eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.2هزار دنبال‌کننده
448 عکس
124 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای https://eitaa.com/Taha_121 نگاشته‌های سید مهدی موسوی طلبه و مدرس فقه واصول-دکتری فلسفه علوم اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
📌بهار و حکمت 📍حکیم متاله استاد شهید مطهری: ❇️بخش اول: 🔸بهار فصل تجدید حیات و زندگی از سرگرفتن زمین ماست، فصل نشاط و خرمی زمین است... در قرآن از این تجدید حیاتی که برای این موجود رخ می دهد مکرر یاد شده حدود پانزده بار و شاید بیشتر در قرآن کریم به این موضوع اشاره شده ولی به عنوان یک درس یک تعلیم و یک حکمت آموختنی...بهار طبیعی را خورشید به وجود می‏آورد که پس از مدتی دوری و فاصله با اشعه گرم خود طبیعت مرده را زنده و زمین خفته را بیدار می‏کند و بهار معنوی را خورشید تابنده قرآن در دلهای مرده و روحهای افسرده ایجاد می‏کند . هم از فرصت بهار معنوی باید استفاده کرد و هم از فرصت بهار طبیعی .   🔹انسان حالتی دارد که از یکنواختی ملول می‏شود ، طالب تجدد و تنوع است‏.  تجدد و نوخواهی احتیاجی است در وجود بشر . بعضی گمان می‏کنند که این خصیصه ذاتی بشر است . بشر همیشه مشتاق و آرزومند چیزهایی است که ندارد . داشتن ، مدفن عشق و علاقه و خواستن است‏ . اما بعضی دیگر نظر دقیق تری دارند ، می‏گویند اگر واقعا چیزی مطلوب‏ غریزی و ذاتی بشر باشد ، ممکن نیست که وصال او را سرد و افسرده بکند .  🔸در نهاد و غریزه بشر معشوق و محبوبی کامل تر و عالی‏تر است ، محبوبی که کمال لا یتناهی است . به دنبال هر محبوبی که می‏رود ، در حقیقت ، نشانی از محبوب اصلی و واقعی‏ خود در او می‏بیند و به گمان محبوب اصلی به سراغ او می‏رود ، اما پس از وصال چون خاصیت آن محبوب اصلی را در او نمی بیند و احساس می‏کند که این‏ موجود قادر نیست خلع وجودی او را پر کند ، به سراغ محبوبی دیگر می‏رود ، و همین طور . . . مگر آنکه روزی به محبوب اصلی و حقیقی خود نائل گردد ، آن‏ وقت به کمال واقعی خود که اتصال به کمال لا یتناهی است ، خواهد رسید و در بهجت و سعادت کامل غرق می‏گردد و برای همیشه آرام می‏گیرد و دیگر خستگی و افسردگی و کسالت در او راه نمی یابد و بعبارتی : 💐« ألا بذکر الله تطمئن‏ القلوب » 🔹قرآن کریم درباره بهشت می‏فرماید: « لا یبغون عنها حولا » یعنی این تفاوت میان نعمتهای آخرت و این دنیا هست که در این دنیا انسان طالب تحول و تغیر است ، اما در آخرت طالب تغیر و تحول و نو شدن‏ و عوض شدن نیست . به هر حال ، مسلما انسان در این دنیا طالب تجدد و تنوع است . 🔹تجدد موجب انبساط و شکفتگی خاطر میگردد خصوصا اگر آن تجدد و تنوع در جهت‏ حیات و تازگی زندگی باشد . تجدد و تنوع ، کدورت و ملال را از خاطر می‏زداید .  هر زمان نو صورتی و نو جمال تا زنو دیدن فرو میرد ملال 🔸در تشریع نیز این نکته رعایت شده ، در هفته ، روزی و در سال ، ماهی‏ برای عبادت اختصاص داده شده است ، یعنی تشریع به بدرقه تکوین رفته‏ است . روز جمعه در هفته ، و ماه رمضان در سال ، اوقات تجدید حیات‏ معنوی و زدودن خاطر از ملالها و کدورتهای مادی است . در حدیث است :  « لکل شی‏ء ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان » یعنی هر چیزی بهار و فصل تجدید حیاتی دارد ، بهار و فصل تجدید حیات‏ قرآن در دل اهل ایمان ، ماه رمضان است . 🔹علی ( ع ) می‏فرماید :   « تعلموا القرآن فانه ربیع القلوب » قرآن را بیاموزید که بهار دلها قرآن است . 🔹بهار طبیعی را خورشید به وجود می‏آورد که پس از مدتی دوری و فاصله با اشعه گرم خود طبیعت مرده را زنده و زمین خفته را بیدار می‏کند ، و بهار معنوی را خورشید تابنده قرآن در دلهای مرده و روحهای افسرده ایجاد می‏کند . هم از فرصت بهار معنوی باید استفاده کرد و هم از فرصت بهار طبیعی .  🔸رسول اکرم ( ص ) درباره بهار معنوی یعنی ماه مبارک رمضان فرمود : « فاسألوا الله بنیات صادقة و قلوب طاهره أن یوفقکم لعبادته و تلاوه کتابه » از خداوند با نیتهای جدی و راستین و با دلهای پاک بخواهید که توفیق‏ بندگی و تلاوت کتاب الهی به شما عنایت کند.  🔸در قرآن کریم مکرر از این تجدید حیاتی که برای زمین رخ می‏دهد یاد شده‏ ولی به عنوان یک درس و تعلیم و به عنوان راهنمایی بشر ، که از این فصل‏ چه استفاده‏ای باید بکند و چه الهامی باید بگیرد. 🔹هر یک از فرزندان زمین از گیاهان و حیوانات و انسان از این فصل حیات‏ بخش سهمی و حقی دارند: گلها و سبزه‏ها در این فصل خود را به کمال رشد می‏رسانند ، به حد اعلی جمال خود را طراوت می‏دهند ، اسب و گاو و گوسفند خود را به آب و علف می رسانند ، خود را فربه می‏سازند ، جست و خیزی‏ می‏کنند ، انسان هم از آن جهت که انسان است ، عقلی دارد و فهمی ، دلی‏ دارد و احساساتی و عواطفی ، او هم از این فیض عام سهمی دارد . ادامه دارد ... ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌بهار و حکمت 📍حکیم متاله استاد شهید مطهری: ❇️بخش دوم: 🔹برای بعضی از مردم فصل حیات بخش بهار الهام دهنده است ، درس است ، آموزنده است ، نکته‏ها و رمزها و حقیقتها در می‏یابند ، اما متأسفانه‏ استفاده بعضی دیگر از افراد از حد استفاده یک حیوان تجاوز نمی کند .  🔸حاصل بهره آنها از این تجلی با شکوه خلقت ، شکم پر کردن و عربده کشیدن و بدمستی کردن و سقوط در منتها درجه حیوانیت است . آنها در این فصل الهام می ‏گیرند اما نه از این فصل بلکه‏ از صفات و ملکات پلید خودشان ، الهام می‏گیرند اما چه چیز الهام می‏گیرند ؟ جنایت و آدمکشی ، فحشاء و فساد اخلاق ، شکستن قیود و حدود انسانی . آیا این منتهای بدبختی نیست که محصول رسیدن ایامی به این لطف و صفا و طراوات ، تیرگی دل و تاریکی روح و قساوت قلب باشد ؟ آری ، هر کسی بر طینت خود می‏تند . به هر حال ، بهار فصل تجدید حیات و زندگی از سرگرفتن زمین ماست ، فصل‏ نشاط و خرمی زمین است ، فصلی است که زمین در شرایط تازه و جدیدی قرار می‏گیرد و مستعد می‏شود که بزرگترین موهبتهای الهی یعنی حیات و زندگی به‏ او افاضه شود.  🔸در قرآن کریم از این حالت زمین ، از این تجدید حیاتی که برای این‏ موجود رخ می دهد ، مکرر یاد شده . در حدود پانزده بار و شاید بیشتر در قرآن کریم به این موضوع اشاره شده ، ولی به عنوان یک درس و یک تعلیم و یک حکمت آموختنی .  ________ منبع : کتاب بیست گفتار استاد شهید مرتضی مطهری(ره) ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌"نسیم باد نوروزی" در نگاه حکیم ادیب سعدی شیرازی 💐💐💐🌹 بهار آمد که هر ساعت رود خاطر به بستانی به غلغل در سماع آیند هر مرغی به دستانی دم عیسیست پنداری نسیم باد نوروزی که خاک مرده باز آید در او روحی و ریحانی به جولان و خرامیدن در آمد سرو بستانی تو نیز ای سرو روحانی بکن یک بار جولانی به هر کویی پری رویی به چوگان می‌زند گویی تو خود گوی زنخ داری بساز از زلف چوگانی به چندین حیلت و حکمت که گوی از همگنان بردم به چوگانم نمی‌افتد چنین گوی زنخدانی بیار ای باغبان سروی به بالای دلارامم که باری من ندیدستم چنین گل در گلستانی تو آهو چشم نگذاری مرا از دست تا آن گه که همچون آهو از دستت نهم سر در بیابانی کمال حسن رویت را صفت کردن نمی‌دانم که حیران باز می‌مانم چه داند گفت حیرانی وصال توست اگر دل را مرادی هست و مطلوبی کنار توست اگر غم را کناری هست و پایانی طبیب از من به جان آمد که سعدی قصه کوته کن که دردت را نمی‌دانم برون از صبر درمانی ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌رها شدگی فضای مجازی 📍آیت الله العظمی امام خامنه ای: 🔹متأسّفانه در فضای مجازیِ کشور ما هم که آن رعایتهای لازم با وجود این همه تأکیدی که من کردم صورت نمیگیرد و در یک جهاتی واقعاً ول است، که بایستی آن کسانی که مسئول هستند حواسشان باشد. 🔸همه‌ی کشورهای دنیا روی فضای مجازیِ خودشان دارند اِعمال مدیریّت میکنند، [در حالی که] ما افتخار میکنیم به اینکه ما فضای مجازی را ول کرده‌ایم! این افتخار ندارد؛ این به هیچ وجه افتخار ندارد. 🔹فضای مجازی را بایستی مدیریّت کرد. از این امکان مردم استفاده کنند، برای مردم بلاشک وسیله‌ی آزادی است، خیلی هم خوب است امّا نباید این وسیله را در اختیار دشمن گذاشت که بتواند علیه کشور و علیه ملّت توطئه کند. 🔹دارند استفاده میکنند از این فضا و هدفشان هم همین است که با شیوه‌های روانی، مشارکت مردم را در انتخابات کاهش بدهند. 🔸و امیدوارم که ان‌شاءالله مردم پاسخ رد به اینها بدهند و کاری کنند که دشمن را ناامید کنند و این مهم دور نمانَد. 📌منبع: سخنرانی تلوزیونی اول فروردین ۱۴٠٠ ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌نوروز و نشانه های رنگارنگ حکمت آمیز نوروز عیدی است که آمیزه ای رنگارنگ و هماهنگ از نمادها و نشانه ها، سنت ها و آداب ایرانی _اسلامی است. در زیست بوم ایران بزرگ، خرده آداب و نمادهای بهاری متنوع و متکثری جریان دارد که در عین حال از روح و حقیقت واحد بهار طبییعت وشکوفایی درون گزارش می دهد. این فقط اختصاص به فرهنگ ایران بزرگ دارد که توان هضم اداب و نشانه های متنوع و متکثر را در درون یک کلان روایت بهاری مبتنی بر ادبیات دینی و توحیدی داراست. ریشه این کثرت نمادها ونشانها در وحدت بهاری را باید در حکمت ایرانیانی جستجو کرد که در فرهنگ اسلامی رشد و نمو یافته است. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌خواب غفلت 📍دکتر مهدی محقق: 🔹در اينجا لازم است، تذكر دهم كه هنگامي كه ما از روي جهل و ناداني، پشت پا به فرهنگ غني خود زده و ميراث درخشان علمي خود را به گوشه انزوا رانده بوديم كه هنوز هم در همان حاليم، غربيان با هوشياري كامل زبان عربي را آموختند تا بتوانند به آن ميراث ارجمند دست يابند و آن را از چنگ ما درآورند و فوايد و منافع آن را به خود اختصاص دهند. 🔸 براي تأييد اين مطلب، گوشه‌اي از خطابه اسقف ارپينيوس، استاد زبان عربي دانشگاه ليدن هلند كه در نخستين روز تدريس خود (پنجم نوامبر 1620 ميلادي) در آن دانشگاه دانشجويان را از اهميت ميراث پزشكي اسلامي آگاه كرده بود، نقل مي‌شود: ❇️«از ميان شما، آنان كه علاقه‌مند به علم پزشكي‌ايد، چه اندازه مهم است كه به زباني تسلط پيدا كنيد كه مي‌تواند در رشته مورد علاقه شما كتاب‌هايي را به شما تقديم دارد كه در آن، به درمان سيصد يا بيشتر انواع بيماري كه تاكنون براي ما اروپاييان ناشناخته مانده و حتي پزشكان يوناني از آن آگاه نبوده‌اند،‌ آشنا شويد. با آموختن اين زبان مي‌توانيد از اصل عربي آثار ابن‌سينا و رازي استفاده كنيد كه اين استفاده با خواندن ترجمه لاتين آنها براي شما هرگز ميسر نخواهد شد.» 🔹او طي خطابه خود به كتابخانه‌هاي بزرگ اسلامي، ازجمله 32هزار كتاب كه در كتابخانه شهر فاس، از بلاد مراكش، موجود بود، اشاره مي‌كند و مي‌گويد: ❇️«چون مسلمانان به اين علوم توجهي ندارند، شما پس از فراگرفتن زبان عربي،‌ به آساني و با بهاي ارزان مي‌توانيد به آن كتاب‌ها دست يابيد»! 🔹با اين كيفيت، ‌سرمايه‌هاي علمي مسلمانان به كتابخانه‌هاي مهم اروپا (همچون كتابخانه‌هاي موزه بريتانيا در لندن، بادليان در آكسفورد، واتيكان در ايتاليا، اسكوريال در اسپانيا و كتابخانه ملي پاريس و غير ذلك) سرازير مي‌شود و به آساني در دسترس اهل علم قرار مي‌گيرد و دانشمندان آن آثار را مورد بررسي،‌ تحقيق و ترجمه قرار مي‌دهند. 🔸نگاهي اجمالي به فهرست مآخذ و منابع مجموعه حاضر نشان مي‌دهد كه بيشتر آثار مهم پزشكي اسلامي كه در چند دهه اخير انتشار يافته‌اند،‌ به وسيله مراكز علمي و به همت دانشمندان دانشگاه‌هاي غربي، تصحيح، ترجمه و چاپ شده‌اند و اين در حالي است كه در كتابخانه‌هاي دانشگاهي ما نسخه خطي را حتي در اختيار دانشجويان قرار نمي‌دهند و اگر هم قرار بدهند، تعهد مي‌گيرند كه دانشجو آن را مورد تحقيق و نشر قرار ندهد، با اين دليل جاهلانه كه: نسخه خطي اگر چاپ بشود، از ارزش آن كاسته مي‌شود! 🔸در آكسفورد، كتابي كه بيش از همه توجه من را به خود جلب كرد،‌كتاب «شرح كليات قانون» ابن‌سينا به زبان عربي است كه نسخه دست‌نوشت مولف كه به كتابخانه قاضي‌القضاه زمان خود تقديم داشته بود، ‌به شماره Hant. 263 در كتابخانه بادليان آكسفورد موجود است. مولف اين كتاب، محمودبن مسعودبن مصلح كازروني معروف به قطب‌الدين شيرازي است كه از پزشكان و فيلسوفان بزرگ قرن هفتم هجري بوده و از چهارده‌ سالگي در بيمارستان مظفري شيراز، در مقام پزشك و چشم‌پزشك كار مي‌كرده و در ضمن، مطالعات خود را درباره آثار پيشينيان نيز دنبال مي‌كرده است. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌فیلسوف در ردای پزشکی قطب الدین شیرازی: 🔹«من از خانداني بودم كه به صناعت پزشكي مشهور بودند و آنان با دم عيسايي و دست موسايي خود به علاج مردم و اصلاح مزاج آنان مي‌پرداختند. در آغاز جواني، به تحصيل فن و فراگيري مجمل و مفصل آن شايق شدم؛ شب بيداري را بر خود واجب و راحتي و خواب را بر خود حرام ساختم تا آنكه كتاب‌هاي مختصر در پزشكي را فراگرفتم و درمان‌هاي متداول را مشاهده كردم و در همه مطالبي كه به پزشكي وابسته است، ممارست كردم و همه اين كوشش‌ها تحت ارشاد و راهنمايي‌ پدرم، امام همام ضياءالدين مسعود بن‌ مصلح كازروني، بود كه در اين فن به اجماع اقران،‌ بقراط زمان و جالينوس اوان خود بود. 🔸وقتي من در پزشكي به حدس صائب و نظر ثاقب در درمان بيماران مشهور شدم، پس از وفات پدرم (خدايش رحمت كناد) در مقام پزشك و چشم‌پزشك، در بيمارستان مظفري شيراز به خدمت پذيرفته شدم؛ در حالي كه بيش از چهارده ‌سال از عمر من نمي‌گذشت و مدت بيست ‌سال به همان سمت باقي‌ماندم و براي آنكه به غايت قصوي و درجه عليا در اين فن برسم، به خواندن كتاب كليات قانون ابن‌سينا نزد عم خود، سلطان حكميان و پيشواي فاضلان كمال‌الدين ابوالخير بن‌مصلح كازروني، پرداختم و سپس آن را نزد شمس‌الدين محمد بن احمد حكيم كيشي و شيخ شرف‌الدين زكي بوشكاني كه هر دو مشهور به مهارت در تدريس اين كتاب بودند، ادامه دادم. از آن‌جا كه اين كتاب از دشوارترين كتاب‌هايي است كه در اين فن نگاشته شده است و مشتمل بر لطايف حكمي و دقايق علمي و نكته‌هاي غريب و اسرار عجيب است، هيچ يك از مدرسان آن گونه كه بايد از عهده تدريس و تفهيم كتاب برنمي‌آمدند و شرح‌هايي هم بر كتاب نوشته شده بودند، وافي و كافي براي رسيدن به مقصود نبودند؛ زيرا شرح امام علامه فخرالدين رازي فقط جرح بعض بود، نه شرح كل و كساني هم كه از او پيروي كرده و بر كتاب شرح نوشته بودند، همچون امام قطب‌الدين ابراهيم معري و افضل‌الدين محمدبن نامور خونجي و ربيع‌الدين عبدالعزيز بن عبدالواحد جيلي و نجم‌الدين ابوبكر بن محمد نخجواني، بر آنچه فخر‌الدين گفته بود، چيزي نيفزوده بودند. تا اينكه به جانب شهر دانش و كعبه حكمت و حضرت علّيه بهيّه قدسيه و درگاه سنيّه زكيّه فيلسوف استادي نصيري (نصرالدين طوسي) روي آوردم كه برخي از دشواري‌ها را گشوده و برخي ديگر، باز بر جاي ماند؛ زيرا احاطه به قواعد حكمت در شناخت اين كتاب كافي نيست، بلكه شخص بايد ممارست در قانون علاج در تعديل مزاج داشته باشد. 🔹سپس براي هدف خود، به خراسان و از آن‌جا به عراق عجم و عراق عرب و سپس به بلاد روم مسافرت كردم و با حكيمان اين شهرها و پزشكان اين بلاد بحث‌ها و گفت‌وگوها درباره دشواري‌هاي كتاب داشتم و آنچه را آنان مي‌دانستند، فرا گرفتم؛ هر چند كه در بلاد روم نادانسته‌هاي كتاب بيش از دانسته‌ها بود. ناچار دست كمك به سلطان مصر، ملك منصور قلاون، دراز كردم و در ‌سال 681‌ نامه‌اي به او نوشتم كه در اين‌باره مرا مدد رساند. در نتيجه به سه شرح كامل از كليات قانون دست يافتم كه نخستين، از فيلسوف محقق علاء‌الدين ابوالحسن علي بن ابي الحزم قرشي معروف به ابن نفيس و دومين،‌ از طبيب كامل يعقوب بي‌ اسحاق سامري متطبب و سومين، از طبيب حاذق ابوالفرج يعقوب بن اسحاق متطبب مسيحي معروف به ابن قف بود و نيز، به كتاب‌هايي ديگر مربوط به قانون برخوردم؛ ازجمله پاسخ‌هاي سامري به ايرادهاي طبيب فاضل نجم‌الدين ابن المفتاح بر برخي از مواضع كتاب و نيز، تنقيح‌القانون هبت‌الله اين جميع يهودي معري كه رد بر شيخ است و برخي از حواشي عراقيه كه امين‌الدوله ابن‌تلميذ بر حواشي كتاب قانون نوشته است و نيز كتاب امام عبداللطيف بن يوسف بغدادي كه گفتار اين جميع را در تنقيح القانون رد كرده است. 🔸هنگامي كه اين شروح را بررسي و مطالعه كردم، حل بقيه كتاب بر من آسان شد؛ چنان كه موضع اشكال محل قيل و قال باقي نماند و اطمينان يافتم كه منابعي را كه گرد آورده‌ام، نزد كسي ديگر در عالم يافت نمي‌شود. لذا تصميم گرفتم كه شرحي بر كتاب بنويسم كه دشواري‌هاي كتاب را حل كند و نقاب از چهره معاني آن بگشايد و اعتراضات شارحان را پاسخ گويد و در اين شرح، لفظ متن را با شرح ممزوج ساختم تا آنكه اصل كتاب از زوايد و اضافات ممتاز باشد و گذشته از خلاصه شروحي كه ياد شد، از اختيارات حاوي رازي كه ابن تلميذ گردآورده است و بستان الاطباء ابن‌مطران و فصول طبيه كه از مجلس شيخ استفاده شده است و ثمارالمسائل الطبيه ابوالفرج عبدالله بن طيب و اجوبه‌المسائل كه ابن بطلان در دعوه‌الاطباء آورده است و همچنين،‌ از قراضه طبيعيات و نوادرالمسائل و كتب جالينوس در تشريح و شرح ابن ابي صادق نيشابوري بر منافع الاعضاء جالينوس و خلق‌الانسان ابوسهل مسيحي استفاده كردم و اين كتاب را نزهه الحكماء و روضه‌الاطباء، ناميدم كه موسوم به التحفه‌السعديه است تا با اين اسم، تيمن و با اين رسم تفأل جسته باشم.»
سلام علیکم اسعدالله ایامکم پیرو دغدغه کانال حضرتعالی درباره امتداد حکمت اسلامی؛ به نظر میرسد عدم انسجام در کتب آموزشی فلسفه نیز باعث شده است که علوم اجتماعی و علوم عقلی در مجامع علمی اتصالی با یکدیگر نیابند.
📌تاملات امتدادیه 🔹حکمت و فلسفه اسلامی علم اصیل اسلامی و دارای امتداد اجتماعی در تمدن اسلامی بوده است و نقش فعالی در دو سده اخیر در نهضت احیای تفکر اسلامی سید جمال الدین اسدابادی تا انقلاب اسلامی ملت ایران داشته است و به تصریح حضرت ایت الله خامنه ای، انقلاب اسلامی، اندیشه های امام خمینی، اثار علامه طباطبایی، استاد مطهری، ایت الله خامنه ای، ایت الله مصباح و استاد پارسانیا از جمله نسخه های موفق امتداد فلسفه اسلامی در عصر انقلاب اسلامی است. 🔸امروزه فلسفه اسلامی در متن جامعه و درگیر با فلسفه های غربی و اخباری گری است و الان در حال مبارزه با شکاکیت و نسبی گرایی در عرصه معرفت شناسی و کفر و الحاد در عرصه هستی شناسی و ارزش شناسی است. 🔹اما این میزان از امتداد اجتماعی فلسفه کفایت نمی کند و باید جلوتر آمد و طرح های اثباتی و راهبردی بیشتری در عرصه نظام سازی علمی و نهادسازی اجتماعی ارایه کرد. 🔸همچنان که سایر علوم اسلامی از جمله فقه و اصول هم چنین سرنوشتی دارند. امروزه با طرح پرسش های نوین و انتظارات نظام اسلامی، همه علوم اسلامی و کل حوزه دچار بی برنامگی و تحیر است. بخصوص طرح اندیشه های دیگر و متاثر از فلسفه های غربی اعم از هگل، مارکس، هایدگر، حلقه فرانکفورت و... بر ابهامات فضا افزوده است. 🔹البته یاس و ناامیدی و کوبیدن بر طبل عدم امتداد و امتناع امتداد مشکل را حل نمی کند بلکه بر مشکل می افزاید و جریان نواخباری هم از ان سو استفاده می کند و فلسفه های جعلی همچون و... جریانهای ضد عقلی همچون و... مسیر اصیل را به انحراف می کشانند. 🔹 الان بیش از هر چیز نیازمند طرح الگوهای موفق امتداد حکمت و فلسفه در تمدن اسلامی تا انقلاب اسلامی هستیم تا براساس آن بتوان کارهای جدیدتری انجام داد. 🔸تجربه نگاری و کشف روش های حکیمان و فیلسوفان و صورت بندی انها یک ضرورت اولیه است. 🔹نگارش گزارش راهبردی از اثار علمی و پایان نامه های و مقالاتی که بر پایه روش شناسی حکمی و مبانی فلسفه اسلامی و قواعد فلسفی وارد تبیین و توصیف موضوعات علمی و اجتماعی شده است یک ضروررت دیگر است که می تواند نشانگر دقیق از وضعیت موجود ما باشد. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌استاد مطهری پیشرو در امتداد حکمت و فلسفه 📌روش امتداد بخشی به حکمت و فلسفه 📍ایت الله العظمی خامنه ای: 🔹مرحوم مطهری جزو شخصیتهایی بود، جزو پیشروان کاروان تقریب روحانی و دانشجو بود که با قوّت و صلابت شخصیت علمی خودش مخاطبین خودش را متواضع کرد در مقابل خود. یعنی هنگامی که ایشان وارد دانشگاه شد و افرادی در رشته‌های مختلفِ متناسب با شخصیت آقای مطهری وقتی با ایشان برخورد کردند، از ایشان استفهام کردند، با ایشان مسأله‌ای را مطرح کردند، با یک مغز بزرگ، با یک اندیشه‌ی عمیق، با یک ذهن باز مواجه شدند. 🔹یک مرد متفکر قوی صاحب‌نظر که در - رشته‌اش فلسفه و فقه بود، ولی بعد 📌 مطالعه کرده بود، 📌 مطالعه کرده بود، 📌 را مطالعه کرده بود 📌و افرادی از متخصصین و صاحب‌نظران این رشته‌ها به خود جذب کرده بود - 📌ایشان در این اواخر یک درس 📌یا ... ، بله فلسفه‌ی تاریخ داشت، که خب یک عده‌ای از افراد صاحب‌نظر، اساتید فن، اساتید به‌هرحال درس ایشان شرکت میکردند که خود ایشان برای من نقل کردند که دو تا درس ایشان داشتند میگفتند یکی دانشجوها شرکت میکنند یکی اساتید، این درسی بود که اساتید شرکت میکردند. 📌 را مثلاً ایشان آنچنان قوی و خوب آگاه بود و فراگرفته بود با آن قوّت علمی‌ای که داشت که خب کسانی که توی این رشته‌ها، توی این معقولات کار میکردند شخصیت ایشان را و ارزش ایشان را درک میکردند. 🔸پس شخصیت علمی و قوی مرحوم شهید مطهری هم بیشترین تأثیر را در نزدیکی این دو قشر داشت. یعنی وقتی که تحصیل‌کرده‌های جدید نگاه میکردند میدیدند، یک روحانی عالمِ متفکرِ فاضلی مثل شهید آقای مطهری را در مقابل خودشان دارند. از طرفی وقتی که در حوزه‌های علمیه - که خب شخصیت آقای مطهری در حوزه‌ها واضح بود برای بیشتر افرادی که در حوزه‌ها بودند - وقتی میدیدند ایشان دل به قشر تحصیل‌کرده‌ی جدید بسته و با اینها سر و کار دارد آنها هم یک حالت تقارب و تفاهمی برایشان به وجود می‌آمد. پس بنابراین آقای مطهری نه فقط با ابزارها و طراحیها و به اصطلاح ابتکار و تدبیر خودش توانست این را به وجود بیاورد، بلکه با شخصیت خودش بیشترین سهم و نفع را در این کار داشت. گفتگو پیرامون شهادت استاد مطهری 10/2/1362 ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌امتداد حکمت در نهضت احیای تفکر دینی از سید جمال الدین اسدآبادی تا شهید مطهری 📍آیت الله العظمی خامنه ای: 🔹تصور من این است که مرحوم رضوان‌الله‌علیه به عنوان یکی از چهره‌هایی که در احیاء تفکر اسلامی بیشترین نقش را داشتند و جزو یکی از پرچمداران این بینش نوین اسلامی و طرح دوباره‌ی اسلام در فضای فرهنگ امروزی جهان باید به شمار بیاید. 🔸همین‌طور که میدانیم از صدوبیست سال یا صدوبیست، سی سال، سی، چهل سال پیش به این طرف متفکرینی پیدا شدند که اینها درصدد طرح دوباره‌ی اسلام و مطرح کردن معارف اسلامی در میان هیاهوی تبلیغاتی فرهنگ غربی - که فرهنگ جدید و مدرن به حساب می‌آمد - بودند؛ که از این قبیل شخصیتهای معروف مثل شناخته شدند. 🔹اینها را نسلهای امروز به عنوان مصلحین اجتماعی و مبارزین بزرگ و چهره‌های فکری و سیاسی و انقلابی اسلام میشناسند؛ که همه‌ی این خصوصیات را شما در مشاهده میکنید. 🔹هنر بزرگ در مبارزه‌ی سیاسی او نبود، بلکه هنر بزرگ او در این بود که اسلام را به عنوان یک دین زنده و به عنوان یک مایه‌ی زندگی و به عنوان یک مکتبی که یک نظام اجتماعی را در خودش دارد دوباره مطرح میکرد. 🔹 تمام تلاش و حرکت او در آفاق اسلام از شرق تا غرب برای همین بود که میخواست این دوباره‌نگری به اسلام را در جوامع اسلامی زنده کند، و آن حالتی را که در گذشته - سالیان دراز - بر افکار صاحبنظران اسلامی تحمیل شده بود - حالت خمودگی اسلامی - این را از بین ببرد. ما در میان متفکرین ایرانی و غیرایرانی - چه عرب، چه هندی و غیر اینها شاید تُرک - شخصیتهایی داشتیم که این خط را دنبال میکردند؛ چهره‌های معروفی که بعضی از مؤلفین، بعضی از شعراء، بعضی از در این عصر جدید از این قبیل هستند. 🔸من وقتی که نگاه میکنم به این چهره‌های شناخته شده‌ی این ردیف، این روال، مرحوم را یکی از برترین اینها به حساب می‌آورم؛ علت هم همین جامعیتی است که شما به آن اشاره کردید. 🔸این مرد یک فقیه بود، یعنی اسلام را وقتی میخواست تبیین کند و مسائل اسلامی را بیان کند از خودش چیزی مایه نمیگذاشت. اسلام را میشناخت، فقه اسلامی را بلد بود و همان‌طور که میدانید فقه اسلامی به معنای شیوه‌ی استنباط احکام از منابع اولیه اسلام - یعنی کتاب و سنت - است، و فقیه آن کسی است که این شیوه‌ی استنباط را بلد است؛ و درسی هم که برای فقاهت در حوزه‌ها خوانده میشود در حقیقت درس آشنایی با این شیوه است. 🔹خب مرحوم مطهری یک مجتهد بود، یعنی این شیوه را به خوبی بلد بود. اینجور نبود که به دام افکار التقاطی شرقی یا غربی بیفتد، همچنانی که بسیاری از متفکرین مصلح و طرفدار تجدید حیات دوباره‌ی اسلام در آن دام افتادند. 🔸یک بود - یعنی با معارف عمیق و استدلالی اسلام آشنا بود - یک سخنور بود - یعنی میتوانست همه‌ی آنچه را که بلد است به زبان بیاورد - یک نویسنده‌ی بسیار خوب بود - یعنی میتوانست همه‌ی آنها را بنویسد - تمام این جنبه‌هایی که جنابعالی اشاره کردید واقعاً ابعاد یک شخصیت زبده‌ی برجسته بود که میتوان او را یکی از متفکرین و یکی از پرچمداران احیای تفکر اسلامی به شمار آورد. گفتگو پیرامون شهادت استاد مطهری 10/2/1362 ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121