عدالتخواه، منبری و ژونالیست، در حال تئوریزه کردن #رادیکالیسم، غلبهی نفی و تضاد اجتماعی در رسانههای اجتماعی و عرصهی عمومی هستند، بسیاری از این طیفها به بهانههای مختلفی چون عدالت، آزادی، ولایت، اقتصاد و ... درصدد القای ناکارآمدی در بخشهایی از نظام و ایجاد حس عقبماندگی در آن مقولات هستند
✔️ یکی از #عقبماندگی از عدالت سخن میگوید
✔️دیگر از عقبماندگی در آزادی حرف میزند
✔️دیگری از عقبماندگی در ولایت گله دارد
و
✔️گروهی هم از عقبماندگی در غربستیزی و نفی مظاهر طاغوت و شیطان.
🔹خلاصه بواسطه رسانهای شدن این ایدهها، یک اجماع مرکبی در این طیفها شکل گرفته است و آن احساس عقبماندگی ترکیبی نظام جمهوری اسلامی. لذا با القای دوگانهی انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی، خود را طرفدار بازگشت به انقلاب و نفی و عبور از وضعیت فعلی جمهوری اسلامی میدانند.
🔸 جالب این است که آزادیخواه لیبرال با عدالتخواهسوسیال، تضادگرای هگلی با جامعهمدني خواه پوپری، ولایتخواه اخباری با توسعهگرای بازاری، غربستیز منبری تا غربپرست کرواتی، همه و همه یک نسخه واحد میدهند: #رادیکالیسم و تضاد. تغییرات بنیادین با اقداماتی تند و سخت و ریشه ای در جهت بهبود امور سیاسی و اقتصادی و اجتماعی در جامعهی به بنبست رسیده.
هر کدام از این جریانها، پیشنهاد تخریب یک بخش را میدهند. یکی از نفی و تخریب قانون اساسی حرف میزند، دیگر از نفی دولت و مجلس، یکی از تعطیلی همهی بانکها و هرگونه اقتصاد مدرن دم میزند و دیگر از جمع کردن کل بساط علم دینی و ایدولوژی انقلابی. یکی بر پایان ارزشهای انقلاب تاکید دارد و دیگری بر بازتعریف سوسیالیستی و تضادگرایانهی انقلاب اسلامی. یکی از دههی شصت توبه میکند و دیگری از دهه هفتاد متنفر است. یکی دولت مدرن را میزند و آن را ظهور شیطان میداند و دیگر حکومت اسلامی را ریشهی مشکلات میداند. یکی راه حل را در بازسازی فلسفهی شدن و تضاد و دیالکتیک با رنگ و بوی اسلامی میبیند و دیگری برای گسترش اسلام رحمانی و نفی ارزشهای انقلابی تلاش میکند.
🔹 خلاصه، اندیشهی رادیکالیزم با نسخههای متنوع چپ، راست، اسلامی، غیراسلامی، فلسفهی شدن، فلسفهی زندگی، منبری و رسانهای در فضای فکری و رسانهای جامعه ما سایه افکنده است و به صورت گسترده در حال تئوریزه شدن و یارگیری و برگزاری دورههای مختلف تابستانی و چاپ و نشر مجله و کتاب و فیلم است که بسياري از آنها با بودجههای سازمانها و نهادهای حکومتی است.
جالب اینجاست که همه از اخلاق، گفتوگو، آزاداندیشی و تحمل یکدیگر ، پذیرش نقد سخن میگویند اما هر منتقدی را به بدترین نوع ممکن در فضای رسانهای از صحنه به در میکنند.
♦️ عقلای جامعه اگر فکری نکنند خطرات زیادی جامعه و سرنوشت آیندهی ما را تهدید میکند. مهمترین آن سلب اعتماد ملی، ایجاد گسست اجتماعی و نفی وحدت جمعی ملت است.
میبایست جامعه را از آنارشیسم علمی و هرج و مرج فکری و فرهنگی و رسانهای نجات داد❗️
تنها راه حل نیز همان سفارش همیشگی رهبر معظم انقلاب است: بازگشت به عقلانیت اصیل انقلاب اسلامی و همهی حکمت و فقاهت انقلاب اسلامی و آثار و اندیشههای امام خمینی، امام خامنهای، استاد مطهری و شهید بهشتی است؛ بدون حذف تحریف و گزینش دلبخواهی و بدون تفسیر هگلی، هایدگری، فوکویی، لاکانی، وبری، مارکسی، حلقههای وینی، فرانکفورتی و ادینبورایی و ... .
لازم است هرکس هر آنچیزی که هست خود را در فضای علمی بدون نفاق و تقیه معرفی کند و در معرض نقد و نظر کارشناسی قرار دهد و از ورود بحثهای تخصصی و جنجالی در فضاهای عمومی و رسانهای پرهیز شود. #حوزه و #دانشگاه به عنوان دو سازمان علمی کشور در مدیریت و هدایت این جریانها و ایجاد آرامش روانی در جامعه نقش بسیار مهمی دارند.
وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ.(انفال ٤٦)
✍سید مهدی موسوی
شب سوم خرداد ۱۴۰۲ قم مقدس
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/1266
8.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 ترویج حجاب با چاشنی محبت و صفا
♦️ دوربین مخفی متفاوت در نمایشگاه کتاب!
🔹 یکم کار فرهنگی حال خوب کن ببینیم
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 اجمالها را دریابیم
(اجمال و تفصیل و ذهن چند لایهای)
🔹انسانها به لحاظ ذهنی دو دستهاند:
۱. متشتت و کشکولوار
۲. منظم و ارتباطفهم؛ به این معنا که اشیا را در کنار یکدیگر و در رابطه میببیند.
اما دستهی دوم نیز خود بر دو دسته هستند: ۱. داری ذهن تک لایه /تک ساحتی ۲. ذهن چند لایهای / چند ساحتی.
♦️ ذهن تک لایه
🔸 افراد دارای ذهن تک لایهای، واقعیتهای مختلف را میببیند اما همه واقعیتهای ادراک شده را در یک سطح و یک لایه میبیند و در صدد چینش همعرض میان پدیدهها در قالب یک منظومه به هم پیوستهی (سیستم) در یک لایه هستند و همواره از روابط همعرض میان آنها پرسش میکنند. مانند روابط اجزای یک ماشین و یا کارخانه و یا ساختمان.
🔹به همین جهت چنین افرادی همواره دنبال #تفصیل یک شئ و دانش هستند و از اجمالها و روابط اجمالی ميان پدیدهها غفلت دارند و چندان آن را جدی نمیگیرند. لذا به محض ورود به یک دانش، این احساس را دارند که باید از اول تا آخر آن علم را بدانند و به جوانب مختلف آن پی ببرند و سپس وارد دانش دیگری بشود.
این تلقی برآمده از تلقی استقلال علوم و نگاه جزیرهای به علوم است. به این معنا که هر علم یا مبحثی دارای موضوع مستقلی است و از همه جهت مستقل از علوم و مباحث دیگر است. لذا امکان ورود و خروج تفصیلی به هر علم و مبحثی وجود دارد. مثلا میتوان "هستی شناسی" را مستقل از "معرفتشناسی" و "انسان شناسی" تحصیل کنند و به همهی ابعاد آن پی ببرند و سپس نوبت "معرفتشناسی" میرسد و سپس به "انسانشناسب" بپردازند. از این رو، هیچ گونه رابطه اجمال و تفصیلی میان این سهگانه قائل نیست.
♦️ ذهن چند لایهای
🔸 در مقابل آن، ذهن چند لایهای است که میان واقعیات رابطه #تشکیکی قائل است. هر شبکهای از واقعیات در عین رابطه عرضی و همسطحی با هم دارای روابط طولی و تشکیکی با شبکهی دیگری از واقعیات هستند که در مرتبهی پایینتر و یا بالاتر از آن قرار دارد. در این نگرش، جهان دارای لایههای وجودی متکثر و روابط طولی هستند. در متن هر ظاهری باطنی وجود دارد و در دل هر آشکاری سرّی نهفته است.
🔹در این نگرش میان علوم تاثیر و تاثّر متقابل وجود دارد و طیفی از علوم به هم مرتبط وجود دارد که مکمّل یکدیگرند و ورود تفصیلی به هر کدام متوقف بر آشنایی اجمالی با دیگری است.
🔸اجمالها دریچهی #تفکرند و افقهای دور دست را برای انسان میگشایند تا انسان در جهل گرفتار را به سیر و سفری جدید راهنمایی کند. نزد انسان چندلایه، اجمال امر کوچک و ناچیزی نیست. آغاز همزبانی با حقیقت است و مقدمهی کشف المحجوب. به تعبیر دیگر، حقیقت ناز و کرشمه دارد و در پس پردههای مختلف مخفی شده است و فقط گهگاهی جلوهای اجمالی از خود نشان میدهد تا اهل آشنایی را اشارتی باشد بر حقیقت، نفحهای باشد به عالم ربوبیت.
"إنّ لِرَبِّكُم في أيّامِ دَهرِكُم نَفَحاتٍ، فَتَعَرَّضُوا لَهُ لَعَلَّهُ أن يُصِيبَكُم نَفحَةٌ مِنها فلا تَشقَونَ بَعدَها أبدا ."
همانا از سوى پروردگار شما در طول عمرتان نسيم هايى مى وزد ، پس خود را در معرض آنها قرار دهيد، باشد كه نسيمى از آن نفحات به شما بوزد و زان پس هرگز به شقاوت نيفتيد .
از اینرو، ذهنهای چند لایه اشارتهای "اجمال" و رابطهی آن با "تفصیلها" را بسیار مهم میشمارد و در فرایند سیر و سلوک معنوی و مسیر تحصیل و پژوهش همواره از اجمالی در یک دانش به اجمال در دانش دیگری حرکت میکند و پس از آن وارد لایههای تفصیلی و تخصصی هر کدام توجه میکند.
🔹بر این مبنا، برخی از دانشهای به هم مرتبط را باید در کنار یکدیگر آموخت و همواره در تلاش برای کشف روابط میان آنها است. به طور مثال، هرچند "هستیشناسی" و "معرفتشناسی" و "انسان شناسی" دارای سه موضوع مستقلی هستند اما در یکدیگر مؤثر هستند دانستن اجمالی از هر کدام، شرط ماتقدم ورود تفصیلی در دیگری است.
بر اساس این نگرش تشکیکی و چند لایه به علوم، روشن میشود که فرایند تحصیل و تعلیم کاملا تدریجی و بطی و شبکهای است که اساس آن حرکت از اجمالها به اجمال مرتبط و بعد از آن ورود به تفصیلهاست. و همین موجب تعمیق یافتهها و خیس خوردن مطالب در ذهن و همچنین تنظیم هماهنگی و بالانس آنها میشود. چنین دانشپژوهی به حیثیتها مختلف و ارتباطات متنوع مطالب و ادراکات پی میببرد و از این طریق، #لایههای_طولی_حقیقت برایش آشکار میشود.
#ذهن_تک_لایه
#ذهن_تک_ساحتی
#ذهن_چند_لایه
#ذهن_چند_ساحتی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 معرفةالنفس کلید علمالاجتماع متعالیه
🔹حکمت متعالیه، ظرفیتهای فراوانی دارد که از جمله ظرفیتهای آن پایهگذاری علمالاجتماع متعالیه است و بنیاد آن را معرفتالنفس تشکیل میدهد. چرا که در این رویکرد، حقیقت جامعه را فرهنگ و معانی بیناذهنی عمومیت یافته تشکیل میدهد و موطن معانی نفس آدمی است و اتصال اجتماعی ظهور اتصال جانهای صاحب معنا است.
🔸علمالنفس حکمت متعالیه، زیرساخت معرفتی عالَم معنایی متعالیه است که فرایند کشف معانی تا ساخت اجتماعی را به بهترین نحو توصیف و تبیین میکند.
🔹 قوانین محوری علمالنفس متعالیه:
۱. النفس جسمانیة الحدوث و روحانية البقا
٢. النفس مفطور بفطرة التوحید و المحجوب عنها في بدایة الخلق الجسمانی
۳. النفس و البدن یتعاکسان ایجابا و اعدادا
۴. النفس في وحدتها کلّ القوی
۵. اتحاد العلم و العالم و المعلوم
۶. الانسان نوع المتوسط فیالدنیا و جنس فی الآخره
۷. الانسان یصنع نفسه بعلمه و عمله
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
12.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙آیت الله العظمی جوادی آملی:
«بهترین وظیفه انتظار همان ادب است. ما هر وقتی که حضرت ظهور بکند باید آماده باشیم؛ چطور آماده باشیم؟ اگر بدانیم واقعاً که حضرت می بیند. اینکه دیگر گذشته از روایات فراوان، در آیه سوره مبارکه «توبه» هم روشن است: ﴿قُلِ اعْمَلُوا فَسَیرَی اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ﴾؛ خدا می بیند پیغمبر می بیند. ما الآن در برابر حضرت مسئول هستیم، او امام ماست و در کنار سفره او هم نشستیم: «بِیمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَی». باور بکنیم که امام دارد ما را می بیند؛ این بهترین عامل تزکیه است. »
درس تفسیر ۹۵/٩/٢٠
🆔 @daftar_ayatollah_javadi_amoli
📌 تحریم کنندگان مطالعه غربیان #بسیار_خطرناکتر از قائلین به قبض و بسط تئوریک شریعت
✍شهید سید مرتضی آوینی:
جامعه شناسی و روان شناسی نه تنها از زمره علوم اعتباری هستند ، بلکه از آنجا که رجوع قواعد این علوم ثابتی نیست ، از دقت و اعتبار ثابتی نیز برخوردار نیستند.
این سخن را با آنچه که بعضی دیگر از جناح های فرهنگی بیان می کنند اشتباه نگیرید . مسلمآ آنان که می گویند خواندن علوم انسانی بر طلاب دینی حرام است نیز اشتباه می کنند و شاید اشتباه آنان #بسیار_خطرناکتر از اشتباه کسانی است که قائل به قبض و بسط تئو ریک شریعت هستند .
♦️سید مرتضی اوینی، مقاله "بنیاد سفسطه بر باد است" در کتاب آغازی بر یک پایان، نشر ساقی، ص۹۰
مجموعه مقالات شهید آوینی
https://old.aviny.com/Article/Aviny/Chapters/BonianeSafsateh.aspx
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌خشت کج اول
(تأملی بر بیارزش شدن ارزشها و آیندهی مصنوعی انسان)
🔹عصر جدید در واکنش به وضعیت قرون وسطی و تعارض شدید آموزههای کلیسا و فلسفه، با شک و تردید و سپس نفی فضیلتهای معنوی و دینی آغاز شد و بر بنیاد عقل محاسباتی و تجربی و ارزشهای بشری و طبیعی استوار شد و چنین وانمود شد که غایت دین هم نفی غیب (به عنوان خرافه) و اثبات طبیعت (به عنوان تنها واقعیت)بوده است. لذا با ورد به عصر روشننگری و غلبهی ساینس، دین و فضايل اخلاقی جای خود را به علم تجربی واگذار کرد و از عرصهی عمومی کنار گذاشته شد و به پستوی امور شخصی و یا انبار آگاهیهای اثباتناپذیر و یا وارونه و کاذب نقل مکان کرد. بدین جهت فضیلتهای دینی و معنوی بیارزش و حتی ضد ارزش شد و محصولات تجربه و صنعت (تکنیک) جایگزین آن شد و به ارزش مبدّل شد. انسان جایگزین خدا و خالق شد. به تعبیر دیگر، در مفهوم "فضیلت" (به عنوان مفهوم مرکزی اخلاق) تغییر اساسی روی داد و مفهوم "ارزش" از اقتصاد آمد و جایگزین آن شد و جهان معنایی جدیدی خلق شد و معنای متفاوتی از انسان و مناسبات اخلاقی و فرهنگی آشکار شد. در این عالَم جدید اومانیستی، فهم برآمده از روابط اقتصادی بر مناسبات اخلاقی چیره شد و مفاهیم اخلاقی همچون راستی و صداقت، آزادی و عدالت، زهد و قناعت، همت و کار با معیارهای "ارزش اقتصادی" سنجيده میشد.
🔸 اما دیری نپایید و در کمتر دو قرن بعد و با آغاز جریانهای پستمدرن، اساس مدرنیته و عقل روشننگری با چالشهایی بنیادین روبرو شد و آرام آرام مرجعیت عقل تجربی و ساینس مورد تردید واقع شد و ارزش بودن محصولات آن نیز مورد انتقاد قرار گرفت. در این تحول جدید، اصل مفهوم "مرجعیت" و "ارزش"بودن زیر سوال رفت و مورد انکار قرار گرفت. لذا هیچ چیزی بر چیز دیگری برتری ندارد و فقط "قدرت" است که ارزشها و مرجعیتها را به وجود میآورد. هر چیزی برساختهی اراده و قدرت و در راستای تثبیت شبکهای از قدرت است هم آزادی، هم عدالت، هم حکمت هم علم . پس هیچ نفسالامری برای "ارزش"ها و "اعتبارات" انسانی متصور نيست و هیچ روایت عامی از واقعیت و هیچ مطابقتی در معرفت و هیچ حسن و قبحی در عمل و هیچ احترامی برای بزرگتر و هیچ تقدسی برای زمان و مکان وجود ندارد. همه چیز در یک درجهی از اعتبار و ارزش است و این فقط انگارههای ذهنی و خیالات اعتباری است که واقعیت، حقیقت، ارزش، احترام و تقدس را به وجود میآورد و بر دیگری تحمیل میکند.
🔹در این جهان معنایی جدید که در واقع ظهور ناپیداییهای مدرنیته و غلبهی جهان معنایی اقتصادی و مادی است، هيچ چيز ارزش و اعتبار ذاتی وجود ندارد و هرگونه اصرار و تصلبی هم که در کار باشد شکسته میشود. بخصوص با گسترش شبکههای متنوع رسانهای و مجازی، ذائقههای بشری از اعتدال خارج شده است و در ذهنیتهای برساختهی خبری و انشایی غرق در تصویرسازی و انگارهآفرینی شده است به نحوی که در خلقت ظاهری و جنسیت انسانی خود نیز تغییر ایجاد میکند. هیچ چیز حرمت و ارزش ندارد نه خود، نه حیات، نه خانواده، نه پدر و مادر، نه سفره و غذا، نه مسجد و محراب، نه حجاب و حیا، نه آزادی، نه عدالت، نه مسئولیت و تعهد. درعوض #سلبریتیهای خلاف عرف و چهرههای جنجالی سینما،موسیقی و ورزش و سیاست ارزش میشوند. بلکه هر امر خلاف عرف وخلاف عادت، ارزش خیالی مییابد آن هم موقتاً. تا زمانی که لذت دیگری عرضه شود.
این است بحران بزرگ #نهیلیسم و از جاکندگی معرفتی و معنوی عصر تجدد.
🔸 با #هوشمصنوعی وضعیت از این فاجعهآمیزتر هم خواهد شد. آنجا که ارادهی انسان هم سلب شود و در اختیار ماشینی قرار گیرد که هیچ منطق و فضیلت الهی، رحم و عطوفت انسانی بر او حاکم نیست و به تدریج احساس خدایی خواهد کرد و بشریت را از خالقیت به زیر میکشد و به بردگی میگیرد.
♦️ آیا به جهان جدید با حاکمیت مطلقالعنان هوش مصنوعی و بردگی همه جانبهی انسان فکر میکنیم؟ آیا به ذبح فرزندان و از بین بردن حیای بانوان میاندیشیم؟
إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ
ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻓﺮﻋﻮﻥ ﺑﺮﺗﺮﻱ ﺟﻮﻳﻲ ﻭ ﺳﺮﻛﺸﻲ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻣﺮﺩﻣﺶ ﺭﺍ ﮔﺮﻭﻩ ﮔﺮﻭﻩ ﺳﺎﺧﺖ ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﻭ ﺯﺑﻮﻥ ﮔﺮﻓﺖ ، ﭘﺴﺮﺍﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺳﺮ ﻣﻰ ﺑﺮﻳﺪ ، ﻭ ﺯﻧﺎﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ [ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﻴﮕﺎﺭﻱ ﮔﺮﻓﺘﻦ] ﺯﻧﺪﻩ ﻣﻰ ﮔﺬﺍﺷﺖ ; ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺍﻭ ﺍﺯ ﻣﻔﺴﺪﺍﻥ ﺑﻮﺩ. (قصص ۴)
♦️ چگونه باید بر این بشارت الهی بیاندیشیم که
وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ
ﻭ ﻣﺎ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﺳﺘﻴﻢ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﺮﺯﻣﻴﻦ ﺑﻪ ﻧﺎﺗﻮﺍﻧﻲ ﻭ ﺯﺑﻮﻧﻲ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ، ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎﻱ ﺑﺎﺍﺭﺯﺵ ﺩﻫﻴﻢ ، ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﻴﺸﻮﺍﻳﺎﻥ ﻣﺮﺩم ﻭ ﻭﺍﺭﺛﺎﻥ ﮔﺮﺩﺍﻧﻴﻢ .(قصص ٥)
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
🔶 گریه بر سه متفکر انقلابی
🔷 دکتر احمد مهدوی دامغانی
یک نکتهای هم خدمتتان عرض کنم. سه نفر از سران انقلاب که ناگهانی از دنیا رفتند و شهید شدند خیلی مرا متأثر کرد. من برای هر سه شاید چند روز مستمرا گریه میکردم. اولین آنها مرحوم علامه بزرگوار آیت الله مطهری بود. ده روز قبل از مرگشان برای دیدن مرحوم دکتر مفتح به دانشکده الهیات رفته بودم که ایشان هم آمدند با هم صحبت کردیم و مرحوم آیت الله مطهری از این که طرفداران دکتر شریعتی خیلی حرفهای بیجا میزنند و ادعای عجیب و غریب میکنند اظهار نگرانی میکرد و ناراحت بود.
به من گفت: به آقای حاج شیخ (یعنی پدر من) میخواهم بنویسم که ایشان چیزی خدمت آقای خمینی عرض کند.
چیزهای دیگری هم گفت که آنها را نمیتوانم بگویم. خدایش رحمت کند! صبح ۱۲ اردیبهشت که شهید شد، پس از آن که به من خبر رسید، پدرم به من تلفن کرد که: آیا خبر راست است؟!
وقتی صحت خبر را گفتم، پشت تلفن گریه کرد. ایشان خیلی آیت الله مطهری را دوست داشتند. مرحوم امام خمینی هم در جواب تسلیت برای خراسانیها، به مرحوم پدرم نامه نوشته بودند. در تشییعاش هایهای گریه میکردم.
بعد واقعه ۷ تیر شد و شهید بهشتی که هم دورهای دانشکده من و رفیقم بود، شهید شد. ما ۳۰ سال با هم رفاقت داشتیم، با او از سال ۱۳۲۴ که دانشجوی الهیات (یعنی دانشکده معقول و منقول) بود، دوست بودیم. او که دبیر شد من هم دبیر بودم. بعد به آلمان رفت و همیشه با هم ارتباط داشتیم. او رئیس یک قسمت کتابخانه کتابهای درسی بود. با مرحومان (شیخ محمدجواد) باهنر و سید رضا برقعی که محل کارشان نزدیک خانه ما بود رفت و آمد داشتیم. دکتر بهشتی به من دلداری میداد که: دلواپس نباش، خیلی حرف میزنند ولی خیالت راحت باشد. من هستم.
وقتی او شهید شد خیلی دلم سوخت نه برای خودم که یکی را از دست دادم؛ چون واقعاً یک نعمتی بود. نفر سوم جواد باهنر بود. در هشتم شهریور سال ۱۳۶۰ با مرحوم محمدعلی رجایی شهید شد. من رجایی را نمیشناختم ولی میدانستم مرد خوبی است. وقتی به آمریکا رفته بود و اخبار را میخواندم به سادگی و صفای ذهنش احسنت و آفرین گفتم. خدایش بیامرزد! وقتی باهنر شهید شد، بر او هم خیلی گریه کردم و خیلی منقلب شدم. فیالواقع خیلی دلم سوخت.
اگر بدانید جواد باهنر چقدر شریف بود! این مرد معصوم بود و روح مجسم بود. اصلاً نمیتوانست بدی را تصور کند. او شاگرد من بود. به قدری آدم صاف و خوبی بود و به قدری آدم شریفی بود که الان به گریه میافتم. خدایش بیامرزد! یک لا قبا و یک پیراهن کرباسی؛ در حالی که نخست وزیر بود. هیچ کدام از اینها هیچ بهره مادی از انقلاب نبردند. شهادت باهنر مرا بسیار منقلب کرد. درست مثل شهادت مرحوم آقای بهشتی و مرحوم آقای مطهری رحمت الله علیهما.
📚 آیینه در برابر خورشید، دیدار و شناخت زندگی استاد دکتر احمد مهدوی دامغانی، به کوشش: سید محسن علوی زاده و سید حسین حسینی نورزاد، ناشر: نشر نی، چاپ اول: ۱۳۹۹، ص ۲۵۲ ـ ۲۵۳
به نقل خاطرات انقلاب
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌ماهیت امر اخلاقي و نادرستی تقسیم اخلاق به فردی و اجتماعی
🔹یکی از تقسيمات جدیدی که سالهای اخیر رواج پیدا کرده است تقسیم اخلاق و فقه به فردی و اجتماعی است. چنین وانمود میشود که دو دستگاه اخلاقی و یا فقهی همعرض و متفاوت وجود دارد که هر کدام قلمروی مستقلی دارد و در قلمرو خود مستقل هستند. البته همواره امکان تزاحم میان این دو گونه اخلاق وجود دارد و باید به رفع بیرونی تزاحمها پرداخت.
🔸اما اگر به میراث اخلاقی و فقهی گذشته خوب بنگریم، اثری از این دو گانه وجود ندارد بلکه همواره از یک اخلاق و یک فقه سخن گفته شده است که در عین حال، مباحث فردی و اجتماعی در کنار یکدیگر قرار گرفته است. در این تلقی، اخلاق یک مجموعهی واحد، متصل و پیوسته است که ماهیت و حکم هر فضیلت و ارزشی کاملا در نسبت با سایر فضایل و ارزشها صورتبندی میشود و تزاحمها یا بدوی هستند که پس از دقت در ادله رفع میشود یا مربوط به حوزهی رفتارها و موقعیتهای خارجی است و ربطی به فردی بودن و یا اجتماعی بودن فضیلت و ارزش ندارد.
🔹در واقع یک روح واحد بر کل مجموعهی اخلاق حاکم است که به همه فضایل و ارزشها معنا و نظم میدهد و آن روح توحیدگرایی و کرامتمداری انسان است. به تعبیر دیگر، هر ارزش و رفتاری که جهت توحیدی داشته باشد و موجب تقویت کرامت و عزت حقیقی انسان بشود و هرگونه پستی (لئامت) و ذلت را در همهی ساحتهای زندگی (اعم از حوزه خصوصی و عمومی) از انسان نفی کند، امر اخلاقي است.
🔸 امر کرامتمدار که همان امر اخلاقي است دارای چند ویژگی اساسی است:
۱. ریشه در آگاهی و اراده و انتخاب انسان دارد.
۲. موجب بزرگی روح و بلندی افقهای بینشی، گرایشی و رفتاری انسان میشود.
۳. رهاییبخش از اسارتها و غل و زنجیرههای درونی(شهوت و غضب) و بیرونی(اجتماع و فرهنگ) است.
۴. شور آفرین، عزم آفرین، حرکتزا و نیرو بخش است.
#اخلاق
#توحید
#کرامت
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121