📌 حرکت، تعقل و تأله
(درآمدی بر حکمت عملي)
بخش دوم:
🔸 هویت عمل را نیت و قصد عامل تعیین میکند و بواسطه قصد و نیت است که میل عامل جهت مییابد و ارادهی فعلی صورت میپذیرد.
🔹 قصد و نیت عامل تابع ادراکات و آگاهی هایی است که به باور قلبی تبدیل شده باشد به این معنا که عقیده داشته باشد که اگر (الف) را انجام دهد (ب) محقق میشود. این باور موجب تحریک قوه میل و شوق عامل میشود تا عملی را انجام دهد. هرچند ممکن است در نهایت به نتیجه از پیش تعیین شده برسد و یا نرسد، که این نرسیدن یا معلول خطای در باور بوده یا نقص در حرکت و فعالیت.
🔸ادراکات موثر در حرکت به تبع عناصر دخیل در حرکت متنوع است. توضیح اینکه حکما در باب حرکت گفتهاند در هر حرکتی ۶ عنصر دخیل است: ۱. فاعل حرکت، ۲. موضوع حرکت، ۳. مبدأ حرکت، ۴. مقصد و غایت حرکت، ۵. مسافت حرکت، ۶. زمان حرکت.
درباره حرکت ارادی یک عنصر دیگر نیز باید اضافه کرد و آن #طرح و برنامه حرکت است که به چرایی وچگونگی حرکت اختصاص دارد، زیرا نوع حرکات ارادی و تدبیری براساس طرح و برنامهی پیشینی از سوی فاعل مختار سامان مییابد. اگر طرح و برنامهی پیشینی وجود نداشته باشد یا اصلا حرکتی شکل نمیگیرد و یا از دایره حرکت ارادی خارج میشود واز افراد حرکت طبعی و یاحرکت قسری محسوب میشود.
🔹 حرکت وفعالیت ارادی صرفا معلول یک آگاهی وبایک میل خاص به صورت جزیرهای نیست بلکه شبکهای از اگاهیها وامیال درشکلگیری حرکت وفعالیتی دخیلاند هرچند ممکن است بخشی از آن آگاهانه، مستقیم وآشکار نباشد، بلکه غیر مستقیم وپنهان تأثيرگذار باشد. لذا عموم حرکتها وفعالیتهای عامل تحت تأثير دستگاه فکري وشبکهی دانایی اوست(جهانبینی و مجموعه هنجارها وقواعد رفتاری).
🔸 در واقع میان نوع وسنخ آگاهی با نوع وسنخ میل برآمده ازآن، نوعی تناسب وهماهنگی وجود دارد. یعنی هرسنخی ازآگاهیها وباورها، نوع خاصی از امیال را بر میانگیزاند. همین تناسب میان میل واراده وتحریک برقرار است.
🔹بنابراین انواعی از آگاهیها و ادراکات در کیفیت و گسترهی حرکت دخیل است که برخی اژ مهمترین آنها از این قرار است:
- آگاهی از مبدا و اهداف و مقاصد حرکت،
- آگاهی از توانایی ها و استعدادهای فاعل حرکت،
- آگاهی از موانع حرکت،
- اگاهی راه و طریق حرکت و چگونگی خلاص از موانع و اسارتها،
- آگاهی از توشهی راه و لوازم حرکت.
🔹آگاهی وادراک انسان مقول به تشکیک است و به اعتبارات مختلف تقسيمات متنوعی را میپذیرد. در یک تقسیم بندی اولیه اگاهیهای انسانی بر دوگونه است: ۱.ادراک سطحی و احساسی، ۲. ادراک عمقی و تعقلی.
🔸 اساس ادراک سطحی و احساسی، حواس انسان و مواجهه مستقیم با واقعيتهای مشهود بیرونی است که به چنگ حواس درمیآید. این سطح از ادراک، وجه مشترک انسان با سایر حیوانات است که ظاهری، سطحی، حالی و محدود به زمان و مکان است. محصول این نوع از اگاهی، حرکت و فعالیت #التذاذی است؛ حرکتی که مشوّق اصلی آن لذتها و امیال طبیعی در انسان است که به واسطه آگاهیهای سطحی فعّال شده است.
🔹 نوع دوم از ادراکات انسان، ادراکات عقلي و اگاهیهای برآمده از دقتهای قوه فاهمه انسان است که با مداقه در دریافتهای حواس از ظواهر اشیا گذر میکند و به درون اشیا و روابط پنهان میان آنها میپردازد و با استدلال و قیاس لایههایی از حقیقت را نمایان میسازد که با حواس ظاهری قابل درک نیست. این نوع ادراکات، ادراک عمقی، درونی، کلی است ومیتواند زمان ومکان را درنوردد. این ادراک محصول توانایی عقل است که وجه متمایز انسان با سایر حیوانات است. حکما و متفکران مسلمان از جمله علامه طباطبایی درتفسیر المیزان، عقل راملاک امتیاز وکرامت انسان معرفی میکند.
🔸 در واقع ادراکاتی که فعالیتها و حرکات ارادی انسان را به فعالیت تدبیری تبدیل میکند ادراکات عقلي و عمل تعقل است.
🔹 تعقل کار قوه عقل است و رهاورد این کنشگری، ۱. درک کلیات در حوزه مفاهیم و تصورات و ۲. ارائه استدلال قیاسی در حوزه تصدیقات و قضایا است.
🔸 از مهمترین دریافتهای عقل، شناخت واقعیت و جداسازی واقعیات از توهمات و اعتباریات است که نتیجه آن خروج از شک و سفسطه و ورود به وادی حکمت و عقلانیت است.
🔹برای شناخت واقعیت، عقل از ظواهر اشیا و پدیدها عبور می کند و لایه های عمیق تر واقعیت را مطالعه می کند در این فعالیت به برخی حقايق دست مییابد. درک هستی و واقعیت، دریافت وحدت در پس کثرت، اثبات ثبات در درون حرکت، کشف روابط علی و تولیدی میان پدیده ها از جمله نتایج تعقل است که در سامانبخشی به ذهن و عمل بسیار مؤثرند.
🔸حرکت تعقلی و عمل ادراکی دو خروجی مهم دارد:
۱. تحریک امیال وقوای شوقیه
۲. تولید نظامی از آگاهیها و داناییها که در دانشها و رشتههای علمی صورتبندی منطقی و علمی میشود.
🔴 ادامه دارد...
#حرکت
#تعقل
#حکمت_عملی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121