بسم الله الرحمن الرحیم
گزارش 20 اردیبهشت ماه
امروز ساعت 7.50 به مدرسه رسیدم بچهها با آقای صدیقی درحال صحبت کردن بودند و حسن آیه خودش را خواند و تفسیر کرد و آقای فرهادی آمدند و کتاب کار را باهم حل کردیم و آقای فرهادی گفتند که چهارشنبه
درس هفت امتحان شفاهی داریم و کلاس تمام شد و بچهها سفره را گذاشتند و صبحانه خوردند بعد هر کدوم از گروه های ماکت سازی به یک جا رفتند تا ماکت خودشان را بسازند و گروه ما هم به حیاط رفتیم و در داخل یونولیت خاک ریختیم و یک حوض را با لیوان درست کردیم و رنگ زدیم و بعد به داخل رفتیم تا استراحت کنیم بعد که دوباره به حیاط رفتیم خاک ماکت ما کامل بر روی زمین ریخته شده بود بعد فهمیدیم که کار یکی از بچهها دبستانی بود که تنبیه شد و من محمد و صدرا خاک را در داخل یونولیت ریختیم و بعد رضا چوب های کوچک را در دور دیواره یونولیت گذاشت بعد بچهها برای نماز به داخل رفتند و من مواظب ماکت بودم و بعد که رضا محمد صدرا آمدند من به داخل کلاس رفتم و یک خانه با کارتون ساختم رضا محمد با چسب حرارتی برگ را به درخت چسباندن و گذاشتند و بعد از تموم شدن کار همه ی گروه ها وسایل را جمع کردیم و به خانه برگشتیم.
پیامبر صلوات الله علیه و آله:
دوست داشتن على نعمت و پیروى کردن از او فضیلت است که فرشتگان آن را باور دارند و جنهاى صالح به او مىپیوندند.
قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: حُبُّ عَلِيٍّ نِعْمَةٌ وَ اِتِّبَاعُهُ فَضِيلَةٌ دَانَ بِهِ اَلْمَلاَئِكَةُ وَ حَفَّتْ بِهِ اَلْجِنُّ اَلصَّالِحُونَ.
(الأمالی للصدوق - صفحه ۵۸)
#گزارش_روز
#هشتمی_ها
#شاگرد_خبرنگار
@hekmathighschool
44.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#گزارش و مستند کوتاهی از اردوی فرهنگی تربیتی شاگردان عزیزمان در دبیرستان حکمت به بلده.
#توجه
#نویسنده متن، #راوی متن، #تدوینگر این کار فرزندان عزیزمان در پایه #هشتم می باشند.
#بازدید_حوزه
#بلده
#اردو
#مستند_شاگردان
#شاگرد_خبرنگار
#مدرسه_مهارت
@hekmathighschool
بسم الله الرحمن الرحیم
◾️گزارش روز
◽️یکشنبه 28 اردیبهشت 1404
امروز صبح مثل دیروز به همراه علی و همان ساعت یعنی 7:40دقیقه وارد مدرسه شدیم. وارد کلاس که شدیم،بشین پاشو و دزار نشست ها شروع شد. چند دقیقه انجام می دادیم و بعدش می نشستیم،اگر کسی سرش را از روی کتاب هدیه بالا می آورد یا می خندید دوباره باید طولانی تر از قبل بشین پاشو می رفت. بیشتر این ورزش هایی که کردیم،دلالت بر ورزش صبحگاهی و آماده بودن بدن ما دارد. بعد انجام این کارها به صورت انفرادی یا گروهی و مرور درس های هدیه،زیارت عاشورا را شروع به خواندن کردیم. چند صفحه را من خواندم و در ادامه محمدحسن که اولین بار خوانده بود،اما خیلی خوب بود و با تمارین بیشتر می تواند بدون غلط و با صدای بهتر بخواند. صلوات فرستادیم و قرآن ها را آوردیم و باز کردیم. چند آیه که خوانده شد،آقای صدیقی با موضوع ادیان مختلف موجود و کار های سیاسی یهودی ها با ما صحبت کرد. در آخر هم صحبت به حملات یمنی ها و قدرت آنها رسید. قرآن ها را جمع کردیم و آقای صدیقی ایده ای برای تابستانمان پیشنهاد کرد که شامل آکواریوم و آبشار و گیاه است. اسمش هم تقریبا شبیه به آکواریوم است. بعد از گفت و گو برای خوردن صبحانه،سفره را پهن کردیم. صبحانه را که خوردیم. سفره را جمع کردیم. آقاصدیقی ما را به سالن برد. قبل از امتحان بود و آقای صدیقی به ما گفت که برای بازی زووو یا کبدی تیم کشی کنیم. یک دور بازی کردیم و بعدش هم به کلاس برگشتیم تا آرایش امتحانی را شکل دهیم. خدا را شکر استرسمان کم تر شده بود و به راحتی امتحان سومان را پس دادیم. بعد کمی استراحت محمدحسن با نوای خوبش ما را مهمان دعای توسل کرد. دعا که خوتانده شدمشغول خواندن کتاب تفکر شدیم. حدود نیم ساعت آخر هم بازی کبدی را باز انجام کردیم. خیلی بازی مشتی بود و به دلمان چسید. نماز را فرادا در هر گوشه و کناره کلاس خواندیم. سالن و کلاس را نظافت کردیم و برای برگزاری بازی فوتبال با پایه چهارم آماده شدیم. بازی را در دقایقی کوتاه با برد دو بر صفر به پایان رساندیم. بعدش هم راهی خانه شدیم...
✨ألا ومن أحبّ عليّاً عليه السلام يهوّن اللَّه عليه سكرات الموت، ويجعل قبره روضة من رياض الجنّة.
✨پیامبر اسلام فرمود: آگاه باشيد هر كس على عليه السلام را دوست داشته باشد خدا جان كندن را بر او در هنگام مرگ آسان مى گرداند، و قبر او را باغى ازباغهاى بهشت قرار مى دهد.
#گزارش_روز
#هشتمی_ها
#شاگرد_خبرنگار
@hekmathighschool
به نام خدا
گزارش روز
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
امروز وقتی به مدرسه رسیدم اول دوچرخه را جلوی در قفل کردم و وارد کلاس شدم که بچه ها در حال خواندن تفکر بودند و من هم شروع به خواندن تفکر و سبک زندگی کردم که برای امتحان آماده تر از قبل باشم . بعد از کمی مطالعه کردن میخواستیم زیارت عاشورا را شروع کنیم که اوایل کمی حواشی داشتیم ولی بعد از حل شدن حواشی زیارت عاشورا را شروع کردیم که محمد حسن برایمان خواند و بعد از آن هم قرآن خواندیم و تفسیر کردیم که از رضا آیه ۴۸ سوره زمر شروع شد و تا علی خوانده شد یعنی آیه ۵۱ بعد از آن شروع به خوردن میان وعده کردیم و بعد از میان وعده هم شروع با خواندن تفکر و سبک زندگی کردیم تا زمان امتحان و موقع امتحان به کلاس رفتیم و چون همه خیلی استرس داشتیم آقای صدیقی گفت که برای ریزش استرس فقط یک ست به زمان ۵ دقیقه کبدی بازی کنیم و ما هم بعد از یک ست بازی کردن و ریزش استرسمان امتحان را در عرض یک ربع یا نیم ساعت تمام کردیم و بعد از امتحان هم بچه ها شروع به گل یا پوچ بازی کردند شدند و بعد از آن هم چند نفر که در بازی گل یا پوچ نبودند نمیریه را باز کردند و شروع به بازی کردند و بعد از آن هم که ساعت ۱۲ شده بود بازی ها را از روی میز جمع کردیم و وضو گرفتیم و آماده نماز شدیم و نماز را خواندیم و بعد از نماز همگی به خانه های خود رفتیم .
فضیلت :
✨ امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند:
«منم؛
آن تجارت پرسود و نجاتدهنده از عذاب دردناک،
که خداوند در قرآن(صف، آیه ۱۰)، به آن اشاره کرده است.»
📚بحارالانوار، ج،۲۴ ص۳۳۰
محمدامین فرج زاده
#گزارش_روز
#هشتمی_ها
#شاگرد_خبرنگار
@hekmathighschool
بسم الله الرحمن الرحیم
◾️گزارش روز
◽️چهارشنبه 31 اردیبهشت 1404
امروز صبح مثل کل هفته،من و علی حوالی ساعت 7:40 دقیقه وارد کلاس شدیم. با همگی سلام و علیک کردیم. کمی که گذشت فارسی را خواندیم و خواندیم. صبر کردیم تا جمع شویم. خیلی طول کشید و اویس نیامد. زیارت عاشورا را این بار با نوای عرفان خواندیم. بعد از آن هم قرآن را آوردیم و چند آیه را تفسر کردیم. در این بین اویس آمد. در ادامه هم از سخنرانی جناب صدیقی فیض و لذت بردیم. موضوع این سخنان درباره فضای مجازی و اینستاگرام بود که افسردگی هم در ادامه ی مطالب به آن پیوست. در آخر صحبت هم آقای صدیقی به نعمت های زندگی پرداخت. وصل الله که توسط آقاصدیقی گفته شد،قرآن ها را جمع کردیم. سفره که پهن شدفصبحانه را میل کردیم. بعدش هم به یک بازی جذاب پرداختیم.برای اولین بار یک بازی ناعادلانه کبدی را شکل دادیم. 7تا از بچه ها در مقابل آقاصدیقی. از این هم بگذریم که این مسابقه را باختیم. پس از آن هم یک دست کبدی زدیم. آقای مهدی پور از راه رسید و ما به کلاس برگشتیم. بعد خوش و بش،آرایش امتحانی گرفتیم و برگه ها توسط جناب استاد مهدی پور پخش شد. امتحان نسبتا سخت را که دادیم،آقای مهدی پور رفت و ما هم به بازیمان ادامه دادیم. یک جلسه با آقاصدیقی داشتیم. به کلاس برگشتیم و میان وعده را میل کردیم. کمی علوم خواندیم و یکهو اولین مسابقه ی بوکس توسط محمد و آقای صدیقی شکل گرفت. چند بار انجام شد. چند بار هم من به میدان آمدم و باختم. سلطان صدیقی مثل مایک تایسون همه را درو کرد. در آخر هم در مبارزه ی من و آقاصدیقی،ایشان مصدوم شد. کمی گذشت و به کلاس آمدیم. در حالی که داشتیم بازی های توپی را با دست انجام می دادیم،مدرسه پسرانه به نوع دیگری شکل گفت. نماز را به امامت رضا خوانده شد. سپس هم با خداحافظی بعد 7سال از آقای ابراهیمی که سرشار از ناراحتی و اشک و صحنه های احساسی بود،از مدرسه رفتیم...
✨ امام رضا علیهالسلام فرمودند:
«هیچ پیامبری مبعوث نشد؛
مگر با اقرار به وصایت امیرالمؤمنین علیهالسلام..»
📚 تفسيرالبرهان، ج ۴، ص ۱۸۳
#شاگرد_خبرنگار
#هشتمی_ها
#گزارش_روز
@hekmathighschool
به نام خدا
گزارش روز
۳ خرداد ۱۴۰۴
امروز وقتی به مدرسه رسیدم دوچرخه را قفل کردم و وارد کلاس شدم و بعد از سلام احوال پرسی من هم مثل بقیه بچه ها شروع به خواندن کتاب علوم کردم و بعد از آن زیارت عاشورا را ایلیا خواند و بعد از آن قرآن را شروع کردیم که فقط رضا خواند و در عوض ۳۰ دقیقه همان آیه را تفسیر کردیم و خیلی تفسیر کاملی داشتیم و بعد از آن تصمیم گرفتیم که زود تر امتحان دهیم و بعد از امتحان هم که بسیار راحت بود شروع به بازی کردن کردیم و من هم شروع به درست کردن دستبند کردم و بعد از آن هم که ساعت ۱۱ و ۳۰ دقیقه بود به خانه رفتم چون هیچ کاری نداشتیم و آقای صدیقی گفت که از این به بعد ، بعد از دادن امتحان میتوانید بروید به خانه و بعد از آن من ساعت ۱۱ و ۳۰ دقیقه به خانه رفتیم
فضیلت :
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود:
عادلترین مردم؛
کسی است که،
بیشتر از همه براساس حق داوری کند.
📚میزان الحکمه، ح ۱۲۰۱۶
محمدامین فرج زاده
#گزارش_روز
#هشتمی_ها
#شاگرد_خبرنگار
@hekmathighschool
به نام خدا
گزارش روز
تاریخ : دوشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۴
صبح حوالی ساعت ۷ و ۴۰ با رضا راهی کلاس شدیم . بعد از خوش و بش و ورود از در متفاوت مشغول نظافت دسته جمعی کلاس شدیم و بعد هم منتظر ماندیم تا جمعمان جمع شود و در همین حین هم زبان می خواندیم . بعد از تکمیل جمعیت مراسم زیارت عاشورا برگزار شد و بعد هم قرآن که من و اویس و رضا غایب بودیم و مشغول کمک به آقای صدیقی در لیست کلاسی بودیم . بعد از آن همگی صبحانه خوردیم و بعد از دو جابه جایی به کلاس اول و دفتر سر انجام در همان دفتر ماندگار شدیم و که همان جا هم با دو معلم دوست داشتنی مان آقای نریمانی و محمدزاده خوش و بش کردیم . خلاصه جانم برایتان بگوید که حدود ساعت ۱۰ و نیم بود که امتحان ساده زبان در دفتر برگزار شد و بعد هم همگی طبق روال قبل راهی خانه هایمان شدیم ......
فضیلت امام علی (ع) :
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود:
اغواگر است؛
دنیا.
📚غررالحکم و دررالکلم، ح ۲۵
نویسنده : علی تقدسی
پایان
#هشتمی_ها
#گزارش_روز
#شاگرد_خبرنگار
@hekmathighschool
«بهنامخدا»
🔷 گزارش روز تابستانه
🔸 یکشنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۴
هنوز ساعت به ۹ نرسیده بود. بچهها در گوشه کلاس حلقهای زده بودند و با آقای صدیقی صحبت میکردند. صحبت از همهچیز بود، از چتباتهای هوشمصنوعی تا نجوم و... . پس از گفتگو، زیارتعاشورا خواندیم و مجددا به کلاس بازگشتیم. سپس با حضور آقای صدیقی، یک آیه قرآن خواندیم که یک گفتگو طولانی داشت. از گفتگو و همفکری درباره عدالت تا صحبتهایی از صدر اسلام و مهاجرین و انصار! بعد با دستور آقای صدیقی، مهاجرین (پایه هفتمیها) با انصار (پایه نهمیها) بصورت گروهی عهد اخوت بستند و گروه شدند. یک انصار با چند مهاجر در یک گروه بودند و هر گروه مسئولیتی داشت. سپس، آقای غفاری از راه رسید و جلسه طراحی وبسایت شروع شد. در این جلسه یک فیلم آموزشی دیدیم و نمونهکار بچهها را دیدیم و بررسی کردیم. یک مینی پروژه آسان انجام دادیم و کمی در خصوص کدها و فضای برنامهنویسی صحبت کردیم. در آنسو، بچههایی که در کلاس طراحی سایت شرکت نکرده بودند، پیش آقای صدیقی بودند و آقای صدیقی درحال راهنمایی آنها برای انتخاب گواهینامهها بود. بچهها، کمی روی پروژههای گواهینامهشان کار کردند و پس از اتمام کلاس طراحی سایت؛ در زمان استراحت، با همکاری یکدیگر گلخانه را سر و سامان دادند و جابهجا کردند. سپس کلاس برق و الکترونیک شروع شد و آقای ادهمی کمی بصورت تئوری درباره برق و الکترونیک و... گفت. بعدش هم کمی بصورت عملی روی مدارهای الکتریکی کار کردیم که بسیار جالب و جذاب بود. در آن سو هم بعضی از بچههایی که علاقهای به حضور در جلسه نداشتند، درحال پیدا کردن موضوع برای گواهینامه و انتخاب غرفه بودند. بعد از کلاس، سریع بساط بازی پهن شد و گروهی افتادند به جان میز پینگپونگ و گروه دیگری به جان میز فوتبالدستی و گروه دیگری هم به جان توپ والیبال! بعد از بازی، جلسه کوتاهی با آقای صدیقی و آقای ادهمی داشتیم که بیشتر صحبت و گفتگویی درخصوص مدرسه و شرایط اینجا بود...
ابوالفضل زارع - محمدحافظ رضایی - علیرضا حسینپور - اویس عیسوی
#گزارش_روز
#متوسطه
#شاگرد_خبرنگار
@hekmathighschool
به نام خدا
گزارش روز
تاریخ : ۲۴ تیر ۱۴۰۴
صبح حوالی ساعت ۹ بود که با رضا و اویس وارد مدرسه شدیم . بعد از خوش و بش همیشگی با داداش بقیه بچه ها در دفتر مدیریت نشستیم و برنامه ریزی های تابستانه یکدیگر را گوش دادیم . بعد از بررسی برنامه ها همگی راهی سالن شدیم و مراسم زیارت عاشورا را با نوای دلنشین امیرمهدی گذراندیم . بعد از زیارت عاشورا به سراغ سوره فتح و قرآن رفتیم و قرآن امروزمان را با آیه ۲۰ که نوبت عباس بود شروع کردیم که درباره جنگ خیبر بود و همین باعث شد که با داداش میلاد کلی درباره این جنگ و فتح خیبر و تاریخچه یهودیان گفتگو کنیم سپس بعد از گفتگو قرآن را با همین یک آیه به پایان رساندیم و راهی جلسه های غرفه خود شدیم . من بعد از بیرون آمدن از دفتر متوجه سلام کردن بچه ها شدم و منم سلام کردم بعدش وارد شدم و فهمیدم داستان درباره ی گروه قصه نویسی هست و من تازه فهمیدم چرا بچه ها رو زمین جمع شدن رفتم پیششون و با هم صحبت کردیم و بعد از جلسه پر اتفاق داستان نویسی همگی بعد از کمی بازی مشغول استراحت شدیم که من با یک کتاب جدید که به نظر باحال بود تا زنگ نجوم خودم را مشغول کردم و بلخره زنگ نجوم فرا رسید .
امروز حدوداً ساعت ۱۱:۰۰ کلاس نجوم
باحضور آقای صدیقی و بعضی از بچه هابرگزار شد موضوع مورد بحث داداش میلاد در مورد دسته بندی نجوم و کتابهای نجومی را به ما نشان داد و تا جایی که من بودم همین بود و رفتم از کلاس بیرون و با بچههای گروهم دربارهی غرفه صحبت کردم
بعد که کلاس نجوم تمام شود
در ساعت ۱۲:۰۰ آماده ی نمازشدیم و بعد از نماز جماعت ظهر و عصر ساعت ۱۲:۳۰ همگی راهی خانه هایمان شدیم تا با استراحتی کوتاه و یک هفته مجدد سرحال و پر شور به مدرسه لذت بازگردیم .
نویسندگان : امیرحسین اسدی ، پرهام تقوی ، علی تقدسی
پایان
#گزارش_روز
#متوسطه
#شاگرد_خبرنگار
@hekmathighschool
بسم الله الرحمن الرحیم
◾️گزارش تابستانه
◽️یکشنبه 25مرداد
امروز صبح از ساعت ۸:۳۰ به بعد کم کم بچهها داشتن میومدن. قبل از اینکه کلاس تشکیل بشه بیشتر بچهها درباره غرفههاشون با آقای صدیقی یا با گروهشون مشورت میکردند.
وقتی که ساعت ۹ شد و باید کلاس رو شروع میکردیم با بچهها رفتیم داخل سالن متوسطه و شروع به خواندن زیارت عاشورا کردیم زیارت عاشورای امروز به عهده سید محمد جواد یوسفی بود.
بچهها که کم کم سرگرم بازی شده بودند آقای صدیقی به بچهها گفت که برای قرآن آماده بشوند. قرائت و تفسیر قرآن را داخل دفتر آقای صدیقی برگزار کردیم،که دوباره آقای صدیقی اما این بار بیشتر درباره غرفهها و پروژهها صحبت کرد. که در آخر کلاس رضا صالحی با قرائت چند آیه از سوره احزاب به کلاس قرآن پایان داد. موضوع سوره هم در رابطه با جنگ احزاب یا خندق است که مهم ترین بخش جنگ را می توان به مبارزه ی تن به تن امیرالمؤمنین حیدر کرار و عمر بن عبدود اشاره کرد.
بعد کلاس قرآن دوباره بیشتر بچهها از زمان استفاده کردند و به سمت غرفههاشون رفتند تا به کارهای غرفه رسیدگی کنند. امروز قرار بود بعد قرآن مثل هر یکشنبه،کلاس طراحی سایت با آقای غفاری داشته باشیم،اما متاسفانه امروز آقای غفاری به مدرسه نیومد،بچه ها دقایقی رو استراحت کردند و بعد استراحت بچههایی که طراحی سایت کار کردن،قرار شد با آقای ادهمی برای طراحی سایت مدرسه برای جلسه ای با آقای عیسوی بریم.قرار شد سایت جدید مدرسه رو باهم بچههای کلاس هفتم و نهم طراحی کنیم. چند دقیقه که گذشت خود آقای عیسوی اومد و درباره سایت مدرسه برای ما اندکی صحبت کرد جلسه ما خیلی طول نکشید قرار شد سایت جدید مدرسه را راهاندازی کنیم بعد از آن پیش آقای ادهمی رفتیم و با هم درباره سایت جدید مدرسه صحبت کردیم.
بعد استراحت طولانی بچه های کلاس برق به کلاس برق و الکترونیک رفتند و آقای ادهمی ابزار کارهای برقی رو برای ما به نمایش گذاشتند و توضیحاتی را در این باره ارائه دادند. کمی هم با وسایل برقی و غیر برقی دست و پنجه نرم کردیم.
بعد همه این کارها که البته و بیشتر بچه هاروی پروژهها و گواهینامههاشون اوقات استراحت تحقیق میکردند،موقع نماز شد.بعضی از بچه ها نماز را در سالن خواندند با گذشت زمان کم کم همگی بچه ها با خانواده درحال رفتن بودند. بعد کمی بازی آقای صدیقی همه ی بچه ها را به بیرون مشایعت کرد.
✏️نویسندگان: محمدجواد یوسفی_رضاصالحی
#گزارش_روز
#متوسطه
#شاگرد_خبرنگار
@hekmathighschool
به نام خدا
گزارش روزانه
رسیدم مدرسه رفتم داخل کلاس محمد امین و حسن توکلی داخل کلاس نشسته بودند و داشتند حرف میزدند که محمد امین یک جعبه درآورد و گفت : این سنگ های جدید من هست میخوام بفروشم گذشت و گذشت بچه ها آمدند و رفتیم در اتاق آقای صدیقی درباره پروژه ها حرف زدیم و بعد رفتیم زیارت عاشورا را گرفتیم و برزگر رفت جلو نصف زیارت عاشورا را خواند ، بعد محمد جواد بقیه را و من آخر زیارت عاشورا را خواندم رفتیم قرآن آوردیم که یک آیه خواندیم و بعد داداش میلاد (آقای صدیقی ) دوباره جمله فعلیه و اسمیه و اسمیه از دوبخش مبتدا و خبر تشکیل شده و فعلیه از فعل فاعل و مفعول تشکیل میشه و کار هر کدام چی هست گفتند و رفتیم بیرون بعد از چند دقیقه بچه های طراحی سایت رفتند سر کلاس و ما نشستیم درباره خودرو ها و اجزای آن صحبت کردیم و بعد داداش میلاد آمد و گفت : چیکار میکنین ما گفتیم داریم درباره غرفه صحبت میکنیم بعد رفتیم داخل کلاس نشستیم دوباره داداش میلاد آمد و گفت پروژه هاتون چیه و گفت تا آخر همین هفته بفرستین که ما گفتیم باشه بعد گفت باید درباره اجزای ماشین تحقیق کنین و خوده ماشین و بلد باشید و ایلیا چیز هایی که درباره اجزای ماشین میدانست را توضیح داد برای ما که آقای اسدی اومد و به ما راهکار داد و ما کی درباره کجای ماشین تحقیق کند پخش کردیم و اینقدر گرم رفتیم داخل و دوباره پرداختیم به مسئله ماشین ها و بعد ساعت های آخر رفتیم فوتبال دستی و بعضی از بچه ها پینگ و پنگ بازی میکردند و ساعت۱۲:۳۰ رفتیم خانه.
پایان
عباس درویش
#گزارش_روز
#متوسطه
#شاگرد_خبرنگار
@hekmathighschool