📌هویت محور جنگ ارادهها و جنگ روایتها
🔹دواصطلاح جنگ ارادهها و جنگ روایتها از جمله اصطلاحاتی است که ازرواج آنها درزبان فارسی خیلی نمیگذرد اما به سرعت در فرهنگ عمومی مستقر شدهاند و نگاه جدیدی را به رقابتها و تضادهای اجتماعی در سطح جهانی عرضه کرده است.
🔸 دو واژه #اراده و #روایت به عنوان مضافاليه جنگ قرار گرفته است و به جنگ هویت جدیدی داده است و به تبع این هویت جدید صحنه رقابت وابزار درگیری راهم تغییر داده است. در این صحنه، قدرت نظامی و ابزار سخت و کوبنده، محور جنگ وعامل پیروزی نیست بلکه قدرت نرم وپیامهای معنادار اجتماعی با ابزارهای قدرتمند رسانهای تعیین کنندهی ماهیت جنگ وبسیجکننده انسانهاست.
🔹 هرچند در گذشته نیز #اراده عنصر مهم در کنش انسانی محسوب میشد امابه جهت مرجعیت عقل ودین، اراده تابع ظهورات عقل و دین در جامعه بود لذا محور کنش انسانی راآگاهی و #معرفت معرفي ميکردند واز طریق تولید و تعمیق معرفتهای مستدل وواقعنما ( #حقیقت) به دنبال کنترل ارادهها بودند. دراین سنت فکری، #فضیلت اساس حیات انسانی تلقی میشد. لذا سیاست، رقابتها وجنگهای گذشته، بر حول شبکههای معرفتی مستقر درفرهنگ عمومی، هرچند درحد ادعا بر محور حقیقت وفضیلت شکل میگرفت.
🔸اما با پیدایش مدرنیته، #اراده محوریت یافت و مقدم بر معرفت انگاشته شد و معرفت به #روایت تقلیل یافت. در این گشت نظری و تقدم اراده بر معرفت، هویت همهی پدیدههای انسانی نیز تغییر یافت و بر این اساس #قدرت مفهوم محوري انسانشناسی و علوم انسانی و اجتماعی تلقی شد. همه امور، بر حول محور قدرت باز تعریف شد. در این سنت فکری، معرفت به روایت فروکاسته شد که عاری از واقعیت ناب و نفس الامری است. لذا همهی جنگها و تضادهای اجتماعی بر سر قدرت تفسیر میشود و طرفهای دعوا را یک روایت از قدرت در عرض روایت دیگر معرفی میکنند از این رو، هر دو طرف دعوا و جنگ، عاری از حقیقت و فضیلتند و فقط روایتی از از آنها در مسیر کسب قدرتند. بنابراین به تدریج همهی جنگها به جنگ ارادهها و جنگ روایتها مبدل شدند.
🔹 روایتها شبکهای از آگاهی است که هدف آن ساخت اجتماعي واقعیت و جهان معنایی کنشگران و تحریک ارادههای و یا تضعیف انگیزههای آنان است. از این طریق برخی از امور و وقایع برجسته و پر اهمیت میشود و به مسئله اصلی جامعه مبدل میشود. البته همزمان برخی دیگر، کم اهمیت تلقی شده، از صحنه اجتماع حذف و به محاق برده میشود.
🔸هدف نهایی روایتها، ساخت و تقویت برخی از #هویتهای فرهنگی و اجتماعی و همچنین تخریب سایر هویتهای فرهنگی و اجتماعی است. چرا که هویت محور تقویت انگیزهها و تحریک ارادهها است.
🔹هویت فرهنگی و اجتماعی، شناسنامه و سند هویتی هر فرد در متن جامعه محسوب میشود. افراد از آن کسب کرامت و عزت و جایگاه میکنند و بر اساس آن نقش اجتماعی خود را تعریف و کنشهای خود جهت و نظم میدهند. لذا هویت فرهنگی و اجتماعی، موجب ساخت شخصیت قوی در افراد و ساخت واقعیتهای اجتماعی در جامعه میشود و فرد و جامعه را از بیگانگی و پوچی و گسست نسلی میرهاند و با اتصال نسلها و همبستگی کنشگران، امید و اعتماد در جامعه افزون میشود. لذا لایه حقیقی تمدن را هویت فرهنگی میسازد. به عبارت دیگر، قلب تمدن، هویت فرهنگی و تاریخی است که موجب ساخت شخصیت قوی و اتصال تمدنی میشود.
🔸 بنابراین نقطه مهم در جنگ ارادهها و جنگ روایتها، تمرکز بر هویت فرهنگی و اجتماعی است و کسی پیروز این میدان است که بتواند روایتی قدرتمند (هوشمندانه و هنرمندانه) از هویت فرهنگی و اجتماعی و همچنین عقبهی تاریخی و میراثی خود را ارائه دهد و ضمن #اتصال وجودی، از این هویت و عقبهی تاریخی و میراثی، کسب قدرت و عزت و امید و اعتماد کند. همزمان نیز به تضعیف هوشمندانه و هنرمندانهی هویت جبهه مقابل و نفی اصالتهای معرفتی و تاریخی آن و همچنین اثبات ناکارآمدی آن بپردازد.
🔹 مشکل امروز برخی از نسل جوان و افراد جامعه، #انقطاع از هویتهای فرهنگی و اجتماعی خود و غفلت از عقبهی تاریخی و میراث تمدنی جامعه خود است لذا کمترین اتصال وجودی و معرفتی را با آن برقرار کرده است و در عوض، رسانههای داخلی و امپراتوریهای قدرتمند رسانهای روایتی بدیع، جذاب و دوست داشتنی از غرب و کشورهای غربزده و عقب ماندگی جوامع اسلامی ارائه دادهاند که بسیاری از افراد جامعه آن روایت را باور کردهاند.
🔸 امروزه در مسیر اعتلای ایرانی و حرکت در مسیر #تمدن_سازی ما نیازمند به احیای #هویتهای فرهنگی و اجتماعی خود و اتصال وجودی همه اقشار جامعه با آن هستیم چرا که سازندهی جهان معنایی ما و محور کرامت، عزت وقدرت نرم ما درجنگهای شناختی وسرمایه اصلی ما درحضور تمدنی در مقیاس جهانی است.
#جنگ_ارادهها
#جنگ_روایتها
#هویت_اجتماعی
#تمدن
#قدرت
#اتصال_تمدنی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/830
📌 تازه فتنه آغاز شده است❗️
🖇بخش دوم:
🔹 برخلاف ایدئولوژی مارکسیسم، در ایدئولوژی #لیبرال_سرمایهداری درگیری با دین و اخلاق و هضم و خذف آنها از #حوزه_عمومی امر تدریجی و فرایندی است. همانگونه که این ایدئولوژی در غرب گام به گام شکل گرفت و جلو آمد تا توانست #غرب_مسیحی را تصاحب کند در سایر جوامع نیز میبایست گام به گام وارد شود و به صورت تدریجی دین و اخلاق را حذف یا هضم کند. در هر دورهای نیز باید یارگیری جدی داشته باشد و براساس نیازها و اقتضائات یاران جدید پروژه #مدرنیزاسیون را بازآرایی وعملياتي کنند.
🔸 پس از چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی، و با رشد اقتصادی و شکلگیری طبقات مرفه و سرمایهدار در ایران و چهرهشدن برخی از آنها در قالبهای سیاسی، اقتصادی، ورزشی و هنری و اسوه شدن آنها در جامعهی ایرانی برای بخشی از نوجوانان و جوانان، پروژه مدرنیزاسیون در این چهره جدیدی به خود گرفته است و وارد مرحلهی جدیدی شده است.
🔹 این بار برخی از نوجوانان و زنان طبقه مرفه و یا در آرزوی رفاه مادی با هدایت چهرهها (سلبریتی) کنشگران کف میدان مدرنیزاسیون در ایران شدهاند که تفکر سرمایهداری را در چهره اباحهگری و عریانشدگی مشاهده کردهاند و بر این اساس اتوپیا و جامعه آرمانی خود را در ذهن میپرورانند و به دنبال تحقق آن در جهان بیرونی هم هستند.
🔸طنز تلخ قضیه اینجاست که این طیف در جامعه ایرانی، سرمایهداری و رفاه برآمده از آن را در کتابهای فلسفی و علمی عمیق و فیلسوفان و تظریهپردازان اصلی نخوانده و از زبان متخصصان واقعی نشنیدهاند تا از بنیانهای فلسفی و از لوازم و مقدمات طولانی مدت علمی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مدرنیزاسیون و سرمایهداری و همچنین از نسبت میان توسعه و فرهنگ مطلع شوند و با مسئولیتپذیری در مسیر ایجاد زیرساختهای ترقی و پیشرفت تلاش شبانهروزی کنند. بلکه مدرنیته و توسعهی مادی را از قاب سینمای هالیوودی، بازیهای رایانهاي، امپراتوریهای رسانهای غرب و سلبریتیهای بیگانه از فلسفه و دانش آموختهاند که میخواهند یک شبه معجزهای صورت گیرد و همگان با آنها همراه شوند و با آشوب و اغتشاش، توسعه و ترقی ایجاد کنند. غافل از اینکه این مسیر تخریب جامعه است و سوریهسازی نتیجهی این فرایند مدرنیزاسیون است که غربیان در اتاقهای دربسته طراحی کردهاند و این فقیران فلسفی و علمی هم جاهلانه از نمایشهای تبلیغاتی آنها پیروی میکنند.
🔹 اما به هرحال، جامعهی ایرانی با فتنه ۱۴۰۱ وارد مرحلهای جدید از مدرنیزاسیون آمرانه شده است که اشتراک مبنایی با مراحل پیشین آن دارد: از مشروطه تا پهلوی اول و از اصلاحات پهلوی دوم تا مبارزات چریکی چپاسلامی و از شرافتگرایی تا اصلاحات آمریکایی دهه ۷۰ و ۸۰. اما کنشگران این مرحله در ادامه تحقق مراحل پیشین، نسل جدیدی با نیازها و اقتضائات متفاوت و دارای جهان معنایی کاملا متمایز هستند که شخصیت و هویت خود را در آن جهان متفاوت بازسازی کردهاند و براساس آن میخواهد در سایر جهانها دیده شوند. در این جهان معنایی، دین و ارزشهای اخلاقی و فطری و اصول انسانی نقش محوری و معنای ثابتی ندارند و محوریت فقط از آن رفاه مادی و اباحهگری رفتاری به نام آزادی بدون هرگونه مسئولیت اجتماعی (رهایی آنارشیستی) است.
🔸آمران این مدرنیزاسیون نه فیلسوفان، روشنفکران و مصلحان اجتماعی بلکه #سلبریتیهای سیاسی، ورزشی و هنری و رسانههای پرقدرت و متنوعِ ذهنیتساز و بسیجگر هستند که در بستر فضای مجازی به خلق جهانهای رؤیایی و اتوپیایی (از غرب، از شهوت، از رفاه، حتی از دین، اهلبیت(ع) و حکومت دینی) میپردازند و به یارگیری مشغولند.
🔹این جنگ، #جنگ_ارادهها و #جنگ_روایتها است و دشمن به صورت ترکیبی با غبارآلود ساختن فضا و درهم آمیختن حق و باطل به ساخت بینشها و گرایشهای متنوع و متکثری میپردازد که ذهن و قلب همهی مخاطبان و همهی سلایق مختلف را تسخیر کند حتی #غربستیزان و #عدالتخواهان و #دینداران نیز از همان زاویهای به مسائل بنگرند و کنشگری کنند که در نتیجه، موجب تقویت ايدئولوژي لیبرال سرمایهداری و تضعیف دین و ارزشهای فطری و غبارالودگی فضای اندیشه و کنش شود.
🔸 ان شاءالله این مرحله هم با هوشیاری عموم ملت شریف ایران و گسترش فعالیتهای فرهنگی و تربیتی پایدار و مستمر و حضور و مشارکت فعال عموم نسل دههی هشتاد و نودیها به پیروزی جبهه حقیقت و شکلگیری تمدن نوین اسلامی خواهد انجامید.
🔴 پایان.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121