- این دیگه چیه؟!
- مقاومت.
- مقاومت دیگه چیه؟
- مقاومت شبیه یه دستاندازه، آدم رو دست میاندازه، ها ها ها!
- بیمزه!
- خب اگه بخوام جدی بگم، واقعا مقاومت مثل دستاندازه، آدم رو... داشتم میگفتم، اون باعث میشه سرعت و قدرت برق گرفته بشه و جریان الکتریکی قوی از سوی باتری رو کنترل کنه. عین یه دستانداز که با سرعت بالای ماشینها مقابله میکنه. واحد اندازهگیریاش هم اهم هست. به نام یه دانشمند که فامیلیش اهم بوده.
- چه از خود راضی. مگه آدم فامیلیش رو میزاره روی یه واحد.
- دیگه میخواسته توی تاریخ بمونه، شاید این کار رو نمیکرد اصلا ما بهیادش نبودیم، یه فاتحه نثار روح عزیزش بکنیم.
بهزاد بلند شد و دوری زد، یک چیز شبیه دستگاه ردیاب آنجا بود: " این دیگه چیه؟ کسی رو ردیابی میکنی؟ "
- نه بابا اون آمپرسنج هست. اون میتونه آمپر که یه واحد اندازهگیری جریان الکتریسیتهست رو نشون بده، مثلا مدار ما! یه چیز دیگه هم هست شبیهش، که ولت سنج هست. البته ولت سنج اختلاف پتانسیلی الکتریکی رو حساب میکنه.
- من که هیچی نفهمیدم.
بهزاد که حسابی مخاش سوت کشیده بود بهطرف پنجره اتاق رفت، عکس بزرگی از یک دایره چاپ شده بود که داخلاش هم دایرههای دیگری بود.
- این چیه؟ منظومه شمسیه؟
- نه بابا نقشه اتم هست!
- اوه اتم! همون کوچیکترین ذرات سازنده؟
- آره... وسطش که هستهاش میشه پروتون و نوترون و دور اطرافش که چندتا چیز معلقان میشه الکترون. الکترون بار منفی داره و پروتون مثبت. نوترون هم خنسائه. معمولا الکترونهای چسبیده به هسته، نشون میدن اون اتم نارسانا هست و هرچی الکترون گسستهتر باشه نشون میده رساناتره!
- هه! چه جالب. راستی ساعت چنده؟
- ۳:۲۰... به همین زودی میخوای بری؟
- اوه اوه، مامانم من رو میکشه! گفت ۳ واسه ناهار خونه باش.
بعد بدو بدو از اتاق بیرون رفت و کفشاش را پوشید و همانطور که میدوید دست تکان داد و گفت: " ممنون... فکر نمیکردم انقد باحال باشی... خداحافظ... " بعد هم بدو بدو از خانه رفت. مادربزرگ بابک از راه رسید و از او پرسید: " این کی بود ننه؟ "
اویس عیسوی
#متن_خلاقانه
#هشتمی_ها
#بخش_چهارم و #پایانی
@hekmathighschool
بسم الله الرحمن الرحیم
◾️گزارش روز
◽️یکشنبه 28 اردیبهشت 1404
امروز صبح مثل دیروز به همراه علی و همان ساعت یعنی 7:40دقیقه وارد مدرسه شدیم. وارد کلاس که شدیم،بشین پاشو و دزار نشست ها شروع شد. چند دقیقه انجام می دادیم و بعدش می نشستیم،اگر کسی سرش را از روی کتاب هدیه بالا می آورد یا می خندید دوباره باید طولانی تر از قبل بشین پاشو می رفت. بیشتر این ورزش هایی که کردیم،دلالت بر ورزش صبحگاهی و آماده بودن بدن ما دارد. بعد انجام این کارها به صورت انفرادی یا گروهی و مرور درس های هدیه،زیارت عاشورا را شروع به خواندن کردیم. چند صفحه را من خواندم و در ادامه محمدحسن که اولین بار خوانده بود،اما خیلی خوب بود و با تمارین بیشتر می تواند بدون غلط و با صدای بهتر بخواند. صلوات فرستادیم و قرآن ها را آوردیم و باز کردیم. چند آیه که خوانده شد،آقای صدیقی با موضوع ادیان مختلف موجود و کار های سیاسی یهودی ها با ما صحبت کرد. در آخر هم صحبت به حملات یمنی ها و قدرت آنها رسید. قرآن ها را جمع کردیم و آقای صدیقی ایده ای برای تابستانمان پیشنهاد کرد که شامل آکواریوم و آبشار و گیاه است. اسمش هم تقریبا شبیه به آکواریوم است. بعد از گفت و گو برای خوردن صبحانه،سفره را پهن کردیم. صبحانه را که خوردیم. سفره را جمع کردیم. آقاصدیقی ما را به سالن برد. قبل از امتحان بود و آقای صدیقی به ما گفت که برای بازی زووو یا کبدی تیم کشی کنیم. یک دور بازی کردیم و بعدش هم به کلاس برگشتیم تا آرایش امتحانی را شکل دهیم. خدا را شکر استرسمان کم تر شده بود و به راحتی امتحان سومان را پس دادیم. بعد کمی استراحت محمدحسن با نوای خوبش ما را مهمان دعای توسل کرد. دعا که خوتانده شدمشغول خواندن کتاب تفکر شدیم. حدود نیم ساعت آخر هم بازی کبدی را باز انجام کردیم. خیلی بازی مشتی بود و به دلمان چسید. نماز را فرادا در هر گوشه و کناره کلاس خواندیم. سالن و کلاس را نظافت کردیم و برای برگزاری بازی فوتبال با پایه چهارم آماده شدیم. بازی را در دقایقی کوتاه با برد دو بر صفر به پایان رساندیم. بعدش هم راهی خانه شدیم...
✨ألا ومن أحبّ عليّاً عليه السلام يهوّن اللَّه عليه سكرات الموت، ويجعل قبره روضة من رياض الجنّة.
✨پیامبر اسلام فرمود: آگاه باشيد هر كس على عليه السلام را دوست داشته باشد خدا جان كندن را بر او در هنگام مرگ آسان مى گرداند، و قبر او را باغى ازباغهاى بهشت قرار مى دهد.
#گزارش_روز
#هشتمی_ها
#شاگرد_خبرنگار
@hekmathighschool
به نام خدا
گزارش روز
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
امروز وقتی به مدرسه رسیدم اول دوچرخه را جلوی در قفل کردم و وارد کلاس شدم که بچه ها در حال خواندن تفکر بودند و من هم شروع به خواندن تفکر و سبک زندگی کردم که برای امتحان آماده تر از قبل باشم . بعد از کمی مطالعه کردن میخواستیم زیارت عاشورا را شروع کنیم که اوایل کمی حواشی داشتیم ولی بعد از حل شدن حواشی زیارت عاشورا را شروع کردیم که محمد حسن برایمان خواند و بعد از آن هم قرآن خواندیم و تفسیر کردیم که از رضا آیه ۴۸ سوره زمر شروع شد و تا علی خوانده شد یعنی آیه ۵۱ بعد از آن شروع به خوردن میان وعده کردیم و بعد از میان وعده هم شروع با خواندن تفکر و سبک زندگی کردیم تا زمان امتحان و موقع امتحان به کلاس رفتیم و چون همه خیلی استرس داشتیم آقای صدیقی گفت که برای ریزش استرس فقط یک ست به زمان ۵ دقیقه کبدی بازی کنیم و ما هم بعد از یک ست بازی کردن و ریزش استرسمان امتحان را در عرض یک ربع یا نیم ساعت تمام کردیم و بعد از امتحان هم بچه ها شروع به گل یا پوچ بازی کردند شدند و بعد از آن هم چند نفر که در بازی گل یا پوچ نبودند نمیریه را باز کردند و شروع به بازی کردند و بعد از آن هم که ساعت ۱۲ شده بود بازی ها را از روی میز جمع کردیم و وضو گرفتیم و آماده نماز شدیم و نماز را خواندیم و بعد از نماز همگی به خانه های خود رفتیم .
فضیلت :
✨ امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند:
«منم؛
آن تجارت پرسود و نجاتدهنده از عذاب دردناک،
که خداوند در قرآن(صف، آیه ۱۰)، به آن اشاره کرده است.»
📚بحارالانوار، ج،۲۴ ص۳۳۰
محمدامین فرج زاده
#گزارش_روز
#هشتمی_ها
#شاگرد_خبرنگار
@hekmathighschool
بسم الله الرحمن الرحیم
◾️گزارش روز
◽️چهارشنبه 31 اردیبهشت 1404
امروز صبح مثل کل هفته،من و علی حوالی ساعت 7:40 دقیقه وارد کلاس شدیم. با همگی سلام و علیک کردیم. کمی که گذشت فارسی را خواندیم و خواندیم. صبر کردیم تا جمع شویم. خیلی طول کشید و اویس نیامد. زیارت عاشورا را این بار با نوای عرفان خواندیم. بعد از آن هم قرآن را آوردیم و چند آیه را تفسر کردیم. در این بین اویس آمد. در ادامه هم از سخنرانی جناب صدیقی فیض و لذت بردیم. موضوع این سخنان درباره فضای مجازی و اینستاگرام بود که افسردگی هم در ادامه ی مطالب به آن پیوست. در آخر صحبت هم آقای صدیقی به نعمت های زندگی پرداخت. وصل الله که توسط آقاصدیقی گفته شد،قرآن ها را جمع کردیم. سفره که پهن شدفصبحانه را میل کردیم. بعدش هم به یک بازی جذاب پرداختیم.برای اولین بار یک بازی ناعادلانه کبدی را شکل دادیم. 7تا از بچه ها در مقابل آقاصدیقی. از این هم بگذریم که این مسابقه را باختیم. پس از آن هم یک دست کبدی زدیم. آقای مهدی پور از راه رسید و ما به کلاس برگشتیم. بعد خوش و بش،آرایش امتحانی گرفتیم و برگه ها توسط جناب استاد مهدی پور پخش شد. امتحان نسبتا سخت را که دادیم،آقای مهدی پور رفت و ما هم به بازیمان ادامه دادیم. یک جلسه با آقاصدیقی داشتیم. به کلاس برگشتیم و میان وعده را میل کردیم. کمی علوم خواندیم و یکهو اولین مسابقه ی بوکس توسط محمد و آقای صدیقی شکل گرفت. چند بار انجام شد. چند بار هم من به میدان آمدم و باختم. سلطان صدیقی مثل مایک تایسون همه را درو کرد. در آخر هم در مبارزه ی من و آقاصدیقی،ایشان مصدوم شد. کمی گذشت و به کلاس آمدیم. در حالی که داشتیم بازی های توپی را با دست انجام می دادیم،مدرسه پسرانه به نوع دیگری شکل گفت. نماز را به امامت رضا خوانده شد. سپس هم با خداحافظی بعد 7سال از آقای ابراهیمی که سرشار از ناراحتی و اشک و صحنه های احساسی بود،از مدرسه رفتیم...
✨ امام رضا علیهالسلام فرمودند:
«هیچ پیامبری مبعوث نشد؛
مگر با اقرار به وصایت امیرالمؤمنین علیهالسلام..»
📚 تفسيرالبرهان، ج ۴، ص ۱۸۳
#شاگرد_خبرنگار
#هشتمی_ها
#گزارش_روز
@hekmathighschool
به نام خدا
گزارش روز
۳ خرداد ۱۴۰۴
امروز وقتی به مدرسه رسیدم دوچرخه را قفل کردم و وارد کلاس شدم و بعد از سلام احوال پرسی من هم مثل بقیه بچه ها شروع به خواندن کتاب علوم کردم و بعد از آن زیارت عاشورا را ایلیا خواند و بعد از آن قرآن را شروع کردیم که فقط رضا خواند و در عوض ۳۰ دقیقه همان آیه را تفسیر کردیم و خیلی تفسیر کاملی داشتیم و بعد از آن تصمیم گرفتیم که زود تر امتحان دهیم و بعد از امتحان هم که بسیار راحت بود شروع به بازی کردن کردیم و من هم شروع به درست کردن دستبند کردم و بعد از آن هم که ساعت ۱۱ و ۳۰ دقیقه بود به خانه رفتم چون هیچ کاری نداشتیم و آقای صدیقی گفت که از این به بعد ، بعد از دادن امتحان میتوانید بروید به خانه و بعد از آن من ساعت ۱۱ و ۳۰ دقیقه به خانه رفتیم
فضیلت :
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود:
عادلترین مردم؛
کسی است که،
بیشتر از همه براساس حق داوری کند.
📚میزان الحکمه، ح ۱۲۰۱۶
محمدامین فرج زاده
#گزارش_روز
#هشتمی_ها
#شاگرد_خبرنگار
@hekmathighschool
به نام خدا
گزارش روز
تاریخ : دوشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۴
صبح حوالی ساعت ۷ و ۴۰ با رضا راهی کلاس شدیم . بعد از خوش و بش و ورود از در متفاوت مشغول نظافت دسته جمعی کلاس شدیم و بعد هم منتظر ماندیم تا جمعمان جمع شود و در همین حین هم زبان می خواندیم . بعد از تکمیل جمعیت مراسم زیارت عاشورا برگزار شد و بعد هم قرآن که من و اویس و رضا غایب بودیم و مشغول کمک به آقای صدیقی در لیست کلاسی بودیم . بعد از آن همگی صبحانه خوردیم و بعد از دو جابه جایی به کلاس اول و دفتر سر انجام در همان دفتر ماندگار شدیم و که همان جا هم با دو معلم دوست داشتنی مان آقای نریمانی و محمدزاده خوش و بش کردیم . خلاصه جانم برایتان بگوید که حدود ساعت ۱۰ و نیم بود که امتحان ساده زبان در دفتر برگزار شد و بعد هم همگی طبق روال قبل راهی خانه هایمان شدیم ......
فضیلت امام علی (ع) :
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود:
اغواگر است؛
دنیا.
📚غررالحکم و دررالکلم، ح ۲۵
نویسنده : علی تقدسی
پایان
#هشتمی_ها
#گزارش_روز
#شاگرد_خبرنگار
@hekmathighschool
ارزشیابی درس ریاضی #هشتمی_ها ، در محیطی امن و دوستانه در واپسین روزهای سال تحصیلی.
@hekmathighschool
#روایت_روز
این روزهای مدرسه خیلی پر رفت و آمد است، خانواده های جدید و فرزندان عزیزمان دور از هیاهوی روزهای عادی به مدرسه می آیند.
هر چند #ششمی_ها درگیر امتحانات نهایی اند و #هشتمی_ها هم کمی آنسو تر امتحانات پایانی خود را می دهند ولی در زیر پوست مدرسه غوغایی به پاست.
شاید از دیگر روزهای عادی مدرسه، تیم اجرایی مدرسه پرکارتر و درگیرانه تر مشغول رتق و فتق امورند.
#مراجعه برنامه ریزی شده برای #مصاحبه از سویی و #مراجعان بیرونی و جدید که برای بازدید و ثبت نام می آیند، در عین اینکه به نظر می رسد مدارس تعطیل باشند، ولی روزهای شلوغی را رقم می زنند.
همه با انگیزه از خانواده ها استقبال، در تشکیل پرونده همراهی، جمعی دیگر به بررسی سطوح فرزندان مشغول و دیگرانی مصاحبه با خانواده ها را و دیگرانی امور مالی و.... تا کم کم پرونده ورودی های جدید بسته شود و مدرسه برای #طرح_تابستانه خیز بعدی استوار و محکم بردارد.
در همین اثنای کارها برخی مربیان نمرات پایانی فرزندان را ثبت می کنند و جمعی دیگر از مربیان #قدیم و #جدید در حال گذراندن #دوره_های_آموزش_مجازی #مدل_حکمت اند.
اینجا #یادگیری و #فرآیند_رشد هیچگاه تعطیل نبوده، نیست و نخواهد بود.
#اینجا_تابستان_تعطیل_نیست
#روایت_رویداد
@mostafaschool
@hekmathighschool