eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.4هزار دنبال‌کننده
529 عکس
151 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
📌نقش تاریخ و شناخت محیط در فهم متون بخش دوم: فیلسوف انقلاب اسلامی استاد شهید مطهری: 📌امتياز آيت اللَّه بروجردي‌‌‌‌‌ 🔹اين مطلب درست است به اين معنا که تا محيط يک شخص دانسته نشود معنا و مفهوم جمله او فهميده نمي‌‌‌‌‌شود. اين اتفاقاً در همه جا هست. 🔸 مرحوم آقاي بروجردي يکي از امتيازاتي که بر همه داشت و کسي در اين قضيه رقيب او نبود، اين بود که بر مسائل فقهي حتي از جنبه تاريخي احاطه داشت، يعني آن زمانها را مي‌‌‌‌‌شناخت، رجال و راويها را شخصاً مي‌‌‌‌‌شناخت که او اهل چه شهري بوده، در آن شهري که او بوده چه فقهايي بوده‌‌‌‌‌اند و چه مسائلي در آن جوّ مطرح بوده. مي‌‌‌‌‌آمد مثلًا مي‌‌‌‌‌گفت که «فلان راوي آمده از امام چيزي را سؤال کرده و امام جوابي داده.» خوب، معمولًا ديگران انگار اين را مجزا حساب مي‌‌‌‌‌کنند، کتاب‌‌‌‌‌ وسائل‌‌‌‌‌را باز مي‌‌‌‌‌کنند، فلان راوي فلان سؤال را از امام کرده، امام جواب داده، ظاهر عبارت اين است و قضيه تمام شد. ولي ايشان مي‌‌‌‌‌گفت اين راوي اهل فلان جا بوده و در آنجا فتواي فلان فقيه- مثلًا ابوحنيفه- رايج بوده و اين مسئله به اين شکل مطرح بوده، پس آنچه در ذهن اين راوي بوده که آمده سؤال کرده اين مسئله بوده است. آنوقت ذهن راوي را مشخص مي‌‌‌‌‌کرد که در ذهن او چه بوده. با توجه به اينکه او از محيط خودش آمده و آنچه در ذهنش مطرح بوده اين بوده، پس او وقتي از امام سؤال کرده اين را سؤال کرده، امام هم که جواب داده با توجه به مسئله‌‌‌‌‌اي که در ذهن او بوده جواب داده است. مي‌‌‌‌‌ديديم روايت معناي ديگري پيدا کرد، اصلًا معناي روايت فرق کرد، غير از آن چيزي شد که تا حالا مي‌‌‌‌‌گفتيم. 🔹همين‌‌‌‌‌طور هم هست؛ يعني اينکه يک نفر فقيه فقط بيايد مثلًا يک کفايه‌‌‌‌‌اي بخواند و رسائلي و مکاسبي، چهار صباحي درس خارج بخواند و بعد وسائل‌‌‌‌‌را باز کند بگويد من فتوا مي‌‌‌‌‌دهم، جور در نمي‌‌‌‌‌آيد؛ يعني تا انسان آن جوّ و محيط و تاريخ زمان و عصر ائمه را نشناسد و اينکه چه انديشه‌‌‌‌‌ها و افکاري حاکم بوده و ائمه وقتي که مسئله‌‌‌‌‌اي را بيان مي‌‌‌‌‌کردند چه را مي‌‌‌‌‌خواستند رد کنند و چه را مي‌‌‌‌‌خواستند اثبات کنند، [نمي‌‌‌‌‌تواند مقصود روايت را درک کند.] برخي امور روي قرائن مقامي است. مثلًا ما الآن چون به جوّ و محيط خودمان آگاه هستيم يک کسي يک اشاره‌‌‌‌‌اي به مطلبي بکند مي‌‌‌‌‌فهميم که چه مي‌‌‌‌‌خواهد بگويد، بعد با توجه به آن، حرف مي‌‌‌‌‌زنيم. پنجاه سال ديگر حرفهاي ما اصلًا معني ندارد، مي‌‌‌‌‌گويند چه مي‌‌‌‌‌خواسته بگويد؟ چون آنچه او مختصر گفته با قرائن زمان بوده، ما هم با همان قرائن زمان جواب مي‌‌‌‌‌داديم. پنجاه سال ديگر قرائن از بين مي‌‌‌‌‌رود و فقط الفاظ باقي مي‌‌‌‌‌ماند، در نتيجه معنايش عوض مي‌‌‌‌‌شود و اساساً يک چيز ديگر مي‌‌‌‌‌شود. 🔸تا اين مقدار البته حرف درستي است؛ يعني انسان اگر بخواهد افراد را بشناسد ولي با زندگي و احوال شخصي آنها کاري نداشته باشد و آنها را از جوّ و تاريخ خودشان مجزا بکند و هيچ نخواهد اطرافشان را روشن کند، نمي‌‌‌‌‌تواند آنها را بشناسد؛ مثل اينکه بر يک کسي که در يک ظلمتي هست يک نورافکني بيندازند در همان حدي که فقط اندام او را نشان بدهد، او به اين وسيله شناخته نمي‌‌‌‌‌شود؛ بايد جوّ و اطراف و محيط او را بشناسند، آنگاه او را در جوّ خودش خوب مي‌‌‌‌‌توانند بشناسند. 🖊منبع: فلسفه تاریخ ج۳ ص۲۸ _ ۳۰. https://eitaa.com/hekmat121
📌هویت محور جنگ اراده‌ها و جنگ روایت‌ها 🔹دواصطلاح جنگ اراده‌ها و جنگ روایت‌ها از جمله اصطلاحاتی است که ازرواج آنها درزبان فارسی خیلی نمی‌گذرد اما به سرعت در فرهنگ عمومی مستقر شده‌اند و نگاه جدیدی را به رقابت‌ها و تضادهای اجتماعی در سطح جهانی عرضه کرده است. 🔸 دو واژه و به عنوان مضاف‌اليه جنگ قرار گرفته است و به جنگ هویت جدیدی داده است و به تبع این هویت جدید صحنه رقابت وابزار درگیری راهم تغییر داده است. در این صحنه، قدرت نظامی و ابزار سخت و کوبنده، محور جنگ وعامل پیروزی نیست بلکه قدرت نرم وپیام‌های معنادار اجتماعی با ابزارهای قدرتمند رسانه‌ای تعیین کننده‌ی ماهیت جنگ وبسیج‌کننده انسانهاست. 🔹 هرچند در گذشته نیز عنصر مهم در کنش انسانی محسوب می‌شد امابه جهت مرجعیت عقل ودین، اراده تابع ظهورات عقل و دین در جامعه بود لذا محور کنش انسانی راآگاهی و معرفي مي‌کردند واز طریق تولید و تعمیق معرفت‌‌های مستدل وواقع‌نما ( ) به دنبال کنترل اراده‌ها بودند. دراین سنت فکری، اساس حیات انسانی تلقی می‌شد. لذا سیاست، رقابت‌ها وجنگ‌های گذشته، بر حول شبکه‌های معرفتی مستقر درفرهنگ عمومی، هرچند درحد ادعا بر محور حقیقت وفضیلت شکل می‌گرفت‌‌. 🔸اما با پیدایش مدرنیته، محوریت یافت و مقدم بر معرفت انگاشته شد و معرفت به تقلیل یافت. در این گشت نظری و تقدم اراده بر معرفت، هویت همه‌ی پدیده‌های انسانی نیز تغییر یافت و بر این اساس مفهوم محوري انسان‌شناسی و علوم انسانی و اجتماعی تلقی شد. همه امور، بر حول محور قدرت باز تعریف شد. در این سنت فکری، معرفت به روایت فروکاسته شد که عاری از واقعیت ناب و نفس الامری است. لذا همه‌ی جنگ‌ها و تضادهای اجتماعی بر سر قدرت تفسیر می‌شود و طرف‌های دعوا را یک روایت از قدرت در عرض روایت دیگر معرفی می‌کنند از این رو، هر دو طرف دعوا و جنگ، عاری از حقیقت و فضیلتند و فقط روایتی از از آنها در مسیر کسب قدرتند. بنابراین به تدریج همه‌ی جنگ‌ها به جنگ اراده‌ها و جنگ روایت‌ها مبدل شدند. 🔹 روایت‌ها شبکه‌ای از آگاهی است که هدف آن ساخت اجتماعي واقعیت و جهان معنایی کنشگران و تحریک اراده‌های و یا تضعیف انگیزه‌های آنان است. از این طریق برخی از امور و وقایع برجسته و پر اهمیت می‌شود و به مسئله اصلی جامعه مبدل می‌شود. البته همزمان برخی دیگر، کم اهمیت تلقی شده، از صحنه اجتماع حذف و به محاق برده می‌شود. 🔸هدف نهایی روایت‌ها، ساخت و تقویت برخی از فرهنگی و اجتماعی و همچنین تخریب سایر هویت‌های فرهنگی و اجتماعی است. چرا که هویت محور تقویت انگیزه‌ها و تحریک اراده‌ها است. 🔹هویت فرهنگی و اجتماعی، شناسنامه و سند هویتی هر فرد در متن جامعه محسوب می‌شود. افراد از آن کسب کرامت و عزت و جایگاه می‌کنند و بر اساس آن نقش اجتماعی خود را تعریف و کنش‌های خود جهت و نظم می‌دهند. لذا هویت فرهنگی و اجتماعی، موجب ساخت شخصیت قوی در افراد و ساخت واقعیت‌های اجتماعی در جامعه می‌شود و فرد و جامعه را از بیگانگی و پوچی و گسست نسلی می‌رهاند و با اتصال نسل‌ها و همبستگی کنشگران، امید و اعتماد در جامعه افزون می‌شود. لذا لایه حقیقی تمدن را هویت فرهنگی می‌سازد. به عبارت دیگر، قلب تمدن، هویت فرهنگی و تاریخی است که موجب ساخت شخصیت قوی و اتصال تمدنی می‌شود. 🔸 بنابراین نقطه مهم در جنگ اراده‌ها و جنگ روایت‌ها، تمرکز بر هویت فرهنگی و اجتماعی است و کسی پیروز این میدان است که بتواند روایتی قدرتمند (هوشمندانه و هنرمندانه) از هویت فرهنگی و اجتماعی و همچنین عقبه‌ی تاریخی و میراثی خود را ارائه دهد و ضمن وجودی، از این هویت و عقبه‌ی تاریخی و میراثی، کسب قدرت و عزت و امید و اعتماد کند. همزمان نیز به تضعیف هوشمندانه و هنرمندانه‌ی هویت جبهه مقابل و نفی اصالت‌های معرفتی و تاریخی آن و همچنین اثبات ناکارآمدی آن بپردازد. 🔹 مشکل امروز برخی از نسل جوان و افراد جامعه، از هویت‌های فرهنگی و اجتماعی خود و غفلت از عقبه‌ی تاریخی و میراث تمدنی جامعه خود است لذا کمترین اتصال وجودی و معرفتی را با آن برقرار کرده است و در عوض، رسانه‌های داخلی و امپراتوری‌های قدرتمند رسانه‌ای روایتی بدیع، جذاب و دوست داشتنی از غرب و کشورهای غرب‌زده و عقب ماندگی جوامع اسلامی ارائه داده‌اند که بسیاری از افراد جامعه آن روایت را باور کرده‌اند. 🔸 امروزه در مسیر اعتلای ایرانی و حرکت در مسیر ما نیازمند به احیای فرهنگی و اجتماعی خود و اتصال وجودی همه اقشار جامعه با آن هستیم چرا که سازنده‌ی جهان معنایی ما و محور کرامت، عزت وقدرت نرم ما درجنگ‌های شناختی وسرمایه اصلی ما درحضور تمدنی در مقیاس جهانی است. https://eitaa.com/hekmat121