📌فلسفه مسئولیت اجتماعی
❇️بخش اول:
۱. انسان در بدو تولد از فعلیتها و استعدادهایی برخوردار است که خداوند متعال در سرشت او به ودیعت نهاده است. جسم نحیف و اعضای کوچک بدن و امکان گریه کردن و مکیدن سینهمادر از فعلیتهای اوست و هزاران امکان برای رشد و پرورش جسمی، عاطفی و روحی از استعدادها و ظرفیتهای بالقوه اوست که میتوانند بالفعل بشوند. ترکیب این فعلیتها و استعدادها سازندهی مجموعهای از #نیازهای انسان برای بقا و تکامل است. بنابراین انسان موجود نیازمند به غیر است.
۲. چون انسان از بدو خلقت و تولد موجود نیازمند به غیر است همواره در حال مطالبه، اکتساب و تحصیل امور مختلف از محیط پیرامونی برای رفع نیازهای خود است. چون نیازهای انسان متنوع و متکثر است مطالبات و اکتسابات انسان نیز عرض عریض و ابعاد مختلفی دارد جسمی، معیشتی، عاطفی، شناختی، امنیتی و مانند آنها. هرچقدر انسان جلوتر میآید، نیازهای او بیشتر و گستردهتر میشود بر همین اساس مطالبات و اکتسابات او هم متنوعتر و متکثر میشود.
۳. با متنوع و متکثر شدن نیازها، مطالبات و اکتسابات، به تدریج نوعی سلسله مراتب و نظام اولویتگذاری میان نیازها و مطالبات شکل میگیرد، نیازهای قویتر در رأس این سلسله قرار میگیرد و نیازهای بعدی هم به ترتیب قدرت، غلبه و نفوذ در ساختار شخصیتی انسان در مراتب بعد قرار میگیرند. البته ممکن است که برخی از نیازها به جهت ضعف و کمرنگی آنها مزد افراد به تدریج مورد غفلت قرار گیرند و از نظام رتبهبندی نیازها حذف شوند.به همین ترتیب مطالبات و اکتسابات انسان هم رتبه بندی میشود و در یک نظام اولویتگذاری قرار میگیرند. مطالبات اهم آن مطالباتی میشود که به نیازهای قدرتمند و غالب پاسخ میدهد و مطالبات کماهمیت در پاسخ نیازهای ضعیف شکل میگیرند. بواسطه غفلت از برخی نیازها در افراد، طبیعتا برخی از مطالبات و اکتسابات هم در آن افراد شکل نگیرد.
۴. براساس حرکت جوهری، انسان بواسطه مطالبات و اکتسابات خود، وجود خود را تعیّن میبخشد وساختار وجودی، خُلق و شاکلهی شخصیتی خود(ماهیت) را میسازد. چرا که انسان تنها موجودی است که بواسط قوه ادراک و اراده متکفل ساختن خود است و میتواند استعدادها و ظرفیتهای نهفته خود را بالفعل کند و یا از آنها غافل شود و جلوی بالفعل شدن آنها را بگیرد. بنابراین انسان آن چیزی است که میخواهد و میطلبد لذا در گرو اکتسابات و مطالبات خویشتن است یا بدین واسطه خود را گروگان میگیرد و به اسارت در می آورد و شاکله¬ای محدود برای خود میسازد یا آنکه خود را از قید و بندها آزاد می کند و در این رهایی، استعدادهای حقیقی خود را فعال میسازد و شاکلهای نامحدود و متعالی را برای خود انتخاب میکند.شاکلهای که سازنده ماهیت و شخصیت انسان است و نشان دهنده ی حدود و ظرفیتهاو امکانهای انسان است. خُلق و شاکله مبدا رفتارها و برون دادهای حقیقت آدمی است. لذا انسان یک چیستی و ماهیت ثابت و واحدی ندارد بلکه بواسطه مکتسبات و اعمال خود، چیستی و ماهیت خود را میسازد. بنابراین انسان #مسئول ساختن شخصیت خود و رشد ابعاد وجودی و استعدادهای نهفته در خود است. این مسئولیت به شناخت، دقت، استحکام و توازن نیازمند است.
5. انسان علاوه بر نقش آفرینی در ساخت خود، در ساخت دیگران و جامعه هم می¬تواند دخیل باشد. والدین در ساخت فرزندان، معلم در ساخت شخصیت شاگرد، کنش همسایه در واکنش همسایه¬ها و ساخت محله، شهروندان در ساخت شهر، کارمندان در ساخت سازمان و مانند آن.
⛔️ ادامه دارد ...
#مسئولیت
#فلسفه_عمل
#حکمت_عملی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/907