📌 تازه فتنه آغاز شده است❗️
🖇بخش دوم:
🔹 برخلاف ایدئولوژی مارکسیسم، در ایدئولوژی #لیبرال_سرمایهداری درگیری با دین و اخلاق و هضم و خذف آنها از #حوزه_عمومی امر تدریجی و فرایندی است. همانگونه که این ایدئولوژی در غرب گام به گام شکل گرفت و جلو آمد تا توانست #غرب_مسیحی را تصاحب کند در سایر جوامع نیز میبایست گام به گام وارد شود و به صورت تدریجی دین و اخلاق را حذف یا هضم کند. در هر دورهای نیز باید یارگیری جدی داشته باشد و براساس نیازها و اقتضائات یاران جدید پروژه #مدرنیزاسیون را بازآرایی وعملياتي کنند.
🔸 پس از چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی، و با رشد اقتصادی و شکلگیری طبقات مرفه و سرمایهدار در ایران و چهرهشدن برخی از آنها در قالبهای سیاسی، اقتصادی، ورزشی و هنری و اسوه شدن آنها در جامعهی ایرانی برای بخشی از نوجوانان و جوانان، پروژه مدرنیزاسیون در این چهره جدیدی به خود گرفته است و وارد مرحلهی جدیدی شده است.
🔹 این بار برخی از نوجوانان و زنان طبقه مرفه و یا در آرزوی رفاه مادی با هدایت چهرهها (سلبریتی) کنشگران کف میدان مدرنیزاسیون در ایران شدهاند که تفکر سرمایهداری را در چهره اباحهگری و عریانشدگی مشاهده کردهاند و بر این اساس اتوپیا و جامعه آرمانی خود را در ذهن میپرورانند و به دنبال تحقق آن در جهان بیرونی هم هستند.
🔸طنز تلخ قضیه اینجاست که این طیف در جامعه ایرانی، سرمایهداری و رفاه برآمده از آن را در کتابهای فلسفی و علمی عمیق و فیلسوفان و تظریهپردازان اصلی نخوانده و از زبان متخصصان واقعی نشنیدهاند تا از بنیانهای فلسفی و از لوازم و مقدمات طولانی مدت علمی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مدرنیزاسیون و سرمایهداری و همچنین از نسبت میان توسعه و فرهنگ مطلع شوند و با مسئولیتپذیری در مسیر ایجاد زیرساختهای ترقی و پیشرفت تلاش شبانهروزی کنند. بلکه مدرنیته و توسعهی مادی را از قاب سینمای هالیوودی، بازیهای رایانهاي، امپراتوریهای رسانهای غرب و سلبریتیهای بیگانه از فلسفه و دانش آموختهاند که میخواهند یک شبه معجزهای صورت گیرد و همگان با آنها همراه شوند و با آشوب و اغتشاش، توسعه و ترقی ایجاد کنند. غافل از اینکه این مسیر تخریب جامعه است و سوریهسازی نتیجهی این فرایند مدرنیزاسیون است که غربیان در اتاقهای دربسته طراحی کردهاند و این فقیران فلسفی و علمی هم جاهلانه از نمایشهای تبلیغاتی آنها پیروی میکنند.
🔹 اما به هرحال، جامعهی ایرانی با فتنه ۱۴۰۱ وارد مرحلهای جدید از مدرنیزاسیون آمرانه شده است که اشتراک مبنایی با مراحل پیشین آن دارد: از مشروطه تا پهلوی اول و از اصلاحات پهلوی دوم تا مبارزات چریکی چپاسلامی و از شرافتگرایی تا اصلاحات آمریکایی دهه ۷۰ و ۸۰. اما کنشگران این مرحله در ادامه تحقق مراحل پیشین، نسل جدیدی با نیازها و اقتضائات متفاوت و دارای جهان معنایی کاملا متمایز هستند که شخصیت و هویت خود را در آن جهان متفاوت بازسازی کردهاند و براساس آن میخواهد در سایر جهانها دیده شوند. در این جهان معنایی، دین و ارزشهای اخلاقی و فطری و اصول انسانی نقش محوری و معنای ثابتی ندارند و محوریت فقط از آن رفاه مادی و اباحهگری رفتاری به نام آزادی بدون هرگونه مسئولیت اجتماعی (رهایی آنارشیستی) است.
🔸آمران این مدرنیزاسیون نه فیلسوفان، روشنفکران و مصلحان اجتماعی بلکه #سلبریتیهای سیاسی، ورزشی و هنری و رسانههای پرقدرت و متنوعِ ذهنیتساز و بسیجگر هستند که در بستر فضای مجازی به خلق جهانهای رؤیایی و اتوپیایی (از غرب، از شهوت، از رفاه، حتی از دین، اهلبیت(ع) و حکومت دینی) میپردازند و به یارگیری مشغولند.
🔹این جنگ، #جنگ_ارادهها و #جنگ_روایتها است و دشمن به صورت ترکیبی با غبارآلود ساختن فضا و درهم آمیختن حق و باطل به ساخت بینشها و گرایشهای متنوع و متکثری میپردازد که ذهن و قلب همهی مخاطبان و همهی سلایق مختلف را تسخیر کند حتی #غربستیزان و #عدالتخواهان و #دینداران نیز از همان زاویهای به مسائل بنگرند و کنشگری کنند که در نتیجه، موجب تقویت ايدئولوژي لیبرال سرمایهداری و تضعیف دین و ارزشهای فطری و غبارالودگی فضای اندیشه و کنش شود.
🔸 ان شاءالله این مرحله هم با هوشیاری عموم ملت شریف ایران و گسترش فعالیتهای فرهنگی و تربیتی پایدار و مستمر و حضور و مشارکت فعال عموم نسل دههی هشتاد و نودیها به پیروزی جبهه حقیقت و شکلگیری تمدن نوین اسلامی خواهد انجامید.
🔴 پایان.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌خشت کج اول
(تأملی بر بیارزش شدن ارزشها و آیندهی مصنوعی انسان)
🔹عصر جدید در واکنش به وضعیت قرون وسطی و تعارض شدید آموزههای کلیسا و فلسفه، با شک و تردید و سپس نفی فضیلتهای معنوی و دینی آغاز شد و بر بنیاد عقل محاسباتی و تجربی و ارزشهای بشری و طبیعی استوار شد و چنین وانمود شد که غایت دین هم نفی غیب (به عنوان خرافه) و اثبات طبیعت (به عنوان تنها واقعیت)بوده است. لذا با ورد به عصر روشننگری و غلبهی ساینس، دین و فضايل اخلاقی جای خود را به علم تجربی واگذار کرد و از عرصهی عمومی کنار گذاشته شد و به پستوی امور شخصی و یا انبار آگاهیهای اثباتناپذیر و یا وارونه و کاذب نقل مکان کرد. بدین جهت فضیلتهای دینی و معنوی بیارزش و حتی ضد ارزش شد و محصولات تجربه و صنعت (تکنیک) جایگزین آن شد و به ارزش مبدّل شد. انسان جایگزین خدا و خالق شد. به تعبیر دیگر، در مفهوم "فضیلت" (به عنوان مفهوم مرکزی اخلاق) تغییر اساسی روی داد و مفهوم "ارزش" از اقتصاد آمد و جایگزین آن شد و جهان معنایی جدیدی خلق شد و معنای متفاوتی از انسان و مناسبات اخلاقی و فرهنگی آشکار شد. در این عالَم جدید اومانیستی، فهم برآمده از روابط اقتصادی بر مناسبات اخلاقی چیره شد و مفاهیم اخلاقی همچون راستی و صداقت، آزادی و عدالت، زهد و قناعت، همت و کار با معیارهای "ارزش اقتصادی" سنجيده میشد.
🔸 اما دیری نپایید و در کمتر دو قرن بعد و با آغاز جریانهای پستمدرن، اساس مدرنیته و عقل روشننگری با چالشهایی بنیادین روبرو شد و آرام آرام مرجعیت عقل تجربی و ساینس مورد تردید واقع شد و ارزش بودن محصولات آن نیز مورد انتقاد قرار گرفت. در این تحول جدید، اصل مفهوم "مرجعیت" و "ارزش"بودن زیر سوال رفت و مورد انکار قرار گرفت. لذا هیچ چیزی بر چیز دیگری برتری ندارد و فقط "قدرت" است که ارزشها و مرجعیتها را به وجود میآورد. هر چیزی برساختهی اراده و قدرت و در راستای تثبیت شبکهای از قدرت است هم آزادی، هم عدالت، هم حکمت هم علم . پس هیچ نفسالامری برای "ارزش"ها و "اعتبارات" انسانی متصور نيست و هیچ روایت عامی از واقعیت و هیچ مطابقتی در معرفت و هیچ حسن و قبحی در عمل و هیچ احترامی برای بزرگتر و هیچ تقدسی برای زمان و مکان وجود ندارد. همه چیز در یک درجهی از اعتبار و ارزش است و این فقط انگارههای ذهنی و خیالات اعتباری است که واقعیت، حقیقت، ارزش، احترام و تقدس را به وجود میآورد و بر دیگری تحمیل میکند.
🔹در این جهان معنایی جدید که در واقع ظهور ناپیداییهای مدرنیته و غلبهی جهان معنایی اقتصادی و مادی است، هيچ چيز ارزش و اعتبار ذاتی وجود ندارد و هرگونه اصرار و تصلبی هم که در کار باشد شکسته میشود. بخصوص با گسترش شبکههای متنوع رسانهای و مجازی، ذائقههای بشری از اعتدال خارج شده است و در ذهنیتهای برساختهی خبری و انشایی غرق در تصویرسازی و انگارهآفرینی شده است به نحوی که در خلقت ظاهری و جنسیت انسانی خود نیز تغییر ایجاد میکند. هیچ چیز حرمت و ارزش ندارد نه خود، نه حیات، نه خانواده، نه پدر و مادر، نه سفره و غذا، نه مسجد و محراب، نه حجاب و حیا، نه آزادی، نه عدالت، نه مسئولیت و تعهد. درعوض #سلبریتیهای خلاف عرف و چهرههای جنجالی سینما،موسیقی و ورزش و سیاست ارزش میشوند. بلکه هر امر خلاف عرف وخلاف عادت، ارزش خیالی مییابد آن هم موقتاً. تا زمانی که لذت دیگری عرضه شود.
این است بحران بزرگ #نهیلیسم و از جاکندگی معرفتی و معنوی عصر تجدد.
🔸 با #هوشمصنوعی وضعیت از این فاجعهآمیزتر هم خواهد شد. آنجا که ارادهی انسان هم سلب شود و در اختیار ماشینی قرار گیرد که هیچ منطق و فضیلت الهی، رحم و عطوفت انسانی بر او حاکم نیست و به تدریج احساس خدایی خواهد کرد و بشریت را از خالقیت به زیر میکشد و به بردگی میگیرد.
♦️ آیا به جهان جدید با حاکمیت مطلقالعنان هوش مصنوعی و بردگی همه جانبهی انسان فکر میکنیم؟ آیا به ذبح فرزندان و از بین بردن حیای بانوان میاندیشیم؟
إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ
ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻓﺮﻋﻮﻥ ﺑﺮﺗﺮﻱ ﺟﻮﻳﻲ ﻭ ﺳﺮﻛﺸﻲ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻣﺮﺩﻣﺶ ﺭﺍ ﮔﺮﻭﻩ ﮔﺮﻭﻩ ﺳﺎﺧﺖ ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﻭ ﺯﺑﻮﻥ ﮔﺮﻓﺖ ، ﭘﺴﺮﺍﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺳﺮ ﻣﻰ ﺑﺮﻳﺪ ، ﻭ ﺯﻧﺎﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ [ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﻴﮕﺎﺭﻱ ﮔﺮﻓﺘﻦ] ﺯﻧﺪﻩ ﻣﻰ ﮔﺬﺍﺷﺖ ; ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺍﻭ ﺍﺯ ﻣﻔﺴﺪﺍﻥ ﺑﻮﺩ. (قصص ۴)
♦️ چگونه باید بر این بشارت الهی بیاندیشیم که
وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ
ﻭ ﻣﺎ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﺳﺘﻴﻢ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﺮﺯﻣﻴﻦ ﺑﻪ ﻧﺎﺗﻮﺍﻧﻲ ﻭ ﺯﺑﻮﻧﻲ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ، ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎﻱ ﺑﺎﺍﺭﺯﺵ ﺩﻫﻴﻢ ، ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﻴﺸﻮﺍﻳﺎﻥ ﻣﺮﺩم ﻭ ﻭﺍﺭﺛﺎﻥ ﮔﺮﺩﺍﻧﻴﻢ .(قصص ٥)
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121