eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.4هزار دنبال‌کننده
529 عکس
151 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 تکامل فلسفه به کدام روایت؟ ❇️ روایت فلاسفه یکی از مسائل مهم در دوران اخیر و بخصوص بعد از آشنایی ایرانیان با اندیشه‌های فلسفی غرب، مسئله تکامل فلسفه و امتداد اجتماعی آن است. مسئله‌ای که اول بار توسط فیلسوف بزرگ اسلام سید جمال الدین اسدآبادی (ره) مطرح شد و بعد از آن فیلسوفان بزرگی همچون امام خمینی، علامه طباطبایی، شهید مطهری و آیت الله العظمی خامنه‌ای برای آن یک بنیاد فلسفی و متعالی فراهم آوردند که به تولید آثار بسیار ارزشمندی منتهی شده است. بر این اساس و در این روایت، فلسفه اسلامی بواسطه بهره‌مندی از معارف قرآن و روایات معصومین (علیهم السلام) از غنای درونی و اساس منطقی صحیحی برخوردار است و بر پایه معارف عمیق اسلامی دارای یک سامان متعالی و وحیانی است که قابل مقایسه با فلسفه یونان نیست. https://eitaa.com/hekmat121/2019 لذا می‌بایست به طور عمیق و دقیق، عمق معارف آن را شناخت و با استفاده از همه ظرفیت‌های منطقی و محتوایی آن، الگوهای کلان معرفتی و نظامات اجتماعی را استنباط کرد. از اینرو هیچ نیازی به تغییر منطق فلسفه اسلامی و رنسانس مبنایی و محتوایی در آن نیست. هرگونه ادعای رنسانس فلسفی و تغییر منطق و روش در آن ناشی از عدم شناخت و تعلیم درست فلسفی است و موجب انحراف از مسیر تکاملی حکمت و فلسفه خواهد شد. آیت الله العظمی خامنه‌ای در این زمینه می‌فرماید: «ما به یا اساس فلسفه‌مان احتیاج نداریم. ... میتوان در مبانی موجود فلسفىِ ما را پیدا کرد که اگر گسترش داده شود و تعمیق گردد، جریانهای را در خارج از محیط ذهنیّت به‌وجود میآورد و تکلیف جامعه و حکومت و اقتصاد را معیّن میکند. دنبال اینها بگردید، این نقاط را مشخّص و رویشان کار کنید؛ آن‌گاه یک درست کنید. از ، از « »، از . (بیانات در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی 29/10/1382) در این روایت، تکامل فلسفه به معنای «لبس بعد از لبس» براساس حرکت جوهری است که همان جوهره‌ی پیشین تکامل وجودی پیدا می‌کند و بر عمق و دقت آن افزوده می‌شود. 🛑 روایت دگر اندیشان فلسفی در مقابل رویکرد اول، یک روایت دیگری وجود دارد که معتقد به باز اندیشی در منطق فلسفه اسلامی و ناتوانی فلسفه موجود در نظام‌سازی اجتماعی است. در این رویکرد، طیف‌های مختلفی وجود دارد که از جمله آنها جریان احمد و سید و اتباع آنها است. بر اساس این اندیشه‌ها، فلسفه اسلامی یک پدیده‌ی تاریخی متاثر از فلسفه یونانی است که در تاریخ اسلام تغییرات قابل توجهی داشته است و در برخی مسائل جهت دینی پیدا کرده است اما جوهره یونانی آن حفظ شده است و به همین جهت فلسفه موجود در جامعه اسلامی باید بسط و تکامل پیدا کند و از حیث‌های مختلفی باید تغییر کند. برخی به منطق هرمنوتیک و روش پدیدارشناسی روی آورده‌اند و از این منظر به بازخوانی فلسفه اسلامی پرداخته‌اند و برخی براساس منطق دیالکتیک و فلسفه‌ی شدن، به تاسیس منطق و فلسفه جدید می‌اندیشند. البته این جریانات، ممکن است به تعریف و تمجید از فلسفه اسلامی هم بپردازند و آن را به عنوان یک امر تاریخی در محترم همضض بشمارند اما باید توجه کرد که این یا از باب اضطرار است و یا تفاهم و تقیه. و الا باید در بسیاری از بنیان‌های منطقی و اصول معرفت‌شناختی و هستی‌شناسی آن تجدیدنظر کرد. یکی از مروجان این روایت می‌گوید: «فلسفه موجود باید بسط و تکامل پیدا کند؛ هم از لحاظ "استناد منطقی به وحی" و هم از لحاظ "امتداد عینی پیدا کردن و معطوف شدن به عمل اجتماعی".» این اظهارات به خوبی نشان می‌دهد که مدعیان آن معتقدند که باید یک رنسانس فلسفی صورت پذیرد تا فلسفه جدیدی تأسیس شود و بنیان جدیدی برای عینیت و عمل اجتماعی فراهم شود. در این روایت، تکامل فلسفه به معنای «کون و فساد» در فلسفه مشایی و منطق دیالکتیک (تغییر و تغایر) است که باید جوهری نابود شود و جوهری دیگر متولد شد. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2020
📌نفی کاشفیت علم و نفی اسلامیت فلسفه در کلام آقای سید محمد مهدی میرباقری 📍بدون هرگونه تحلیل و حاشیه 🔹«اگر ماهيت علم را انکشاف بدانيم و اکتشاف را نيز تطابقی تعريف کنيم (نظريه رايج روزگاران قديم و اکنون حتی در ميان فيلسوفان اسلامی) سخن گفتن از علم دينی بی پايه خواهد بود. اگر علم، کشف واقع باشد و در حوزه علوم تجربی روش تجربی و در حوزه علوم فلسفی روش برهانی، ثابت و برقرار باشد سخن گفتن از اتصاف علم به وصف دينی و غير دينی سخنی نابجا است» 🖌منبع: علم دینی، دیدگاه ها و تحلیل ها، ص297. 🔸«ما وجود تطابق محض در رئاليست را به شدت رد می کنيم. کسی نمی تواند تطابق را برهانی کند. به بيانی ديگر تطابق محض مطلقا معقول نيست. اگر ذهن من و خارج دو چيز هستند تطابق اين دو يا برابری محض اين دو ممکن نيست. اگر فهم واقعيت را به برابری و تطابق با واقعيت تعريف کرديم اولا نه تنها قابل اثبات نيست بلکه حتما باطل است؛ و ثانيا قيد دينی و غير دينی آن از ميان می رود زيرا فهم يا برابر با واقعيت هست يا نيست. تفاوتی نمی کند که پيش فرض های آن را از دين بگيريد يا نه. بنابراين اگر بگوييم علم يعنی کشف واقعيت به معنای برابری با واقعيت، علم در ذات خود قابليت دينی و غير دينی شدن را از دست می دهد. راه حل ما اين است که فهم را به تناسب برگردانيم و اختيار را نيز در کيفيت فهم موثر بدانيم و بگوييم فهم خنثی نيست يا مومنانه است يا کافرانه» 🖌منبع: مناظره هایی در باب علم دینی، ص220 و 223. 🔹«عده ای می گويند علم پيش فرض فلسفی دارد، بايد فلسفه علم تغيير پيدا کند، فلسفه های مضاف غرب غير دينی است، پس در مقابل بايد فلسفه های مضاف دينی ساخته شود و به اين ترتيب دانش ها بر اساس فلسفه های دينی شکل می گيرند و در نتيجه علوم دينی می شوند. حاصل اين ديدگاه حاکميت فلسفه بر تمدن است نه دين. بنا بود دين حاکم شود نه فلسفه؛ بر اساس اين ديدگاه فيلسوفان مسلمان حاکم بر عقلانيت تخصصی بشر می شوند. البته حاصلش بهتر از علم کنونی برای زندگی است ولی دين حاکم نشد» 🖌منبع: مناظره هایی در باب علم دینی، ص199. 🔸«انکار نمی کنیم که فلسفه از معصوم (ع) تاثیراتی گرفته است ولی آیا اثر پذیرفتن به معنای امضا و تایید است؟ تاثیر پذیرفتن به معنای استناد منطقی به وجود نورانی ائمه (ع) نیست. ما باید ابتدا منطق استناد به اسلام را تمام کنیم تا بتوانیم این علوم را اسلامی نماییم. عرفان ما نیز به همین مشکل مبتلا است. همین طور کلام و حتی تفسیر که خویشاوندی نزدیکی با متن اسلام دارد و اساسا از متن اسلام سر برآورده است. آیا این اختلافاتی که میان مفسران است همه ناشی از اسلام است؟ آیا اسلام در باره یک موضوع نظریات مختلف و متعددی دارد؟ مگر این که یک منطق معرف شناسی خاصی را تولید و بر تحلیل خودمان حاکم کنیم و گرنه استناد آرای مختلف به اسلام کار مشکلی است. این علوم را نمی توان از طریق منطقی به اسلام استناد دارد، باید راهی برای ایجاد یک نظام منطقی باز کنیم که بتواند معارف بشری را به منبع لایزال وحی استناد دهد» 🖌منبع: علم دینی، دیدگاه ها و تحلیل ها، ص193، ط: مجمع عالی حکمت. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2021
🔴 همه علوم در تمدن اسلامی و حتی معارف شیعی ذیل دستگاه شیطان شکل گرفته است سید محمد مهدی میرباقری رئيس فرهنگستان علوم اسلامي قم در جمع نخبگان استان البرز به تاريخ 20 اسفندماه 95 در دوره تبيين مباني گفتمان «تمدن نوين اسلامي» ، بيان مي کنند: آن چه من تاکنون محضرتان تقديم کردم براساس يک نکته اساسي بود. و آن اين که ما توحيد را در بستر ولايت فهم کنيم. يعني ما همه جا و هر وقت بحث مي کرديم به شدت بحث از ولايت الله و ولايت اولياء الهي پر رنگ بود. و اين يک نگاه قرآني و به نظر من معارفي است و بر همين اساس آرا و تکوين و تشريع را بايد توضيح بدهيم؛ دين و عرصه هاي حيات انساني، جامعه و تاريخ اجتماعي و تکامل تاريخ اجتماعي و يک سلسله معاني ديگري که معاني اساسي هستند؛ مثل مفهوم حق و باطل و مفهوم اخلاق و حسن و قبح اخلاقي و مفهوم عدالت را تماماً ما تلاش کرديم براساس ولايت تعريف کنيم. کاري که بعد از وجود مقدس نبي اکرم حجاب آن شده، به طوري که الان شما ببينيد در معارف شيعي هم، با اين که ما وقتي بحث از امام مي آيد، امام را قطب عالم تعريف مي کنيم، در مان مي گوييم انسان کامل، و در مان هم به گونه ديگري است؛ ولي مفاهيم را مستقل از امام تعريف مي کنيم. فهم و صحت بطلانش را مستقل از امام تعريف مي کنيم؛ يعني در حوزه معرفت شناسي نمي گوييم فهم صحيح به تبعيت از امام بر مي گردد. در حوزه نمي گوييم اخلاق به تبعيت از امام تعريف مي شود. در حوزه ، حق را بر محور امام تعريف نمي کنيم. حوزه و را بر محور امام تعريف نمي کنيم. جايگاه امام در انديشه توحيدي ما مغفول است.  •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2022
📌 ریاضیات و فلسفه شیطانی سید محمد مهدی میرباقری: فلسفه، رياضيات، طبيعيات مي توانند ظلماني باشد؛ چه کسي گفته اينها صدق و حقند و معيار صحت شان هم به درون خودشان برمي گردد؟ ضرورت تجربي و رياضي و... از کجا آمده است؟ چنانکه انسان در حوزه فردي و اجتماعي، در حالات روحي اش، مي تواند طغيان يا بندگي کند، در رفتارش مي تواند طغيان يا بندگي کند، صفاتش مي تواند رذيله يا حميده باشد، أعمالش حلال يا حرام باشد، در فکر و دانش اندوزي و تفکر و توليد دانشش هم همين طور است و مي تواند شيطنت يا بندگي باشد؛ انسان حتي در حوزه فکر کردن و دانش ورزي و توليد دانش و تفکر هم بايد تحت ولايت الله قرار بگيرد؛ اينگونه نيست که شروع از بديهيات و رفتن به سمت نظريات، مامون از صحت بوده و حق باشد، اصلا اين حرفها نيست، بلکه چه بسا انسان از بديهيات شروع مي کند فکر کردن، و همين که وارد فکر مي شود، شيطان مي آيد و يک دستگاه فلسفي شيطاني توليد مي شود. 21 ارديبهشت سال 95 سخنرانی در مدرسه علميه حضرت آمنه سلام الله عليها •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2023
📌اجتهاد در فلسفه اسلامی یا انحراف در عقلانیت جامعه اسلامی ⏹ بخش اول: 🔹یکی از ویژگی‌های مهم و اساسی حکمت و فلسفه اسلامی، پایبندی به کامل به عقل و اجتهاد در کشف واقعیت و تلاش برای انکشاف حقیقت است و هرگونه تقلید و تعصب موجب خروج از دایره حکمت و فلسفه می‌شود. 🔸فیلسوف کسی است که متناسب با نیازهای انسان و در جهت تعالی انسان، با عقل و اجتهاد به کشف واقعیت‌هایی می‌پردازد تا از این طریق افق‌های متعالی و قله‌های حیات شناخته و در پرتو آن زندگی انسان معنا یابد. از این‌رو، سیر حکمت در اسلام، سیر تکامل عقل و اجتهاد در پرتو وحی و حقیقت بوده است. این سیر اجتهادی و تکاملی از تحول کلام به حکمت و در گذار حکمت مشا به حکمت اشراق و باریابی به مقام «حکمت متعالیه» و تجلی آن در مکتب امام خمینی(ره) و شاگردان و جسته‌ی ایشان، کاملا قابل رصد و مشاهده است. 🔹 فیلسوفان و بزرگان معاصر حکمت و فلسفه به مقوله اجتهاد در فلسفه و تکامل و تعالی فلسفه اسلامی توجه جدی داشته‌اند امام خمینی، علامه طباطبایی، علامه شهید مطهری، آیت الله جوادی آملی، آیت الله مصباح و آیت الله العظمی خامنه‌ای از جمله این افراد هستند و هر کدام نوآوری‌های اجتهادی قابل توجهی در حکمت و فلسفه اسلامی داشته‌اند که زمینه ساز تحولات اجتماعی دوران معاصر ما بوده است. ✔️ نظریه «فطرت» و تبیین «نسبت عقل و عمل»، «رابطه فلسفه و زندگی» از جمله نوآوری‌های اجتهادی امام خمینی در فلسفه است. ✔️نظریه «اعتباریات» و «تبیین فلسفی حکومت و سیاست» نمونه‌ای از اجتهادات فلسفی علامه طباطبایی است. ✔️ نظریه «کلام جدید»، «فلسفه تطبیقی»، «معرفت‌شناسی اسلامی»، «فلسفه تاریخ متعالیه»، «تکامل فطری در حیات اجتماعی انسان»، «نقد فلسفی تمدن غرب و افکار فلاسفه غربی» و «افشای ماهیت التقاط و نفاق جریانهای مدعی اسلامی گری و انقلابی‌گری» از جمله اجتهادات شهید مطهری در فلسفه و حکمت اسلامی است. ✔️ نظریه «امتداد حکمت و فلسفه در ساختارسازی‌های اجتماعی» و «تبیین امتداد توحید در جامعه سازی و تمدن سازی» از مباحث مهم آیت الله العظمی خامنه‌ای در حوزه حکمت و فلسفه اسلامی است. 🔸 بنابراین اجتهاد و نوآوری در ذات حکمت و فلسفه اسلامی و ذهنیت اهل حکمت و فلسفه حضور جدی داشته است و حکیمان و فلاسفه‌ی مسلمان دوران معاصر ما نیز به آن توجه داشته‌اند و ضمن حفظ جوهره و ذات فلسفه اسلامی تلاش داشته‌اند که متناسب با نیازهای انسان معاصر، ظرفیت‌ها و استعداد های نهفته در حکمت و فلسفه اسلامی را شناخته‌اند و به تبیین ابعاد کمتر شناخته شده آنها پرداخته اند و از این طریق به امتداد حکمت و فلسفه در عرصه‌ی اجتماع ، سیاست و انقلاب توجه داشته‌اند. 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2024
📌 اجتهاد در فلسفه اسلامی یا انحراف در عقلانیت جامعه اسلامی ⏹ بخش دوم: 🔸 تکامل و اجتهاد در فلسفه مانند هر دانش و مکتب دیگری متوقف بر اصول اساسی است که رعایت آن بسیار ضروری و پایه‌ای آیت و بدون توجه به آنها، نه تنها تکامل و اجتهاد نیست بلکه ارتجاع و انحراف است و به ناکجا آباد می‌انجامد همچنان که در تمدن غرب از رنسانس به بعد این اتفاق افتاد و به بهانه تکامل و اجتهاد در فلسفه، به نفی فلسفه موجود و ایجاد فلسفه‌های شدن برای سلطه بر طبیعت و کسب قدرت روی آوردند که در نتیجه موجب فساد و تباهی در زمین شدند. 🔹 اصول تکامل و اجتهاد در یک مکتب فلسفی ۱. تکامل و اجتهاد پر فلسفه مانند هر دانش دیگری نیازمند تعلیم و تعلّم طولانی مدت و واقعی نزد «فنان فن»، حکیمان و فلاسفه‌ی معتقد و مسلط است به نحوی که در این فرایند تحصیل و تعلیم به جزییات و دقت‌های موجود در مباحث فلسفی تسلط پیدا شود و باید این تسلط توسط کارشناسان فلسفه و از طریق نوشتن آثار علمی و پژوهشی تأیید شود. بنابراین کسی که هیچ تحصیل درست درمانی در حکمت و فلسفه نداشته است و هیچ اثر مکتوب همدلانه و مستدل در آن ننوشته است نمی‌تواند ادعای اجتهاد و تکامل کند و به طور قطع، سخنان او هیچ ارزش و اعتبار علمی ندارد؛ ۲. ایمان واقعی به آن مکتب حکمی و فلسفی و باور به درستی و ارزشمند بودن مسیر گذشته‌ی آن به نحوی که هماهنگ با بنیان‌های فکری و نظری مدعی تکامل و اجتهاد باشد، یعنی حقیقتا براساس مبانی فکری و نظری خود، مکتب فلسفی را درست بداند و در جهت ارتقا و تکامل آن در ادامه مسیر بزرگان گذشته کوشش کند. نه اینکه از باب نفاق، تقیه و در جهت نفوذ و فسادانگیزی منافقانه، برای خوشایند اهالی فلسفه، حرفهایی را بزند تا آنها را گمراه سازد. بنابراین جریان‌هایی که براساس مبانی خود به تخریب تاریخ فلسفه معتقدند و در برخی مواقع به صراحت اعلام می‌کنند که انقلاب اسلامی، عقلانیت، فلسفه و فیلسوف نداشته است و فلسفه و حکمت هیچ نقش مثبتی در انقلاب و جامعه نداشته است و به عقیم بودن فلسفه اسلامی نظر می‌دهند و خود را یک جریان تأسیس و منحصر به فرد در فلسفه شدن و فلسفه انقلاب معرفی می‌کنند. نه تنها به دنبال تکامل و اجتهاد در فلسفه نیستند بلکه به اسم تکامل و فلسفه در جهت نفی حکمت و عقلانیت انقلاب اسلامی هستند. ۳. اعتقاد به بنیان‌های معرفت‌شناسی و منطقی آن و پرهیز از هرگونه دست‌کاری بی‌ضابطه در مبانی و اصول بنیادین آن؛ مهمترین مبنا و بنیان فلسفه ورزی، باور به حجیت و توانایی در کشف وقایع و به دست آوردن حقیقت و حکایت‌گری از واقعیت و اقامه برهان برپایه بدیهیات و گزارش‌های پایه‌ی عقلانی است. ۴. تکامل و اجتهاد با حفظ جوهره و ارتقای وجودی آن معنا دارد لذا هر تحول و تغییر جدیدی باید کاملا مبتنی بر دستگاه فکری و نظری همان مکتب حکمی و فلسفی باشد و در ادامه همان خط سیر فکری و در جهت حفاظت از بنیانها و شاکله‌ی حکمت و فلسفه باشد. بنابراین هرگونه، نفی ساختارهای بنیادین و کنار گذاشتن روح و جوهره یک مکتب فلسفی، نه تنها تکامل و اجتهاد نیست بلکه انحراف است و تخریب (کون و فساد). ۵. جوشش درونی و فعال سازی استعدادها و ظرفیت‌های درونی حکمت و فلسفه اسلامی از دیگر اصول مهم اجتهاد و تکامل در فلسفه و حکمت اسلامی است. ۶. نتایج تکامل و اجتهاد در فلسفه مانند هر دانش دیگری، باید در یک محیط تخصصی و علمی به خبرگان و کارشناسان حکمت و فلسفه در قالب مقاله، کتاب علمی، کرسی نظریه‌پردازی عرضه شود تا درستی و نادرستی آن شناخته و نسبت آن با مبانی و اصول فلسفه آن ارزیابی و نتایج آن در عرصه‌های عینی و اجتماعی سنجیده شود. لذا تولید و نظریه‌پردازی یک فرایند کاملا علمی، تخصصی، تدریجی و طولانی مدت است. 🔸 بر این اساس، حرفهای کلی مبتنی بر ترجمه‌های ناقص از منطق دیالکتیک و فلسفه شدن، رؤیاپردازی‌های طلبگی و سخنرانی‌های خطابی در منبرهای عمومی را نمی‌توان کار علمی و فلسفی تلقی کرد. در حالی که متاسفانه برخی از افراد بدون اعتقاد به اصول اولیه حکمت و فلسفه به جای عرضه‌ی مباحث تخصصی در مجامع علمی و نگارش کتابها و مقالات علمی - پژوهشی، به منبر، خطابه و جلسات عمومی و سیاسی پناه برده‌اند و از این طریق در صدد گسترش و ترویج اندیشه‌های خود در جامعه به اسم فلسفه، انقلاب هستند و نام کار خود را «اجتهاد در فلسفه» می‌نامند بدون آنکه به هیچ یک از اصول معرفت‌شناسی فلسفه اسلامی بخصوص «حجیت عقل» و «توانمندی عقل در کشف واقعیت» معتقدند باشند و بر «تقدم اراده بر معرفت» و «نفی حسن و قبح افعال» تأکید دارند. 🔹بر همین اساس بسیاری از بزرگان حوزه و انقلاب کار اینگونه جریان‌ها را خطرناک معرفی می‌کنند: https://eitaa.com/hekmat121/2004 •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2025
بسم‌الله الرحمن الرحیم إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعونَ وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ شهادت مجاهد بزرگ حاج اسماعیل هنیه بر همه جبهه مقاومت اسلامی تسلیت باد.
📌 بدرقه میهمان و تشییع حداکثری بدرقه میهمان یک سنت حسنه و رسم ما ایرانیان است. تشییع پیکر مطهر شهید مجاهد قائد بزرگ حاج اسماعیل هنیه (رحمة الله علیه) در تهران، یک رزمایش بزرگ جهانی در حمایت از اخلاق و عرفان و مقاومت است. از خداوند متعال توفیق حضور در این تشییع را طلب می‌کنیم. https://eitaa.com/usul121/1517
مطهرات جامعه 🔹یکی از مباحث بسیار مهم فقه اسلامی بحث است. در زندگی انسان ، انواع و اقسامی از نجاست ها و کثافات وجود دارد که محیط زیست آدمی و جو خانواده را آلوده می کند و موجب بیماری های جسمی و روانی در افراد جامعه می شود. 🔹از الطاف الهی این است که خداوند متعال در نظام خلقت و طبیعت مجموعه ای از (پاک کننده ها) را قرار داده است تا بواسطه آنها محیط زیست انسانی از آلودگی ها و نجاست ها و بیماری ها پاک شود و سلامت جسم و روان مردمان تامین شود. 🔹اما متاسفانه در فقه اسلامی کمتر از سخن گفته شده است. در حالی که آلودگی ها و نجاسات در جامعه و زندگی اجتماعی و روابط انسانی بسیار بیشتر و خطرناکتر است. جامعه اسلامی جامعه ای پاک و پاکیزه است (حیات طیبه) که همواره باید آلودگی ها و ناپاکی را شناسایی کند و به پاک سازی جامعه و اصلاح حقیقی زندگی اجتماعی بپردازد. بدون این پاک سازی ها و اصلاح گری ها، جامعه از مسیر صحیح منحرف می شود و به سمت ظلمت و حیرت حرکت می کند. از مهمترین این آلودگی ها و ناهنجاری ها و -سیاسی و به بیگانگان است. 🔹از الطاف الهی این است که خداوند متعال برای جامعه نیز مطهرات و پاک کننده هایی قرار داده است. 🔹مطهرات جامعه گاه به صورت تشریع است و در قالب تکالیف شرعی و حقوق انسانی بیان شده است تا افراد جامعه براساس اراده و اختیار خود به اصلاح خود و جامعه بپردازند. مطهرات جامعه گاه به صورت تکوینی است. آنجا که غفلت بر جامعه مستولی شود و عموم مردم و نخبگان از جریان آلودگی ها و ناپاکی ها غافل شوند و به زندگی عادی خو کنند و یا جریان نفاق و آلودگی آنچنان قدرت سیاسی و رسانه ای پیدا کند که جلو نور ایمان و ولایت را بگیرد در این صورت خداوند متعال با لطف خود به صورت تکوینی جامعه را تطهیر می کند. 🔹از مهمترین مطهرات جامعه است. انتخاب شده الهی برای انجام یک رسالت بزرگ است. هر چقدر این رسالت مهمتر و بزرگتر باشد انتخاب می شوند. مردان بزرگ قهرمانان جامعه اسلامی هستند که یک عمر را به پاکی، اخلاص مجاهدت گذرانده اند و خود را برای و انجام رسالت های بزرگ آماده کرده اند. 🔹تاریخ انقلاب اسلامی ایران نشان داده است که هر وقت جریان نفاق و التقاط قدرت یافته و با جو رسانه ای و عوام فریبانه در جامعه نفوذ کرده اند و تحیر، جهالت و ظلمت را در جامعه گسترش داده اند، لطف الهی نیز برای کمک جامعه اسلامی و ملت مسلمان به میدان آمده است. مردان بزرگی نیز انتخاب شده اند تا مسیر تاریخ را با خون خود اصلاح و جامعه را پاکیزه کنند. 🔥خون شهید مطهری موجب تصفیه جامعه از اندیشه های التقاطی و مارکسیستی و چپ اسلامی شد. 🔥خون شهید بهشتی و ۷۲ تن موجب تصفیه جامعه از جریان لیبرالیسم بنی صدر و بازرگان و چپ گرایانه مجاهدین خلق شد. 🔥خون شهید سپهبد صیاد شیرازی باعث تصفیه آلودگی های فرهنگی اصلاحات آمریکایی شد. و... حالا نوبت به خون و رسالت بزرگ او شده است. 🔹بی شک سلیمانی مردی بزرگ و با اخلاص و مجاهدی بی نظیر و قهرمان ملی ایران است که برای بزرگ انتخاب شده است. ⏫تاریخ نگارش دی ماه ۱۳۹۸ 🔸حالا نوبت به خون شهید حاج است که امت اسلامی را تعالی بخشد. https://eitaa.com/hekmat121/2029
📌 اجتهاد صحیح و تکامل درست فلسفه اسلامی از منظر حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای بخش اول: ❇️جهانی بودن حکمت متعالیه «همانگونه که فلسفه‌ی صدرایی -که خود او بحق آن را حکمت متعالیه نامیده- در هنگام پیدایش خود، نقطه‌ی اوج فلسفه اسلامی تا زمان او و ضربه‌یی قاطع بر حملات تخریبی مشککان و فلسفه‌ستیزان دورانهای میانه‌ی اسلامی بوده است، امروزه پس از بهره‌گیری چهارصدساله از تنقیح و تحقیق برجستگان علوم عقلی، و نقد و تبیین و تکمیل در حوزه‌های فلسفه، و ورز یافتن با دست توانای فلاسفه‌ی نامدار حوزه‌های علمی بویژه در اصفهان و تهران و خراسان، نه تنها استحکام بلکه شادابی و سرزندگی مضاعفی گرفته و میتواند در جایگاه شایسته‌ی خود در بنای فرهنگ و تمدن، بایستد و چون خورشیدی در ذهن انسانها بدرخشد و فضای ذهنی را تابناک سازد. مکتب فلسفی صدرالمتالهین همچون همه فلسفه‌ها در محدوده‌ی ملیت و جغرافیا نمیگنجد و متعلق به همه‌ی انسانها و جامعه‌ها است. همواره همه بشریت به یک چهارچوب و استخوانبندی متقن عقلایی برای فهم و تفسیر هستی نیازمندند. هیچ فرهنگ و تمدنی بدون چنین پایه‌ی مستحکم و قابل قبولی نمیتواند بشریت را به فلاح و استقامت و طمأنینه‌ی روحی برساند و زندگی او را از هدفی متعالی برخوردار سازد . و چنین است که به گمان ما فلسفه‌ی اسلامی بویژه در اسلوب و محتوای حکمت صدرایی ، جای خالی خویش را در اندیشه‌ی انسان این روزگار میجوید و سر انجام آن را خواهد یافت و در آن پابرجا خواهد گشت. ما ایرانیان بیش از همه به این فلسفه الهی وامدار و بیش از همه در برابر آن مکلفیم. دوران ما با دمیدن خورشیدی چون امام خمینی که یگانه‌ی دین و فلسفه و سیاست و خود یکی از صاحبنظران برجسته در حکمت متعالیه بود، و نیز با حوزه‌ی درسی و تحقیقی پربرکت حکیم علامه‌ی طباطبایی که استاد یگانه مبانی ملاصدرا در طول سی سال در حوزه‌ی قم به شمار میرفت، و تلاش تلامذه و هم دوره‌های آنان، بیشک دوره‌ی با برکتی برای فلسفه الهی است.» پیام به کنگره بزرگداشت ملاصدرا (۱۳۷۸/۰۳/۰۱) https://farsi.khamenei.ir/message-content?id=2947 ❇️امام خمینی چکیده و زبده‌ی مکتب ملاصدرا «امام (رضوان اللَّه علیه) چکیده و زبده‌ی مکتب ملاصدراست؛ نه فقط در زمینه‌ی فلسفی‌اش، در زمینه‌ی عرفانی هم همینجور است.» ‌بیانات در دیدار جمعی از اساتید و فضلا و مبلّغان و پژوهشگران حوزه‌های علمیه کشور(۱۳۸۶/۰۹/۰۸) https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3412 ❇️فلسفه قرآنی با پایه-های محکم عقلی «در محشر اندیشه‏های فلسفی روز که غالباً از نور معنی و پرتو توحید، بیگانه و بیخبر است، جای این فلسفه‏ی قرآنی و پایه‏های استقرار و خلل ناپذیرش، خالی است. زبانی آشنا با فرهنگ و معارف کنونی جهان، و دستی چیره در ترسیم زیبایی‏های «حکمت متعالیه» و در پشت آن، ذهنی ژرف بین و نواندیش و جامع‏نگر به کار است تا فلسفه‏ی این حکیم بزرگ را در نمایشگاه فاخرترین فرآورده‏های بشری، در جای سزاوار خود بنشاند.» پیام به کنگره بزرگداشت دویستمین سالگرد تولد حکیم حاج ملاهادی سبزواری‏(۱۳۷۲/۰۲/۰۱) https://farsi.khamenei.ir/message-content?id=2664 ❇️ پایه ریزی فلسفه برمبنای‌ شرع‌ مقدس‌ «فلسفه‌ ملاصدرا فلسفه‌ای‌ عقلی‌، ذوقی‌ و شرعی‌ است‌ و در حقیقت‌ ملاصدرا فلسفه‌ عقلی‌ و ذوقی‌ را برمبنای‌ شرع‌ مقدس‌ پی‌ریزی‌ کرده‌ است‌ برای‌ او تعبد محض‌، مبادی‌ رسیدن‌ به‌ افکار عالی‌ فلسفی‌ بوده‌ است‌ و این‌ جریان‌ عظیم‌ و جوشان‌ و تمام‌ نشدنی‌ در دوران‌ ریاضت‌ به‌ روح‌ مقدس‌ وی‌ افاضه‌ و نازل‌ شده‌ است‌ و امروز خوشبختانه‌ کتابها و افکار فلسفی‌ ملاصدرا فضای‌ فلسفی‌ کشور را فراگرفته‌ است‌.» در دیدار با اعضای‌ شورای‌ عالی‌ کنگره‌ بزرگداشت‌ ملاصدرا (۱۳۷۴/۱۱/۱۵) https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=12262 •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2030
📌 اجتهاد صحیح و تکامل درست فلسفه اسلامی از منظر حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای 🛑بخش دوم: ❇️فلسفه یک علم کاملا دینی «اگر چنانچه فلسفه حساب خودش را از حوزه جدا نکند - یعنی همان دعوای قدیمی و سنتیِ علوم عقلی و علوم نقلی تشخص پیدا نکند - بهتر است. مثلاً امام (رضوان الله تعالی علیه) صبح و عصر به مسجد سلماسی می‌آمد و درس میگفت - صبح فقه میگفت، عصر هم اصول میگفت - مرحوم آقای طباطبائی هم پیش از ظهر در همان مسجد فلسفه میگفت؛ فقط تفاوتش این بود که امام آنجا می‌نشست، آقای طباطبائی اینجا می‌نشست؛ جایشان فرق داشت. هر دو، روی زمین می‌نشستند - هم امام روی زمین می‌نشست، هم آقای طباطبائی - و درس میگفتند؛ آن هم در «مسجد». واقعاً چه اشکالی دارد که ما درس فلسفه را در مسجد آقای بروجردی بگوئیم؟ بزرگان فلسفه‌ی ما - آقای جوادی، آقای مصباح، آقایان دیگر - آنجا فلسفه بگویند؟ فلسفه را باید به عنوان یک علم دینیِ محض به حساب آورد. خب، جایش کجاست؟ جایش در مسجد است.» بیانات در دیدار اعضای مجمع عالی حکمت اسلامی(۱۳۹۱/۱۱/۲۳) https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=23898 ❇️اجتهاد شیوه مرسوم در فلسفه و کلام است. «اگر اجتهاد با همان شیوۀ درست و صحیح خود که تکیه‌ به کتاب و سنت است، و با آن متد معقولِ صحیحِ منطقىِ حساب‌شدۀ پخته انجام بگیرد، بسیار خوب است. اجتهادها ولو نتائج مختلفی هم داشته باشد، موجب بالندگی است، موجب پیشرفت است. مجتهدین ما، فقهای ما در طول تاریخ فقاهت ما در مسائل گوناگون نظرات مختلفی ایراد کردند. شاگرد بر علیه نظر استاد، باز شاگرد او بر علیه نظر او حرف‌هایی زده‌اند، مطالبی گفته‌اند؛ هیچ اشکالی ندارد؛ این موجب بالندگی و پیشرفت است. این اجتهاد باید در حوزه تقویت شود. اجتهاد مخصوص فقه هم نیست؛ در علوم عقلی، در فلسفه، در کلام، اجتهاد کسانی که فنان این فنون هستند، امر لازمی است. اگر این اجتهاد نباشد، خواهیم شد آب راکد.» ➖ در دیدار طلاب و فضلا و اساتید حوزه علمیه قم‌ (۱۳‌۸۹/۰۷/۲۹) https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=10357 ❇️ رشد مسرت بخش فلسفه اسلامی بواسطه جمهوری اسلامی «خوشبختانه در دوران جمهوری اسلامی علوم عقلی رونق گرفته. خب، در قبل از انقلاب در قم خبری نبود؛ زمانی که ما بودیم، مثلاً فرض کنید یک درس آقای طباطبائی با یک عدّه‌ی معدود مثلاً چهل پنجاه نفره بود؛ امّا حالا مثلاً جناب آقای جوادی که سالها [است] در این زمینه [فعّالند]، جناب آقای مصباح، جناب آقای سبحانی و تشکیلاتشان در زمینه‌ی مسائل کلامی، و درسهای متعدّد فلسفه‌ای که شنیدم در قم هست، اینها زمینه‌ی ترویج و اعتلای علوم عقلی را به انسان مژده میدهد که چنین زمینه‌ای به وجود آمده. ... توجّهِ حوزه‌ها به علوم عقلی و بخصوص فلسفه، خیلی مهم است. بعضی از آقایانِ بزرگوار و محترمی که خیلی مورد تکریم و احترام ما هستند، اشکال داشتند به اینکه درسهای فلسفه و عرفان و این حرفها در قم زیاد شده؛ بنده به آن آقایان گفتم که اگر چنانچه فلسفه را شما از قم بردارید، کسانی در جاهای دیگر، متصدّیِ تبیین فلسفه و تدریس فلسفه میشوند که اهلیّت و صلاحیّت این کار را ندارند.» در دیدار دست‌اندرکاران همایش ملی حکیم طهران (مرحوم آقاعلی مدرس زنوزی) 3/2/1397 https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=39442 •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2031
📌 اجتهاد صحیح و تکامل درست فلسفه اسلامی از منظر حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای 🛑بخش سوم: ❇️ ظرفیت فراوان فلسفه اسلامی در امتداد اجتماعی و‌ ساختارسازی «دو سه نکته درخصوص آموزش فلسفه و پژوهش فلسفی عرض می‌کنم، که خوشبختانه دیدم در ذهن بعضی دوستان هم هست. یکی مسألۀ امتداد سیاسی - اجتماعی فلسفه است که من مکرّر به دوستان گفته‌ام و الان هم در تأیید فرمایش بعضی از آقایان عرض می‌کنم؛ منتها نه با تعبیر رنسانس فلسفی؛ نباید به این معنا مطرح شود. ما به رنسانس فلسفی یا واژگون کردن اساس فلسفه‌مان احتیاج نداریم. نقص فلسفۀ ما این نیست که ذهنی است - فلسفه طبعاً با ذهن و عقل سروکار دارد - نقص فلسفۀ ما این است که این ذهنیّت امتداد سیاسی و اجتماعی ندارد. فلسفه‌های غربی برای همۀ مسائل زندگی مردم، کم و بیش تکلیفی معیّن می‌کند: سیستم اجتماعی را معیّن می‌کند، سیستم سیاسی را معیّن می‌کند، وضع حکومت را معیّن می‌کند، کیفیت تعامل مردم با همدیگر را معیّن می‌کند؛ اما فلسفۀ ما به‌طور کلّی در زمینه‌ی ذهنیّاتِ مجرّد باقی می‌ماند و امتداد پیدا نمی‌کند. شما بیایید این امتداد را تأمین کنید، و این ممکن است؛ کمااین‌که خود توحید یک مبنای فلسفی و یک اندیشه است؛ اما شما ببینید این توحید یک امتداد اجتماعی و سیاسی دارد. «لااله‌الا اللَّه» فقط در تصوّرات و فروض فلسفی و عقلی منحصر و زندانی نمی‌ماند؛ وارد جامعه می‌شود و تکلیف حاکم را معیّن می‌کند، تکلیف محکوم را معیّن می‌کند، تکلیف مردم را معیّن می‌کند. می‌توان در مبانی موجود فلسفیِ ما نقاط مهمّی را پیدا کرد که اگر گسترش داده شود و تعمیق گردد، جریان‌های بسیار فیّاضی را در خارج از محیط ذهنیّت به‌وجود می‌آورد و تکلیف جامعه و حکومت و اقتصاد را معیّن می‌کند. دنبال اینها بگردید، این نقاط را مشخّص و رویشان کار کنید؛ آن‌گاه یک دستگاه فلسفی درست کنید. از وحدت وجود، از «بسیط الحقیقة کلّ الاشیاء»، از مبانی ملاّ صدرا، - اگر نگوییم از همه‌ی اینها، از بسیاری از اینها - می‌شود یک دستگاه فلسفیِ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی درست کرد؛ فضلاً از آن فلسفه‌های مضاف که آقایان فرمودند: فلسفۀ اخلاق، فلسفۀ اقتصاد و.... این، یکی از کارهای اساسی است. این کار را هم هیچ‌کس غیر از شما نمی‌تواند بکند؛ شما باید این کار را انجام دهید». در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی (۱۳‌‌۸۲/۱۰/۲۹): https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=8616 ❇️ ظرفیت‌های زیاد ساختار سازی در فلسفه اسلامی «فلسفه خوب است؛ نه اینکه فقط خوب است؛ لازم است. در این تردیدی نیست. لکن آنچه زندگی را اداره می‌کند، عملاً فقه ما است؛ علّت هم این است که فلسفۀ اسلامی در طول زمان امتداد عملی نداشته؛ یعنی این حکمت نظری ما به حکمت عملی امتداد پیدا نکرده؛ در حالی که فلسفه‌های غربی که از لحاظ نفْسِ فلسفه بودن خیلی کم محتواتر و ضعیف‌تر از فلسفۀ اسلامی هستند، امتداد عملیّاتی دارند؛ یعنی اگر چنانچه شماها مثلاً فرض کنید که فلسفۀ کانت یا هگل یا مارکس را معتقد باشید، در مورد حکومت نظر دارید، در مورد فرد نظر دارید، در مورد ارتباطات اجتماعی نظر دارید؛ امّا [اینکه] اقتضای فلسفۀ ملّاصدرا یا فلسفۀ فرض بفرمایید که ابن‌سینا یا دیگری در حکومت یا در فلان [مسئله] چیست، چیزی برای ما روشن نشده. نه اینکه ندارد،‌ قطعاً دارد؛ سفارش من به متفلسفین و فعّالان فلسفه همیشه این بوده که این امتداد را پیدا کنند؛ چون معتقدم اثر دارد؛ این امتداد وجود دارد امّا خب روی آن کار نشده؛ بنابراین فعلاً آنچه می‌تواند جامعه را اداره کند، فقه ما است». در دیدار اعضای مؤسسه عالی فقه و علوم اسلامی (۱۳‌۹۷/۱۲/۱۳): http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=41898 🛑ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2032
📌 اجتهاد صحیح و تکامل درست فلسفه اسلامی از منظر حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای 🛑بخش چهارم: ❇️ فلسفه اسلامی فلسفه انسان و زندگی است «فلسفه‌های مضاف - مثل فلسفه‌ی علوم انسانی، فلسفه‌ی روان‌شناسی - خوب و لازم است؛ اینها همان چیزهائی است که امتداد حکمت ما محسوب میشود؛ منتها تکیه‌ی اساسی را باید بگذارید روی مسائل کلان جامعه‌ی اسلامی؛ مثل حکومت. ما وقتی به فلسفه‌های غرب نگاه میکنیم، می‌بینیم مسائلی مثل حکومت، اقتصاد، شأن مردم، شأن انسان، طبق نظرات آنها، حل میشود. اینها مسائل بنیادی شاخه‌های اصلی زندگی و جامعه است؛ اینها باید در فلسفه پاسخ پیدا کند. ... باید در این زمینه کار شود. واقعاً برویم ببینیم بر اساس فلسفه‌ی ما، شکل جامعه، بنیان سیاسی جامعه، حکومت در جامعه، به چه شکلی خواهد بود؛ یعنی ما برای مسئله‌ی حکومت، در فلسفه چه پاسخی داریم. نمیشود بگوئیم آقا فلسفه ذهنیات محض است و به مسائل زندگی و جامعه ارتباطی ندارد؛ این معنی ندارد. به نظر من بخش عمده‌ای از جاذبه‌ی فلسفه‌ی غرب، مربوط به این است. همچنین مسئله‌ی اقتصاد. بنابراین به طور کلی جهان‌بینی اسلام تبیین شود. مواد اصلی جهان‌بینی اسلام را مشخص کنید - مسئله‌ی انسان، مسئله‌ی خدا، مسئله‌ی ارتباط انسان و خدا، مسئله‌ی تکلیف - در فلسفه‌ی اسلامی روی اینها کار شود. البته اینها پاسخهای روشنی هم دارد، در فلسفه‌ی ما خیلی از اینها مسائل مبهمی نیست؛ اما باید این پاسخها منعکس شود، گفته شود.» بیانات در دیدار اعضای مجمع عالی حکمت اسلامی(۱۳۹۱/۱۱/۲۳) https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=23898 •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2033
04 تاریخ منطق در اسلام.mp3
24.45M
🔰 جریان شناسی مخالفان منطق از ابن‌تیمیه تا دفتر فرهنگستان قم حضرت استاد سیدیدالله یزدان‌پناه در دومین مدرسه تابستانه طلاب در حرم مطهر رضوی که توسط مدرسه علمیه دارالعلم مشهد برگزار شد پیرامون تاریخ منطق در اسلام نکاتی را بیان کردند. اهم مباحث مطرح شده در جلسه چهارم مدرسه منطق و روش‌شناسی: 🔸 مخالفین منطق: بعضی از علمای صدر اول 🔹افرادی که با نهضت ترجمه مخالف بوده و عده‌ای که آن را بی‌فائده و عده‌ای کفرآمیز تلقی کردند. 🔹ابن تیمیه گذری بر قوت علمی و جهت اشکالات ابن تیمیه به منطق. 🔹مکتب تفکیک در آغاز با شدت بیش‌تر و امروزه رقیق‌تر مخالفند. مرحوم علامه طباطبایی در المیزان، ج۵، صص۲۵۶-۲۶۱ اشکالات را مطرح کرده و پاسخ داده اند. 🔹فرهنگستان علوم قم نسبت به بحث‌هایی مبنایی در منطق - مثل اصل امتناع تناقض، صدق و کذب و... - اشکال دارند. به نقل از کانال مؤسسه آموزشی پژوهشی نفحات https://eitaa.com/nafahat_eri •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2034
📌خونخواهی: "رژیم صهیونی جنایتکار و تروریست، میهمان عزیز ما را در خانه‌ی ما به شهادت رسانید و ما را داغدار کرد، ولی زمینه‌ی مجازاتی سخت برای خود را نیز فراهم ساخت. او از شهید شدن در راه خدا و نجات بندگان خدا باک نداشت، ولی ما در این حادثه‌ی تلخ و سخت که در حریم جمهوری اسلامی اتفاق افتاده است، خونخواهی او را وظیفه‌ی خود می‌دانیم." https://eitaa.com/hekmat121/2035
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 موشن گرافیک | فقیه، عارف کامل و مبارز به تمام معنا مرحوم امام خمینی(ره) در توصیف این عالم مجاهد چنین فرموده‌اند: مرحوم آیت الله شاه‌آبادی یک فقیه، یک عارف کامل و یک مبارزه به تمام معنا بود!
📌فلسفه زیبایی شناسی در حکمت اسلامی ✍آیت الله مصباح یزدی ❇️ بخش اول: 🛑 بحثى کوتاه در باره جمال‌ (1) زيبايي بدين معناست كه شيء به گونه‌اي باشد که باعث اعجا ب و لذت گردد. و اگر چه معنايي كه در لغت از اين لفظ متبادر است، زيبايي ديدني است،‌اما معناي حقيقي آن، محسوسات و متخيلات غير ديدني، بلکه معاني را هم شامل مي‌شود. بر اين اساس، معاني لطيفي كه شاعر در اشعار حاوي استعاره ها و کنايه‌ها درک مي‌کند، چيزي جز زيبايي نيست؛ و تناسب و تناسق هستي و حسن نظم و ترتيب حاکم بر آن‌که حکيم را به اعجاب و تحسين وا مي‌دارد، و بلکه آن را صفت ذاتي وجود مي‌انگارد، چيزي بجز زيبايي نيست، و آنچه که عارف را به هنگام شهود ملکوت آسمان‌ها و زمين شگفت‌زده و مدهوش مي‌کند، چيزي نيست جز زيبايي. پس زيبايي يا صوري است يا معنوي، و درك زيبايي معنوي در معاني جزئيه، به وسيلة وهم است و در معاني بالاتر از آن، توسط عقل. (2) و از آنجا که زيبايي را در بيش از يک مقوله مي يابيم، نتيجه مي گيريم که زيبايي از سنخ وجود است، نه از سنخ ماهيت، و از اين جهت شبيه علم و وحدت مي‌باشد. و نفس در هر مرتبه اي که قرار گيرد،‌؛ مجذوب زيبايي موجود در همان مرتبه از وجود مي‌شود، لذا اين گونه نيست که اگر نفس از ماده و لوازم آن مجرد شود، از زيبايي و لذت حاصل از آن محروم شود، بلکه با زيبايي عقلي، شگفتي و لذتش افزون مي‌گردد. و مقصود ما از زيبايي عقلي، نوعي زيبايي است که در اموري فراتر از حسيات و معاني جزئي وجود دارد. (3) هر چند که زيبايي متعارف چيزي است که از تناسب اجزاء شيء مرکب درک مي‌شود، اما حقيقت زيبايي به اشياء مرکب اختصاص ندارد، بلکه شامل موجودات بسيط هم مي‌شود. براي مثال، آيا علت مجذوب شدن كودك به گل سرخ و شعله شمع چيزي غير از زيبايي آن‌ها مي‌باشد؟ و آيا علت اين مجذوب شدن چيزي جز رنگ سرخي است كه كودك را به شگفتي وا مي‌دارد و برايش جذابيت دارد؟ و آيا احتمال دارد که زيبايي رنگ سرخ در نظر كودك به لحاظ اجزاء‌؛ و تناسب آن‌ها با يکديگر باشد، در حالي که سرخ بودن، عَرَضي بسيط است؟ بلکه در باره زيبايي اشياء مركبي که اجزاي آنها متناسب است نيز مي‌گوييم: زيبايي صفتي است براي هيئتي که از اجزاي متناسب حاصل شده است و خود هيئت، امري بسيط است. و گاهي زيبايي، از حيث خود اجزاء و از حيث هيئت ترکيبي، جهات متعددي دارد. (4) نَفْسْ تا هنگامي که در مرتبه پايين قرار دارد، نمي‌تواند زيبايي موجود در مرتبه بالا را درک کند . بدين ترتيب، درك زيبايي مرتبه بالا، دليل بر آن است که نفس به آن مرتبه رسيده است و همين طور است درك زيبايي برتر و بالاتر. بر اين اساس نفوسي که در شهوت هاي حيواني غرق شده‌اند، به ندرت از معاني لطيف لذت مي‌برند و بر عکس، نفوس لطيفي که زيبايي معنوي را درك مي‌کنند، چندان به لذت هاي حيواني اهتمام نمي ورزند. (5) دانستيم که زيبايي در واقع صفتي براي وجود است، اما اين منافاتي نداردبا آن که ماهيت ها نيز بدان متصف شوند. و براي انسان، ماهيت ها شاخته شده تر از وجود هستند، بلکه معرفت انسان به حقيقت وجود، تنهابه اندازه معرفت او به خودش است. و اين معرفت در غالب مردم شبيه پرتو ضعيفي است که رو به خاموشي مي‌رود. و براي همين بيشتر مردم نفس را با بدن اشتباه گرفته و آن را بدن مي پندارند. پس آنچه را که انسان از زيبايي مي شناسد، معنايي است که آن را از مقايسه بعضي از اشيا با اشياي ديگر به دست مي‌آورد و آنچه را که موجب شگفتي وي مي‌شود جميل مي‌شمارد. و نفي جمال و زيبايي از آنچه که از آن تنفر دارد، تنها به حسب ادراکش و در مقايسه با خودش مي‌باشد. و اين منافاتي ندارد با اين که همان چيز نزد موجودي ديگر زيبا باشد، چنان که منافات ندارد با آنکه آن چيز به حسب وجود خودش و با صرف نظر از مقايسه اش با موجود ديگر زيبا باشد. 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2037
📌فلسفه زیبایی شناسی در حکمت اسلامی ✍آیت الله مصباح یزدی ❇️بخش دوم: (6) وجود، مطلوب هر موجودي است و به خاطر همين هر انساني و بلکه هر موجود با شعوري خودش و مقومات و مکمل‌هاي خود را دوست دارد. و اگربتواند ذات خود را مشاهده كند، آن را سرشار از زيبايي مي‌بيند، و اين به حسب وجود خودش با صرف نظر از مقايسه‌اش با وجود ديگر مي‌باشد و شهود اين جمال در هر وجودي به همين صورت است. بدين ترتيب، هنگامي که خداوند معرفت شهودي و علم حضوري نسبت به مراتب عالي وجود را به بنده اي اعطا کند، زيبايي اين مراتب وي را مدهوش کرده، به اعجاب وامي‌دارد و در نتيجه، وي بي‌هوش مي‌افتد و مي فهمد که وجود به خودي خود زيباست و جان کلام الهي را درک مي‌کند که مي‌فرمايد: الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ1؛ او کسي است که هر چيزي را آفريده به نيكوترين وجه آفريده است. پس وجود، با اين وصف که مطلوب هر موجودي است و هر موجودي آن را دوست دارد و از آن لذت مي‌برد، زيباست، چنان که وجود خير نيز هست و هر چه مرتبه وجود شديدتر باشد، زيباتر است و عالم در مجموع زيبا است و زشتي و شر، در مقايسه و نسبت به چيزي ديگر است. (7) ميل نفس به سوي شيء زيبا به خاطر مصلحت و منفعتي است که براي نفس دارد؛ پس غايت و هدف اين ميل بهره‌برداري از مصلحت و منفعتي است که در چيز زيبا وجود دارد. به منافع بزرگي که در چيزهاي زيبا براي انسان وجود دارد، توجه کنيد. اگر اين اشياء جلوة زيبايي نداشتند، قلب انسان به سوي آن‌ها متمايل نمي شد و از آن‌ها استفاده نمي‌کرد. زيبايي مناظر طبيعي انسان را وادار به بررسي و تفکر و انديشه در آن مي‌كند و زيبايي طفل است که قلب مادرش را تسخير کرده، باعث مي‌شود که نسبت به تربيت وي اقدام کند. و به همين ترتيب، زيبايي نقشي آشكار در ازدواج و ساير شئون زندگي اجتماعي دارد. خداي متعال مي‌فرمايد: إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ2؛ ما آسمان دنيا را به زينت ستارگان آراسته کرديم. و مي‌فرمايد: وَلَكُمْ فِيهَا جَمَالٌ حِينَ تُرِيحُونَ وَحِينَ تَسْرَحُونَ3؛ وبراي شما در آن‌ها گله‌ها زيبايي است، هنگامي که آن‌ها را از چراگاه بر مي گردانيد و هنگامي که آن‌ها را به چراگاه مي بريد. و مي‌فرمايد: خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ4؛ زينت‌هايتان را هنگام رفتن به مسجد برداريد. و مي‌فرمايد:‌ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا5؛ و قرآن را شمرده و زيبا تلاوت کن. معروف است كه پيامبر گرامي اسلام صلي‌الله عليه و آله بوي خوش و زيبايي را دوست مي‌داشت6؛ و نقل شده است که نامه‌هاي خويش را به وسيله افراد زيبا و خوش چهره ارسال مي‌کرد. 7؛ همچنين از جمله مرجحاتي كه براي امامت جماعت در فقه بيان شده اين است که زيبا و خوش صورت باشد. و نيز روايت شده است كه: أُطْلُبُوا الْخَيْراتِ عِنْدَ حِسانِ الوُجُوه8؛ خير و نيکي را در نزد افراد خوش صورت جستجو کنيد، چنان که روايت شده است: لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يَتَغَنَّ بِالْقُرْآن9؛ از ما نيست کسي که سعي نکند قرآن را با صداي زيبا بخواند. و در روايت است كه: إِنَّ اللَّهَ جَمِيلٌ يُحِبُّ الْجَمَالَ‌10؛خداوند زيباست و زيبايي را دوست دارد. بنابراين انسان مي‌تواند از مراتب و مظاهر مختلف زيبايي لذت برده، از منافع آن در امور گوناگون زندگاني بهره‌مند شود، مادامي که اين بهره‌مندي با مصلحت بالاتري تعارض نداشته باشد و مانع ارتقاي انسان به مراتب بالاتر نشود. و شرع مبين، متكفل بيان موارد و ترسيم حدود اين بهره‌مندي است. مجذوب جمال شدن گاهي انسان را کمک مي‌کند که از مرتبه پايين تر رها شده و به مرتبه بالاتر صعود کند، مانند مجذوب شدن كسي كه هنوز از مرتبه حيواني رها نشده به زيبايي هاي صور و معاني لطيف. و در هر زيبايي‌اي كه نسبت به حال فعلي انسان مرتبه بالاتري دارد، امر به همين منوال است. و روشن است که اين امر به حسب اشخاص و احوال متفاوت است. از اين رو مجذوب و شيفته شدن به زيبايي خاص، در حالي كه به ترقي و پيشرفت فردي كمك مي‌كند، در همان حال موجب سقوط و تنزل فردي ديگرمي شود. 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2038
📌فلسفه زیبایی شناسی در حکمت اسلامی ✍آیت الله مصباح یزدی ❇️بخش سوم: (8) نوعي جذبه و شيفتگي ديگر براي نفس انساني به سوي زيبايي وجود دارد که تمام عقل و هوش فرد را دربرگرفته، باعث مي‌شود همه چيز را غير از او فراموش کند و نمي‌توان منفعت طلبي را هدف و غايت اين شيفتگي كامل دانست، زيرا در چنين مقامي، تمام منافع و مصالحي که بر مراتب پايين‌تر زيبايي مترتب است و بدان ها اشاره شد، باطل مي‌شود؛ لذا بسياري از صاحب‌نظران چنين حال و مقامي را گمراهي و انحراف از مجراي فطرت به حساب آورده و از آن به جنون و بيماري تعبير کرده‌اند. به نظر ما زمينه چنين محبت و گرايشي در فطرت انسان وجود دارد و اگر انحراف و گمراهي رخ دهد،‌؛ در تعيين متعلق اين حب فطري است نه از جهت اصل وجود چنين حب و تعلق خاطري. در توضيح بيشتر بايد گفت که از جمله ادراکات و شعورهاي فطري در انسان اين است که در مقابل کمالي که اميدي به ملحق ساختن آن به خود و برخورداري از عين آن كمال ندارد احساس خضوع مي‌کند و در اين حال آن کامل را دوست دارد و از اظهار خضوع در مقابل او لذت مي‌برد و بالاترين آرزويش اين است که با آن کامل متحد گردد و با او يکي شود. و از نشانه‌هاي چنين خضوعي آن است که محب دوست دارد تا به کامل تقرب بجويد و به او نزديک شده، به وي ملحق شود. و لذيذترين چيز در نزد اين محب آن است که وجود خودش را فاني در محبوب و قائم به او ببيند. و نيز از نشانه‌هاي اين خضوع آن است که خواست و اراده‌اش تابع خواست و اراده محبوب است و در صفات و شؤون خود، به محبوب شبيه مي‌شود. و چنين مرتبه اي از محبت، در واقع، جستجوي کسي است که مي‌تواند ذات انسان قائم به او و روح و جان و سراسر وجود انسان متعلق به وي باشد و او کسي نيست مگر آن‌که در سلسله علل مفيضه وجود براي انسان است. و از آن جا که اصل وجود و زيبايي هر چيز بجز ذات حق‌تعالي مستفيض از غير خودش مي‌باشد، پس آنچه اولاً و بالذات مطلوب است، همان اوست. پاورقی: 1. سجده(32)، 7. 2. صافات(37)، 6. 3. نحل(16)، 6. 4. اعراف(7)، 31. 5. مزمل(73)، 4. 6. اصول کافي، ج 5، ص 321؛ ما احب من دنياکم الا النساء و الطيب. 7. مجموعه ورام، ج 1، ص 29، باب الرسوم في معاشرة الناس؛ قال النبي(ص): اذا ابردتم بريداً فاجعلوه حسَن الوجه حَسَن الاسم؛ هنگامي که پيکي را مي‌فرستيد، فردي خوش صورت که اسم زيبا داشته باشد انتخاب کنيد. 8. الاختصاص، ص 233. 9. مستدرک الوسايل، ج 4، ص 273، باب تحريم الغناء في القرآن و استحباب تحسين الصوت به بمادون الغناء و التوسط في رفع الصوت. 10. الکافي، ج 6، ص 438،‌باب التجمل و اظهار النعمة. 🛑 پایان •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2039
📌 تفقه حکیمانه در همه معارف اسلامی 🔺️ما نیازمند فقیه در توحید، فقیه در معاد، فقیه در امامت، فقیه در سیستم اجتماعی اسلام، فقیه در سیستم‌ اقتصادی اسلام و ... هستیم ✍استاد علامه آیت الله 🔸️ ما در اسلام غیر از مسئله علم و آموزش، دستور فقاهت در تمام شئون دینی داریم. این فقاهتی که در دین و در احادیث وارد شده است - همان طور که علما گفته‌اند - اختصاص به فقهِ در احکام ندارد، در تمام مسائل دینی ما موظفیم فقیه باشیم. 🔹 ما باید در توحید فقیه باشیم، در نبوت فقیه باشیم، در امامت فقیه باشیم، در معاد فقیه باشیم، در سیستم اخلاقی اسلام فقیه باشیم، در سیستم اجتماعی اسلام فقیه باشیم، در سیستم اقتصادی اسلام فقیه باشیم؛ در همه چیز مربوط به اسلام باید فقیه باشیم و از آن جمله در احکام اسلام هم باید فقیه باشیم. 📚حق عقل در اجتهاد، ص۹۲ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2040
📌 خداوند حکیم متعالی است الإمامُ الصّادقُ عليه السلام ـ للزِّنديقِ الّذي سألَهُ: مِن أينَ أثبَتَّ الأنبياءَ ؟ ـ : إنّا لَمّا أثبَتنا أنّ لَنا خالِقا صانِعا مُتَعالِيا عنّا و عن جَميعِ ما خَلَقَ ، و كانَ ذلكَ الصّانِعُ لَم يَجُزْ أن يُشاهِدَهُ خَلقُهُ ، و لا يُلامِسوهُ ، فيُباشِرَهُم و يُباشِروهُ ، و يُحاجَّهُم و يُحاجُّوهُ ، ثَبَتَ أنَّ لَهُ سُفَراءَ في خَلقِهِ يُعَبِّرونَ عَنهُ إلى خَلقِهِ و عِبادِهِ ، و يَدُلُّونَهُم على مصالِحِهِم و مَنافِعِهِم ، و ما بهِ بَقاؤهُم و في تَركِهِ فَناؤهُم فثَبَتَ الآمِرونَ و النّاهونَ عن الحَكيمِ العَليمِ في خَلقِهِ و المُعَبِّرونَ عَنهُ جَلَّ و عَزَّ ، و هُمُ الأنبياءُ عليهم السلام و صَفوَتُهُ مِن خَلقِهِ ؛ حُكَماءُ مُؤدَّبينَ بالحِكمَةِ ، مَبعوثينَ بها ، غيرَ مُشارِكينَ للنّاسِ ـ على مُشاركَتِهِم لَهُم في الخَلقِ و التَّركيبِ ـ في شيءٍ مِن أحوالِهِم ، مُؤيَّدينَ مِن عندِ الحَكيمِ العَليمِ بالحِكمَةِ .[الكافي : 1/168/1 .] امام صادق عليه السلام ـ در پاسخ به زنديقى كه پرسيد : پيامبران را از چه راهى ثابت مى كنى؟ ـ فرمود : چون ثابت كرديم كه ما را آفريدگار و سازنده اى است برتر از ما و از همه آنچه آفريده، و آن سازنده است به طورى كه ممكن نيست آفريدگانش او را ببينند يا لمسش كنند و در نتيجه، بتوانند با يكديگر ارتباط مستقيم و بى واسطه برقرار سازند و با هم بحث و محاجّه كنند، ثابت شد كه در ميان خلق خود سفيران و فرستادگانى دارد كه سخنان او را براى آفريدگان و بندگانش بيان مى كنند و آنان را به مصالح و منافعشان و عوامل ماندگارى و نابوديشان رهنمون مى شوند. بنا بر اين، ثابت مى شود كه در ميان آفريدگان كسانى هستند كه از جانب خداى حكيم دانا امر و نهى مى كنند و سخنگوى او، عزّ و جلّ، مى باشند. و اينان همان پيامبران عليهم السلام و برگزيده هاى از ميان خلق او هستند؛ حكيمانى كه به حكمت تربيت شده و به حكمت مبعوث گشته اند و با آنكه در خلقت و ساختمان بدنى مانند ديگر مردمند، احوالشان به كلّى با آنان متفاوت است و از جانب خداى حكيم دانا با حكمت تأييد شده اند. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2041
🗞روزنامه کیهان ۱۸ مرداد ۱۳۶۱؛ 🎙امام خمینی: 🔹️نظام، لازم است لکن زیاده روی و مردم را تحت گذاشتن است. 🔸️مبادا یک وقت کسی احتیاج به داشته باشد و نتواند او را ببیند. 🔹️رهبر انقلاب، قضات و استانداران و پاسداران و روحانیون سراسر کشور را به رعایت مردم و مصالح جمهوری اسلامی موظف کرد. 🔗از کانال تاریخ شفاهی قم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مکتب تربیتی امام خمینی (رحمة الله علیه) 🔹 عمده این است که ما نمی‌شناسیم، نه خودمان را می‌شناسیم، نه خدایمان را می‌شناسیم، نه ایمان به خودمان داریم، نه ایمان به خدا داریم، نه باورمان آمده است که خودمان [چیزی] نیستیم و نه باورمان آمده است که همه چیز اوست. 🔹 همه بلاهایی که سر انسان می‌آید از این حبّ نفس است؛ [از این] که آدم خودش را دوست دارد. در صورتی که اگر ادراک کند و واقعیت مطلب را وجدان کند، نفس خودش چیزی نیست، مال غیر است؛ حب غیر است. منتها به غلط اسمش را «حبّ نفس» گذاشته‌اند. این غلط، انسان را خراب می‌کند. ✍تفسیر سوره حمد، ص۱۰۷. 🏷 برگرفته از سایت جامع امام خمینی(ره). •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2043
📌 ره‌آورد حکمت نکته ۱: بزرگان اهل حکمت و معرفت بارها فرموده‌اند: تواضع و ادب اولین ره‌آورد حکمت اسلامی و فلسفه الهی است. اگر تواضع و ادب در برابر کتاب و استاد نبود قطعا بهره‌ای از حکمت و فلسفه حاصل نشده است و صرفا یک مشت اصطلاحات بی خاصیت است. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2044
📌 ره آورد حکمت نکته ۲: بزرگان از اهل حکمت و معرفت بارها فرموده اند که از نتایج مهم خواندن حکمت و معرفت خروج از منیّت‌ها و خودبرتربینی‌ها در فهم و عمل خود و کسانی است که به آنها علاقه‌مندیم. آن کس که برای خود و استاد و جریان مطبوع خود، غلو می‌کند و داستان سرایی‌ و کرامت سازی می‌کند و دیگر استادان حکمت و ارباب معرفت را دست‌کم می‌شمارد و به مقایسه‌ی کودکانه می‌نشیند این را نشان می‌دهد که به حقیقت حکمت و معرفت پی نبرده است و به یک مشت اصطلاحات بی‌روح و داستانهای جعلی دلخوش کرده است. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2045