eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.4هزار دنبال‌کننده
530 عکس
151 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
📌نقش در انتقال معاني فلسفی : 🔹يك قاضى علمى كه در يك مسئله علمى و خصوصاً يك مسئله قضاوت مى‌كند كارش بسيار دشوار و مصيبتش بسيار گران است، زيرا از يك طرف ، او را به سوى امور جزيى مى‌كشاند و نمى‌گذارد متوجه ، مجردات و مسائل ماوراى طبيعت بشود كه ديگر معيارهاى مادى در آنها به كار نمى‌آيد. 🔸و حتى تعبيرها و كه بيانگر مطلب و مقصود است در آن جا به كار نمى‌رود، 🔹زيرا اين واژه‌ها نيازهاى مادى و بيانگر خواست‌هاى مادى است. 🔸 و تنها در صورتى مى‌توانيم آنها را در فلسفه به كار ببريم كه آنها را از حجاب‌هاى مادى كنيم و تعينات و تشخصات را كه ملازم با جزئيت است از آنها سلب كنيم. 🔸روى اين بيان، اين واژه‌ها در هر مسئله فلسفى به كار رود انسان را در سقوط و گمراهى قرار مى‌دهد و تمام نتايج و معارفى كه بر اين الفاظ بار مى‌شود احتمال اشتباه و لغزش را به همراه دارد. ✔️منبع: علی (عليه السّلام ) و فلسفه الهی مجموعه رسائل علامه طباطبائى، ج‌1، ص: 195 ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌ساخت معنایی براساس حکمت متعالیه بخش ششم: نقش دین در تعالی شبکه مفاهیم و کشف نظام معنایی واقعیت 🔹 واژگان و تعابیری که انسان بواسطه آنها معانی را ادراک و از آنها اخبار می دهد زاییده نیازها و خواسته عای مادی است و در اثر توسعه احتياجات انسان، دایره وضع الفاظ نیز وسیع می شود. به تعبیر دیگر، وضع الفاظ تابع حواس و مشاهدات انسان است. هر آنچه با چشم و سایر حواس ادراک شود برای آن الفاظی وضع می شود تا بدان اشاره کند اما از ساير حقايق و معانی که به چنگ حواس در نمی آید نمی توان گزارشی داد و حتی نمی توان الفاظی برای آنها وضع کرد به ناچار از همین الفاظ و تعابير باید استفاده کرد. 🔸 روشن است که این الفاظ به جهت منشأ و دلیل وضع از محدودیت ها و نارسایی های مفهومی و معنای برخوردارند و فقط ظرفیت گزارش و اخبار از واقعیت محسوس و معانی آشکار را دارند . بیان حقايق نوری و عوالم ربوبی در قالب الفاظ غیر ممکن و پر چالش است. به کار گرفتن این واژگان و تعابیر در امور فلسفي و برای کشف معانی پنهان در واقعیت، انسان را در سراشیبی سقوط و گمراهی قرار می دهد و انسان را به تقلیل گرایی و تحویلی انگاری واقعیت می کشاند و از ملاحظه همه ابعاد و لایه های واقعیت باز می دارد و فقط به همان میزان قناعت می کند که واژگان به طور طبیعی اقتضا دارند. بنابراین بر تمام نتایج و معرفت‌هایی که بر این الفاظ بار می شود احتمال خطا و لغزش وجود دارد. 🔹 به تعبیر علامه طباطبایی در رساله علی و فلسفه الهی "تنها در صورتى مى‌توانيم آنها را در فلسفه به كار ببريم كه آنها را از حجاب‌هاى مادى كنيم و تعينات و تشخصات را كه ملازم با جزئيت است از آنها سلب كنيم." اما روشن است که تجرید واژگان از جنبه های محدود و نارسایی های چون جزئیت و مادیت کار آسانی نیست و برای کسانی که هیچ درکی از حقايق نوری و عوالم ربوبی ندارند به هیچ وجه ممکن نیست و هرچقدر هم تلاش عقلي و استدلالی صورت پذیرد از یک حدی مشخصی بیشتر نخواهد رفت. در این صورت اگر در فرهنگی، فیلسوفان و حکیمان دسترسی به حقايق نورانی و عوالم ربوبی نداشته باشند نمی توانند به تجرید واژگان و تعابیر زبانی بپردازند در نتیجه امکان گزارش و اخبار از آن حقايق ناممکن می شود و خروجی آن دستگاه فلسفي چارچوب واژگانی تهی از معانی غیبی و نورانی و شبکه مفهومی سکولار خواهد بود. نهایت اوج انتزاع و تجرید در چنین فرهنگی، ریاضیات و مفاهیم عام و کلی طبیعیات است. 🔸 اما اگر در جامعه و فرهنگی، کسانی باشند که با حقايق نوری و عوالم ربوبی ارتباط و اتصال وجودی برقرار کرده باشند و جان آنها از سعه وجودی برخوردار باشد این افراد می توانند چارچوب واژگانی و شبکه مفهومی را تعالی و ارتقا داده و امکان تجرید آنها را از جزئیت و مادیت فراهم سازند. در رأس این افراد، انبیای الهی قرار دارند که با عوالم ربوبی و ماورای ماده ارتباط دارند و حقايق نوری را در غایت درخشندگی آنها و قطع نظر از حجابهای مادی و جزئی مشاهده کرده اند و سپس رهاورد سلوک معنوی و مشاهدات نوری خود را برتر قالب همین واژگان و تعابیر به مردم رسانده اند به نحوی قابل فهم و ادراک عامه باشد. کار انبيا الهی در این میدان، ارتقا واژگان و تعالی تعابیر زبانی بود لذا به اصلاح واژگان موجود پرداخته و همچنین واژگان جدیدی را وارد دستگاه زبانی و فرهنگ عمومی جامعه کرده اند و به تدریج شبکه مفهومی نوینی را ابداع کرده اند. 🔹 انبیای الهی و دین به ستیز و تقابل با کل واژگان و مفاهیم مستقر در فرهنگ نمی پردازند و به تغییر کامل زبان و خط نظر ندارند بلکه به تجرید و تعالی همین واژگان موجود در زبان و نظام بخشی به آن واژگان و تعابیر اهتمام می ورزند تا شبکه مفهومی نوینی را خلق و در فرهنگ عمومی مستقر کنند و از این طریق به "اسقاط اضافات" و "محو موهوم و صحو معلوم" و همچنین سازمان یافتگی ذهن پیروان و فرهنگ عمومی جامعه توجه داشتند. چرا که ساخت جهان جدید نیازمند سازمان یافتگی اذهان و شکل گیری شخصیت جدیدی در کنشگر اجتماعی است و این از طریق گسترش معرفت و آگاهی و استقرار آن در فرهنگ عمومی ممکن است و مهمترین ابزار برای این تحول بزرگ است چرا که زبان حامل معانی و مهمترین وسیله ارتباطات انسانی است. تغییر ساختار زبانی و تحول در نظم واژگانی و شبکه مفهومی نشانه ای از تغییر در لایه های عمیق و بنیادی جهان اجتماعی است. انبیای الهی با ظهور در هر فرهنگی، نظم زبانی جدیدی را ایجاد کردند و از این طریق معانی متعالی و غیبی را وارد فرهنگ عمومی کردند و از این طریق روح جدیدی به باورها، آرمان‌ها و ارزش‌ها و به تبع آن در هنجارها، قوانین و ساختارها دمیدند و هویت اجتماعی جدیدی را خلق کردند. ادامه دارد... سید مهدی موسوی @hekmat121