📌 حرکت، تعقل و تأله
(درآمدی بر حکمت عملي)
بخش سوم:
🔸 وجه تمایز نوع انسان با سایر حیوانات و برتری بر آنها به لحاظ استعداد و ظرفیت، عقل (قوه ادراک کلیات) و فطرت (استعداد و قوه میل به کمالات و تنفر از نقص) است. این دو استعداد زیرساخت تحریک اراده و عاملیت انسان است. لکن افراد انسان میبایست این کرامت و استعداد نهفته درونی همچون عقل و فطرت را بالفعل کنند. این پدیدهی فعالسازی، نیازمند سعی و کوشش فراوانی نظری و عملی است چرا که انسان به اقتضای طبیعت و خلقت در بستر ماده متولد میشود و در مراحل اولیه حیات، قوانین طبیعت بر او حاکم است و غلبه از آن قوای حیوانی خواهد بود. لذا حکما گفته اند هنگامی که انسان متولد میشود حیوان کامل و انسان بالقوه است که میتواند و میبایست استعداد انسانیت و عاملیت خود را رشد و توسعه دهد.
🔹 از این رو، عقل را باید به صورت تدریجی به کار گرفت و آن را رشد داد. زیرا عقل آدمی در مراحل اولیه حیات بسیار بسیط و بسته است و خود به خود بالفعل و پیچیده نمیشود بلکه بواسطه تربیت و تجربه، مطالعه و علمآموزی بر فعلیت آن افزوده میشود و به تدریج از حالت انفعالی خارج و حالت فعال فعلی به خود میگیرد و به سنجش واردات ذهنی و تدبیر امورات زندگی میپردازد. بنابراین به میزان فعلیتبخشی به عقل و استفاده صحیح و منطقی از آن در فرایند آگاهی و تدبیر امورات، مراتبی از تعقل و تدبیر بوجود خواهد آمد. لذا افراد براساس این مراتب دستهبندی میشوند.
🔸 اساس قدرت عقل، درک مفاهیم کلی و انتزاعی است که براساس آنها نظام معرفتی شکل میگیرد و امکان استدلال قیاسی فراهم میشود. توضیح اینکه انسان در ارتباط با اشیا به مفاهیم جزئی دست پیدا میکند اما مفاهیم جزئی امکانی برای استدلال قیاسی و درک روابط پنهان واقعیات فراهم نمیکند. لکن استعدادهایی در نفس ناطقه وجود دارد که میتواند ادراکات جزئی را مورد بررسی و طبقه بندی قرار دهد و پس از آن به تجزیه و ترکیب و یا تجرید و تعمیم آنها بپردازد و از این طريق مفاهیم جدیدی را ابداع کند و بواسطهی آنها نسبت میان مفاهیم را درک کند و یا از روابط واقعی میان واقعیت بحث و گفتگو کند.
🔹 مفاهیم کلی که محصول فرایند تعقل است بر دو دستهاند. ۱. مفاهیم حقیقی ( که شامل معقولات اولیه/ماهوی، معقولات ثانیه منطقی و فلسفی میشود) ۲. مفاهیم اعتباري.
🔸 انسان بواسطهی مفاهیم حقیقی واقعیتهای حقیقی (موجودات مستقل از آگاهی و ارادهی انسان) را میتواند بشناسد و به روابط واقعی میان پدیدهها پی ببرد. از جمله واقعیترین روابط میان واقعیتها، رابطه علی و معلولی و رابطه سبب و مسببی است که کل موجودات را در یک نظام واحد هماهنگ ترسیم میکند. براساس این مفهوم کلی و بنیادین انسان مییابد که این جهان یک مجموعه به هم پیوسته و به هم مرتبط است که علتی، واجب، احد، بینیاز و کامل دارد. بنابراین اوج رشد و به کارگیری عقل در امور حقیقی درک نظم حاکم بر هستی و شناخت مبدأ و معاد نظام هستی است که نتیجه آن گذار از کثرت به سمت وحدت و پی بردن به واقعيت بنیادین هستی است.
🔹 اما مفاهیم اعتباري ازتاثیر وپیچیدگی بیشتر درارتباط باعمل وحرکتهای ارادی برخوردار است. مفاهیم اعتباری، ابزار اصلی عقل برای تدبیر فعالیتها وزندگی اجتماعي انسان است. بدون این دسته از #مفاهیمِ_عقلساز امکان زندگی اجتماعی وتدبیر اعمال وفعالیتهای ارادی انسان وجود ندارد. لذا کمیت وکیفیت عاملیت انسان به مفاهیم اعتباري گره خورده است.
🔸 انسان به اعتبار قوهی عاقله #موجود_اعتبارساز است واز طریق اعتبارسازی بااشیا وپیده های پیرامون خود ارتباط برقرار میکند وجهان خودرا میسازد. به این معناکه براساس یک طرح پیشینی وذهنی برخی از اشیا وپدیدهها را مطلوب، حسن، زیبا، خوب میبیند وبرخی را نامطلوب، قبیح، زشت و بد میپندارد و برهمین اساس به برخی نزدیک میشود و گمشدهی خود رادر آنها میجوید و به سوی آنها حرکت میکند وبرای کسب آنها تلاش میکند. درعوض ازبرخی دوری میجوید ونسبت به آنها احساس استغنا دارد.
🔹 این قُرب و بُعد، حرکت و تلاش برای نزدیک شدنها واکتسابها ودوریگزیدنها وفاصلهگرفتنها سازنده جهان پیرامونی انسان است.
🔸 انسان براساس فطرت به #کمال_مطلق میل دارد و از نقص تنفر دارد لذا قرب و بعد خود را براساس تصوری که بواسطه عقل یا وهم از کمال و نقص دارد تنظیم میکند و اعتبارات خود را بر آن اساس ترسیم میکند. یعنی اگر نسبت به یک شئ خاصی احساس نیاز کند و اکتساب آن را کمال و مطلوب بپندارد برای آن ارزش قائل میشود واگر امکان دسترسی به آن سخت باشد ورقابت وتزاحمی هم در جریان باشد برمیزان ارزش واعتبار آن میافزاید وحرکت و
تلاش خود رابرای تصاحب آن دوچندان بلکه صدچندان میکند.
🔴 ادامه دارد...
#حرکت
#تعقل
#معقولات
#اعتباریات
#عاملیت
#حکمت_عملی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121